لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
مقدمه
پدیده انقلاب را میتوان با ویژگیهایی مانند همراهی تودهها، گسترش ایدئولوژی(های) جدید جایگزین، سرنگونی خشونتآمیز نظام سیاسی حاکم و تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از پیروزی (بسته به اینکه انقلاب سیاسی یا اجتماعی باشد)، از سایر پدیدههای اجتماعی بازشناخت. نظریههای انقلاب، کم و بیش در پی پاسخگوئی به این پرسشاند که چرا و چگونه پدیده انقلاب به وقوع میپیوندد.
برخی به پیامدهای این پدیده نیز پرداختهاند. هرچند هدف هر نظریه انقلاب آن است که پژوهشگر یا خوانندة مطالب خود را به کلید یا شاه کلیدی برای گشودن قفل این پدیده مجهز کند، اما عواملی چند مانند ماهیت پدیدههای اجتماعی و پیچیدگی آنها به دلیل ارتباط با رفتارهای عوامل انسانی که دارای قوای تفکر، حافظه، اراده و مانند آن هستند، وجود عوامل ناشناخته بسیار و تنوع عوامل، عدم امکان آزمایش ارادی یافتههای علمی و گاه ناتوانی، و عدم دقت و پشتکار کافی در نظریهپردازهای باعث گردیده که هر نظریهای نتایج خاصی را بیان نماید. بدین ترتیب، مجموعهای از نظریههای متفاوت که حتی برخی با یکدیگر کاملاً متناقضاند، پدید آمده است.
در این مقاله سعی شده است تعدادی از دیدگاههای مشهور و عمده در زمینه پدیده انقلاب معرفی گردد.
امید است که مورد توجه وعنایت عزیزان قرار گیرد.
نظریههای مارکسی و مارکسیستی
منظور از نظریة مارکسی انقلاب نظریهای است که مارکس و انگلس در زمینه انقلاب ارائه کردهاند. در حالی که نظریههای مارکسیستی توسط طرفداران مارکس مانند لنین، مائو، تیتو، کاسترو و غیره بیان گردیدهاند در اینجا به معرفی نظریه مارکسی انقلاب میپردازیم.
نظریه مارکسی انقلاب:
نظریه کلی: برای درک این نظریه ابتدا به مفاهیم زیر که شالوده و مبنای دیدگاه مارکس بوده و گرایش اصلی نظرات وی بر پایه آنها قرار دارد توجه میکنیم.
1- دیالکتیک هگل: مارکس مبنای دیالکتیک خود را از نظر هگل گرفت که هر هستی، هر فکر و هر نهاد دارای مراحل سه گانه تز (تصدیق) آنتی تز (نفی) سنتز (نفی نفی) است.
هگل این مطلب را در مورد پندار به کار میرود، اما مارکس آن را دربارة ماده در نظر گرفت. با این توضیح که هگل معقول را عین واقعیت و واقعیت را عین معقول میدانست. اما مارکس به چیزی جز ماده معتقد نبود و معقول را نیز امری مادی میدانست.
2- مادیگرایی دیالکتیک مارکس (مادیگرائی فلسفی). مارکس با استفاده از نظر فوئرباخ که مفهوم از خود بیگانگی دینی را مطرح کرده و نظرات داروین و دیالکتیک هگل و تأکید بر گذار کمیت به کیفیت (هر چیزی پس از رسیدن به درجهای از تحول به چیز دیگری تبدیل میشود، مثلاً آب توسط حرارت به بخار تبدیل میشود، پیشهور با کسب مقداری سرمایه به سرمایهدار) به مادیگرائی دیالکتیک معتقد شد.
3- مادیگرایی اقتصادی - فوئرباخ میگفت انسان باید با از خودبیگانگی مبارزه کند. مارکس گفت انسانگرائی باخ جنبه انتزاعی دارد. مارکس این نظر موئیزهس را که پول را مایه از خودبیگانگی بشر میدانست به نظر باخ اضافه کرد و ریشه از خودبیگانگی را وضع نیروهای مادی دانست. بدین ترتیب مارکس از مادیگرائی فلسفی به مادیگرائی اقتصادی عبور میکند.
4- مادیگرائی تاریخی - مارکس مادیگرائی اقتصادی را وارد تاریخ میکند و میگوید تاریخ را واقعیتهای مادی پدید میآورند نه اندیشهها، جامعه دارای زیربنا و روبناست که قوای اقتصادی زیربنا و افکار، آداب و رسوم، نهادهای حقوقی، سیاسی، مذهبی و غیره روبناست، اگر زیربنا و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران - جنوب
دانشکده عمران
موضوع :
نتایج و پیامدهای سیاسی انقلاب اسلامی ایران
درس :
انقلاب اسلامی
استاد راهنما :
جناب آقای دکتر کلانتر
تهیه و تدوین :
فرشید ستار
زمستان 83
طرح مسئله
پدیده انقلاب بدون در نظر گرفتن محدوده زمانی و مکانی ، در اکثر نقاط جهان چه در گذشته و چه در دوران معاصر . مراحل و فرایند نسبتاً مشابهی را طی کرده است . به گونه ای که در این زمینه . نظریه مشهور برینتون در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب (فرانسه ، روسیه ، چین و امریکا) موید نظر فوق است . به عبارت دیگر ، در اکثر انقلابات دیگر مراحلی وجود دارد که بطور متوالی رخ می نمایند . مراحلی که در دوران پیش از وقوع انقلاب آغاز می شود و در شرایط انقلابی به اوج می رسد و در دوران پس از وقوع انقلابات تداوم می یابند تا دوره ثبات پیش آید .
اما آنچه که نیاز به اعتنا و توجه روز افزون دارد . بعد دستاوردها و پیامدهای انقلابات است . این تاکید به این معنی نیست که بررسی سایر ابعاد و وجوه انقلابات از جمله علل و عوامل ، اهداف و آرمانها ، ایدئولوژی ، رهبری و سازمان دهی ، بسیج عمومی ، تغییرات نظام ارزشی ، سیاسی ، سلسله مراتب اجتماعی - اقتصادی مهم نیستند ، بلکه به منظور بررسی دقیق تر و پاسخگویی به نیاز تبیینی بر جنبه پیامد سیاسی انقلاب اسلامی تاکید می گردد تا شناختی عمیق تر فراهم آید .
بنابراین ، موضوع اصلی این نوشتار بررسی پیامدهای سیاسی انقلاب اسلامی در سطوح داخلی و بین المللی است .
بدین خاطر ، ابتدا ضرورت دارد از جنبه های مختلف اهمیت استراتژیک ، اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ایران مورد مطالعه قرار گیرد .
همین طور ، آثار و تبعات روابط بین المللی حکومت پهلوی را با قدرتهای خارجی بررسی می کنیم . و سپس در کنار مقوله تحلیل نتایج سیاسی انقلاب اسلامی ، نگاهی به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواهیم داشت تا با تکیه بر روش مطالعه اسنادی این اصول پیامدهای سیاسی انقلاب مورد بازبینی قرار گیرد .
در این میان نظری به مقوله جنبش ها و تاثیرات انقلاب اسلامی بر این جنبشها و حرکتهای مردمی خواهیم افکند و در نهایت ، به بررسی پیوند مبانی ایدئولوژی انقلاب اسلامی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توجه خواهیم کرد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انقلاب فرانسه
در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
لوئی شانزدهم
لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.
اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند. پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.
مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.
اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.
پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند. فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.
رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند. انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.
در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و 10 روز بعد اعدام می گردد. ژاکوبین ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلین روبسپیر، قدرت را در دست می گیرند. دوره وحشت آغاز می گردد.
همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می گردد. با اعدام روبسپیر و 21 تن از یارانش دوره وحشت پایان می پذیرد. قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می رسد. یک دولت جدید به نام «دیرکتوار» (هیت مدیره) تشکیل می یابد. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می آید.
ناپلئون بناپارت، یک ژنرال ارتش انقلابی، قدرت را در دست می گیرد. دولت «راهنما» به ناچار کناره گیری می کند. ناپلئون بسرعت امنیت را برقرار می سازد و خود را اولین کنسول می خواند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه :
انقلاب ایران همگان را شگفت زده کرد . کشوری که فرض می شد با ثبات ترین رژیم در منطقه باشد صحنه ی جنبش توده ای علیه رژیم شاه شد . همچنین پیامدهای انقلاب نیز اعجاب برانگیز بوده است . چه حکومت دین سالار جانشین حکومت پادشاهی شد و نیروهای سکولار برکنار شدند .
تصرف قدرت دولت توسط روحانیون منتج به درگیری آنها از یک سو و متحدان سکولار و مخالفانش از سوی دیگر شد . ولی ، گروههای سکولار موفق نشدند جهت دفاع از اقتدارشان در کشور حمایت مردمی را کسب کنند عوامل متعددی چون رژیمی فاسد ، دیکتاتور ، بیگانگی مردم با رژیم ، سوء تدبیر اقتصادی در سالهای میانی دهه ی 1350 بعد از یک دوره توسعه ی اقتصادی وضعیت را برای انقلاب مهیا ساخت .
انهدام همه سازمانهای سیاسی توسط رژیم ، به مقام های روحانی که تماس های گسترده ای با مردم در سراسر کشور داشتند اجازه داد تا رهبری مبارزه علیه نظام سلطنتی را به دست بگیرند . آموزه های تشییع انقلابی ، همراه با شعائری که از شهادت و فداکاری تجلیل می کرد ، به طور مؤثری در بسیج توده ها علیه رژیم مورد استفاده واقع شد . همچنین اعتصاب درازمدت شش ماهه ی کارگران و کارمندان دولت نقشی قاطع در فلج کردن حکومت ایفا کرد . در پایان سال 1978 سقوط حکومت پادشاهی تنها به نخی بند بود . چنان که بهمن 1357 ، بشارت دهنده سرنگونی حکومت سلطنتی و پیدایی جمهوری اسلامی ایران بود . موضوع اثر حاضر این است که دسته ای از تحولاتی را که منجر به سرنگونی حکومت پادشاهی و پیدایش حکومت دین سالار در ایران شد تجزیه و تحلیل کند .
انقلاب :
انقلاب ایران یکی از فراگیرترین جنبشهای توده ای تاریخ بشریت است . ریچارد فالک از آن به عنوان « یکی از بزرگترین پدیده های تاریخ مدرن » نام برده است . در این بخش به بررسی عواملی که موجبات انقلاب ایران را فراهم آورد می پردازیم.
به طور کلی چهار نظریه درباره ی انقلاب ایران وجود دارد . سلطنت طلبان و موافقانشان انقلاب را به عنوان توطئه قدرتهای خارجی و آیت الله خمینی و واکنش جامعه ی سنتی به کوشش های مدرنیزاسیون شاه مورد سرزنش قرار می دهند . هواداران نظریه توطئه ادعا می کنند که سقوط حکومت سلطنتی توطئه ای انگلیسی بود و سرنگونی شاه به خاطر سیاست مستقل وی و « ملی کردن » صنعت نفت بود . آنها طرفداران رویکرد ساختاری – کارکردی به انقلاب و نیز سلطنت طلبان مدعی اند که مدرنیزاسیون سریع منجر به تجزیه جامعه و گسیختگی فرهنگ ایرانی شد . بنابراین نظریه ، نتیجه این رخدادها تغییر ناگهانی و انقراض حکومت پادشاهی بود .
برخی نیز معتقدند که انقلاب نتیجه مستقیم سرشت ضد اسلامی رژیم شاه بود . این نظریه مدعی است که انقلاب اسلامی هم مقدر و هم اجتناب ناپذیر بود . طرفداران این رویکرد انقلاب ایران را به مثابه ی جهاد مردم مسلمان علیه طاغوت در نظر می گیرند . و معتقدند که انقلاب یک معجزه بود و مردم فقط اراده الهی را به اجرا درآوردند .
نظریه سومی که بین نیروهای لیبرال رایج است ، بر دیکتاتوری شاه به عنوان علت اصلی انقلاب ایران تأکید می ورزد جبهه ملی سکولار نهضت آزادی ایران و مجتهدان لیبرال مشروطه خواه مانند آیت الله شریعتمداری ، آیت الله قمی و آیت الله خویی در میان هواداران این نظریه هستند .
نیروهای چپ گرای ایران عموماً بر نقش اقتصاد تضاد طبقاتی به عنوان عوامل اصلی انقلاب ایران تکیه می کنند . آنها استدلال می کنند که کاهش رشد اقتصادی میانه دهه ی 1350 موجب بیکاری شمار بسیاری از طبقه ی کارگر و قیام آنها علیه رژیم شد . آنها همچنین استدلال می کنند که انقلاب نتیجه ی رکود اقتصادی بین المللی و ناتوانی سرمایه داری وابسته ی ایران بود .
بعضی از این نظریه های یاد شده تا حدودی مقبولیت و اعتبار دارند ، اما نمی توانند به درستی پیچیدگی های انقلاب ایران را تبیین کنند . لازم به یادآوری است که نظریه های اول و دوم به هیچ وجه ریشه در واقعیت ندارند . تا آنجا که به توطئه ی کشور های خارجی مربوط می شود ، هم برتانیا و هم ایالات متحده ، پشت سر شاه ایستادند و تا لحظه ی آخر از او حمایت کردند . آن طور که آنتونی پارسونز سفید برتانیا در ایران گزارش می دهد ، او و ویلیام سولیوان سفید ایالات متحده در ایران در تماس روزانه با شاه بودند و در اداره بحران او را یاری می کردند . اسنادی که دانشجویان پیرو خط امام از تسخیر سفارت ایالات متحده در ایران به دست آوردند نشان می دهد که مقامات امریکایی در ایران سعی داشتند تا مخالفان را متقاعد سازند که با شاه کنار آیند .
از طرف دیگر ، ویرانی همه سازمانهای سیاسی و یک دوره ی طولانی سرکوب از رشد سازمانهای سیاسی جلوگیری کرده بود . نتیجه این وضعیت ظهور نهادهای مذهبی به عنوان یگانه منبع علنی مخالفت با شاه بود . با این همه در سراسر سال 1356 طبقه ی متوسط حقوق بگیر و روشنفکران تظاهرات ضد شاه را سازماندهی می کردند. تنها در اواخر سال 1356 بود که گروههای مذهبی شروع به بسیج نیروهایشان علیه رژیم کردند . لیبرالها با تأکید زیاد بر نقش کشمکش برای آزادی عنایت چندانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
فهرست
مقدمه 2
انقلاب ها در جهان 3
اسلام در جهان 5
ایران در جهان 10
جنگ ها و انقلاب ها در ایران 14
انقلاب اسلامی ایران 17
هم اکنون 20
افق پیش رو 24
منابع 25
مقدمه
با نام و یاد خدای یکتا سخن خود را آغاز می کنم و پا در راه تحقیقی می گذارم که سخن درباره آن زیاد گفته شده است. هدف از این تحقیق نتیجه گیری از وقایع گذشته و حال نیست بلکه با بیان اتفاقات، تماما تصمیم گیری را به عهده خواننده و شنونده آن میگذارد .
بحث را با موضوع انقلابها در جهان آغاز می کنیم . رخدادی که یک ملت در آن شریک هستند و برای کشوری بهتر دست به انقلاب می زنند. پس از آن به سراغ اسلام در جهان می رویم و ترس و واهمه ای که غرب از آن دارد را بیان می کنیم و بعد از آن به سراغ ایران، این چهارراه تمدن جهان می رویم و در مورد جنگ ها و بزرگترین انقلاب آن بحث می کنیم سپس با ارائه یک کارنامه از دولت اخیر و راه حل های برون رفت از این چالش بحث خود را خاتمه می دهیم.
در آغاز سخن خود را با دو بیت شعر شروع می کنم:
من و تو در گذر تندباد حادثه ها
هزار مرتبه اوج و هزیزها دیدیم
مپوش چشم امید از وطن
که ما زین بیش به عمر خویش چه ضد و نقیض ها دیدیم
انقلاب ها در جهان
انقلاب ، اگر به دنبال حوادث و رخدادهایی که با این واژه یا کلماتی هم ردیف این واژه توصیف میشوند باشید پا در راهی بس بزرگ و بی پایان گذارده اید راهی که آغاز آن به درستی مشخص نیست و پایانی هم ندارد . شاید این پیچیدگی متاثر از حضور گسترده ای است که ملت ها و مردم در انقلاب دارند.
انقلاب در مفهوم به معنای پیدایش و عصری نو در تاریخ یک کشور است. علت این پیدایش و ظهور عصری نو در تاریخ یک کشور علتهای زیادی دارد که مهمترین علت آن عدم رضایت جامعه و مردم از وضعیت حاکم است. از آنجا که هر عملی دارای موافقین و مخالفین می باشد اداره یک کشور نیز به همین ترتیب است و اگر اکثریت مردم در جبهه مخالف باشند آن زمان است که رویداد یک انقلاب ممکن می شود. البته در این میان تمایزهایی بین انقلاب ها وجود دارد که باعث می شود آن انقلاب بزرگ و اجتمایی باشد.
در گذار تاریخ، این کره خاکی به خود حوادث زیادی دیده است و در میان این حوادث انقلاب از بزرگترین حوادث بشری شناخته می شود. در این میان به بحثی کوتاه در مورد مهمترین انقلابهای چند قرن اخیر می پردازیم.
انقلاب آمریکا:
این انقلاب مربوط به اواخر قرن 18 است. در آن زمان 13 دسته مهاجر به آمریکا اعلام استقلال خود از دولت بریتانیا را اعلام کردند و این سرآغاز دوره ای از جنگ برای آمریکا و انگلیس بود، این جنگ ها از سال 1775 تا 1783 ادامه پیدا کرد و در پایان با پیروزی آمریکا در میدان جنگ به اتمام رسید.
از علل پیدایش این انقلاب می توان به گرفتن مالیلتهای زیاد توسط دولت انگلیس و امضای پیمان اتحاد در برابر انگلیس توسط مهاجرین و قتل عام مردم بوستون در رابطه با محموله چای و همچنین نفوذ افکار لیبرالیسم و جمهوری خواهانه به مردم دانست.
از تغییرات این انقلاب نیز می توان به تغییر در نظام دولتی آمریکا ونیز خارج شدن از زیر سلطه انگلیس نام برد.
انقلاب فرانسه:
این انقلاب نیز مربوط به اواخر قرن 18 و به الهام از انقلاب آمریکا رخ داد. شروع این انقلاب در سال 1789 با حمله مردم به زندان باستیل شروع شد و با شورش های مردمی ادامه یافت در 1792 کشورهای انگلیس اسپانیا و اتریش برای حمایت از لویی شانزدهم با نیروهای انقلابی درگیر شدند این جنگ ها تا 1802 ادامه پیدا کرد در این بین رژیم پادشاهی برانداخته شد و حکومت به دست افراطیون افتاد و لویی شانزدهم و همسرش اعدام شدند. پس از اعدام رهبر افراطیون به نام روبسپیر و در دست گرفتن قدرت توسط ناپلئون و امضای صلح با کشورهای اروپایی این انقلاب به پایان رسید.
همانند دیگر انقلابها گرفتن مالیاتهای زیاد و فشار به مردم و نیز الهام از انقلاب آمریکا از عوامل پیدایش این انقلاب بود.
از تغییرات این انقلاب تغییر در نحوه اداره فرانسه بود. از مردم خواسته شده بود تا همدیگر را بجای «مادام» و «موسیو» همشهری خطاب کنند. یک تقویم جدید درست شد. این تغییرات مدت زیادی دوام نیافتند. اما تغییرات دیگری از قبیل به کار گرفتن سیستم اندازه گیری «متریک» و استفاده از فرانک فرانسه به عنوان پول رایج کشور، دوام یافتند.
انقلاب روسیه:
جنبشی سیاسی در روسیه که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی (که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود) انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت:
ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد.این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند.
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است. انقلاب اکتبر که تحت نظارت حزب بلشویک (منشعب از حزب سوسیال-دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری ولادیمیر لنین به پیش میرفت، قدرت را طی یک یورش نظامی همه جانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم از دولت موقت گرفت. در این انقلاب افراد بسیار کمی کشته شدند.