لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
Research paper 2: Due by the end of week 12 of deucation write a paper principles, perspectives ideal practices of Teaching based on Dr. Houshiars models
کتاب: اصول آموزش و پرورش – جلد اول (طرح اصول)
تألیف: دکتر محمد باقر هوشیار
درس: نظریه ها و الگوهای تدوین
تحقیق 2: ولی الله رضوانی سیان
مقدمه
در این کتاب مولف محترم به موضوع آموزش و پروشر بسیار دقیق، عمیق، و همه جانبه نگریسته، و سعی کرده است که علاوه بر طرح و بررسی نکات کلیدی و محوری، کم و کیف آموزش و پرورش جاری را تجزیه و تحلیل نماید. وی عمق فکری افراد را در پرداختن به این امر مهم دخیل می داند، به این معنی که معتقد است آموزش و پرورش موضوع بسیار مهمی بوده و پرداختن به آن نیازمند تتبع و پختگی زیادی است. دکتر هوشیار معتقد است که مسائل مربوط به آموزش و پرورش باید مثل هر علم دیگری، از طریق تجربه علمی یعنی مشاهده و آزمایش و تحلیل آماری، مطالعه و بررسی گردد. که البته اعتقادی است به حق. به نظر ایشان مدارس از طرفی باید انتقال دهنده علوم معارف به دانش آموزان بوده و از جهتی حکم آزمایشگاهی داشته باشد که در آن تتبعاتی جهت تکمیل روش های عملی آموزش و پرورش صورت پذیرد. بنده سعی خواهم کرد که اصول و دیدگاههای کلی ایشان را به طور خلاصه منعکس نماید.
انسان موضوع تربیت
در ابتدا موضوع اصل مورد بررسی قرار گرفته است.
اصل در جائی در تقابل با فرع قرار می گیرد و در معنایی دیگر ریشه و بن تلقی می گردد. مقصود از طرح این معنی در این کتاب، بررسی آن در آموزش و پرورش می باشد. در این بررسی و در مفهوم فلسفی، اصل به معنای منشأ و مصدر در نظر گرفته می شود.
در فلسفه اصل دو مفهوم دارد. اول به مفهوم تعیین منشأ وجود است به این معنی که در عالم هستی، وجود از چه چیزی نشأت گرفته و چگونه بوجود آمده است و مفهوم دیگر آن تعیین منشاء معرفت است، به این معنی که انسان به جهان و خالق و انسان چگونه پی می برد. آیا منشاء این پی بردن در درون ماست یا خارج از وجود ما؟ آیا مصدر آن حس است یا عقل.
و در آموزش و پرورش، اصل به مفهوم رفتار است. رفتار عبارت از عمل آگاهانه انسانی در مورد انسان دیگری است و نوع رفتار وابسته به اصل معرفت است. تربیت و به تبع آن توسعه تمدن، هر دو محتاج معرفت هستند.
در فرآیند آموزش و پرورش، رفتار مربی و متربی، بر یکدیگر تاثیر متقابل داشته و علی الخصوص رفتار مربی تعیین کننده می باشد. واینجاست که هدف و روش معنی پیدا می کند و در عین حال هر هدف و روشی، که توسط مربیان بکار گرفته می شود، اصول خاص خود را می طلبد.
بنابر مقتضیات زمانی، مکانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و علی الخصوص سیاسی، متفکرین برخی اوقات (البته بیشتر اوقات) تاکید بر خرد اجتماعی و روح اجتماعی داشته اند و کمتر به فرد و موقعیت فردی پرداخته اند. البته در ده های موخر برای مثال از زمان روسو به بعد توجه به فرد و حقوق فردی و توانائی های فردی و هم چنین نقش فرد در تعالی خودش و رشد جامعه اش، بیشتر شده است. پس لازمه رسیدن به هر هدفی، توجه به اصل معینی است، بنابراین معلم آگاه نباید اصل معینی را همیشگی پندارد، زیرا این امر باعث می شود که او از پرداختن به سایر اصول باز بماند.
اصل کشف کردن است، زیرا اصل مصدر اشیاء و اعمال است. قانون وضع کردنی است و نسبت ثابتی است میان دو وضع معین اصل لازم نیست تعمیم داشته باشد، در حالیکه قانون جنبه تعمیم دارد. روش با اصل متفاوت است. روش طریقه ای است که میان اصل و هدف اقتدار دارد و عمل تربیتی را منظم و به منظور مربی نزدیک می کند.
و اما پرورش یعنی مراقبت از حیات در حال رشد و نمو. البته تعریف و تجوید آموزش و پرورش بسیار دشوار است زیرا که تفاوت های فردی انسان ها باعث شده است که تقریبا هیچ دو انساین کاملا مثل هم نباشند. به همین دلیل شاید فقط بتوان با مراجعه به آراء متفکرین و محققین بزرگ تعلیم و تربیت، تعریف نسبتاً قابل قبولی از آن ارائه نمود.
بنابراین مولف محترم، با بررسی نظرات تنی چند از متفکرین که هر یک نماینده مکتب خاصی هستند، به این نتیجه می رسد که هر قدر هم در هدف های مأخوذ از یکی از نظام های فکری یا اخلاقی یا اقتصادی تأمل و تعمیق شده باشد، باز از لحاظ قابلیت تعمیم نارسا هستند. برای مثال اجتماعیون فرد را نادیده گرفته اند و در مقابل طرفداران تفرد، اجتماع را وقعی ننهاده اند. عقلیون، تجربه را نفی کرده اند و اهل تجربه عقل فطری را بهائی نداده اند و اقتصادیون نیز عواطف بشر را هیچ شمرده اند.
پس به این ترتیب نباید اصولی را که هر کس برای تربیت خود بکار برده است یا اینکه در پرورش او بکار برده اند درباره دیگران موجه و ضروری بداند و لذا هیچ اصلی نمی تواند دعوی برابری یا برتری نسبت به اصول دیگر کند یا اینکه بجای یکی یا همه آنها مصدر مطلق رفتار پرورشی قرار گیرد. پس ضروری است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
Research paper 2: Due by the end of week 12 of deucation write a paper principles, perspectives ideal practices of Teaching based on Dr. Houshiars models
کتاب: اصول آموزش و پرورش – جلد اول (طرح اصول)
تألیف: دکتر محمد باقر هوشیار
درس: نظریه ها و الگوهای تدوین
تحقیق 2: ولی الله رضوانی سیان
مقدمه
در این کتاب مولف محترم به موضوع آموزش و پروشر بسیار دقیق، عمیق، و همه جانبه نگریسته، و سعی کرده است که علاوه بر طرح و بررسی نکات کلیدی و محوری، کم و کیف آموزش و پرورش جاری را تجزیه و تحلیل نماید. وی عمق فکری افراد را در پرداختن به این امر مهم دخیل می داند، به این معنی که معتقد است آموزش و پرورش موضوع بسیار مهمی بوده و پرداختن به آن نیازمند تتبع و پختگی زیادی است. دکتر هوشیار معتقد است که مسائل مربوط به آموزش و پرورش باید مثل هر علم دیگری، از طریق تجربه علمی یعنی مشاهده و آزمایش و تحلیل آماری، مطالعه و بررسی گردد. که البته اعتقادی است به حق. به نظر ایشان مدارس از طرفی باید انتقال دهنده علوم معارف به دانش آموزان بوده و از جهتی حکم آزمایشگاهی داشته باشد که در آن تتبعاتی جهت تکمیل روش های عملی آموزش و پرورش صورت پذیرد. بنده سعی خواهم کرد که اصول و دیدگاههای کلی ایشان را به طور خلاصه منعکس نماید.
انسان موضوع تربیت
در ابتدا موضوع اصل مورد بررسی قرار گرفته است.
اصل در جائی در تقابل با فرع قرار می گیرد و در معنایی دیگر ریشه و بن تلقی می گردد. مقصود از طرح این معنی در این کتاب، بررسی آن در آموزش و پرورش می باشد. در این بررسی و در مفهوم فلسفی، اصل به معنای منشأ و مصدر در نظر گرفته می شود.
در فلسفه اصل دو مفهوم دارد. اول به مفهوم تعیین منشأ وجود است به این معنی که در عالم هستی، وجود از چه چیزی نشأت گرفته و چگونه بوجود آمده است و مفهوم دیگر آن تعیین منشاء معرفت است، به این معنی که انسان به جهان و خالق و انسان چگونه پی می برد. آیا منشاء این پی بردن در درون ماست یا خارج از وجود ما؟ آیا مصدر آن حس است یا عقل.
و در آموزش و پرورش، اصل به مفهوم رفتار است. رفتار عبارت از عمل آگاهانه انسانی در مورد انسان دیگری است و نوع رفتار وابسته به اصل معرفت است. تربیت و به تبع آن توسعه تمدن، هر دو محتاج معرفت هستند.
در فرآیند آموزش و پرورش، رفتار مربی و متربی، بر یکدیگر تاثیر متقابل داشته و علی الخصوص رفتار مربی تعیین کننده می باشد. واینجاست که هدف و روش معنی پیدا می کند و در عین حال هر هدف و روشی، که توسط مربیان بکار گرفته می شود، اصول خاص خود را می طلبد.
بنابر مقتضیات زمانی، مکانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و علی الخصوص سیاسی، متفکرین برخی اوقات (البته بیشتر اوقات) تاکید بر خرد اجتماعی و روح اجتماعی داشته اند و کمتر به فرد و موقعیت فردی پرداخته اند. البته در ده های موخر برای مثال از زمان روسو به بعد توجه به فرد و حقوق فردی و توانائی های فردی و هم چنین نقش فرد در تعالی خودش و رشد جامعه اش، بیشتر شده است. پس لازمه رسیدن به هر هدفی، توجه به اصل معینی است، بنابراین معلم آگاه نباید اصل معینی را همیشگی پندارد، زیرا این امر باعث می شود که او از پرداختن به سایر اصول باز بماند.
اصل کشف کردن است، زیرا اصل مصدر اشیاء و اعمال است. قانون وضع کردنی است و نسبت ثابتی است میان دو وضع معین اصل لازم نیست تعمیم داشته باشد، در حالیکه قانون جنبه تعمیم دارد. روش با اصل متفاوت است. روش طریقه ای است که میان اصل و هدف اقتدار دارد و عمل تربیتی را منظم و به منظور مربی نزدیک می کند.
و اما پرورش یعنی مراقبت از حیات در حال رشد و نمو. البته تعریف و تجوید آموزش و پرورش بسیار دشوار است زیرا که تفاوت های فردی انسان ها باعث شده است که تقریبا هیچ دو انساین کاملا مثل هم نباشند. به همین دلیل شاید فقط بتوان با مراجعه به آراء متفکرین و محققین بزرگ تعلیم و تربیت، تعریف نسبتاً قابل قبولی از آن ارائه نمود.
بنابراین مولف محترم، با بررسی نظرات تنی چند از متفکرین که هر یک نماینده مکتب خاصی هستند، به این نتیجه می رسد که هر قدر هم در هدف های مأخوذ از یکی از نظام های فکری یا اخلاقی یا اقتصادی تأمل و تعمیق شده باشد، باز از لحاظ قابلیت تعمیم نارسا هستند. برای مثال اجتماعیون فرد را نادیده گرفته اند و در مقابل طرفداران تفرد، اجتماع را وقعی ننهاده اند. عقلیون، تجربه را نفی کرده اند و اهل تجربه عقل فطری را بهائی نداده اند و اقتصادیون نیز عواطف بشر را هیچ شمرده اند.
پس به این ترتیب نباید اصولی را که هر کس برای تربیت خود بکار برده است یا اینکه در پرورش او بکار برده اند درباره دیگران موجه و ضروری بداند و لذا هیچ اصلی نمی تواند دعوی برابری یا برتری نسبت به اصول دیگر کند یا اینکه بجای یکی یا همه آنها مصدر مطلق رفتار پرورشی قرار گیرد. پس ضروری است