لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
صلح حدیبیة
برگرفته از کتاب: زندگانى حضرت محمد (ص)
نویسنده: رسولى محلاتى
در ماه ذى قعده سال ششم بود که رسول خدا (ص) در خواب دید با یارانش به مکه رفته و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق گشتهاند. پیغمبر این خواب را براى اصحاب نقل کرده و وعده آن را به آنها داد و به دنبال آن از مسلمانان و قبایل اطراف مدینه دعوت کرد با او براى انجام عمره به سوى مکه حرکت کنند.
قبایل مزبور بجز عده معدودى دعوت آن حضرت را نپذیرفتند و تنها همان مهاجر و انصار مدینه بودند که اکثرا آماده حرکت شدند و به همراه آن حضرت از مدینه بیرون رفتند.
همراهان آن حضرت را در این سفر برخى هفتصد نفر و برخى یک هزار و چهارصد نفر نوشتهاند.
پیغمبر اسلام مقدارى که از مدینه بیرون رفت و به «ذى الحلیفة» - که اکنون به نام مسجدى که در آنجا بنا شده به «مسجد شجره» معروف است - رسید جامه احرام پوشید و هفتاد شتر نیز که همراه برداشته بود نشانه قربانى بر آنها زد و از جلو براند تا به افرادى که خبر حرکت او را به قریش مىرسانند بفهماند که به قصد جنگ بیرون نیامده بلکه منظور او تنها انجام عمره و طواف خانه خداست.
پیغمبر اسلام و همراهان همچنان «لبیک» گویان تا «عسفان» که نام جایى است در دو منزلى مکه پیش راندند و در آنجا به مردى بشیر نام - که از قبیله خزاعه بود برخورد و اوضاع را از او جویا شد و بشیر در پاسخ آن حضرت عرض کرد: قریش که از حرکت شما مطلع شدهاند براى جلوگیرى از شما همگى از شهر خارج شده و زن و بچههاى خود را همراه آوردهاند و سوگند یاد کردهاند تا نگذارند به هیچ قیمتى شما داخل مکه شوید و خالد بن ولید را با دویست نفر از جلو فرستاده تا خود نیز به دنبال او برسند و خالد با همراهان تا «کراع الغمیم» (1) آمدهاند.
پیغمبر فرمود: واى بر قریش که هستى خود را در این کینه توزیها از دست دادهاند چه مىشد که اینها از همان آغاز مرا با سایر قبایل عرب وا مىگذاردند تا اگر آنها بر من پیروز مىشدند مقصودشان حاصل مىشد، و اگر من بر آنها غالب مىشدم قریش اسلام را مىپذیرفتند اگر این کار را هم نمىکردند با نیرو و قوه با من مىجنگیدند، اینها چه مىپندارند؟ به خدا سوگند من در راه این دینى که خدا مرا بدان مبعوث فرموده آن قدر مىجنگم تا خدا آن را پیروز گرداند یا جان خود را بر سر این کار گذارده و کشته شوم!
به دنبال آن، رو به همراهان کرده فرمود: کیست تا ما را از راهى ببرد که با قریش برخورد نکنیم؟
مردى از قبیله اسلم که راههاى حجاز را خوب مىدانست پیش آمده و انجام این کار را بر عهده گرفت سپس جلو افتاده و مهار شتر پیغمبر را به دست گرفت و از میان درهها و سنکلاخهاى سخت آنها را عبور داده و پس از اینکه راههاى دشوار و سختى را پشت سر گذاردند به فضاى باز و وسیعى رسیدند و همچنان تا «حدیبیه» که نام دهى است در نزدیکى مکه - و فاصله آن تا مکه یک منزل راه بود - پیش رفتند.
در آنجا به گفته ابن اسحاق - ناگهان شتر از رفتن ایستاد و دیگر پیش نرفت. پیغمبر دانست که در این کار سرى است و از این رو وقتى اصحاب گفتند: شتر وامانده و نمىتواند راه برود؟ فرمود: نه، وانمانده بلکه آن کس که فیل را از رفتن به سوى مکه بازداشت این شتر را هم از حرکت باز داشته است و من امروز هر پیشنهادى قریش بکنند که دایر بر مراعات جنبه خویشاوندى باشد مىپذیرم و به دنبال آن دستور داد همراهان پیاده شوند و در آنجا منزل کنند. لشکر اسلام در آن سرزمین فرود آمد اما از نظر بى آبى رنج مىبردند و از این رو به رسول خدا (ص) عرض کردند: در این سرزمین آبى یافت نمىشود؟ پیغمبر اسلام از تیردان چرمى خود، تیرى بیرون آورد و به براء بن عازب داد و فرمود: آن را در ته یکى از این چاهها فرو بر، و او چنان کرد و به دنبال آن آب بسیارى از چاه خارج شد و همگى سیراب شدند.
رفت و آمد فرستادگان قریش و رد و بدل پیامهاى صلح
قرشیان که تصمیم گرفته بودند به هر قیمتى شده نگذارند پیغمبر اسلام به آن صورت وارد مکه شود و آن را براى خود خوارى و ذلت و ننگ مىدانستند و مىگفتند: اگر محمد بدین ترتیب به مکه در آید صولت و قدرت ما در نزد عرب شکسته خواهد شد و حرمت ما از میان خواهد رفت، با لشکرى انبوه از مکه بیرون آمده بودند و پیغمبر اسلام نیز همه جا با گفتار و رفتار خود مىخواست بفهماند که براى جنگ با قریش بیرون نیامده و جز انجام مراسم عمره و طواف و قربانى منظور دیگرى ندارد، از این رو وقتى بدیل بن ورقاء خزاعى، مکرز بن حفص و حلیس بن علقمه رئیس «احابیش» (2) و به دنبال همه عروة بن مسعود ثقفى که شخصیت بزرگى بود به نزد رسول خدا (ص) آمدند و با آن حضرت مذاکره کرده و هدف او را از این سفر و آمدن تا پشت دروازه مکه مىپرسیدند پاسخ همه را به یک گونه مىداد و به طور خلاصه به همه مىفرمود:
- ما براى جنگ نیامدهایم بلکه منظورمان زیارت خانه خدا و انجام عمره است، سپس مىخواهیم این شتران را قربانى کرده گوشت آنها را براى شما واگذاریم و باز گردیم!
فرستادگان که این سخنان را مىشنیدند و وضع مسلمانان را نیز مشاهده مىکردند که همگى در حال احرام هستند و اسلحهاى جز یک شمشیر که آن هم در غلاف است همراه نیاوردهاند و شتران را نیز که همگى نشانه قربانى داشتند از نزدیک مىدیدند خشمناک به سوى قریش باز مىگشتند و هر کدام به نوعى آنها را ملامت کرده و به دفاع از مسلمین برخاسته و مىگفتند:
- چرا مانع زیارت زائرین خانه خدا مىشوید؟ و چرا هر آدم بىنام و نشانى حق دارد به زیارت خانه خدا بیاید ولى زاده عبد المطلب با آن همه عظمت و شرافت خانوادگى و دودمان سادات مکه حق زیارت ندارد؟ ما از نزدیک مشاهده کردیم که اینان لباس جنگ نپوشیده و هر کدام دو جامه احرام بیش در تن ندارند، شتران قربانى را که همگى علامت قربانى داشتند و در اثر طول کشیدن زمان قربانى کرکهاى خود را خورده بودند به چشم خود دیدیم! چرا دست از لجاجت و کینه توزى بر نمىدارید؟
قریش در محذور سختى گرفتار شده بودند، از طرفى ورود مسلمانان را به مکه که دشمنان سر سخت خود مىدانستند و بزرگان و پهلوانان نامى آنها به دست ایشان کشته شده بودند براى خود بزرگترین ننگ و شکست مىدانستند و حاضر نبودند به چنین خفت و خوارى تن دهند و زبان شماتت عربها را به روى خود باز کنند، از سوى دیگر روى هیچ قانونى حق نداشتند از زایرین خانه خدا - هر کس که باشد - جلوگیرى کنند و او را از انجام مراسم عمره یا حج باز دارند، از این رو در کار خود سخت متحیر بودند.
بخصوص که بسختى مورد اعتراض و انتقاد فرستادگان خود نیز قرار گرفته بودند تا آنجا که بیم یک اختلاف داخلى و محلى نیز میان آنها مىرفت. حلیس بن علقمه - رئیس احابیش - وقتى از نزد محمد (ص) بازگشت به قریش گفت: به خدا سوگند اگر جلوى محمد را رها نکنید و مانع زیارت او شوید من با شما قطع رابطه خواهم کرد و احابیش را از دور شما پراکنده خواهم ساخت.
و نیز عروة بن مسعود ثقفى - که مورد احترام همه قریش بود - وقتى از نزد رسول خدا (ص) بازگشت و به چشم خود دیده بود که پیغمبر اسلام چه احترام و عظمتى در نظر مسلمانان دارد تا آنجا که اگر تار مویى از سر و صورت او بر زمین مىافتد فورا آن را از زمین برداشته و نگهدارى مىکنند و یا در وقت وضو نمىگذارند قطره آبى ازوضوى آن حضرت بر زمین بریزد و هر قطره آن را شخصى از آنها براى تبرک مىبرد و به سر و صورت و بدن خود مىمالد. . . به قریش گفت:
- اى گروه قریش من به دربار پادشاهان ایران و امپراتوران روم و سلاطین حبشه رفتهام و چنین احترامى که پیروان محمد از او مىکنند در هیچ کدام یک از دربارهاى آنها ندیدهام و با این ترتیب هرگز او را تسلیم شما نخواهند کرد و از دورش پراکنده نخواهند شد، اکنون هر فکرى دارید بکنید! و هر تصمیمى که مىخواهید بگیرید!
رسول خدا (ص) نیز که مامور به جنگ نبود، مىکوشید تا کمترین بهانهاى براى جنگ به دست قریش ندهد و به هر ترتیبى شده مىخواست خونى ریخته نشود و شمشیرى کشیده نشود و حرمت ماه محرم شکسته نگردد، و اگر چنین کارى هم مىشود از طرف قریش شروع شود تا آنها متهم به نقض حرمت ماه حرام گردند نه مسلمانان.
اسارت مکرز بن حفص به دست مسلمانان
قرشیان که سخت در محذور افتاده بودند مکرز بن حفص را که به شجاعت و بىباکى معروف بود با چهل پنجاه نفر از سوارکاران ورزیده مامور کردند تا در اطراف لشکر مسلمانان جولانى بزنند و اگر بتوانند کسى را از ایشان دستگیر ساخته به نزد قریش ببرند تا گروگانى از مسلمانان در دست قریش باشد و بلکه از این راه بتوانند پیشنهادهاى خود را برایشان بقبولانند، اما مکرز و همراهان نیز نتوانستند کارى انجام دهند و همگى به دست نگهبانان لشکر اسلام اسیر گشته و آنها را به نزد پیغمبر اسلام بردند و رسول خدا (ص) به همان جهت که مامور به جنگ نبود دستور داد آنها را آزاد کنند و با اینکه آنها پیش از اسارت خود به سوى مسلمانان تیراندازى کرده و آزار زیادى رسانده بودند و حتى به گفته برخى: یکى از مسلمانان را نیز به نام ابن زنیم به قتل رسانده بودند، به دستور پیغمبر، همگى آزاد شده سالم به سوى قریش بازگشتند.
عذرخواهى عمر از فرمان رسول خدا (ص)
در این وقت پیغمبر اسلام(ص)عمر را خواست و بدو فرمود: بیا و به نزد قریش برو و منظور ما را از این سفر براى آنان تشریح کن و پیغام ما را به گوش آنها برسان!
عمر که از قریش بر جان خود مىترسید صریحا از انجام این کار عذر خواست و گفت: یا رسول الله از قبیله بنى عدى کسى در مکه نیست تا از من دفاع کند و من از قریش مىترسم و بهتر است براى این کار عثمان را بفرستى که خویشانى در مکه دارد و مىتوانند از او حمایت کنند. (3)
پیغمبر خدا که دید عمر حاضر به انجام این دستور نیست عثمان را مامور این کار کرد و عثمان به مکه آمد و ابتدا به خانه ابان بن سعید - پسر عموى خود - رفت و از او خواست تا وى را در پناه خود قرار دهد تا پیام رسول خدا (ص) را به قریش برساند و ابان او را در پناه خود قرار داده و به نزد قریش برد و عثمان پیغام آن حضرت را رسانید.
قریش با اکراه سخنان او را گوش دادند و در پاسخ گفتند: ما اجازه نمىدهیم محمد به این شهر درآید و طواف کند ولى خودت که به اینجا آمدهاى مىتوانى برخیزى و طواف کنى؟
عثمان گفت: من پیش از پیغمبر این کار را نخواهم کرد و تا او طواف نکند من طواف نمىکنم، و به دنبال آن قرشیان نگذاردند عثمان به نزد پیغمبر باز گردد و او را در مکه محبوس کردند.
بیعت رضوان
از این سو خبر به مسلمانان رسید که عثمان را کشتهاند! و به دنبال این خبر هیجانى در مسلمانان پیدا شد و رسول خدا (ص) نیز که در زیر درختى نشسته بود فرمود: از اینجا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ومقدمه
زن انسانی است شریک زندگی مرد و هر دو چون کشتی و کشتی بان هستند که با همکاری یکدیگر کشتی را به ساحل نجات برسانند. اسلام برای زن ارج و حق و قوانین معتدلی مقرر فرموده تا زندگی مشترک در سلیقه های مختلف و نیروهای متضاد درونی و خواسته ها و تمایلات نفسانی و اصطکاک منافع و مضار با اعتدال مطلوب پایان یابد آن خالقی که بشر را آفرید و زن را به آرامش و آسایش خاطر مرد و کارخانه تولید مثل و انسان سازی خلق کرد خداوند است که بر طبق استعداد و ظرفیت و خواسته های غریزی و طبیعی برای مرد و زن محدودیت های تشریعی و تمایلات قائل شد تا با آزادی مطلق موفقیت های خود را از دست ندهند.
اسلام نظر به این دقایق لطیف داشته که به زن و مرد توصیه و تاکید فرمود باید در محدوده عفاف در حرکت باشند و نسبت به هم طبق تعلیمات عالیه قرآن عمل کنید. اگر مرد یک لحظه از حال زن غفلت نماید ویا زن یک لحظه در وظیفه و کار شوهرداری و بچه داری سهل انگاری کندحیات فردی و اجتماعی آنهابه خطر می افتد.
اسلام روابط نامشروع جنسی را حرام و در صورت ثبوت و شهود زنا معلق به هشتاد تازیانه و برجرم سنگباران است نموده تا عفت عمومی زن در جامعه محفوظ بماند و زن مسلمان مطلقا مورد تهمت قرار نگیرد.
عده زنان پیامبر اسلام (ص):
در تعداد زنان پیامبر اختلاف است. برخی 11 تن دانسته اند:
ام حبیبه رمله 2- ام سلمه هنه 3- جویریه 4- حفصه
5- خدیجه 6- زینت بنت حجش 7- زینت هلالیه 8- سوده
9- صفیه 10- عایشه 11- میمونه
با همه اینها زفاف شده و نه تن ایشان از خدیجه و زینب هلالیه در حین وفات آن حضرت زنده بودند.
برخی تعداد ازدواج را 12 نفر نوشته اند و ریحانه بنت یزید را که از قبیله بنی نضیر است و از اسراء بوده و بدان حضرت اختصاص یافته و پس از آن ادا کردن تزویج فرمود.
بعضی شماره ازدواج را 15 نفر دانسته و جمعی 18 نفر نوشته اند. طبری در اعلام الوری 21 زن گفته که ام شریک، اسماء، سینا، عالیه، عمره، فاطمه، قتلیه، لیلی و ملیکه را افزوده و زنی که بدون نام پدرش شکایت به پیغمبر نمود که شوهرش به علت کسالت طلاق داده در حالی که اصلاً مریض نشده است. پیغمبر او را هم گرفت.
ولی آن چه مسلم است با 11 زن شرط زفاف به عمل آورده و بقیه موهبه النفس بوده یا مواصلت نشده است.
علامه مجلسی 22زن برای پیغمبر نقل نموده است که با 12 نفر زفاف نموده و با 10 نفر دیگر زفاف نشده است و در حین وفات فقط 9 نفر زنده بوده اند.
سی زن:
علامه برهان الدین حلبی در سیره الحبیبه می نویسد:
پیغمبر سی زن خطبه کرد که برخی خود را عرضه داشتند و تقاضای همسری نمودند. بعضی خود را به پیغمبر خدا هبه کردند و برخی را که کنیز بودند آزاد ساخته و به مناسبت قومیت با قبایل بزرگ و خویشاوندی که جلب محبت نماید تا اسلام آورند و بعضی را به امر خدای بزرگ سبب پیشرفت اسلام و خواهش خاندان آنها در حباله نکاح آورد.
از این 30 زن با 13 زن همبسته شدند و بقیه افتخار خویشاوندی و نسبت او را حفظ می کردند و افتخار داشتند و در حقیقت تمام این زنها در ده سال مدینه بود و با آن گرفتاریهای شگفت انگیز که در 84 جنگ داشتند بنابراین این جنبه شهوت و هوسرانی نبود بلکه از نظر مصالح اجتماعی و دینی و پیشرفت اسلام به امر خدا این زنان را خطبه و نکاح می کرده است.
برخی زنان پیامبر را 15 برخی 18 بعضی 21 نفر را نوشته اند تا 22 نفر هم ذکر شده که با 13 زن همبستر شد که آنها عبارتند از:
خدیجه، 2- ام سلیمه، 3- میمونه، 4- زینت بنت حجش، 5- ماریه قبطیه، 6- عایشه، 7- حفصه، 8- ام حبیبه، 9- سوده، 10- جویریه، 11- صفیه، 12- ام شریک، 13- زینت بنت خزیمیه بوده اند و بقیه خدمتگذار موهوبی بوده اند.
رسول خدا پس از رحلت 9 زن در خانه داشت:
عایشه، 2- حفصه، 3- ام سلمه، 4- سوده، 5- زینب، 6- میمونه، 7- ام حبیبه، 8- صفیه، 9- جویریه که نکاحیه بوده اند.
ام شریک و ماریه پس از پیغمبر زنده بودند.
زنانی که قبل از رحلت دور شدند:
عالیه، 2- قتلیه، 3- فاطمه دختر ضحاک، 4- شیشاً،5- اسماء بنت شراجیل، 6- ملیکه لبثیه، 7- عمره بنت یزید، 8- لیلی بنت حطیم.
امهات المؤمنین:
لقبی که پیغمبر به زبان عربی به زنان خود داد برای 11 نفر بود:
خدیجه، 2- عایشه، 3- حفصه دختر عمر، 4- ام حبیبه، 5- ام سلمه، 6- سوده بنت زمعه، 7- زینت بنت حجش، 8- زینب الهلالیه، 9- میمونه، 10- جویریه، 11- صفیه.
6نفر از قریش 4نفر از عرب و یک نفر از اسرائیلیه.
در حین رحلت پیغمبر 9 نفر زن باقی مانده بودند و دو نفر، زینب و خدیجه از دنیا رفته بودند.
حدیجه بنت خویلد را در مکه عقد بست در 25 سالگی خود در چهل سالگی خدیجه.
عایشه بنت ابی بکر پس از خدیجه در مکه عقد بست و سال اول هجرت در مدینه زفاف نمود.
سوده بنت زمعه را پس از خدیجه در مکه عقد بست و قبل از عایشه زفاف کرد و او از بنی بخار بود.
ام سلمه بنت ابی امیه در مدینه در شوال سال 4 تزویج کرد، نامش رمله یا هند بنت ابی امیه بود و در 84 سالگی وفات نمود.
حفصه بنت عمر را در ماه مبارک رمضان سال 3 تزویج کرد.
ام حبیبه بنت ابی سفیان سال 7 عقد بست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
سال نوآوری و شکوفایی نوید بخش فردایی بهتر
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی در آغاز سال 1387 و نامگذاری سال نوآوری و شکوفایی در آستانه ورود نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به دهه چهارم را می توان از جهات مختلف مورد توجه و بررسی قرار داد که به برخی از آن جهات اشاره می شود.
1- نامگذاری سال 1387 به سال نوآروی و شکوفایی را می توان در راستای چشم انداز بیست ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و به منظور دستیابی به اهداف چشم انداز بیست ساله و دستیابی به افق های تعیین شده در این سند ارزیابی کرد. برای رسیدن به این هدف مهم باید همه مسئولان تلاشی مضاعف و جدی تر داشته باشند و از تمام ظرفیتها چه در عرصه داخلی و یا بین المللی برای دستیابی به پیشرفت های بزرگ استفاده کنند.
2- همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید فرمودند: نوآوری و شکوفایی یک ضرورت و نیاز اساسی کشور است. دستیابی به دو شاخصه مهم پیشرفت و عدالت اجتماعی که پیش نیاز ورود به دهه چهارم جمهوری اسلامی ایران می باشد تنها از طریق نوآوری و شکوفایی و انجام کارهای خارق العاده و بزرگ در کشور عملی خواهد شد و در این مسیر همه اعم از مسئولان، نمایندگان محترم مجلس و آحاد مردم باید کمک نمایند که زمینه های تحقق ایندو شاخص ملی را فراهم نمایند.
3- نوآوری و شکوفایی دو واژه کلیدی، اساسی و فوق العاده مهم در تحول و پیشرفت ملت ها و کشورها می باشند. شکل گیری فرهنگ و تمدن ملی در هر سرزمینی مرهون نوآوری و شکوفایی در زمینه های مختلف علمی ،آموزشی، فرهنگی و خدمات اجتماعی است. وقتی به تاریخ مراجعه می کنیم و برگ برگ تاریخ را ورق می زنیم فرهنگ و تمدن ایران را مملو از آثار علمی،پژوهشی،ادبی و معماری مشاهده می کنیم که هر یک میراث جاودانه و ماندگاری است و بزرگان زیادی در این عرصه تلاش کرده و آثار گرانبها و فاخری از خود به جای گذاشته اند که امروز افتخار ما ایرانیان در عرصه بین المللی است.
4- پیشرفت وشکوفایی محصول نوآوری، خلاقیت و ابتکار اندیشمندان در حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، فنی و مهندسی و... است ولیکن باید توجه داشت نوآوری در جامعه به الزاماتی نیازمند است که به برخی از آنها اشاره می گردد.
- فضای عمومی کشور باید به سمت نوآوری و خلاقیت حرکت کند به گونه ای که از انجام کارهای تقلیدی (مونتاژ)، استفاده از الگوها و مدل های(در مدیریت اقتصادی) تکراری و شکست خورده بپرهیزد و پیروی از مدل ها و الگوهای غیر مفید سایر کشورها مذموم تلقی گردد.
- در نوآوری، خلاقیت و شکوفایی صرفاً نباید به حوزه علمی فنی و مهندسی اکتفا کرد بلکه لازم است به حوزه علوم انسانی- اجتماعی توجه ویژه ای معطوف گردد. زیرا بخش عمده ای از تغییر در ساختار فرهنگی و اجتماعی مرهون نوآوری و شکوفایی در حوزه علوم انسانی و انجام تحقیقات بنیادین و کاربردی در این حوزه است که متأسفانه در چند سال گذشته مغفول مانده است.
- ایجاد بستر لازم و مؤثر جهت ظهور و بروز نوآوری و خلاقیت های علمی و فنی ، خصوصاً در مراکز علمی ، آموزشی کشور اعم از مراکز آموزشی وابسته به وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری.
- توجه ویژه دولت محترم و خدمتگزار و سایر مسئولین به نوآوری و اختصاص بودجه مناسب جهت انجام تحقیقات بنیادین و کاربردی، تجهیز و توسعه مراکز آزمایشگاهی، حمایت از نخبگان و آثار علمی آنان، پشتیبانی در ایجاد آسایش و رفاه اجتماعی مناسب برای نخبگان، نوآوری مخترعین و مبتکرین و...
- ایجاد معاونت توسعه و نوآوری در تمامی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی حتّی در وزارت آموزش و پرورش، ساماندهی پروژه های تحقیقاتی، جلوگیری از تحقیقات تکراری و موازی و...
5- مهمترین مجموعه تأثیر گذار در ایجاد فضای نوآوری، خلاقیت، تخصیص منابع، بسیج امکانات و ایجاد هماهنگی و تعامل میان بخش های مختلف حوزه مدیریت خصوصاً مدیران ارشد و بلندپایه است.
نقش مدیران و میزان تأثیر گذاری آنان در فراهم سازی چنین بسترهایی بسیار مهم و کلیدی است و انتظار می رود در سال نوآوری و شکوفایی، دولت محترم تدابیر لازم را برای حمایت و پشتیبانی از نوآوران، خالقان آثار بدیع و نو و متفکران و شایستگان حوزه علم و اندیشه به عمل آورد.
سال نوآوری و شکوفایی در امتداد سال اتحاد ملی و سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم
سحر بیان مقام معظّم رهبری مدظله العالی و تسلّط ایشان به انواع فنّ بیان و تبحّرشان در استفاده از کلمات و خلق و ایجاد و ابداع واژگان و اصطلاحات نو و جدید به گونهای است که هر کس میتواند به قدر توان خویش از آن حظّ و بهره برد، یک اقتصاددان از فرمایشات معظّمله به همان اندازه بهره میگیرد که یک سیاستمدار از سخنان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آپاندیس چیست؟زایــده کرمی شکلیست که از نخستین بخش از روده بزرگبـنـام سکوم منشاء می گـیـرد. طـول آپـانـدیــس از 2 تا 20 سانتی متر متغیر میباشد. قطر آن نیز 8-7 میلی متر است.آپـاندیـس در نــاحیه تحـتانی شکم و در سمت راست واقعمی باشد.
وظیفه آپاندیس در بدن چیست؟آپاندیس هیچگونه عملکرد شناخته شده ای در بدن ندارد.امـــا از آنجایی که آپاندیس مملو از سلولهای لنفاوی ستبخشی از سیستم ایمنی بدن بشمار آمده و پادتن هایی را به درون روده ترشح میکند.
اما برداشتن آپاندیس تاکنون عوارضی را در پی نداشته است. نظریه ای دیگری
حاکی از آن دارد که آپاندیس در نیکان گیاهخوار ما وظیفه هضم و تجزیه سلولز را
بعهده داشته است اما با تغییر عادات غذایی انسانها این عضو کارایی خود را از دست داده است و با برداشتن آن تغییری در عملکرد گوارشی بدن پدید نمی آید.
آپاندیسیت چیست؟به التهاب و تورم آپاندیس، آپاندیسیت میگویند.
میزان شیوع آپاندیسیت چه میزان است؟به ازای هر 100 نفر 6 نفر در طول زندگی خود به آن مبتلا میگردند. میزان شیوع آن در سنین 30-10 سالگی بیشتر می باشد.
دلایل ایجاد آپاندیسیت چیست؟1- انسداد آپاندیس.(تجمع و سفت شدن مدفوع که به آن فکالیت میگویند و یا تورم
بافت لنفاوی درون و بیرون آپاندیس و یا تومورها باعث انسداد میگردند) 2 - ایجاد زخم در مخاط آپاندیس. 3- حمله باکتریها و ویروسها.
در شرایط فوق باکتریها تکثیر یافته و آپاندیس متورم و پر از چرک میگردد. همچنین انسداد موجب مختل شدن جریان خون و التهاب آپاندیس میگردد. آپاندیسیت یک اورژانس پزشکی محسوب گردیده و عدم درمان فوری آن عوارض مرگبار زیر را در پی خواهد داشت:
1- پارگی آپاندیس و انتشار عفونت به محفظه شکم که به آن پریتونیت میگویند و
عفونت خطرناک پوشش داخلی شکم (صفاق) را در پی خواهد داشت. 2- راه یابی عفونت به جریان خون که بسیار مهلک است. 3-ایجاد آبسه در پی پارگی آپاندیس .
علایم آپاندیسیت به قرار زیر میباشد:
1-درد در ناحیه شکم که از اطراف ناف آغاز شده و به تدریج به نواحی تحتانی و راست شکم امتداد می یابد. درد معمولا پس از 12 تا 24 ساعت تشدید شده و از یک درد مبهم به یک درد مشخص تر و موضعی تر تبدیل میگردد. درد حین حرکت دادن بدن، تنفس عمیق، سرفه و عطسه تشدید میگردد. 2- بی اشتهایی. 3- تهوع و استفراغ. 4- ناتوانی در دفع گاز. 5- تب خفیف که بدنبال علایم دیگر روی میدهد. 6- تورم شکم (در مراحل انتهایی) 7- افزایش تعداد گلبولهای سفید خون. 8- تکرار ادرار. 9-اسهال و یا یبوست.
نکته: هرگاه دچار علایم مذکور شدید به هیچ عنوان از داروهای ملین، مسهل و تنقیه برای برطرف کردن یبوست استفاده نکنید زیرا احتمال پارگی آپاندیس را افزایش میدهد. همچنین از قرصهای ضد درد نیز استفاده نکنید چرا که تشخیص آپاندیسیت شما توسط پزشک مشکل خواهد شد. تا پیش از تشخیص آپاندیسیت نیز چیزی نخورید و نیاشامید.
نکته: در مواردی که محل قرارگیری آپاندیس در بدن طبیعی خود نباشد ممکن است ناحیه درد متفاوت از آنچه گفته شد باشد.
روشهای تشخیص آپاندیسیت
1- معاینات بالینی توسط پزشک. درد وحساسیت به لمس ناحیه شکم بیمار بررسی میگردد. 2- عکسبرداری با سی تی اسکن و سونوگرافی برای تایید بیماری. 3- آزمایش ادرار برای رد عفونتهای ادراری که میتواند علایمی مشابه درد آپاندیسیت ایجاد کند. 4- آزمایش خون.
روش درمان آپاندیسیت:
عمل جراحی و برداشتن آپاندیس (آپاندکتومی) به طرق زیر:
1- روش عادی: ایجاد برش کوچک در ناحیه تحتانی راست شکم. 2- روش لاپاروسکوپی: ایجاد 3 تا 4 برش ریز .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
چقدر به حل مسائل ریاضی علاقه مندید؟
متغیر
فراوانی مطلق
فراوانی نسبی
درصد فراوانی نسبی
درجه
اصلا
4
13/0
13%
8/46
کم
6
2/0
20%
72
متوسط
15
5/0
50%
180
زیاد
5
17/0
17%
2/61
چه اوقاتی از شبانه روز را برای حل مسائل ریاضی انتخاب می گنید ؟
متغیر
فراوانی مطلق
فراوانی نسبی
درصد فراوانی نسبی
درجه
بعد از خواب
6
2/0
20%
72
بعد از مدرسه
0
0
0%
0
قبل از مدرسه
6
2/0
20%
72
وقت خاص ندارد
18
6/0
60%
8/64
هنگام روبرو شدن با یک مسئله ابتدا به شناسایی کدامیک از عوامل زیر می پردازید؟
متغیر
فراوانی مطلق
فراوانی نسبی
درصد فراوانی نسبی
درجه
معلومات
27
9/0
90%
324
مجهولات
3
1/0
10%
36
برای فهم و درک صحیح صورت یک مسئله چقدر وقت اختصاص می دهید
متغیر
فراوانی مطلق
فراوانی نسبی
درصد فراوانی نسبی
درجه
کمتر از 2 دقیقه
2
7/0
7%
2/25
بین 5 تا 2 دقیقه
14
47/0
47%
2/169
بیشتر از 5 دقیقه
13
43/0
43%
8/154
هیچ
1
03/0
3%
8/10