لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
در اقسام و احکام شروط
1ـ شرط گاهی به فعلی از افعال طرفین عقد تعلق میگیرد مانند دوختن لباس
2ـ و گاهی به نتیجه و عوض از فعل تعلق میگیرد مانند شرط تملک کالایی خاص
3ـ شرط به صفتی از صفات عین معین تعلق میگیرد مانند اینکه حیوان، حامل باشد یا سجاده به رنگی خاص باشد.
شرط از این سه قسم خارج نمیباشد. اگر ایجاد وصفی مانند رنگ کردن در مبیع شرط شود یا در خرید گندم به نحو کلی بر فروشنده شرط شود که گندم را از نوع خاص تحویل دهد این دو شرط از قبیل نوع اول (شرط فعل) میباشد و اگر شرط شود که میوه شیرین باشد، این شرط از نوع سوم (شرط صفت) میباشد.
آیا حدیث نبوی همه اقسام سه گانه شرط را شامل میشود؟
همانا سخن پیامبر گرامی اسلام: «المؤمنین عند شروطهم به، دلالت مطابقی شامل همه انواع شرط میشود. البته مرحوم شیخ انصاری معقتدند حدیث نبوی شامل شرط صفت نمیشود. عبارت مرحوم شیخ در مکاسب چنین است: در صورتی که بعد از عقد روشن شود وصف مشروط، مفقود است. مشروط له فقط حق فسخ عقد را دارد: زیرا تحصیل وصف مفقود در عین معین معقول نمیباشد (یا کالا دارای وصف میباشد یا دارای وصف نمیباشد) لذا وجوب وفاء به شرط در مورد شرط صفت معنی ندارد و عموم حدیث نبوی به غیر مورد شرط صفت اختصاص دارد.
در صورتی سخن شیخانصاری صحیح است که مفاد حدیث نبوی، حکم تکلیفی ابتدایی باشد و وفاء به شرط بر مؤمنین واجب باشد. در این صورت گفته میشود وفا در شرط صفت متصور نمیباشد و تغییر واقع امکان ندارد یعنی یا مبیع دارای وصف است که تحصیل حاصل است یا آن وصف را دارا نمیباشد که آن کالا فاقد وصف مشروط است.
اگر بگوئیم مفاد مطابقی حدیث این است که مؤمنین به التزامات خود پای بندند و به مقتضای تعهدات و شروط خود متعهد میباشند لیکن پای بندی و وفا به تعهدات بر حسب مقتضای شرط متفاوت میباشد. اگر شرط انجام عملی باشد مشروط علیه مکلف است به آن اقدام کند و اگر شرط، وجود وصف در مبیع یا شرطی در مبیع (بنابر نظر مرحوم شیخ در برخی کلمات خود که قائل به عدم رجوع شرط به وصف میباشد) است عقد مستعد فسخ میباشد و اگر شرط غایت و نتیجه باشد مانند ملکیت، مقتضی ملتزم بودن به شرط، ترتیب اثر بر شرط و تسلیم کالا به مشروط له میباشد.
بطور کلی مفاد حدیث این میباشد: مؤمنان از تعهدات خود جدا نمیباشند. البته اثر این معیت و عدم انفکاک مختلف میباشد. اگر انجام امری شرط شود، عمل به آن واجب است و اگر وصفی شرط شود یا در عین مبیع شرط گردد و مبیع فاقد آن وصف باشد بایع مکلف است در صورت فسخ مشتری کالا را بپذیرد و اگر شرط نتیجه باشد ترتیب اثر دادن بر شرط بر مشروط علیه واجب است. در صورتی که نتیجه به نفس اشتراط محقق باشد. مانند اینکه کالایی به زید بفروشد و بر زید شرط کند که زید در خرید کالایی خاص وکیل او باشد و زید کالا را به وکالت از او خریداری کند. در این صورت بر موکل واجب است اقدام زید به خرید کالا به وکالت از او را تنفیذ کند.4 نتیجه اینکه مدلول مطابقی حدیث بنوی یک چیز است و آن اینکه مؤمنان پای بند شروط خود میباشند لیکن کیفیت التزام بر حسب موارد شرط متفاوت میباشد. اضافه میکنم: اگر بپذیریم که مفاد شرط فعل، تنها و جوب و فاء به شرط میباشد، وجوب وفا بر حسب مورد شرط متفاوت میباشد. بنابراین مانعی از شمول حدیث نبوی با این معنی نسبت به جمیع اقسام شروط نمیباشد.
شرط نتیجه
اگر نتیجه (یک عمل حقوقی) (مانند) ملکیت و زوجیت شرط شود و از اموری باشد که تنها به اشتراط محقق نمیشود، اگر قصد بر این باشد که آن نتایج با اسباب شرعی آن تحقق یابد، شرط فعل محسوب میشود.5 اگر قصد بر این باشد که آن غایات و نتائج، به نفس اشتراط در ضمن عقد، حاصل شود، اگر دلیل بر عدم تحقق آن نتایج، مگر به اسباب خاص غیر از صرف اشتراط وجود داشته باشد، در این صورت چنین شرطی مخالف کتاب و سنت میباشد و اگر نتیجه از اموری باشد که در تحقق آن صرف اشتراط در ضمن عقد کافی میباشد مانند وکالت، وصایت و اینکه میوه درخت ملک مشتری باشد واجب است بر این شرط، اثر آن، مترتب شود.
در صورتی که تردید کنیم، شرط مورد اشتراط از کدام نوع از دو نوع شرط میباشد، بطور مثال این شرط که مالی خاص که تابع یکی از عوضین نمیباشد، ملک یکی از متعاقدین باشد یا صدقه باشد، آیا تمسک به عموم «المؤمنون عند