لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راه های مقابله با افسردگی
لطفا دقت کنید که دستورالعمل های زیر را تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر درمانگر با صلا حیتی به کار گرفت. انجام هر یک از موارد زیر بدون کمک تخصصی یک روانشناس بالینی ممکن است سودی برای شما نداشته باشد و به دلیل ماهیت افسردگی که قسمت عمده آن اعوجاج در تفکر است شاید نتوانید آنها را به درستی به کار گیرید.
▪ اگر افسرده اید قبل از هر اقدامی باید بدانید «بدون آن که متوجه باشید» نه تنها به صورت منفی فکر می کنید بلکه به شیوه ای سوگیرانه فکر می کنید. به عبارت بهتر این شما نیستید که تفکر سوگیرانه دارید بلکه این افکار شماست که نسبت به شما سوگیری دارد و به شیوه ای دلبخواه هدایتتان می کند. قبل از هر چیز بدانید که این افسردگی شماست که از شما می خواهد به موسیقی غم انگیز گوش دهید، به دیدن تئاترهای حزن آور بروید، داستان های تلخ پیرامون هستی بخوانید و حتی داستان ها و عبارت های غم انگیز بگویید.
▪ تا می توانید فعال تر شوید. افسردگی یک دور باطل است. نیروی شما را از لحاظ روانی و جسمی کاهش می دهد. هر چیزی سخت و بزرگ جلوه می کند. به زودی خسته می شوید. افسردگی باعث می شود کمتر به کار و فعالیت مثبت بپردازید. کم کار می کنید و بعد خود را ملامت می کنید که تن به کار نمی دهید. در نهایت به این باور می رسید که هیچ کاری از شما ساخته نیست و هرگز نخواهید توانست از افسردگی رها شوید. نتیجه این دور باطل این است که افسردگی تان هر چه بیشتر و انجام کارها مشکل تر و مشکل تر می شود و بدین ترتیب این روند خسته کننده ادامه می یابد. «فعال تر شدن» یکی از راه های شکستن این حلقه معیوب است و چندین حسن دارد:
الف) فعالیت احساس خوبی در شما پدید می آورد. کمترین فایده اش این است که توجه ذهن را از احساس های دردناک به جاهای دیگر معطوف می کند. ممکن است شما را متوجه چیزهایی کند که می توانید از وجود آنها لذت ببرید. فقط کافی است آنها را مورد آزمون قرار دهید. ب) فعالیت خستگی را در شما کم می کند. در حالت عادی وقتی خسته هستید نیاز به استراحت دارید اما وقتی افسرده اید عکس آن صادق است: احتیاج دارید که کار بیشتری بکنید. کار نکردن فقط باعث به وجود آمدن احساس وارفتگی و فرسودگی بیشتر می شود، مضاف بر اینکه موجب می شود که ذهنتان به مسایل دردناک معطوف شود و بیشتر به مشکلات خودتان بیندیشید و افسردگی تان بیشتر شود.
ج) فعالیت شما را به کار بیشتر وادار می سازد. در افسردگی انگیزه انسان کاهش می یابد تا حدی که گاها حتی کار کوچکی مثل بلند شدن، به سمت در رفتن و در را برای کسی باز کردن، کار فوق العاده شاقی به نظر می رسد. هر چقدر بیشتر به انجام کاری بپردازید، احساس فعالیت بیشتری پیدا می کنید.
د) فعالیت توانایی تفکر را در شما بالا می برد. وقتی فعالیتی را شروع کردید، مسایلی که فکر می کردید نمی توانید در آن باره کاری انجام دهید در راستای توانایی هایتان قرار می گیرد. با وجود این همه سودمندی در فعالتر شدن، شروع مجدد، کار ساده ای نیست.
علت این امر آن است که افکار یاس آور و بدبینانه که وجه بارز افسردگی به شمار می رود، مانع حرکت می شوند. وقتی افسرده هستید ممکن است فکر کنید که کاری انجام نمی دهید، پیشرفتی ندارید و از چیزی لذت نمی برید. ممکن است تنظیم وقت برایتان دشوار باشد. وقتی در مقابل انجام کاری قرار می گیرید ممکن است این فکر را بکنید: «از آن کار خوشم نخواهد آمد»، «افتضاح بار خواهم آورد» یا «این کار سختی است». این نوع افکار شما را از شروع فعالیت باز می دارند و هر چه بیشتر در حلقه معیوب نگه می دارند. پس به نکات شماره ۳ توجه کنید.
▪ برای برطرف کردن موانعی که سر راه فعال تر شدن قرار گرفته است، باید مستقیما افکار افسرده سازی را که مانع انجام کارهای موردنظرتان می شوند آماج قرار دهید. هدف شما توجه به این افکار و چالش با آنها خواهد بود به نحوی که دیگر سد راه شما نشوند. اما بیش از همه دقیقا درباره جزئیات کاری که انجام می دهید، بیندیشید و ببینید از انجام آن کار تا چه حد احساس لذت و رضایت می کنید. نکته ای که بدین ترتیب کشف می شود، کمک می کند تا طوری زمان بندی کنید که بهترین نتیجه را از فعالیت های هر روز خود بگیرید. نام این کار را «برنامه ریزی فعالیت» می گوییم. برای این کار دو گام ضرورت دارد:
۱) گام اول - خود بازنگری
منظور از خودبازنگری، به طور ساده یعنی مشاهده یا زیرنظر گرفتن الگوی فعالیت های خودتان. در خودبازنگری آنچه را انجام می دهید ساعت به ساعت یادداشت می کنید. این یادداشت ها به شکلی مستند نشان خواهند داد که وقتتان را چطور می گذرانید و میزان رضایت خاطر شما و میزان رضایت خاطر شما از آنچه انجام می دهید با مراجعه به این یادداشت ها معلوم می شود. نکات زیر را به مدت چند روز در برگه های یادداشت ثبت کنید:
لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب
فرمت فایل : word
تعداد صفحه : 17
نشانه ها و علایم افسردگی
– نشانه های کسالت روحی
نشانه های طرز تلقی فرد افسرده
نشانه های کاهش احساس حیاتی
سایر نشانه ها
مانیا نقطه مقابل افسردگی
علل افسردگی
روشهای درمان
دارو درمانی
سایر روش های درمانی
شوک درمانی
نور درمانی
پرسشنامه افسردگی بک
بیماری افسردگی ، متداول ترین بیماری بین اختلالات روانپزشکی به شمار می رود، به طوریکه درصد بالایی از کلیه ی بیماران بستری دربیمارستان ها را ا ین نوع بیماران تشکیل می دهند ، هر روزه در مراکز درمانی دنیا ، میلیون ها نفر به وسیله متخصصان امر به عنوان مراجع افسرده تشخیص داده می شوند . شیوع آن ده برابر بیشتر ازاسکیزوفرنی است . افسردگی مسئله شماره یک سلامتی در دنیاست . قدری توسعه پیدا کرده که آن را سرما خوردگی اختلالات دماغی نامیده اند .
با این حال تفاوت ظریفی میان سرماخوردگی و افسردگی وجود دارد . افسردگی کشنده است . با توجه به تحقیقات به عمل آمده در سالهای اخیر آمار خود کشی حتی در میان کودکان و پا به سن گذاشته ها رشد تکان دهنده ای داشته ؛ و این در شرایطی است که انواع داروهای آرام بخش و ضد افسردگی که شمارش از میلیارد گذشته ، در دهه ی جاری برای درمان افسردگی تجهیز شده است .
غمگینی با افسردگی یکی نیست . هر چند تفاوت بین این دو
برای بسیاری از مردم هنوز واضح وروشن نیست . غمگینی احساس طبیعی ناشی از تصورات واقع بینانه ای است که حادثه ناخوشایند تحریف نشده ای را توصیف می کند . افسردگی بیماری است و همیشه ناشی از افکار تحریف شده است .
برای مثال وقتی یکی از بستگان و نزدیکا نتان فوت می کند ، ناراحت می شوید و این طبیعی است و اگر فکر کردید که « او را از دست دادم و ارتباط صمیمانه مان از دست رفت » سخن خطایی نگفته اید احساسات ناشی از این تفکر محبت آمیز و واقع بینانه و مطلوب است ؛ نشانه انسانیت و عمق مفهوم زندگی است .
اما ممکن است بگویید : « با فوت او برای همیشه با خوشبختی وداع کرده ام . چه بی انصافی بزرگی در حقم روا شد . » این طرز فکر به خودخوری و نا امیدی منجر می شود و چون احساساتی صرفاً مبتنی بر تحریف است به شما لطمه می زند .
دیوید برنز در کتاب خود چنین ادعا می کند که :
« معمولا ً انسان هایی که از افسردگی رنج می برند ذر یک یا چند مورد زیر با سایر افسرده ها وجه مشترک دارند :
لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب
فرمت فایل : word
تعداد صفحه : 17
نشانه ها و علایم افسردگی
– نشانه های کسالت روحی
نشانه های طرز تلقی فرد افسرده
نشانه های کاهش احساس حیاتی
سایر نشانه ها
مانیا نقطه مقابل افسردگی
علل افسردگی
روشهای درمان
دارو درمانی
سایر روش های درمانی
شوک درمانی
نور درمانی
پرسشنامه افسردگی بک
بیماری افسردگی ، متداول ترین بیماری بین اختلالات روانپزشکی به شمار می رود، به طوریکه درصد بالایی از کلیه ی بیماران بستری دربیمارستان ها را ا ین نوع بیماران تشکیل می دهند ، هر روزه در مراکز درمانی دنیا ، میلیون ها نفر به وسیله متخصصان امر به عنوان مراجع افسرده تشخیص داده می شوند . شیوع آن ده برابر بیشتر ازاسکیزوفرنی است . افسردگی مسئله شماره یک سلامتی در دنیاست . قدری توسعه پیدا کرده که آن را سرما خوردگی اختلالات دماغی نامیده اند .
با این حال تفاوت ظریفی میان سرماخوردگی و افسردگی وجود دارد . افسردگی کشنده است . با توجه به تحقیقات به عمل آمده در سالهای اخیر آمار خود کشی حتی در میان کودکان و پا به سن گذاشته ها رشد تکان دهنده ای داشته ؛ و این در شرایطی است که انواع داروهای آرام بخش و ضد افسردگی که شمارش از میلیارد گذشته ، در دهه ی جاری برای درمان افسردگی تجهیز شده است .
غمگینی با افسردگی یکی نیست . هر چند تفاوت بین این دو
برای بسیاری از مردم هنوز واضح وروشن نیست . غمگینی احساس طبیعی ناشی از تصورات واقع بینانه ای است که حادثه ناخوشایند تحریف نشده ای را توصیف می کند . افسردگی بیماری است و همیشه ناشی از افکار تحریف شده است .
برای مثال وقتی یکی از بستگان و نزدیکا نتان فوت می کند ، ناراحت می شوید و این طبیعی است و اگر فکر کردید که « او را از دست دادم و ارتباط صمیمانه مان از دست رفت » سخن خطایی نگفته اید احساسات ناشی از این تفکر محبت آمیز و واقع بینانه و مطلوب است ؛ نشانه انسانیت و عمق مفهوم زندگی است .
اما ممکن است بگویید : « با فوت او برای همیشه با خوشبختی وداع کرده ام . چه بی انصافی بزرگی در حقم روا شد . » این طرز فکر به خودخوری و نا امیدی منجر می شود و چون احساساتی صرفاً مبتنی بر تحریف است به شما لطمه می زند .
دیوید برنز در کتاب خود چنین ادعا می کند که :
« معمولا ً انسان هایی که از افسردگی رنج می برند ذر یک یا چند مورد زیر با سایر افسرده ها وجه مشترک دارند :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 177
مقدمه :
در دنیای امروزه هیجانات ، تنش ها ، عصبیت ها وعوامل متعددی از این قبیل حاکم بر زندگی روزمره افراد هستند .
هر کدام از افراد جامعه امروزی در برخورد مستقیم با انواع استرسها و شرایط عصبی قرار دارند .محیط زندگی اجتماعی ، خانواده وهر آنچه فرد با آن در ارتباط است میتواند بعنوان عامل تنش زا جریان زندگی اورا به سمت بحرانها ونگرانیها سوق دهد .
امروزه تجارب تنش زا ناخواسته عکس العمل افراد را تعیین می کنند . بدین ترتیب که وقتی فردی یک تجربه ناخوشایند واسترس همراه با آن را دریافت می کند واکنش منفی بصورت اضطراب خود کم بینی ، افسردگی وغیره را از خود بروز می دهد . زیرا قدرت برخورد مقابله طبیعی با مشکلات را در نیافته وشاید نمی تواند که دریافت صحیحی ا زموقعیت خود داشته باشد .
از معضلات جامعه امروزی وشاید از بزرگترین آنها مسائل اضطراب است وافسردگی که هر کدام را به اختصار بیان می داریم .
اضطراب ، دلشوره ، تشویش ، نگرانی ،دلهره ، دلواپسی ، بی قراری ، دل آشوبه ونابسامانی حالاتی هستند که هر انسانی خواه وناخواه آنرا تجربه کرده است . می توان با اطمینان گفت که امکان ندارد انسان در این جهان زیسته باشد وتجربه اضطراب را نداشته باشد ( معانه ، 1370).
ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان وبه هم ریختن تعادل موجود می گردد و چون بشر دائما به منظور برقراری تعادل کوشش می کند بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک قوی است .
امکان دارد این محرک مضر باشد واین خود بستگی دارد به درجه ترس ومقدار وخطراتی که متوجه فرد است (شاملو 1369).
در برخی از دیدگاهها گفته می شود که هنگامی احساس اضطراب دست میدهد که فرد با موقعیتی روبرو شود که کنترلی بر آن ندارد بطور کلی کنترل ناپذیر بودن آنچه روی می دهد واحساس درماندگی در برابر آن باعث میشود که فرد در موقعیتی فشار زا قرار گرفته احساس اضطراب نماید .
هر آدمی برای رویارویی با موقعیت فشار زا روش خاص خود را دارد گاهی فرد هیجان را در مدار توجه قرار می دهد وبجای درگیری با مساله اضطراب زا سعی می کند ، به طرق دیگری از اضطراب خود بکاهد ، گاهی خود مساله را در مدار توجه قرار می دهد .
موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می کند وسپس دست به کاری می زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب نماید .( هیلگارد به 1369)
اگر چه مقدار محدودی اضطراب برای رشد بشر ضرروی است ولی مقدار آن نیز باعث اختلال رفتار می شود واغلب اوقات شخص را مجبور به نشان دادن رفتار نوروتیک یا پسیکوتیک می نماید (شاملو ، 1369).
موقعیتهای گوناگون زندگی خانوادگی اجتماعی تحصیلی ، شغلی همگی میتوانند عوامل تنش زا را ایجاد ویا تشدید نمایند .
چنانچه فردی در یک موقعیت خاص شغلی قرار گرفته باشد که همواره استرس ، نگرانی ترس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 177
مقدمه :
در دنیای امروزه هیجانات ، تنش ها ، عصبیت ها وعوامل متعددی از این قبیل حاکم بر زندگی روزمره افراد هستند .
هر کدام از افراد جامعه امروزی در برخورد مستقیم با انواع استرسها و شرایط عصبی قرار دارند .محیط زندگی اجتماعی ، خانواده وهر آنچه فرد با آن در ارتباط است میتواند بعنوان عامل تنش زا جریان زندگی اورا به سمت بحرانها ونگرانیها سوق دهد .
امروزه تجارب تنش زا ناخواسته عکس العمل افراد را تعیین می کنند . بدین ترتیب که وقتی فردی یک تجربه ناخوشایند واسترس همراه با آن را دریافت می کند واکنش منفی بصورت اضطراب خود کم بینی ، افسردگی وغیره را از خود بروز می دهد . زیرا قدرت برخورد مقابله طبیعی با مشکلات را در نیافته وشاید نمی تواند که دریافت صحیحی ا زموقعیت خود داشته باشد .
از معضلات جامعه امروزی وشاید از بزرگترین آنها مسائل اضطراب است وافسردگی که هر کدام را به اختصار بیان می داریم .
اضطراب ، دلشوره ، تشویش ، نگرانی ،دلهره ، دلواپسی ، بی قراری ، دل آشوبه ونابسامانی حالاتی هستند که هر انسانی خواه وناخواه آنرا تجربه کرده است . می توان با اطمینان گفت که امکان ندارد انسان در این جهان زیسته باشد وتجربه اضطراب را نداشته باشد ( معانه ، 1370).
ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان وبه هم ریختن تعادل موجود می گردد و چون بشر دائما به منظور برقراری تعادل کوشش می کند بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک قوی است .
امکان دارد این محرک مضر باشد واین خود بستگی دارد به درجه ترس ومقدار وخطراتی که متوجه فرد است (شاملو 1369).
در برخی از دیدگاهها گفته می شود که هنگامی احساس اضطراب دست میدهد که فرد با موقعیتی روبرو شود که کنترلی بر آن ندارد بطور کلی کنترل ناپذیر بودن آنچه روی می دهد واحساس درماندگی در برابر آن باعث میشود که فرد در موقعیتی فشار زا قرار گرفته احساس اضطراب نماید .
هر آدمی برای رویارویی با موقعیت فشار زا روش خاص خود را دارد گاهی فرد هیجان را در مدار توجه قرار می دهد وبجای درگیری با مساله اضطراب زا سعی می کند ، به طرق دیگری از اضطراب خود بکاهد ، گاهی خود مساله را در مدار توجه قرار می دهد .
موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می کند وسپس دست به کاری می زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب نماید .( هیلگارد به 1369)
اگر چه مقدار محدودی اضطراب برای رشد بشر ضرروی است ولی مقدار آن نیز باعث اختلال رفتار می شود واغلب اوقات شخص را مجبور به نشان دادن رفتار نوروتیک یا پسیکوتیک می نماید (شاملو ، 1369).
موقعیتهای گوناگون زندگی خانوادگی اجتماعی تحصیلی ، شغلی همگی میتوانند عوامل تنش زا را ایجاد ویا تشدید نمایند .
چنانچه فردی در یک موقعیت خاص شغلی قرار گرفته باشد که همواره استرس ، نگرانی ترس