لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
آینده مدیریت منابع انسانی
مقدمه به واسطه تغییر محیط کسب و کار، مدیریت منابع انسانی (HRM) ، نیز لزوماً باید تغییر کند. نظر به ضرورت پاسخگویی به تغییرات، پیش بینی محیط، تغییرات و اتخاذ تصمیمات اثرگذار درخصوص آینده، مدیریت منـــابع انسانی باید تغییر کند. آینده غیرقابل پیش بینی است و مشکل است تعیین کنیم که چه پیش خواهدآمد. از این رو انعطاف پذیری و کسب دانش کافی درجهت پاسخگویی به این عدم قطعیت ها مهم است. درحالی که مدیران منابع انسانی ارتباط خود را با توسعه فناورانه حفظ می کنند، ضروری است موضوعاتی که با نقشهای اصلی پرسنلی آنها مرتبط می شوند را با موضوعات عمومی کاری و اقتصادی ترکیب کنند. لازم به ذکر است که واحدها و مدیران منابع انسانی موفق، تاثیر استراتژیک مهمی بر سازمانهای متبوعشان دارند.
البته، نقشهای اصلی پرسنلی با مهمترین منابع سازمانی، یعنی نیروی کار، مرتبطند. اداره نقشهای مذکور یعنی به کارگماری، انتخاب، انتصاب، آموزش، توسعه و غیره تاثیرات مستقیمی در بــرگشت سرمایه سهامداران و بهره وری دارند. شرکتهای موفق به طور مستمر کارکنان بهره ور را جذب و حفظ می کنند.
موضوعهای پرسنلی در منابع انسانی
اولین نقش پرسنلی مدیران، استخدام کارکنان مناسب است. میزان سهولت این امر به عواملی بستگی دارد. شاید یکی از عوامل عمده، وضعیت بازار کار محلی باشد. در اواخر دهه 1990، نرخ بیکاری درحال تنزل، یک عامل کلیدی محسوب می شد و براین اساس رقابت برای جذب افراد مستعد، بالا بود. مدیران بایستی به سرعت به استخدام افراد مستعد می پرداختند یا درخصوص از دست رفتن نیروی کار مستعد ریسک می کردند. در وضعیت کنونی، این شرایط تغییریافته و یک شرکت ممکن است تعداد زیادی رزومه دریافت کند.
البته، این موضوع مسائل مختلفی را از این حیث که حوزه وسیعتری برای انتخاب به وجود آمده، به همراه خواهد داشت. در این راستا داشتن ساختارها و فرایندهایی مناسب به منظور ارزیابی تجارب و مهارتهای هر متقاضی و حصول اطمینان از انتخاب فرد مناسب از میان جمع کثیری از افراد واجد شرایط، مهم است. (مسمر، 2002). در این مورد فرض می شود که سازمان به فرایندی منظم و ساخت یافته برای شناسایی ویژگیها و مهارتهای موردنیاز مشاغلی متعهد است که درخصوص آنها تصمیم گیری می شود. توجه داشته باشید که در هر دوی این وضعیتها ما به فرایندهای ساخت یافته مراجعه می کنیم.
برخی مدیران تصور می کنند مهارتهای شخصی خاصی دارند که به آنها اجازه می دهد فرد مناسب را برای تصدی شغل موردنظر انتخاب کنند. این افراد تصور می کنند مهارتهای مذکور بر تجربه یا صرفاً احساس درونی آنها مبتنی هستند.
دادن اجازه به چنین مدیرانی درجهت اعمال رفتارهایی با این روشهای ناسالم، غیرعاقلانه یا شاید احمقانه باشد. نقش واحد منابع انسانی تحمیل قوانین در زمینه فرایند انتخاب، هم در ارائه پیشنهاد روشی منصفانه و یکسان برای عموم متقاضیان و هم درجهت حصول اطمینان از انتخاب بهترین فرد برای شغل موردنظر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 43 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقام انسانی زن از نظر قرآن
اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یاد او را جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون میخواهیم به پاسخ آن بپردازیم.
فلسفه خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی
اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است.
پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن. و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.
چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفه دیگری دارد؟
مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیسمتهای غربی شنیده و خوانده اید
که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند. چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است.
می گویند:تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریف تر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.
می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و رأی او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است، اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد، حق طلاق را به مرد نمی داد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف مرد نمی کرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقه مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیرآمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است می گویند: اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.
می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است، و اگر
امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.
اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطوئی بدهیم به این صورت در میآید: اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست حقوق مشابه و مساوی با مرد برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست. پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.
مقام زن در جهان بینی اسلامی
اما قسمت اول: قرآن تنها مجموعه قوانین نیست، محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 43 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقام انسانی زن از نظر قرآن
اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یاد او را جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون میخواهیم به پاسخ آن بپردازیم.
فلسفه خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی
اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است.
پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن. و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.
چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفه دیگری دارد؟
مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیسمتهای غربی شنیده و خوانده اید
که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند. چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است.
می گویند:تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریف تر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.
می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و رأی او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است، اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد، حق طلاق را به مرد نمی داد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف مرد نمی کرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقه مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیرآمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است می گویند: اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.
می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است، و اگر
امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.
اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطوئی بدهیم به این صورت در میآید: اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست حقوق مشابه و مساوی با مرد برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست. پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.
مقام زن در جهان بینی اسلامی
اما قسمت اول: قرآن تنها مجموعه قوانین نیست، محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
مقام انسانى زن از نظر قرآن
اسلام زن را چگونه موجودى مىداند؟آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانى او رابرابر با مرد مىداند و یا او را جنس پستتر مىشمارد؟این پرسشى است که اکنونمىخواهیم به پاسخ آن بپردازیم.
فلسفه خاص اسلام درباره حقوق خانوادگى
اسلام در مورد حقوق خانوادگى زن و مرد فلسفه خاصى دارد که با آنچه درچهارده قرن پیش مىگذشته و با آنچه در جهان امروز مىگذرد مغایرت دارد.اسلامبراى زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازاتقائل نشده است;پارهاى از حقوق و تکالیف و مجازاتها را براى مرد مناسبتر دانسته وپارهاى از آنها را براى زن،و در نتیجه در مواردى براى زن و مرد وضع مشابه و درموارد دیگر وضع نامشابهى در نظر گرفته است.
چرا؟روى چه حسابى؟آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیارى ازمکتبهاى دیگر نظریات تحقیر آمیزى نسبتبه زن داشته و زن را جنس پستترمىشمرده است و یا علت و فلسفه دیگرى دارد؟
مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشتههاى پیروان سیستمهاى غربى شنیده و خواندهاید که مقررات اسلامى را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثالاینها به عنوان تحقیر و توهینى نسبتبه جنس زن یاد کردهاند;چنین وانمود مىکنند کهاین امور هیچ دلیلى ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایتشده است.
مىگویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مردجنسا شریفتر از زن است و زن براى استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است،حقوقاسلامى نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور مىزند.
مىگویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و براى اوحقوقى که براى یک انسان لازم است وضع نکرده است.اگر اسلام زن را انسانتمام عیار مىدانست تعدد زوجات را تجویز نمىکرد،حق طلاق را به مرد نمىداد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمىکرد،ریاستخانواده را به شوهر نمىداد،ارثزن را مساوى با نصف ارث مرد نمىکرد، براى زن قیمتبه نام مهر قائل نمىشد،به زناستقلال اقتصادى و اجتماعى مىداد و او را جیرهخوار و واجب النفقه مرد قرارنمىداد.اینها مىرساند که اسلام نسبتبه زن نظریات تحقیر آمیزى داشته است و او راوسیله و مقدمه براى مرد مىدانسته است.مىگویند اسلام با اینکه دین مساوات است واصل مساوات را در جاهاى دیگر رعایت کرده است،در مورد زن و مرد رعایت نکردهاست.
مىگویند اسلام براى مردان امتیاز حقوقى و ترجیح حقوقى قائل شده است و اگرامتیاز و ترجیح حقوقى براى مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمىکرد.
اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقى ارسطویى بدهیم به این صورت درمىآید:اگر اسلام زن را انسان تمام عیار مىدانستحقوق مشابه و مساوى با مرد براىاو وضع مىکرد،لکن حقوق مشابه و مساوى براى او قائل نیست،پس زن را یک انسانواقعى نمىشمارد.
تساوى یا تشابه؟
اصلى که در این استدلال به کار رفته این است که لازمه اشتراک زن و مرد درحیثیت و شرافت انسانى،یکسانى و تشابه آنها در حقوق است.مطلبى هم که از نظرفلسفى باید انگشت روى آن گذاشت این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیتانسانى چیست؟آیا لازمهاش این است که حقوقى مساوى یکدیگر داشته باشند به طورى که ترجیح و امتیاز حقوقى در کار نباشد؟یا لازمهاش این است که حقوق زنو مرد علاوه بر تساوى و برابرى،متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیمکار و تقسیم وظیفهاى در کار نباشد؟شک نیست که لازمه اشتراک زن و مرد درحیثیت انسانى و برابرى آنها از لحاظ انسانیت،برابرى آنها در حقوق انسانى است اماتشابه آنها در حقوق چطور؟
اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفه غرب را کنار بگذاریم و در افکار وآراء فلسفى که از ناحیه آنها مىرسد به خود اجازه فکر و اندیشه بدهیم،اول بایدببینیم آیا لازمه تساوى حقوق تشابه حقوق هم هستیا نه؟تساوى غیر از تشابهاست;تساوى برابرى است و تشابه یکنواختى.ممکن است پدرى ثروت خود را بهطورى متساوى میان فرزندان خود تقسیم کند اما به طور متشابه تقسیم نکند.مثلا ممکناست این پدر چند قلم ثروت داشته باشد:هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملکمزروعى و هم مستغلات اجارى،ولى نظر به اینکه قبلا فرزندان خود را استعدادیابىکرده است،در یکى ذوق و سلیقه تجارت دیده است و در دیگرى علاقه به کشاورزى ودر سومى مستغلدارى،هنگامى که مىخواهد ثروت خود را در حیات خود میانفرزندان تقسیم کند،با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان مىدهد از لحاظارزش مساوى با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازى از این جهت در کار نباشد،به هرکدام از فرزندان خود همان سرمایه را مىدهد که قبلا در آزمایش استعدادیابى آن رامناسب یافته است.
کمیت غیر از کیفیت است،برابرى غیر از یکنواختى است.آنچه مسلم است ایناست که اسلام حقوق یکجور و یکنواختى براى زن و مرد قائل نشده است،ولى اسلامهرگز امتیاز و ترجیح حقوقى براى مردان نسبتبه زنان قائل نیست.اسلام اصلمساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است.اسلام با تساوى حقوق زنو مرد مخالف نیست،با تشابه حقوق آنها مخالف است.
کلمه«تساوى»و«مساوات»چون مفهوم برابرى و عدم امتیاز در آنها گنجانیدهشده است جنبه«تقدس»پیدا کردهاند،جاذبه دارند،احترام شنونده را جلب مىکنند،خصوصا اگر با کلمه«حقوق»توام گردند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
موضوع تحقیق:
مدیریت منابع انسانی
فهرست مطالب
عنوان:
مقدمهای بر مدیریت منابع انسانی
آینده مدیریت منابع انسانی
مدیریت منابع انسانی
1- مقدمه
مدیریت امور کارکنان حوزهای است که به اندازه کل حوزه مدیریت قدمت دارد اما به طور طبیعی دستخوش تغییر و تکامل شده است. نقطه عطف این تغییر و تکامل جایی است که به جای مدیریت کارکنان۱ ، مدیریت منابع انسانی۲ مطرح میشود. مدیریت منابع انسانی علاوه بر دارا بودن مبانی و مفاهیم مدیریت کارکنان، رویکردهای کلیتر و جدیدتری را در مدیریت نیروی انسانی در نظر میگیرد.
2- تعریف
مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاستها، اقدامات و سیستمهایی است که رفتار، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهند.
مدیریت منابع انسانی عبارتست از رویکردی استراتژیک به جذب، توسعه، مدیریت، ایجاد انگیزش و دستیابی به تعهد منابع کلیدی سازمان؛ یعنی افرادی که در آن یا برای آن کار میکنند.
مدیریت منابع انسانی فرایندی شامل چهار وظیفه جذب، توسعه، ایجاد انگیزش و نگهداشت منابع انسانی است.
مدیریت منابع انسانی یعنی مدیریت کارکنان سازمان .
مقصود از مدیریت منابع انسانی سیاستها و اقدامات مورد نیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که با جنبههایی از فعالیت کارکنان بستگی دارد، به ویژه برای کارمندیابی، آموزش دادن به کارکنان، ارزیابی عملکرد، دادن پاداش و ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان سازمان. برای مثال این سیاستها و اقدامات دربرگیرنده موارد زیر میشود:
تجزیه و تحلیل شغل (تعیین ماهیت شغل هر یک از کارکنان)
برنامهریزی منابع انسانی و کارمندیابی
گزینش داوطلبان واجد شرایط
توجیه و آموزش دادن به کارکنان تازه استخدام