لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
پیشگفتار
ارزشیابی کارکنان در نظام اداری موضوع نسبتا جدیدی است که از اجرای فراگیر آن دردستگاههای دولتی وخصوصی برای مقاصد مشخصی چون ارتقاء انتصاب- تشویق و تنبیه بیش از یک دهه نمی گذارد. در همین سالهای انداک ارزشیابی راه پر فراز ونشیبی را پیمود و در سطوح گوناگون مدیریت اداری موافقان و مخالفان بسیار داشتهن است. اکثر مدیران فلسفه ارزشیابی را پذیرفته اند ولی ابزار سنجش و اندازه گیری موجود (فرمهای ازرشیبای) را ناکافی و شرایط پیرامونی اعم از مسائل درون سازمانی یا برون سازمانی را برای اجرای موثر این امر نامساعد می دانند در یک سازمان هر فرد برای پیشرفت ونیل به اهداف تعیین شده شغلی نیاز به آگاهی از موقعیت خود دارد این آگاهی موجب می شود که او از نقاط قوت و ضعف عملکرد و رفتار خود مطلع گردد سازمانها نیز به شناخت کار آیی کارکنان خود دارند تا بر اساس تولید وارائه خدمات خود بیفزایند و در روند حرکتهای خود تحولات مثبت ایجاد کنند.
ارزشیابی ابزاری است که سازمانها وکارکنان رادر تامین این نیازها کمک می کند. اگر این ابزار بخوبی طراحی گردد و به نحو صحیح مورد استفاده قرار گیرد. وسیله مناسبی برای تشویق- آموزش بهسازی وبعضا تنبیه کارکنان خواهد بود.
از این رو کوشش کارشناسان امور اداری بر آن بوده تا اینکه بتدریج ابزار سنجش و اندازه گیری معتبری را برای ارزشیابی کارکنان طراحی تا از روایی لازم برخوردار و با ایجاد تغییراتی در شرایط پیرامونی امکان اجرای موثر و مطلوب ارزشیابی را فراهم نمایند.
لیکن نگرش اجمالی بر نحوه چگونگی ارزشیابی کارکنان مبین این مسئله است که متاسفانه ارزشیابی جایگاه اصلی خود را نیافته و بسیاری اموری که می تواند در اسرع وقت و درزمانی کوتاه مدیر را به اهداف خویش نائل آورده.
فصل اول
عنوان تحقیق:
بررسی نقش ارزیابی عملکرد در افزایش کار آیی کارکنان پارت سازان انجام گرفته است.
طرح مسئله
ارزشیبابی کارکنان یکی از موثرترین ابزارهای ارتقاء کار آمدی- توانمندی و بهسازی نیروی انسانی است به کمک اطلاعاتی که از طریق ارزشیابی دقیق عملکرد نیروی انسانی بدست می آید. برنامه ریزی شغلی- تصمیمات اداری- تشویقات و تنبیهات از مبانی موثق و قابل دفاع برخوردار می شوند و در نتیجه ضابطه شایستگی در وضعیت خدمتی و سرنوشت اداری کارکنان بکار گرفته شده مناسبات منطقی وعادلانه در سازمانها حاکم خواهد شد. حاکمیت ضابطه شایستگی وایجاد فضای فوق العاده کارکنان در اجرای اثر بخشی وظایف شغلی و نیل به اهداف سازمانی می گردد مجموعه این فعالیتها کار آیی و بهره وری سازمانهنا را افزایش داده موفقیت و پیشرفت آنها را تسهیل می کند آیا نظام ارزیابی عملکرد در شرکت مورد تحقیق توانسته به اهداف خود که همان کارآیی کارکنان و تحقیق اهداف سازمانی است به طور کامل دستیابی پیدا کند لذا سعی کردیم تا نظام ارزیابی عملکرد کارکنان را که تاثیر مهمی در تحقیق اهداف این شرکت دارد را به صورت اجمالی بررسی تا نسبت به دلایل کار آیی این نظام ارزیابی شناخت پیدا کنیم و برای رسیدن به این شناخت پاسخ به سوالات ذیل اهمیت فراوانی دارد.
الف: آیا وجود جایگاه خاص برای انجام ارزشیابی کارکنان باعث کار آیی نظام عملکرد گردیده است.
ب:آیا وجود سیستم کنترلی ونظارتی صحیح بر ارزیابی هایی انجام گرفته باعث کار آیی نظام ارزیابی عملکرد گردیده است.
ج: آیا کلیه مراحل ارزشیابی دقیق باعث کار آیی نظام ارزیابی عملکرد گردیده است.
اهمیت و ارزش تحقیق
یکی از تکنیکهای مورد استفاده مدیران برای تاثیر گذاری بر رفتار کارکنان ارزشیابی است. انگیزه کارکنان برای فعالیت افزایش تواناییهای شخصی و اصلاح عملکرد آتی تحت تاثیر باز خوری است که از عملکرد گذشته خویش می گیرند یک ارزشیابی صحیح از عملکرد کارکنان می تواند عامل برانگیختن و هدایت کارکنان به سوی پرورش مهارتها و قابلیتهای فردی آنان باشد ارزشیابی عملکرد همچنین می تواند مبنای استواری برای تصمیم گیری در مورد مسائل پرسنلی نظیر پرداخت پاداش- توضیح- انتقال- تنزیل درجه- اخراج- افزایش حقوق و .... باشد.
ارزیابی ظرفیت جهد و توانایی های انجام کار کارکنان و شایستگی آنها کار بسیار دشوار و می توان گفت بطور کامل ومطلق انجام آن غیر ممکن است زیرا بشر هنوز به چنین ابزار یا وسیله ای دست نیافته که بتواند توانایی های بالقوه و بالفعل انسان را دقیق اندازه گیری نماید بویژه آنها در اغلب موارد ارزیابی کند هم انسانها هستند که تحت تاثیر ذهنیات- تعلیمات- تعصبات- عواطف واحساسات ممکن است عدالت لازم در قضاوت را آگاه یا نه آگاه رعایت ننماید.
عدل یعنی اینکه هیچگونه تفاوتی میان افراد قائل نشویم در این صورت همه از یک میزان استحقاق برخوردار خواهند شد و به این ترتیب هیچگونه تفاوتی برای افرادی که حتی به اعتقاد اخلاق گراها از نوع اولویت برخوردارند قائل نشده ایم بی شک این چنین مساواتی عدالت نخواهد بود و جوامعی با چنین هنجارهای کاری تعالی و بقاء نخواهند داشت برای تعیین میزان استحقاق واجرای عدالت واقعی لازم است از یک سو عملکرد اشخاص و از سوی دیگر پتانسیل با توانایی های بالقوه آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. در ارزیابی نحوه انجام کار در واقع آن قسمت از بینش دانش و توان کارکنان ارزیابی می شود که در رابطه با انجام وظایف محوله به ظهور در می آیند و طبعا قابل اندازه گیری هستند. در تعیین ظرفیت وتوانای های بالقوه کارکنان تنها به ارزیابی وظایف محوله اکتفا نمی شود بلکه استدادهای نهفته و ظاهر نشده که البته تشخیص و ارزیابی آن بسیار دشوار توانایی های بالقوه معمولا به ارزیابی توانایی های بالفعل یعنی شایستگی در انجام وظایف بسنده میکنند با اینهمه به منظور دشورایها به ارزیابی این سرمایه های نهفته پرداخت مطرح کردن یا مدیر و سرپرست باید در محیط کار توسط رده های بالاتر مورد ارزیابی قرار گیرد بلکه در صورت امکان ممکن است هرفردی شخصا کار و شایستگی خود را مورد سوال و ارزیابی قرار داد و به قول معروف خود کاهش را در مورد توانایی ها وکار وکوشش قاضی کند در سالهای اخیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نظریات اخلاقى در آیینه حقوق
تاریخ دریافت: 27/9/80
تاریخ تایید: 3/11/80
سید محمد قارى سید فاطمى 1
چکیده:
در این مقاله، ضمن معرفى اجمالى برخى نظریههاى غالب اخلاقى، انعکاس این نظریهها در مقررات حقوقى بررسى مىشود . اخلاق حق مدار که عمدتا وامدار سیستم اخلاقى کانتى است، به عنوان نظامى اخلاقى، موجه و مبناى استاندارد و هنجارهاى حقوق بشرى است . اخلاق نفع نگار با تمرکز بر مصلحت عمومى، به عنوان ملاک اصلى اخلاقى بودن هنجار، اصولا نمىتواند به عنوان مبناى اخلاقى در زمینه حقوق بشر قرار گیرد . اخلاق فضیلت مدار با وجود کاربرد آن در تربیت فضیلت محورانه افراد، قادر به ارائه نظریه عدالت و در نتیجه، ایجاد سیستمى حقوقى نخواهد بود . از سوى دیگر تاکید بر فضیلتها در باز توزیع امکانات اجتماعى، اعم از ثروت و قدرت و معرفت مىتواند روحیه دورنگى و نفاق را گسترش داده و در عمل مروج رذیلت و نه فضیلتباشد . اخلاق نوع دوستانه علىرغم این واقعیت که در گفتمانى فمنیستى متولد شده است، ضرورتى ندارد در همان حوزه باقى بماند و مىتواند، در نظام حقوقى به عنوان مکملى براى اخلاق حق مدار مطرح باشد . نگارنده در این مقاله به این نتیجه خواهد رسید که نظام حقوقى موجه و در عین حال کارا نمىتواند، تنها بر یک نظریه اخلاقى تکیه زند، بلکه بایستى انعکاسى از تلفیق نظریات اخلاقى مختلف باشد .
واژگان کلیدى: اخلاق، حقوق، فلسفه اخلاق
مقدمه
رابطه اخلاق و حقوق از جمله مسائل مهم و مطرح در فلسفه حقوق است . در برخى نظامهاى فلسفى این مساله از چنان غنا و گستردگى برخوردار شده که مىتوان گفت، فلسفه حقوق آنها، به رشتهاى که بخش عمدهاى از ادبیات آن، حول این مساله متمرکز بوده، تبدیل شده است . براى مثال، چنانچه راجر شاینر (Roger A.Shiner) به درستى بیان داشته، در فلسفه حقوق تحلیلى مسائل متعدد و گوناگونى به بحث رابطه حقوق و اخلاق مربوطه گشته آن گونه که مقالهاى در این زمینه به سادگى مىتواند به تحقیقى پیرامون فلسفه حقوق بطور عمومى - و نه تنها رابطه اخلاق و حقوق تبدیل گردد . (1)
از همین رو نویسندگانى که درباره رابطه اخلاق و حقوق بحث مىکنند، در همان ابتداى بحث تلاش بر مضیق کردن محدوده تحقیق به جنبهاى خاص از این مساله را دارند .
نگارنده نیز براى گریز از بررسى ابعاد گوناگون رابطه حقوق و اخلاق، به بررسى این پرسش خواهد پرداخت که نظریات گوناگون اخلاقى مطرح، در نظامهاى فلسفى معاصر، چه تاثیر و انعکاسى در جهتگیریهاى حقوقى مىتواند داشته باشد . طبیعى است نمونههاى حقوقى در حد تبیین موضوع ارائه خواهد شد .
تقسیم بندى کلى نظریات اخلاقى
نظریات اخلاقى از نقطه نظرات گوناگونى قابل تقسیم هستند . در این نوشتار از آن جا که عمده توجه نگارنده، بر تاثیر این نظریات بر جهت گیریهاى حقوقى است، این نظریات را تحت عنوانهاى کلى زیر بررسى مىکنیم .
الف - نظریات اخلاقى عمل مدار
ب - نظریات اخلاقى فضیلت مدار
ج - اخلاق نوع دوستانه
اخلاق نوع دوستانه از جمله رویکردهاى اخلاقى است که نگارنده بطور خاصى به عنوان مکملى بر اخلاق حق مدار آن را بررسى مىکند . طبیعى است که اخلاق نوع دوستانه خود از یک منظر عمل مدار و از منظرى دیگر مىتواند فضیلت محور تلقى شود، اما این نظریه در چارچوب گفتمانى هیچ یک از دو رویکرد مذکور قرار نمىگیرد .
پس از معرفى اجمالى هر کدام از اینها تقسیمات احتمالى هر کدام را بیان نموده و با ذکر نمونهاى، تاثیر هر کدام در جهتگیرى نظام حقوقى بیان خواهد شد . چنانچه خواهیم دید، هیچ کدام از نظریات، به تنهایى نمىتواند هادى و راهنماى کاملى، براى یک نظام حقوقى باشد; از این رو نگارنده، اعمال ترکیبى نظریات گوناگون را پیشنهاد مىدهد .
نظریات اخلاقى عمل مدار 2
در این رویکرد پرسش و عنایت اصلى اخلاق، بر درستى و نادرستى عمل خواهد بود . پرسش اصلى این است که انجام چه کارى، درست (Right) و چه عملى نادرست و غلط (Wrong) است . به دیگر سخن پرسش اصلى این است «من چه باید انجام دهم» ؟ نظریات اخلاقى عمل مدار در پى یافتن پاسخ این پرسش هستند که عمل اخلاقى چیست؟ و چه باید انجام دهیم . آنچه در این نظریات عمده مىشود عمل است و البته تعریف و توجیه فلسفى عمل اخلاقى .