لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
چکیده :
مقدمه انسان دارای سه بعد معرفتی، اخلاقی و رفتاری است که در هم تنیده و از هم متأثرند. از میان این سه، حوزه اخلاق، نه تنها بستری مناسب را برای رشد فضیلتها ایجاد میکند که زمینه روانی را برای پذیرش معارف وحیانی و عقلانی و تمایل به رفتارهای پسندیده را نیز هموار میسازد. در این میان توجه به اخلاق جنسی، به ویژه عنصر عفاف، جایگاهی خاص دارد تا آن جا که عفت جنسی بافضیلتترین عبادتها، برترین جهاد و از صفاتی دانسته میشود که زمینهساز بهشت است. 1ـ مدیریت فرهنگ عفاف؛ ضرورت و اهمیت تحولات اجتماعی در دهههای اخیر، آثار خود را بیش از هر چیز در حوزه اخلاق و تربیت جنسی نشان داده است. در طرح گسترش عفاف و حجاب که توسط نهادهای حکومتی، از جمله نیروی انتظامی پیگیری میشود آنچه ممکن است سبب نگرانی گردد، اقدام به اصلاح وضعیت پیش از دستیابی به تحلیلی جامع و برداشتی صحیح از واقعیتهای اجتماعی است. سخنان اخیر وزیر کشور دربارة ضرورت ساماندهی و تسهیل در ازدواج موقت نیز صرفنظر از اینکه مبتنی بر مطالعات کارشناسانه و تحلیل ابعاد مسئله بیان شده باشد یا نه، حاکی از دغدغههایی است که نه میتوان نادیدهاش گرفت و نه به آن بسنده کرد. اقداماتی که به حساسیتهای عمومی یا اخلاق فردی و اجتماعی و موقعیت خانواده گره میخورد، اگر توأم با عقلانیت در روش و جامعیت در تحلیل نباشد، کم نتیجه و پرمخاطره است. موارد زیر را میتوان دلیلی بر اهمیت و ضرورت عطف توجه به موضوع اخلاق جنسی و عفاف، به ویژه در مقطع کنونی دانست. 1ـ1ـ تأثیر فرهنگهای غیر اسلامی بر نگاه جامعه ایرانی سیاست کلی اسلام در موضوع اخلاق و تربیت جنسی، تسهیل در ارضای مشروع نیازها، پیشگیری از زمینههای گناه، تقویت خویشتنداری (عفاف)، تقویت احساس مسئولیت در دفاع از حریم جنسی، مقابلة جدی با مفاسد جنسی و اشاعة منکرات در محیط اجتماعی است تا ریسک مشارکت اجتماعی به حداقل برسد. از نگاهی دیگر نادیدهگرفتن نیازهای طبیعی انسان، مشکلات جسمی و روانی در پی خواهد داشت و حتی تضعیف جهات معنوی، افزایش زمینههای بزه و ایجاد مخاطره برای سلامت فرد، خانواده و اجتماع را فراهم میآورد. و پیامدهایی چون از میان رفتن حیا، توسعة فقر، تغییر ذائقه جنسی و ضعف پیوندهای زناشویی را به دنبال دارد. با وجود نگاه مثبت و واقعبینانة شریعت اسلام به این نیازها، جامعة ایران نگاه بدبینانهای به نیازهای جنسی دارد و گاه تربیت جنسی را صرفاً تاحد خود نگهداری فرو میکاهد. به دلیل همین نگاه منفی و غیر واقعبینانه در فرهنگ مسلط، کمتر کسی جرئت طرح مباحث اساسی را در این حوزه داشته است. 2ـ1ـ پیوند میان اخلاق جنسی و سیاست ارتباط میان این دو مقوله از چهار زاویه قابل بررسی است: اول. تغییرات فرهنگی و اخلاقی دو دهه اخیر در جامعه، نشان میدهد که نظام سلطه برای مقابله با موج اسلامیخواهی یا «بنیادگرایی اسلامی»، راهبردی مبتنی بر اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی کشورهای اسلامی و برداشتن حریمهای اخلاقی میان زن و مرد تدوین کرده است.[2] مراجعه به برخی نشریات عمومی و دانشجویی و سایتها، وجود این سیاست را تأیید میکند. هماکنون در میان سایتهای فارسی زبان، شکستن حریمهای اخلاقی، ترغیب به همجنسگرایی، شبههپراکنی در حوزة اخلاق جنسی به منظور ایجاد تردید در ارزشهای اخلاقی مقبول، استفاده از نارضایتیهای جنسی نسل جوان، جهت تبدیل آن به جنبشهای سیاسی به وفور صورت میگیرد. در مقابل، هرگاه نهادهای مسئول در نظام اسلامی، تدابیری برای سامانمند سازی روابط زن و مرد و پالایش فضای اجتماعی، آغاز میکنند به ناگاه بسیاری از گروههای سیاسی، از سلطنت طلب تا مارکسیست، همراه با برخی گروههای فمینیستی که جنبش زنان را پوشش فعالیتهای سیاسی قرار دادهاند، همصدا و همنوا به میدان مبارزه وارد میشوند.[3] دوم. حساسیت جامعة مذهبی نسبت به مفاسد جنسی و پیوند خوردن اخلاق جنسی با مشروعیت نظام سیاسی، مسئولیت دولت را در قبال آن دو چندان میکند. سوم. مدیران نظام، در بسیاری مواقع بحث عفاف و اخلاق جنسی را از زاویه استحکام نظام کاویدهاند. سیاسی شدن موضوع، به معنای نادیدهانگاری بخشی از ابعاد واقعیت، سبب شده که به موازات پررنگ شدن نگاه سیاسی مسئولان و معرفی شدن مقولههایی چون حجاب به عنوان نماد سیاسی، مخالفان سیاسی نظام نیز آن را به مثابه موضوعی برای مقابله سیاسی با نظام قلمداد کنند. چهارم. توسعة مفاسد اخلاقی نه تنها نظامهای اجتماعی چون خانواده، اقتصاد و فرهنگ را تهدید میکند، بلکه سبب اختلال در رفتارهای عقلانی نسل جوان میشود و میتوان انتظار داشت که حرکتهای آنان ناهمسو با اهداف نظام اسلامی و زمینهساز تعارض سیاسی باشد. 3ـ1ـ پیوند میان اخلاق جنسی و اقتصاد سرمایهداری تغییر در رفتار و اخلاق جنسی با تغییر مناسبات اقتصادی، ارتباطی تنگاتنگ دارد. افزایش محرکات جنسی از یک سو به تغییر الگوی مصرف در استفاده از لوازم آرایشی و پوشاک و به تبع آن منافع گروهی از سرمایهداران، گره خورده است؛ از سوی دیگر، با افزایش شمار مطبوعات گیشهای و منافع ناشرانی که تحریکزایی را وسیله امرار معاش میدانند، پیوند یافته و از سویی، منافع صاحبان شبکههای فساد و توریسم جنسی را تضمین کرده است. این مهم علاوه بر تبیین ضرورت تغییر در وضع موجود، میتواند پاسخی به این پرسش باشد که چرا مقابله با مفاسد جنسی و اصلاح اخلاق جنسی پرهزینه، مخاطرهآمیز و غالباً ناموفق است. 4ـ1ـ ناتوانی علوم اجتماعی از شناسایی دقیق معضلات جنسی در تحلیلهای آسیبشناسانه مشکلات خانوادگی و اجتماعی، کمتر شنیدهایم که معضلات جنسی مورد توجه قرار گیرد. این اشکال میتواند از دو نقطه ضعف علوم اجتماعی نشئت گرفته باشد: اول. غلبة گفتمان لیبرالیستی و چپ بر ساختارهای علوم انسانی که گاه با تمرکز بر مفاهیمی چون «طبقه» از شناسایی دیگر عوامل باز میماند و گاه با پذیرش آزادی از جمله آزادی جنسی، در زمرة ارزشهای پذیرفته شده، چشم بر پیامدهای تساهل جنسی فرو میبندد. دوم.
بیان مساله
در این تحقیق اهمیت حجاب از دیدگاه اسلام و نیز سازوکارهایی که اسلام برای عینیت بخشیدن به آن منظور کرده است مورد تحلیل واقع شده و عوامل موثر بر بدحجابی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد ایذه مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای دو قسمتی شامل 64 سوال بود که این پرسشنامه به تعداد 400 دانشجو داده شد که 200 تای آنها دانشجویان دختر بدحجاب و 200 تای دیگر دانشجویان دختر با حجاب بودند و با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند.
در تحقیق حاضر از روش تحقیق علی - مقایسه ای استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از آمار توصیفی شامل نمودار ستونی، میانه، میانگین، نما، ... و آمار استنباطی شامل آزمون T، کای دو، من ویتنی استفاده گردیده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد که:
وضعیت دینی دانشجویان در بدحجابی آنان موثر است.
وضعیت روانی دانشجویان در بدحجابی آنان موثر نیست.
خصوصیات شخصی شامل رشته تحصیلی، تعداد واحد گذرانده، سن، معدل دیپلم و ... تاثیری در بدحجابی دانشجویان ندارند، به جز متغیرهای علاقه مندی به رشته، اهمیت دادن به مدگرایی و میزان در تضاد دیدن پوشش زن با تلاش های اجتماعی، که این سه متغیر در بدحجابی تاثیر دارند.
نگرش های سیاسی در بدحجابی تاثیرگذارند.
وضعیت جسمانی در بدحجابی موثر نیست.