لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی
چکیده
اقتصاد اسلامی مقولهای است که از دیرباز مورد بحث و بررسی علماء اسلامی قرار گرفته است. دانشمندان اسلامی درباره ماهیت اقتصاد اسلامی بحثهای زیادی داشتهاند و کتب و مقالات زیادی دراین زمینه به رشته تحریر درآمده است. به رغم مباحث زیاد هنوز بحثهایی حل نشده در این خصوص وجود دارد. بعضی اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را علم اقتصاد از نوع« اقتصاد اثباتی» می دانند، در حالی که عده ای آ ن را مکتب اقتصادی « اقتصاد هنجاری » می پندارند و گروهی نیز براین عقیده اند که تفکیک علم اقتصادو مکتب اقتصادی از یکدیگر امری بی حاصل است.
در این مقاله ابتدا تعاریفی از «علم»، «مکتب» و «سیستم اقتصادی» ارائه شده است. سپس بحثهای موجود به تناسب در هر یک از این مقولات انجام شده است. و در نهایت با توجه به جامعیت دین اسلام دیدگاهی که به نظر میرسد با مجموعه اهداف وآرمانهای اسلامی نزدیکتر باشد تحت عنوان سیستم اقتصادی اسلام معرفی شده است. ویژگیهای نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی و نتایج مترتب بر آن بحثهای دیگری است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
واژههای کلیدی: اقتصاد، علم، مکتب، اسلام، سیستم اقتصاد.
Economics, Economic School, and
Islamic Economic System
M. Lotfalipour, Ph.D.
Abstract
The subject of Islamic economy has been discussed by Islamic scientists for a long time. Islamic authorities have made various arguments on the nature of the Islamic economy and have written a lot of books and articles. In spite of numerous arguments in the past, still remain unresolved questions in this area. Some scientists think of Islamic economic system as positive economics, while others think of it as normative economics. Still another group believe that division
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پوشش و پرچم در جنگهاى عصر اسلامى
در این نوشتار ابتدا به بحث مختصرى پیرامون نوع و رنگ پوشش نیروهاى نظامى در عصر پیامبرصلى الله علیه وآله و خلفاى پس از او تا عصر عباسیان پرداخته مىشود، آنگاه تلاشهاى آنان براى یکسان سازى نوع پوشش نیروهاى رزمى جهت هماهنگى و تشخیص نیروهاى خودى از دشمن، تشریح مىشود. سپس از دو نوع نشان با عنوان لوا و رایت، در سپاه رزم آن روزگار، سخن به میان آورده و تفاوتها، کارکردها و جایگاه آنها در لشکر اسلام بر مىشماریم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان دنبال مىکنیم.
مقدمه
پوشش نظامى و پرچم، از جمله مباحثى است که از دیرباز مورد توجه نیروهاى نظامى بوده است. پوشش و البسهى نظامى، در طى اعصار دچار تحول و تکامل شده و همواره به سوى یکسانى و متحد الشکل شدن پیش رفته و سرانجام جزء لاینفک سازمان رزم و نیروى نظامى گشته است.
پوشش جنگى در میان همهى اقوام و ملل تا حدودى با پوشش غیر جنگى متفاوت بوده و بر حسب نوع تخصص و رستهى جنگجو در جنگ، تغییر مىیافته است. آنچه در این مقاله مورد توجه ما مىباشد، پوشش یکسان نظامى است که در عصر اسلامى همواره مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز سایر خلفا و فرماندهان جنگ قرار داشته است. پوشش یکسان، بیشتر با هدف شناسایى نیروهاى خودى از دشمن، تعیین جایگاه قبایل و اقوام و نهایتاً نظم و انسجام نیروى نظامى در نظر گرفته شده است. پرچم یا به عبارت عربى و اسلامى آن لوا و رایت نیز به همین هدف از زمانهاى دور مورد توجه بوده است. در ابتدا پرچم در اسطورههاى ملتهاى مختلف داراى معنا و مفهومى خاص بوده و چه بسا ممکن است طرح آن از همان اسطورهها به میدان واقعى جنگ تسرى یافته باشد. از پرچم کاوهى آهنگر، که تکهاى از لباس چرمین آهنگرى او بود و براى دادخواهى علیه ستم و ستمگرى به کار برده شد، تا پرچم چینىها که اژدهاى اسطورهاى رودخانهى گنگ یا زرد بر آن نقش بسته است و نیز از پرچم عقاب عصر رسول خداصلى الله علیه وآله، تا پرچم سیاه ابومسلم خراسانى و نیز پرچم سرخ خرم دینان و پرچم سبز علویان، همه و همه از یک طرف رمز، نشانه، زبان و علامتى است براى بیان اندیشهها، عقاید، مذاهب و احساسات درونى یک ملت، قوم و یا یک نژاد و از طرف دیگر علامتى است براى شناسایى نیروهاى خودى از دشمن و یا جایگاه قبیله و نیروهاى آن در جنگ.
وجود پرچم در سپاه و به اهتزاز در آمدن آن، مایهى دلگرمى و تقویت روحیهى جنگجویان و سقوط آن به معناى شکست و مایهى نومیدى آنان بود. چه جانهایى که براى به اهتزاز نگه داشتن پرچمها در جنگ فدا شدند و چه شمشیرهایى که براى سقوط آن بر پرچمداران فرود آمدند.
در این مقاله برآنیم تا نقش و جایگاه پوشش یکسان رزم و نیز پرچم را که در عصر اسلامى از آن به لوا و رایت یاد مىشد تشریح نماییم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان، بیان کنیم.
پوشش و البسهى نظامى
یکى از امور ضرورى در هر سازمان رزمى، نوع پوشش نظامى نیروهاى جنگجو مىباشد. هر چند در روزگار گذشته به این مسأله چندان اهمیتى داده نمىشد، ولى بعدها به ویژه در قرون متأخر، امر یکسان سازى پوشش نظامى به طور کامل مورد توجه قرار گرفت. فلسفه و هدف اصلى در این مورد، یکسان سازى ظاهرى نیروها و ایجاد نظم و انضباط در آنان، تشخیص نیروهاى خودى از نیروهاى دشمن در منطقهى جنگى و شناخته شدن نیروهاى جنگجو از یکدیگر در هنگام درگیرى، معین و مشخص ساختن نوع و رستهى نیروها به لحاظ تخصص و وظایف فردى و جمعى، روشن ساختن جایگاهها و رتبههاى فرماندهان و سایر نیروها، مشخص ساختن یگانهاى رزم بر اساس نوع وظایف آنها و موارد دیگر بوده است. این اهداف در عصر اسلامى بیشتر مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله، خلفا، فرماندهان نظامى، حکام و امرا قرار داشته است. اما در بسیارى از مواقع به لحاظ نوع پوشش مرسوم اعراب و تنوع عناصر و نژادها و ملیتها، در عمل کمتر قابل اجرا بوده است. رسول خداصلى الله علیه وآله با این سخن، اهمیت پوشش را بیان مىفرمود:
اصلحوا ثیابکم حتى تکونواکالشامة بین الناس؛ لباس خود را بیارایید و شایسته سازید تا در میان مردم همانند خال [برجسته] باشید.
امرا و خلفاى اسلامى به امر لباس جنگجویان و آراستگى وضعیت ایشان عنایت و اهتمام داشتند. حتى گاهى به کسانى که لباس غیر مناسب داشتند اجازهى حضور در جنگ نمىدادند.
مسلمانان در نخستین جنگهاى خود، لباس یکسانى نداشتند و معمولاً با همان لباس مرسوم خود، در جنگ حاضر مىشدند. لباس مرسوم آنان عبارت بود از لباس بلندى که گاهى در زیر آن شلوار و ازارى مىپوشیدند که براى نگه داشتن آن، تسمهاى بافته شده از موى بز همانند کمربند بر روى آن مىبستند. همچنین بر روى شانههاى خود ردایى مىآویختند و عمامهاى بر سر مىگذاشتند. بعضى از نیروهاى سواره نظام بر روى پیراهن خود، زرهى مىپوشیدند که داراى آستین بود و گاهى بلندى آن تا روى زمین مىرسید. این نیروها گاهى از کلاهخود و مغفر نیز به عنوان پوشش دفاعى استفاده مىکردند و ران بند و ساق بند نیز مىبستند. سواره نظام برخلاف پیاده نظام، ردایى روى لباس خود نمىپوشیدند؛ زیرا مانع چابکى آنان بر روى اسب مىشد و به جاى جامهى زیرین، شلوارکى کوتاه مىپوشیدند تا پاهاى آنان بر روى اسب آزادتر باشد.4 در جنگهاى مهم و بزرگ در دوران پیامبرصلى الله علیه وآله، تلاش مىشد تا یگانهاى مختلف رنگهاى خاصى به طور یکدست بپوشند تا یکدیگر را بهتر بشناسند و یگانهاى رزمى از یکدیگر مشخص شوند. این کار که در نوع خود بىسابقه بود، براى نخستین بار در فتح مکه به هنگام سان دیدن سپاه در مقابل رسول خداصلى الله علیه وآله، به اجرا در آمد. رنگهاى یکسان یک یگان، به گونهاى بود که شناسایى آن یگان با رنگ مربوطه صورت مىگرفت و آن یگان به همان رنگ نامیده مىشد؛ مثل یگان یا کتیبهى الخضراء که همگى لباسهاى سبز بر تن داشتند یا یگان و ستون البیضاء که همگى سفیدپوش بودند و یا الصفراء که زردپوشان بودند.5 این یگانها هر یک پرچمى ویژه براى خود داشتند. چنانکه ذکر شد، انتخاب رنگ یکسان عمدتاً براى شناسایى نیروهاى یگانها و ایجاد نظم در صفوف خودى بود. هر یگان اعم از فرمانده و نیروها، داراى لباسى یکسان بودند. اگر ردا و لباس و عمامهى فرمانده سفید بود تمامى نیروهاى آن یگان نیز عمامه و رداى سفید مىپوشیدند و پرچم آنان نیز سفید بود و همین طور رنگهاى دیگر. در جنگ جمل، سپاه امام علىعلیه السلام این ترکیب یکسان و رنگ مشابه را به خوبى به نمایش گذاشته بودند. ستون اولِ سواره نظام به فرماندهى ابوایوب انصارى، لباسهاى سفید و زرد داشتند. فرماندهى یگان نیز ضمن پوشیدن ردا و لباس سفید، پرچمى سفید نیز در دست داشت. ستون دوم به فرماندهى خزیمة بن ثابت نیز به همین گونه بود. البته فرماندهى یگان، عمامهاى زرد بر سر داشت و لباسى سفید پوشیده بود. ستون سوم نیز داراى لباسهاى زرد بودند و فرماندهى آنان ابوقتادهى ربعى، عمامهاى زرد و ردایى به رنگ شیرى بر تن داشت.
در بسیارى از جنگها فرماندهان با لباسها و عمامههاى خود مشخص مىشدند. بعضى فرماندهان بر کلاهخود خود، پر شترمرغ و یا علایم دیگر نصب مىکردند. حمزه در جنگ بدر پر شترمرغ و علىعلیه السلام دستهاى موى سپید بر کلاهخود خویش بسته بودند. تیرهاى فرو رفته و یا فرو گذاشته در عمامهى خالدبن ولید هنگام بازگشت از نبردهاى ردّه، به او ابهت و شوکت خاصى بخشیده بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پوشش و پرچم در جنگهاى عصر اسلامى
در این نوشتار ابتدا به بحث مختصرى پیرامون نوع و رنگ پوشش نیروهاى نظامى در عصر پیامبرصلى الله علیه وآله و خلفاى پس از او تا عصر عباسیان پرداخته مىشود، آنگاه تلاشهاى آنان براى یکسان سازى نوع پوشش نیروهاى رزمى جهت هماهنگى و تشخیص نیروهاى خودى از دشمن، تشریح مىشود. سپس از دو نوع نشان با عنوان لوا و رایت، در سپاه رزم آن روزگار، سخن به میان آورده و تفاوتها، کارکردها و جایگاه آنها در لشکر اسلام بر مىشماریم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان دنبال مىکنیم.
مقدمه
پوشش نظامى و پرچم، از جمله مباحثى است که از دیرباز مورد توجه نیروهاى نظامى بوده است. پوشش و البسهى نظامى، در طى اعصار دچار تحول و تکامل شده و همواره به سوى یکسانى و متحد الشکل شدن پیش رفته و سرانجام جزء لاینفک سازمان رزم و نیروى نظامى گشته است.
پوشش جنگى در میان همهى اقوام و ملل تا حدودى با پوشش غیر جنگى متفاوت بوده و بر حسب نوع تخصص و رستهى جنگجو در جنگ، تغییر مىیافته است. آنچه در این مقاله مورد توجه ما مىباشد، پوشش یکسان نظامى است که در عصر اسلامى همواره مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز سایر خلفا و فرماندهان جنگ قرار داشته است. پوشش یکسان، بیشتر با هدف شناسایى نیروهاى خودى از دشمن، تعیین جایگاه قبایل و اقوام و نهایتاً نظم و انسجام نیروى نظامى در نظر گرفته شده است. پرچم یا به عبارت عربى و اسلامى آن لوا و رایت نیز به همین هدف از زمانهاى دور مورد توجه بوده است. در ابتدا پرچم در اسطورههاى ملتهاى مختلف داراى معنا و مفهومى خاص بوده و چه بسا ممکن است طرح آن از همان اسطورهها به میدان واقعى جنگ تسرى یافته باشد. از پرچم کاوهى آهنگر، که تکهاى از لباس چرمین آهنگرى او بود و براى دادخواهى علیه ستم و ستمگرى به کار برده شد، تا پرچم چینىها که اژدهاى اسطورهاى رودخانهى گنگ یا زرد بر آن نقش بسته است و نیز از پرچم عقاب عصر رسول خداصلى الله علیه وآله، تا پرچم سیاه ابومسلم خراسانى و نیز پرچم سرخ خرم دینان و پرچم سبز علویان، همه و همه از یک طرف رمز، نشانه، زبان و علامتى است براى بیان اندیشهها، عقاید، مذاهب و احساسات درونى یک ملت، قوم و یا یک نژاد و از طرف دیگر علامتى است براى شناسایى نیروهاى خودى از دشمن و یا جایگاه قبیله و نیروهاى آن در جنگ.
وجود پرچم در سپاه و به اهتزاز در آمدن آن، مایهى دلگرمى و تقویت روحیهى جنگجویان و سقوط آن به معناى شکست و مایهى نومیدى آنان بود. چه جانهایى که براى به اهتزاز نگه داشتن پرچمها در جنگ فدا شدند و چه شمشیرهایى که براى سقوط آن بر پرچمداران فرود آمدند.
در این مقاله برآنیم تا نقش و جایگاه پوشش یکسان رزم و نیز پرچم را که در عصر اسلامى از آن به لوا و رایت یاد مىشد تشریح نماییم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان، بیان کنیم.
پوشش و البسهى نظامى
یکى از امور ضرورى در هر سازمان رزمى، نوع پوشش نظامى نیروهاى جنگجو مىباشد. هر چند در روزگار گذشته به این مسأله چندان اهمیتى داده نمىشد، ولى بعدها به ویژه در قرون متأخر، امر یکسان سازى پوشش نظامى به طور کامل مورد توجه قرار گرفت. فلسفه و هدف اصلى در این مورد، یکسان سازى ظاهرى نیروها و ایجاد نظم و انضباط در آنان، تشخیص نیروهاى خودى از نیروهاى دشمن در منطقهى جنگى و شناخته شدن نیروهاى جنگجو از یکدیگر در هنگام درگیرى، معین و مشخص ساختن نوع و رستهى نیروها به لحاظ تخصص و وظایف فردى و جمعى، روشن ساختن جایگاهها و رتبههاى فرماندهان و سایر نیروها، مشخص ساختن یگانهاى رزم بر اساس نوع وظایف آنها و موارد دیگر بوده است. این اهداف در عصر اسلامى بیشتر مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله، خلفا، فرماندهان نظامى، حکام و امرا قرار داشته است. اما در بسیارى از مواقع به لحاظ نوع پوشش مرسوم اعراب و تنوع عناصر و نژادها و ملیتها، در عمل کمتر قابل اجرا بوده است. رسول خداصلى الله علیه وآله با این سخن، اهمیت پوشش را بیان مىفرمود:
اصلحوا ثیابکم حتى تکونواکالشامة بین الناس؛ لباس خود را بیارایید و شایسته سازید تا در میان مردم همانند خال [برجسته] باشید.
امرا و خلفاى اسلامى به امر لباس جنگجویان و آراستگى وضعیت ایشان عنایت و اهتمام داشتند. حتى گاهى به کسانى که لباس غیر مناسب داشتند اجازهى حضور در جنگ نمىدادند.
مسلمانان در نخستین جنگهاى خود، لباس یکسانى نداشتند و معمولاً با همان لباس مرسوم خود، در جنگ حاضر مىشدند. لباس مرسوم آنان عبارت بود از لباس بلندى که گاهى در زیر آن شلوار و ازارى مىپوشیدند که براى نگه داشتن آن، تسمهاى بافته شده از موى بز همانند کمربند بر روى آن مىبستند. همچنین بر روى شانههاى خود ردایى مىآویختند و عمامهاى بر سر مىگذاشتند. بعضى از نیروهاى سواره نظام بر روى پیراهن خود، زرهى مىپوشیدند که داراى آستین بود و گاهى بلندى آن تا روى زمین مىرسید. این نیروها گاهى از کلاهخود و مغفر نیز به عنوان پوشش دفاعى استفاده مىکردند و ران بند و ساق بند نیز مىبستند. سواره نظام برخلاف پیاده نظام، ردایى روى لباس خود نمىپوشیدند؛ زیرا مانع چابکى آنان بر روى اسب مىشد و به جاى جامهى زیرین، شلوارکى کوتاه مىپوشیدند تا پاهاى آنان بر روى اسب آزادتر باشد.4 در جنگهاى مهم و بزرگ در دوران پیامبرصلى الله علیه وآله، تلاش مىشد تا یگانهاى مختلف رنگهاى خاصى به طور یکدست بپوشند تا یکدیگر را بهتر بشناسند و یگانهاى رزمى از یکدیگر مشخص شوند. این کار که در نوع خود بىسابقه بود، براى نخستین بار در فتح مکه به هنگام سان دیدن سپاه در مقابل رسول خداصلى الله علیه وآله، به اجرا در آمد. رنگهاى یکسان یک یگان، به گونهاى بود که شناسایى آن یگان با رنگ مربوطه صورت مىگرفت و آن یگان به همان رنگ نامیده مىشد؛ مثل یگان یا کتیبهى الخضراء که همگى لباسهاى سبز بر تن داشتند یا یگان و ستون البیضاء که همگى سفیدپوش بودند و یا الصفراء که زردپوشان بودند.5 این یگانها هر یک پرچمى ویژه براى خود داشتند. چنانکه ذکر شد، انتخاب رنگ یکسان عمدتاً براى شناسایى نیروهاى یگانها و ایجاد نظم در صفوف خودى بود. هر یگان اعم از فرمانده و نیروها، داراى لباسى یکسان بودند. اگر ردا و لباس و عمامهى فرمانده سفید بود تمامى نیروهاى آن یگان نیز عمامه و رداى سفید مىپوشیدند و پرچم آنان نیز سفید بود و همین طور رنگهاى دیگر. در جنگ جمل، سپاه امام علىعلیه السلام این ترکیب یکسان و رنگ مشابه را به خوبى به نمایش گذاشته بودند. ستون اولِ سواره نظام به فرماندهى ابوایوب انصارى، لباسهاى سفید و زرد داشتند. فرماندهى یگان نیز ضمن پوشیدن ردا و لباس سفید، پرچمى سفید نیز در دست داشت. ستون دوم به فرماندهى خزیمة بن ثابت نیز به همین گونه بود. البته فرماندهى یگان، عمامهاى زرد بر سر داشت و لباسى سفید پوشیده بود. ستون سوم نیز داراى لباسهاى زرد بودند و فرماندهى آنان ابوقتادهى ربعى، عمامهاى زرد و ردایى به رنگ شیرى بر تن داشت.
در بسیارى از جنگها فرماندهان با لباسها و عمامههاى خود مشخص مىشدند. بعضى فرماندهان بر کلاهخود خود، پر شترمرغ و یا علایم دیگر نصب مىکردند. حمزه در جنگ بدر پر شترمرغ و علىعلیه السلام دستهاى موى سپید بر کلاهخود خویش بسته بودند. تیرهاى فرو رفته و یا فرو گذاشته در عمامهى خالدبن ولید هنگام بازگشت از نبردهاى ردّه، به او ابهت و شوکت خاصى بخشیده بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پوشش و پرچم در جنگهاى عصر اسلامى
در این نوشتار ابتدا به بحث مختصرى پیرامون نوع و رنگ پوشش نیروهاى نظامى در عصر پیامبرصلى الله علیه وآله و خلفاى پس از او تا عصر عباسیان پرداخته مىشود، آنگاه تلاشهاى آنان براى یکسان سازى نوع پوشش نیروهاى رزمى جهت هماهنگى و تشخیص نیروهاى خودى از دشمن، تشریح مىشود. سپس از دو نوع نشان با عنوان لوا و رایت، در سپاه رزم آن روزگار، سخن به میان آورده و تفاوتها، کارکردها و جایگاه آنها در لشکر اسلام بر مىشماریم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان دنبال مىکنیم.
مقدمه
پوشش نظامى و پرچم، از جمله مباحثى است که از دیرباز مورد توجه نیروهاى نظامى بوده است. پوشش و البسهى نظامى، در طى اعصار دچار تحول و تکامل شده و همواره به سوى یکسانى و متحد الشکل شدن پیش رفته و سرانجام جزء لاینفک سازمان رزم و نیروى نظامى گشته است.
پوشش جنگى در میان همهى اقوام و ملل تا حدودى با پوشش غیر جنگى متفاوت بوده و بر حسب نوع تخصص و رستهى جنگجو در جنگ، تغییر مىیافته است. آنچه در این مقاله مورد توجه ما مىباشد، پوشش یکسان نظامى است که در عصر اسلامى همواره مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز سایر خلفا و فرماندهان جنگ قرار داشته است. پوشش یکسان، بیشتر با هدف شناسایى نیروهاى خودى از دشمن، تعیین جایگاه قبایل و اقوام و نهایتاً نظم و انسجام نیروى نظامى در نظر گرفته شده است. پرچم یا به عبارت عربى و اسلامى آن لوا و رایت نیز به همین هدف از زمانهاى دور مورد توجه بوده است. در ابتدا پرچم در اسطورههاى ملتهاى مختلف داراى معنا و مفهومى خاص بوده و چه بسا ممکن است طرح آن از همان اسطورهها به میدان واقعى جنگ تسرى یافته باشد. از پرچم کاوهى آهنگر، که تکهاى از لباس چرمین آهنگرى او بود و براى دادخواهى علیه ستم و ستمگرى به کار برده شد، تا پرچم چینىها که اژدهاى اسطورهاى رودخانهى گنگ یا زرد بر آن نقش بسته است و نیز از پرچم عقاب عصر رسول خداصلى الله علیه وآله، تا پرچم سیاه ابومسلم خراسانى و نیز پرچم سرخ خرم دینان و پرچم سبز علویان، همه و همه از یک طرف رمز، نشانه، زبان و علامتى است براى بیان اندیشهها، عقاید، مذاهب و احساسات درونى یک ملت، قوم و یا یک نژاد و از طرف دیگر علامتى است براى شناسایى نیروهاى خودى از دشمن و یا جایگاه قبیله و نیروهاى آن در جنگ.
وجود پرچم در سپاه و به اهتزاز در آمدن آن، مایهى دلگرمى و تقویت روحیهى جنگجویان و سقوط آن به معناى شکست و مایهى نومیدى آنان بود. چه جانهایى که براى به اهتزاز نگه داشتن پرچمها در جنگ فدا شدند و چه شمشیرهایى که براى سقوط آن بر پرچمداران فرود آمدند.
در این مقاله برآنیم تا نقش و جایگاه پوشش یکسان رزم و نیز پرچم را که در عصر اسلامى از آن به لوا و رایت یاد مىشد تشریح نماییم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان، بیان کنیم.
پوشش و البسهى نظامى
یکى از امور ضرورى در هر سازمان رزمى، نوع پوشش نظامى نیروهاى جنگجو مىباشد. هر چند در روزگار گذشته به این مسأله چندان اهمیتى داده نمىشد، ولى بعدها به ویژه در قرون متأخر، امر یکسان سازى پوشش نظامى به طور کامل مورد توجه قرار گرفت. فلسفه و هدف اصلى در این مورد، یکسان سازى ظاهرى نیروها و ایجاد نظم و انضباط در آنان، تشخیص نیروهاى خودى از نیروهاى دشمن در منطقهى جنگى و شناخته شدن نیروهاى جنگجو از یکدیگر در هنگام درگیرى، معین و مشخص ساختن نوع و رستهى نیروها به لحاظ تخصص و وظایف فردى و جمعى، روشن ساختن جایگاهها و رتبههاى فرماندهان و سایر نیروها، مشخص ساختن یگانهاى رزم بر اساس نوع وظایف آنها و موارد دیگر بوده است. این اهداف در عصر اسلامى بیشتر مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله، خلفا، فرماندهان نظامى، حکام و امرا قرار داشته است. اما در بسیارى از مواقع به لحاظ نوع پوشش مرسوم اعراب و تنوع عناصر و نژادها و ملیتها، در عمل کمتر قابل اجرا بوده است. رسول خداصلى الله علیه وآله با این سخن، اهمیت پوشش را بیان مىفرمود:
اصلحوا ثیابکم حتى تکونواکالشامة بین الناس؛ لباس خود را بیارایید و شایسته سازید تا در میان مردم همانند خال [برجسته] باشید.
امرا و خلفاى اسلامى به امر لباس جنگجویان و آراستگى وضعیت ایشان عنایت و اهتمام داشتند. حتى گاهى به کسانى که لباس غیر مناسب داشتند اجازهى حضور در جنگ نمىدادند.
مسلمانان در نخستین جنگهاى خود، لباس یکسانى نداشتند و معمولاً با همان لباس مرسوم خود، در جنگ حاضر مىشدند. لباس مرسوم آنان عبارت بود از لباس بلندى که گاهى در زیر آن شلوار و ازارى مىپوشیدند که براى نگه داشتن آن، تسمهاى بافته شده از موى بز همانند کمربند بر روى آن مىبستند. همچنین بر روى شانههاى خود ردایى مىآویختند و عمامهاى بر سر مىگذاشتند. بعضى از نیروهاى سواره نظام بر روى پیراهن خود، زرهى مىپوشیدند که داراى آستین بود و گاهى بلندى آن تا روى زمین مىرسید. این نیروها گاهى از کلاهخود و مغفر نیز به عنوان پوشش دفاعى استفاده مىکردند و ران بند و ساق بند نیز مىبستند. سواره نظام برخلاف پیاده نظام، ردایى روى لباس خود نمىپوشیدند؛ زیرا مانع چابکى آنان بر روى اسب مىشد و به جاى جامهى زیرین، شلوارکى کوتاه مىپوشیدند تا پاهاى آنان بر روى اسب آزادتر باشد.4 در جنگهاى مهم و بزرگ در دوران پیامبرصلى الله علیه وآله، تلاش مىشد تا یگانهاى مختلف رنگهاى خاصى به طور یکدست بپوشند تا یکدیگر را بهتر بشناسند و یگانهاى رزمى از یکدیگر مشخص شوند. این کار که در نوع خود بىسابقه بود، براى نخستین بار در فتح مکه به هنگام سان دیدن سپاه در مقابل رسول خداصلى الله علیه وآله، به اجرا در آمد. رنگهاى یکسان یک یگان، به گونهاى بود که شناسایى آن یگان با رنگ مربوطه صورت مىگرفت و آن یگان به همان رنگ نامیده مىشد؛ مثل یگان یا کتیبهى الخضراء که همگى لباسهاى سبز بر تن داشتند یا یگان و ستون البیضاء که همگى سفیدپوش بودند و یا الصفراء که زردپوشان بودند.5 این یگانها هر یک پرچمى ویژه براى خود داشتند. چنانکه ذکر شد، انتخاب رنگ یکسان عمدتاً براى شناسایى نیروهاى یگانها و ایجاد نظم در صفوف خودى بود. هر یگان اعم از فرمانده و نیروها، داراى لباسى یکسان بودند. اگر ردا و لباس و عمامهى فرمانده سفید بود تمامى نیروهاى آن یگان نیز عمامه و رداى سفید مىپوشیدند و پرچم آنان نیز سفید بود و همین طور رنگهاى دیگر. در جنگ جمل، سپاه امام علىعلیه السلام این ترکیب یکسان و رنگ مشابه را به خوبى به نمایش گذاشته بودند. ستون اولِ سواره نظام به فرماندهى ابوایوب انصارى، لباسهاى سفید و زرد داشتند. فرماندهى یگان نیز ضمن پوشیدن ردا و لباس سفید، پرچمى سفید نیز در دست داشت. ستون دوم به فرماندهى خزیمة بن ثابت نیز به همین گونه بود. البته فرماندهى یگان، عمامهاى زرد بر سر داشت و لباسى سفید پوشیده بود. ستون سوم نیز داراى لباسهاى زرد بودند و فرماندهى آنان ابوقتادهى ربعى، عمامهاى زرد و ردایى به رنگ شیرى بر تن داشت.
در بسیارى از جنگها فرماندهان با لباسها و عمامههاى خود مشخص مىشدند. بعضى فرماندهان بر کلاهخود خود، پر شترمرغ و یا علایم دیگر نصب مىکردند. حمزه در جنگ بدر پر شترمرغ و علىعلیه السلام دستهاى موى سپید بر کلاهخود خویش بسته بودند. تیرهاى فرو رفته و یا فرو گذاشته در عمامهى خالدبن ولید هنگام بازگشت از نبردهاى ردّه، به او ابهت و شوکت خاصى بخشیده بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
پوشش و پرچم در جنگهاى عصر اسلامى
در این نوشتار ابتدا به بحث مختصرى پیرامون نوع و رنگ پوشش نیروهاى نظامى در عصر پیامبرصلى الله علیه وآله و خلفاى پس از او تا عصر عباسیان پرداخته مىشود، آنگاه تلاشهاى آنان براى یکسان سازى نوع پوشش نیروهاى رزمى جهت هماهنگى و تشخیص نیروهاى خودى از دشمن، تشریح مىشود. سپس از دو نوع نشان با عنوان لوا و رایت، در سپاه رزم آن روزگار، سخن به میان آورده و تفاوتها، کارکردها و جایگاه آنها در لشکر اسلام بر مىشماریم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان دنبال مىکنیم.
مقدمه
پوشش نظامى و پرچم، از جمله مباحثى است که از دیرباز مورد توجه نیروهاى نظامى بوده است. پوشش و البسهى نظامى، در طى اعصار دچار تحول و تکامل شده و همواره به سوى یکسانى و متحد الشکل شدن پیش رفته و سرانجام جزء لاینفک سازمان رزم و نیروى نظامى گشته است.
پوشش جنگى در میان همهى اقوام و ملل تا حدودى با پوشش غیر جنگى متفاوت بوده و بر حسب نوع تخصص و رستهى جنگجو در جنگ، تغییر مىیافته است. آنچه در این مقاله مورد توجه ما مىباشد، پوشش یکسان نظامى است که در عصر اسلامى همواره مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز سایر خلفا و فرماندهان جنگ قرار داشته است. پوشش یکسان، بیشتر با هدف شناسایى نیروهاى خودى از دشمن، تعیین جایگاه قبایل و اقوام و نهایتاً نظم و انسجام نیروى نظامى در نظر گرفته شده است. پرچم یا به عبارت عربى و اسلامى آن لوا و رایت نیز به همین هدف از زمانهاى دور مورد توجه بوده است. در ابتدا پرچم در اسطورههاى ملتهاى مختلف داراى معنا و مفهومى خاص بوده و چه بسا ممکن است طرح آن از همان اسطورهها به میدان واقعى جنگ تسرى یافته باشد. از پرچم کاوهى آهنگر، که تکهاى از لباس چرمین آهنگرى او بود و براى دادخواهى علیه ستم و ستمگرى به کار برده شد، تا پرچم چینىها که اژدهاى اسطورهاى رودخانهى گنگ یا زرد بر آن نقش بسته است و نیز از پرچم عقاب عصر رسول خداصلى الله علیه وآله، تا پرچم سیاه ابومسلم خراسانى و نیز پرچم سرخ خرم دینان و پرچم سبز علویان، همه و همه از یک طرف رمز، نشانه، زبان و علامتى است براى بیان اندیشهها، عقاید، مذاهب و احساسات درونى یک ملت، قوم و یا یک نژاد و از طرف دیگر علامتى است براى شناسایى نیروهاى خودى از دشمن و یا جایگاه قبیله و نیروهاى آن در جنگ.
وجود پرچم در سپاه و به اهتزاز در آمدن آن، مایهى دلگرمى و تقویت روحیهى جنگجویان و سقوط آن به معناى شکست و مایهى نومیدى آنان بود. چه جانهایى که براى به اهتزاز نگه داشتن پرچمها در جنگ فدا شدند و چه شمشیرهایى که براى سقوط آن بر پرچمداران فرود آمدند.
در این مقاله برآنیم تا نقش و جایگاه پوشش یکسان رزم و نیز پرچم را که در عصر اسلامى از آن به لوا و رایت یاد مىشد تشریح نماییم و سیر تحول آن را از عصر پیامبرصلى الله علیه وآله تا عصر عباسیان، بیان کنیم.
پوشش و البسهى نظامى
یکى از امور ضرورى در هر سازمان رزمى، نوع پوشش نظامى نیروهاى جنگجو مىباشد. هر چند در روزگار گذشته به این مسأله چندان اهمیتى داده نمىشد، ولى بعدها به ویژه در قرون متأخر، امر یکسان سازى پوشش نظامى به طور کامل مورد توجه قرار گرفت. فلسفه و هدف اصلى در این مورد، یکسان سازى ظاهرى نیروها و ایجاد نظم و انضباط در آنان، تشخیص نیروهاى خودى از نیروهاى دشمن در منطقهى جنگى و شناخته شدن نیروهاى جنگجو از یکدیگر در هنگام درگیرى، معین و مشخص ساختن نوع و رستهى نیروها به لحاظ تخصص و وظایف فردى و جمعى، روشن ساختن جایگاهها و رتبههاى فرماندهان و سایر نیروها، مشخص ساختن یگانهاى رزم بر اساس نوع وظایف آنها و موارد دیگر بوده است. این اهداف در عصر اسلامى بیشتر مورد عنایت پیامبرصلى الله علیه وآله، خلفا، فرماندهان نظامى، حکام و امرا قرار داشته است. اما در بسیارى از مواقع به لحاظ نوع پوشش مرسوم اعراب و تنوع عناصر و نژادها و ملیتها، در عمل کمتر قابل اجرا بوده است. رسول خداصلى الله علیه وآله با این سخن، اهمیت پوشش را بیان مىفرمود:
اصلحوا ثیابکم حتى تکونواکالشامة بین الناس؛ لباس خود را بیارایید و شایسته سازید تا در میان مردم همانند خال [برجسته] باشید.
امرا و خلفاى اسلامى به امر لباس جنگجویان و آراستگى وضعیت ایشان عنایت و اهتمام داشتند. حتى گاهى به کسانى که لباس غیر مناسب داشتند اجازهى حضور در جنگ نمىدادند.
مسلمانان در نخستین جنگهاى خود، لباس یکسانى نداشتند و معمولاً با همان لباس مرسوم خود، در جنگ حاضر مىشدند. لباس مرسوم آنان عبارت بود از لباس بلندى که گاهى در زیر آن شلوار و ازارى مىپوشیدند که براى نگه داشتن آن، تسمهاى بافته شده از موى بز همانند کمربند بر روى آن مىبستند. همچنین بر روى شانههاى خود ردایى مىآویختند و عمامهاى بر سر مىگذاشتند. بعضى از نیروهاى سواره نظام بر روى پیراهن خود، زرهى مىپوشیدند که داراى آستین بود و گاهى بلندى آن تا روى زمین مىرسید. این نیروها گاهى از کلاهخود و مغفر نیز به عنوان پوشش دفاعى استفاده مىکردند و ران بند و ساق بند نیز مىبستند. سواره نظام برخلاف پیاده نظام، ردایى روى لباس خود نمىپوشیدند؛ زیرا مانع چابکى آنان بر روى اسب مىشد و به جاى جامهى زیرین، شلوارکى کوتاه مىپوشیدند تا پاهاى آنان بر روى اسب آزادتر باشد.4 در جنگهاى مهم و بزرگ در دوران پیامبرصلى الله علیه وآله، تلاش مىشد تا یگانهاى مختلف رنگهاى خاصى به طور یکدست بپوشند تا یکدیگر را بهتر بشناسند و یگانهاى رزمى از یکدیگر مشخص شوند. این کار که در نوع خود بىسابقه بود، براى نخستین بار در فتح مکه به هنگام سان دیدن سپاه در مقابل رسول خداصلى الله علیه وآله، به اجرا در آمد. رنگهاى یکسان یک یگان، به گونهاى بود که شناسایى آن یگان با رنگ مربوطه صورت مىگرفت و آن یگان به همان رنگ نامیده مىشد؛ مثل یگان یا کتیبهى الخضراء که همگى لباسهاى سبز بر تن داشتند یا یگان و ستون البیضاء که همگى سفیدپوش بودند و یا الصفراء که زردپوشان بودند.5 این یگانها هر یک پرچمى ویژه براى خود داشتند. چنانکه ذکر شد، انتخاب رنگ یکسان عمدتاً براى شناسایى نیروهاى یگانها و ایجاد نظم در صفوف خودى بود. هر یگان اعم از فرمانده و نیروها، داراى لباسى یکسان بودند. اگر ردا و لباس و عمامهى فرمانده سفید بود تمامى نیروهاى آن یگان نیز عمامه و رداى سفید مىپوشیدند و پرچم آنان نیز سفید بود و همین طور رنگهاى دیگر. در جنگ جمل، سپاه امام علىعلیه السلام این ترکیب یکسان و رنگ مشابه را به خوبى به نمایش گذاشته بودند. ستون اولِ سواره نظام به فرماندهى ابوایوب انصارى، لباسهاى سفید و زرد داشتند. فرماندهى یگان نیز ضمن پوشیدن ردا و لباس سفید، پرچمى سفید نیز در دست داشت. ستون دوم به فرماندهى خزیمة بن ثابت نیز به همین گونه بود. البته فرماندهى یگان، عمامهاى زرد بر سر داشت و لباسى سفید پوشیده بود. ستون سوم نیز داراى لباسهاى زرد بودند و فرماندهى آنان ابوقتادهى ربعى، عمامهاى زرد و ردایى به رنگ شیرى بر تن داشت.
در بسیارى از جنگها فرماندهان با لباسها و عمامههاى خود مشخص مىشدند. بعضى فرماندهان بر کلاهخود خود، پر شترمرغ و یا علایم دیگر نصب مىکردند. حمزه در جنگ بدر پر شترمرغ و علىعلیه السلام دستهاى موى سپید بر کلاهخود خویش بسته بودند. تیرهاى فرو رفته و یا فرو گذاشته در عمامهى خالدبن ولید هنگام بازگشت از نبردهاى ردّه، به او ابهت و شوکت خاصى بخشیده بود.