لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
خدا شناسی
انتشار مکتبهای متعدد وگوناگون فلسفی ،و گسترش مکتب ((ماتریالیسم )) در میان جوانان ودانش پژوهان ، گروهی را بر آن داشته است که از خودچنین سوال کنند :
چرا بشر در باره خدا و مذهب و مسائل ماوراء طبیعتبه بحث و تخقیق بپردازد ؟
اصولا بحث و بررسی پیرامون موجود ویا موجوداتی که از قلمرو حس و تجربه بیرون است ،و بود ونبود آنها در زندگی بشری تاثیری ندارد ، جز اتلاف وقت ، نتیجه دیگری ندارد
یک متفکر اجتماعی ،یک فیلسوف بلند فکر ، باید به دنبال موضوعاتی برود که در متن زندگی بشر قرار گیرد ،: و مسائلی را مطرح سازد که هر نوع گره گشائی در باره آنها ،در بهبود وضع زندگی وی تاثیر بسزائی داشته باشد . در صورتی که بخث و برسی در باره مسائل دور از ماده و طبیعت که زندگی بشر به آن بستگی دارد ، حائز اهمیت نیست ، پس چه بهتر از طرح این مسائل بگذریم ، و فکر خودرا روی مسائلی متمرکز سازیمکه با زندگی ما کاملا پیوندداشته باشد .
این منطق گروهی از شکاکان مادی نما است که روی عللی خود را از تحمل رنج بحث و برسی راحت ساخته اند و گروهی را از برسی این مسائل بازداشته اند .
در نخستین فصل این تحقیق کوشیده شده است که به این پرسش ، پاسخ منطقی داده شود و روشن شود که ((ایدهمذهبی)) نه تنها در وضع زندگی مادی و معنوی ما تاثیر بسزائی دارد بلکه اعتقاد به جهان ماوراء طبیعت و ایمان به خدا و زندگی پس از مرگ ، سرچشمه یک رشته فضائل اخلاقی و گسترش عدالت اجتماعی و تامین ثبات و آرامش روانی است که هیچ جامعه ای از آن بی نیاز نیست ،گذشته از این اعتقاد بخدا آفریننده علوم وموجب گسترش دانشهاست ( چنانچه به طور روشن همه را ثابت خواهیم نمود).
بنابر این روی این آثاری که میتوان برای خداشناسی تصورنمود ،از منافع بهرهمندگردیم
اینک بیان علل و عواملی که ما را به بحث و کنجکاوی وادار میکند و برای خاطر همین آثار ارزنده ای که فکر ((خداشناسی )) در ما بوجود می آورد ، باید رنج بحثو تحقیق را بر خود هموار سازیم.
عواملی که ما را به بحث وادار میکند
بحث و برسی مایه آرامش روان انشان است
تاریخ مدون جهان ،حاکی است که بشر در تمام ادوار زندگی به وجود مبدءایبرای جهان ، اعتقادداشته وعقیده به وجود صانع ، از عقاعد کهن و راسخ تو بوده است که هیچ گاه در صحت و استواری آن به خود شک راه نمیداده است . و همواره گروه مادی که منکر دخالت علم و شعور در پیدایش جهان می باشند ، در میان افراد بشر بسیار نادر و انگشت شمار بوده اند.
در میان این جمعیت بیشمار ، دانشمندان عالیقدری ، و فلاسفه ی گرانمایه ای ، محققان و کاشفان و مخترعان بزرگواری ،که در پی ریزی تمدن و پدید آوردن علوم و آراء بشری سهم بسزائی دارند ، و دانش و بینش فوق العاده آنها مورد پذیرش همه مردم جهان میباشد . چنین میگویند نظامات کاخ آفرینش، اثر یک اندیشه بزرگ آفرینندده ای توانا ، و زیبائی طبیعت و رنگ آمیزی حیرت آور ،و نقش و نگار ظاهر جهان ،اثر نقاش چیره دستی است که از روی علم و دانش بیکران خود ، به جهان ،هستی بخشیده و هر جزئی از اجزاءبیکران ، آن را روی نقشه و اندازه گیری خاصی آفریده است .
آنان به این اندازه اکتفا نکرده و می گویند: که آفریدگار جهان بشر را برای هدف و مقصد خاصی آفریده و هدف از آفرینش او را وسیله سفراء و پیامبران مخصوص خود بیان نموده است ، و برای تحصیل این هدف ، یک رشته تکالیف و وظائفی برای او مقرر نموده و برای افارد فرمانبرپاداشهایی و برای سرکشان کیفرهایی معین کرده است .
از طرف دیگرم شاهده میکنیم که در طول تاریخ مردانی پاک و دوراز هر نوع آلودگی ، با سوابقی درخشان خود را سفیران و پیامبران الهی معرفی نموده اند ، و در انجام رسالت خود از هر نوع فداکاری و جانبازی دریغ نکرده اند تا آنجا که گروهی جان و زندگی خود را ، در راه اهداف خود ( ارشاد مردم ) از دست داده اند ، و یک چنین فداکاری همه جانبه ، حاکی از اعتقاد راسخ آنان بصدق گفتار خود می باشد.
آیا تفاق یک چنین جمعیتهای مختلف که در میان آنها متفکران بزرگ ، و پی افکنان علوم ، و مردانی صالح و پاک وجود دارد ، کافی نیست که مارا ملزم کنند که در این باره به بحث و تحقیق بپردازیم ، زیرا بعید است که یک چنین جمعیت بیشمار ، راه خطا بروند و در تشخیص خود اشتباه کنند.
حقیقت این است که چنین رای همگانی از یک جمعیت بی طرف و بی غرض ، ما را به صحت ادعای آنان معتقد می سازد . زیرا در میان آنان هزاران دانشمند و متخصص در علوم و صنایع وجود دارد ، و اگر بشر عصر فضا نسبت با فکار و نظرات استادان علوم و پایه گذاران دیرینه تمودن ، بدبین و بدگمان باشد ولی هرگز نمی تواند انکار کند که لااقل اتحاد آنان براین نظر باعث احتمال در مغز و دماغ او می شود.
آیا در این صورت که احتمال می دهیم که برای این جهان خالقی باشد. و بشر را برای هدفی آفریده است و رشته حیات او را پس از مرگ قطع نمی کند وتکالیفی و وظایفی متوجه او ساخته است ، و هرفردی را به پاداش و کیفر اعمال خود می رساند ، صحیح است که بشر در همه چیز جستجو کند ولی درباره خدا جستجو نکند در همه چیزبیندیشد درباره دین نیندیشد؟ همه چیز را بشناسد و مبدء و منشاء جهان نشناسد؟ و خود را از در دوالم ، شک و تردید نرهاند؟
آیا عقل و خرد اجازه میدهد که ما موضوع خدا ومذهب – را که درصورت ثبوت در سرنوشت ما تأثیر عظیمی دارد نادیده بگیریم و دنبال آن نرویم؟ و این ضرر را که برای گروهی مقطوع و برای گروه دیگر محتمل است، بدست فراموشی بسپاریم؟
هیچ فردی پیش از تحقیق وبررسی ، نمیتواند ادعاء کند که خدا پرستی و موضوع رستاخیز و پاداشها وکیفرها پنداری بیش نیست و اگر در زبان بگوید در دل خلاف آنرا پذیرفته است دراین صورت وظیفه مادر برابر یک چنین موضوع مهم که محتمل است راست و پای برجا باشد، جز تحقیق و بررسی بیطرفانه چیزی نیست؟ و کسی که حاضر نیست درباره این مسأله مهم بحث وبررسی کند می توان نام او را یک انسان عادی نهاد.
می گویند اجتناب از هر نوع ضرر، قطعی و محتمل برای بشریک امر فطری است و لذا گاهی انسان به گزارش یک کودک ، یک فرد عادی، ترتیب اثر می دهد و به فکر تحقیق و بررسی می افتد چطور این انسان به یک چنین گزارش بزرگ که