لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اگر دین بخواهد در این دنیا بماند یا باید در نهاد بشر جای داشته باشد در ژرفای فطرت جا داشته باشد یعنی خود در درون بشر به صورت یک خواستهای باشد که البته در آن صورت تا بشر در دنیاست باقی خواهد بود و یا لااقل اگر خودش خواسته طبیعی بشر نیست، باید وسیله باشد باید تامین کننده خواسته یا خواستههای دیگر بشر باشد. اما این هم به تنهایی کافی نیست باید آن چنان وسیله تامین کنندهای باشد که چیز دیگری غیر از دین و مذهب قادر نیست آن احتیاجات را تامین کند والا اگر چیزی در این دنیا پیدا شد که توانست مثل دین یا بهتر از دین آن حاجت و آن خواسته را که دین تامین می کرده است تامین کند، آن وقت دین از میان میرود خصوصا اگر بهتر از دین هم تامین کند ... . یک مثال محسوس عرض می کنم، خیلی ساده ... چگونه است که وقتی چراغ برق آمد چراغ موشی را باید از سرویس خارج کنیم؟ بشر چراغ موشی را برای چه کار میخواست؟ آن را برای حاجتی میخواست؟ چراغ برق آمد نورش از آن بهتر بود و هم دود نمیکرد پس دیگر چراغ اولی (موشی) را میاندازند دور ، باید برود، چون خواستهای را که تامین میکرد، برق خیلی بهتر از آن تامین میکند. اما اگر چیزی باشد که در اجتماع بشر آن چنان مقام و موقعیتی داشته باشد که هیچ چیز دیگر قادر نباشد جای آن را بگیرد آن خواستهای را که او تامین میکند، هنری که او دارد، هیچ چیز دیگر نتواند کار او را انجام دهد، نتواند هنر او را داشته باشد، ناچار باقی میماند. پس اگر دین بخواهد باقی بماند یا باید خودش جزو خواستههای بشر باشد یا باید تامین کننده خواستههای بشری باشد آن هم بدین شکل که تامین کننده منحصر به فرد باشد. اتفاقا دین هر دو خاصیت را دارد یعنی هم جز نهاد بشر است و هم جز خواستههای فطری و عاطفی بشر است و هم از لحاظ تامین حوائج و خواستههای بشری مقامی را دارد، که جانشین ندارد و اگر تحلیل کنیم معلوم میشود اصلا امکان ندارد چیز دیگری جایش را بگیرد
رعایت احکام دینی منافاتی با آزادی انسان ندارد
دین اسلام انسان را به آزادی دعوت می کند به همین دلیل رعایت اصول و احکام دین با آزادی انسانها منافاتی ندارد، این دین است که اصول و ارزشهای اخلاقی را تبیین کرده، پیروان خود را به رعایت و تقویت ارزشهای اخلاقی دعوت می کند، این اعتقاد به باورها و ارزشهای بنیادین گوهر هر دین را تشکیل داده و به انسان برای دستیابی به حقیقت کمک می کند. دکتر سید حسن اسلامی پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب در گفتگو با "مهر" دین را دعوت به آزادی معرفی کرد و گفت: وقتی پیامبر اسلام(ص)، انسانها را به اسلام فرا می خواند به آنها می گوید از پیوندهای
گذشته خود ببرید و خود انتخاب کرده و مسئولیت این گزینش را برعهده بگیرید، مخالفان در پاسخ می گویند ما راهی را ادامه می دهیم که پدرانمان دنبال کردند که بی تردید این تقلید است نه آزادی. وی با اشاره به اینکه رعایت اصول و احکام دین با آزادی انسانها منافاتی ندارد، افزود: ما در انتخاب دین مختار هستیم اما زمانی که آن را پذیرفتیم باید چارچوب آن را نیز در نظر بگیریم و این مانع از اختیار انسان نیست بلکه عین آزادی است. پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب با اشاره به تعاریف مختلف و متفاوت از دین گفت: در همه ادیان اعتقاد به ماوراء و وجود موجودی فراتر از انسان که رابطه ای میان او و انسان از طریق ارسال کتاب و فرستادن پیامبران وجود دارد دیده می شود . اسلامی افزود: این دین است که اصول و ارزشهای اخلاقی را تبیین کرده، پیروان خود را به رعایت و تقویت ارزشهای اخلاقی دعوت می کند، این اعتقاد به باورها و ارزشهای بنیادین گوهر هر دین را تشکیل می دهد که به انسان برای دستیابی به حقیقت کمک می کند. وی در مورد ضرورت وجود دین در جامعه معاصر گفت: دو دیدگاه در مورد دین وجود دارد، اگر دین را مجموعه ای از اعمال ظاهری بدانیم ممکن است با رشد علم و تکنولوژی نیاز به آن کمرنگ شود اما اگر دین را متعلق به یک موجود فراطبیعی بدانیم که موجب رشد ارزشهای اخلاقی می شود همواره به آن نیاز داریم . وی افزود: نیاز به دین حتی با از بین رفتن دین به طور رسمی نابود نمی شود، همانگونه که در شوروی سابق نوعی شبه دین پدید آمد و گرچه انجیل کنار رفت اما کتابهای مارکس و لنین جایگزین آن شد چرا که نیازهای فطری انسان باید به طریق درست و با مراجعه به متون اصلی و مقدس دین برآورده شود. اسلامی نیاز به دین را به حداقلی و حداکثری تقسیم و اظهار داشت: نیاز حداقلی معتقد است که دین تنها نیازهای کلی انسان را پاسخ داده و برخلاف نیاز حداکثری وارد جزئیات نمی شود و اسلام مدعی است که به همه زمینه ها پرداخته اگر چه نگاه پیروان اسلام به آن نیز بسیار مهم است. معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سالهای پیشدبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا میکند و عادت دینی در او پدید میآید. باید در سالهای راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دورهی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر میتواند به درجهای برسد که انسان در غیاب اشیا هم دربارهی آنها فکر کند، در حالیکه در سالهای قبل از دورهی راهنمایی، رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما میتوانیم در دورهی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشهی دینی صحبت کنیم و به پرسشهایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنان را در این مرحله بالا ببریم.از مسؤولیتهایی که باید در سالهای قبل از دورهی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنان بیاموزیم. در سالهای راهنمایی به بعد، بچهها کم کم از چرایی مسائل سؤال میکنند و میخواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا بهحال نماز خوانده است و اکنون هم میخواند، اما حالا میخواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او میخواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشهی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونهها و شواهدی مستدل و روشن در بحثتان بهره بگیرید. اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّیمان مانند: سخنان پیامبر «صلی الله علیه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستانهایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، میتوانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایتها، ضربالمثلها، داستانها ، خاطرات و موضوعهای تاریخی یاد میکنید، بحثتان شیرینتر میشود و جذابیت و گیرایی آن بالا میرود.