لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
کارآفرینی یک شغل است یا یک سبک زندگی-Entrepreneurship : A career or a lifestyle
خلاصه : در این مقاله ً کارآفرینی ً از منظر یا رویکرد و روشی دیگر مورد بررسی قرار می گیرد و خواستگاه و قلمرو آن فقط به حوزه کسب و کار محدود نمی شود . در این مقاله نویسنده ، تعریف و تبیین کارآفرینی را با دو روش استقرائی و قیاسی مورد مقایسه قرار می دهد . وی معتقد است مطالعه و پژوهش در خصوص کار آفرینی با روش قیاسی منتهی به شناخت رفتار کارآفرینانه می گردد رفتاری که تمام حوزه های اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی کارآفرینی را در بر می گیرد ، در حالیکه مطالعات استقرائی در خصوص کارآفرینی تنها رفتار کارآفرینان را در حوزه کسب و کار مورد بررسی و شناخت قرار می دهد به عبارت دیگر یکی رفتار کارآفرینانه ( entrepreneurial behaviour) را بطور عام یا مجزا در هر یک از حوزه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی جستجو و معرفی می کند و دیگری رفتار کارآفرینان را یعنی کسانی که فقط در حوزه کسب و کار، رفتار کارآفرینانه داشته اند . نهایتاً نتیجه می گیرد کارآفرینی تنها یک شغل نیست بلکه یک سبک تفکر یا یک فرهنگ و سبک زندگی است و زوایای مختلف آن را شرح می دهد. در پایان زندگی کارآفرینانه در اسلام مطرح و فرد حازم بعنوان کارآفرین معرفی می گردد . خوشبختانه چند سالی است که تب کارآفرینی همچون تب واقعی که علامت دفاع و واکنش طبیعی بدن نسبت به ورود یک میکروب خارجی است بعنوان علامت دفاع و درمان بیکاری و اشتغال زایی در چهره دولتمردان و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است . اگرچه فرصت طلبان و رانتخواران اقتصادی نیز خود را با تب مصنوعی به این چهره نمایان ساخته اند و سیلی های زیادی به تب داران واقعی نظام و کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی جامعه زده اند ، اما در مجموع طرحِ موضوع کارآفرینی در دولت و مجلس امری مبارک و خیر است.
در چنین شرایطی چنانچه صاحب نظران کارآفرینی کشور احساس مسئولیت نکنند و با یک همت گروهی ، جایگاه ، رسالت و مفهوم حقیقی کارآفرینی را تبیین و معرفی ننمایتد و از آن حفاظت و صیانت نکنند ممکن است همچون بسیاری از امور ضروری و مفید دیگر به انحراف ، باد فراموشی و نهایتاً به نابودی کشیده شود .
کارآفرینی اگرچه یک شغل نیست و ترویج فرهنگ آن در جامعه ، ابتدا موجب افزایش بیکاری می شود اما موتور توسعه است و بیکاری های پنهان را نه تنها آشکار و درمان می کند ، بلکه باعث پیشگیری از آن نیز می شود . در اینجا این سؤال مطرح می گردد که اگر کارآفرینی یک شغل نیست و اساساً کارآفرین در پی ایجاد شغل نیست و نتیجه کار او نیز ممکن است بیکاری را افزایش دهد، پس کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست ؟ چرا آنها را موتور توسعه اقتصادی نامیده اند ؟ آیا کارآفرینی انواع مختلفی دارد ؟ آیا ویژگیهای روانشناختی و جمعیت شناختی کارآفرینان اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی با هم تفاوت دارند ؟ و ...
واژه « کارآفرینی » در زبان فارسی واژه ای است نو که معنای لغوی آن ، شنونده یا خواننده نا آشنا به مفهوم اصلی آن را ، که ترجمه کلمه انگلیسی Entrepreneurship است به اشتباه می اندازد . این واژه اغلب در اذهان ، مفهوم ’’ اشتغالزائی ’’ و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار ( آن هم از نوع فیزیکی آن ) را تداعی می کند ، در حالیکه کارآفرینی به معنی حقیقی خود تعاریف مختلف و متنوعی دارد . بطور کلی می توان گفت که اساس و جوهره اغلب تعاریف ارائه شده در فرهنگ غرب به مفهوم « فرآیند خلق ثروت » یا « تخریب خلاق » می باشد که طبیعتاً چنان فرآیند و چنین تخریبی توأم و همراه با ریسک است .
متأسفانه عده ای در کشور ، کارآفرینی را بعنوان یک شغل معرفی می کنند و آنها را در کنار کارگر ، مدیر ، مهندس ، پزشک ، خلبان ، وکیل ، جوشکار و ... قرار می دهند و عده ای دیگر آنرا شغل آفرینی می دانند، عده ای دیگر کارآفرین را کسی می دانند که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تأسیس ، راه اندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود . عده ای دیگر فقط صاحبان کسب و کارهای کوچک و نوآور را کارآفرین می دانند و عده ای شالوده کار را در عصر فرا صنعتی « کارآفرینی » و در عصر صنعت « استخدام » معرفی می کنند ، عده ای دیگر کارآفرینی را مترادف با شغل آزاد و کارآفرین را به معنی کارفرما و سرمایه دار تلقی می کنند . علاوه بر برداشتهای غلط فوق که در ایران رایج شده است در جهان نیز وجه مشترک و بستر تمام تعاریف ، تفاسیر و ابعاد مختلف کارآفرینی منحصر به ً کار ً و ً اقتصاد ً می شود به عبارت دیگر تاکنون کارآفرینی ، در جهان فقط در حوزه کسب و کار و آن هم در بعد اقتصادی مطرح بوده است و آنجائی هم که از کارآفرینی اجتماعی (social entrepreneurship) ، سیاسی (political entrepreneurship) و یا فرهنگی (cultural entrepreneurship) صحبت شده است عمدتاً به معنی کشف ، جذب و بهره برداری از فرصت های سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی درآمدزا و سودآور بوده است نه صرف کارآفرینی اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی . به عبارت دیگر وقتی در غرب صحبت از کارآفرینی اجتماعی می شود عمدتاً منظور این است که از طریق کسب و کار ، درآمدی برای امور اجتماعی وعام المنفعه حاصل نمایند و یا ساختار اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی کشورشان را برای تسهیل و حمایت از کارآفرینی اقتصادی تغییر ، اصلاح یا تکمیل نمایند ، ( علاقه مندان می توانند لیست کامل کارآفرینان اجتماعی و نوع فعالیتهای آنها را از طریق مجله الکترونیکی www.changmakers.net بدست آورند).
در فرهنگ غرب وقتی صحبت از کارآفرینی فرهنگی می شود منظور این است که کسب و کار تازه ای در عرصه فرهنگ ایجاد کنند و یا برای افزایش فروش محصولات فرهنگی استراتژی کارآفرینانه را بکار گیرند و ... بهر حال در آن فرهنگ ، هدف از کارآفرینی فرهنگی و اجتماعی یا سیاسی ، تخریب خلاق در اصالت ، رسالت ، روشها ، مؤلفه ها و ساختار فرهنگ ، اجتماع یا سیاست نیست و تقریباً هرآنچه که به این نام مطرح می شود نهایتاً به منظور تقویت کارآفرینی اقتصادی است . برای روشن تر شدن موضوع لازم است بدانیم که ادبیات کارآفرینی نشان می دهد کارآفرینی تاکنون از طریق مدل استقرائی تعریف و تبیین گردیده است یعنی همانطور که در شکل زیر دیده می شود ابتدا شاخصها و ویژگی های شخصیتی و رفتاری افراد موفق در کسب و کار مورد شناسائی قرار گرفته و سپس بر اساس آن مؤلفه ها ، ابعاد ، مفاهیم، فرضیه ها و مدلهایی را برای کارآفرینی طراحی و ارائه نموده اند . بدین ترتیب و با این رویکرد یا روش که مدل استفرائی نامیده می شود کارآفرینی فقط در بعد اقتصادی تعریف و تبین شده است و لذا فقط رفتار کارآفرینانی مورد بررسی و شناخت قرار گرفته است که در حوزه کسب و کار فعال بوده اند .
اما از آنجایی که حوزه فعالیتهای کارآفرینانه محدود به امور کسب و کار نمانده و به مرور این قلمرو گسترش یافته ، وقت آن رسیده است که از روش قیاسی به موضوع کارآفرینی نگاه شود یعنی ابتدا گمانه زنی ، نظریه پردازی ، مدل سازی و فرضیه پردازی شود و سپس مفاهیم و ابعاد و مؤلفه های کارآفرینی شناسایی و تبین گردد تا نهایتاً به رفتار کارآفرینانه برسیم که تنها به حوزه کسب و کار محدود نمی باشد و می توانید رفتار کارآفرینانه را در حوزه سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی نیز به معنی حقیقی و محض آن یعنی بدون زمینه و فعالیتهای اقتصادی و جدا از فرصتهای درآمدزا شناسایی و تعریف نمائید . بعنوان مثال کارآفرینی فرهنگی با این رویکرد یعنی خلاقیت و نو آوری یا تخریب خلاق در فرهنگ جامعه نه در محصولات فرهنگی یا به عبارت دیگر ایجاد چیزی ارزشمند در فرهنگ جامعه ، و کارآفرینی اجتماعی یعنی تخریب خلاق در ساز و کارها، قوانین ، عرف و عادات و رسوم یا مناسبات و روابط اجتماعی و ... بدین ترتیب رفتار کارآفرینان فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی بطور جداگانه شناسائی ، تعریف و با یکدیگر تطبیق داده خواهند شد . بر اساس رویکرد قیاسی تعریف کارآفرینی عبارت است از ارزش آفرینی و کارآفرین کسی است که بتواند ارزشی را در جامعه خلق نماید چه ارزش مادی ، و چه ارزش معنوی ، سیاسی ، فرهنگی یا اجتماعی ، بنابر این کارآفرینان اجتماعی کسانی هستند که در صدد شناسائی و رفع نیازهای اجتماعی جامعه اند و در این راه از اعتبار اجتماعی خود مایه می گذارند و برای رسیدن به هدف و مأموریت خود دست به ایثار و از خود گذشتگی می زنند , همچنانکه کارآفرینان سیاسی در صدد شناسائی نیازها و خلاء های سیاسی جامعه / جهان هستند و می کوشند تا موانع سیاسی موجود را جهت رشد و توسعه جامعه و استقرار عدالت و دموکراسی شناسائی و از سر راه بردارند ، البته از طریقی نو و کارآفرینانه . و بالاخره کارآفرینان فرهنگی افرادی هستند که ارزشهای فرهنگی را در جامعه خلق،کشف و یا احیا می نمایند . در هر صورت هر یک از کارآفرینان اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی همچون کارآفرینان اقتصادی دائماَ در جستجوی نیازها و فرصتها هستند تا از طریق خلاقیت ، ریسک پذیری و رهبری ، ارزشی را در جامعه ایجاد و خلاء یا نقصی را دفع و اصلاح نمایند . بنابراین می توان گفت : کارآفرینی یک شغل نیست که فقط در بعد اقتصادی و آنهم در حوزۀ کسب و کار مطرح باشد بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک فرهنگ است که همواره همراه کارآفرین است و بر تمام شئونات زندگی او تاثیر می گذارد از جهان بینی و ایدئولوژی و انتخاب دین وی گرفته تا انتخاب همسر ، شغل و حرفه و روش انجام کارهایش .لذا کسی که دارای ویژگیهای کارآفرینانه است الزاماَ نباید وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرینی شود . همانطور که افراد زیادی در حوزه های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی فعالیت می کنند و دارای ویژگیهای کارآفرینانه هستند ولی صاحب کسب و کاری نیستند و یا برعکس افراد زیادی هستند که در موقعیتهای کارآفرینانه قرار دارند یعنی صاحب کسب و کاری هستند اما رفتار کارآفرینانه ندارند . لذا یک خانم خانه دار، یک محصل ، یک نویسنده ، یک خبرنگار ، یک استاد دانشگاه ، یک سیاستمدار ، یک کارخانه دار، یک روحانی، یک تاجر یا یک کارگر می تواند رفتار کارآفرینانه داشته باشد یا نداشته باشد . بطور کلی می توان گفت کارآفرینان به سبک خاصی زندگی می کنند ، با عینک خاصی به جهان نگاه می کنند و به روش خاصی با مسائل و مشکلات و پدیده ها برخورد می کنند آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب وکار کارآفرینانه ای داشته باشند یا نداشته باشند . مشخصات چنین زندگی ای ذیلاَ توضیح داده می شود .
زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که جستجوگری ، تکاپو و تلاش مستمر و بدون وقفه برای رسیدن به کمال ، اساس آن است . زندگی ای که باید دائماً در جستجوی میان برها باشی و خلاقیت جوهره آن است . زندگی ای که هیچ گاه به وضع موجود اکتفا نمی شود و در حالیکه باید با یک چشم به آینده بنگری با چشم دیگرت باید به دنبال شکار ایده ها و فرصتها از گذشته و حال باشی . زندگی ای که در آن شوق و صراحت و نشاط و صداقت و مثبت اندیشی آذوقه راه و سفر است ، سفری سخت و خطرناک و مهیج و پایان ناپذیر . زندگی ای که در آن ارزش فرصتها بسیار بیشتر از ارزش طلاست . زندگی ای که در آن امروزت با فردایت یکسان نیست و هر لحظه باید تصمیمی جدی و سرنوشت ساز بگیری . زندگی ای که بی توجهی به شرایط محیطی هر لحظه نقاط قوتت را تبدیل به نقاط ضعف می کند . زندگی ای که در آن شکست مفهومی دیگر دارد و گاهی باید عمداً راه اشتباه را طی کنی تا به جواب درست برسی . زندگی ای که ارزشها و قوائد، آنرا همواره باید زیر ذره بین قرار دهی و از نو ارزیابی و ارزش گذاری کنی . زندگی ای که اغلب توأم با حیرت و ابهام است و گاهی با وجود آنکه هدف داری اما تا رسیدن به آن ، از آن بیخبری . زندگی ای که در آن باید تا آنجا احساساتی شوی که منطقت اجازه می دهد منطقی که دائماً بازبینی می شود . زندگی ای که در آن باید با کسانی هم اتاق شوی که اغلب تا آنجا منطقی هستند که احساساتشان اجازه می دهد . در این زندگی باید پازلی را حل کنی که تصویر نهایی آن را ندیده ای با این وجود امیدوار هستی و ندائی از دورن همواره تو را به سمت چشم انداز هدایت می کند . زندگی ای که در آن عشق رسیدن به مقصد خواب را از چشمانت می گیرد و برای موفقیت حتما باید اول طعم شکست را بچشی . زندگی ای که اگر برای آینده ات برنامه ای نداشته باشی دیگرن برایت برنامه ریزی می کنند . زندگی ای که برای پول در آوردن اول باید از پول چشم پوشی کنی تا بتوانی نانی به کف آری و به غفلت نخوری. زندگی ای که در آن موفقیت بذر شکست را با خود نمی پاشد ، بلکه برعکس شکستها بذر موفقیت با خود می پاشند ، زندگی ای که در آن اساساً شکست به معنی واقعه ای است که هنوز فوائد آن تبدیل به سود نشده است و معیارهای موفقیت با معیارهای رایج سنجیده نمی شود . زندگی ای که در آن شوخی و مزاح و بازی گاهی جدی تر از جدی است و امور بسیار جدی گاهی شوخی تر از شوخی می شوند . زندگی ای که در آن بیشتر فکر می کنی که چطور فکر کنی تا اینکه به چیزی فکر کنی ، یک سئوال خوب و به جا بهتر از هزارها پاسخ خوب و به جا ارزش دارد و بیشتر از آن که به موضوع فکر کنی به انتخاب موضوع و تعریف صحیح آن فکر می کنی . زندگی ای که در آن با وجود اینکه می دانی رسیدن به کمال به کوشش نیست به جوشش است ولی تا می توانی می کوشی و در این راه دو صد گفته ، برایت چو نیم کردار ارزش ندارد .
بله کارآفرینی یک سبک زندگی است ، زندگی ای که در آن خواستنِ چیزی هنگامی خواستن بحساب می آید که آن را بخواهی و برای آن اقدامی بکنی I want what I want when I want It و توانستن هنگامی اتفاق می افتد که نمی توانم را فراموش کرده باشی . زندگی ای که در آن بجز اندیشه هیچ چیز کاملا در اختیار تو نیست و برای مسلمان ماندن باید هر لحظه ایمانت را تازه گردانی . زندگی ای که برای بقا در کسب و کار باید حرف نوئی برای گفتن داشته باشی و بدون خلاقیت محکوم به فنا خواهی بود ضمن اینکه همواره نگران این هستی که مبادا اختراعهایت وسیله ای تکامل یافته برای رسیدن به هدفی تکامل نیافته باشد . زندگی ای که در آن چیز تازه ای بدست نمی آید مگر اینکه تازه ای برایت کهنه شود . بله در این زندگی تصور و خیال برتر از دانش است ، زندگی ای که در آن خلاقیت به معنویت می انجامد و معنویت به خلاقیت . زندگی ای که در آن خود شناسی یعنی خداشناسی و خود شناسی یعنی آگاهی از کارکرد سیستم فراشناختی ذهن و کنترل آن ، در این زندگی است که افراد به فرا آگاهی می رسند و با دقت در فهم خود و رسیدن به خویشتنِ خویش یک ساعت تفکرشان بهتر از سالها عبادت می شود . زندگی ای که در آن سازمانها پاسخهای درست به سئولهای غلط نمی دهند و هر کارمند و مدیری یاد می گیرد که چطور یاد بگیرد و چطور فراموش کند(learning how to learn , learning relearning , learning how to forget) ، در این زندگی سازمانها می دانند که فراتر از کارکنانشان نمی توانند بروند و به خوبی یاد گرفته اند تا زمانی که به روشهای قبلی تفکر می کنند نمی توانند سبک مدیریت و سازمان خود را توسعه و بهبود بخشند، آنها می دانند که مسائل امروزشان با راه حلهای دیروز حل نمی شود و حل مسائل امروز با راه حلهای روز نیز برایشان کارساز نیست چون آنها باید مسائل آتی خود را با راه حلهای آتی اما امروز حل کنند .
بله زندگی کارآفرینانه یعنی زندگی ای که تنها از سمت چپ مغز استفاده نمی شود ، بلکه سمت راست مغز بطور مستمر و فعال مورد استفاده قرار می گیرد و سبکهای مختلف تفکر بطور آگاهانه انتخاب و در حل مسائل بکار می رود . زندگی ای که در آن عقل به اندازه ای رشد می یابد که دست خود را به عاقل تراز خود می دهد و بعضی اوقات دستش را به دل می دهد و می گوید از این جا به بعد کارِ من نیست . زندگی ای که در آن کل نگری و جزء نگری ، محافظه کاری و ریسک پذیری ، وافعیتها و آرمانها ، نظم و نوآوری و بسیاری از این قبیل اضداد با هم جمع می شوند و کارآفرین کامل جمع اضداد نامیده می شود. در این زندگی سازمانها بر اساس شایسته سالاری کارکنان خود را انتخاب می کنند و از بوروکراسی اداری ، مقررات خشک ، و کنترل سخت گیر و جرء نگر و همچنین روابط رسمی و از بالا به پائین و انحصار اطلاعات پرهیز می شود ، ضمن اینکه شکستهای بارور کارکنان و مدیران مورد شناسایی و تشویق قرار می گیرد . در این زندگی شناخت و توسعه قالبهای ذهنی اهمیت خاصی دارد و خردمند به کسی گفته می شود که اندیشه خود را به اصرار صحیح نداند و به آنچه که نفسش ( قالبهای ذهنی اش) برای او می آراید اطمینان نکند ، در این زندگی به اشخاصی گفته می شود که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند که بتوانند :
- با دیگران کار کنند ،
- حداقل برخی از کارها را بهتر از دیگران انجام دهند .
- خود را با موقعیتهای تازه و افراد جدید انطباق دهند ،
- در کارهایی که ابتدا دشوار به نظر می رسد ، مهارت پیدا کنند ،
- در شرایطی که اطلاعات کافی وجود ندارد تصمیم گیری کنند ،
- به دیگرن کمک کنند و از آنها حمایت نمایند ،
- اگر فعالیتهای گذشته شان مطابق انتظارشان نباشد آنها را به طور مؤثری اصلاح کنند.
با این اوصاف است که کارآفرینان می گویند خداوند جسم انسان را حکیمانه طراحی کرده است ، طوری که نه بتواند به خود تیپا بزند و نه دست تائید به پشت خود بزند ، بله زندگی کارآفرینانه زندگی ای است که کانون توجه افراد بیشتر به سمت فرصتها هدایت می شود تا تهدیدها و با مهارتهای خاصی تهدیدها به فرصت تبدیل می شوند و افراد به خوبی می دانند که فرصتها دیر به دست می آیند و زود از دست می روند . در این زندگی همه کارها به نحو احسن انجام می شود حتی اگر آن کار ساختن سنگ لحد باشد و سازمانها حقیقتا مشتریان خود را دوست دارند و در ارضای نیازهای آنها اکتفا به اظهارات آنها نمی کنند بلکه در جستجو و کشف نیازهای پنهان مشتریان خود هستند ، نیازهایی که مشتریان دارند ولی از آن بی خبرند .
زندگی کارآفرینانه به معنی زندگی ای است که در آن دیدن یعنی تجربه تفسیر نشده واقعیت و افراد می دانند که نیست بینایی با دیده ها و چشمها ، که گاهی چشمها به دارنده خود دروغ میگویند وخرد خیانت نمی کند کسی را که از او پند و اندرز بخواهد ، به عبارت دیگر افراد مراقب هستند تا فقط چیزهایی را نبینند که دلشان می خواهد ببینند یا آمادگی دیدن آن را دارند ، بلکه با چشمان خود بدون تعبیر و تفسیر ببینند .
در این زندگی مغز مزرعه آخرت است و دروغگو دشمن خدا ، ضمیر ناخودآگاه منبع بسیار با ارزشی است که ارتباط با آن و استفاده از اطلاعات نهفته در آن یک مهارت محسوب می شود ، البته مهارتی قابل آموزش . در این زندگی افراد می دانند که نمی توانند باد را کنترل کنند اما می توانند بادبانشان را تنظیم کنند و با پوست و گوشت و استخوان معنی این جمله را درک کرده اند که : در بند آنی که در پی آنی .
بله کارآفرینان در این زندگی گاهی تقلید را بدتر از اشتباه می دانند و برعکس دیگران اگربه حد کافی به مشکل نزدیک شوند خود را قسمتی از مشکل نمی بینند ، چون با ذهنی آگاه مسائل و مشکلات را شناسائی و تعریف کرده اند .
در زندگی کارآفرینانه حتماً حق با اکثریت نیست و وقتی همه بر ضد شما هستند شما یا کاملا برحق هستید یا کاملاً در اشتباه . در این زندگی معیار موفقیت در کسب و کار با معیارهای رایج تفاوت دارد یعنی اگر پولی از کارتان بدست نیاورید تا زمانی که کاری را انجام می دهید که آن را دوست دارید یک موفق حقیقی محسوب می شوید و گاهی در این زندگی می توانید بدون سخت کار کردن ، شرافتمندانه پولدار شوید . در این زندگی انسان برای موفقیت آفریده شده است و اشتباهات و شکستها ، موفقیتهایی برای آموختن محسوب می شوند وموفقیت به عنوان یک سفر تلقی می گردد نه یک مقصد .
بله در زندگی کارآفرینانه ، حقیقت از اشتباه بهترکشف می شود تا از سردرگمی و اغتشاش و 75% موفقیت در چنین زندگی ای “ به موقع حاضر شدن است “ . در چنین زندگی ای انسان تا خود را شکست خورده نپندارد شکست نمی خورد و شکستها بهای پیروزی ها محسوب می شوند ، به همین دلیل کارآفرینان می گویند : وقتی می توانی موفق شوی چرا می خواهی انسان باشی ؟!
از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
جمله دیگر بمیرم از بشر تا سرآرم از ملک بال و پر
وز ملک هم بایدم جستن زجو کل شی هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک پران شوم آنچه ناید اندر وهم آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم کانا الیه راجعون
. در این زندگی همواره باید در تلاش برای تشخیص و تفکیک واقعیتها از واقعیت نماها بود و جائی که مدارا درشتی باشد ، درشتی باید کرد و جایی که عقل به کار ناید دیوانگی . در زندگی کارآفرینانه کسی از ریسکهای معقول و متوسط نمی ترسد چون همه برای بارش باران دعا کرده اند و لذا از رعد و برق یکه نمی خورند ، آنها فقط وقتی جهت و مسیری موجود باشد حرکت نمی کنند بلکه خیلی اوقات صرفا ً حرکت می کنند تا یک جهت و مسیری را تولید کنند آنها می گویند : تو پای در راه بنه هیچ مگوی خود راه گویدت چون باید رفت . در این زندگی تولید راههای جدید از انتخاب راههای موجود مهمتر است و علاوه بر درست بودن موضوعات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .docx :
بزرگی زمین چقدر است؟
.محیط و قطر زمین در خط استوا به ترتیب معادل 39978 کیلومتر و 12725 کیلومتر است .ولی اندازه گیری محیط و قطر زمین در هر یک از نصف النهارها مقادیر کمتری را نشان می دهد اگر می توانستید زمین را در یک ترازو قرار دهید،وزنی حدود 10*3720 تن به دست می آید
میدان مغناطیسی زمین
//
در هر نقطهای در نزدیکی سطح زمین ، عقربه مغناطیسی آویزان از رشته یا واقع روی یک نقطه به ترتیب خاصی سمت گیری میکند (تقریبا در جهت شمال به جنوب). این واقعیت مهم به این معنا است که زمین میدان مغناطیسی ایجاد میکند، مطالعه میدان مغناطیسی زمین برای مقاصد عملی و علمی از اهمیتی اساسی برخودار است.
/
از زمانهای قدیم ، قطب نماها ، یعنی وسایلی بر اساس استفاده از میدان مغناطیسی زمین برای سمت گیری نسبت به چهار جهت اصلی ، بکار گرفته میشدند. قطب نمای مرسوم شامل یک عقره مغناطیسی و یک صفحه مدرج است و در جهت یابیها کاربرد وسیعی دارد.
از میدان مغناطیسی زمین چه استفادههایی میشود؟
در دریانوردی و هوانوردی جدید ، دیگر قطب نمای مغناطیسی تنها وسیلهای برای سمت گیری و تعیین مسیر کشتی یا هواپیما نیست. برای این منظور وسایل دیگری نیز وجود دارد. با وجود این ، از اهمیت قطب نمای مغناطیسی به هیچ وجه کاسته نشده است. تمام کشتیها و هواپیماهای امروزی به قطب نمای مغناطیسی مجهزند. زمین شناسان ، شکارچیان و مسافران نیز از قطب نما خیلی استفاده میکنند. وجود میدان مغناطیسی زمین انجام پارهای از بررسیهای مهم دیگر را میسر ساخته است. از آن جمله میتوان از روشهای اکتشاف و مطالعه ذخایر آهن نام برد.
/
قطبهای مغناطیسی زمین
مغناطیس زمین پیرامون زمین را میدان مغناطیسی که ماینوتسفر یا مغناطو کره نامیده میشود احاطه نموده است. باید توجه داشت که نقاط به هم رسیدن خطوط میدان مغناطیسی روی سطح زمین قرار ندارد، بلکه قدری از آن پایینتر هستند. همچنین قطبهای مغناطیسی زمین با قطبهای جغرافیایی آن منطبق نیستند. محور میدان مغناطیسی زمین ، یعنی خط مستقیمی که از هر دو قطب مغناطیسی میگذرد، از مرکز زمین نمیگذرد و از اینرو قطر زمین نیست. مغناطو کره توسط دو عامل مشخص میشود: انحراف مغناطیسی و شیب مغناطیسی.انحراف مغناطیسی عبارت است از زاویه انحراف عقربه مغناطیسی از نصف النهار جغرافیایی مورد نظر. خطوط واصل نقاط دارای انحراف مغناطیسی مساوی که خطوط هم گوشه نام دارند، در جنوب و شمال قطبین مغناطیسی که مخالف قطبین جغرافیایی است، همگرا می شود. برخی از محققان ، عدم تطابق قطبهای مغناطیسی و جغرافیایی را به توزیع نایکنواخت خشکی و آب در زمین توجیه مینمایند.شیب مغناطیسی عبارت است از زاویه میان عقربه مغناطیسی نسبت به افق (در نیمکره شمالی سر شمالی عقربه و در نیمکره جنوبی عقربه به افق متمایل می شود). ضمن حرکت از استوا به سوی قطبین ، شیب مغناطیس افزایش می یابد. خط واصل نقاط دارای شیب صفر استوای مغناطیسی نام دارد . استوای مغناطیسی ، استوای جغرافیایی را در دو نقطه، یکی با 169˚ طول شرقی و دیگری با ˚23 طول غربی به جنوب و در نیمکره شرقی به شمال منحرف می گردد. در قطبین مغناطیسی شیب به ˚90 می رسد.
/
مغناطش خود بخودی مواد در میدان مغناطیسی زمین
از مغناطش خودبخودی مواد در میدان مغناطیسی زمین استفادههای زیادی میشود. از جمله در ساخت مینهای مغناطیسی است که در عمق معینی زیر سطح آب قرار میدهند و با عبور کشتی از بالای آنها منفجر میشود. ساز و کاری که باعث صعود مین به سطح و انفجار آن میشود وقتی عمل میکند که عقربه مغناطیسی که میتواند حول میلهای افقی بچرخد، بر اثر میدان مغناطیسی کشتی که از بالای مین می گذرد، بتواند بگردد. معلوم شده است که کشتی همیشه خودبخود آهنربا میشود. برای محافظت در مقابل مینهای مغناطیسی دو روش بکار میبرند:
زمین روبی
این روش عبارت است از حمل مغناطیس نیرومندی که با طنابهای سیمی از هواپیمای در حال پرواز در ارتفاع کم در منطقه مین گذاری شده آویزان میشود. گاهی کابل سیمی دایره شکلی را بطور شناور روی آب قرار میدهند و جریانی از آن میگذرانند. بر اثر میدان مغناطیسی یا جریان ، ساز و کار مینها عمل میکند و بدون هیچ خسارتی منفجر میشوند.
خنثی سازی میدان مغناطیسی کشتی
این روش به این ترتیب است که حلقه هایی از سیم عایق بندی شده را به کشتی وصل میکنند و جریانی را از آنها میگذرانند، بطوری که میدان مغناطیسی این جریان مساوی و در خلاف جهت میدان مغناطیسی کشتی (که یک مغناطیس دائمی است) باشد. وقتی که این میدانها باهم ترکیب شوند، همدیگر را خنثی میکند و کشتی بدون اینکه ساز و کار مین را به کار اندازد از روی آن میگذرد.
آنچه باید بدانیم
از مدتها پیش (قرن شانزدهم) معلوم شده است که شبکه پنجره قائم به مرور زمان آهنربا میشود.
یکی از اولین پژوهشگران میدان مغناطیسی زمین ، گیلبرت (Gilbert) آزمایش زیر را در کتاب خود شرح داده است. اگر شخصی به یک میله آهنی که از شمال به جنوب قرار گرفته است با چکش بکوبد، میله آهنربا میشود.
در تدارک پرواز به قطب شمال ، بیشترین توجه به سمت گیری هواپیما در نزدیکی قطب مبذول میشود، زیرا قطبهای مغناطیسی معمولی در این فاصله به کلی از کار کردن باز میماند و عملا بدون استفاده هستند
چرا میدان مغناطیسی زمین عوض می شود؟
منتشره از سوی مدیر سایت در تاریخ30م مهر 1385 @ 13:34 و در بخش مغناطیس و القای الکترومغناطیس | 3 Comments
میدان مغناطیسی یا آهنربایی کره زمین در حال ضعیف شدن است. اگر این کاهش در شدت میدان با همین اهنگ به پیش رود ظرف 1200 سال آینده قطب نماهای سراسر دنیا از کار خواهند افتاد تا مدتی به طرف همه جا ولی در واقع هیچ جا منحرف خواهند شد. سپس به آهستگی پس از گذشت دهها یا صدها سال بار دیگر همراستا خواهند شد اما این بار به سمت جنوب.نتیجه این می شود که میدان مغناطیسی زمین وارونه خواهد شد این اتفاق پسشتر نیز بارها روی داده است. زمین شناسان در سنگ های مغناطیسی چندین میلیون ساله قراینی یافته اند که این را تایید می کند. روشن است که این پدیده بیانگر مطلب بسیار مهمی درباره هسته درونی زمین است.اما پرسش اینجاست که این مطلب مهم چیست؟ هسته زمین از آهن و نیکل تشکیل شده که بخش عمده ای از انها به حالت گداخته وجود دارد این مایع فلزی پیوسته در جنبش است و این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .docx :
بازی تمرین زندگی است،تمرین شکست برای پیروزی است.قوی کردن جسم به همراه پرورش اندیشه و روح .در هر جایی از دنیا بازی هایی وجود دارد که انسان ها در آنجا با آن ایام می گذرانند .در روستای خرمکوه از گذشته تا امروز بازی هایی وجود داشته که شاید بعضی از بازی ها،فقط مخصوص این محل نباشد و در جاهای دیگر هم انجام می شود.در زیر چند تا از این بازی ها آمده است:
1- لپٌه بازی :این بازی چیزی شبیه به بیس بال می باشد .وسیله این بازی یک توپ از جنس کاموا یا نخ پشمی ،که با مهارت توسط خود بازیکنان به دور هم تنیده شده و به اندازه یک سیب متوسط می باشد .وسیله دوم بازی یک چوب تقریبا یک متری با قطر و ضخامت تقریبی 5 سانتی متری.بازیکنان معمولا پسران 14 تا بیست ساله.دوتیم 5نفره که توپ را به هوا بلند کرده و با چوب ضربه وارد شده و تیم رقیب باید توپ را گرفته و به بازیکنان مقابل زده و بازیکنان مقابل باید در رفته و خود را از معرض توپ دور کنند، وبه سکو های مشخص شده برسانند.
2- قِیش بازی:وسیله این بازی قِیش یا کمربند که بازیکنان آن را به همراه دارند.دو تیم 6 یا 7 نفره ،یک دایره بزرگ در زمین کشیده شده ،یک تیم در وسط و تیم دیگر دور دایره قرار می گیرند.در حالی که کمربندها از مرکز دایره به طرف کمان دایره قرار دارد.تیمی که بیرون قرار دارد باید کمربندها برداشته و تیم درون دایره باید مانع برداشتن کمربندها شود.اگر کمربنده برداشته شود با آن ها به پاهای نفرات مقابل زده و آن ها باید با پا مانع شوند درصورتی که یکی از نفرات مقابل به درون کشیده شود آن یک نفر کم می شود و همین طور این بازی ادامه می یابد.
در صورتی که می خواهید ادامه بازی های محلی را ببینید ادامه را بخوانید
3- پابلوس چو:البته اگه درست نوشته باشم؟! وسایل این بازی دو پوب یکی کوچک به اندازه تقریبی 20 سانتی متر که مثل قلم نی دوطرفش قلمه زده شده و یک چوب بلند به اندازه تقریبی 60 سانتی متر. روش بازی به این صورت است که چوب کوچک به زمین انداخته شده و با چوب بزرگ به سر چوب کوچک زده می شود تا بالا بیاید و دوباره با چوب بزرگ به آن زده می شود تا به نقطه دورتری پرتاب شود .فاصله شروع تا نقطه فرود چوب کوچک شمارش شده و به این صورت دو به دو بازی ادامه می یابد ،هر کس در پایان شماره بیشتری به دست بیاورد برنده شده و چوب کوچک را به نقطه پرتاب کرده ،بازنده باید یک نفس دویده و صدای ((الُوووو دییلٌیهههه))را تکرا ر کند و اگر نفس کم بیاورد باید ادامه راه تا پایان برنده را کول کند.
4- وِروِره:وسایل این بازی یک چوب ضخیم تراشیده شده مخروطی شکل شبیه میوه کاج ویک چوب بلند که نوک آن با نخ پنبه ای یا جنس دیگر بسته شده است.چوب را در دست گرفته و نخ را دور وروره(مخروطی)تابیده و روی زمین کشیده و رها می شود .سپس با نخ به آن زده می شود تا پیچ بخورد و کسی که ماهر تر باشد زمان بیشتری می تواند وروره را بچرخاند
5- بازی های بالا بیشتر پسرانه می باشد ،اما بعضی از بازی ها مثل هر جا بلنده و هفت سنگ و پنشتیه(پنج سنگ) دخترانه هم می باشد.
برو و بیا
بازی های محلی آباده : برو و بیا (bro o biya)
وسایل مورد بازی : چفته ، گو {در بازی بیگیر بی بالو توضیح داده شد}؛ زمین بازی حداقل 30×10 متر مربع .
گروه سنی بازیکنان : 10 تا 20ساله - ایام نوروز افراد مسن هم بازی می کنند- .
جنس بازیکنان : مرد ؛ نوع بازی : گروهی
فصل بازی : آغاز آن اوایل اسفند - اوج آن ایام نوروز است و تا آغاز فصل پاییز ادامه دارد.
تعداد بازیکنان : نامحدود اما هیچگاه از 12 نفر (به دلیل کیفیت بهتر بازی) تجاوز نخواهد کرد.
مقدمات بازی :
معمولا دو نفر از میان بازیکنان به عنوان استاد انتخاب می شوند. این عمل بیشتر بر اساس توافق و یا شرایط سنی میباشد. سپس این دو نفر یاران خود را انتخاب می کنند . روش های انتخاب یاران به همان ترتیبی که قبلا بحث شد از طریق : 1- سرازول ؛ 2 - پرتوپیک انتخاب می کنند . تعداد یاران دو گروه ، باید مساوی باشد (در اینجا گروه ها سه نفری فرض شده اند.)
پس از تعیین یاران ، انتخاب «بالا و پایین» می باشد. منظور از بالا قسمت بالای زمین، و پایین، قسمت پایین زمین می باشد. معمولا بالای زمین ارجحیت دارد چون گروهی که در قسمت بالا قرار می گیرند بازی را شروع می کنند و گاه ممکن است ساعت ها در همان قست قرار گیرند.
طرز انتخاب زمین از طریق «تر و خشک » است که قبلا در اینجا توضیح داده شد. پس از تعیین بالا یا پایین زمین ، دقــه گاه (:daqega) تعیین می شود. معمولا در طول زمبن از قسمتی که گروه بالا می ایستد یک محل را مشخص [می کنند] (با سنگ روی هم گذاشتن) و یک محل [هم] در قسمت زمین پایین تعیین می کنند و به همان ترتیب سنگ روی هم می گذارند تا برای هر دو گروه مشخص باشد. همواره گروه بالا تمایل دارد فاصله این دو محل یا دقه گاه کم باشد و گروه پایین زیاد (علت این امر بعدا توضیح داده می شود)
پس از عمل تعیین دقه گاه گروه پایین یک نفر (فرض علی) را برای «آب دادن » به گروه بالا معرفی می کند.
شروع بازی : از سه نفری که در بالای زمین قرار دارند طبق دستور استاد، کسی که از همه این سه نفر ضعیف تر است عمل زدن گو را شروع می کند بدین ترتیب که علی گو را بالا می اندازد ( آب می دهد) تا اولین نفر با چفته زیر آن بزند. علی معمولا سعی می کند به طریقی ید آب بدهد که اولین زننده گو نتواند خوب زیر گو یزند . ممکن است به طور انحرافی بالا بیندازد و یا ممکن است کوتاهتر از آنچه لازمست بالا بیندازد . به هر ترتیب اولین زننده گو هم سعی می کند اگر علی بد آب داده باشد نزند.
اولین زننده گو مجاز است هرچه می تواند زیر گو بزند اما باید سعی کند گوی هوایی نزند. در صورتی که چنین عملی رخ دهد ممکن است که یکی از گروه افراد پایین گو را بدون برخورد به زمین یا مانعی از هوا بقاپد و بازی گروه بالا خاتمه یابد.
/
در صورتی که علی خوب آب داد و اولین زننده گو نتوانست زیر گو بزند آنرا اصطلاحا «چس کردن» (chos kerdan ) می گویند و اگر این عمل سه مرتبه تکرار شود، اولین زننده گو سوخته و باید برود سه دقه گاه بالایی بایستد.
وظیفه اولین زننده گو آنست [که] به هر ترتیب شده فاصله میان دو دقه گاه را طی کند البته در همه حال گروه مخالف (گروه پایین) با همکاری سعی می کنند که اولین زننده گو را با گو بزنند و اکر این عمل انجام شود بازی به نفع گروه پایین می باشد و می روند محل بالا و گروه بالا به قسمت پایین می آیند بنابراین اولین زننده گو سعی می کند در لحظاتی که دومین دوست هم گروهش (با توجه به اینکه علی برایش آب داده) و او زیر گو زده با دویدن به دقه گاه پایین برود و برگردد اگر موقعیت مناسب نبود سر دقه گاه پایین بایستد تا موقعیتی مناسب پیدا شود و برگردد.
دومین نفر زننده گو از گروه بالا عینا مشابه اولین نفر زننده گو کارش را ادامه می دهد و فقط باید رعایت کند که : 1- هوایی نزند و اگر می زند به طریقی باشد که گروه پایین نتواند آنرا از هوا بقاپد . 2- سه مرتبه چس نکند. 3- به طریقی بزند که دوستش بتواند به طرف دقه گاه پایین بدود و برگردد یا حداقل به دقه گاه پایین برود.
در مورد شرط اول که باخت گروه بالا خواهد بود و در مورد شرط دوم باید برود سر دقه گاه برای رفتن و آمدن ؛ (برو و بیا).
نفر آخر یا استاد هم کار خود را شروع می کند. معمولا دو نفر هم گروهش در پناه گو زدن های بسیار خوب می تواند «بروند و بیایند» یعنی تا دقه گاه پایین بروند و بیایند. اگر این عمل انجام شود اولین زننده گو کار خود را مانند قبل انجام می هد و سپس دومین زننده گو همین عمل را تکرار می کتد اما اگر فرض کنیم دو نفر از یاران گروه بالا ، در دقه گاه پایینی باشند و گوهای استاد ناموفق یا ، چس کند، در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی زاهدان
دانشکده بهداشت
عنوان:
ترجمه 1005 تا 1009
استاد:
جناب آقای مهندس کمالی
تهیه و تنظیم:
مریم سرحدی
اصول و استانداردهای حفاظت اشعه
اکسپوژر شخصی نتیجه همه فعالیتهای کنترلی است که در معرض اشعه قرار میگیریم باید محدود شود تا دوز(جز به) محدود شود و پتانسیل اکسپوژر(اکسپوژر ممکن رخ بدهد یا ندهد) باید کنترل شود تا خطر کاهش یابد. اخیراً توصیههای NCRP برای کاهش دوز در جدول 7ـ7 خلاصه شده است.
خلاصه توصیههای محدود کردن(دریافتی)
قوانین حکومتی معتبر برای استفاده و محافظت از اشعه
تولید، رهبری، استفاده ودفع مواد رادیواکتیو و سایر مواد و مضر در ایالات متحده سرانجام توسط قوانین تصویب شده بوسیله کنگرهه وامضا شده توسط رئیس جمهور، از قبیل سازمان مرکز فعالیت انرژی هستهای (AEA) 1946، و اصلاحیه بعدی توسط مرکز انرژی اتمی 1954 هدایت و کنترلی شد. AEA اولین قاغنون مرتبط با فعالیت هستهای و یکی از مهمترین موارد آن هدایت پیشرفت، کنترل و استفاده سالم از انرژی اتمی جهت اهداف صلح آمیز بود. سایر قوانین که با رهبرری مواد رادیواکتیو در ارتباط است شامل موارد زیر میباشد:
سیاست عملکردی نابودکردن رادیوکتیو کم ارزش 1980، که در 1985 توسط سیاست عملکرد الحاقی LLRW تغییر یافت(LLRWPA)، پاسخ محیطی فراگیر، قانون، و تعهد عملی 1980 CERCLA یا super fand) در 1986 بوسیله اصلاحیه super fund و قانون بازنویسی (SARA) اصلاح شده، قانون سیاست انهدام هستهای 1982، قانون جلوگیری از آلودگی 1990 (PPA)، و چندین قانون مختلف برای هر ایالت جداگانه .
این قومانین در کل ذات یکسانی دارند اما شامل زبان نوشته قانونی فدرال در نوشته و اجرای تنظیمات اختصاصی برای کاربرد عملی هستند. چنین تنظیماتی شامل قدرت قانون است اما قوانین منتشر شده فدرال در زیر آورده شده است.
قوانین حفاظت محیطی (EPA): EPA اصولاً استانداردهای محیطی قابل اجرا برای سایر حکومتهای ایالتی و فدرال برای یکی کردن تنظیماتشان است. EPA همچنین تنظیماتی برای کاربرد این استانداردها دارد. به علاوه، تحت مسئولیت به ارث رسیده از انجمن اشعه فدرال قبلی EPA خطوط راهنما برای تمامی قوانین فدرال در ترکیب بندی استانداردهای اشعه و تشکیلات و اجرای برنامههای همکارانه با این ایالات توسعه داد. در نهایت اساسنامه(قانون) اختصاصی محیطی همچنین شامل آلوده کنندههای محیطی رادیواکتیو میباشد.(برای مثال: super fund)
فرمان تنظیم هستهای (NRC): NRC اختیارات و مسئولیت قابل توجه، تحت قانون انرژی اتمی، برای نوشتن و اجرای تنظیمات در استفاده غیر نظامی و مدیریت سلامت در باصطلاح مواد AEA(مواد هستهای اختصاصی، مواد معدنی و مواد ساختنی، تعریف شده در 10CFR20 و برای اجازه استفاده از آنها میباشد.این مواد شامل آنهایی که توسط راکتورهای هستهای تولید و مصرف میشوند، تحقیقات هستهای آزمایشات وتمرینات راکتورهای امکانات چرخه سوختی، و امکانات پزشکی، دانشگاهی و صنعتی میباشد. به علاوه NRC نقل و انتقال(به موازات اداره حمل و نقل) نگهداری و دفع مواد هستهای مستعمل و فرسوده را تنظیم میکند. تنظیمات NRC بر پایه استانداری ایجاد شده توسط مکملهای EPA بوسیله خودش میباشد. NCR در برخی از اختیارات و وظایف ایالتی که رضایت و توانایی انجام آن شرح داده شده تصویب شده است. این ایالاتها به عنوان ایالات موافقت نامه NRC شناخته میشوند.
NRC بیش از مواد رادیواکتیو طبیعی (NORM) یا رادیونوکلئیدهای ساخته شده قضاوتی نمیکند و همچنین در اصل در تنظیم استفاده از مواد تولید کننده اشعه X هم دخالتی ندارد.
مدیریت غذا و دارو (FDA): FDA بخشی از سازمان خدمات سلامت و بهداشت، استانداردهای برای طراحی و استفاده از دستگاههای اشعه X و سایر محصولات الکترونیکی پزشکی که اشعه ساتع میکنند منتشر کرده است. مرکز اختراعات سلامت اشعه واحدی با مسئولیت اصولی FDA برای مقاصد مرتبط با اشعه میباشد.
سازمان انرژی (DOE): DOE مسئول توسعه، ایجاد و آزمایش جنگ افزارهای هستهای میباشد. رهبری تولید رادیوکتیو فرسوده از هر فعالیتی، و ایجاد و نگهداری مخزن برای زبالههای رادیواکتیو غیر نظامی و سوختهای هستهای خرج شده(کم زور/ بی ر) که بوسیله راکتورهای تجاری هستهای ایجاد شدهاند. را بر عهده دارد DOE استانداردهای خود را دارد اما برخی موضوعات EPA از مواد آن میباشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
24- بهترین شما مردی است که با زنش خوشرفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوش رفتارترم (بحار ج 103 ص 225)
25- هر زنی که شوهرش را با زبانش بیازارد خداوند هیچ توبه کفاره ای از او نمی پذیرد و هیچ کار نیکش را قبول نمی کند تا وقتی که شوهرش از او راضی شود (بحار ج 103 ص 224)
26- هر فردی که کج خلقی زنش را تحمل کند، خداوند به او پاداشی می دهد که به حضرت داود برای صبرش بر بلا عطا فرمود و هر زنی که کج خلقی مردش را تحمل کند خداوند به او ثواب آسیه (همسر فرعون) را عطا فرماید (بحار ج 103 ص 247)
27- ام سلمه از اسولمندا (ص) درباره ثواب خدمت کردن زن به شوهرش سوال کرد حضرت فرمود: هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را از جایی بردارد و به جای دیگر گذارد و قصدش اصلاح و درست کاری باشد. خداوند به او نظر نماید و هرکس مورد نظر خدا قرار گیرد خدا عذابش نمی کند (بحار ج 103 ص 251)
28- رسول خدا (ص) فرمود: وصیت مرا درباره نیکی کردن به زنان بپذیرد
29- مردی خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد همسری دارم که هرگاه وارد خانه می شوم به استقبالم می آید و چون خارج می شوم بدرقه ام می کند و زمانی که مرا اندوهگین می بیند می گوید: اگر برای روزی (مخارج زندگی) غصه می خوری بدانکه دیگری (خداوند متعال) آنرا بعهده گرفته است و اگر برای آخرت غصه می خوری خدا اندوهت را ازدیاد کند (بیشتر به فکر آخرت باش) رسول خدا (ص) فرمود خداوند در دوری زمین عاملان و کارگزارانی دارد و این زن یکی از عاملان خدا است او نصف پاداش شهید را دارد (وسائل ج 14 ص 17)
بسمه تعالی
مقدمه
حمد و ستایش خداوندی را که با ارسال پیامبران انسان ها را از ورطه هلاکت نجات بخشیده و با ختم نبوت به وسیله محمد مصطفی (ص) به او کرامتی دیگر بخشید.
نبی مکرم اسلام شخصیت برزگی که گفتار و دستور نیک را توأمان با عمل صالح نمود و به این وسیله توانست وحشی ترین اقدام بدوی را به سوی خود کشانده و از آنها انسان های نمونه بسازد.
هرچند رفتار عملی پیامبر اسلام نقش اصلی را در هویت انسان ها به شاهراه کمال داشت اما باید اذعان نمود که گفتار و سخنان آن حضرت در رسیدن به این مهم نیز نقش به سزایی داشت
بارها و بارها مشرکان از نزدیک شدن افراد به رسول خدا و شنیدن سخنان او منع و از آن هراس داشتند، زیرا خود تأثیر شگرف کلمات آن حضرت را دیده و بارها ناخواسته حلاوت و شیرینی گفتار آن حضرت را حتی سخت دل ترینشان چشیده بودند و سخنان آن حضرت برجانشان نشسته بود
سخنان آن حضرت که جان مایه های آن برگرفته از سرچشمه لایزال علم الهی بود و از کسی شنیده می شد که نمونه عملی و تندیس مقدس اخلاق کامل و صاحب تمامی مکارم اخلاقی بود و همچون معجزه جاودانه اش، قرآن کریم، ابدی و ماناگشت وسینه به سینه در میان نسلها جاودانه شد.
1- جهاد زن، خوب شوهر داری کردن است.
2- نشان میمنت زن این است که خواستگاریش آسان و مهرش سبک باشد
در پرتو کلام معصوم پانصد حدیث
علی عراقچی همدانی- از حوزه علمیه قم
3- بهترین زنان شما برای همسری زنی است که زایا، مهربان و پاک دامن باشد. نزد فامیلش عزیز و محترم و در مقابل شوهر متواضع و فروتن باشد. از خودآرایی برای شوهر خویش کوتاهی نکند اما در برابر دیگران به حدی خود دار و موقر باشد که بی اعتنا جلوه کند
4- هرکس دو زن داشته باشد و در حقوق مالی و معاشرت با آنان معاشرت نکند در روز قیامت به غل و زنجیر بسته می شود و کشان کشان به جهنم داخل می گردد
ازدواج در اسلام- انتشارات در راه حق
5- نجات دهنده از مردان کم است و از زنان کم و کمتر، پرسیده می شود چرا؟ فرمود: زیرا زنان در زمان خشم، کافرند و در زمان خشنودی ایمان دارند.
6- چه بسیار مردانی که در قیامت سالها گرفتار عذابند حال آنکه همسران آنان در بهشت از نعمتهای الهی بهره می برند.
7- پیامبر زمانی که قصد ازدواج داشتند از زنی که تقاضا نمودند تا در مورد فرد مورد نظر تحقیق نماید و سپس مطابق نظر مشورتی او عمل نمودند.
زن عقل، ایمان، مشورت،
دکتر کبری خزعلی، سیمیندخت بهزاد پور، زهرا آیت الهی
30- زن گرفتن سبب حفظ نصف ایمان است و از خداوند مسئلت نمائید تا اینکه نصف ایمان دیگر شما را نیز حفظ نماید.
31- یکی از تقدیرهای الهی برای مرد مسلمان که حال او را اصلاح می کند زنی است که چون شوهر او را به بیند خرسند گردد، در غیاب آبروی او را نگه دارد و در حضور فرمانش را ببرد.
ازدواج یا پیمان زناشویی
مقدمه سید محمود واعظ- تألیف نصر الله منصوری
32- فاطمه را بعنوان الگوی زن و مصداق و نماینده کلی زنان اسلام و بر این اساس نام او را در قرآن در قالب نسائنا ثبت دارد و هم بر این بنیان جایگاه قربی برای زن معین کرد که برخلاف طرز فکر معهود بود.
در مکتب فاطمه سلام الله- تألیف دکتر علی قائمی
15- اگر کسی زنی را با مال حلال بهمسری قانونی خویش در آورد و مقصودش از ازدواج با وی فخر