لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
[اختلال در دیکته]
دقت، توجه و حساسیت شنیداری
تهیه و تدوین: نسرین صادقی نیا
مرکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری سبزوار
تعریف اختلال در توجه (ADD)
کودکی مبتلا به ADD تلقی می گردد که دارای علائمی از بی توجهی مانند: ناتوانی در به انجام رسانیدن کارهایی که شروع کرده، ناکامی در گوش کردن (عدم درک صحیح از مطالب به صورت شنیداری)، حواسپرتی، مشکل در تمرکز و بازماندن از فعالیت های مربوط به یک بازی، و رفتار تکانه ای نظیر: (عمل بدون تفکر، مرتباً از کاری به کار دیگر پرداختن، مشکل در سازماندهی، نیاز به مراقب، مرتباً از کلاس خارج شدن و ناتوانی در یک جا ماندن) باشد.
اختلال نقص در (ADD)
اختلال نقص در توجه یکی از مواردی است که در اغلب ناتوانی های یادگیری همراه و یا بدون پرفعالیتی دیده می شود. در سومین راهنمای تشخیص و آماری بیماری روانی (DSMIII) (انجمن روان پزشکی آمریکا 1980) از اختلال نقص در توجه (ADD) اصطلاحاً به عنوان کمبود نامناسب توجه مربوط به رشد (بی توجهی) همراه با ضعف در کنترل کتانه ها یاد شده است. کودکی که مبتلا به این اختلال می باشد اصولاً علائمی از بی ثباتی در توانایی های شناختی مربوط به تکالیف تحصیلی و عملکرد متغیر را از خود نشان می دهد که اغلب موجب پریشانی معلم، والدین و حتی خود کودک می شود.
مطالب (DSMIII) به منظور تشخیص اختلال نقص در توجه می بایستی کودک ملاکهای بی توجهی (نظیر شکست در به انجام رسانیدن کارهایی که شروع کرده، شکست در گوش کردن، حواسپرتی، مشکل در تمرکز یا دقت در انجام یک بازی) و تکانش (از قبیل انجام اعمال قبل از تفکر، از کاری به کار دیگر پرداختن، مشکل در سازماندهی، نیاز به کنترل کننده، فریادهای ناگهانی در کلاس، مشکل در منتظر ماندن) را داشته باشد.
برای تشخیص ADD همراه با پرفعالیتی، می بایستی کودک علاوه بر حواسپرتی و علائم کنترل ضعف تکانه ها، فعالیت حرکتی زیاد را نیز داشته باشد. فعالیت حرکتی زیاد ممکن است به صورت مشکل در یک جا نشستن یا مشکل در یک جا ماندن، راه رفتن و دویدن زیاد و راه رفتن در خواب مشاهده شود.
در بررسی روانشناختی هنگامی می توان الگویی از حواسپرتی مفرط را مطرح کرد که کودک در خرده آزمون های محاسبه عددی، فراخنای اعداد و رمزنویسی در آزمون Wisc-R و نیز در خرده آزمون های پنجره جادویی، شناخت صورت ها، حرکات دست، یادآوری اعداد، ترتیب کلمات و حافظه فضایی مربوط به آزمون K-ABC، نمرات پایینی به دست آورد.
معیار واحدی که بتوان با آن وجود یا عدم وجود ADD را ثابت کرد وجود ندارد. بلکه فقط بوسیله گردآوری اطلاعات از منابع مختلف است که می توان به تشخیص دست یافت و البته به این تشخیص هم نمی توان صددرصد اطمینان داشت. با توجه به اینکه موضوع موردنظر تکانه ای و فراخنای توجه کودک در منزل و مدرسه می باشد متخصصین گروه میان رشته ای می بایستی ارزش بیشتری برای گزارش های معلمین و والدین نسبت به مشاهدات خود در حین آزمون قائل شوند.
بسیاری از کودکانی که در زمینه های اصلی تحصیلی (خواندن، ریاضیات، زبان نوشتاری) دارای مهارت های برتر هستند ممکن است در مدرسه عملکرد ضعیف داشته باشند. علت آن را می توان ناشی از ناتوانی کودک در نشستن پشت میز، کامل کردن تکالیف و سازماندهی شخصی دانست.
برخی از ویژگی های کودکان مبتلا به (ADD)
مشکل در مهارتهای مطالعه یا مهارتهای سازماندهی
کودکان مبتلا به ADD اغلب علائمی از مشکل در مهارت های مطالعه یا مهارتهای سازماندهی از خود نشان می دهند. تشخیص ADD منابع اصلی و اولیه برای جمع آوری اطلاعات جهت شناسایی مشکلات مطالعه و مهارت های سازماندهی، شامل معلمین، والدین و گاهی خود دانش آموز می باشد. پاسخ والدین، معلمین و خود کودک به سئوالاتی در مورد چگونگی انجام تکالیف (شامل میزان تکلیف، زمانی که برای کامل کردن تکالیف صرف می شود، نیاز کودک به وجود یک کنترل کننده)، دلایل کمی نمرات (ناشی از پایین بودن میزان آمادگی در امتحانها، شکست در تکمیل یا انجام تکالیف در منزل یا تکالیف کلاسی و غیبت از کلاس) و نیاز کودک به نظارت در مدرسه و منزل به منظور اثبات وجود مشکل در مهارتهای مطالعه و مهارتهای سازماندهی دارای اهمیت بسزایی می باشد. لازم به ذکر است که با بزرگتر شدن کودک و انتظار مسئولیت پذیری بیشتر از وی، مشکلات مربوط به مطالعه و سازماندهی شدیدتر می گردد.
کند نویسی و عدم کفایت در نوشتن
با آنکه مشکلات زبان نوشتاری معمولاً در تشخیص ناتوانی یادگیری مورد توجه قرار می گیرد، ولی بسیاری از آزمون هایی که توانایی های مربوط به این زمینه را ارزیابی می کنند، صرفاً به هجی کردن و مکانیسمهای نوشتن (از قبیل: نقطه گذاری، دستور زبان، نوشتن با حروف بزرگ و استفاده از کلمات) توجه دارند. اصولاً کفایت و سرعت در دست نویسی به میزان قابل توجهی به مهارتهای حرکتی ظریف یا یکپارچگی دیداری، حرکتی بستگی دارد. در صورت امکان می بایستی از معلم راجع به علل کندنویسی یا عدم تکمیل تکالیف (مواردی نظیر رویاهای روزانه، توجه بیش از اندازه به مراحل و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
لکنت زبان ( اختلال گفتاری )
لکنت زبان عمدتاً و بطور کلی جز در موارد استثنایی در دوران خردسالی آغاز شده و یک پدیده خاص دوران کودکی است. معمولا از سنین 2 تا 4 سالگی شروع میشود. لکنت زبان از مهمترین و متداولترین اختلالات تکلمی است. در سنین 6 تا 7 سالگی نیز که مصادف با زمان آغاز مدرسه میباشد به لحاظ ویژگیهای عاطفی و سازگاری اجتماعی خاص این دوره موقعیت مناسبی است برای بروز لکنت زبان در میان کودکانی که بیشتر مستعد چنین اختلالی میباشند. گاهی از موارد در دوران بلوغ نیز افرادی که قبلا به نحوی لکنت زبان داشتهاند دچار لکنت زبان میشوند.
در واقع سن، شرایط و ویژگیهای بلوغ نیز احتمالا در تغییر شکل یا تشدید لکنت موثر است. لکنت زبان در میان پسران بیشتر از دختران است و در بررسیها و تحقیقات مختلف نسبتی در حدود 70 درصد برای پسران و 30 درصد برای دختران ذکر گردیده است. بسیار دیدهایم که بعضیها به هنگام صحبت، لکنت زبان دارند؛ یعنی زبانشان بر سر برخی از حروف گیر میکند. با چنین افرادی باید با ملایمت رفتار کرد؛ ولی متاسفانه عدهای هستند که کند زبانی را دستاویز شوخی و ریشخند میپندارند. کندی زبان در جایی پیش میآید که دستگاههای تکلم انسان دچار پارهای از تشنجهاست؛ از اینرو ادای کلمات ناگهان به مانع برخورد میکند و پیوسته مکثی در میان صحبت روی میدهد. به هنگام چنین رویدادی معمولا انسان حرفی را که روی آن مکث ایجاد شده است، چندبار تکرار میکند.
انواع لکنت
لکنت کلونیک یا حالت تکراری در بیان کلمه در این نوع از لکنت زبان کودک یک سیلاب از کلمهای را (که معمولا اولین سیلاب کلمه را) با سرعت و تشنج تکرار میکند. مثلا کلمه پدر را چنین بیان میکند : پ پ پ پدر.
لکنت تونیک یا توقف در تلفظ در این حالت در فعالیت عضلات تلفظی چند ثانیه توقف و سکون بوجود میآید و کودک دچار وقفه در تلفظ و ادای کلمه همراه با فشار، کوشش و حرکات خاصی است. کودک مبتلا به این لکنت برای ادای کلمه شدیدا به خودش فشار میآورد و پس از لحظاتی سکون بطور ناگهانی و با تشنج کلمه را ادا میکند.
مراحل مختلف لکنت کودکانی که دچار لکنت زبان هستند معمولا و از بدو پیدایش لکنت تا مرحله نهایی مراحل مختلفی را به شرح زیر میگذراند.
لکنتی که کودک پذیرفته است. کودک در این مرحله متوجه میشود که برخی از حروف و کلمات را بطور غیرطبیعی تکرار میکند. اما به نظر میرسد که نگران حالت گویایی خودش نیست. کودک از این که اختلال تکلمی دارد ناراحت نبوده و رنجی نمیبرد و کوششی هم برای رفع آن نمینماید. در این مرحله ، لکنت کودک معمولا همراه با اختلالات تنفسی و یا علایم و عوارض بیماری نمیباشد. نوع لکنت کودک در این مرحله بیشتر از لکنت تکراری است و به همین دلیل در این حالت برنامههای گفتار درمانی موثر است.
لکنتی که کودک در برابر آن واکنش نشان میدهد (لکنت پس رانده) بتدریج که کودک بزرگ شده و دامنه مکالمات وسیع تر میشود به واسطه رفتارهای خاص و فشارهایی معمولا از سوی همسالان، والدین و معلمان متوجه کودک میشود، که کودک بطور قابل توجهی با تعجب و گاه همراه با دلسردی نسبت به چگونگی اختلالات گویایی خود عکس العمل نشان میدهد. مثلا به محض اینکه برخی از اعضای فامیل و نزدیکان و اطرافیان کودک متوجه میشوند که او لکنت دارد، رفتارها و واکنشهای مختلفی نشان میدهند. وی این واکنشها را درک کرده و بالطبع عدم اطمینان و تنش عضلانی او بیشتر میشود.
لکنت پیچیده و شدید بتدریج که حرکات و رفتار ضمنی همراه با لکنت به صورت غیر ارادی ظاهر میگردد، شدت لکنت افزایش مییابد. به نحوی که کودک نسبت به همه موفقیتها و به همه کلمات و همه اصواتی که با عدم روانی و سلامت او در صحبت توام میشوند، حساسیت و نگرانی پیدا میکند. در این شرایط لکنت خود، روز به روز پیچیده تر و شدیدتر میشود. بطوری که هر چقدر بیشتر نسبت به موفقیتها، کلمات و جملات از خود نگرانی و ترس نشان میدهد، لکنت او بیشتر میشود و هر چقدر لکنت او بیشتر میشود نگرانی و ترس او از شرایط و موقعیتها و کلمات و اصوات افزایش مییابد.
علل لکنت
در واقع دلایل بروز لکنت زبان در کودکان، تا کنون بطور دقیقی روشن نشده است. اما آنچه که تا حدودی مشخص است، آن است که لکنت نمیتواند علت واحدی داشته باشد. بلکه همواره معلول علت بدنی، عاطفی، اجتماعی و یا ترکیب این عوامل است. بسیاری از افرادی که لکنت زبان دارند دچار بعضی از ناراحتیهای عصبی و ناسازگاریهای اجتماعی هستند. اما تشخیص اینکه آیا اینگونه ناراحتیهای روانی علت لکنت زبان است و یا لکنت خود حاصل حالات و فشارهای ناشی از اختلالات روانی است، بسیار مشکل است. در بعضی از مواقع لکنت ربان ممکن است حاصل نارساییها و اختلالات دستگاه عصبی باشد و یا در مواردی نیز لکنت زبان از زمان کودکی در اثر بعضی ناهنجاریهای خفیف فیزیولوژیکی پدید میآید.
روشهای اصلاح و درمان لکنت زبان امروزه از روشهای مختلفی برای اصلاح، درمان و بازپروری اختلالات گویایی و لکنت زبان استفاده مینمایند. از جمله این روشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
روشهای زبانی یا تلفظی برای انجام این عمل بهترین هماهنگیها بین حنجره، گونهها، زبان و لبها لازم است؛ اما همین که در این هماهنگی خللی ایجاد شود، زبان به لکنت میافتد. پیش از سن 4 یا 5 سالگی بهندرت معلوم میشود که کودک لکنت زبان دارد. کندی زبان بر اثر اختلالهای بدنی یا برآشفتگیهای عاطفی، در انسان رشد مییابد. گویا بتوان در پارهای موارد، کند زبانی را از راه آموزش برطرف کرد؛ یعنی به شخص مبتلا آموخت که چگونه آهسته آهسته چیزی را بخواند؛ آهسته آهسته و با توجه خاص به حرف زدن خود، سخن بگوید و هر هجایی را با کمال دقت ادا کند.
همچنین به وی میآموزند چگونه به هنگام بند آمدن زبانش، تنفس خود را تنظیم کند. بر اثر مطالعه درباره صوتها یا ترکیب صوتهایی که چنین مشکلی را فراهم میآورند، به پارهای از تمرینهای مرحله به مرحلهای، برای خواندن دست یافتهایم که با انجام آن میتوان تا حدود زیادی بر مشکل «کند زبانی» چیره شد. به هر حال، درمان لکنت زبان باید بوسیله متخصص انجام گیرد. این نکته نیز بسیار قابل توجه است که نباید مبنای عاطفی را در کند زبانی نادیده گرفت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اختلالهای روانی
بهنجاری/ نابهنجاریبهنجار و نابهنجار در ارتباط با رفتار بشر، اصطلاحهای نسبی هستند؛ بنابراین تعریف آنها دشوار است. مثلا بهنجاری الگوهای رفتاری و صفات شخصیتی توصیف شده است که مطابق با راههای استاندارد یا متناسب و مقبول رفتار هستند، اما استفاده از اصطلاحاتی نظیر «مقبول» به دلیل مبهم بودن، ارتباط با داوری ارزشها و تغییر آنها از فرهنگی به فرهنگ دیگر، دور از انتقاد قرار گرفتهاند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) بهنجاری را حالت سلامت جسمی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است، اما این تعریف نیز محدود است. زیرا فقط تعریف سلامت روانی و جسمانی را فقدان بیماری روانی و جسمی تعریف میکند. متن بازنگری شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM – IV- TR) تعریفی برای بهنجاری یا سلامت روانی ارائه نمیکند؛ هر چند که برای اختلال روانی تعریفی ارائه میدهد.اختلال روانی را میتوان یک سندرم یا الگوی رفتاری دانست که با احساس ناراحتی یا ناتوانی (تخریب در یک یا چند زمینهی کارکردی) همراه است. همچنین سندرم نباید فقط پاسخی قابل انتظار و تایید شده از نظر اجتماعی نسبت به یک رویداد خاص، نظیر مرگ یک فرد عزیز باشد. مطابق تعریف IRـ IVـ DSM رفتارهای انحرافی (مثلا از نظر سیاسی، مذهبی یا جنسی) و تعارضهایی که در درجهی اول بین خود و اجتماع وجود دارد، اختلال روانی شمرده نمیشوند.
عوامل اساسی بهوجود آورنده رفتار نابهنجاراسترس استرس مجموعهای از تنشهای هیجانی همراه با تغییرات زیست شناختی (تعریف، تپش قلب، تغییرات فشار خون) است که با تهدید از جانب یک رویداد بیرونی پدید میآید. هر فردی در زندگی درجاتی از استرس را تجربه میکند، اما هنگامی که رویداد خارجی تهدیدآمیز شدید و طولانی باشد مثلا تصادف، مرگ، محرومیت و ...، تلاش تطابقی عمدهای برای شخص لازم است. این امر ممکن است شخص را در معرض فروپاشی پاسخهای انطباقی قرار داده و موجب بروز رفتار نابهنجار شود.
مکانیزمهای کنارآمدن:در مقابل یک رویداد یا یک رشته موقعیتهای استرس آمیز، شخص ممکن است با معطوف ساختن رفتار به مدارا با رویداد استرسآمیز به چالش برخیزد یا ممکن است حالت دفاعی گرفته و به مکانیزمهای ناخودآگاه کنارآمدن متوسل شود، که معمولا مکانیزمهای دفاعی خوانده میشوند.
آسیب پذیری:پاسخ کافی دادن یا ندادن فرد نسبت به استرس، تابع آسیبپذیری یا استعداد او برای ابتلا به اختلالات روانی است. آسیبپذیری دو علت علت اساسی دارد: علل ژنتیک، که در آن ژنهای معیوب استعداد برای ابتلا به اختلال روانی را به وجود میآورند؛ و تجارب اوان زندگی که با نقص مراقبت پدر و مادری یا ناکافی بودن فرصتهای یادگیری مشخص است.
تشخیصگسترهی وسیعی از مشکلات تحت عنوان آسیب روانی قرار دارند. بعضی از آنها فقط شامل یک ناراحتی عاطفی خصوصی هستند، تعدادی نیز آنچنان از کارکرد بهنجار ساقط شدهاند که از دید هر ناظری مشهود و مشخص هستند. تعدادی میتوانند در خانه و محل کار خویش کارکرد مناسبی داشته باشند، عدهای نیز نیازمند بستری شدن هستند. بعضی از این موارد را میتوان یک واکنش موقت در برابر فشار روانی دانست و تعدادی نیز سالها به طول میانجامند. برخی از آنها بر کیفیت تفکر یا واقعیت آزمایی تاثیر نمیگذارند و تعدادی نیز توانایی استدلال و یا تمیز واقعیت از خیال را از دست میدهند. افراد متخصص کوشیدهاند تا این مشکلات را در طبقههای تشخیصی مجزایی طبقهبندی کنند.
در ادامه، توصیفهای مختصری راجع به برخی از طبقات تشخیصی عمده ارائه شده است.
اختلالهای اضطرابی مشکل اصلی افراد مبتلا به این اختلال، احساس اضطراب یا عصبی بودن است که به نظر میرسد توجیه منطقی ندارد. فرد میتواند تفکر و استدلال یکپارچه و منسجمی داشته باشد و معمولا متوجه بیمعنا بودن ترس خود میباشد. از اختلالات این گروه میتوان به موارد زیر اشاره کرد: اختلالهای هراس، اختلال اضطراب منتشر، اختلال وحشتزدگی، اختلال وسواس فکری ـ عملی.
اختلالهای جسمانی شکل شکایت اولیهی اختلالهای جسمانی شکل شکایت از نشانههای جسمانی است، هر چند هیچ گونه بیماری جسمانی واقعی وجود ندارد. این نکته تا حدودی درست است که این نشانهها همگی آفریدهی ذهن فرد هستند. اختلالات این گروه عبارتند از: اختلال جسمانی کردن، خود بیمارانگاری، واکنشهای تبدیلی.
اختلالات تجزیهایاین اختلالات شامل مشکلات شناختی مانند فقدان حافظه، فقدان هویت شخصی و یا حالت دگرگون شدهی هشیاری میگردد. اختلال فراموشی تجزیهای، فرار تجزیهای، اختلال هویت تجزیهای، اختلال مسخ شخصیت جزء این گروهند.
اسکیزوفرنیاسکیزوفرنی شامل فروپاشی و تجزیه در توانایی تفکر منطقی و یا توانایی تمیز واقعیت از خیال میگردد. ممکن است بیمار توهم داشته باشد، یعنی تجارب ادراکی مانند شنیدن صداهایی که افراد دیگر نمیشوند. فرد ممکن است هذیان داشته باشد، یعنی باورهای کاملا نادرست مثل این اعتقاد که بیمار مرده است. استدلال در اغلب اوقات عجیب و غریب است. در بسیاری از موارد، این افراد از لحاظ اجتماعی گوشه گیر هستند و دوست دارند از دیگران دوری کنند.
اختلالهای خلقی اشخاص مبتلا به اختلالهای خلقی از یک حالت خلقی شدید و طولانی مدت در عذاب هستند. معمولا شخص میتواند استدلال کند و با واقعیت تماس دارد، هر چند امکان دارد در موارد شدیدتر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .docx :
اختلال شخصیت
شخصیت میتواند سازگار و یا ناسازگار باشد و این ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد .اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»
طبقه بندی اختلالات
گروه A افراد عجیب و نا متعارف
پارانوئید
اسکیزوئید
اسکیزوتایپ
گروه B افراد نمایشی-احساساتی و دمدمی
ضد اجتماعی
اختلالات شخصیتی مرزی
اختلال شخصیت نمایشی
خودشیفته
گروه C افراد مضطرب و هراسان
اختلال وسواسی - جبری
دوری گزین
وابسته
اختلالات شخصیتی مرزی
اختلالات دو قطبی
پارانویا، در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازهای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شکنجه میدهند. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید میکنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند.
دیدگاه امیل کریپلین، روانشناس آلمانی، درباره پارانویا
امیل کریپلین (Emil Kraepelin ۱۹۲۹-۱۸۵۶) روانشناس آلمانی، در تلاش اولیه خود برای دسته بندی بیماریهای روانی، از اصطلاح پارانویای مطلق برای شرح حالت روانی ای استفاده کرد که توهم، جزء اصلی آن باشد اما این توهم هیچ صدمه و زوال آشکاری به سلامت عقل شخص وارد نکند و نشانه بیماریهای دیگری چون جنون زودرس (یا dementia praecox)، که اصطلاح قدیمی بیماری شیزوفرنی است، در آن نباشد. پارانویا، در معنای اصیل یونانی خود، به معنای دیوانگی است (پارا para = خارج و نوس nous = عقل). کریپلین با استفاده از این ریشه لغوی، نامی برای تشخیص افکار توهمی به وجود آورد. بنا به تعریف او هرگونه افکار توهمی، بدون احساسات خودآزارانه، در این دسته میگنجند. برای مثال کسی که دچار این توهم شدهاست که یک شخصیت مهم سیاسی یا ادبی است، میتواند در دسته مبتلایان به پارانویای مطلق بگنجد.
هرچند که اصطلاح پارانویای مطلق دیگر چندان استفاده ندارد و اصطلاح اختلال توهم یا Delusional disorder جایگزین آن شدهاست اما جدیدا، از این لغت برای شرح حالتی به کار میرود که شخص مبتلا به آن، از توهمات خود بسیار آزار میبیند زیرا:
این شخص تصور میکند که صدمه یا حادثه آزار دهنده در حال رخ دادن است یا قرار است رخ دهد.
شخص تصور میکند که شخصی قصد آزار و صدمه رساندن به او را دارد.
مثالهایی از پارانویای بالینی
به طور کلی و با استفاده بی قید و شرط از اصطلاح پارانویا، میتوانیم بگوییم توهمات پارانویید میتوانند شامل مواردی چون اینکه شخص تصور میکند تحت تعقیب است، مسموم شدهاست یا شخصی بسیار مهم (مانند یک شخصیت سینمایی، سیاسی یا ورزشی)، دورادور عاشق اوست. چنین توهماتی به عنوان جنون جنسی نیز شناخته میشوند. توهمات پارانویید معمول دیگر شامل این باور است که شخص خود را مبتلا به بیماریی تخیلی یا آلودگی انگلی میداند، یا اینکه باور دارد ماموریتی ویژه داشته و یا اینکه برگزیده خداوند است، یا اینکه اعمال وی توسط نیرویی خارجی کنترل میشود.
بسیاری از حکام مستبد، به پارانویا مبتلا بودهاند. برای مثال استالین نمونه بارزی از شخص پارانویید بودهاست. این مورد میتواند سوال خوبی را به وجود بیاورد که در مورد استالین، در واقع دشمنان زیاد او توهم نبودند.
آیا این ممکن است که داشتن دشمنان زیاد، برای ابتلا به پارانویا کافی نیست؟ این مبحث، موجب بروز مباحث فلسفی فراوانی شدهاست که به این لطیفه نیز منجر شدهاست: « اینکه تو پارانویا داری دلیل نمیشود که کسی آن بیرون نخواهد تو را بکشد.»
درمان پارانویا
درمان پارانویا بیش از هرچیز با رفتار درمانی (behavior therapy) انجام میشود که هدف آن کاستن از حساسیتهای فرد مبتلا، نسبت به انتقادها و همچنین تقویت تواناییهای اجتماعی او است. سر و کار داشتن با افراد پارانیید بسیار مشکل است زیرا بسیار زودرنج هستند و رفتارشان معمولاً خصمانهاست و از نظر احساسی بسیار بسته و نسبت به هر فعالیتی بی میل هستند.
به همین دلیل، درمان این مشکل، از پیشرفت کندی برخوردار است.برای درمان این افراد باید کوشش شود که در ابتدا چرخه شک و تردید او شکسته شود و او با تمرینهای آرامش بخش و روشهای کنترل اضطراب، از حالت انزوا خارج شود و کمکم با کمک پزشک و اطرافیان خود، تغییراتی اساسی در رفتارهای خود به وجود آورد.
بروز پارانویا در فرهنگ عمومی
در فرهنگ عامه امروز، پارانویا اشکال و روشهای مختلفی برای ابراز خود پیدا کردهاست از جمله :
• اعتقاد به اینکه قدرت خاصی دارند یا در یک ماموریت مخصوص هستند (هذیان عظمت) • تئوری توطئه یا اعتقاد به اینکه اخبار و وقایع کاملاً نامربوط، درواقع اجزا یک نقشه بزرگ و توطئهآمیز هستند. • تعقیب شدن توسط دشمنان قدرتمندی چون تروریستها، بشقاب پرنده، سازمانهای مخفی یا شیاطین • کنترل افکار توسط اشعه نامرئی و دستگاههای پیشرفته • ترس از مسموم شدن و اعتقاد به اینکه بعضی مواد غذایی اصولا برای مسموم کردن بشر ساخته شدهاند (مانند قند مصنوعی و آبهای معدنی)
پارانویا و روشنفکران
زیگموند فروید (۱۹۳۹- ۱۸۵۶) پدر روانکاوی، اختلال پارانویا (Paranoia) را خاص روشنفکران میداند و میگوید: «بیماران پارانویا که عموماً افراد مجرد و از زمره روشنفکران اند، از شک و بدگمانی خود رنج میبرند، از دشمنان خیالی وحشت دارند و برای مبارزه با آنان، تلاش و وسایل بکر و بدیعی ابداع میکنند.» [۲] ناگفته پیداست این مفهوم فروید را نمیتوان به تمام گروه روشنفکری تعمیم داد و از طرف دیگر نیز نمیتوان مصادیق بارز رفتار پارانوئیدی را در کثیری از روشنفکران و سردمداران افکار بلند بشری نادیده گرفت. اینجاست که با صرف نظر از مفهوم «بیماری» که به نوعی اختلال روانی آن هم به تنها تعداد کمی از افراد جوامع اشاره دارد، میتوان با تعدیل این مهم، آن را به تمامی افراد بشری تعمیم داد و آن را امر طبیعی دانست، چرا که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 47 صفحه
قسمتی از متن .doc :
«اختلالات وابسته به مواد»
فهرست مطالب
صفحه
اختلالات وابسته به الکل
وابستگی به سوء مصرف الکل
علائم مسمومیت با الکل
درمان برای دلیریوم ترک الکل
اختلال سایکوتیک ناشی از الکل و درمان
اختلالات وابسته به آمفتامین یا شیشه آمفتامین
اختلالات وابسته به حشیش
اختلالات وابسته به کوکائین
پیوست:
منابع
اختلالات وابسته به مواد
اختلالات وابسته به الکل:
درک اثرات الکل و اهمیت بالینی اختلالات وابسته به الکل در کار روان شناسی ضرروی است. مسمویت با الکل سبب بروز تحریک پذیری، رفتار خشن، احساس افسردگی و در موارد نادر توهم و هذیان میشود. میزان روبه افزایش و طولانی مدت الکل تحمل و انطباق بدنی شدیدی ایجاد میکند به طوریکه قطع مصرف ممکن است سبب بروز سندرم ترک شود. سندرم ترک الکل با بیخوابی، بیش فعالی دستگاه عصبی خود مختار و احساس اضطراب همراه است. بنابراین ضمن ارزیابی مشکلات زندگی و نشانههای روانی بیمار درمانگر باید این احتمال را مد نظر قرار دهد که ممکن است وضعیت بالینی ناشی از اثرات الکل باشد. وابستگی به الکل و سوء مصرف آن معمولاً الکلیسم نامیده میشود.
عواملی که در میزان مصرف الکل بررسی شدهاند عبارتند از:
نژاد و موقعیت: تحقیقات نشان داده است که بالاترین میزان مصرف الکل متعلق به سفید پوستان است. میزان میگساری در بین سیاه پوستان کمتر از سفید پوستان و اسپانیایی تبارهاست.
جنس: احتمال میگساری در مردها بسیار بیشتر از زنهاست. 3
3ـ منطقه و شهرنشینی:احتمال میگساری در مناطق بزرگ شهری و همچنین مناطق مرفه نشین بیشتر است.
سطح تحصیلات: بر خلاف الگوی مصرف داروهای قاچاق هر چه سطح تحصیلات فرد بالاتر باشد احتمال مصرف الکل بیشتر است.
5- عوامل اقتصادی ـ اجتماعی: اختلالات وابسته به الکل در تمامی طبقات اقتصادی ـ اجتماعی دیده میشود. افرادیکه ترک تحصیل کردهاند و یا سابقه مدرسه گریزی و بزهکاری مکرر دارند بیشتردر معرض خطر سوء مصرف الکلاند.