لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیشگفتار
شهرکهای صنعتی در کشور ما از قدمت دیرینه ای برخوردار نمی باشند . اجتماع سازمان یافته واحدهای صنعتی متناسب با استعداد مناطق محل استقرار موجبات هم افزائی و بهره وری مطلوب از منابع را فراهم می سازد و علاوه بر ایجاد اشتغال مولد به رشد تولید داخلی و ارتقاء سطح فناوری می انجامد . در نظام استمرار جمعی واحدهای صنعتی ، تولید کنندگان کوچک و متوسط با دستیابی به پتانسیل هم مکانی سهم مناسبی ا ز بازار تقاضا را به خود اختصاص می دهند و همین عامل اسباب رونق مستمر و افزایش کمی آنان را به دنبال می آورد .
آموزشهای تخصصی در مجموعه های متمرکز به آسانی می تواند جامعه عمل بپوشد و نقش مهم خود را در ارتقاء کیفی محصولات و کاهش قیمت تمام شده آنان با بکارگیری فناوریهای نو و مدرن بخوبی ایفا نماید .
کاهش هزینه های عمومی ناشی از استفاده از منابع آب متمرکز و شبکه های برق و گاز و تلفن و فاضلاب و تصفیه خانه اختصاصی ارائه خدمات پیمانکاری جزء از سوی واحدهای بزرگ به تولید کنندگان کوچک مجموعاً موجبات تمایل مسئولان و مدیران صنعتی برای استقرار سازمان یافته واحدهای تولیدی را فراهم می سازد و از همه مهمتر جلوگیری از تداخل غیر ضرور و بافت های مسکونی و تجاری شهری با بافت صنعتی اسباب رویکرد به اجتماع سامان یافته کارخانجات و صنایع را به دنبال داشته است .
در اواخر سال 1362 قانون راجع به تأسیس شرکت شهرکهای صنعتی به تصویب مجلس رسید و از سال 1363 فعالیت این شرکت آغاز شد و بتدریج در استانهای مختلف کشور شرکتهای تابع ایجاد شدند .
سوابق موجود نشانگر آن است که در سالهای اولیه تأسیس ، طراحی برخی از شهرکهای صنعتی توسط مشاورین شهر ساز انجام شده لیکن بتدریج بدلیل ماهیت درآمد هزینه بودن شرکتهای شهرکهای صنعتی موجباتی فراهم گشته است که کار طراحی شهرکهای صنعتی و قبل از آن مطالعات امکان پذیری احداث راساً توسط شرکت شهرکهای صنعتی انجام شود .
شکل گیری چنین نظام مندی در درون سازمان شهرکهای صنعتی برخاسته از تجارب مثبت و منفی طراحی های انجام شده در برخی از شهرکهای صنعتی توسط مشاورین بخش خصوصی است . فرآیند طراحی و احداث یک شهرک صنعتی تفاوتهای اساسی با طراحی و احداث یک شهرک مسکونی دارد که تنها به شیوه معماری آنها محدود نمی شود . بلکه در مبانی اقتصادی شکل گیری آنان این تفاوت آشکار وجود دارد . مسکن نیاز اساسی مردم است و اجتماعی زندگی کردن از خصائل ذاتی انسانها ، پس بناچار در جائیکه امکان زندگی جمعی فراهم می شود ، مراکز سکونتی اعم از روستاها و شهرها شکل می گیرند و علم شهرسازی و معماری شهری بعنوان یک ضرورت خود را نمایان می سازد در حالیکه ساخت و ساز مجموعه های صنعتی زمانی جامعه عمل می پوشد که قبل از آن شرایط اقتصادی ، فضای مناسبی برای تمایل به سرمایه گذاری صنعتی به عوامل متعددی از قبیل وجود افراد کارآفرین و خلاق و دارای روحیه ریسک پذیری بالا ، وجود سرمایه امکان دسترسی به دانش فنی و نیروهای متخصص ، وجود بازار تقاضا و دهها عامل دیگر وابسته است و همین باعث می شود که فرآیند احداث کارخانجات چه به صورت انفرادی و چه بصورت جمعی فرآیندی زمان بر باشد . در عین حال از آنجا که استقرار جمعی واحدهای تولیدی محاسن زیادی از جمله جلوگیری از هدررفتن اراضی زراعی ، حفظ محیط زیست ، کاهش زمان ساخت و ساز صنعتی و حضور هر چه سریعتر در بازار رقابتی کالاها را بدنبال دارد دولتها پیشگام ایجاد شهرکها و مجموعه های صنعتی می شوند تا پشتیبانی لازم از توسعه صنعتی را بعمل آورند اینجاست که برنامه ریزی فاز بندی عملیاتی برای ایجاد یک شهرک صنعتی ضرورت می یابد تا برنامه های استقرار صنعتی و توسعه شهرک را به درستی میسر نماید . از دیگر تفاوتهای یک شهرک صنعتی با شهر مسکونی زمان حضور مردم رد آنها و چگونگی رفت و آمد و جابجائی در داخل شهرک صنعتی است در شهرک صنعتی با تعاریفی که در کشور ما وجود دارد هیچ امکان سکونتی برای مردم را پیش بینی نمی کند و آمد و شد کارکنان نیز معمولاً با وسائط نقلیه در ساعات اولیه صبح و بعدازظهر انجام می شود . بعبارت دیگر در شهرک صنعتی به مقوله عابران پیاده کمتر برخورد می کنیم . اوج ترافیک در این شهرکها ساعات شروع بکار واحدهای تولیدی و زمان تغییر شیفت ها است و در غیر از این ساعات رفت و آمدهای مختصر مربوط به جابجایی مواد اولیه و کالای ساخته شده کارخانجات می باشد که متناسب با میزان استقرار واحدهای تولیدی و رونق آنها در نوسان می باشد . بر این اساس مواردی از قبیل عرض معابر اعم از پیاده روها و خیابانها می تواند متفاوت از طراحی های شهری باشد و با نگرشی اصولی و دیدگاهی مبتنی بر اقتصاد مهندسی صورت پذیرد .
حتی طراحی و تأمین تأسیسات زیر بنائی در یک شهرک صنعتی با آنچه در مراکز سکونتی صورت می پذیرد می تواند متفاوت باشد محل عبور شبکه های آب و برق و گاز و تلفن و شیوه دادن انشعاب به واحدها و ضرورت رعایت حریم آنان و همچنین حجم بالای مصارف ، طراحان را به الزام رعایت ویژگی های خاص مجموعه های صنعتی اعم از شهرک و یا شهر صنعتی وامی دارد .
پس از انجام مراحل امکان سنجی و مطالعات مکان یابی و تصویب مراجع ذیصلاح ، طراحی استقرار شهرک صنعتی در زمین مورد نظر به شرح ذیل انجام می پذیرد .
مراحل طراحی شهرکهای صنعتی :
تهیه نقشه توپوگرافی
مطالعات و طراحی فاز یک
مطالعات و طراحی فاز دو
1- تهیه نقشه توپوگرافی
نقشه برداری و تهیه نقشه های توپوگرافی در انجام پروژه های مطالعاتی شهرکهای صنعتی نقش زیربنایی دارد که پایه و اساس مراحل متعدد مطالعاتی طراحی و اجرایی هر شهر ک می باشد . با توجه به مساحت زمین شهرک صنعتی و عوارض طبیعی و مصنوعی موجود در آن و چگونگی ابعاد عوارض ، مقیاس تهیه نقشه توپوگرافی متغیر بوده و چون در مراحل بعدی محاسبات و برآوردهای مختلف برروی نقشه انجام می گیرد هر چه مقیاس نقشه بزرگ تر باشد دقت محاسبات و برآوردها دقیق تر خواهد بود .
با توجه به مطالب فوق الذکر مقیاس نقشه توپوگرافی شهرکهای صنعتی و خواهد بود که در مناطق کوهستانی و تپه ماهور منحنی میزان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی
دیباچه
مثنوی ، کتابی است تعلیمی و درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف و …
و مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف ، معروف شده است . مثنوی ، دریای ژرفی است که در آن می توان در آن غواصی کرد و به انواع لآلی و اقسام گوهر های معنوی دست یافت .
بی گمان درخشان ترین کار حُسام الدین این بود که با لیاقت و درایتی کم نظیر توانست مولانا را از عالم جذبه و استغراق محض بدر آورد و وی را متوجه عالم تمکین نماید تا معارف و تجارب باطنی او که به اوج پختگی و زبدگی رسیده بود به ظهور رسد و چراغ راه علم بشریت شود .
تکرار در مطالب مثنوی ، بسیار به چشم می خورد و این تکرار ها صورت تکرار دارد و در معنا تکرار نیست هر کدام از مطالب مکرر در مثنوی ، حاوی نکته ای تازه و نغز است .
دیگر آنکه مثنوی ، سه نوع مخاطب دارد : عام ، خاص ، اخص .
پاره ای از ابیات مثنوی ، متوجه عام مردم است گویی که مولانا در مجلس وعظ و خطابه حاضر شده و سخنانی در سطح افهام عموم و اذهان مردم ایراد می کند از قبیل نصایح و پند ها ، و گمان به قدر توان خود از آن سخنان بهره مند می شوند : مانند :
این جهان کوه است و فعل ماندا سوی ما آید نداها را صدا
قصه دوم مخاطبان خاص است . مطالبی است که مولانا با یاران دمساز و همدمان همراز خود در خلوت گفته است .
بخش سوم ، مخاطبان اخص دارد نوعی حدیث نفس است که مولانا در حالت جذبه و شور عشق و یا در مراقبه و استغراق داشته است . و به طور کلی کلام مولوی ساده و دور از هر گونه آرایش و پیرایش است ولی او در عین سادگی چنان به مهارت سخن پرداخته است که بی تردید او را در ردیف اول فصحهای زبان آور فارسی قرار دارد . این کلام ساده فصیح منسجم گاه در نهایت علو و استحکام و جزالت و همه جا مقرون به صراحت و روشنی و دور از ابهام و ناگویایی عبارت است .وی در شرح جزئیات مطالب و حالات مختلف اطوار نفسانی افرادی که در حکایات و در قصص می آورد یا در شرح مشکلات و مسائل عرفانی با سادگی تمام چنانچه درخور فهم خواننده آید و در ایضاح مطالب گوناگون که پیش می گیرد . با توسل به تمثیلات و قصص و استناده به امثال و حکم متداول در عصر خود ، مهارت خاصی دارد . وسعت اطلاع او نتنها در دانشهای گوناگون شرعی بلکه در همه مسائل ادبی و معضلات عرفانی و فرهنگ عمومی اسلامی حیرت انگیز است . کلام گیرنده وی که دنباله سخنان شاعران خراسان و در بنا و اساس تحت تأثیر آنان است ، شیرینی و زیبایی و جلای خاصی دارد و در درجه ای از دلچسبی و دل انگیز است که عارف و عامی و پیر و جوان را با هر عقیدت و نظری که باشند به خود مشغول می سازد .
شاید مهمترین علت نفوذ مولوی در هر طبقه و پیروان هر شیوه و مسلکی آن باشد ، که وی در فوق مسائل دینی و عرفانی شاعر است . شاعری حساس و جهان بین ، شاعری که با دلهای پاک و درون های صافی کار دارد و عشقی سوزنده و حاد سلسله جنبان او در همه احوال و اطوار است . او چنان که خود می گفت با هفتاد و سه مذهب یکی بود و سختگیری و تعصب را خاصی و نوعی از ناپختگی می شمرد و خود برتر و بالا تر از همه اعتقادات قرار داشت .
مضامین حوضه عاطفی مولانا چه در مثنوی و چه در غزلیات شمس برگرفته از تجلیات عاطفی و سایه ای از من اوست که خود نموداری است از سعه وجودی او و گسترشی که در عرصه فرهنگ و شناخت هستی دارد .
عواطف برخی از شاعران ، مثلاً شاعران درباره از من محدود و حقیری سرچشمه می گیرد و عواطف شاعران بزرگ از من متعالی . اما آفاق عاطفی مولانا جلال الدین به گستردگی ازل تا ابد و اقالیم اندیشه او به فراخانی هستی است و امور جزئی در شعرش کمترین انعکاسی ندارد . جهان بینی او پوینده و نسبت به هستی و جلوه های آن روشن است از این رو « تنوع در عین وحدت » را در سراسر جلوه های عاطفی شعر او می توان دید . مولانا در یک سوی وجود ، جان جهان را میبیند و در سوی دیگر جهان را . در فاصله میان جهان و جان جهان است که انسان حضور خود را در کاینات تجربه می کند .
دامنه تخیل مولانا و آفاق بینش او چندان گسترده است که ازل و ابد را به هم می پیوندد و تصویری به وسعت هستی می آفریند . بعضی از تصاویر شعری او ممتازند و سراینده را نمی شناسانند .
مولانا زیبایی را در عظمت و بی کرانگی می جوید . عناصر سازنده تصاویر ممتاز شعری او مفاهیمی هستند از قبیل مرگ و زندگی و رستاخیز و ازل و ابد و عشق و دریا و کوه . صور خیال در اندیشه ناب عرفانی مولانا جای خود را باز کرده است و در خدمت الفاظ مثنوی معنوی در آمده است .
صنایع بدیعی و بیان را در اجزای وجودی اشعارش به کار گرفته است و با مدد جستن از آیات و احادیث قرآنی بر اعجاز سخنی خویش افزوده است که در این مقاله سعی بر این است که سر خیال در جلد سوم مثنوی درباره بدیع که شامل صنایع لفظی و معنوی می باشد مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و از زیبایی کلام سخن انگیز مولانا ، سر تعظیم فرود آوریم و در پایان دیباچه متذکر می شوم که کتب مورد استناد آرایه های ادبی کتاب مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی براساس نسخه تصحیح شده رنیولد نیکلسون می باشد .
باسمه تعالی
نگاهی به بدیع در دفتر سوم مثنوی
1- صنایع لفظی انواع جناس و واج آرایی
3- قوتت از قوت حق می زهد نه از عروقی کز حرارت می جهد
قوتت = نیرو و توان قوت = ارده و فرمان خدا
5- سقف گردون کار چین دایم بود نه از طناب و استنی قائم بود
دایم و قائم = جناس ناقص اختلافی
9- چونکه موصفی به اوصاف جلیل زآتش امراض بگذرد چون خلیل
جلیل و خلیل = جناس ناقص اختلافی
10- گردد آتش بر تو هم برد و سلام ای عناصر مر فراجت را غلام
سلام و غلام = جناس ناقص اختلافی
19- این گهی بخشد که اجلالی شوی وز دغا و از دغل خالی شوی
دغا و دغل = جناس ناقص اشتقاقی
24- چون گیاهش خورد حیوان گشت زفت گشت حیوان لقمه انسان و رفت
زفت و رفت = جناس ناقص اختلافی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی
دیباچه
مثنوی ، کتابی است تعلیمی و درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف و …
و مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف ، معروف شده است . مثنوی ، دریای ژرفی است که در آن می توان در آن غواصی کرد و به انواع لآلی و اقسام گوهر های معنوی دست یافت .
بی گمان درخشان ترین کار حُسام الدین این بود که با لیاقت و درایتی کم نظیر توانست مولانا را از عالم جذبه و استغراق محض بدر آورد و وی را متوجه عالم تمکین نماید تا معارف و تجارب باطنی او که به اوج پختگی و زبدگی رسیده بود به ظهور رسد و چراغ راه علم بشریت شود .
تکرار در مطالب مثنوی ، بسیار به چشم می خورد و این تکرار ها صورت تکرار دارد و در معنا تکرار نیست هر کدام از مطالب مکرر در مثنوی ، حاوی نکته ای تازه و نغز است .
دیگر آنکه مثنوی ، سه نوع مخاطب دارد : عام ، خاص ، اخص .
پاره ای از ابیات مثنوی ، متوجه عام مردم است گویی که مولانا در مجلس وعظ و خطابه حاضر شده و سخنانی در سطح افهام عموم و اذهان مردم ایراد می کند از قبیل نصایح و پند ها ، و گمان به قدر توان خود از آن سخنان بهره مند می شوند : مانند :
این جهان کوه است و فعل ماندا سوی ما آید نداها را صدا
قصه دوم مخاطبان خاص است . مطالبی است که مولانا با یاران دمساز و همدمان همراز خود در خلوت گفته است .
بخش سوم ، مخاطبان اخص دارد نوعی حدیث نفس است که مولانا در حالت جذبه و شور عشق و یا در مراقبه و استغراق داشته است . و به طور کلی کلام مولوی ساده و دور از هر گونه آرایش و پیرایش است ولی او در عین سادگی چنان به مهارت سخن پرداخته است که بی تردید او را در ردیف اول فصحهای زبان آور فارسی قرار دارد . این کلام ساده فصیح منسجم گاه در نهایت علو و استحکام و جزالت و همه جا مقرون به صراحت و روشنی و دور از ابهام و ناگویایی عبارت است .وی در شرح جزئیات مطالب و حالات مختلف اطوار نفسانی افرادی که در حکایات و در قصص می آورد یا در شرح مشکلات و مسائل عرفانی با سادگی تمام چنانچه درخور فهم خواننده آید و در ایضاح مطالب گوناگون که پیش می گیرد . با توسل به تمثیلات و قصص و استناده به امثال و حکم متداول در عصر خود ، مهارت خاصی دارد . وسعت اطلاع او نتنها در دانشهای گوناگون شرعی بلکه در همه مسائل ادبی و معضلات عرفانی و فرهنگ عمومی اسلامی حیرت انگیز است . کلام گیرنده وی که دنباله سخنان شاعران خراسان و در بنا و اساس تحت تأثیر آنان است ، شیرینی و زیبایی و جلای خاصی دارد و در درجه ای از دلچسبی و دل انگیز است که عارف و عامی و پیر و جوان را با هر عقیدت و نظری که باشند به خود مشغول می سازد .
شاید مهمترین علت نفوذ مولوی در هر طبقه و پیروان هر شیوه و مسلکی آن باشد ، که وی در فوق مسائل دینی و عرفانی شاعر است . شاعری حساس و جهان بین ، شاعری که با دلهای پاک و درون های صافی کار دارد و عشقی سوزنده و حاد سلسله جنبان او در همه احوال و اطوار است . او چنان که خود می گفت با هفتاد و سه مذهب یکی بود و سختگیری و تعصب را خاصی و نوعی از ناپختگی می شمرد و خود برتر و بالا تر از همه اعتقادات قرار داشت .
مضامین حوضه عاطفی مولانا چه در مثنوی و چه در غزلیات شمس برگرفته از تجلیات عاطفی و سایه ای از من اوست که خود نموداری است از سعه وجودی او و گسترشی که در عرصه فرهنگ و شناخت هستی دارد .
عواطف برخی از شاعران ، مثلاً شاعران درباره از من محدود و حقیری سرچشمه می گیرد و عواطف شاعران بزرگ از من متعالی . اما آفاق عاطفی مولانا جلال الدین به گستردگی ازل تا ابد و اقالیم اندیشه او به فراخانی هستی است و امور جزئی در شعرش کمترین انعکاسی ندارد . جهان بینی او پوینده و نسبت به هستی و جلوه های آن روشن است از این رو « تنوع در عین وحدت » را در سراسر جلوه های عاطفی شعر او می توان دید . مولانا در یک سوی وجود ، جان جهان را میبیند و در سوی دیگر جهان را . در فاصله میان جهان و جان جهان است که انسان حضور خود را در کاینات تجربه می کند .
دامنه تخیل مولانا و آفاق بینش او چندان گسترده است که ازل و ابد را به هم می پیوندد و تصویری به وسعت هستی می آفریند . بعضی از تصاویر شعری او ممتازند و سراینده را نمی شناسانند .
مولانا زیبایی را در عظمت و بی کرانگی می جوید . عناصر سازنده تصاویر ممتاز شعری او مفاهیمی هستند از قبیل مرگ و زندگی و رستاخیز و ازل و ابد و عشق و دریا و کوه . صور خیال در اندیشه ناب عرفانی مولانا جای خود را باز کرده است و در خدمت الفاظ مثنوی معنوی در آمده است .
صنایع بدیعی و بیان را در اجزای وجودی اشعارش به کار گرفته است و با مدد جستن از آیات و احادیث قرآنی بر اعجاز سخنی خویش افزوده است که در این مقاله سعی بر این است که سر خیال در جلد سوم مثنوی درباره بدیع که شامل صنایع لفظی و معنوی می باشد مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و از زیبایی کلام سخن انگیز مولانا ، سر تعظیم فرود آوریم و در پایان دیباچه متذکر می شوم که کتب مورد استناد آرایه های ادبی کتاب مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی براساس نسخه تصحیح شده رنیولد نیکلسون می باشد .
باسمه تعالی
نگاهی به بدیع در دفتر سوم مثنوی
1- صنایع لفظی انواع جناس و واج آرایی
3- قوتت از قوت حق می زهد نه از عروقی کز حرارت می جهد
قوتت = نیرو و توان قوت = ارده و فرمان خدا
5- سقف گردون کار چین دایم بود نه از طناب و استنی قائم بود
دایم و قائم = جناس ناقص اختلافی
9- چونکه موصفی به اوصاف جلیل زآتش امراض بگذرد چون خلیل
جلیل و خلیل = جناس ناقص اختلافی
10- گردد آتش بر تو هم برد و سلام ای عناصر مر فراجت را غلام
سلام و غلام = جناس ناقص اختلافی
19- این گهی بخشد که اجلالی شوی وز دغا و از دغل خالی شوی
دغا و دغل = جناس ناقص اشتقاقی
24- چون گیاهش خورد حیوان گشت زفت گشت حیوان لقمه انسان و رفت
زفت و رفت = جناس ناقص اختلافی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی
دیباچه
مثنوی ، کتابی است تعلیمی و درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف و …
و مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف ، معروف شده است . مثنوی ، دریای ژرفی است که در آن می توان در آن غواصی کرد و به انواع لآلی و اقسام گوهر های معنوی دست یافت .
بی گمان درخشان ترین کار حُسام الدین این بود که با لیاقت و درایتی کم نظیر توانست مولانا را از عالم جذبه و استغراق محض بدر آورد و وی را متوجه عالم تمکین نماید تا معارف و تجارب باطنی او که به اوج پختگی و زبدگی رسیده بود به ظهور رسد و چراغ راه علم بشریت شود .
تکرار در مطالب مثنوی ، بسیار به چشم می خورد و این تکرار ها صورت تکرار دارد و در معنا تکرار نیست هر کدام از مطالب مکرر در مثنوی ، حاوی نکته ای تازه و نغز است .
دیگر آنکه مثنوی ، سه نوع مخاطب دارد : عام ، خاص ، اخص .
پاره ای از ابیات مثنوی ، متوجه عام مردم است گویی که مولانا در مجلس وعظ و خطابه حاضر شده و سخنانی در سطح افهام عموم و اذهان مردم ایراد می کند از قبیل نصایح و پند ها ، و گمان به قدر توان خود از آن سخنان بهره مند می شوند : مانند :
این جهان کوه است و فعل ماندا سوی ما آید نداها را صدا
قصه دوم مخاطبان خاص است . مطالبی است که مولانا با یاران دمساز و همدمان همراز خود در خلوت گفته است .
بخش سوم ، مخاطبان اخص دارد نوعی حدیث نفس است که مولانا در حالت جذبه و شور عشق و یا در مراقبه و استغراق داشته است . و به طور کلی کلام مولوی ساده و دور از هر گونه آرایش و پیرایش است ولی او در عین سادگی چنان به مهارت سخن پرداخته است که بی تردید او را در ردیف اول فصحهای زبان آور فارسی قرار دارد . این کلام ساده فصیح منسجم گاه در نهایت علو و استحکام و جزالت و همه جا مقرون به صراحت و روشنی و دور از ابهام و ناگویایی عبارت است .وی در شرح جزئیات مطالب و حالات مختلف اطوار نفسانی افرادی که در حکایات و در قصص می آورد یا در شرح مشکلات و مسائل عرفانی با سادگی تمام چنانچه درخور فهم خواننده آید و در ایضاح مطالب گوناگون که پیش می گیرد . با توسل به تمثیلات و قصص و استناده به امثال و حکم متداول در عصر خود ، مهارت خاصی دارد . وسعت اطلاع او نتنها در دانشهای گوناگون شرعی بلکه در همه مسائل ادبی و معضلات عرفانی و فرهنگ عمومی اسلامی حیرت انگیز است . کلام گیرنده وی که دنباله سخنان شاعران خراسان و در بنا و اساس تحت تأثیر آنان است ، شیرینی و زیبایی و جلای خاصی دارد و در درجه ای از دلچسبی و دل انگیز است که عارف و عامی و پیر و جوان را با هر عقیدت و نظری که باشند به خود مشغول می سازد .
شاید مهمترین علت نفوذ مولوی در هر طبقه و پیروان هر شیوه و مسلکی آن باشد ، که وی در فوق مسائل دینی و عرفانی شاعر است . شاعری حساس و جهان بین ، شاعری که با دلهای پاک و درون های صافی کار دارد و عشقی سوزنده و حاد سلسله جنبان او در همه احوال و اطوار است . او چنان که خود می گفت با هفتاد و سه مذهب یکی بود و سختگیری و تعصب را خاصی و نوعی از ناپختگی می شمرد و خود برتر و بالا تر از همه اعتقادات قرار داشت .
مضامین حوضه عاطفی مولانا چه در مثنوی و چه در غزلیات شمس برگرفته از تجلیات عاطفی و سایه ای از من اوست که خود نموداری است از سعه وجودی او و گسترشی که در عرصه فرهنگ و شناخت هستی دارد .
عواطف برخی از شاعران ، مثلاً شاعران درباره از من محدود و حقیری سرچشمه می گیرد و عواطف شاعران بزرگ از من متعالی . اما آفاق عاطفی مولانا جلال الدین به گستردگی ازل تا ابد و اقالیم اندیشه او به فراخانی هستی است و امور جزئی در شعرش کمترین انعکاسی ندارد . جهان بینی او پوینده و نسبت به هستی و جلوه های آن روشن است از این رو « تنوع در عین وحدت » را در سراسر جلوه های عاطفی شعر او می توان دید . مولانا در یک سوی وجود ، جان جهان را میبیند و در سوی دیگر جهان را . در فاصله میان جهان و جان جهان است که انسان حضور خود را در کاینات تجربه می کند .
دامنه تخیل مولانا و آفاق بینش او چندان گسترده است که ازل و ابد را به هم می پیوندد و تصویری به وسعت هستی می آفریند . بعضی از تصاویر شعری او ممتازند و سراینده را نمی شناسانند .
مولانا زیبایی را در عظمت و بی کرانگی می جوید . عناصر سازنده تصاویر ممتاز شعری او مفاهیمی هستند از قبیل مرگ و زندگی و رستاخیز و ازل و ابد و عشق و دریا و کوه . صور خیال در اندیشه ناب عرفانی مولانا جای خود را باز کرده است و در خدمت الفاظ مثنوی معنوی در آمده است .
صنایع بدیعی و بیان را در اجزای وجودی اشعارش به کار گرفته است و با مدد جستن از آیات و احادیث قرآنی بر اعجاز سخنی خویش افزوده است که در این مقاله سعی بر این است که سر خیال در جلد سوم مثنوی درباره بدیع که شامل صنایع لفظی و معنوی می باشد مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و از زیبایی کلام سخن انگیز مولانا ، سر تعظیم فرود آوریم و در پایان دیباچه متذکر می شوم که کتب مورد استناد آرایه های ادبی کتاب مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی براساس نسخه تصحیح شده رنیولد نیکلسون می باشد .
باسمه تعالی
نگاهی به بدیع در دفتر سوم مثنوی
1- صنایع لفظی انواع جناس و واج آرایی
3- قوتت از قوت حق می زهد نه از عروقی کز حرارت می جهد
قوتت = نیرو و توان قوت = ارده و فرمان خدا
5- سقف گردون کار چین دایم بود نه از طناب و استنی قائم بود
دایم و قائم = جناس ناقص اختلافی
9- چونکه موصفی به اوصاف جلیل زآتش امراض بگذرد چون خلیل
جلیل و خلیل = جناس ناقص اختلافی
10- گردد آتش بر تو هم برد و سلام ای عناصر مر فراجت را غلام
سلام و غلام = جناس ناقص اختلافی
19- این گهی بخشد که اجلالی شوی وز دغا و از دغل خالی شوی
دغا و دغل = جناس ناقص اشتقاقی
24- چون گیاهش خورد حیوان گشت زفت گشت حیوان لقمه انسان و رفت
زفت و رفت = جناس ناقص اختلافی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مقدمه
آبغوره وتاثیر آن بر روی فشار خون:
یکی از انواع افزودنی های غذایی که مصرف آن از دیر باز در کشور ما مرسوم بوده است، آبغوره می باشد.اصطلاح غوره در ادبیات معنایی « فرهنگ لغت » به هر نوع میوه نارس اطلاق می گردد . ولی منظور از غوره در این مبحث میوه نارس انگور می باشد که دارای رنگ سبز وطعم ترش است که عصاره آن به نام آبغوره مرسوم است.
و اما مطلبی که ما را بر آن داشت که در این زمینه به بحث و تحقیق و پژوهش اقدام نماییم، شناخت تاثیر آن بر روی ساختار زیستی انسان و اهمیت مصرف آن بود. از این رو در آن زمینه به جمع آوری اطلاعات اولیه مربوطه اقدام نموده و تحقیقات خود را در این مهم آغاز نمودیم .
با بدست آمدن اطلاعات اولیه در مورد این ماده و اینکه بر روی فشار خون مؤثر است با فرض درست بودن این مسئله در پی یافتن علت علمی این فرضیه اقدام نمودیم .
برای پی بردن به علت علمی این تاثیر لازم دانستیم که در هر دو مورد علت و معلول یعنی « آبغوره و تاثیر آن بر روی فشار خون » اطلاعات لازم را اخذ نماییم . بنابر این مسیر تحقیقات به دو شاخه زیر تقسیم گردید که هر شاخه نیز برای رسیدن به اهداف کلی
شاخه های متعدد دیگری را در پی داشت:
شناخت بیماری فشار خون «علتها و عوامل »
شاخه ها و زیر شاخه شناخت داروهای مؤثر بر فشار خون
شناخت کلی آبغوره
هر یک از این شاخه ها و زیر شاخه های مربوط به آن، اطلاعات پایه لازم برای نتیجه گیری کلی یعنی تعمیم این دو شاخه و زیر شاخه های آنها به یکدیگر و رسیدن به هدف اصلی را ارائه نموده است؛ و در پایان بوسیله نتیجه گیری کلی که از این تحقیقات بدست آمده است صحت یا عدم صحت این مقوله آشکار و دلایل صحت یا عدم صحت اعلام گردیده است . امید اینکه این تحقیق مؤثر واقع گردد.
بخش اول
شناخت بیماری فشارخون
« علت ها وعوامل »
و
داروهای مؤثر برآن
فشار خون :
فشار خون بالایاهیپر تانسیون یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در قرن حاضر افراد بشر باآن دست وپنجه نرم می کنند ونزدیک به شصت میلیون آمریکایی دارای فشارخون بالادرحدی هستندکه برای سلامتیشان خطرناک می باشد.
هیپرتانسیون«Hipertension » هر ساله هشتصد هزار مرگ زود رس وهمچنین عوارض غیر کشنده ای چون : انفارکتوسهای میوکارد، سکته مغزی وضایعه های دائمی شبکیه وکلیه را باعث می شود .
فشار خون بالا بنام « قاتل خاموش» شناخته شده است، زیرا تا زمانی که این بیماری به شکل رویدادهای قلبی ـ عروقی فاجعه آمیز درآید، اغلب بدون علامت است.
تعریف فشار خون :
فشار خون متوسط « MAP » برابر است با برون ده قلب «Co » ضربدر مقاومت عروق محیطی.
ْMAP = Co . PR
برون ده قلب خود حاصلضرب حجم ضربه ای « SV »وتعداد ضربان قلب در دقیقه « HR »
می باشد.
Co = SV . HR
حجم ضربه ای به قدرت انقبا ضی قلب، اندازه پس بار« مقدار مقاومت موجود در مقابل تخلیه خون از بطن » وپیش بار« مقدار کشیدگی میو کارد بلا فا صله قبل ازسیستول که توسط مقدار خون موجود در بطن قبل از انقباض بطن خلق می شود » قلب بستگی دارد.
فشار خون بیشتر با مقاومت عروق محیطی « PR » ارتباط دارد. مقاومت عروقی نیز با ویسکوزیته خون و طول رگ ارتباط مستقیم وبا توان چهارم شعاع رگ ارتباط معکوس دارد (شکل 1-1).
×
heart contractility filling Arteriolar
Volume pressure rate
Blood Venous شکل (1-1) عوامل اصلی مؤثربر فشار خون
volume tone
که R مقاومت، r شعاع رگ،L طول رگ، θ ویسکوزیته خون وπ یک عدد ثابت می باشد
در یک شخص سالم سرخرگها عضلانی بوده وقابلیت ارتجاع دارند. زمانی که قلب خون را به طرف سرخرگها که خود به انشعابات کوچکتری به نام شریانچه تقسیم می شوند، هدایت می کند آنها بازتر می شوند که این میزان باز شدن یا گشادی سرخرگها بستگی به مقدار فشاری دارد که خون پس از خارج شدن از قلب به دیواره سرخرگها وارد می کند.
قلب در حالت عادی هر دقیقه بین 80-60 بار می زند وبا هر بار ضربه خون را در طول سرخرگها به جریان می اندازد وباعث می شود که فشار خون در طول سرخرگها بالا رود « فشار خون ماگزیمم». بعد از هر ضربه قلب به استراحت پرداخته که دراین لحظه فشارخون پایین می رود « فشار خون مینیمم».
بنابراین دو اندازه یا دومقدار فشار خون در رگها وجود دارد:
فشار خون ماگزیمم که آن را فشار سیستولیک می نامند« که درابتدای هر ضربان قلب ایجاد می شود».
فشار خون مینیمم که آن را فشار دیا ستولیک می نامند« که در لحظه ای بوجود می آید که قلب درحال استراحت می باشد یعنی در خاتمه هر ضربان».
تقسیم بندی جدید فشارخون
گروه
سیستولیک
دیاستولیک
طبیعی
> 130
> 85