لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تئورىهاى مختلف درباره انقلاب اسلامى
انقلاب اسلامى ایران در سال 1979/1357 یکى از تحولات شگرف و عظیم قرن بیستم به شمار مىرود و بسیارى از تئورى پردازان پدیده انقلاب را شگفت زده کرد. امروزه پس از گذشت سال ها از پیروزى انقلاب هنوز عوامل، ابعاد و ویژگی هاى آن روشن نشده است.
چرا نهضت مشروطیت (1285/1960) با کودتاى رضاخان در سال 1299 و نهضت ملى شدن نفت در سال هاى پایان دهه 1320 با کودتاى 28 مرداد 1332 با شکست روبرو شد، همچنانکه حرکت پرشور مردم به رهبرى امام خمینى (رضوان الله تعالى علیه) در سال هاى 1342 به بعد نیز سرکوب گردید؛ ولى این تحول عظیم در سال 1357 تحقق یافت؟ چه عوامل و عللى این پیروزى را به ارمغان آورد؟ البته پدیدههاى اجتماعى زاییده یک عامل نیستند، ولى مى توان از اساسى ترین و اصلى ترین عامل سخن گفت و اهمیت شناخت علت اصلى انقلاب به عنوان علت محدثه در بقا و استمرار آن مؤثر خواهد بود. آیا از میان متغیرهاى انقلاب، عدم توسعه سیاسى، مشکلات اقتصادى، بحران هاى دینى و مذهبى اساسى ترین علتاین پدیده اجتماعى است یا این که عوامل دیگر مؤثر بوده اند؟
جالب توجه اینکه محمدرضا پهلوى در آذر سال 1356 در مراسم فارغ التحصیلى دانشگاه افسرى اعلام کرد: «کسى نمىتواند مرا سرنگون کند. من از حمایت کارگران، کشاورزان و بخش وسیعى از مردم عادى و روشنفکران به علاوه از پشتیبانى بى چون و چراى نیروهاى مسلح هفتصد هزار نفرى ایران برخوردارم» (1)
سازمان تحلیل اطلاعات دفاعى که وزارت دفاع و نیروهاى مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتى مىنماید در ارزیابى از موقعیت رژیم پهلوى اظهار مى کند:«انتظار مى رود شاه در ده سال آینده نیز همچنان به صورت فعال در قدرت بماند» .(2)
حیرت در این بود که چگونه امور ناممکن به ممکن بدل گشت و مردم با دست خالى بر رژیمی نیرومند غالب شدند و رژیم مقتدر و با ثبات محمدرضا پهلوى را از هم پاشیدند؟ و چگونه او مقبولیت و کار آمدى خود را از دست داد؟
به طور کلى تئورىهاى چرایى انقلاب اسلامى ایران در پنج دسته ذیل خلاصه مىشود:
1- گروهى «تئورى توطئه» را منشا زایش انقلاب دانستهاند و طرح ریزى از پیش تعیین شده خارجىها خصوصا آمریکا و انگلستان را مؤثر این پدیده شمردهاند، زیرا پیشرفتهاى همه جانبه اقتصادى ایران در تولیدات صنعتى، معدنى و کشاورزى در بازارهاى بین المللى و نیز افزایش بهاى نفت در نیمه اول دهه 1350، منافع قدرتهاى غربى را به خطر انداخت. (3)
2- دسته دیگرى با «تئورى مدرنیزاسیون» علت چرایى انقلاب اسلامى را تفسیر کردهاند و شتاب رژیم شاه در اصلاحات مدرن اجتماعى و اقتصادى و ناسازگارى آن با بافت سنتى جامعه و در نتیجه پیدایش بحران هویت را منشا پیدایش انقلاب دانستهاند. این گروه اصلاحات شاه و ریشههاى طغیان در سال 1342 را مؤید این نظریه دانستهاند. (4)
خانم نیکى کدى در مقام نقد هر دو تئورى و پیرامون پروژههاى صنعتى و تجارى رژیم محمدرضا پهلوى بر این باور بود که اجراى پروژههاى یاد شده طرح هاى بزرگى بودند که مطابق شرایط ایران طراحى نشده و بى اندازه گران و پر خرج بودند و ناکامى اقتصادى، عدم تقسیم عادلانه، فساد و اسراف مالى به بار آوردند. (5)
3- عده دیگرى همچون خانم کدى بر اساس مطالب فوق «معضلات و ناهنجارىهاى اقتصادى» را عامل اصلى بروز انقلاب اسلامى ایران معرفى مى کنند. (6)
4- گروه دیگرى از محققان واقع بینانه به عوامل اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و به خصوص مذهبى توجه دارند.آبراهامیان در این راستا چنین استدلال مى کند:
«انقلاب از این جهت به وقوع پیوست که شاه در سطح اجتماعى - اقتصادى به نوسازىهایى دست زد، اما در جهت نوسازى در سطح سیاسى ناکام ماند» . (7)
برخى از محققان برآنند که: «علت اصلى و اساسی قیام مردم این بود که شاه نسبت به نابودى ارزش هاى مسلط جامعه آنها که از مذهب و آئین آنها سرچشمه گرفته بود، قیام کرده و به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبى امت مسلمان ایران، دیگر مجالى براى صبر و تحمل و شکیبایى در مقابل سایر ناملایمات اجتماعى و اقتصادى وجود نداشت»(8)
پارهاى دیگر از تئورى پردازان انقلاب اسلامى ایران در تعیین عامل اصلى سقوط و شکست رژیم شاه مى نویسند: «اگر ما به جستجوى علل و عواملى که خارج از ماهیت انقلاب اسلامى و آرمان ها و ریشه هاى تاریخى آن است بپردازیم، تنها عاملى که به عنوان علت اصلى و عامل اول مىتوان از جریان انقلاب، از تولد تا پیروزى آن استنباط نمود، اعمال سیاست اسلام زدایى توسط شاه بود که ادامه رژیم خود را به منظور هرچه بیشتر جلب نمودن حمایت خارجى و تحکیم هرچه عمیق تر سلطنت و دیکتاتورى در داخل کشور، در گرو آن مى دید.» (9)
5- تئورى دیگر بر جامعیت اسلام تأکید مى کند و نقش تعالیم اسلام را در پیدایش انقلاب اسلامى ایران پررنگ تر مى نماید. استاد مطهرى چنین عقیدهاى را ابراز مىکند و در تفسیر اسلامى بودن، معنایى اعم از معنویت درج مى کند و نوعى جامعیت از دین اسلامى را که متضمن مسایل اقتصادى، سیاسى و اجتماعى است ارائه مى نماید و حریت و آزادى، عدالت، نبودن تبعیض هاى اجتماعى و شکافهاى طبقاتى را در متن تعلیمات اسلامى قرار مى دهد. استاد در ادامه مى فرماید: راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته، بلکه آن دو عامل دیگر مادى و سیاسى را نیز با اسلامى کردن محتواى آنها، در خود قرار داده است. فى المثل، مبارزه براى پر کردن شکاف هاى طبقاتی، از تعالیم اسلامى محسوب مىشود، اما این مبارزه با معنویتى عمیق توأم و همراه است. از سوى دیگر روح آزادى خواهى و حریت در تمام دستورات اسلامى به چشم مى خورد. (10)
تفسیر جامع نگرانه از دین اسلام و تبیین ابعاد مختلف اجتماعى، سیاسى و فرهنگى آن مهمترین تلاش علمى اندیشوران و متفکران معاصر همچون علامه طباطبایى، شهید مطهرى و دکتر شریعتى بود که منشاء شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بررسی نقش محوری زنان در جامعه اسلامی
حوزه علمیه خواهران الزهرا(س) آذربایجانغربی ، با انتشار مقالهای نقش محوری زنان در جامعه اسلامی را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران "ایونا" ؛ در این مقاله آمده است، جامعیت و گستردگی افق اندیشه و دیدگاههای تحلیلی درباره کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی در این کلام امام خمینی(ره) خلاصه میشود که فرمودند: «صلاح و فساد جامعه در گرو صلاح و فساد زنهاست» این مقاله در صدد است که جایگاه و نقش زنان مسلمان را به طور اجمالی در نظام اسلام مورد بررسی قرار دهد.
1ـ تساوی حقوق با مردان: در نظام اسلامی برخلاف نظرات افراط گرایانه فیمینیستی، زنان همسان مردان از تمام حقوق اجتماعی برخوردارند و فلسفه تفاوتهای موجود حفظ ارزش و کرامت زنان است. اما تفاوت به معنی تبعیض نیست.
2ـ مسؤولیت پذیری: مسؤولیت پذیری بانوان در نظام آفرینش دارای ابعاد گسترده ای است که به اختصار به بخشی از آن اشاره می شود. الف ـ مسؤولیتپذیری در تربیت فرزندان صالح و شایسته ب ـ حسن معاشرت با همسر و خوب همسرداری کردن ج ـ تعیین سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی و مشارکت عمومی دـ دفاع از مملکت و ارزش های اسلامی و حفظ نظام و ..
3ـ الگوپذیری: اسوهگیری و الگوپذیری از سیره عملی نخبگان و انسانهای کامل و همگونی به ویژگیهای اخلاقی و رفتاری آنان یکی از راههای رسیدن به کمال انسانی است و سیره عملی حضرت زهرا و زینب کبری(س) برترین الگو در تمامی ابعاد زندگی فردی، سیاسی و اجتماعی به شمار می رود.
4ـ گسترش ارزشهای دینی: عشرت طلبی، مدگرایی و تقلید از فرهنگ منحط غرب از مشکلات زنان در اعصار گذشته بوده است؛ اما پس از پیروزی انقلاب ارزش های دینی، حجاب، حیا، عفت و حجب گسترش یافت و زنان برای حضور در اجتماع از انواع فشارهای روانی و امنیتی در امان ماندند.
5ـ نقش تربیتی: اگر زن مسلمان نقش مادری و تربیتی خود را به خوبی انجام دهد نسل آینده نظام، یک نسل سالم، مؤمن و معتقد خواهد بود که میتواند جامعه دینی را از گزند آفتها و تهاجمات فرهنگی بیگانگان پاس دارد و همانطور که امام (ره) فرمودند: «قرآن کریم انسانساز است و زنها نیز انسانساز هستند.»
6ـ آموزش و پرورش: افزایش بار علمی ـ فرهنگی و تبلیغی بانوان و نوآوریهای علمی و پژوهشی به عنوان نیمی از افراد جامعه بسیار حائز اهمیت است چرا که موجبات گسترش و توسعه جامعه اسلامی را فراهم میآورد.
7ـ فعالیتهای تبلیغی: نقش زنان در فعالیتهای تبلیغی و جلوگیری از تحمیل بحرانهای فرهنگی از سوی دشمنان بسیار مهم نمود پیدا میکند که میبایست با مخاطبشناسی، پیام رسانی و نیازسنجی، زنان تحصیل کرده و آموزش دیده، پیام دین را تبلیغ کنند.
8ـ فعالیتهای هنری: از آنجا که زن مظهر جمال خداوندی است و ظرافتهای خاص هنری در نهاد آفرینش زنان نهفته شده است؛ لذا فعالیتهای هنری زنان میتواند خانواده و اجتماع را در جهت زیبائی بیشتر یاری کند.
9ـ جلوه های ایثار و فداکاری: زنان در طول تاریخ نشان دادهاند که برای دستیابی به اهداف والای انسانی و کمال مطلق و برای قرب الهی از هیچ عملی فروگذار نگشتهاند و در حد توان در خدمت خانواده، همسر و اجتماع بودهاند.
11ـ بینش سیاسی و دینی: بررسی دقیق و هوشمندانه مسائل روز، دشمن شناسی، تحلیل حوادث و آشنایی با تکالیف دینی و سیاسی، رهائی از شبهه زدگی را در پی دارد. کسانی که به حوادث با دقت و از روی آگاهی و بصیرت بنگرند هیچ گاه به دام شبهات نمیافتند، امام صادق(ع) می فرمایند: (العالم بزمانه لاتهجم علیه الّوابس) بر آگاه به زمان خود افکار آلوده و شبهات هجوم نخواهد آورد. (اصول کافی، جلد1 ص27)
12ـ خنثیسازی توطئههای فرهنگی دشمن: تلاش دشمنان اسلام برای رویاروئی با جوامع اسلامی به صورتهای مختلف انجام میشود؛ اما تمرکز تلاشها و شدیدترین حملات به اسلام به صورت تهاجم فرهنگی صورت میگیرد، تا هویت انسانی و اسلامی نیروهای متعهد جامعه را تغییر دهد و آنان را استحاله معنوی و فرهنگی کند.
یکی از ابزارهایی که به عنوان سلاح کارآمد درتهاجم فرهنگی به شمار می آید، استفاده ابزاری از زنان و ترویج فساد، فحشا، لاابالیگری و بیحجابی است. در نظام اسلامی ایران زنان به عنوان مقاومترین پایگاه در برابر تهاجمات فرهنگی بیگانگان به شمارمی آیند و با تأثیر عمیق تربیتی که در خانه دارند توانستهاند بسیاری از خانوادهها را از گزند تهاجم فرهنگ بیگانه مصون نگه دارند و نیز با پرورش فرزندان پاکدامن، توطئههای دشمنان را خنثی کرده و نسل انقلاب را به سلامت حفظ کنند؛ چرا که آنان دژ محکم عفت و عصمتاند.
13ـ رعایت حجاب و عفت اسلامی: از اصلیترین و محوریترین ویژگیهای روحی و اخلاقی زنان رعایت عفت و حجاب اسلامی است که سایر فعالیتها بدان ارزش پیدا میکند. بارزترین مشخصه زن مسلمان ایرانی در نظام اسلام، پاکدامنی، عفت، حجاب و رعایت شئونات اسلامی است که کامل کننده و متمم نقشآفرینی در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آنان است.
14ـ الگودهی به زنان کشورهای اسلامی: نظام اسلامی که با دگرگونی معجزه آسا در اندیشه عملکرد زنان، جوشش، جنبش، حماسه و ایثار، فداکاری و اخلاص را در کالبد فسرده زن احیاء کرد. این قشر بزرگ اجتماع در پرتو عنایات الهی به عنصر فعال، شجاع، آگاه و کارآمد تبدیل گشت و این تحول شگرف انسانی و ایمان بانوان باید مایه عبرت سایر کشورهای اسلامی قرار گیرد تا با الگوپذیری از زن مسلمان ایرانی به آزادی، استقلال و شکوفایی در تمام زمینههای علمی، فنی، آموزشی، هنری و تبلیغی و غیره دست یابند
اشکال حضور زنان در انقلاب مشروطیت
شهرزاد نیوز:همایش زن و مشروطه، به مناسبت صدمین سال انقلاب مشروطه ی و جهت بررسی نقش های مختلف زنان در زمان مشروطه و بعد از آن با حضور بیش از 200 نفر شرکت کننده، روز یکشنبه 22 مرداد ماه در کتابخانه ی حسینیه ارشاد برگزار شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
انقلاب اسلامی در بعضی از موارد اثرات عظیم بین المللی در رابطه با مدلها، ایدهآلها و توسلها بر جای میگذارد مخصوصا اگر جامعه انقلاب کرده سرزمینی بزرگ محسوب شود ، عظمت و عمق این اثرات بیشتر میگردد.
ارتش وطن پرست فرانسه انقلابی ، قمست عمده اروپا را در کنترل خود در میآورد حتی قبل از دگیری و مدتها قبل از شکست نظامی ، ایدهآلهای فرانسه انقلابی از جمله آزادی برابری و اخوت موجب اشتغال رویاها و افکاری شد که در جستجوی آزادیهای ملی و اجتماعی بودند.
اثرات آن از ژنو تا سانتودومینگو ، از ایرلند ت امریکای لاتین و هند ، احساس میشد وبر روی نظریات تئوریسینهای انقلابی بعدی، از بابوف تا مارکس و لنین و تا ضد استعماریون قرن بیستم نفوذ یافت.
انقلاب روسیه ، غرب سرمایه داری را دچار شگفتی کرد و آرزوهای ملتهای در حال پیدایش را از طریق نشان دادن این امر که قدرت یک دولت انقلابی در طول دو نسل میتواند یک کشور کشاورزی عقب افتاده را به دومین قدرت صنعتی نظامی جهان تبدیل کند و به حرکت و هیچان آورد.
همان گونه که انقلاب روسیه برای نیمه اول این امر قرن بیستم مطرح بود انقلاب چین برای نیمه دوم آن تلقی میشد . با نشان دادن این امر که یک حزب لنینیسیتی میتواند یک جامعه با اکثریت روستایی را در تلاشهای نظامی اقتصادی آن هدایت کند به طوری که موجب به وجود آمدن یک قدرت بزرگی شده که خود علیه شهر ایدهآلهای تازهای را ارائه دهد، و امیدهای وطن پرستان انقلابی را در اواسط قرن بیستم تجدید حیات بخشید و انقلاب اسلامی عظمت و شگفتیتهایی آفریده که همه تئوریهای عملی روابط بین المللی، و تقسیم بندیهای جهان را در همین مدت کوتاه در هم ریخت و همه پیش بینیهای تحلیل گران را وارونه ساخت
علاوه بر آن انقلابهای بزرگ، نه فقط کسانی را که در سایر جوامع مایل به تقلید از آنها هستند تحت تاثیر میگذارند. آنهایی که مجبورند به خطرات و تهدیدات ناشی از آن بیندیشند و پاسخ دهند. خطراتی که به طور عمده در اثر ایجاد روحیه و قدرت ملی است که به دنبال انقلاب ها پدیدار میگردد. هر ماسی میگوید« خصوصیت تاریخی- جهانی انقلابها در این است که آنها آنچنان تاثیری آشکار بر جای میگذارند که ورای مرزهای کشور و سرزمین اصلی آنها است و این تاثیر چنان استعداد پرتوانی را تحقق میبخشد که موجبات بروز امواجی از انقلاب و ضد انقلاب هم در داخل و هم در خارج و هم در سایر جوامع خواهد شد»
به این ترتیب انقلابهای سیاسی – اجتماعی مستحق توجه خاص هستند و این توجه نه فقط بخاطر اهمیت فوق العاده آنها برای تاریخ ملتها و جهان است بلکه همچنین به خاطر متمایز بودن آنها در تغییرات و تحولات اجتماعی بشری است که عطف توجهی خاص را میطلبند.
از جمله آنچه که در انقلابهای سیاسی – اجتماعی منحصر به فرد است تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی و سیاسی است که در یک زمان و در یک رابطه تقویت کننده متقابل ، تحقق مییابد و این تغییرات از طریق منازعات سیاسی – اجتماعی شدیدی محقق میشود که در آن منازعه قدرتهای سیاسی حاکم با قدرتهای اجتماعی رل کلیدی را برعهده دارند.
منطق انقلابهای معاصر موجب گردید که انقلاب به عنوان یک مائده آسمانی که نازل شده است تلقی گردد تا ملتهای تحت ستم مورد نظر بلکه همه بشریت مظلوم را از قید اسارت و ظلم و بیداد آزاد کند. وقتی که انقلاب فرانسه به ثمر رسید عصری جدید از آزادی را نوید میداد آزادی از فشار دولتهای مستبده آزادی از استمار و امتیازات طبقاتی آزادی از قید اختناق و فشار کلیسا،و آزادی برای بیان افکار و خواستههای افراد جامعه و بر این پایه بود که شعار انقلاب فرانسه آزادی برابری و اخوت قرار گرفت و وقتی که انقلاب روسیه به ثمر رسید آنچه را که بیشتر نوید میداد و برآن تکیه میکرد بر قراری عدالت اجتماعی و از بین بردن شکافهای طبقاتی با حذف امتیازهای اقتصادی و ریشه کن کردن استثمار طبقاتی بود.
و اخیراً که انقلاب اسلامی در ایران به ثمر رسید و بر خلاف انقلابهای فرانسه و روسیه که بر پایه دوری و جدایی از مذهب بودند این دفعه با تکیه بر آرمانها و عقاید مذهبی افراد جامعه شکل گرفته بود نه تنها دنیای جدیدی از حاکمیت مستضعفین بر مستکبران را درهمین دنیا نوید میداد بلکه بالاتر از آن به پیروان خود و متعقدین اسلام که مکتب انقلاب است سعادت اخروی را هم نوید میدهد و به همین دلیل جایگاه خاصی در میان انقلابهای سیاسی – اجتماعی دنیا و سیر تکوینی آنها پیدا کرد و صفحه جدید و ابعاد جدیدی در تاریخ بشریت گشود به طوری که این انقلاب نه تنها بسرعت در میان جوامع و ملل تحت ستم مسلمان محبوبیت یافت بلکه برای کلیه ملل تحت ستم جهان سوم امید جدیدی و راه جدیدی برای رهایی ازقید استثمار قدرتهای بزرگ دنیا باز کرد.
ملت ایران از میان کشورهای تحت ستم و استثمار دنیا اولین کشوری بود که سر بلند کرد نه تنها خود را از قید قدرت مستبده حاکم رها کرد بلکه جامعه خود را از یوغ استعمار و نفوذ همه قدرتهای بیگانه نجات داد و بدین وسیله نه تنها نور و امید جدیدی به قلب میلیونها مسلمان بکله غیر مسلمان تحت ستم تاباند و حتی وضع و روابط موجود در منطقه و جهان را بکلی دگرگون کرد.
طبیعی است که باتوجه به اهمیت انقلابها و اثرات شگرفشان درتاریخ جوامع خود و جوامع اطراف خود مطالعه آنها نه فقط به صورت مجرد بلکه براساس مطالعات تطبیقی جایگاه ویژه و خاصی درعلوم اجتماعی وبه ویژه علوم سیاسی دارد.
عموماً و حتی در محافل علمی و دانشگاهی برداشت درستی از مطالعات تطبیقی وجود ندارد و تصور عموم بر این است که مطالعات تطبیقی صرفا محدود به بررسی جداگانه پدیدهها و حوادث واتفاقات مشابه و در عین حال به دنبال و در مجاورت هم میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
انقلاب اسلامی در بعضی از موارد اثرات عظیم بین المللی در رابطه با مدلها، ایدهآلها و توسلها بر جای میگذارد مخصوصا اگر جامعه انقلاب کرده سرزمینی بزرگ محسوب شود ، عظمت و عمق این اثرات بیشتر میگردد.
ارتش وطن پرست فرانسه انقلابی ، قمست عمده اروپا را در کنترل خود در میآورد حتی قبل از دگیری و مدتها قبل از شکست نظامی ، ایدهآلهای فرانسه انقلابی از جمله آزادی برابری و اخوت موجب اشتغال رویاها و افکاری شد که در جستجوی آزادیهای ملی و اجتماعی بودند.
اثرات آن از ژنو تا سانتودومینگو ، از ایرلند ت امریکای لاتین و هند ، احساس میشد وبر روی نظریات تئوریسینهای انقلابی بعدی، از بابوف تا مارکس و لنین و تا ضد استعماریون قرن بیستم نفوذ یافت.
انقلاب روسیه ، غرب سرمایه داری را دچار شگفتی کرد و آرزوهای ملتهای در حال پیدایش را از طریق نشان دادن این امر که قدرت یک دولت انقلابی در طول دو نسل میتواند یک کشور کشاورزی عقب افتاده را به دومین قدرت صنعتی نظامی جهان تبدیل کند و به حرکت و هیچان آورد.
همان گونه که انقلاب روسیه برای نیمه اول این امر قرن بیستم مطرح بود انقلاب چین برای نیمه دوم آن تلقی میشد . با نشان دادن این امر که یک حزب لنینیسیتی میتواند یک جامعه با اکثریت روستایی را در تلاشهای نظامی اقتصادی آن هدایت کند به طوری که موجب به وجود آمدن یک قدرت بزرگی شده که خود علیه شهر ایدهآلهای تازهای را ارائه دهد، و امیدهای وطن پرستان انقلابی را در اواسط قرن بیستم تجدید حیات بخشید و انقلاب اسلامی عظمت و شگفتیتهایی آفریده که همه تئوریهای عملی روابط بین المللی، و تقسیم بندیهای جهان را در همین مدت کوتاه در هم ریخت و همه پیش بینیهای تحلیل گران را وارونه ساخت
علاوه بر آن انقلابهای بزرگ، نه فقط کسانی را که در سایر جوامع مایل به تقلید از آنها هستند تحت تاثیر میگذارند. آنهایی که مجبورند به خطرات و تهدیدات ناشی از آن بیندیشند و پاسخ دهند. خطراتی که به طور عمده در اثر ایجاد روحیه و قدرت ملی است که به دنبال انقلاب ها پدیدار میگردد. هر ماسی میگوید« خصوصیت تاریخی- جهانی انقلابها در این است که آنها آنچنان تاثیری آشکار بر جای میگذارند که ورای مرزهای کشور و سرزمین اصلی آنها است و این تاثیر چنان استعداد پرتوانی را تحقق میبخشد که موجبات بروز امواجی از انقلاب و ضد انقلاب هم در داخل و هم در خارج و هم در سایر جوامع خواهد شد»
به این ترتیب انقلابهای سیاسی – اجتماعی مستحق توجه خاص هستند و این توجه نه فقط بخاطر اهمیت فوق العاده آنها برای تاریخ ملتها و جهان است بلکه همچنین به خاطر متمایز بودن آنها در تغییرات و تحولات اجتماعی بشری است که عطف توجهی خاص را میطلبند.
از جمله آنچه که در انقلابهای سیاسی – اجتماعی منحصر به فرد است تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی و سیاسی است که در یک زمان و در یک رابطه تقویت کننده متقابل ، تحقق مییابد و این تغییرات از طریق منازعات سیاسی – اجتماعی شدیدی محقق میشود که در آن منازعه قدرتهای سیاسی حاکم با قدرتهای اجتماعی رل کلیدی را برعهده دارند.
منطق انقلابهای معاصر موجب گردید که انقلاب به عنوان یک مائده آسمانی که نازل شده است تلقی گردد تا ملتهای تحت ستم مورد نظر بلکه همه بشریت مظلوم را از قید اسارت و ظلم و بیداد آزاد کند. وقتی که انقلاب فرانسه به ثمر رسید عصری جدید از آزادی را نوید میداد آزادی از فشار دولتهای مستبده آزادی از استمار و امتیازات طبقاتی آزادی از قید اختناق و فشار کلیسا،و آزادی برای بیان افکار و خواستههای افراد جامعه و بر این پایه بود که شعار انقلاب فرانسه آزادی برابری و اخوت قرار گرفت و وقتی که انقلاب روسیه به ثمر رسید آنچه را که بیشتر نوید میداد و برآن تکیه میکرد بر قراری عدالت اجتماعی و از بین بردن شکافهای طبقاتی با حذف امتیازهای اقتصادی و ریشه کن کردن استثمار طبقاتی بود.
و اخیراً که انقلاب اسلامی در ایران به ثمر رسید و بر خلاف انقلابهای فرانسه و روسیه که بر پایه دوری و جدایی از مذهب بودند این دفعه با تکیه بر آرمانها و عقاید مذهبی افراد جامعه شکل گرفته بود نه تنها دنیای جدیدی از حاکمیت مستضعفین بر مستکبران را درهمین دنیا نوید میداد بلکه بالاتر از آن به پیروان خود و متعقدین اسلام که مکتب انقلاب است سعادت اخروی را هم نوید میدهد و به همین دلیل جایگاه خاصی در میان انقلابهای سیاسی – اجتماعی دنیا و سیر تکوینی آنها پیدا کرد و صفحه جدید و ابعاد جدیدی در تاریخ بشریت گشود به طوری که این انقلاب نه تنها بسرعت در میان جوامع و ملل تحت ستم مسلمان محبوبیت یافت بلکه برای کلیه ملل تحت ستم جهان سوم امید جدیدی و راه جدیدی برای رهایی ازقید استثمار قدرتهای بزرگ دنیا باز کرد.
ملت ایران از میان کشورهای تحت ستم و استثمار دنیا اولین کشوری بود که سر بلند کرد نه تنها خود را از قید قدرت مستبده حاکم رها کرد بلکه جامعه خود را از یوغ استعمار و نفوذ همه قدرتهای بیگانه نجات داد و بدین وسیله نه تنها نور و امید جدیدی به قلب میلیونها مسلمان بکله غیر مسلمان تحت ستم تاباند و حتی وضع و روابط موجود در منطقه و جهان را بکلی دگرگون کرد.
طبیعی است که باتوجه به اهمیت انقلابها و اثرات شگرفشان درتاریخ جوامع خود و جوامع اطراف خود مطالعه آنها نه فقط به صورت مجرد بلکه براساس مطالعات تطبیقی جایگاه ویژه و خاصی درعلوم اجتماعی وبه ویژه علوم سیاسی دارد.
عموماً و حتی در محافل علمی و دانشگاهی برداشت درستی از مطالعات تطبیقی وجود ندارد و تصور عموم بر این است که مطالعات تطبیقی صرفا محدود به بررسی جداگانه پدیدهها و حوادث واتفاقات مشابه و در عین حال به دنبال و در مجاورت هم میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى
گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسیس نظم جدید بر بنیاد آموزههاى دین، ویژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فکر سیاسى است، و هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامى، چنین تجدید بنایى را در سیماى نظام «جمهورى اسلامى» چونان نتیجه پیکار الهى - سیاسى امام خمینى (ره) ملاحظه مىکند.
روشن است که سرچشمههاى سنتستیزى و نوگرایى اسلامى و مکنون در بنیاد نظام جدید بگونهاى است که هرگز نمىتوان بر پایه سنتهاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سینا و صدرالمتالهین از یک سوى، و بخش عظیمى از میراث فقه شیعه از سوى دیگر، توجیهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقلیم تفکر اسلامى تدارک نمود. لاجرم باید سراغ اندیشهاى در آثار امام(ره) رفت که با تهافت همان سنتبه طرحى از نظم و تمدن جدید توفیق یافته و طلوع گونهاى خاص از تجدد اسلامى - سیاسى را نوید داده است.
اما، هرچند که مشاهده یا لمس این «تفاوت» میان اندیشه امام(ره) و سنتسیاسى مسلمین کار چندان دشوارى نیست، لیکن توضیح علمى این دگردیسى آغاز شده در «گفتمان سیاسى شیعه» نیز آسان نمىنماید. بنابراین، آن چه در این مختصر مىآید، نه توصیف همه وجوه این تحول، بلکه صرفا بخشى از خصایص منطقى گفتمان جدید است.
به هر حال، اگر این فرض درستباشد که; اندیشه امام(ره)، یا به طور کلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجدید - اگر نه خروج کامل - از سنتسیاسى گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانى»، تمایزات اساسى آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینى فراهم نمود.
مختصات تجدد اسلامى
وقتى سخن از نوگرایى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنکه روند یا پروژه تجدد الزاما یک خطى و منحصر به الگوى تجدد سکولار و غربى نیست. و با توجه به خصائص قیاس ناپذیرى و تکثر و ترجمه ناپذیرى (untranslatability) قهرى فرهنگها و تمدنها، تعمیم خصایص پدیدههاى نوگرایانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر دیگر تمدنها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانیا فرهنگ اسلامى نشان داده است که ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دین، توان نظرى گستردهاى براى تولید یا حداقل انطباق با بسیارى از عناصر و الزامات زندگى و سیاست مدرن را دارد. تحولات سده اخیر در فرهنگ سیاسى اسلامى از یک سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرایانه حضرت امام به عنوان یکى از مهمترین نمایندگان اجتهاد اسلامى از سوى دیگر، عدم تعارض دین و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مىدهد. درستبه همین دلیل است که به نظر مىرسد که سخن از «تجدد اسلامى» خالى از مبانى و خاستگاههاى نظرى نمىباشد. در سطور ذیل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تکیه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مىدهیم.
1- آزادى اسلامى
نخستین ویژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى» و مشخصه اقتدار گریز آن است. آزادى چیزى است که در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مىتوان گفت که وجه غالب مفهوم آزادى، جهتگیرى آن به سمت آینده است و چنان ساخته شده است که نفوذ عظیمى در دگرگونى سنتها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آینده دارد. بدین ترتیب، هرچند آزادى مغایر با مطلق سنت نیست، اما بازسازیهاى گستردهاى نیز در همان سنتها ایجاد مىکند. لیکن آنچه در تجدد اسلامى ملحوظ است، بنیاد آزادى و بازاندیشى در سنتهاى گذشته، بر اساس اسلام و نصوص اسلامى است. امام خمینى(ره) یکى از مهمترین اهداف مبارزه خود را مبارزه براى آزادى معرفى مىکند و مىگوید; «زندگانى که در آن آزادى نباشد، زندگانى نیست. زندگانى که در آن استقلال نباشد... اینکه زندگانى نیست». (1)
در عین حال اضافه مىکند که;
«اگر تمام آزادىها را به ما بدهند و تمام استقلالها را بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، ما نمىخواهیم ما بیزار هستیم از آزادى منهاى قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهاى اسلام». (2)
نکات و اظهارات فوق، ماهیت و جهت آزادى در تجدد اسلامى را نشان مىدهد. حضرت امام(ره) به عنوان یک مجتهد شیعى در حالى که در جست و جوى آزادى است اما هرگز بین دین و آزادى تمایزى نمىافکند بلکه معتقد است که آزادى با تمام ویژگىهاى خاص خود، در درون اسلام نهفته است و باید ظرافتها و ظرفیتهاى آن را کشف و اجرا کرد. امام به عنوان یک جمعبندى از مفهوم آزادى اسلامى مىفرماید:
«اسلام هم آزادى دارد اما آزادى [به معناى] بىبند و بارى نه، آزادى غربى ما نمىخواهیم، بىبندو بارى است این... آزادىاى که ما مىخواهیم، آزادى در پناه قرآن ما مىخواهیم، استقلال مىخواهیم، آن استقلالى که... اسلام بیمهاش کند.» (3)
امام خمینى(ره) در ادامه تحلیل خود درباره نسبت اسلام با آزادى اشارات بسیار ظریفى دارد. وى در مصاحبهاى با اوریانا فالاچى، در پاسخ به این سؤال که چرا در طراحى نظام سیاسى بعد از انقلاب اسلامى روى کلمه «دموکراتیک» خط کشیده و نوشتهاند «جمهورى اسلامى» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، توضیح مىدهد که افزودن قید دموکراتیک به اسلام ممکن است این توهم را ایجاد کند که محتواى اسلام خالى از دموکراسى است در حالى که در اسلام همه چیزها (از جمله آزادى و دموکراسى) به نحو بالاتر و مهمترش هست. (4)
بنیانگذار جمهورى اسلامى با تکیه بر تحلیل فوق از آزادى و تجدد اسلامى، در پیامى به مناسبتسومین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى، تاکید مىکنند که;
«بارها گفتهام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دستهاى حق تحمیل فرد و یا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ایران که با درایت و رشد سیاسى خود جمهورى اسلامى و ارزشهاى والاى آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفتهاند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار ماندهاند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیداى اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامى است... ولى هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.» (5)
عبارت فوق هرچند طولانى است، اما تمایز و فاصله قطعى «گفتمان تجدد اسلامى»، و امام خمینى به عنوان بزرگترین نماینده آن را، با دو الگوى تجدد اروپایى و نیز سنت قدیم اسلامى، بوضوح نشان