لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نگاهی به ارزش تغذیهای با نفوذ هر چه بیشتر تبعات صنعتی شدن به زندگی روزمره و افزایش مشغله های عمومی خانوار، دیگر تهیه و فرآوری مواد غذایی به وظیفهای تبدیل شده است که بر عهدهی صاحبان صنایع غذایی است. بدین ترتیب اکنون کشور ما و حتی دیگر کشورهای درحال توسعه در جایگاهی قرار گرفتهاند که عمدهی مواد غذایی موجود در سبد غذایی خانوارهای آن به صورت صنعتی فرآیند شدهاند و رفته رفته از درصدی از این مواد که به صورت خام مصرف می شوند کاسته می شود. در حال حاضر در حدود 65 تا 70 درصد مواد غذایی مورد
مصرف خانوارهای شهری به صورت فرآیند شده است. از این رو با نگرشی دقیق به این موضوع این واقعیت کاملاً مشخص است که صنایع غذایی به عنوان جزء لاینفک جوامع توسعه یافته و در حال توسعه هستند. از یک سو با گسترش هر چه بیشتر این صنایع و همچنین تغییرات فرهنگی که به واسطهی ورود تکنولوژی و صنعت از کشورهای صنعتی به کشور های در حال توسعه تحمیل شده است. و از سویی دیگر با توجه به ویژگیها و ملزمات زندگی مدرن، مواد غذایی فرآیند شده مورد استقبال عموم قرار گرفته اند. وجود مواد اولیه مناسب و سیاستهای راهبردی که افزایش تولیدات زراعی را در پی داشته است و همچنین لزوم توسعهی صنایع تبدیلی برای جلوگیری از تبدیل این مواد به ضایعات، هر چه بیشتر زمینه ساز گسترش صنایع غذایی در ایران است. اما نکته اینجاست که این سیاستها تنها تولید، را مورد حمایت قرار داده اند و کنترل دقیق بر روند تولید چندان مورد توجه نبوده است. به طوری که عموماً استانداردهای اعمال شده بیشتر بر روی فاکتورهای میکروبی و شیمیایی تمرکز داشته اند و غالباً معیاری برای سنجش باقیمانده ارزش مواد غذایی در محصول نهایی وجود نداشته است. با نگرشی همه جانبه به دقایق موضوع مؤیدات این مسئله کاملاً روشن است که در چند دهۀ اخیر از خاک زراعی تولید کننده محصولات زراعی گرفته تا نحوۀ عرضه محصولات غذایی به بازار مصرف آن طور که باید مسئله ارتقاء ارزش تغذیه ای محصول مد نظر قرار نگرفته است. استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی، سموم دفع آفات نباتی، بهبود دهنده های رشد محصول و ... در مرحله کشت، و عدم مدیریت دقیق فرآیندهای تولیدی که به حفظ هر چه بیشتر ارزش تغذیه ای محصول نهایی در مراحل تولید صنعتی بیانجامد، از جمله واقعیتهایی هستند که از دیدگاه تغذیهای منجر به سلب اطمینان از صنایع غذایی در خصوص ارتقاء سلامت جامعه میشود. در حقیقت صاحبان صنایع غذایی برای اختصاص سهم مناسبی از بازار مصرف به خود روز به روز شیوههای جدیدی را به کار می گیرند که ارضاء کننده ذائقه تنوع پذیر انسان قرن بیست و یک باشد. در این میان، به مانند وضعیتی که در دیگر حوزهها نیز مشاهده میشود، بهره گیری از متدهای صنعتی و شیمیایی برای رسیدن هر چه سریعتر به اهداف فوق الذکر بیش از هر روش دیگری مورد استقبال صاحبان صنایع گرفته است. نگهدارندهها، طعمدهندهها، رنگ دهنده ها و دیگر افزودنیهای شیمیایی روز به روز جایگاه ثابت و رو به رشدی را در زمینه تولید غذا به خود اختصاص داده اند. در ادامه خواهیم دید که چه نقاط بحرانی در روند تولید وجود دارند که می توانند در نهایت امر از ارزش غذایی محصول فرآوری شده بکاهند.به عنوان اولین فاکتور تأثیر گذار بر ارزش محصول تولیدی، غنی بودن خاک زراعی علاوه بر تأثیر گذاری بر سرعت رشد گیاه، بر مقادیر مواد مغذی موجود در محصول زراعی نیز تأثیر می گذارد. تخریب دانه بندی مناسب خاک که عمدتاً ناشی از استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی است و به کار گیری کمتر روشهایی چون تناوب کشت، توقف موقت کشت در زمینهایی که از آنها بی رویه استفاده شده است و همچنین استفاده کمتر از روشهای سنتی غنی سازی خاک مانند، استفاده از کودهای طبیعی، از جمله عواملی هستند که در ابتدای امر بر ارزش غذایی محصول بهدست آمده تأثیر میگذارند. به عنوان مثال محصولاتی که با استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی پرورش می یابند، عموماً از محتوای ویتامین C کمتری برخوردارند. زمان برداشت محصول نیز یکی دیگر از مسائلی است که باید به آن توجه شود. میزان رسیدگی، درصد رطوبت در محصول در هنگام برداشت و ... از مواردی هستند که بر انبارداری، تأثیر عوامل فساد بر محصول، ارزش تغذیهای و فرآیندپذیری آن تأثیر میگذارند. به عنوان مثال بهترین زمان برداشت محصول گندم زمانی است که میزان رطوبت موجود در آن در حدود 14 درصد باشد. تأخیر در زمان برداشت محصول باعث میشود به واسطهی کاهش رطوبت در محصول ترکهای ریز میکروسکوپی در دانه ایجاد شود و متعاقب آن فعل و انفعالات تنفسی شدت یابند و دانه به دلیل دفع CO2 پوک شود.به این ترتیب از میزان مواد مغذی حساس به اکسیداسیون در دانه کاسته میشود. از سویی دیگر برداشت زودتر از موعد نیز باعث می شود که به واسطه وجود رطوبت بیشتر در محصول فساد قارچی در محصول برداشت شده شدت یابد که این امر به نوبهی خود می تواند از ارزش غذایی محصول کاسته و افزایش ضایعات را در پی داشته باشد.در حین انتقال محصول به بازار مصرف یا مراکز صنعتی نیز تغییرات بسیاری در محصول ایجاد می شود. به دلیل اینکه عموماً نقل و انتقالات محصولات زراعی به طرق استاندارد انجام نمی شود، علاوه بر اینکه ضایعات فراوانی را بر جای می گذارد، محتوای مواد مغذی محصول را نیز تا حدود زیادی تحت تأثیر قرار می دهد. ویتامینهایی چون C و B2 که در برابر نور، دمای محیط و شرایط محیطی مختلف حساسند به راحتی در این مرحله تخریب می شوند. علاوه بر این دور بودن مراکز کشاورزی از محل انبار محصولات، مدت زمان انتقال محصولات را افزایش میدهد که این امر به نوبه خود هر چه بیشتر بر ارزش غذایی محصول لطمه می زند. کشور ما که یکی از بزرگترین تولید کنندگان محصولات باغی در منطقه به شمار می رود. ولی متأسفانه مقدار ضایعات این محصولات در ایران برابر کل تولیدات محصولات باغی در آلمان است. عمده این ضایعات که در حدود 30 درصد کل تولیدات است (یعنی چیزی معادل 3 تا 5 میلیارد دلار) در مراحل حمل و نگهداری رخ می دهد. یعنی سالانه مقادیر زیادی میوه که می توانند تضمین کننده سلامت جامعه باشند به دلیل روشهای نا صحیح انتقال و انبارداری به هدر رفته و آنچه که نیز مورد مصرف قرار می گیرد به دلایل مشابه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
الگوی تدریس مبتنی بر نظریه فرا شناخت Metacognition
مقدمه:
فرا شناخت عبارت است از آگاهی فرد بر نظام شناختی خود و کنترل و هدایت آن در ادبیات روان شناسی، شناخت را معمولا˝ مترادف با تفکر می آورند. بنابراین، فراشناخت را می توان آگاهی بر جریان تفکر و کنترل و هدایت آن هم تعریف کرد. جریان شناخت در نظریه روان شناسی شناخت انسان را عبارت می دانند از:
دریافت، پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، فراشناخت فعالیتی است که کنش های مربوط به چهار عنصر یادشده را در برمی گیرد و بر آنها نظارت دارد.
معلمان در مدارس باید ابتدا دانش آموزان را به روش دریافت، پردازش و نگهداری و انتقال درست اطلاعات فراخوانند و سپس آنها را ترغیب کنند تا جریان فعالیت های ذهنی را که انجام می دهند، مورد بازنگری و اصلاح قرار دهند.
هدف:
هدف اساسی نظریه فرا شناخت کمک به دانش آموز برای اندیشیدن و پرورش مهارت فکر کردن است. هدف دیگر آموزش فراشناخت، پرورش مهارت های انتقال یادگرفته ها در موقعیت های متعدد است.
راهبردهای فرا شناخت دارای اهمیت فوق العاده است، و در آموزش دروس متعدد از آنان بهره گرفته می شود. راهبردهای فرا شناختی، نیازهای یادگیری فراگیران را برطرف می سازد. راهبردها آن دسته از فعالیت های ذهنی و عملی هستند که راه رسیدن به هدف ها را هموار می سازند.
موضوع: میکروب ها (آغازیان ساده)
هدف کلی: آشنایی با طبقه بندی جانداران ذره بینی، صفات عمومی و ساختمانی آنها و اثراتی که در زندگی ما دارد.
مراحل اجرای الگو
مرحله نخست: آماده سازی
در مرحله آماه سازی معلم تلاش می کند تا دانش آموزان را ترغیب کنند 3 دسته فعالیت را انجام دهند .
- تصمیم گیری درباره هدف
- پیش بینی روش حل مسئله و انتخاب راهبرد
- بررسی دانش پیشین مورد نیاز
با استفاده از تصویر توجیهی برای به دست آوردن تعریف میکروب و در صورت وجود میکروسکوپ مشاهده باکتری ها و میکروب ها و مطالعه کتاب و مشاهده تصاویر کتاب و مقایسه آنها با باکتری ها و میکروب ها درزیر میکروسکوپ.
مرحله دوم: نظم دهی
مرحله بروز دادن فعالیت های ذهنی ارزشیابی از خود، هم از نظر فعالیت های فکری و هم از نظر فعالیت علمی است، فعالیت های فکری مربوط به یافتن راه حل ها و گزینش شیوه کار و شکل دادن نگرش خاص به موضوع و بررسی پیش نیازها است .
تهیه نقاشی و کلاژ برای نشان دادن نوع باکتری و از طریق آن نوع بیماری و انجام آزمایش کشف میکروب، مقایسه باکتری ها و میکروب ها و در جستجوی تعاریف برای میکروب ها و ویروس ها .
مرحله سوم: ارزشیابی
معلم دانش آموزان را وادار می کند تا درباره ی یادگرفته های خود قضاوت کنند و از آنان خواسته می شود عملکرد خود را ارزشیابی کنند.
دانش آموزان: برای فعالیت های مفید و مضر باکتری ها چند مثال می آورند :
- تفاوت ساختمان باکتری و ویروس را شرح می دهند و خصوصیات هر یک را از نظر ساختار و فعالیت حیاتی شرح می دهند.
- آزمایشی برای کشف میکروب ها طراحی می کنند.
- طرز تولید مثل باکتری ها و ویروس ها را با رسم شکل نشان می دهند.
- نمونه هایی از آغازیان را جمع آوری و مشاهده می کنند.
فرا شناخت و کاربردهای آن در آموزش
رویکرد خبر پردازی مجموعه ای نظریه است که وجه اشتراک همه ی آنها این است که یادگیری انسان را یک فعالیت مستمر پردازش اطلاعات می داند. این رویکرد به مطالعه ی راههایی می پردازد که آدمیان به توسط آنها دانش را کسب ، ذخیره و یادآوری می کنند و مورد استفاده قرار می دهند.
در روانشناسی خبر پردازی ، فرایندهای خبر پردازی در انسان با فرآیندهای خبر پردازی در کامپیوتر شبیه دانسته شده اند. به طور کلی روانشناسان در تمام طول تاریخ روانشناسی سعی کرده اند فرآیندهای ذهنی و رفتاری انسانها را به کمک الگوهایی خارج از انسان تبیین کنند که عمده ترین آنها ماشین بوده است، حال با موضوع ساعت یا پیشرفته ترین آن یعنی کامپیوتر. همین توجه به ماشین در نهایت منجر به پایه گذاری ، مهندس شناختی توسط نورمن گردید که معتقداست نظام های تعاملی بین انسان و ماشین از میزان اشتباهات انسان می کاهد.
تعریف یادگیری در رویکرد خبر پردازی :
یادگیری ، توانایی انجام ماهرانه یک تکلیف است که شامل : یادآوری هدفمند وعملکرد ماهرانه می باشد.
قوانین یادگیری :
1) قانون رابطه علی : یعنی بین عمل و بازده عمل یک رابطه ی علی وجود دارد.
2) قانون یادگیری علی : یعنی اعمالی که بازده مطلوب دارند تکرار شوند و اعمالی که بازده نامطلوب دارند تکرار نشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تئوری حسابداری اجتماعی
محمدرضا جعفری
رشد و توسعه صنایع, کارخانه ها و واحدهای تجاری همگام با ایجاد و تکامل نهادهای اجتماعی, تحول در نقش اطلاعات, تحول در تشکیلات دولتی و سرانجام, تحول در اخلاق, به تدریج تعهدات و الزاماتی را به عهده واحدهای تجاری گذاشته که پیش از این تحولات چنین تعهداتی به این شدت رسمی و قانونمند نشده بود. یکی از پیامدهای این رشد و توسعه صنعتی, ظهور پیوند اقتصاد با اهلاق و سیاست و تاثیر متقابل مسائل اقتصادی و اخلاقی و ارزشهای اجتماعی بر یکدیگر است. بدین ترتیب, مدیریت واحدهای تجاری دیگر صرفاً افزایش سودآوری یا تولید کالا را تنها هدف خویش ندانسته بلکه موضوعاتی دیگر همچون پرداخت حقوق عادلانه به کارگران, رعایت کیفیت و بهای تولیدات, آلودگی محیط زیست و سایر مسائل اخلاقی, سیاسی , نژادی و اجتماعی را نیز باید رعایت کنند. بنابراین واحدهای تجاری بجای داشتن عملکرد صرفاً اقتصادی, به صورت نهادهایی چند منظوره در آمده اند.
از دیگر سو تحت تأثیر این تحولات, چگونگی ارزیابی عملکرد و معیارهای آن دگرگون شده, از چارچوب تنگ و محدود اقتصادی فراتر رفته, معیارهای عملکرد اجتماعی که مبنای ارزیابی عواقب و تاثیرات اجتماعی فعالیتهای واحدهای تجاری است, پدیدار شده است.
حسابداری اجتماعی سعی دارد تا این تأثیرات متقابل عملکرد واحدهای تجاری و جامعه پیرامونش را شناسایی و برای تصمیم گیری صحیحتر استفاده کنندگان از صورتهای مالی گزارش کند. در این مقاله سعی شده که مفاهیم و چهارچوب تئوریک حسابداری اجتماعی در قالب روش قیاسی تبیین و چگونگی و مشکلات عملی ان بیان شود. همچنین باید در نظر داشت که واحدهای تجاری با جامعه توافق و قراردادی غیر رسمی دارد و باید تعهدات ناشی از این قرارداد, شناسایی و گزارش گردد.
ایرادهای حسابداری متداول
طرفداران حسابداری اجتماعی, ایرادهایی علیه استانداردهای حسابداری درباره فراهم ساختن اطلاعات مربوز و مناسب برای تصمیم گیری مدیریت و سرمایه گذاران مطرح کرده اند. عدم شناسایی و گزارش تعهدات اجتماعی, به هزینه منظورکردن مخارج اجتماعی متحمل شده توسط واحد تجاری و تکمیل حسابگری بهتر در صورت استفاده از داراییهای بیشتری همچون منابع اجتماعی و انسانی در مدل بهره وری داده/ ستانده, از جمله این ایرادهاست.
ماهیت حسابداری اجتماعی
حسابداری مرسوم با تأکید بر اندازه گیری و گزارشگری معاملات و رویدادهای اقتصادی واحدهای تجاری, معاملات اجتماعی واحدهای تجاری با اجتماع پیرامونش را نادیده می گیرد. بکارگیری و استفاده از منابع اجتماعی باعث روی دادن معاملات اجتماعی, هزینه های اجتماعی به معنی کاهش متابع اجتماعی و منافع اجتماعی به معنی افزایش و بهبود منابع اجتماعی است. هدف نهایی حسابداری اجتماعی اندازه گیری و گزارشکری این منابع, هزینه ها و منافع اجتماعی است.
تعریف حسابداری اجتماعی
حسابداری اجتماعی فرآیند گردآوری, اندازه گیری و گزارش معاملات و تاثیرات متقابل این معاملات بین واحدهای تجاری و جامعه پیرامونی اوست. حسابداری اجتماعی از طریق اندازه گیری و گزارشگری تاثیرات متقابل واحد تجاری و جامعه پیرامونی اش, ارزیابی از توان ایفاء تعهدات اجتماعی را امکانپذیر می سازد.
هدفهای حسابداری اجتماعی
قرارداد واحد تجاری و جامعه پیرامونی اش, دو کارکردمهم را برای واحدهای تجاری در پی دارد که عبارتند از:
تولید و ارائه کالاها و خدمات سودمند برای جامعه.
توزیع عادلانه امکانات اقتصادی, اجتماعی یا سیاسی بین گروه های اجتماعی که در واقع عامل پیدایش و دوام واحد تجاری هستند.
در نقش تولید و ارائه کالاها وخدمات اجتماعی, واحد تجاری کارکردی تولیدی دارد و فرض می شود که انتفاع اجتماعی حاصل از تولیدات واحد تجاری بیش از هزینه های اجتماعی آن خواهد بود. مدیریت واحدهای تجاری همزمان با تعیین آثار و نتایج سرمایه گذاریهای اقتصادی, می باید هزینه ـ منفعت اجتماعی را نیز در نظر بگیرد و با توجه به میزان انتفاع یا زیان متحمل بر جامعه به هرگونه سرمایه گذاری اقدام کند.
وظیفه دوم واحد تجاری, کارکرد توزیعی است. در کارکرد تولیدی, به طور کلی به انتفاع یا هزینه اجتماعی معاملات اجتماعی واحدهای تجاری اشاره شد ولی در کارکرد توزیعی چگونگی توزیع این هزینه ها و منافع اجتماعی بین اقشار مختلف جامعه مطرح می شود؛ به عبارت دیگر مسأله ایناست که آیا در اثر معاملات اجتماعی واحد تجاری, همگی گروههای اجتماعی به طور عادلانه انتفاع یا هزینه را متحمل شده اند یا توزیع نا عادلانه صورت گرفته است؛ مثلاً اگر بانکی به دلیل نیاز و تقاضای مناطق پر رونق, یکی از شعبه های خود را در منطقه ای کم رونق و پر جمعیت, تعطیل و به مکانی دیگر منتقل کند بهره وری خود بانک و اقلیتی از جامعه و در مقابل, زیان رسانی برای اکثریتی از جامعه در منطقه ای دور افتاده و فقیر نشین را در پی خواهد داشت. به این ترتیب واحد تجاری باعث برهم زدن توزیع عادلانه امکانات و خدمات اجتماعی می شود.
با توجه به دو کارکرد مذکور, حسابداری اجتماعی هدفهای سه گانه ای به شرح زیر را دنبال می کند:
تعیین و اندازه گیری خالص انتفاع و مشارکت اجتماعی واحد تجاری طی دوره مالی, از طریق محاسبه هزینه ها و منافع اجتماعی واحد تجاری.
سیاستها و اقداماتی از قبیل استخدام افراد بیکار جامعه, آموزش نیروهای متخصص برای بهبود کیفیت تولیدات و تأسیس شعبه های جدید در مناطق کم رونق و فقیر نشین از جمله اقداماتی است که تاثیر مثبتی برمنافع اجتماعی دارد و باید به عنوان منافع اجتماعی شناسایی شود. به طور کلی واحد تجاری با رعایت ارزشهای اجتماعی همچون عدالت و رفاه اجتماعی در تصمیم گیری های اقتصادی باعث بهره وری جامعه خواهد شد. مسأله دوم اندازه گیری این هزینه ها و منافع است. همانطور که در علوم اجتماعی با مشکل کمی نمودن تأثیرات و پیامدهای اجتماعی رویدادهای مختلف روبرو هستیم, در حسابداری اجتماعی نیز برای اندازه گیری هزینه ها و منافع اجتماعی نیز با این مشکل روبرو هستیم. کمی نمودن اطلاعات بر مفید بودن آن می افزاید و نسبت به اطلاعاتی که صرفاً کیفی هستند بار اطلاعاتی بیشتری نیز دارد. تلاشها و تحقیقاتی برای کمی نمودن هزینه ها و منافع اجتماعی صورت گرفته و نتایجی را نیز در پی داشتهاست؛ به طور مثال برای تعیین و اندازه گیری دارایی انسانی و کمی نمودن این نوع دارایی در قالب واحد اندازه گیری پولی, مدلهای هلتس و لیکرت-هاورز و روشهای بهای تمام شده تاریخی و بهای جایگزینی قابل ذکر است, در عین حال همان گونه که با پیدا کردن صفر مطلق و قابل سنجش نمودن اطلاعات اجتماعی, تحول اساسی در علوم اجتماعی حاصل خواهد شد, حسابداری اجتماعی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
غده هیپوفیز
مقدمه
هیپوفیز یا pituitary gland ، غده کوچکی است در زیر مغز و درون حفره استخوان شب پره که 0.5 تا 1.5 گرم وزن دارد. از نظر جنینی دارای منشا دو گانه عصبی و اکتودومی است. این غده شامل دو قسمت است: نوروهیپوفیز یا هیپوفیز عصبی که در ارتباط با بطن سوم مغزی است و آدنوهیپوفیز یا هیپوفیز غدهای.
آدنوهیپوفیز
این قسمت از هیپوفیز دارای بخشهای زیر است:
بخش دور یا لوب قدامی
این بخش که بزرگترین قسمت آدنوهیپوفیز را تشکیل میدهد از بیرون بوسیله کپسولی از بافت همبند متراکم احاطه شده است که استطالههای ظریفی از آن به درون بافت نفوذ میکند. سلولهای پارانشیمی لوب قدامی براساس خصوصیات رنگپذیری خود به دو دسته کروموفیل و کروموفوب تقسیم میشوند. کروموفیلها خود شامل سلولهای اسیدوفیل و بازوفیل است. سلولهای اسیدوفیل بر اساس هورمونهای مترشحه خود به دو دسته سوماتوتروفها و ماموتروفها تقسیم میشوند. سلولهای بازوفیل به سه دسته کورتیکوتروفها ، تیروتروفها و گونادوتروفها تقسیم میشوند.
بخش لولهای
سلولهای این ناحیه از آدنوهیپوفیز عمدتا از نوع گونادوتروپینها هستند.
لوب میانی
لوب میانی حاوی فولیکولهایی است که بقایای بنبست راتکه میباشند و به کیستهای راتکه معروفند. سلولهای موجود در این ناحیه عمدتا از نوع بازوفیل هستند و پرواپیوملانوکورتین سنتز میکنند. سلولهای اسیدوفیل نیز در لوب میانی دیده میشوند. عملکرد این قسمت در انسان مشخص نشده است.
ساختار هورمون رشد
هورمونهای آدنوهیپوفیز
هورمون رشد: این هورمون توسط سوماتوتروفها ترشح میشود. هورمون رشد باعث افزایش متابولیسم سلولهای بدن و رشد طولی و قطری استخوانها و باعث افزایش قد میشود.
هورمون پرولاکتین: این هورمون توسط ماموتروفها ترشح میشود و سبب رشد پستانها طی حاملگی و ترشح شیر پس از زایمان میگردد.
کورتیکوتروپین: این هورمون توسط کورتیکوتروفها ترشح میشود و باعث افزایش ترشح هورمونهای مترشحه از قشر غدد فوق کلیوی میگردد.
هورمون محرک فولیکول (FSH) و هورمون لوتئینزا (LH) که هر دو توسط گونادوتروفها ترشح میشوند.
نوروهیپوفیز
این بخش شامل ساقه عصبی ، برجستگی میانی و بخش عصبی یا لوب خلفی است. بخش عصبی فاقد سلولهای ترشحی است وعمدتا از آکسون نورونهایی تشکیل شده که جسم سلولی آنها در هیپوتالاموس قرار گرفته است. این نورونهای مترشحه هستهای سوپرابتیک و پاراونتریکولار هیپوتالاموس را تشکیل میدهند. نورونهای واقع در این هستهها ، دو هورمون به نامهای آنتیدیورتیک هورمون یا وازوپرسین و اکسیتوسین و پروتئین حامل برای هر کدام از هورمونها به نام نوروفیزین سنتز میکنند. هورمونهای سنتز شده توسط این نورونها به صورت گرانولهای ترشحی از طریق آکسون به بخش عصبی انتقال مییابد.
اجتماع این گرانولها ، در انتهاهای متسع شده آکسونها اجسام هرینگ نامیده میشوند که با میکروسکوپ نوری قابل مشاهده هستند. این اجسام که در واقع هورمونهای ذخیره شده محسوب میشوند در مواقع لازم آزاد شده و وارد گردش خون میشوند. در بخش عصبی علاوه بر اجسام هرینگ ، سلولهایی موسوم به پیتوویسیت دیده میشوند که شبیه سلولهای گلیال بافت عصبی ، آکسونها و انتهاهای آکسونی را احاطه کرده و پشتیبانی از آنها را عهدهدار میباشند. هورمون وازپرسین افزاینده فشار خون است. اکسیتوسین هورمونی است که بر عضلات صاف جدار رحم اثر کرده و با منقبض کردن آنها به عمل زایمان کمک میکند.
خونگیری هیپوفیز
دو شریان مشتق از کاروتید داخلی ، هیپوفیز را تغذیه میکنند. بخش لولهای و ساقه عصبی توسط شرائین هیپوفیز فوقانی راست و چپ تغذیه میشوند و این شرائین ، شبکه مویرگی وسیعی را در ناحیه برجستگی میانی بوجود میآورند. ورید حاصل از این شبکه مویرگی به نام ورید پورتال وارد بخش قدامی شده و در آنجا شبکه مویرگی ثانویه را بوجود میآورد (سیستم پورت هیپوفیزی). لوب خلفی یا بخش عصبی توسط شرائین هیپوفیزی تحتانی راست و چپ تغذیه میگردد. با وجود این ، بخش قدامی نیز شاخههایی از شرائین هیپوفیزی تحتانی را دریافت میکند.
ارتباط هیپوفیز و هیپوتالاموس
گرچه هورمونهای مترشحه از لوب قدامی هیپوفیز فعالیت اکثر غدد داخلی را کنترل میکنند ولی خود این سلولها نیز توسط فاکتورهای آزاد کننده و مهارکننده که عمدتا از بخش هیپوتالاموس ترشح میشوند، کنترل میشوند. این فاکتورها توسط نورونهای ترشحی هیپوتالاموس ترشح و در برجستگی میانی آزاد میشوند و سپس توسط سیستم پورت هیپوفیزی به لوب قدامی میرسند.
اختلالات هیپوفیزی
افزایش ترشح هورمون رشد در سنین رشد باعث رشد بیش از حد میشود که ژیگانتیسم یا غول آسایی نامیده میشود و در بزرگسالان باعث افزایش رشد قطری استخوانها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سبک خراسانی
چکیده
سبک خراسانی را متعلق به رودکی میدانیم و بیشترین شعری که از این دوره داریم مربوط به اوست شعر هایی که از این دوره داریم از سه قسم خارج نیست و بسیاری از شاعران دوره سامانی بعد از رودکی پا به عرصه سخنوری نهاده اند که از انها به مختصر یاد شده است
مقدمه
دوره های طاهریان و صفاریان امده است که در سبک سبک شعر فارسی دری را از اغاز نیمه دوم قرن سوم تا پایان قرن پنجم را سبک را سبک خراسانی میگویند از انجا که نخستین اثار نظم و نثر زبان جدید فارسی بعد از اسلام در ناحیه خراسان بزرگ پیدا شد به سبک این اثار خراسانی می گویند خراسان بزرگ شامل خراسان کنونی و افغانستان و تاجیکستان کنونی و دیگر مناطق بود از این رو در بحث های تاریخ ادبیات و سبک شناسی حدود نیم قرن پیش گاهی به سبک خراسانی سبک ترکستانی هم گفته اند خراسان در لغت به معنی شرق است جایی که خورشید بیرون می اید پس سبک خراسانی یعنی سبک اثار نخستین و کهن زبان فارسی که اغلب در مشرق شکل گرفته است اثار متفرقه دیگری هم که در همان دوران کهن بیرون از خراسان افریده شده است
سبک خراسانی به لحاظ تاریخی سلسلهای طاهری وصفاری وسامانی وغزنوی را در بر می گیرد البته بحث اصلی مربوط به دوره سامانیان و غزنویان است در کتب تاریخ ادبیات بحث هایی در مورد نخستین شعر فارسی و شاعرشناسی چندان مهم نیست مخصوص که در صحبت انتساب برخی از این اشعار تردید است مهمترین اشکال سبک شناسی در بحث شعر های کهن معتبر در دست
سبک خراسانی که به سبک ترکستانی نیز مشهور است در اواسط نیمه دوم قرن سوم هجری پدید آمد و تا قرن ششم هجری رواج داشت.
به سبب آنکه نخستین آثار نظم و نثر در زبان جدید فارسی بعد از اسلام در ناحیه خراسان بزرگ پیدا شد، به آن سبک خراسانی گفته اندخراسان بزرگ شامل خراسان کنونی و افغانستان و تاجیکستان کنونی و سرزمینهای ماوراء النهر و ترکستان هم بود. از این رو گاهی به سبک خراسانی سبک ترکستانی هم گفته اند. به هر حال و به طور کلی این سبک در مشرق ایران شکل گرفته است به لحاظ تاریخی سبک خراسانی سلسله های ((طاهری)) و ((صفاری))و ((سامانی)) و((غزنوی)) را در بر می گیرد، اما این سبک بیشتر مربوط به دوره سامانیان و غزنویان است.
در سبک خراسانی آرایه هایی چون تشبیه و استعاره و ایهام وجود دارد؛ اما غالباً محسوس و قابل درک است و نیازی به تأمل زیاد ندارد. اشعار این سبک از حیث نوع بیشتر قصیده است و از لحاظ لفظ ساده ساده و روان و عاری از ترکیبات دشوار است و لغات عربی در آن اندک است. همچنین از لحاظ معنی صداقت و صراحت لهجه، تعبیرات و تشبیهات ساده و ملموس و محسوس، از اختصاصات مهم این سبک است. به عبارت دیگر در سبک خراسانی اصل بر ساده گویی است و هر کلمه درست برای همان معنی وضع می شود که شاعر اراده کرده و همه از آن یک معنی دریافت می کنند.
مضمون بیشتر اشعار این سبک وصف طبیعت و مدیحه و شرح فتوحات پادشاهان و گاهی نیز پند و اندرز بود است.
این سبک تا قرن ششم هجری رواج داشته است.
می دانیم که شعر فارسی در خراسان بزرگ و ماوراء النهر یا میان دورود( یعنی ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان فعلی) در دربار طاهریان و سامانیان و نیز در دربار یعقوب لیث صفاری در سیستان آغاز به رشد کرد و ریشه دوانید.
یعنی از آغاز نخستین جنبش های استقلال طلبانهء سلسله های ایرانی بر ضد حاکمیت خلفای عرب.
این سخن سیستانی ِ بزرگ یعنی یعقوب لیث صفاری مشهور است ، هنگامی که به شاعران ِ ایرانی ِ عربی سُرای خود گفت :
«به زبانی که من اندر نیابم چرا باید گفتن ؟» (نقل از چهارمقالهء نظامی عروضی).
نظامی عروضی در چهارمقاله می گوید : پس از این جمله بود که شاعران به سرودن قصاید فارسی پرداختند.
و این سنت با پیدایی شاعران بزرگی همچون شهید بلخی و رودکی سمرقندی تداوم یافت تا به دوران پادشاه ترک زاده و ترک نژاد غزنوی یعنی به سلطان محمود رسید و دربار اورا به بزرگترین قصیده سرایان ِ کلّ ِ تاریخ ایران تبدیل کرد و به این «شاه غازی » ترک که به قول بیهقی« از بهر عباسیان را انگشت به در کرده بود و قرمطی می جُست» و می کشت و بدین گونه خود را شمشیرزن و «دین گستر» خلفای عربِ عباسی می نامید ، افتخار هم عصری با بزرگمرد طوس ، یعنی حکیم ابوالقاسم فردوسی را عنایت کرد. تا آنجا که استاد طوس، شاهنامه ــ یعنی این سند هویت ایرانی و این نجات بخش ِ فرهنگ ایران و زبان فارسی را به او تقدیم داشت. اگرچه «شاه غازی» شایستهء چنین موهبتی نبود.
به هر حال مجموعهء ویژگی های زبانی یعنی وجود ِ واژگان ِ کهن و شرقی زبان فارسی (دری) و نیز ساختمان نحوی زبان و وجود ِ نکاتِ گرامری کهنی که در شعر شاعران قرن سوم هجری یعنی در شعر شاعران ِ برخاسته از خراسان ِ بزرگ و سیستان منعکس است ، سبکی را در شعر فارسی ایجاد کرده که به سبک خراسانی(1) مشهور شده است.
اما چون مدت ها مرکز حکومت سامانیان ( بخارا ) در آن سوی رود جیحون ( ماوراء النهر ) قرار داشت و آن منطقه را ترکستان می نامیدند، به جای سبک خراسانی ، سبک ترکستانی ، هم به کار برده می شود .
این مکتب شعری ، همراه با جابه جایی های سیاسی و فرهنگی و با برآمدن و تسلط سلسه های گوناگون ترک و انتقال قدرت به نواحی مرکزی و شمالی، و رواج زبان فارسی در این مناطق ، سرمنشاء سبک جدیدی شد به نام «سبک عراقی».
سبک خراسانی در دوره سامانیان:
شعر دوره سامانی، به لحاظ زبان، همان مختصات فارسی کهن را دارد: لغات مهجور کهن و نزدیک به زبان پهلوی دارد؛ در آن تکرار دیده می شود؛ بیشتر مبتنی بر ایجاز است؛ از نظر فکری، حماسی و متضمن پند و اندرز (ادب تعلیمی) است؛ شعری شاد و دور از یأس و بدبینی است؛ از اصطلاحات علمی - چون نجومی و طبی - خالی است؛ به آیات و احادیث اشاره ای ندارد؛ فرهنگ اسلامی در آن - نسبت به دوره های بعد بازتاب وسیعی نیافته است.
از نظر ادبی، شعر این دوره به لحاظ تشبیه - بخصوص تشبیه تفصیلی - بسیار قوی است. در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم استعاره هم زیاد به کار می رود. صنایع بدیعی در حد اعتدال است و بیشتر از صنایع بدیع لفظی استفاده می شود تا بدیع معنوی؛ و برای نمونه، انواع ایهام یا حسن تعلیل یا اغراق را به کار نمی برند. در این دوره قالب های شعری قطعه و مثنوی و رباعی مرسوم است.