لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مکتب کدامیک (علمای اقتصادی بدبین)
مالتوس ،ریکاردو ، استوارت میل سه عالم اقتصادی بدبین بوده اند.
نظریه اسمیت ( اقتصاد دانان خوشبین)
جمعیت و رشد اقتصادی با هم ارتباط دارند و از هم جدا نیستند.
نظریه مالتوس :
زمانی که منابع طبیعی ثابت هستند ، رشد جمعیت مانع توسعه اقتصادی است .
نظریه دیوید ریکارد دو
اریکاردو ( قرن 18) با الهام گرفتن از نظریه به مالتوس و نظریه توزیع ثروت بدبینی خود را نسبت به آینده نظام سرمایه داری توصیه کرد . ریکارد و با نظریه های خود مکتبکدامیک ها را با بالاترین حد خود رساند و با جای نگه به تولید به فکه توزیع بود . اسمیت و مالتوس معتقد بودند رفاه اقتصادی مردم یک جامعه به تعداد افرادی که در تولید شرکت می کنند بستگی دارد . ولی ریکارد دراین نظریه و بهره را ارائه داد . بعد از آدم اسمیت ریکارد دو بزرگترین عالم اقتصاد بود . ریکارد در سال 1772 در شهر لندن متولد شد پدرش دلال بورس کالا بود . شغل دی ابتدا دلالی بورس سهام بود . ریکارد از طریق مسائل بانکی به علوم اقتصادی وابسته شده . در آن زمان تزیل پوش انگلستان به خاطر جنگ فرانسه و انگلیس بود و در آن زمان ریکارد نظر پارتی درباره تورم و کاهش ارزش پول ارائه داد .
نظریه استوارت میل :
جان استوارت میل عقایدی بین ریکاردو و مالتوس داشت در راه حل هایی برای جلوگیری از مشکلات ناشی از فشار جمعیت بر نظام سرمایه داری ارائه کرد .
رابرت توماس مالتوس :
زمان مالتوس ( کشیش کلیسایی در انگلستان ) زمانی بود که به دلیل پیشرفت تکنولوژی خدمات تازه ای در تولید ومحل نقل بوجود آمده بود و در امر تجارت تهسیلاتی در نظام بانکی و اعتباری بوجود آمده بود و با رشد جمعیت و توسعه شهر ها امکانات اشتغال کاهش یافته بود در آن زمان در انگلستان لیبرالیسم از بین رفته بود و مالیاتها و فقر در کنار سرمایه داری رو به افزایش بودند .
فلسفه سیاسی مالتوس :
از نوشته های او بر می آید که تا حد زیادی تحت تاثیر فلسفه بنتهام ( فلسفه لذت و درد ) می باشد هدف اساسی او فراهم کردن حداکثر رفاه برای حداکثر افراد جامعه است . کندو رسه نویسنده فرانسوی کتاب پیشرفت ذهن انسان و گادوین نویسنده مشهور کتاب فلسفه آنار شیسم بود که عدالت سیاسی را تبلیغ میکرد و در آن زمان افکار مردم انگلستان متوجه آن بود . از نظر گادوین تمام مسائل بشر از وجود دولت های فاسد و ضعیف است و گادوین تعلیم و تربیت صحیح را ضرورت تکامل می داند . عقاید مالتوس در مقابل عقاید گادوین و کند رو سه قرار داشت و برای این منظور ( نظریه جمعیت )) را طرح کرد و معتقد است که بدبختی های بشر زاییده وضعیت خود افراد است نه نهادهای جامعه آنرادر نظریه گیرند سعادت برای جامعه بوجود خواهد آمد .
نظریه جمعیت مالتوس :
مالتوس با نظریه آنار شیسم گاودین منفی برروجود جامعه ای بدون دخالت دولت و بجای آن وجود عامل درک و تفاهم مخالف می کند مالتوس به منظور این هدف با دو پیش فرض که اولاً غذا برای زندگی لازم است. و دوماً ازدواج زن و مرد برای تداوم بشر لازم است . به این نتیجه رسید که جمعیت جهان با تصاعد هندسی و تولید مواد غذایی با تصاعد عددی بالا می رود و به این ترتیب گرسنگی و فقر زندگی بشر را تهدید می کند . تولید مواد غذایی با وجود عرضه ثابت زمین حاصلخیز محدود بوده و دانش فنی نمی تواند سریعاً پیشرفت کند بنابراین رشد جمعیت از رشد تولید مواد غذایی سریعتر است که منجر به شکاف جمعیت می شود و این همان قانون بازده نزولی است . قانون بازده نزولی هر گاه شیوه فنی و عوامل تولید ثابت باشد و تنها یک عامل تغییر کند تدریجاً بازده تولید حالت نزولی خواهد گرفت این شکاف ازنظر مالتوس باعث بیکاری ، فقر ، گرسنگی و جنگ خواهد شد .
از نظر مالتوس اگر مقدار عرضه زمین حاصلخیز نا محدود باشد در اسنصورت تولید مواد غذایی با تخصاعد هندسی بالا می رود ولی چون رشد جمعیت سریعتر از پیشرفت تکنولوژی است در نتیجه مواد غذایی برای هر دو نفر تقلیل می یابد و سرانجام به حدی خواهد رسید که اگر جمعیت باز افزایش یابد هر فرد کمتر از غذای مورد نیاز تولید خواهد کرد در این وضعیت گرسنگی ، رشد جمعیت را متوقف می کند .
راه حلهای مالتوس :
او سه راه برای جلوگیری از رشد جمعیت پیشنهاد کرد :
منبع یا فشار اخلاقی ( عقب انداختن ازدواجها ) او بدین بود و معتقد بود که تا کردم به اصل (( اقتصاد سیاسی)) آگاهی کافی نداشته باشند این روش موثر نیست .
راههای جلوگیری : چون او یک کشسش بود نمی توانست این روش را شروع بداند اگر چه در دوران خاصی از این روش استفاده می شد .
راه حل مثبت : او این روش را که فقر و گرسنگی است مهمترین عامل متوقف کننده افزایش جمعیت می داند .
ضمناً او هر گونه اعانه پولی برای حل مسئله جمعیت رد می کند زیرا اعتقاد داشت هر گونه پول پرداختی باعث افزایش در آمدنهایی خواهد شد و این خود باعث افزایش جمعیت خواهد شد زیرا دراینصورت پولی که درجامعه باید در دست مولدان تولید باشد فقرا منتقل می شود و بجای مشاغل و سرمایه گذاری بیهوده برای فقرا مصرف