لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه
حضور یک فرزند با هوش و درسخوان در خانواده که از همان سالهای اول تحصیل قابل تشخیص است، وظیفه والدین و به خصوص مادر را صد چندان میکند. متأسفانه مادران وظیفه خود را در این میبینند که بالای سر فرزندشان بایستند، تا او مشقهایش را بنویسد، از او درس بپرسند، دیکته بگویند و یا حتی بعضی از کارهای درسی فرزندشان را انجام دهند.
هدف و تمرکز همه این فعالیتها- فرزند- است، اما این کارها تا چه زمانی میتواند موثر باشد؟ چند درصد از والدین از چنین روشهایی به نتایج موثر و ماندگاری میرسند؟
مادرانی که علاقهمند به پیشرفت مستمر و واقعی فرزندشان هستند، باید جهت قسمتی از فعالیتها را به طرف خود برگردانند. مادران باید پا به پای فرزندان، پیش روند، اما نه در امور درسی، بلکه در رشد فکری و فرهنگی.
یک مادر منطقی، در وهله اول انتظار خودش را از خود بالا میبرد و به آنچه دارد قانع نمیشود. او همه وقتش را به امور روزمره و خنثی اختصاص نمیدهد بلکه در تربیت فرزند، وقتهایش را به زمانهایی برای سرگرمی و زمانهایی برای ارتقای اندیشه تقسیم میکند.
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بروضعیت تحصیلی دانشآموزان است. برای دست یابی به این هدف،متغیرهای گوناگون مرتبط با عملکرد تحصیلی اعم از متغیرهای فردی وشخصیتی دانشآموزان،متغیرهای مربوط به عوامل آموزشی از قبیل نگرش به رفتار معلم، مدیر، مشاور، امکانات آموزشی آموزشگاه و متغیرهای خانوادگی، از قبیل نوع روابط باسرپرست، تعداد خانوار و... را شناسایی و از طریق تدوین فرضیه، ارتباط این متغیرها را با وضعیت تحصیلی دانشآموزان ، شد .
نقش مادران در یادگیری
نقش مادر، به خصوص در شرایطی که پدران حضور کمتری در خانه دارند، در سطح فکری خانواده مهمتر است. این موضوع شاید خلاف تصور عدهای باشد که در مسائل فکری خانواده نقش پدر را مهمترمیدانند. شاید خود مادران هم تصور نکنند که چقدر در سطح فکری و فرهنگی خانواده میتوانند موثر باشند. یادآور میشود که سطح فکری، فقط به معنای سطح تحصیلات نیست و عوامل دیگری در این خصوص موثرند.
مادر چه نقشی در افت و یا ارتقای سطح فکری خانواده دارد؟
- مادران، اعم از شاغل و غیرشاغل، حضور بیشتری در خانه دارند. از طرف دیگر، مادرها بسیار بیشتر از پدرها، پیگیر روند تحصیلی فرزندانشان هستند. در دوره ابتدایی که بنیادیترین سالهای تحصیل را در برمیگیرد، بیشتر مادرها نقش کنترلکننده مستمری دارند. به طور معمول، پدرها از دورههای راهنمایی و متوسطه بیشتر وارد عمل میشوند، آن هم به عنوان اهرمهای فشار، خلاصه آنکه، حداق در 10سال اول زندگی، ارتباط مادر با فرزند بیش از هر کسی است و تأثیر مادر در سطح فکری فرزند هم، میتواند بیش از هر کسی باشد.
کدام مادرها سطح فکری فرزندان و خانواده را پایین میآورند؟
- مادرانی که بیشتر وقت آنها پای تلویزیون میگذرد، سوژههایی را در زندگی دنبال میکنند که پیش پا افتاده و غیرمهم است، اگر اهل مطالعه باشند، در روزنامهها دنبال صفحه حوادث میروند و مجلاتی را میخرند که شامل مطالب بیخاصیت و خنثی است، بحثها و گفتوگوهایشان با دوستان و همسر و سایرین درباره مسائل روزمره و تکراری است، حوصله فکر کردن درباره موضوعات جدی زندگی را ندارند، به غذا و پوشاک فرزندشان اهمیت زیادی میدهند، مسائل فکری فرزندان را فقط در درس و مدرسه خلاصه میکنند و...
اگر بپذیریم که یک فضای مساعد فرهنگی تا چه حد میتواند در رشد فکری کودکان موثر باشد، آنگاه باید به رفتارهایمان با تأمل بیشتری بنگریم. مادری که وقت زیادی را صرف تماشای تلویزیون میکند، هیچ یک از سریالهای جدی و غیرجدی را از دست نمیدهد، با اشتیاق داستانهای پیش پا افتاده و الکی فیلمها و سریالها را دنبال میکند و به توضیح و تفسیر آنها هم میپردازد، چه تأثیر مثبتی میتواند در سطح فکری خانواده بر جای بگذارد؟ این مادر چگونه میتواند از فرزندش انتظار داشته باشد که با شوق و رغبت درسهایش را بخواند؟
مادری که حوصله مطالعه ندارد و یا مطالعهاش شامل سوژههای غیرجدی است، چگونه میتواند توقع فرزندی کتاب خوان داشته باشد؟ مادری که تحصیلات سطح بالایی ندارد و برای ارتقای آن هم تلاشی نمیکند، چگونه میتواند به فرزندش توضیح دهد که درس خواندن مهم است؟ مادری که از شرایط فکری و اجتماعی زمانه اطلاعی ندارد و با افکار فرزندش فاصله دارد، چگونه میتواند او را درک کند؟ مادری که خورد و خوراک و پوشاک فرزندش، دغدغهای جدیتر از رشد فکری اوست، چگونه میتواند به رشد فکری فرزندش کمک کند؟
عجیب است که پدرها و مادرها، خود با یادگیری غریبهاند و یا به نوعی از آن فرار میکنند، اما از فرزندان توقع دارند با حرص و ولع درس بخوانند و در امور تحصیلی، از همه پیشی بگیرند. خیلی از والدین حتی این زحمت را به خود نمیدهند که با شیوههای منطقی با درس و مدرسه فرزندانشان برخورد کنند. فقط بر آنچه خود بدان رسیدهاند، اصرار میورزند.
حضور یک فرزند با هوش و درسخوان در خانواده که از همان سالهای اول تحصیل قابل تشخیص است، وظیفه والدین و به خصوص مادر را صد چندان میکند. متأسفانه مادران وظیفه خود را در این میبینند که بالای سر فرزندشان بایستند، تا او مشقهایش را بنویسد، از او درس بپرسند، دیکته بگویند و یا حتی بعضی از کارهای درسی فرزندشان را انجام دهند.
هدف و تمرکز همه این فعالیتها- فرزند- است، اما این کارها تا چه زمانی میتواند موثر باشد؟ چند درصد از والدین از چنین روشهایی به نتایج موثر و ماندگاری میرسند؟
مادرانی که علاقهمند به پیشرفت مستمر و واقعی فرزندشان هستند، باید جهت قسمتی از فعالیتها را به طرف خود برگردانند. مادران باید پا به پای فرزندان، پیش روند، اما نه در امور درسی، بلکه در رشد فکری و فرهنگی.
یک مادر منطقی، در وهله اول انتظار خودش را از خود بالا میبرد و به آنچه دارد قانع نمیشود. او همه وقتش را به امور روزمره و خنثی اختصاص نمیدهد بلکه در تربیت فرزند، وقتهایش را به زمانهایی برای سرگرمی و زمانهایی برای ارتقای اندیشه تقسیم میکند.
بررسی عوامل روانی،اجتماعی وآموزشی موثربر عملکرد تحصیلی دانشآموزان
عملکرد تحصیلی، (افت یا پیشرفت تحصیلی) تحت تاثیر ابعاد متعدد زیستی، روانی و اجتماعی قرار دارد. این عوامل در چهار گروه، شامل؛ عوامل مربوط به دانش آموز،خانواده،مدرسه،آموزشگاه و عوامل مربوط به اجتماع و محیط خارج از مدرسه دسته بندی می شوند.
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بروضعیت تحصیلی دانشآموزان شاهد مقطع راهنمایی استان همدان است. محقق برای دست یابی به این هدف،متغیرهای گوناگون مرتبط با عملکرد تحصیلی اعم از متغیرهای فردی وشخصیتی دانشآموزان، متغیرها ی مربوط به عوامل آموزشی از قبیل نگرش به رفتار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
بیان مسئله
حضور یک فرزند با هوش و درسخوان در خانواده که از همان سالهای اول تحصیل قابل تشخیص است، وظیفه والدین و به خصوص مادر را صد چندان میکند. متأسفانه مادران وظیفه خود را در این میبینند که بالای سر فرزندشان بایستند، تا او مشقهایش را بنویسد، از او درس بپرسند، دیکته بگویند و یا حتی بعضی از کارهای درسی فرزندشان را انجام دهند.
هدف و تمرکز همه این فعالیتها- فرزند- است، اما این کارها تا چه زمانی میتواند موثر باشد؟ چند درصد از والدین از چنین روشهایی به نتایج موثر و ماندگاری میرسند؟
مادرانی که علاقهمند به پیشرفت مستمر و واقعی فرزندشان هستند، باید جهت قسمتی از فعالیتها را به طرف خود برگردانند. مادران باید پا به پای فرزندان، پیش روند، اما نه در امور درسی، بلکه در رشد فکری و فرهنگی.
یک مادر منطقی، در وهله اول انتظار خودش را از خود بالا میبرد و به آنچه دارد قانع نمیشود. او همه وقتش را به امور روزمره و خنثی اختصاص نمیدهد بلکه در تربیت فرزند، وقتهایش را به زمانهایی برای سرگرمی و زمانهایی برای ارتقای اندیشه تقسیم میکند.
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بروضعیت تحصیلی دانشآموزان است. برای دست یابی به این هدف،متغیرهای گوناگون مرتبط با عملکرد تحصیلی اعم از متغیرهای فردی وشخصیتی دانشآموزان ، متغیرهای مربوط به عوامل آموزشی از قبیل نگرش به رفتار معلم، مدیر، مشاور، امکانات آموزشی آموزشگاه و متغیرهای خانوادگی، از قبیل نوع روابط باسرپرست، تعداد خانوار و... را شناسایی و از طریق تدوین فرضیه، ارتباط این متغیرها را با وضعیت تحصیلی دانشآموزان ، شد .
اهداف و ضرورت تحقیق:
هدف کلی تحقیق: مقابررسی تاثیر مستمر اولیاء و مربیان در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهرستان ایذه بوده است.
اهداف ویژه تحقیق:
بین دانش آموزانی که خانواده فعالی در بخش انجمن اولیا و دانش آموزانی که خانوادهایشان غیر فعال هستند چه واکنشی در مدرسه دارند
در بعد و مسئله تحصیلی دانش آموزان چه تاثیری می تواند انجمن اولیا و مربیان بگذارد
- بین دانش آموزان دختر دارای مادران شاغل فرهنگی و غیر فرهنگی از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد.
- آیا ترغیب خانواده ها به شرکت مستمر در کلاس های آموزش خانوادهو همیاری و هم فکری در روحیه دانش آموزان از نظر روانشناسی کودمات چه تاثیر مثبتی و احیاناً منفی می گذارد .
- هماهنگی معلمان و مدیران و بخش های اداری و تربیتی بخصوص پرورش با خانواده ها و تعیین ببرنامه ریزی هماهنگ و هم سوع در آینده نگری دانش آموزان
اهمیت و ضرورت تغییر نگرش
تاریخ با ملّت بزرگی که نمی تواند نیازهای تربیتی شهروندان خود را رفع کند خوب تا نخواهد کرد.
در صورت وجود ویژگی های زیر رهبران تربیتی و آموزشی از پس پیچیدگی جهان امروز بر خواهند آمد. این ویژگی ها شامل:
1- بینش استراتژیک
2- رویکرد جهانی به معضلات کنونی
3- توان نوآوری و انطباق با تغییر
4- برخورد اخلاقی با مسائل
5- توان بالای یادگیری
6- توان بالای تغییر ذهنیت و فکرو انعقاد پذیری
7- توان آگاه کردن مردم
8- تمایل به ایجاد نظام مشارکتی و پاسخگو
با داشتن چنین ویژگیهایی هدف بزرگ آموزش و پرورش یعنی آموختن، یادگیری در زندگی و از زندگی، و فهمیدن جهان در حال تغییر تحقق می یابد و این مدیران نظامهای آموزشی را مورد بازسازی قرار می دهد.
متغیر های تحقیق
نوع تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل،دانشآموزان شاهد مقطع راهنمایی شهرستان ایذه است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است.
نتایج حاکی ازآن است که:
1- بین تحصیلات والدین با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان ارتباط معناداری وجود دارد.
2- رابطه عاطفی مناسب و خوب بین دانش آموزومادر موجب افزایش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزمی شود.
3- ازدواج مجدد مادر تاثیر منفی بروضعیت تحصیلی، عزت نفس و افسردگی دانش آموز ندارد.
4- شاغل بودن مادر تاثیر مثبتی بروضعیت تحصیلی فرزندان دارد.
5- ارزیابی دانش آموز از عوامل آموزشی نظیر معلم، مدیر، مشاور، آموزشگاه و محیط آموزشی برعملکرد تحصیلی او تاثیرمیگذارد.
6- تربیت تولد در دانشآموزان شاهد، ارتباطی با پیشرفت تحصیلی، عزت نفس وافسردگی ندارد.
7- بین عملکرد تحصیلی، عزت نفس و افسردگی دانشآموزان شاهد ساکن در مجتمع های مسکونی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، تفاوت معنا داری وجود ندارد. اما بین رضایتمندی از سکونت در مجتمع و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد.
8- وجود دوستان صمیمی و همکلاسی پیشرفت تحصیلی رامی افزاید.
9-دانشآموزان پسر،افسردگی کمتری نسبت به دختران شاهددارند.
10- باوجودی که میزان افسردگی در دختران شاهد بیش از پسران می باشد،اما عملکرد تحصیلی دختران بهتر از پسران بوده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
فعالیت ها و اهداف انجمن اولیاء و مربیان در مدارس
مقدمه:
مسأله تربیت مسأله حیات وسرنوشت فردوملت است وهدف ومقصود آن سازندگی وآفرینندگی مداوم وایجادتعدیل وتعادل درامرنیازهاومقاصد واندیشه آدمی است.
علمی است عمدی وآگاهانه دارای هدف وطرح ونقشه،به منظورتکمیل وتکامل انسان.
تربیت دارای جنبه سازندگی وآفرینندگی است،موجدتحول آفرینی درفردوسبب هدایت هاوروشنگری هاست.
ابعادوجودی انسان درسایه آن ساخته وپرورده می شود وآدمی ازجنبه حیوانی نجات یافته وبه اوج مقام انسانیت رسیده ومتعالی می گردد.
تربیت انسان را،کتابی،گشوده می سازد.شخصیت واستعدادهای اوراآشکاروبرملامی گرداند.چه بسیارنداستعدادهای بالقوه وویژگی هایی که براثرتربیت درانسان وجودآمده ویازائل می شوند(صدری،سیدضیاءالدین ،1367).
حال باتوجه به سخنانی که گفته شدبایدبدانیم فلسفه وجودی انجمن اولیاءومربیان چه بایدباشد؟اگرآنچه راکه هست بافلسفه وجودی انجمن تطبیق بدهیم،می بینیم که همخوانی چندانی ندارد.
چون خوشبختی لازم نسبت به انجمن اولیاءومربیان درحدمطلوب نیست.
یعنی همه تصورمی کنندکه انجمن اولیاءومربیان برای این تشکیل می شودکه ازخانواده هاکمک مالی دریافت کندوبه مسائل تعمیراتی مدرسه ومانندآن بپردازد.
حال آنکه درپشت این هدف،هدف عالی تری نهفته است وآن این است که،ازطریق انجمن اولیاءومربیان مدرسه رابه جامعه وجامعه رابه مدرسه پیوندبدهیم،تامحصلینی که ازمدرسه هاواردجامعه میشوند،باجامعه بیگانه نباشند.
برای جمع بندی این بحث نکاتی راکه اشاره شد مرورمی کنیم که عمده ترین آن تعدیل مسائل مادی وانجمن اولیاءومربیان وخوشایندکردن جلسات انجمن است.
کارشناسان تربیتی معتقدندبرای اینکه این گونه مسائل به وجودنیاید،بهتراست قبل ازتشکیل انجمن،یک جلسه سیاست گذاری باشرکت متخصصان رشته های مختلف درمدرسه و به دعوت مدیرمدرسه تشکیل شودکه دراین جلسه،افراد صاحب نظردرزمینه روان شناسی اجتماعی،جامعه شناسی وتعلیم وتربیت ونماینده خانواده حضورداشته باشند.آنان باید دراین جلسه بگویندکه بهتراست چه سیاستی برای انجمن داشته باشیم وطبق آن سیاست،انجمن راتشکیل دهند. (معاونت تأمین وتربیت نیروی انسانی-مدیریت درآموزش وپرورش-تهران،سال اول شماره 3،تابستان 1372)
تاریخچه انجمن های اولیاومربیان درجهان:
ضرورت تشکیل انجمن اولیاومربیان:
تدوین قانون اساسی پس ازانقلاب مشروطیت ومتاقب آن تصویب قانون معارف درسا ل 1290هجری شمسی موجب شدتحصیلات عمومی درسطح کشوراجباری شده وبه عنوان یکی ازوظایف دولت تلقی شود،زیراموارد3و4و22قانون مزبورمقررمی دارد:"تعلیمات ابتدائیه برای عموم ایرانیان اجباری است.هرکس مکلف است اطفال خودراازسن هفت سالگی به تحصیل معلومات ابتدائیه وادارد.
را دارنومخارج آنهاازمحل مالیاتی که درهرمحل دریافت خواهدشد، تأمین می گردد"(وزارت آ.پ،1373،ص6وص7).
تصویب واجرای این قوانین تحولی اساسی دروضعیت تعلیم وتربیت بوجودآورده وآموزش وپرورش راباافزایش تقاضای آموزش مواجه ساخت وروندثبت نام در آموزشگاهها رابه سرعت گسترش داد،اماتقاضای عمومی برای آموزش تبعاتی رانیزدرپی داشت،ازجمله آن که موجب شدهزینه های آموزشی موردنیازبرای گسترش فضاهای آموزشی،توسعه وتجهیزوتهیه ی امکانات آموزشی وتأمین واستخدام وتربیت معلمان موردنیازنیزبه شدت افزایش یابدو درنتیجه فشارسنگینی رابرمنابع محدوددولت واردنماید.این امرمسئولین آموزش وپرورش رابه اتخاذراهکارهای لازم به منظوربهره گیری مناسب ازکلیه ی امکانات ترغیب نموده،به طوری که آنان بازنگری درروش هاوساختار آموزش وبررسی ومطالعه نظام های آموزشی سایرکشورها رادردستورکارخودقراردادندوحتی به منظوررفع کمبودنیروی متخصص موردنیازنظام آموزشی،قوانینی نیزجهت اعزام دانشجوبه خارج ازکشورتصویب وبه مورد اجرادرآوردند.این اقدامات به روندشکل گیری نظام آموزشی سرعت بخشید.
همزمان باافزایش تقاضابرای آموزش،گسترش همکاری عمومی برای پیشبردامرآموزش وپرورش نیزموردتوجه قرارگرفت ودراین راستامشارکت خانه ومدرسه درتعلیم وتربیت به عنوان یک راهبرداساسیانتخاب شد.به این ترتیب،تشکیل انجمن اولیاومربیان ازطرح های مقدماتی دولت درزمینه واگذاری تعلیم وتربیت به مردم قلمدادگردید، به طوری که وزیرفرهنگ وقت دراین موردمی نویسد"در سال 1326بازهم برای دخالت دادن مردم درامرتعلیم و تربیت انجمن همکاری خانه ومدرسه راتأمین کردیم،به طوری که تشکیل انجمنهای خانه ومدرسه کاربسیارمفیدی دردخالت دادن مردم بکارکه به آن علاقه دارند،بوده است"(صدیق اعلم،1349،ص6).
می توان گفت به طورکلی افزایش تقاضای اجتماعی برای تسهیل،تبادل افکاروتجارب فرهنگی میان کشورهای مختلف ووضعیت اقتصادی وسیاسی کشور،زمینه های فرهنگی، اجتماعی وسیاسی لازم برای شکل گیری وفعالیت انجمن های خانه ومدرسه درآموزشگاه هارابوجود آورد.
آموزش وپرورش وانجمن اولیا ومربیان:
جایگاه انجمن اولیاومربیان درآموزش وپرورش:
آموزش وپرورش همواره تلاش نموده است بااجرای برنامه های مناسب آموزشی،به پیشبردمطلوبی دروضعیت تحصیلی دانش آموزان نایل آید.اولیانیزبه طورروزافزون بربهبود درروندتحصیلی وتربیتی فرزندان خودتوجه دارند. این خواست مشترک،زمینه های لازم برای فعالیت انجمن اولیا ومربیان رابوجودآوردوتشکیل آن درهرآموزشگاهی این امکان رافراهم ساخت که همکاری معلمان ووالدین به طور انسجام یافته ای انجام پذیرد تابدین وسیله ارتباط و هماهنگی بیشترخانه ومدرسه محقق گردد.به همین دلیل، انجمن ازجایگاهی خاص درآموزش وپرورش برخوردار شده است.این جایگاه اززوایای مختلف قابل بررسی می باشد که اهم آنهاعبارت است از:
1- جایگاه تربیتی:
فراگیری کودکان،به خصوص درسالهای اولیه ی زندگی، عمدتاً درمحیط خانواده صورت می گیرد وحتی احتمال حضورمداوم دانش آموزان درمدرسه ونیزمقاومت وپایداری آنان تافارغ التحصیلی ازمدارس به طورقابل ملاحظه ای متأثراززمینه های خانوادگی ومحیطی خانه ی آنهاست.به همین دلیل،فعالیت های آموزشی وتربیتی مدارس بدون جلب توجه وهمکاری اولیای دانش آموزان نتایج مطلوبی نخواهد داشت،زیراتأثیرپذیری کودک ازعامل خانواده بیش ازسایر عوامل است وباید برای تعلیم وتربیت بهترکودکان ازاین قابلیت خانواده به نحو احسن استفاده نموده وازموقعیت ویژه واستثنائی آنان برای بهبودآموزش نیزبهره جست.باتوجه به اینگونه موارد،اصولاً هدف ازتشکیل انجمن اولیا ومربیان این است که ازسویی اولیا ومربیان باهم آشنا شوند وازسوی دیگراولیا ازروش هاوطرزکارمعلمان ونیزپیشرفت واحیانا ًمشکلات تحصیلی وتربیتی فرزندخودمطلع گردند.چنین جایگاهی درآموزش وپرورش ازآن جهت حائزاهمیت است که دانشآموزان رامتوجه می سازد بین خانه ومدرسه جدایی نیست وتضادودوگانگی بین روشهای تربیتی این دومحیط وجودندارد ودرواقع همگان تلاش دارندتاعلاقه،توجه،تشویق وتقویت رابه فرآیند یادگیری دانش آموزان منتقل سازند. همگام باخانواده مدرسه ازعوامل مهم تربیتی وسازندگی معیارها وارزشهای ذهنی وراه وروش کودکان درجامعه به شمارمی رود.اما یادگیری کودکان حتی درمدرسه،می بایست باهمکاری ومشارکت خانواده انجام گیرد،این ارتباط وهمکاری والدین ومربیان ازچنان اهمیتی برخورداراست که برخی ازدانشمندان اعتقاد دارند"ازجمله عواملی که درمدرسه می تواندباعث انحراف ویاسلامت کودکان باشد، عدم تماس دائم میان مربیان وخانواده هاست"(احدی،1372، ص272).
در این میان،انجمن های اولیا و مربیان با فراهم آوردن زمینه ها وشرایط مناسب برای ارتباط وتبادل نظر بیشتر میان مربیان وخانواده ها توانسته است نقش تربیتی مؤثری را درآموزش وپرورش ایفا نماید وبدین وسیله از جایگاه خاصی بهره مند باشد.
شرایط ویژه اولیا ایجاب می کندکه آنان درموقعیت های مختلف زندگی بافرزندان خود درارتباط باشند،بنابراین آنها می توانند ازنحوه ی رفتاروچگونگی پیشرفت تحصیلی وتربیتی آنان ارزیابی نسبتاًدرستی ارائه نمایندوحتی اقداماتی رادرجهت استمرارفعالیت آموزشی ورفع نواقص احتمالی به انجام رساندتافرآیندیادگیری آنان به طورکامل انجام گیرد بررسی های به عمل آمده دراین خصوص توسط سازمان "یونسکو"منجربه ارائه ی توصیه ای بدین مضمون گردیده که "بایدساختارهایی درمدارس به وجود آید که با افزایش همکاری بین والدین ومعلمان وفراگیران،توسعه فرآیند ارزشیابی واجرای آن به نحوبهتری انجام گیرد"(وفادار، جوان بخت اول،ص1383، ص92).
انجمن های اولیا ومربیان،کانون چنین ساختارهایی درهر مرکز آموزشی می باشند ونقشی فعا ل دراستمرارفراگیری دانش آموزان نیزهمسویی روشهای تربیتی خانه ومدرسه و بهره گیری از ظرفیت های تربیتی خانواده رابه عهده دارند.
2- جایگاه مشارکتی-حمایتی:
لازمه دستیلبی به پیشرفتی چشمگیردرآموزش وپرورش، عملکردهماهنگ ومستمرکلیه ی نهادها درنظام تعلیم وتربیت است.دراین کوشش مشارکت جویانه وهماهنگ برای فراگیری دانش آموزان،خانواده مسئول حمایت ازنقش مدرسه فراهم آوردن یک محیط عاطفی سالم برای کودک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
فعالیت ها و اهداف انجمن اولیاء و مربیان در مدارس
مقدمه:
مسأله تربیت مسأله حیات وسرنوشت فردوملت است وهدف ومقصود آن سازندگی وآفرینندگی مداوم وایجادتعدیل وتعادل درامرنیازهاومقاصد واندیشه آدمی است.
علمی است عمدی وآگاهانه دارای هدف وطرح ونقشه،به منظورتکمیل وتکامل انسان.
تربیت دارای جنبه سازندگی وآفرینندگی است،موجدتحول آفرینی درفردوسبب هدایت هاوروشنگری هاست.
ابعادوجودی انسان درسایه آن ساخته وپرورده می شود وآدمی ازجنبه حیوانی نجات یافته وبه اوج مقام انسانیت رسیده ومتعالی می گردد.
تربیت انسان را،کتابی،گشوده می سازد.شخصیت واستعدادهای اوراآشکاروبرملامی گرداند.چه بسیارنداستعدادهای بالقوه وویژگی هایی که براثرتربیت درانسان وجودآمده ویازائل می شوند(صدری،سیدضیاءالدین ،1367).
حال باتوجه به سخنانی که گفته شدبایدبدانیم فلسفه وجودی انجمن اولیاءومربیان چه بایدباشد؟اگرآنچه راکه هست بافلسفه وجودی انجمن تطبیق بدهیم،می بینیم که همخوانی چندانی ندارد.
چون خوشبختی لازم نسبت به انجمن اولیاءومربیان درحدمطلوب نیست.
یعنی همه تصورمی کنندکه انجمن اولیاءومربیان برای این تشکیل می شودکه ازخانواده هاکمک مالی دریافت کندوبه مسائل تعمیراتی مدرسه ومانندآن بپردازد.
حال آنکه درپشت این هدف،هدف عالی تری نهفته است وآن این است که،ازطریق انجمن اولیاءومربیان مدرسه رابه جامعه وجامعه رابه مدرسه پیوندبدهیم،تامحصلینی که ازمدرسه هاواردجامعه میشوند،باجامعه بیگانه نباشند.
برای جمع بندی این بحث نکاتی راکه اشاره شد مرورمی کنیم که عمده ترین آن تعدیل مسائل مادی وانجمن اولیاءومربیان وخوشایندکردن جلسات انجمن است.
کارشناسان تربیتی معتقدندبرای اینکه این گونه مسائل به وجودنیاید،بهتراست قبل ازتشکیل انجمن،یک جلسه سیاست گذاری باشرکت متخصصان رشته های مختلف درمدرسه و به دعوت مدیرمدرسه تشکیل شودکه دراین جلسه،افراد صاحب نظردرزمینه روان شناسی اجتماعی،جامعه شناسی وتعلیم وتربیت ونماینده خانواده حضورداشته باشند.آنان باید دراین جلسه بگویندکه بهتراست چه سیاستی برای انجمن داشته باشیم وطبق آن سیاست،انجمن راتشکیل دهند. (معاونت تأمین وتربیت نیروی انسانی-مدیریت درآموزش وپرورش-تهران،سال اول شماره 3،تابستان 1372)
تاریخچه انجمن های اولیاومربیان درجهان:
ضرورت تشکیل انجمن اولیاومربیان:
تدوین قانون اساسی پس ازانقلاب مشروطیت ومتاقب آن تصویب قانون معارف درسا ل 1290هجری شمسی موجب شدتحصیلات عمومی درسطح کشوراجباری شده وبه عنوان یکی ازوظایف دولت تلقی شود،زیراموارد3و4و22قانون مزبورمقررمی دارد:"تعلیمات ابتدائیه برای عموم ایرانیان اجباری است.هرکس مکلف است اطفال خودراازسن هفت سالگی به تحصیل معلومات ابتدائیه وادارد.
را دارنومخارج آنهاازمحل مالیاتی که درهرمحل دریافت خواهدشد، تأمین می گردد"(وزارت آ.پ،1373،ص6وص7).
تصویب واجرای این قوانین تحولی اساسی دروضعیت تعلیم وتربیت بوجودآورده وآموزش وپرورش راباافزایش تقاضای آموزش مواجه ساخت وروندثبت نام در آموزشگاهها رابه سرعت گسترش داد،اماتقاضای عمومی برای آموزش تبعاتی رانیزدرپی داشت،ازجمله آن که موجب شدهزینه های آموزشی موردنیازبرای گسترش فضاهای آموزشی،توسعه وتجهیزوتهیه ی امکانات آموزشی وتأمین واستخدام وتربیت معلمان موردنیازنیزبه شدت افزایش یابدو درنتیجه فشارسنگینی رابرمنابع محدوددولت واردنماید.این امرمسئولین آموزش وپرورش رابه اتخاذراهکارهای لازم به منظوربهره گیری مناسب ازکلیه ی امکانات ترغیب نموده،به طوری که آنان بازنگری درروش هاوساختار آموزش وبررسی ومطالعه نظام های آموزشی سایرکشورها رادردستورکارخودقراردادندوحتی به منظوررفع کمبودنیروی متخصص موردنیازنظام آموزشی،قوانینی نیزجهت اعزام دانشجوبه خارج ازکشورتصویب وبه مورد اجرادرآوردند.این اقدامات به روندشکل گیری نظام آموزشی سرعت بخشید.
همزمان باافزایش تقاضابرای آموزش،گسترش همکاری عمومی برای پیشبردامرآموزش وپرورش نیزموردتوجه قرارگرفت ودراین راستامشارکت خانه ومدرسه درتعلیم وتربیت به عنوان یک راهبرداساسیانتخاب شد.به این ترتیب،تشکیل انجمن اولیاومربیان ازطرح های مقدماتی دولت درزمینه واگذاری تعلیم وتربیت به مردم قلمدادگردید، به طوری که وزیرفرهنگ وقت دراین موردمی نویسد"در سال 1326بازهم برای دخالت دادن مردم درامرتعلیم و تربیت انجمن همکاری خانه ومدرسه راتأمین کردیم،به طوری که تشکیل انجمنهای خانه ومدرسه کاربسیارمفیدی دردخالت دادن مردم بکارکه به آن علاقه دارند،بوده است"(صدیق اعلم،1349،ص6).
می توان گفت به طورکلی افزایش تقاضای اجتماعی برای تسهیل،تبادل افکاروتجارب فرهنگی میان کشورهای مختلف ووضعیت اقتصادی وسیاسی کشور،زمینه های فرهنگی، اجتماعی وسیاسی لازم برای شکل گیری وفعالیت انجمن های خانه ومدرسه درآموزشگاه هارابوجود آورد.
آموزش وپرورش وانجمن اولیا ومربیان:
جایگاه انجمن اولیاومربیان درآموزش وپرورش:
آموزش وپرورش همواره تلاش نموده است بااجرای برنامه های مناسب آموزشی،به پیشبردمطلوبی دروضعیت تحصیلی دانش آموزان نایل آید.اولیانیزبه طورروزافزون بربهبود درروندتحصیلی وتربیتی فرزندان خودتوجه دارند. این خواست مشترک،زمینه های لازم برای فعالیت انجمن اولیا ومربیان رابوجودآوردوتشکیل آن درهرآموزشگاهی این امکان رافراهم ساخت که همکاری معلمان ووالدین به طور انسجام یافته ای انجام پذیرد تابدین وسیله ارتباط و هماهنگی بیشترخانه ومدرسه محقق گردد.به همین دلیل، انجمن ازجایگاهی خاص درآموزش وپرورش برخوردار شده است.این جایگاه اززوایای مختلف قابل بررسی می باشد که اهم آنهاعبارت است از:
1- جایگاه تربیتی:
فراگیری کودکان،به خصوص درسالهای اولیه ی زندگی، عمدتاً درمحیط خانواده صورت می گیرد وحتی احتمال حضورمداوم دانش آموزان درمدرسه ونیزمقاومت وپایداری آنان تافارغ التحصیلی ازمدارس به طورقابل ملاحظه ای متأثراززمینه های خانوادگی ومحیطی خانه ی آنهاست.به همین دلیل،فعالیت های آموزشی وتربیتی مدارس بدون جلب توجه وهمکاری اولیای دانش آموزان نتایج مطلوبی نخواهد داشت،زیراتأثیرپذیری کودک ازعامل خانواده بیش ازسایر عوامل است وباید برای تعلیم وتربیت بهترکودکان ازاین قابلیت خانواده به نحو احسن استفاده نموده وازموقعیت ویژه واستثنائی آنان برای بهبودآموزش نیزبهره جست.باتوجه به اینگونه موارد،اصولاً هدف ازتشکیل انجمن اولیا ومربیان این است که ازسویی اولیا ومربیان باهم آشنا شوند وازسوی دیگراولیا ازروش هاوطرزکارمعلمان ونیزپیشرفت واحیانا ًمشکلات تحصیلی وتربیتی فرزندخودمطلع گردند.چنین جایگاهی درآموزش وپرورش ازآن جهت حائزاهمیت است که دانشآموزان رامتوجه می سازد بین خانه ومدرسه جدایی نیست وتضادودوگانگی بین روشهای تربیتی این دومحیط وجودندارد ودرواقع همگان تلاش دارندتاعلاقه،توجه،تشویق وتقویت رابه فرآیند یادگیری دانش آموزان منتقل سازند. همگام باخانواده مدرسه ازعوامل مهم تربیتی وسازندگی معیارها وارزشهای ذهنی وراه وروش کودکان درجامعه به شمارمی رود.اما یادگیری کودکان حتی درمدرسه،می بایست باهمکاری ومشارکت خانواده انجام گیرد،این ارتباط وهمکاری والدین ومربیان ازچنان اهمیتی برخورداراست که برخی ازدانشمندان اعتقاد دارند"ازجمله عواملی که درمدرسه می تواندباعث انحراف ویاسلامت کودکان باشد، عدم تماس دائم میان مربیان وخانواده هاست"(احدی،1372، ص272).
در این میان،انجمن های اولیا و مربیان با فراهم آوردن زمینه ها وشرایط مناسب برای ارتباط وتبادل نظر بیشتر میان مربیان وخانواده ها توانسته است نقش تربیتی مؤثری را درآموزش وپرورش ایفا نماید وبدین وسیله از جایگاه خاصی بهره مند باشد.
شرایط ویژه اولیا ایجاب می کندکه آنان درموقعیت های مختلف زندگی بافرزندان خود درارتباط باشند،بنابراین آنها می توانند ازنحوه ی رفتاروچگونگی پیشرفت تحصیلی وتربیتی آنان ارزیابی نسبتاًدرستی ارائه نمایندوحتی اقداماتی رادرجهت استمرارفعالیت آموزشی ورفع نواقص احتمالی به انجام رساندتافرآیندیادگیری آنان به طورکامل انجام گیرد بررسی های به عمل آمده دراین خصوص توسط سازمان "یونسکو"منجربه ارائه ی توصیه ای بدین مضمون گردیده که "بایدساختارهایی درمدارس به وجود آید که با افزایش همکاری بین والدین ومعلمان وفراگیران،توسعه فرآیند ارزشیابی واجرای آن به نحوبهتری انجام گیرد"(وفادار، جوان بخت اول،ص1383، ص92).
انجمن های اولیا ومربیان،کانون چنین ساختارهایی درهر مرکز آموزشی می باشند ونقشی فعا ل دراستمرارفراگیری دانش آموزان نیزهمسویی روشهای تربیتی خانه ومدرسه و بهره گیری از ظرفیت های تربیتی خانواده رابه عهده دارند.
2- جایگاه مشارکتی-حمایتی:
لازمه دستیلبی به پیشرفتی چشمگیردرآموزش وپرورش، عملکردهماهنگ ومستمرکلیه ی نهادها درنظام تعلیم وتربیت است.دراین کوشش مشارکت جویانه وهماهنگ برای فراگیری دانش آموزان،خانواده مسئول حمایت ازنقش مدرسه فراهم آوردن یک محیط عاطفی سالم برای کودک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
فهرست
مقدمه 01
نقش مادران در یادگیری 02
بررسی عوامل روانی،اجتمایی و آموزشی موثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان 04
بررسی تاثیر ارتباط مستمر اولیاء و مربیان در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان 07
نکاتی برای جذب اولیای دانش آموزان 010
نتیجه گیری 012
پیشنهادات 014
منابع 016
مقدمه
حضور یک فرزند با هوش و درسخوان در خانواده که از همان سالهای اول تحصیل قابل تشخیص است، وظیفه والدین و به خصوص مادر را صد چندان میکند. متأسفانه مادران وظیفه خود را در این میبینند که بالای سر فرزندشان بایستند، تا او مشقهایش را بنویسد، از او درس بپرسند، دیکته بگویند و یا حتی بعضی از کارهای درسی فرزندشان را انجام دهند.
هدف و تمرکز همه این فعالیتها- فرزند- است، اما این کارها تا چه زمانی میتواند موثر باشد؟ چند درصد از والدین از چنین روشهایی به نتایج موثر و ماندگاری میرسند؟
مادرانی که علاقهمند به پیشرفت مستمر و واقعی فرزندشان هستند، باید جهت قسمتی از فعالیتها را به طرف خود برگردانند. مادران باید پا به پای فرزندان، پیش روند، اما نه در امور درسی، بلکه در رشد فکری و فرهنگی.
یک مادر منطقی، در وهله اول انتظار خودش را از خود بالا میبرد و به آنچه دارد قانع نمیشود. او همه وقتش را به امور روزمره و خنثی اختصاص نمیدهد بلکه در تربیت فرزند، وقتهایش را به زمانهایی برای سرگرمی و زمانهایی برای ارتقای اندیشه تقسیم میکند.
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بروضعیت تحصیلی دانشآموزان است. برای دست یابی به این هدف،متغیرهای گوناگون مرتبط با عملکرد تحصیلی اعم از متغیرهای فردی وشخصیتی دانشآموزان،متغیرهای مربوط به عوامل آموزشی از قبیل نگرش به رفتار معلم، مدیر، مشاور، امکانات آموزشی آموزشگاه و متغیرهای خانوادگی، از قبیل نوع روابط باسرپرست، تعداد خانوار و... را شناسایی و از طریق تدوین فرضیه، ارتباط این متغیرها را با وضعیت تحصیلی دانشآموزان تعیین شد .
نقش مادران در یادگیری
نقش مادر، به خصوص در شرایطی که پدران حضور کمتری در خانه دارند، در سطح فکری خانواده مهمتر است. این موضوع شاید خلاف تصور عدهای باشد که در مسائل فکری خانواده نقش پدر را مهمترمیدانند. شاید خود مادران هم تصور نکنند که چقدر در سطح فکری و فرهنگی خانواده میتوانند موثر باشند. یادآور میشود که سطح فکری، فقط به معنای سطح تحصیلات نیست و عوامل دیگری در این خصوص موثرند.
مادر چه نقشی در افت و یا ارتقای سطح فکری خانواده دارد؟
- مادران، اعم از شاغل و غیرشاغل، حضور بیشتری در خانه دارند. از طرف دیگر، مادرها بسیار بیشتر از پدرها، پیگیر روند تحصیلی فرزندانشان هستند. در دوره ابتدایی که بنیادیترین سالهای تحصیل را در برمیگیرد، بیشتر مادرها نقش کنترلکننده مستمری دارند. به طور معمول، پدرها از دورههای راهنمایی و متوسطه بیشتر وارد عمل میشوند، آن هم به عنوان اهرمهای فشار، خلاصه آنکه، حداق در 10سال اول زندگی، ارتباط مادر با فرزند بیش از هر کسی است و تأثیر مادر در سطح فکری فرزند هم، میتواند بیش از هر کسی باشد.
کدام مادرها سطح فکری فرزندان و خانواده را پایین میآورند؟
- مادرانی که بیشتر وقت آنها پای تلویزیون میگذرد، سوژههایی را در زندگی دنبال میکنند که پیش پا افتاده و غیرمهم است، اگر اهل مطالعه باشند، در روزنامهها دنبال صفحه حوادث میروند و مجلاتی را میخرند که شامل مطالب بیخاصیت و خنثی است، بحثها و گفتوگوهایشان با دوستان و همسر و سایرین درباره مسائل روزمره و تکراری است، حوصله فکر کردن درباره موضوعات جدی زندگی را ندارند، به غذا و پوشاک فرزندشان اهمیت زیادی میدهند، مسائل فکری فرزندان را فقط در درس و مدرسه خلاصه میکنند و...
اگر بپذیریم که یک فضای مساعد فرهنگی تا چه حد میتواند در رشد فکری کودکان موثر باشد، آنگاه باید به رفتارهایمان با تأمل بیشتری بنگریم. مادری که وقت زیادی را صرف تماشای تلویزیون میکند، هیچ یک از سریالهای جدی و غیرجدی را از دست نمیدهد، با اشتیاق داستانهای پیش پا افتاده و الکی فیلمها و سریالها را دنبال میکند و به توضیح و تفسیر آنها هم میپردازد، چه تأثیر مثبتی میتواند در سطح فکری خانواده بر جای بگذارد؟ این مادر چگونه میتواند از فرزندش انتظار داشته باشد که با شوق و رغبت درسهایش را بخواند؟
مادری که حوصله مطالعه ندارد و یا مطالعهاش شامل سوژههای غیرجدی است، چگونه میتواند توقع فرزندی کتاب خوان داشته باشد؟ مادری که تحصیلات سطح بالایی ندارد و برای ارتقای آن هم تلاشی نمیکند، چگونه میتواند به فرزندش توضیح دهد که درس خواندن مهم است؟ مادری که از شرایط فکری و اجتماعی زمانه اطلاعی ندارد و با افکار فرزندش فاصله دارد، چگونه میتواند او را درک کند؟ مادری که خورد و خوراک و پوشاک فرزندش، دغدغهای جدیتر از رشد فکری اوست، چگونه میتواند به رشد فکری فرزندش کمک کند؟
عجیب است که پدرها و مادرها، خود با یادگیری غریبهاند و یا به نوعی از آن فرار میکنند، اما از فرزندان توقع دارند با حرص و ولع درس بخوانند و در امور تحصیلی، از همه پیشی بگیرند. خیلی از والدین حتی این زحمت را به خود نمیدهند که با شیوههای منطقی با درس و مدرسه فرزندانشان برخورد کنند. فقط بر آنچه خود بدان رسیدهاند، اصرار میورزند.