لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان
1ـ چوب چیست ؟
تعریف چوب در فرهنگ لغات به گونه های مختلف آمده است . از جمله قسمتهای سفت و سخت درخت ، آن قسمت از درخت که در زیر پوست قرار دارد ، آنچه از درخت ببرند برای سوزاندن یا ساختن اشیاء چوبی بکار ببرند .
2ـ چوب و دستاوردهای گیاهی
چوب و دستاوردهای گیاهی از جمله مصالحی است که از دوران پیشین به گونه ای طبیعی در اختیار و دسترس بشر بوده است . در بخش هایی که جنگل و گیاه فراوان بوده است مردمان از زمانهای پیش از تاریخ از چوب و مصالح گیاهی برای ساختن ابزارها و پناهگاه سود برده و خوراک خویش را نیز از فرآورده های جنگلی بر می آورده اند . با آنکه به علت دائمی نبودن چوب و پوسیدن آن به مرور زمان آثار چندانی از وسایل و ساختمانهای اولیه چوبی و گیاهی به جای نمانده است ولی باقی ماندن آثار معدود ساختمانی و هنری چوبی از تمدنهای مصر و ایران باستان نشان دهندة قدمت و رواج کاربرد مصالح چوبی در تاریخ این تمدن هاست .
پـژوهشـها نشـان داده اسـت که در دوران یـخ بندان شمـال اروپـا ، فـلات ایـران دورة پربارانی را می گذرانده است . در این دوران ، سرزمین ایران پوشیده از جنگلهای انبوه بوده است حتی در زمان هخامنشیان نیز در بخش های بسیار از ایران جنگلهایی بوده است که امروزه از آنها فقط تک درختانی باقی است . چوب از زمان باستان در ایران به صورت مصالح ساختمانی در بخش های مختلف ساختمانها به کار می رفته است . درخت سدر یکی از درختان خانوادة کاج است که دارای چوبی بسیار سخت و خوشبوست . درخت سدر معمولاً به بلندی بسیار تا حدود 40 متر رشد می کند و ضخامت تنة آن گاهی به 3 متر و بیشتر می رسد . این چوب از قدیم در جنگلهای لبنان فراوان بوده و در کتابهای مذهبی مثل تورات به آن اشاره شده است . ویژگیهای فیزیکی چوب سدر چون سختی و بزرگی درخت سنگینی ویژه ( وزن مخصوص زیاد ) و ضریب ارتجاعی بالا و نیز بدان روی که بومی ویژه اش آنرا از گزند موریانه به دور می دارد موجب گشت که از قدیم این چوب در مصر ، بین النهرین و ایران مورد استفادة فراوان داشته باشد و هزاران سال به صورت آثاری چون تیرهای چوبی قصرها و تابوتها سالم باقی بماند . چوب بلوط که چنین مینماید که همان چوب یاکا است ، دارای ویژگی های فیزیکی عالی دوام و سختی زیاد است و چنین پیداست که در پایة ستونهای کاخهای هخامنشی به کار می رفته است .
3ـ تاریخچه چوب
در مورد تاریخچه مصرف و صنایع چوب ایران متأسفانه مدارک و اسناد باستانی به خصوصی که مربوط به این مورد باشد ، وجود ندارد . ولی آثاری که جسته و گریخته از خلال نوشته های مؤرخین به دست می آید ، نشان می دهد که در ایران باستان نیز از مدتها قبل صنایع چوب و استفاده از این ماده مهم رونق بسزایی داشته است ، چنانچه طبق مطالعات مردمان بومی شمال ایران ، که قرنها قبل از مهاجرت آریاییها در ایران می زیستند . در حدود 4200 سال قبل از میلاد مسیح چوب را در کلبه سازی خود به کار می بردند و نقش این استوانه متعلق به 3000 سال قبل از میلاد مسیح ، که در شرق به دست آمده است ، نشان می دهد که استفاده از چوب برای وسایلی از قبیل نردبان و غیره در این دوره متداول بوده است . متأسفانه چوب همانند سفال ، فلز و یا دیگر آثار هنری نیست که در طول هزاران سال باقی بماند ، پوسیدگی چوب یکی از عواملی است که متأسفانه آگاهی ما را در این مورد به حد کافی نمی رساند .
اکتشافات باستان شناسی در چراغعلی تپة موردی جالب بود . این مطلب رایج بودن استفاده از چوب و ارزش جنگل در ایران باستان را نشان می دهد که مهمترین آن ماکت گاوآهنی است با دیرک بلند که نقش چوب را در کشاورزی کهن به خوبی نمایان می سازد . از طرف دیگر نقش بسیار مهم و ظریف در روی ظروف اکتشافی به چشم می خورد که در یکی از آنها بزی را روی درخت زربین بدون برگ می دهد و دیگری بزی به نهال پربرگی از همین گونه حمله می کند . به طور کلی می توان گفت با آنکه انسان قبل از تاریخ پناهگاه و محل امن زندگی خود را با غارنشینی آغاز کرد ، ولی از چوب در گذشته دورتری استفاده کرده است .
از زمان تشکیل امپراطوری هخامنشی ایران ، شواهد موجود نشان می دهد که در ایران باستان ارزش جنگل و چوب برای هنرمندان کاملاً روشن بوده است ، به همین دلیل درختکاری و به خصوص کشت درختان جنگلی ، که فقط از نظر تولید چوب اهمیت دارند ، از آئین ستوده پادشاهان هخامنشی بوده است . چنانچه کورش شخصاً به کشت درخت همت می گماشت و داریوش مرزبان کاران را برای جنگل کاری درختان بومی در بین النهرین می ستود . کاربرد چوب در معماری تخت جمشید و شوش کاملاً مشهود است .
از دورة ماد اطلاعی از کاربرد چوب در دست نیست و حتی در مورد مصرف چوب در ساختمانها نیز ، چون مادها خانه های خود را اغلب از خشت می ساختند ، هیچگونه آثار و شواهدی موجود نمی باشد ، ولی با در نظر گرفتن ترقی شایان فن معماری و استفاده از چوب در ساختمانها در دوره هخامنشیان و توجه به اینکه اصولاً هخامنشی ها در غالب موارد از تمدن مادها پیروی می نمودند ، لااقل باید قبول کرد که صنایع چوب مادها و فن استفاده از چوب در ساختمان در دوره آنها کمتر از هخامنشیان نبوده است . اما در مورد صنایع دوره هخامنشیان مدارک تاریخی روشن تری در دست است ، چنانچه گزنفون در مورد توصیف سلاح نبرد کورش ضمن ذکر نام سلاحهای گوناگون ، از یک نیزه عالی چوبی که از چوب پستنک ( همان سنجد ) می ساختند ، یاد می نماید .
در زمان هخامنشیان به غیر از صنایع جنگلی و استفاده از چوب در امور کشاورزی ، کشتی سازی و خانه سازی در معماری نیز اهمیت به سزایی داشته است . همچنین استفاده از چوب در امور ساختمان و مـعماری در دوره هـخامنشیان بـه طـور شـگـرفی تـرقی کرد . از دوره سلوکیها آثاری در دست نیست ، از دوره اشکانیان نیز مطلبی در این باره ملاحظه نمی شود . ولی به طور کلی می توان گفت که به غیر از مواردی از قبیل استفاده از چوب در تیر و کمان سازی و غیره صنایع چوب اشکانیان ، مانند سایر صنایع و فنون آنها ، همانند هخامنشیان نبوده است . استعمال چوب در ساختمانها کاملاً رایج بوده است و نکتة تازه ای که در معماری ساسانیان دیده می شود ، این است که در این دوره کلافهای چوبی در میان جرزها به کار می رفته است و از این وسیله برای جلوگیری از خرابی جرزها استفاده می نمودند و چنین بنظر می رسید که این سبک معماری را از رومیان اقتباس کرده باشند . مسئله مهم دیگر در دوره ساسانیان این است که از چوب برای قاب سازی طاق و گنبدها استفاده می نمودند و این نوع طاق سازی خود انقلابی در فن معماری بشمار می رفته است که امروزه نمونه آن را میتوان در ساختمان بقعه بی بی شهربانو ، که تقلید از معماری ساسانیان می باشد ، ملاحظه نمود .
از قدیمی ترین آثار چوبی بعد از اسلام ، دو ستون چوبی و قطعه ای خاتم کاری است که در ناحیه ترکستان غربی کشف شده و متعلق به قرن سوم هـ . ق ( نهم میلادی ) است . اما تزئینات این آثار خیلی شبیه به چوب بریهای مسجد نائین است . اشکال آن عبارت است از گل و بته که در سطح چوب حک شده است . سه قطعه چوب خاتم کاری در مجموعه رابینو موجود است که با خط کوفی ساده و حروف زیبائی برجسته مزین شده و در اطراف آن حاشیه ای است که به شاخه های متصل بناتی منتهی می شود .
در حاشیه ، کتیبه هایی است که در یکی از آنها نام عضدالدوله دیلمی و تاریخ 363 ( سنه ثلث و ستین و ثلث ماء ) خوانده می شود .
بررسی انواع چوب مورد استفاده در آثار هنری
اساسی ترین ماده تشکیل دهندة بسیاری از آثار ارزشمند ، چوب است . از انواع چنین مادة سختی ، نقوش متنوع و دلپذیـری شـکل می گیـرد که نگاه انسان سختی نوع آنرا فراموش کرده و نرمی نقوش را دنبال می کند ، بواسطه چنین اهمیتی است که هنرمندان فعال در این رشته می باید دانش خود را دربارة ویژگیهای چوب گسترش بیشتری دهند . طبیعی است که شناخت بیشتر و بهتر چوب در بالاتر بردن کیفیت آثار هنری مؤثر خواهد بود .
به طور کلی چوب ماده ای است که تحت تأثیر عوامل زیر یعنی شرایط ارثی و شرایط مربوط به رویشگاه ( شرایط اکولوژیکی ) که مجموعه ای از شرایط جغرافیایی و توپوگرافی ( برجستگیهای زمین )، ارتفاع از سطح دریا ، آب و هوا ، خاک و بیولوژیکی ( شامل گیاهان و جانوران همراه ) در طبیعت ساخته و پرداخته می شود . با دلایل گوناگونی که بیان شد چوب دارای بافت ساختمانی ، ویژگیهای ظاهری و شیوه های مختلف است که شناخت آنها در واقع فرمول معینی ندارد بلکه مستلزم داشتن دانش وسیع بیولوژیگی و همچنین تجربه و ممارست در عمل است .
کاربرد چوب در هنر منبت
یکی از ظرایف صنایع دستی ایران که چون دیگر انواع آن پیشینة تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندرکاران آن از مواد اولیه یی ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها و با ارزش مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند هنر منبت کاری است . تاریخ ظهور هنر منبت در تاریکی زمان ناپدید است .
منبت کاری که از گذشته هایی دور در ایران رواج داشته و علیرغم بی دوامی چوب در برابر عوامل جوی و سایر عوامل از روزگاران قدیم به جا مانده دلیل خوبی بر گستردگی این هنر و رونق رواجش در ایران می باشد .
منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری بر روی چوب بر اساس نقشه یی دقیق . این تعریف اصولی منبت کاری است که در وحله اول هیچ خاطره یی را زنده نمی کند و غیر از یک تعریف معمول کتابت شده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن
از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان میکند آیهکریمه۵۶ از سورهذاریات میباشد که میفرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».
از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان میکند آیهکریمه۵۶ از سورهذاریات میباشد که میفرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».
قرآن مجید کتاب زندگی و نسخهتکامل و سعادت آدمی است؛(۱) بنابراین به جا و ضروری است سؤالهای اساسی زندگی از دیدگاه قرآن بررسی و جواب داده شود. یکی از سؤالهای مهمی که همواره برای انسان مطرح بوده و هست فلسفه آفرینش است که یک سؤال ریشهدار و اساسی است و بشر همواره میخواسته بداند برای چه آفریده شده است و هدف از زندگی چیست؟
وقتی به قرآن مجید مراجعه میکنیم چند دسته از آیات پاسخ سؤال ما هستند که به طور کلی به سه دسته میتوانیم تقسیم نماییم.
الف) عبادت
از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان میکند آیهکریمه۵۶ از سورهذاریات میباشد که میفرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن». این آیهمبارکه به صراحت غرض از آفرینش را عبادت و پرستش حضرت حق جل و علا بیان میکند، و عبادت را علت منحصر خلقت جن و انس ذکر میکند؛ زیرا جمله در قالب استثناء بعد از نفی میباشد که این ساختار در ادبیات عربی مفید حصر است و اختصاص را میرساند؛ یعنی علت آفر ینش جن و انس، فقط عبادت میباشد. عبادت چیست؟
«یعبدون» از ماده عبادت به معنی اطاعت است؛ در کتب لغت از جمله «قاموس» و «صحاح» عبادت به معنای طاعت معنا شده است؛ مصباح اللغه آن را به معنی خضوع و انقیاد گرفته است؛(۲) در کتاب شریف التحقیق فی کلمات القرآن المجید میخوانیم: اصل در مادهآن، نهایت تذلل در قبال مولا همراه با اطاعت میباشد؛(۳) بنابراین نتیجه میگیریم معنای عبادت، اظهار خضوع و ذلّت همراه با فرمانبرداری است.
عبادت به عنوان فلسفه خلقت انسان برای تکامل و نزدیکی به خدای متعال که کمال مطلق است میباشد؛ بنابراین عبادت راه و وسیله است. برای رسیدن به کمال نه اینکه هدف نهایی و غایهٔ الغایات باشد بلکه هدف مقدّمی است و چون راه نزدیک شدن به کمال مطلق فقط یکی است و آن ه مان خط مستقیم است لذا فرمود فقط برای عبادت خلق کردم(۴) و در سوره «یس» فرمود صراط مستقیم عبادت خداست؛(۵) راه فقط یکی است و آن هم طریق عبادت و بندگی خداست.
● غفلت اکثریت
در سورهاعراف میفرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنس» سؤال میشود چرا اکثر جن و انس به جهنّم می روند؟ چرا اکثریت دنبال غرض اصلی نیستند؟ مگر نه این است که خداجویی فطری بوده و دین مطابق فطرت آدمی است. کما اینکه میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون؛(۶) پس رو سوی دین حق کن در حالی که ثابت و استوار بر آن هستی این سرشتی است که خدا مردم را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهینیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمیدانند
جواب: حرکت در مسیر کمال و غرض اصلی منوط به شناخت و تصدیق مطلوبیت آن است؛ امّا چون اکثریت کمال حقیقی را نمیشناسند و لذت رسیدن به آن را درک نمیکنند؛ لذا در صدد آن بر نمیآیند. هر چند یک امر فطری است؛ امّا نیاز به بیداری و توجّه دارد و در اکثر مردم نیازم ند راهنمایی و بیدار کردن است کما اینکه یکی از وظایف انبیاء الهی(ع) بیدار کردن فطرت آدمی است: «تا اینکه بخواهند عهد فطری او را ادا کنند و نعمت فراموش شده او را بیادشان آورند.»(۷)
به قول حضرت امام(ره) گرچه نقشِ انسانی مفطور به توحید است امّا در اول و شروع زندگی با تمایلات نفسانیه و شهوات حیوانیه نشو و نمو میکند و اگر انسان خود را تربیت نکند غرق در حیوانیت شده و هیچ یک از معارف الهیه در او بروز نمیکند و انوار فطری خاموش میشود.( ۸)
بنابراین انس بیشتر با مادیات و اعتبارات انسان را از فطرت الهی خود غافل مینماید و اثر این غفلت راه جهنّم را میپیماید. حال ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا خدای متعال این غرایز حیوانی و مادی را در نهاد آدمی قرار داده است، بطوری که اکثریت را از هدف اصلی باز داشته است؟
در جواب به این سؤال توجّه به دو نکته در مورد کمال انسان لازم میباشد؛
۱) یکی اینکه ارزش کمال انسان به اختیاری بودن آن است و سرِّ این که میتواند از ملائکه سبقت گیرد همین مختار بودن در طی مسیر کمال است و لازمهاختیار و انتخاب، وجود راهها، کششها و انگیزهها ی مختلف است و اگر آدمی فقط یک گرایش میداشت و آن هم کشش به سوی خدای متعال، دیگر نمیتوانست انتخابگر باشد و حال آنکه خصیصه و امتیاز اصلی انسان اختیار اوست؛ بنابراین ضرورت دارد تا کششهایی در جهت مخالف عبادت و بندگی هم در او باشد تا خود یک طرف را انتخاب ن موده و حرکت نماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بیماری های مشترک بین انسان وحیوان
محیط زندگی مشترک با حیوانات، بیماری های مشترکی را رقم می زند که از آن با عنوان بیماری های مشترک بین انسان و دام نام می برند. در این میان بیماری های نوپدیدی نیز وجود دارند که مداخله انسان ها در طبیعت، گاه به آن دامن می زند. محیط زندگی مشترک با حیوانات، بیماری های مشترکی را رقم می زند که از آن با عنوان بیماری های مشترک بین انسان و دام نام می برند. در این میان بیماری های نوپدیدی نیز وجود دارند که مداخله انسان ها در طبیعت، گاه به آن دامن می زند. برخی از آنها می توانند چنان فاجعه بار باشند که تلفاتی نظیر جنگ برجای گذارند.این بیماری ها از طریق حیوانات و موادغذایی و محصولات جانبی به دست آمده از آنها (گوشت، پوست، پشم و...) ممکن است به انسان، منتقل شود.۱۳ تیرماه به عنوان روزملی مهار بیماری های مشترک انسان و حیوان نامگذاری شده است اما متأسفانه اهمیت بیماری های مشترک در کشور ما چندان شناخته شده نیست، از آنجایی که پیشگیری، مهمترین گام در مهار بیماری به شمار می آید و این امر به سرویس های دامپزشکی ارتباط دارد، گفت و گویی را بادکتر سید جاوید آل داوود - عضو هیأت علمی دانشگاه دامپزشکی تهران و رئیس جامعه دامپزشکی حیوانات کوچک - انجام داده ایم . وی در این گفت وگو تأکید می کند وجود دامپزشک در مراکز تولید موادغذایی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. دکتر آل داوود در عین حال یادآور می شود در تماس با حیوانات حتماً باید احتیاط کرد.
● با ورود بیماری های جدید مشترک بین انسان و دام مثل آنفلوانزای مرغی، آیا بیماری های قدیمی تحت کنترل درآمده است؟ - بیماری های قدیمی همچنان وجود دارند و نه تنها ریشه کن نشده بلکه بعضی از آنها افزایش نیز یافته اند! مثلاً سل و تب مالت (بروسلوز) افزایش نشان می دهد، البته برخی این افزایش آماری را به پیشرفت های تشخیصی نسبت می دهند که لازم است بدانیم همراه با پیشرفت های تشخیصی، در امر درمان نیز راهکارهای نوینی کشف شده است.
● و دلیل این اتفاق چیست ؟
عدم توانایی در اطلا ع رسانی مشکل بزرگی است، اما مطلب دیگر با همان میزان اهمیت، مشکلی است که در زمینه تحقیقات وجود دارد و معمولاً بودجه بسیار کمی را به این امر اختصاص می دهند، در ضمن، کار عملی و سیستماتیک نیز انجام نمی شود، در حقیقت لازم است که سازمان دامپزشکی کشور متولی این امر باشد اما عملاً وزارت بهداشت این کار را انجام می دهد و سهم بسیار زیادی از بودجه تحقیقاتی را در ارگانهای اجرایی صرف می کند، در حالی که جامعه دانشگاهی از آن بی بهره می ماند.مثلاً در رابطه با آنفلوانزای مرغی از جانب وزارت بهداشت زحمت زیادی کشیده شد که دامپزشک ها نقش بسیار پررنگی در این بین داشتند و بیماری با توجه به هم مرزی با کشورهایی مثل ترکیه ، افغانستان و عراق به خوبی مهار شد. اما نه تنها از دامپزشک ها تقدیری نشد بلکه نقش آنها به عنوان یکی از مهره های اصلی مهار این بیماری نادیده گرفته شد و طبیعی است در این شرایط افراد انگیزه های خود را از دست خواهند داد.
● آیا بیماری های مشترک بین انسان و حیوان قابل پیشگیری اند؟ - به طور کلی دامپزشکی از نظر بحث بهداشتی به دو قسمت کلی تقسیم می شود: بهداشت بیماری هایی که مستقیماً از حیوان منتقل می شوند و بهداشت محصولات حیوانی.همانطور که می دانیم برخی از حیوانات با انسان ارتباط مستقیم دارند به خصوص در سطح شهرها که بسیاری از آنها حیوانات خانگی به شمار می آیند (سگ ، گربه ، موش ، پرنده های مختلف و...) که می توان گفت قادر به انتقال بسیاری از بیماری ها هستند و در واقع وظیفه دامپزشک ها کنترل این بیماری ها است. البته میزان بیماری های منتقله از حیوان به انسان، بسیار کمتر از بیماری های انسان به انسان است و ۱۰۰ درصد آنها قابل پیشگیری است.
● این درصد را می توان به بیماری های جدید هم تعمیم داد؟ - بله، در مورد برخی از بیماری ها که به آنها بیماری های نوپدید می گویند مثل جنون گاوی ، تب کریمه کنگو و... که اگر به انسان منتقل شوند و فرد نسبت به آنها ایمنی نداشته باشد، می تواند کشنده و غیرقابل پیشگیری باشد.
● ایدز را هم می توانیم از بیماری های منتقله از حیوان به انسان به شمار آوریم؟ - بله! با توجه به منشاء یابی جدیدی که توسط محققان انجام شده است و منشاء آن را در گوریل ها تشخیص داده اند، می توان چنین گفت.
● به جز مواد غذایی و ارتباط مستقیم آیا محصولات تولیدی از حیوانات هم می توانند بیماری را منتقل کنند؟ - بله، برخی از بیماری ها از طریق محصولات به دست آمده از حیوانات قابل انتقال هستند مثلاً برخی از لوازم آرایشی - بهداشتی که در تهیه آنها از چربی های حیوانی و... استفاده می شود، می توانند منشاء این انتقال باشند.
● اقدامات پیشگیرانه قبل یا بعد از تولید محصولات انجام می شود؟ - معاینات هم قبل از کشتار و هم بعد از کشتار و در واقع بعد از پروسه تولید اهمیت دارند و باید تدابیری اندیشیده شود که خطر کاهش یابد.اینجاست که لزوم وجود یک دامپزشک در صنایعی مثل صنایع غذایی مشخص می شود مثلاً برای کارخانه سوسیس، کالباس یا محصولات لبنی باید دامپزشک هم داشته باشند، چرا که اطلاعات مهندسین صنایع غذایی در زمینه بیماری ها کم است.
● در زمینه واردات هم این دقت صورت می گیرد؟ - باید این کار انجام شود اما این مشکل وجود دارد که برخی اوقات به دلیل ارزان بودن یک سری مواد، قصور در تاییدات بهداشتی صورت می گیرد. مثلاً بعد از انفجار چرنوبیل یک سری از مواد غذایی به دلیل ارزانی وارد ایران شد در حالیکه سایر کشورها این کار را نکردند. در رابطه با صادرات هم تبعیض وجود دارد مثلاً تن ماهی در داخل کشور با مجوز وزارت بهداشت تولید می شود ولی همین محصول وقتی می خواهد صادر شود باید مجوز دامپزشکی داشته باشد.
● فکر کنم! بد نیست اندکی هم به بیماری ها بپردازیم، به عنوان اولین مورد به تب مالت اشاره کنید! - تب مالت در واقع یک بیماری باکتریایی است که برخی از سویه های بروسلا آن را تولید می کنند و به آن بروسلوز هم می گویند، در واقع یکی از استثنائات بیماری های مشترک هم هست، چون انتقال انسان به انسان ندارد و اختصاصاً باید از دام (گوسفند ، گاو و سگ) منتقل شود که بیشتر از طریق خوراکی است مثل نوشیدن شیرخام یا آبی که توسط سگ آلوده شده باشد.
● سایر محصولات لبنی چطور؟ این بیماری را منتقل می کنند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اثرات برق گرفتگی در بدن انسان
بدست آوردن اطلاعاتی در مورد اثرات برق گرفتگی در بدن انسان مورد علاقه عموم مردم دنیا می باشد این اثرات نه تنها برای پزشکان بخاطر معالجه و مداوا مورد توجه است بلکه برای سازندگان لوازمات برقی و تکنسینها و متخصصین برق نیز مورد علاقه می باشد که بتوانند در جهت جلوگیری از این مخاطرات به راه حلهای مناسب دست یابند.
برق و خطرات آن در بدن انسان
بشر از صدها هزار سال پیش با انرژی الکتریکی برخورد داشته و می دانسته که یک هیولا و اژدهایی در آسمانها وجود دارد ولی نمی دانسته به چه طریقی و با چه وسیله ای از این انرژی گرانبها استفاده بکند.اثرات و خطرات این انرژی را مشاهده می کرد ولی قدرت بهره برداری از آن را نداشته است.زندگی بشر امروزی بدون استفاده از انرژی الکتریکی غیر ممکن می باشد و استفاده هایی را که با ساخت لوازمات الکتریکی می کند هنوز به 20% مزایای این انرژی پی نبرده است. تولید انرژی الکتریکی که یکی از مهمترین و بهترین انرژیهایی است که در اختیار بشر قرار دارد خیلی آسان و تبدیل آن به انرژیهای دیگر خیلی ساده می باشد ولی طریقه حفاظت و بهره برداری صحیح از آن همیشه و در همه جا با مشکلاتی روبرو بوده است.
مهمترین این مشکلات، برق گرفتگی و خطرات ناشی از آن می باشد که موجب از دست دادن جان انسان و حیوانات می گردد علاوه بر آن با اتصال کوتاه هایی که در مسیر جریان برق رخ می دهد باعث قطع شدن شبکه و سوختن لوازم الکتریکی و آتش سوزی می شود که با خسارت و خطرات زیادی همراه است.
بخاطر اقتصادی بودن تولید انرژی الکتریکی و مساعد بودن آن برای محیط زیست استفاده از این انرژی تا هزارها سال آینده نیز برقرار خواهد بود ولی اثرات فیزیکی این انرژی بر روی بدن انسان و هر جانور زنده تغییر نخواهد کرد.
اعتماد به سیم کشی و کابل کشی و استفاده از هرگونه ماشین آلات بویژه پمپ ها، روشنایی پارکها، استخر، پایه چراغ های معابر عمومی، مدارس، باشگاههای ورزشی و بیمارستاها و کلیه لوازم برقی و فلزی بخصوص کولرهای آبی در منازل و کارخانجات به معنای اعتماد به طریقه صحیح ساخت و نصب استفاده از این انرژی الکتریکی در ولتاژهای پایین می باشد.
درخواست این اعتماد برای حفاظت جان انسان و حیوانات اهلی و جلوگیری از خطرات آتش سوزی و انفجارهای عظیم در معادن، انبارهای بزرگی، بخصوص پالایشگاههای نفت و گاز و غیره بسیار مهم و با ارزش می باشد.
با بالا رفتن مصرف انرژی برق و توسعه صنعت و شهرها در همه کشورهای جهان امکان چندین برابر شدن تلفات زیادتر خواهد شد.
رفاه یک جامعه اقتصاد آن جامعه است اقتصاد یک جامعه بستگی به صنعت آن جامعه دارد
صنعت آن جامعه بستگی به توان تولید و مصرف دقیق انرژی الکتریکی آن جامعه را دارد.
تحقیقات انجام شده در مورد برق گرفتگی که باعث مرگ شده ثابت می کند که پنجاه درصد آن در اثر تماس مستقیم سیم حامل برق در حمام، استخر، حیاط، زیر زمین، پارکها و یا جاهای مرطوب بوده که جریان برق مستقیما از بدن افراد به زمین برقرار شده است و بقیه بعلت فرسودگی کابلها ویا عایق نبودن صحیح لوازم خانگی و دستگاه های برقی ویا سیم کشی های غلط و استفاده از لوله های فلزی و سیم افشان اتفاق افتاده است.
سیستم توزیع انرژی الکتریکی که سیستم ارت آن فاصله های مختلف شهر ارت گردیده است این اعتماد را برقرار می نماید که ولتاژهای ایجاد شده در کلیه قطعات فلزی ساختمان و برق گیرها در مواقع خطر همیشه مساوی صفر بوده و سنجش و آزمایشات آن با قوانین استاندارد های بین المللی مطابقت داشته باشد.
قبول و رعایت استانداردهای بین المللی موجود در اجرای دستورالعمل های مورد لزوم در راه جلوگیری از خطرات برق گرفتگی کمک موثری در این مورد می باشد که کشورهای پیشرفته آنرا رعایت و تعداد سوانح برق گرفتگی را تا حد امکان کاهش می دهند.
در مواقع رعد و برق و یا شعله ور شدن دستگاههای برقی چه در ولتاژهای پایین ویا ولتاژهای بالا در نزدیکی انسان امکان برق گرفتگی نیز وجود دارد که خطرات و خسارات آن را به طور ساده نمی توان در این بخش تشریح کرد.
جریان و فشار برق در بدن انسان در جاهایی که مقاومت اهمی بدن کمتر باشد بیشتر و راحت تر جریان می نماید و سعی می کند که این موانع را برطرف نماید چنانچه این موانع مقاومت در مقابل فشار برق را نداشته باشد جریان برق باعث متلاشی کردن و سوزاندن و به آتش کشیدن و برطرف کردن آین موانع خواهند شد ( مانند سوخت فیوز) سوزاندن و به آتش کشیدن یکی از خطرات بزرگ برق است که جزو کاراکتر و قدرت برق می باشد.
در بدن انسان و هر جانور زنده هنگام برق گرفتگی همین واقعه رخ می دهد بارها اتفاق افتاده است که در اثر یک اشتباه ویا دقت ننمودن و رعایت نکردن دستورالعمل های موجود حتی کارگران و مهندسین با تجربه هم دچار برق گرفتگی شده اند که توام با مرگ بوده است.
ساختمان بدن انسان و هر جانور زنده در مقابل جریان برق از مقاومتهای زیادی تشکیل شده است که به طور ساده می توان به شکل زیر نمودار نمود کل مقاومت بدن انسان مساوی با جمع مقاومتها
R1+R2+R3+R4+R5+R6+R7+R8+R9
کمترین مقامتهای بدن انسان عضلات و ماهیچه ها و آاورت و حساسترین وظریفترین آنها دریچه های قلبی،کبد، ریه، غده تیروئید وغیره می باشند.
بزرگترین این مقامتها از پوست بدن شروع و سپس سلسله مویرگها می باشد که در مقابل جریان برق با سوختگی ناگواری مواجه می شود.
این سوختگی ها عمیق بوده و مداوای آن چنانچه زیاد باشند بسیار سخت و در بعضی مواقع غیر قابل علاج می باشند بخصوص که اگر سوختگی در برق گرفتگی با ولتاژ زیاد اتفاق افتاده باشد و زخم های ایجاد گردیده عمقی تر بوده که همیشه با دردهای زیاد و عفونت های سختی همراه خواهند بود.
آشنائی با ساختمان بدن انسان و مقاومتهای داخلی آن بسیار مهم می باشند زیرا در هنگام عبور جریان برق از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
آفرینش انسان
مقصود از اینکه فرمودند: “ولقد خلقنا الانسان” ابتداء خلقت انسان است، به دلیل اینکه در جاى دیگر درباره خلقت آدمى از گل مىفرماید: “و بدء خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین - و آغاز کرد خلقت انسان را از گل آنگاه نسل او را در خلاصهاى از آبى پشیز قرار داد” (الم سجده
بنابراین آیه شریفه خلقت نوع انسان را بیان مىکند، زیرا خلق کردن اولین موجودى که بقیه افرادش از آن منشعب مىشوند در حقیقت خلق کردن همه آنها است.
در مجمع البیان مىگوید: اصل آدم از خاک بوده، چون قرآن مىفرماید: “خلقه من تراب” آدم را از خاک خلق کرد چیزى که هست خاک نامبرده را گل کرد، همچنان که فرمود: “و خلقته من طین - تو آدم را از گل آفریدی” آنگاه آن گل را گذاشت تا متعفن شد، همچنان که فرمود: “من حماء مسنون - آدمى را از گل گندیده خلق کردم”، آنگاه این گل را گذاشت تا خشک شد، همچنان که فرمود: “من صلصال - از گل خشکیده) بنابراین تناقضى در این تعبیرهاى مختلف قرآن نیست، زیرا حالات مختلف مبداء خلقت آدمى را بیان مىکند. این بود کلام مجمعالبیان”(5)
جالب اینکه از این آیات به خوبى استفاده مىشود که انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکى در حد اعلاى عظمت و دیگرى ظاهرا در حد ادنى از نظر ارزش. جنبه مادى انسان را گل بد بوى تیره رنگ (لجن) تشکیل مىدهد و جنبه معنوى او را چیزى که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است البته خدا نه جسم دارد و نه روح و اضافه روح به خدا به اصطلاح “اضافه تشریفی” است و دلیل بر این است که روحى بسیار پر عظمت در کالبد انسان دمیده شده، همان گونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش “بیتالله” مىخوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش “شهر الله” (ماه خدا) مىنامند و به همین دلیل قوس صعودى این انسان آن قدر بالا است که به جایى مىرسد که جز خدا نبیند و قوس نزولیش آن قدر پایین است که از چهارپایان هم پایینتر خواهد شد (بل هم اضل) و این فاصله زیاد میان “قوس صعودی” و “نزولی” خود دلیل بر اهمیت فوقالعاده این مخلوق است.
و- نیز این ترکیب مخصوص دلیل بر آن است که عظمت مقام انسان به خاطر جنبه مادى او نیست، چرا که اگر به جنبه مادیش بازگردیم لجنى بیش نمىباشد این روح الهى است که با استعدادهاى فوقالعادهاى که در آن نهفته است و مىتواند تجلیگاه انوار خدا باشد به او این همه عظمت بخشیده و براى تکامل او تنها راه این است که آن را تقویت کند و جنبه مادى را که وسیلهاى براى همین هدف است در طریق پیشرفت این مقصود به کار گیرد (چرا که در رسیدن به آن هدف بزرگ مىتواند کمک موثرى کند)
از آیات خلقت آدم در آغاز سوره بقره نیز استفاده مىشود که سجده فرشتگان در برابر آدم به خاطر علم خاص الهى او بود.(6)
د) صلصال کالفخار
“خلق الانسان من صلصال کالفخار” انسان را از گل خشک صدا دهنده مانند گل پخته به آتش (چون کوزه) آفریده.
شهید مطهرى در این ارتباط مىنویسند: “صلصال” یعنى داراى صلصله. “صلصله” صدا را مىگویند، یعنى به شکلى در آمده بود که مانند سفال صدا مىکرد. در قرآن راجع به خلقت انسان، در جاهایى تعبیر دارد انسان را از خاک آفریده یک جا تعبیر دارد انسان را از گل آفریده یک جا تعبیر دارد انسان را از لاى گندیده آفریده (من حما مسنون) یک جا تعبیر دارد انسان را از گل خشکیده آفریده، معلوم است که اینها مراحل را ذکر مىکند. “از خاک آفرید” روشن است که خاک قبل از گل است و گل از خاک به وجود مىآید. “لاى گندیده متعفن” آب و خاک که با همدیگر مخلوط مىشوند ابتدا گل است، بعدها که مىماند، در اثر تخمیرها و فعل و انفعالهایى تبدیل به یک “لاى گندیده” مىشود “گل خشکیده” این باز از مراحل بعد است که زمانى هم به این حالت در مىآید. قرآن خلقت انسان را در این مراحل مختلف بیان کرده است: از خاک آفریده شده است، از گل آفریده شده است، از لاى گندیده آفریده شده است و از گل خشکیده آفریده شده است. اینها مراحلى در خلقت انسان را نشان مىدهد. در اینجا هم قرآن همین قدر تعبیرش این است که انسان از گل خشکیده آفرید. از یک طرف به قرینه اینکه مىگوید “از گل خشکیده” باید بگویم پس مقصود از “انسان” یعنى انسان اول که بعضى از مفسرین این گونه گفتهاند. ولى به قرینه اینکه کلمه “انسان” اسم جنس است نه اسم شخص و بعید است که الف و لام را الف و لام عهد بگیریم [و بگوییم] یعنى آن انسان معین، آن انسان اول،[لذا] مقصود این است که نوع انسان را منتها نوع انسان را به اعتبار آن اوایل اوایلش، یعنى مىخواهد بگوید خلقت اولى انسان منتهى مىشود به گل خشکیده. این هم باز تعبیرى است که از نظر هدف نظیر “والارض و ضعها للانام” است، یعنى این انسان اگر روزى رسیدى به اینجا که ابتداى خلقت انسان خاک بوده، لجن بوده، گل خشکیده بوده، چه و چه بوده، یک وقت اینها فکر تو را به آنجا نبرد که پس یک تصادف بود که انسان آفریده شد.انسان، مخصوصا مردمى که در معارف الهى خیلى ورود ندارند. گاهى به یک اسم الهى توجه مىکند و اسمهاى دیگر خدا را غافل مىشود، یعنى یک شان از شئون الهى را توجه دارد در حالى که از شئون دیگر الهى غافل است. غالبا مردم فقط به قدرت خدا توجه دارند. هرچه بگویید، مىگوید خدا که قدرت دارد. فلان چیز آیا این جور هست یا این جور نیست؟ خدا که قدرت دارد چنین بکند، بله، خدا قدرت دارد، قدرتش هم غیر متنهاى است (ان الله على کل شى قدیر) اما خداوند تنها قادر که نیست حکیم هم هست. حکمت، خودش اقتضایى دارد. قدرت از آن جهت که قدرت است یعنى عجز و ناتوانى در مقابل [کارها] نیست، اما حکمت است که حسابى را در کار مىآورد. خداوند قادر هست، احد هست، حکیم است، باسط هست، قابض هست، هزاران اسماء و صفات دارد. خلقت ناشى از ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه است نه ناشى از ذات داراى فقط یک صفت که قدرت است. افرادى که فقط قدرت را مىبینند مىگویند[آیا ]خدا انسان را آفریده: [مىگوییم بله، مىگویید] خدا که قدرت دارد خدا قدرت دارد انسان را از اول از هیچ چیز یک دفعه بیافریند؛ دیگر چه احتیاجى است که خاکى باشد، گلى باشد، لاى گندیدهاى باشد، گل خشکیدهاى باشد، زمانى باشد، مدتها این در تخمیر مانده باشد؟ مگر خدا قادر نیست؟ مگر خدا عاجز و ناتوان است؟ جواب این است: پس بچه هم که مىخواهد متولد شود، کسى بگوید مگر خدا ناتوان است؟ این تشریفات دیگر چیست؟ که حتما ازدواج باشد و مرد و زنى باشند و عمل مباشرتى انجام بگیرد و بعد نه ماه طول بکشد، قدم به قدم جلو بیاید؛ مگر خدا قادر نیست؟ خدا اگر قادر است یک دفعه این کار را انجام بدهد!
قرآن وقتى که ما را متوجه مىکند که خداوند انسان را از خاک آفرید از گل آفرید، از لاى گندیده آفرید، از گل خشکیده آفرید، در ذهن ما این نباشد که خدا قدرت دارد، بخواهد بیافریند آنا مىآفریند؛ اینها دیگر یعنى چه؟ براى این است که شما اگر بعد در نظامات علمى به این جور مسائل برخوردید بدانید اینها هم روى حکمت و حساب بوده که خلقت انسان باید این مراحل را طى کند پس همین طور که “والارض وضعها للانام” زمین را که خدا آفریده است حساب شده بوده است، خلقت انسان هم از خاک و از گل و این جور چیزها که این مراحل را باید طى کند روى حساب است(7)
نفس واحده
یا ایها الناس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء(8)ترجمه: اى مردم! از پروردگارتان بترسید، او که همه شما را از یک نفس آفرید و همسر او را از او آفرید و از آن دو (زن و شوهر)، مردان و زنان بسیارى را در روى زمین منتشر ساخت.علامه طباطبایى در جلد 4 المیزان ذیل این آیه مىفرمایند: نفس آن طور که از کتابهاى لغت استفاده مىشود، عبارت است از عین یک چیز از ظاهر عبارت چنین استفاده مىشود که مقصود از “نفس واحده” آدم و از “زوجها” زن او است، و این دو پدر و مادر نسل انسان کنونى مىباشند که ما از آنان