لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 91
بخش اول
بررسی اشتغال زنان از دیدگاههای مختلف
فصل اول – اشتغال زنان از دیدگاه اجتماعی و اقتصادی
به عنوان نیمی از منابع انسانی، زنان نه تنها موضوع وهدف هر نوع توسعهای هستند بلکه اهرم موثری در پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی واجتماعی میباشند.تجهیز این منبع مهم وبه کارگرفتن صحیح و مطلوب آن نه تنها نیل به اهداف توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی را آسانترمیکند بلکه از نظر تحقق هدفهای مربوط به توزیع عادلانهتر درآمدها و بالابردن سطح رفاه خانواده تاثیرات مثبتی بر جای خواهد گذاشت.
ضرورت والزام اقتصادی- اجتماعی مشارکت مولد زنان دربرنامه های توسعه، در تکامل تاریخ و پیشرفت جوامع بشری همیشه مطرح بوده است لیکن هنوز در جوامع عقبمانده و در حال توسعه،تعادل مطلوب و قابل قبول در امر مشارکت عادلانه زن ومرد در فعالیتهای اقتصادی و استفاده منصفانه ازفرصتهای مشارکت وبروز خلاقیت و استعداد برتر برقرار نشده است.
با آنکه آیین مقدس اسلام از 1400 سال قبل استقلال اقتصادی زن را پیشبینی و اعلام کرده است و به تبعیت ازآن در متون حقوقی نیز بدان اشاره شده است ولی زنان ایرانی از نظر وضعیت اقتصادی، بالاخص ورود به بازار کار، که شاخصه اصلی اتکای اقتصادی است حدود صد سال عقبتر اززنان در جوامع صنعتی میباشد. از این رو برای دستیابی به استقلال اقتصادی، کافی نیست که در متون حقوقی و مذهبی برای زنان حقوقی قائل شویم که تحقق آنها به راحتی امکان پذیر نباشد، بلکه این استقلال یاد شده نیازمند زمینهسازیهای فرهنگی،اجرایی واجتماعی است که آن را از حد شعارهای آرمانی و مجموعه اندیشههای احساساتی بیرون آورده و به مرحله عمل برساند.
در این فصل، ابتدا در قالب گفتار اول به بررسی وضعیت آمار اشتغال زنان در دنیا وایران میپردازیم و سپس در گفتار دوم ،در مورد موانع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اشتغال زنان بحث میکنیم.
گفتار اول – وضعیت اشتغال زنان ازنگاه آمار
به طور سنتی نیروی کار شامل همه افرادی میشود که برای تهیه وتولید کالا وخدمات اقتصادی کارمیکنند. در عمل این تعریف مشکلات خاصی را به ویژه درزمینه آمارگیری از کار زنان بوجود میآورد. مکرراً مشاهده شده است فعالیتهایی که نوعاً توسط زنان انجام می گیرد، به طور منظم از آمار نیروی کار و درآمد ملی خارج میشود. در بسیاری از نظامهای اقتصادی تمایل به نادیده گرفتن کار زنان وجود دارد و چنین تمایلی بر روشهای جمعآوری اطلاعات آماری از فعالیتهای زنان تاثیر میگذارد. مشکلات روششناسی در تحقیقات از قبیل زمان مراجعه (تعیین یک روز در یک هفته، عدم توجه به تغییرات فصلی واشتغال نوبتی) و همچنین مشکلات اجرایی کار از قبیل جنسیت آمارگیران و افراد مصاحبه شونده (اغلب با مردان مصاحبه میکنند واحتمالاًمردانی که رئیس خانواده هستند)و نیز مشکلات مربوط به فعالیت های اقتصادی،همه این عوامل در کم تخمین زدن میزان اشتغال زنان درآمارهای رسمی بسیاری از کشورها موثر میباشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
کارآفرینی و اشتغال در نظام آموزش عالی
رقابت پذیری در اقتصاد جهانی به توانمندی های تکنولوژیکی و نوآوری وابسته است. این امر شامل توانایی توسعه محصولا ت جدید و دسترسی به بازارهای جدید، به کارگیری تکنولوژی جدید، اعمال بهترین الگوهای مدیریتی در بنگاه ها و توسعه سطوح مهارتی در طیف وسیعی از نیروی کار است. دانشگاه ها قادرند در تمامی این موارد نقش مهمی ایفا کنند.
در نتیجه افزایش ظرفیت تحقیقات و تکنولوژی کشور برای تبدیل دستاوردهای علمی و یافته های فناورانه به موفقیت های صنعتی و تجاری و اشتغال زایی به نقش کارآفرینی دانشگاه ها وابسته است. لذا رویکرد حاکم بر فعالیت های آموزشی و پژوهشی و مشاوره ای، رویکرد نیازگرا در تعامل با سازمان های بیرونی دانشگاه است.
اگر به روند رشد وتوسعه جهانی توجه داشته باشیم، در می یابیم که با افزایش و گسترش فناوری های پیشرفته، نقش و جایگاه کارآفرینان به طور فزاینده ای بیشتر می شود و کارآفرینی فردی و سازمانی از عوامل مهم رشد وتوسعه اقتصادی به شمار میآید; به طوری که در غرب و برخی کشورهای دیگر، دو دهه اخیر دهه هایی طلا یی کارآفرینی نام گرفته است.
ساختارهای موجود در دانشگاه های کشور با هدف آموزش تخصصی دانشجو شکل گرفته است و کمتر تقویت و تربیت کارآفرینی در دانشجویان مد نظر است. به طوری که فارغ التحصیلا ن فعلی دانشگاه ها اغلب با مفاهیم اولیه کارآفرینی آشنایی ندارند.
علا وه بر ضعف نظام آموزشی دانشگاه ها در آموزش مفاهیم کارآفرینی عدم ساختارهای مکمل جهت ایجاد زیر ساختار فیزیکی برای توسعه روحیه کارآفرینی در دانشجویان از ضعف های دیگر این نظام است. خیل عظیم فارغ التحصیلا ن دانشگاهی باعث اشباع سازمان های دولتی و حتی خصوصی از نظر پرسنل مورد نیاز شده است ودرصد زیادی از فارغ التحصیلا ن دانشگاه ها امکان جذب در این سازمان ها را ندارند. این موضوع زمینه های مهاجرت فارغ التحصیلا ن دانشگاهی به کشورهای دیگر را سبب شده است و بیکاری فارغ التحصیلا ن را به یک معضل مهم در کشور تبدیل کرده است. برای رفع این مشکل روش های مختلفی امروزه در دنیا تجربه شده است.
اغلب این روش ها در دو دسته تکمیل ساختارهای آموزشی و ایجاد بسترهای لا زم کارآفرینی مانند مراکز رشد تجربه گردیده است.
تکمیل ساختارهای آموزشی که به منظور آشناسازی دانشجویان نسبت به مسائل کسب و کار و تربیت و تقویت روحیه کارآفرینی ایجاد می شوند آماده سازی روحی و روانی فارغ التحصیلا ن برای ورود به عرصه های اقتصادی را هدف می گیرد. بسترهای توسعه کارآفرینی به منظور فراهم آوردن شرایط فیزیکی لا زم برای ورود این فارغ التحصیلا ن کارآفرین ایجاد می شود و ایجاد حرفه های اقتصادی را هدف می گیرند. از جمله ساختارهایی که در بسیاری از کشورها برای این منظور تجربه شده اند، مراکز رشد تجاری و فناوری (انکوباتورها) هستند.
مروری بر تجربه مراکز آموزش عالی در کشورهای مختلف نشان می دهد که این مراکز با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی که در آن قرار گرفته اند به یکی از این راه حل ها پرداخته اند یا دوره های آموزشی با عنوان کارآفرینی راه اندازی کرده اند یا اقدام به ایجاد یک مرکز رشد در دانشگاه نموده اند. در بسیاری از موارد نیز این دو راهکار به طور همزمان به کار گرفته می شود. پیش بینی مکانیزم های لا زم در بهره گیری از این به صورت تکمیل کننده یکدیگر از جمله مسائلی است که نقش بسزایی در اثر بخشی این راه حل ها دارد، نظام آموزش عالی کشور در یکی دو سال اخیر به موضوع تقویت و توسعه روحیه کارآفرینی در دانشجویان توجه ویژه ای مبذول داشته واقدام به سرمایه گذاری اولیه در اجرایی کردن این دو راه حل نموده است. ایجاد دوره ها و مراکز کارآفرینی و همچنین صدور مجوز و حمایت نسبت به راه اندازی بیش از 15 مرکز از اقدامات اجرایی است که در این رابطه شکل گرفته است. به منظور بهره گیری بیشتر از این دو حرکت، که به صورت کاملا مستقل انجام شده است، لا زم است کارکرد کل مجموعه های راه اندازی شده در دستور کار مدیران آموزش عالی قرار گیرد.
اهداف و محتوای
آموزش کارآفرینی
هدف اولیه، از توسعه کارآفرینی همانا تربیت نمودن افراد متکی به نفس و آگاه به فرصت ها است. (کاتن، 1990، ص 147)
آموزش های کارآفرینی به دنبال بهبود و انگیزش در گرایش های افراد همچون فرصت جویی، ابتکار، مخاطره پذیری و ... است. (گیپ 1990، ص 12)
هدف از گنجاندن کارآفرینی در برنامه درسی (علا وه بر ایجاد توانایی در افراد جهت کارآفرینی و شکل گیری کسب و کارهای جدید) می تواند برونداد گسترده تری به شرح زیر داشته باشد:
- درک نقاط نسبی قوت و ضعف انواع فعالیت های مخاطرهآمیز.
- شناخت روش های ممکن برای شناسایی و ارزشیابی فرصت های اقتصادی و عواملی که باعث حمایت یا مانع خلا قیت می گردند.