لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
دانشگاه آزاد اسلامی رودهن
موضوع :
خرابیهای آسفالتی
پروژه درس روسازی راه
استاد :
جناب آقای مهندس دهقانی سانیچ
تهیه کننده :
مهدی بایرامی
نیمسال اول 88-87
مقدمه
روسازیها اگر چه از نظر ظاهری سازههای سادهای به نظر میرسند لیکن سیستم طرح آنها در مقایسه با سایر سازههای مهندسی عمران از دشواریهای بیشتری برخوردار است. در طرح روسازیها مسئله خرابی ناگهانی مطرح نیست مگر آنکه روسازی بطور صحیح اجرا نشده باشد. چنانچه سازگاری ضوابط و روابط طراحی لایههای روسازی با سایر پارامترهای طرح روسازی برقرار باشد و ضوابط و معیارهای پذیرفته شده برای سنجش طرح اجرا شده روسازی صحیح باشند یک روسازی باید بتواند که در دروه بهره برداری بدون آنکه دچار خرابی زودرس شود اهداف اولیه احداث روسازی را تامین نماید. بنابراین علت یا علل بروز انواع خرابیهای زودرس روسازیها میتواند در اثر تغییرات در هر یک، هر دو و یا تمامی عوامل ذیل باشد:
الف : تعداد و نوع وسایل نقلیه عبوری
ب : نوع و جنس مصالح بستر و روسازی
ج : شرایط جوی
د : شرایط زهکشی
ه : کیفیت اجرا
و : ضوابط و معیارهای طرح و اجرا
ز : نگهداری
در جدول (1) انواع خرابیهای روسازی آسفالتی بر حسب عوامل ممکن خرابی طبقه بندی و ارائه شده است. شناخت انواع خرابیهای روسازی به همراه ویژگیها (شدت خرابی و سطح تراکم خرابی)، علت و یا علل بروز آنها این امکان را فراهم میسازد که مهندسین طراح و کارشناسان روسازی بتوانند اولاً بطور مستقیم وضعیت سازهای روسازی را سنجش و کیفیت بهره برداری از آن را ارزیابی نموده و ثانیاً موثرترین استراتژی ترمیم و نگهداری روسازی را انتخاب نمایند. به همین منظور در این بخش از گزارش انواع خرابیهای متداول روسازیهای آسفالتی و شنی به همراه ویژگیها (شدت و سطح تراکم خرابی) و علت یا علل بوجود آمدن آنها شرح داده میشود.
جدول (1) : انواع متداول خرابی در روسازیهای آسفالتی
نوع خرابی
سازهای
عملکردی
ناشی از بارگذاری
سایر
ترکهای پوست سوسماری
یا ترکهای ناشی از خستگی
*
*
قیرزدگی
*
*
ترکهای موزاییکی یا بلوکی
*
*
موج زدگی
نوع خرابی
سازهای
*
عملکردی
ناشی از بارگذاری
*
سایر
فرورفتگی یا نشست موضعی
*
*
ترکهای منعکس شده از درز
دالههای بتن سیمانی
*
*
پایین افتادگی شانه
(نسبت به سواره رو)
*
*
جدایی شانه از سواره رو
*
*
ترک خوردگی طولی و عرضی
*
*
وصله و کنده کاری
*
*
*
صیقلی شدن دانه ها
*
*
چاله
*
*
**
بیرون زدن آب (پمپاژ)
*
*
*
هوازدگی و شن زدگی
*
*
شیار شدن مسیر چرخ ها
*
*
*
ترک خوردگی لغزشی
*
*
تورم
*
*
*
* ساییدگی در اثر عبور چرخ
(1) کیفیت سواری دهی
در هنگام بررسی خرابی، باید کیفیت سواری دهی روسازی نیز مورد ارزیابی قرار گیرد تا بتوان سطح شدت برخی از خرابیها نظیر موج زدگی و دست انداز در گذرگاه راه آهن را نیز تعیین نمود. به منظور تعیین درجه و کیفیت سواری دهی روسازی میتوان از رهنمودهای کلی ذیل استفاده نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
دانشگاه آزاد واحدبجنورد
عنوان تحقیق :
حسد و جنبه های اخلاقی آن
استاد ارجمند :
سرکارخانم موسوی طلب
دانشجو :
زهرا ربانی
پائیز 85
حسد
حسد، آرزوى زوال نعمت از برادر مسلمان است از نعمتهائى که صلاح او باشد.اما اگر زوال نعمت را از او نخواهد بلکه مثل آن را براى خود بخواهد «غبطه و منافسه» است.و اگر زوال چیزى را از کسى بخواهد که صلاح او نیست آن را «غیرت» خوانند.
بیان تفصیلى آن این است که اگر انگیزه حسد صرفا حرص بر این باشد که آن نعمتبه تو برسد، این از پستى و زبونى قوه شهویه است، و اگر انگیزه آن تنها رسیدن مکروهى به محسود باشد از رذائل قوه غضب است، و از نتایج کینه - توزى است که آن هم از نتایجخشم است، و اگر باعث آن ترکیبى است از هر دو، این از پستى و زبونى هر دو قوه است.و ضد حسد، نصیحت و خیرخواهى استیعنى خواستن دوام نعمتخداوند بر برادر مسلمانت، که صلاح او در آن است.
و شکى نیست که حکم قطعى به اینکه این نعمت صلاح استیا فساد ممکن نیست.چه بسا که چیزى در آغاز و در نظر اول عمتشمرده شود و سرانجام بر صاحب خود و بال و فساد باشد.پس ملاک و مناط در این امر ظن و گمان غالب است، و بنابراین اگر ظن غالب این است که به صلاح اوست، خواستن زوال آن حسد است و خواستن دوام و بقاء آن خیرخواهى است، و آنچه گمان رود که موجب فساد باشد، خواستن زوال آن غیرت است.اما آنچه صلاح و فساد آن بر تو مشتبه است زوال و بقاء نعمت را براى برادرت مخواه مگر اینکه آن را به شرط صلاح مقید کنى تا از حکم حسد رهایى یابى و حکم خیرخواهى برایتحاصل شود.و معیار در نصیحت و خیرخواهى این است که آنچه را براى خود مىخواهى براى برادر خود نیز بخواهى و آنچه را براى خود نمىخواهى و نمىپسندى براى او نیز نخواهى و نپسندى.و معیار در حسد این است که آنچه را براى خود نمىخواهى براى او بخواهى، و آنچه را براى خود مىخواهى براى او نخواهى.
فصل 1: مذمتحسد
حسد سختترین و دشوارترین بیماریهاى روانى و بدترین و پلیدترین رذایل است، و صاحب خود را به عقوبت دنیا و عذاب آخرت گرفتار مىسازد.زیرا در دنیا لحظهاى از حزن و الم خالى نیست و به هر نعمتى که در دست دیگران مىبیند رنج مىبرد، و نعمتهاى خداى تعالى نامتناهى است و هرگز از بندگان بریده و منقطع نمىشود، پس حسود پیوسته در اندوه و رنج است.و وبال و سرانجام بد آن گریبانگیر خود او خواهد شد و اصلا به محسود ضررى نمىرساند، بلکه موجب ازدیاد حسنات و بالا رفتن درجات او مىشود از این رو که حسود بر او عیب مىگیرد، و آنچه در شرع جایز نیست درباره او مىگوید، پس نسبتبه او ظالم است و قستى از وزر و وبال محسود را بر دوش خود مىگیرد، و اعمال شایسته خود را به دفتر اعمال او منتقل مىسازد، بنابراین حسد وى براى محسود جز خیر و نفع اثرى ندارد.و با وجود این در مقام عناد و ضدیتبا آفریدگار و پروردگار بندگان است، زیرا اوست که نعمتها و خیرات را بر بندگان چنانکه اراده فرموده به مقتضاى حکمت و مصلحتخود ارزانى داشته است، پس حکمتحق و کامل او چنین اقتضا کرده که آن نعمتبر آن بنده حاصل و باقى باشد، و حسود بیچاره زوال آن را مىخواهد.و آیا این چیزى جز ناخشنودى از قضاء الهى در برترى دادن بعضى بندگان بر بعضى دیگر است؟ و این نیست مگر آرزوى قطع فیوضات الهى که بر حسب حکمتبالغه مقدر و صادر شده و خواستن خلاف آنچه خداوند به مقتضاى مصلحت اراده فرموده است! بلکه حسود طالب نقص بر خداى سبحان است و نمىخواهد خدا را متصف به صفات کمالیه بداند.زیرا افاضه نعمتها از سوى خداوند در وقتشایسته و در جاى مستعد از صفات کمالیه خداى تعالى است که عدم آنها نقص استبر او، و گرنه از او صادر نمىشد، و حسود ثبوت این نقص را مىخواهد.از سوى دیگر حسود چون زوال نعمتهاى الهى را که وجوداتند مىخواهد و بازگشتشرور و بدیها به عدم است پس وى طالب شر و دوستدار آن است.و حکما تصریح کردهاند که هر که به شر، اگر چه براى دشمن، راضى و خشنود باشد در واقع شریر است.پس حسد بدترین رذائل و حسود شریرترین مردم است.و چه خباثت و معصیتى بالاتر از این که کسى از راحت مسلمانى بدون آنکه براى وى ضررى داشته باشد ناراحت و متالم شود؟ و از این رو در آیات و اخبار از این صفت مذمتشدید شده است. خداى سبحان در ناشایسته شمردن آن مىفرماید:
«ام یحسدون الناس على ما آتاهم الله من فضله» (نساء 53) .
«یا به مردم نسبتبه آنچه خدا از فضل و کرم خویش به آنان داده حسد مىبرند؟» .و مىفرماید:
«ود کثیر من اهل الکتاب ان یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انفسهم» (بقره 109) .
«بسیارى از اهل کتاب از حسدى که در دلشان است دوست دارند که شما را پس از ایمان آوردنتان به کفر باز گردانند» .
و مىفرماید:
«ان تمسسکم حسنة تسؤهم و ان تصبکم سیئة یفرحوا بها» .
(آل عمران 120)
«اگر نیکیى به شما رسد بد حال و ناراحت مىشوند و اگر بدیى به شما رسد از آن شادمان مىگردند» .
و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «الحسد یاکل الحسنات کما تاکل النار الحطب» .
«حسد کارهاى نیک را مىخورد همچنانکه آتش هیزم را مىخورد» .
و نیز فرمود: «قال الله عز و جل لموسى بن عمران: یابن عمران لا تحسدن الناس على ما آتیتهم من فضلى و لا تمدن عینیک الى ذلک و لا تتبعه نفسک، فان الحاسد ساخط لنعمى، صاد لقسمى الذى قسمتبین عبادى.و من یک کذلک فلست منه و لیس منى» .
«خداى عز و جل به موسى بن عمران وحى فرمود که به مردم بر آنچه از فضل خود به آنها دادهام حسد مبر، و چشمهاى خود را بر آن مدوز، و دلت را دنبال آن مکن، که حسود نسبتبه نعمتهاى من خشمگین است، و از تقسیمى که میان بندگان خود کردهام جلوگیر است.و هر که چنین باشد من از او نیستم و او از من نیست» .
و فرمود: «لا تحاسدوا و لا تقاطعوا و لا تدابروا و لا تباغضوا، و کونوا عباد الله اخوانا» .
«حسد مورزید و از هم مگسلید و به یکدیگر پشت مکنید (راه مخالفت مپوئید) و دشمنى منمائید، بندگان خدا! با هم برادر باشید» .
و فرمود: «دب الیکم داء الامم قبلکم: الحسد و البغضاء هى الحالقة، لا اقول حالقة الشعر، و لکن حالقة الدین.و الذى نفس محمد بیده! لا تدخلون الجنة حتى تؤمنوا، و لن تؤمنوا حتى تحابوا.
الا انبئکم بما یثبت ذلک لکم؟ افشوا السلام بینکم» «بیمارى امتهاى پیش در شما راه یافته: حسد و دشمنى که سترنده است، نه سترنده موى بلکه سترنده دین.به خدائى که جان محمد به دست اوست، به بهشت نمىروید تا ایمان آورید، و ایمان نخواهید آورد تا یکدیگر را دوستبدارید.
آیا مىخواهید شما را به چیزى خبر دهم که مهربانى و دوستى را میان شما برقرار کند؟ به همدیگر سلام کنید!» .
و فرمود: «کاد الفقر ان یکون کفرا، و کاد الحسد ان یغلب القدر» . «فقر نزدیک است که به کفر انجامد، و حسد نزدیک است که بر قدر غلبه کند (1) » .
و فرمود: «به زودى به امت من بیمارى امتها خواهد رسید.پرسیدند:
بیمارى امتها چیست؟ فرمود: «خود پسندى و ستیزندگى، و سرکشى، و زیاده جوئى، و همچشمى در دنیا، و دورى نمودن و حسد ورزیدن، تا آنکه ستم و تعدى و سپس آشوب و فتنه پدید آید» .
و فرمود: «ترسناکتر چیزى که بر امتم مىترسم این است که مالشان زیاد شود پس با یکدیگر حسد ورزند و یکدیگر را به قتل رسانند» .
و فرمود: «براى نعمتهاى خدا دشمنانى هست.پرسیدند: آنها کیانند؟
فرمود: کسانى که به مردم بر آنچه خدا از فضل خود به ایشان داده حسد مىبرند» .
و در یکى از احادیث قدسى وارد شده است که: «خداوند فرمود: حسود دشمن نعمت من است و از قضاء من خشمگین است و به قسمتى که در میان بندگانم کردهام راضى و خشنود نیست» .
امام باقر علیه السلام فرمود: «ان الرجل لیاتى باى بادرة فیکفر.و ان الحسد لیاکل الایمان کما تاکل النار الحطب» .
«گاهى مرد شتابزدگى و تندى مىکند و کافر مىشود.و حسد ایمان را مىخورد همچنانکه آتش هیزم را مىخورد» .
و حضرت صادق علیه السلام فرمود: «آفة الدین: الحسد و العجب و الفخر» «آفت دین حسد و خودبینى و فخر فروشى است» .
و فرمود: «ان المؤمن یغبط و لا یحسد، و المنافق یحسد و لا یغبط (2) » .
«مؤمن غبطه مىبرد و حسد نمىورزد، ولى منافق حسد مىورزد و غبطه نمىبرد» .
و فرمود: «حسود پیش از آنکه ضررى به محسود برساند به خود زیان مىزند، چنانکه ابلیس به سبب حسد براى خود لعنتبه ارث برد، و براى آدم برگزیدگى و هدایت و بالا رفتن به مقام حقایق عهد و اصطفاء الهى را حاصل کرد.
پس محسود باش و حسود مباش، که ترازوى حسود همیشه سبک استبه واسطه سنگینى ترازوى محسود (3) ، و روزى قسمتشده است، پس حسد چه نفعى به حسود و چه ضررى به محسود مىرساند.و ریشه حسد از کورى دل و انکار فضل و کرم خداى تعالى است، و اینها دو بالند براى کفر.و به واسطه حسد فرزند آدم در حسرت جاوید افتاد، و به دره هلاکتى سقوط کرد که هرگز نجاتى براى او نیست.و حسود را توبه نیست، زیرا بر آن مصر و به آن معتقد است و حسد سرشت اوست که بدون معارض و بىسبب ظاهر مىشود، و سرشت از ریشه تغییر نمىپذیرد، هر چند که معالجه شود (4) » .
یکى از حکما گفته است: «حسد زخمى استبهبود ناپذیر» .
و یکى از خردمندان گفته است: «ظالمى شبیهتر به مظلوم از حسود ندیدم، که نعمت ترا نقمتخود مىداند» .
و یکى از بزرگان گوید: «حسود از مجالس و مجامع جز مذمت و ذلتبهرهاى نمىبرد، و از ملائکه جز لعنت و دشمنى به او نمىرسد، و از خلق جز غم و اندوه عایدش نمىشود، و در وقت مردن جز سختى و هراس نصیبى ندارد، و در قیامت جز رسوائى و عذاب به او نمىرسد» .
اخبار و روایات در نکوهش حسد بیرون از حد شمار است، و آنچه یاد شد براى حق جو کافى است.و نیز باید دانست که ناپسند داشتن نعمت و حب زوال آن نسبتبه کافر و فاجر که دستاویز فتنه و آزار خلق و افساد بین مردم مىشود مانعى ندارد، از این رو که وسیله فساد است نه از آن جهت که نعمت است.
فصل 2: منافسه (5) و غبطه (6)
منافسه یعنى آرزو نمودن نعمتى که براى دیگرى هستبىآنکه زوال آن را از او بخواهد، و این مذموم نیست، بلکه در واجب واجب است و در مستحب مستحب و در مباح مباح.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد شهر ری
موضوع:
حسابداری مالی
محل کار آموزی:
شرکت سداد ماشین
استاد:
جناب آقای محمد جهانگیریان
تهیه و تنظیم:
فاطمه احمدی
تابستان 1388
مقدمه ای بر تحلیل هزینه ای و مالی
اهمیت تحلیل هزینه ای و مالی
مفاهیم تحلیل هزینه ای و مالی، ارتباط قابل ملاحظه ای با مدیریت و بهبود بهره وری دارد. برای بقای کسب و کار، مدیریت کارآمد جنبه های مالی آن اساسی است. از این گذشته، برای موفقیت بهبود بهره وری، مدیریت منابع مالی باید به صورت صحیحی انجام شود؛ و این به معنی آن است که پیامدهای مالی هرگونه امکان بهبود بهره وری باید تحلیل شده و در نظر گرفته شود.
ماهیت تحلیل هزینه ای و مالی
حسابداری و امور مالی
حسابداری را میتوان فرآیند «شناسایی، سنجش و ابلاغ اطلاعات اقتصادی که امکان انجام قضاوت های آگاهانه و اتخاذ تصمیم های آگاهانه را برای استفاده کنندگان از آن اطلاعات فراهم میکند» تعریف کرد. اطلاعات در سیستم های حسابداری اساساً به داده های مالی دربارة مبادلات تجاری مربوط میشود که برحسب «پول» ارائه میشوند.
حسابداری را گاه زبان کسب و کار (تجارت) مینامند. این سیستم محیطی را فراهم میکند که از طریق آن بازاریابی، تولید، منابع انسانی و دیگر عوامل مؤثر در تصمیم گیری، بازتابی به تعبیر پولی پیدا میکنند. این نکته، نحوة استفادة بیشتر شرکت ها را از حسابداری و امور مالی به عنوان «یکپارچه کننده ای» که پیامدهای ترکیبی مسیر مفروضی از اقدام (ها) را در موقعیت مالی شرکت مشخص می کند، نشان میدهد. موضوع هایی که در این مدول آمده است، به سه حوزة وسیع مدیریت مالی و حسابداری مربوط میشوند که عبارتند از حسابداری مالی، حسابداری مدیریت و مدیریت مالی.
حسابداری مالی
هدف اصلی حسابداری مالی طبقه بندی و ثبت جزئیات مبادله به تعبیر پولی است تا امکان آماده کردن ترازنامه ها و صورت های دوره ای درآمد فراهم شود. کانون توجه حسابداری مالی، آماده کردن صورت های مالی شرکت برای استفاده توسط «طرف های» برون سازمانی است.
در عین آن که اطلاعات حسابداری مالی، فواید و کاربردهای بدیهی در یک شرکت دارد، هدف اصلی از مطالعه حسابداری مالی، توجه به نیازهای استفاده کنندگان برون سازمانی صورت های مالی منتشر شده، است.
حسابداری مدیریت
حسابداری مدیریت اطلاعاتی را که مدیران برای گرفتن تصمیم های آگاهانه نیاز دارند، فراهم میکند. در چنین حدی، کانون توجه حسابداری مدیریت، تصمیم گیری های درون سازمانی است. در نتیجه، همگنی سیستم های حسابداری مدیریت اغلب، بسیار کمتر از سیستم های حسابداری مالی است.
در مجموع، شرکت ها برای کمک به برنامه ریزی، کنترل، سازمان دهی، اطلاع رسانی و ایجاد انگیزه، تمایل به برقراری سیستم های حسابداری مدیریت دارند.
مدیریت مالی
کار مدیریت مالی به سه حوزة مهم تصمیم گیری مربوط میشود: تصمیم های سرمایه گذاری، تصمیم های مالی و تصمیم های مربوط به سود سهام.
تصمیم های سرمایه گذاری به معنی انتخاب پروژه های سرمایه گذاری از بین مجموعة گزینه هاست که بیشترین نفع را برای شرکت و سهامداران آن دارد.
تصمیم های سرمایه گذاری، علاوه بر سرمایه گذاری جدید، جایگزین کردن دارائی های موجود را هم شامل میشوند. تصمیم های سرمایه گذاری، اساساً مدیریت را درگیر تعیین و بازنگری برنامة درازمدت، برای به کارگیری دارائی های شرکت میکند.
تصمیم های مالی، بهترین آمیزة مالی را که شرکت باید به کار ببرد، معین میکند. این تصمیم ها، ترکیب سرمایه صاحب کار و سرمایه قرض گرفته شده را که باید استفاده شود، شامل میشوند.
تصمیم های مربوط به سود سهام نیز تصمیمی مهم برای مدیریت مالی است. سود سهامی که به سهامداران پرداخت میشود از وجوه موجود حاصل از منابع داخلی که میتواند برای تأمین مالی سرمایه گذاری های جدید به کار رود، می کاهد. اگر سهامداران به تغییرات بین درآمد سود سهام و عایدی سرمایه از طریق افزایش قیمت سهام، بی تفاوت باشند، تعیین پرداخت بهینه سود سهام، که ثروت سهامداران را حداکثر کند، ممکن میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 143
به نام خدا
گواهی میشود
این پایان نامه با موضوع:
رابطه رنگ با تیپ شخصیتی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی 88-87
که توسط دانشجوی رشته روانشناسی، جهت گذراندن واحد پروژه تحقیقاتی در کارشناسی رشته روانشناسی، زیرنظر اینجانب گرفته در تاریخ مورد بررسی و با درجه مورد تائید قرار گرفت.
امضاء استاد راهنما
استاد محترم
سپاس و قدردانی:
با سپاس فراوان از استاد گرانقدر برای راهنمایی های اندیشمندشان و زحمتهای بی دریغشان که در تمام طول تحقیق مرا راهنمایی کرده است.
فصل اول
طرح تحقیق
کلیات
مقدمه
بیان موضوع
بیان مسئله
اهداف تحقیق
فرضیه های تحقیق
ضرورت تحقیق
متغیرهای تحقیق
تعریف عملیاتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
دانشکده علوم سیاسی
عنوان
روانشناسی سیاسی
«برتراند آرترویلیم راسل»
نام استاد
گردآورنده
مقدمه
راسل از لحاظ نظریه فلسفی پیرویک مکتب نبود، از نظر سیاسی هم هر چند وقت یکبار مسلک خود را تغییر می داد، در زندگی نامة راسل شاهد شکست های عشقی وی در زندگی زناشویی هستیم، دز انتخاب همسر فرد موفقی نبوده و ازدواج های متعددی انجام داده ولی از موفق ترین فلاسفه جهان بود و از لحاظ ریاضی استعداد چشمگیری داشت. سئوالی که ذهن مرا در مورد این فیلسوف یا اندیشمند به خود جلب میکند این است که:
چرا این فرد سیاسی از لحاظ سیاسی ثبات ندارد؟
چرا در صحبت های وی به وضوح می توان جملات ضد ونقیض یکدیگر را مثل صلح و جنگ، عشق و نفرت و ... را بیابیم؟
برای پاسخ به پرسش های خود این مفهوم ها را تولید کردم و به رابطه برقرار کردن بین این مفاهیم پرداختم:
راسل علاقة خاص به علم ریاضیات داشت طوریکه یادگیری ریاضیات برای او به قدری لذت بخش بود که آن را معادل شادی و نشاط که از اولین عشق خود بدست آورده بود می دانست. معمولاً شخصی که ریاضی وار به زندگی می نگرد فردی منطقی می باشد و افکار وی بر اساس اصول و منطق خاص پیش می رود اما من حقیقتاً در مورد راسل با توجه به اینکه نام بزرگترین فیلسوف را می توان به او داد ثبات را ندیدم. راسل در مقطعی موردی را بیان می کرد و به آن معتقد بود اما به زودی صحبت خود را تغییر می داد و عکس آن را حرف را عنوان می کرد. در مورد ازدواج های او هم می توان این مسئله را دید خیلی احساسی و عاشقانه پیش می رفت بعد از مدتی ابراز بی علاقگی رابیان می نمود.
زندگی راسل را مطالعه کردم تا شخصیت وی را به ظاهر منطقی، تجربی، علمی و فلسفی است با عملکردهای او در زندگی شخصی و سیاسی مربوط سازم.