لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 61 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کارگران خارجی (قسمت اول)
- مفهوم کارگر خارجی
وقتی که واژه کارگران مهاجر یا خارجی بکار برده می شود بدو پدیده اشاره می گردد که به اندازه کافی با هم اختلاف دارند و در مورد ایالات متحده ، برابر گزارش آقای پ . هرزوگ بطور روشن از همدیگر مشخص اند .
گاه مهاجر Immigrant کسی است که به کشور پذیرنده می آید تا برای مدت طولانی مستقر شود . او در طول زمان شهروندی رابدست خواهد آورد ، مانند مهاجرانی که از اروپا آمدند و در جریان قرن نوزدهم جمعیت آمریکای شمالی را تشکیل دادند .
گاه مهاجر در کشور پذیرنده کاری را جستجو می کند که در کشور خویش موفق به یافتن آن نمی شود . اما مقصودش این نیست که در آنجا باقی بماند . او گهگاه به کشور خود میرود ویک روز هم بصورت قطعی بدان باز می گردد. این وضع مهاجرت فعلی مکزیکیها ( شیکانوها ) به ایالات متحده آمریکا است .
در ایالات متحده آمریکا ، تفکیک دومی هم می شود که ارزش کلی دارد در برابر مهاجری که جهت کار کردن خواه برای مدت طولانی و خواه بطور موقت می آید ، غیر مهاجر non – Immigrant قرار می گیرید ، یعنی کسی که توقفش فقط جنبه گذرا دارد همانند یک دانشجوی در حال کارآموزی یا حقوق بگیری که بطور موقت به کار دیگری ( فرعی ) اشتغال دارد یا یک جهانگرد . در این مطالعه وضع آن دسته از خارجیان که جز به صورت استثنائی برای هدفهای شغلی نمی آیند بکنار نهاده شده است . در ایالات متحده آمریکا مهاجرت قطعی و مهاجرت موقت بیش از آنکه در کنارهم وجود داشته باشند جانشین یکدیگر شده اند . این وضع در مورد فرانسه نیز مشاهده میشود . فرانسه مدت مدیدی کشور مهاجرت طولانی بود که جذب مهاجران را ( در جامعه فرانسوی) بصورت پذیرش به تابعیت Naturalisation بدنبال داشت ( لهستانیها - ایتالیائیها ) . این کشور در حال حاضر تمایل دارد ، جز مکان موقت کار یا عرضه شغل نباشد ، عرضه ای که پرتغالی ها یا الجزایریهائی را که غالباً قصد ماندن طولانی ندارند جلب می کند . همین وضع در آلمان وجود دارد که کارگران را جز برای یک دوره محدود نمی پذیرد ( نظام جایگزینی ) و هیچگاه یک کشور مهاجر پذیر برای مدت طولانی نبوده است وتابعیت اکتسابی را به سختی اعطاء می کند ( اگر چه اخیراً تمایلی برای شناخت حق اقامت و تمدید پروانه کار بعد از مدت معینی ( پنج سال ) وجود دارد . ) بنظر می رسد که در انگلستان مهاجرت های اخیر ، برخلاف مهاجرت به آلمان و فرانسه ، مهاجرت دراز مدت باشد .
این تفکیک ، نتایج حقوقی چندی در پی دارد . وضعیت مهاجر دائمی و شرایط جذب او در بین مردم آن کشور ، قسمت اعظمش به حقوق تابعیت مربوط است لیکن وضعیت مهاجر موقت و شرایط پذیرش او به کار به حقوق کار مربوط می شود ( سیاست اشتغال ).
2- کشورهای مهاجر پذیر و کشورهای مهاجر فرست
طبیعتاً تمایل بر این است که کشورهای مهاجر پذیر را در برابر کشورهای مهاجر فرست قرار دهند . اما تفکیک آنها به این آسانی هم نیست . تغییر و تبدیل هایی به وقوع می پیوندد و فلان کشوری که مهاجر فرست بوده در یک زمان معین دیگر مهاجر فرست نمی باشد .
مثلاً ایتالیا بعد از یک قرن ، در نتیجه صنعتی شدن ، عزیمت کارگرانش برای کار در کشورهای دیگر تقریباً بطور کامل ، متوقف شده است بدون آنکه از آن کشور ، مملکتی مهاجر پذیر ساخته شود . مسائل حقوقی ویژه ای - جدا از آنچه که وضع صرفاً مدنی تبعه خارجی بر می انگیزد - مطرح نمی شود مگر وقتی که توسل به کارگران خارجی بصورت پدیده ای منظم در آید .
مورد آلمان جالب است . تا 1955 آلمان هیچگاه کارگران خارجی را بصورت انبوه نپذیرفته بود . طی 15 سال اخیر است که این کشور در این راه وارد شده است . از این پس در جمهوری فدرال آلمان سیاست منظم پذیری وجود دارد .
انگلستان که تا قرن بیستم کشور مهاجر فرست بود کشوری مهاجر پذیر شده است . در حالیکه به موازات آن کشوری مهاجر فرست به ممالک مشترک المنافع « سفید » ( استرالیا ، زلاندنو ، کانادا ) باقی مانده است . آنچه هرنوع مطالعه ای را غیر کامل می سازد فقدان اطلاعات مربوط به سیاست های منظم مهاجرت و مسایل ناشی از کارگرانی است که بعد از مهاجرت به کشورهای خود بطور قطعی باز می گردند .
بین گزارشهای ملی، پاره ای خاطر نشان می کنند که کشورشان مهاجر پذیر نیست و تعداد کارگران خارجی در آن ناچیز است . وضع در گزارش یوگسلاوی یا ایتالیا بدین منوال است . اما در کشورهایی که مهاجرت کردن مورد تشویق ویا لااقل تحت نظارت وکنترل است ، تحقیقات مربوط به نهادهای حقوقی مهاجرت باید بصورت عمیقتری انجام گیرد .
3- کارگران مهاجر و استعمار زدائی
وضع کشورهای خارجی در کشورهایی که از لحاظ صنعتی بودن در سطح بالایی قرار دارند ، و اساساً در اروپای غربی ، بتدریج در ردیف مهمترین مسائل عصرما در می آید . این وضع جای سرنوشت مردم استعمار زده را گرفته است . تقاضای استقلال سرزمینهای استعمار زده ( مستعمره ) جای خود را به درخواست احترام به حیثیت کارگران مهاجر داده است .
در واقع پس از افول استعمار شاهد بکار بردن دو روش مکمل هستیم که بعنوان جانشین آن بکار می روند . یکی انتقال سرمایه ها به جائیکه نیروی کارفراوان و ارزان است ، این نیروی کار از تایوان تا سنگاپور، از مکزیک تا اسپانیا بکار گرفته شده است . دیگری انتقال نیروی کار قابل استفاده از کشورهایی است که دارای جمعیت زیاد - ولی بدون سرمایه - هستند به مراکز صنعتی است . روزی ملاحظه خواهد شد که این دو یک پدیده اند ، افول حاکمیت دولتها به نفع ظهور بازار جهانی واحدی که در صحنه آن بدون محدودیت ، قدرت سرمایه بین المللی اعمال می شود .
اگر کشورهای اروپای غربی باستثنای وضع گذرا وموقت ایتالیا ، کشورهای مهاجر پذیر شده اند - وباید برروی واژه « شدن » تأکید کرد - بنظر می رسد که رابطه این حالت با پایان امپراطوریهای استعماری روشن باشد . از آنجاکه گویی نوعی استثمار نیروی کار کشورهای فقیر یک ضرورت مطلق برای توسعه اقتصادی است ، این نیرو را در لندن بکار می گیرند ، وقتی که نمی توان دیگر آنرا در بمبئی بکار برد ، در پاریس از آن استفاده می کنند ، هنگامیکه دیگر در الجزایر نمی توان آنرا بکار گرفت .
گاه نیروی کار بدین ترتیب به طرف کارخانه ها میرود و گاه کارخانه ها به جستجوی نیروی کار می پردازند . این گرایش زیر فشار شرکتهای چند ملیتی افزایش یافته است . کمپانی رنوکارخانه ای در اسپانیا در الجزایر می سازد و به موازات آن ، کارگران اسپانیایی یا الجزایری را به فرانسه می آورد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 91 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از غزنویان تا مغولان، ترم 3
استاد مشرف 3واحد
چگونگی بقدرت رسیدن غزنویان به (ترکان).
در واپیسین روزهای حکومت سامانی دستگاه نظامی ترکان بر این دولت استیلا یافته بود.
منابع موجود حکایت از آن میکنند که رهبر ترکان اسپتکین بقدری نفوذ یافت که قسمت هایی از خراسان در اختیار آنان قرار گرفت. مسئله جانشینی در میان آخرین امرای سامانی مشکلی بسیار بزرگ بود. در این رقابت برای بدست گرفتن قدرت ترکان بی شک و تردید بهره برداری سیاسی خاصی نمودند. این مسائل موجب آن شد که اسپتیکن قسمت های تحت تصرف سامانی را ترک گفته به غزنه وارد شود ودرآنجا دولتی مستقل در دولت بخارا تاسیس نمود و شالوده امپراطوری آینده غزنوی را پی افکند. یکی از خصایص آخر دوره دولت سامانی از بین رفتن طبقات کشاورز بود. ظهور ترکان از طریق نظام غلامان دربار وقدرت گرفتن آنان زوال چنین حکومتی را تشریح میکرد. زمانیکه ترکان به دیانت اسلام گرویدند حتی از نظر آئین نیز با توجه به حمایت آنان از خلفای عباسی موجب پیشرفت نفوذ آنان گردید. این پذیرش اسلام از سوی آنان موجب شد که کوچ بزرگ ترکان نیز به مناطق متصرفه سامانی گسترش یابد و اسکان ترکان در این سرزمینها از همین زمان آغاز شد. تاسیس غزنوی در مشرق ایران نشانه بزرگی از نمایش قدرت آنان در برابر حکومت های بومی ومحلی است.
باید توجه کردکه حتی پیش از این دوران گسترش و رخنه آرام ترکان به سرزمینهای ایرانی آسیای میانه و حتی کرانه های دریای خزر از چندین سده پیش آغاز شده بود بعضی از امرای ایرانی برای ایستادگی در مقابل مهاجمان عربک از این ترکان کمک دریافت میکردند. علاوه بر این سپاه مزدور ترکان نیز برای حفظ مرزها اجیر شده بود. وضعیت سیاسی سامانیان در آخرین روزهای قدرت که موجب به هم ریختگی وحدت حکومتی شده بودو آنان راگرفتار جنگ های بی رحمانه نموده بود از عللی است که موجبات استخدام این ترکان رابه عنوان یک نیروی نظامی کارآمد توجیه می کند. البته این نکته قابل ذکر است که دردوران اقتدار سامانیان بخصوص زمان اسماعیل سامانی ترکان مغلوب و منکوب سپاه سامانی بودند. امابعدها گردهمایی بزرگ ترکان که درخدمت خلفاء و حکام ایرانی بودند و مشاغل نظامی داشتند. توانستند بقدرت نزدیک شوند. بعضی از خلفای عباسی بجای تیکه کردن برسپاه خراسانی بقدرت نظامی ترکان اعتماد نمودند. ناگفته نماند که اغلب سرداران سپاه ترک از غلامان بودند واز نژادهاو ملیت های گوناگون بطوریکه درزمان سامانی یک وجه اقتصادی دولت سامانی تجارت غلامان ترک بود و صدور برده از طریق مرزهای دولت سامانی عوارض راهدارزیادی نصیب آنان می نمود. ترکان به واسطه دلیری ومهارت درسواری بیشتر مورد نظر بودند. وخلفاء وحکام به استخدام نگهبانان شخصی خود از این غلامان با هم همچشمی می نمودند. از برکت همین لشکریان حرفه ای است که ترکان بعدها به امپراطوری نیز رسیدند حتی درزمان قدرت آل بویه وسامانی سواران ترک مانند نیروهای بومی مد نظر بودند. بااین حال فقط در دوران سلجوقی می باشد که آنان توانستند درتمامی ایران صاحب زمینهای وسیع وحکومت مرکزی میشوند. غزنویان غیر مستقیم از چنین اوضاع واحوالی که درواپسین روزهای قدرت سامانی برقرار بودو دولت سامانی گرفتار تجزیه انقلابات مردمی و اختلافات برسر جانشینی بود استفاده کرده یکی از سران سپاه ترک به نام آلپتکین باوزیر آن دوره ابوعلی محمد بلعمی متحد گردیده و به تعبیر نویسنده کتاب تاریخ ایران ریچارد فرای این کودتای وزیر و حاکم نظامی ترک منجر به تشکیل حکومتی در غزنه در شمال افغانستان شد. که در واقع خارج از مرزهای سامانی بود. البته ترکان در این نواحی از طریق پیوند خویشاوندی باحکام محلی توانستند استقرار حکومت خودرا برقرار سازند. با ایشان تازمان سبکتکین برروی سکه های ترکان نام حکام سامانی آمده است. وهم اوست که غلام اسپتکین بود وتوانست قدرت غزنوی را به جایی برساند که بعدها به پسرش محمود به ایجاد امپراطوری موفق شود.