دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله درمورد پروتکل مدیریت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

پروتکل مدیریت گروه اینترنت (IGMP)

IGMP ، که در RFC 3376 تعریف شده ، توسط میزبانها و مسیریاب ها برای مبادلة اطلاعات عضویت Multicast بر روی LAN استفاده می شود . IGMP از ماهیت پخشی LAN استفاده می کند تا تکنیکی کارآمد برای تبادل اطلاعات بین چندین میزبان و مسیریاب‌ها را فراهم نماید . در حالت کلی ، IGMP دو عملکرد اصلی را حمایت می کند :

1ـ میزبان ها پیغامهایی به مسیر یاب ها می فرستند تا مشترک یک گروه Multicaset تعریف شده توسط یک آدرس Multicaset شوند یا اشتراک خود را از آن حذف نمایند .

2ـ مسیریاب ها به صورت دوره ای بررسی می نمایند کدام گروههای Multicaset ، مورد نظر کدام میزبانها می باشند .

IGMP در حال حاضر در روایت 3 قرار دارد . در IGMPV1 ، میزبانها می توانند به گروه Multicaset ملحق شوند و مسیریاب ها تایمری را برای حذف اشتراک اعضای گروه استفاده می کنند . IGMPV2 باعث می شود اشتراک یک میزبان به طور مشخص از یک گروه حذف شود . اولین دو روایت ، ضرورتاً از مدل عملیاتی زیر استفاده نموده اند :

گیرنده ها باید مشترک گروههای Multicaset گردند .

مبدأها نیازی به مشترک شدن در گروه های Multicaset ندارند .

هر میزان می تواند ترافیک را به هر گروه Multicaset بفرستد.

این روش بسیار کلی است اما نقاط ضعفی نیز دارد :

1ـ گسترش گروههای Multicaset آسان است . حتی اگر فیلترهایی در سطح کاربرد برای حذف بسته های ناخواسته وجود داشته باشد ، این بسته ها هنوز منابع عمده ای را در شبکه و درگیرنده ای که باید آنها را پردازش کند ، مصرف می کنند .

2ـ ایجاد درخت های توزیع Multicaset مشکل ساز است . دلیل آن ، مشخص نبودن محل مبدأها می باشد .

3ـ یافتن آدرس های Multicaset منحصر به فرد سراسری مشکل است . همیشه این امکان وجود دارد که گروههای Multicaset دیگری ، همان آدرس Multicaset را بکار ببرند .

IGMPv3 این نقاط ضعف را اینگونه مورد توجه قرار می دهد :

1ـ دادن اجازه به میزبانها برای مشخص نمودن لیست میزبانهایی که از آنها ترافیک یافت می شوکد . ترافیک از میزبانهای دیگر ،‌در مسیریاب ها مسدود می شود .

2ـ دادن امکان به میزبانها برای مسدود نمودن بسته هایی که مبدأ آنها ترافیک ناخواسته می فرستد .

ادامة این بخش ، IGMPv3 را مورد بررسی قرار می دهد .

قالب پیغام IGMP

همة پیغامهای IGMP در قالب datagram های IP فرستاده می شود . روایت فعلی ، دو نوع پیغام تعریف می کند : درخواست عضویت و گزارش عضویت .

پیغام درخواست عضویت توسط مسیریاب Multicaset فرستاده می شود . سه نوع زیر نوع دارد : یک درخواست عمومی ، برای مشخص نمودن اینکه کدام گروهها اعضایی در یک شبکه دارند ؛ درخواست گروه خاص ،‌به منظور مشخص نمودن اعضای گروه خاص در شبکة متصل شده استفاده می شود ؛ و درخواست گروه - و - مبدأ خاص ،‌برای تعیین اینکه آیا هر دستگاه متصل ، خواهان دریافت بسته های ارسالی به آدرس Multicaset خاص ، از هر مبدأ مشخص شده در لیست ،‌می باشد . قالب پیغام را نشان می دهد که شامل فیلترهای زیر است:

نوع : نوع این پیغام را مشخص می کند .

حداکثر زمان پاسخ : مشخص کنندة حداکثر زمان مجاز قبل از ارسال گزارش پاسخ در واحد ثانیه است .

checksum : کد آشکار کنندة خطای محاسبه شده به صورت جمع متمم یک 16 بیتی همة کلمات 16 بیتی در پیغام می باشد . برای انجام محاسبه ، فیلد cheksum با صفر مقدار اولیه داده می شود . این همان الگوریتم Checksum استفاده شده در Ipv4 است .

آدرس گروه : برای پیغام درخواست عمومی ، صفر است ؛ زمانی که درخواست گروه - مبدأ خاص ارسال می شود، آدرس معتبر گروه multicast در IP.

پرچمS: با یک شدن آن، به همة مسیریاب های گیرندة multicast اعلام می‌کند که آنها باید به روزآوری های معمول تایمر را که با دریافت درخواست انجام می دهند، کنار بگذارند.

(querier's robustness variable)QRV: اگر غیر صفر باشد، فیلد QRV حاوی مقدار RV استفاده شده توسط فرستنده درخواست است. مسیریاب ها مقدار RV را از جدیدترین درخواست دریافت شده، به عنوان مقدار RV خود استفااده می کنند، مگر اینکه جدیدترین RV دریافت شده، صفر باشد، که در این حالت، گیرنده ها مقدار پیش فرض یا مقدار بدست آمدة آماری را استفاده می کنند. این



خرید و دانلود مقاله درمورد پروتکل مدیریت


تحقیق درباره گروه های مذهبی نوظهور در غرب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

گروه های مذهبی نوظهور در غرب (1)

نویسنده : حیدر رضا ضابط

اشاره :

جهان غرب از قرن 17میلادی و حتی پیش از آن، از دورة «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمرة آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام « اومانیسم » و « فردگرایی » (Individualism) به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهة 1960 به این سو، گروه‌های مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آنها سکولاریزه کردن دین می‌باشد؛ هرچند پایه‌گذاران این جنبش‌ها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کرده‌اند. در این مقاله، نویسندة محترم به بررسی علل پیدایش، اعتقادات، و دیگر ویژگی‌های برجستة گروه‌های فوق پرداخته است که آنها را با هم می‌خوانیم.این گروه‌ها را گاه، کشیش‌هایی که از یک کلیسای سنتی، گسسته و به دنبال ایجاد و راه‌اندازی «ادیان» خاصی برای خودشان بوده‌اند، تأسیس نموده‌اند. بروز این پدیده در غرب، تا حد زیادی، برخاسته از ترویج مرموزات و کارهایی غریبه، همچون سحر و جادو بوده که از سوی کلیساهای قدیمی نیز تحریم شده است و طی دهه‌های اخیر مجدداً رشد یافته است. طرفداران سحر و جادو در آمریکا و اروپا، ادیان پیش از مسیحیت اروپا، همچون «سلت‌ها» (Celts) و «درویدها» (Druids) را ترویج می‌کنند. مروجان این آیین‌ها، که به عنوان «جنبش‌های جدید دینی» (New Religious Movements) به خصوص در آمریکا، کانادا و اروپای شمالی معروف شده‌اند، با تضعیف ادیان سنتی در این کشورها نفوذ می‌کنند.1 در آمریکا و اروپا از این آیین‌های جدید با عنوان گروه‌های مذهبی بیگانه و غیررایج یاد می‌کنند. تنها در انگلستان، بعداز جنگ جهانی دوم تا سال 1987 بیش از 400 گروه از این نوع گروه‌ها به‌وجود آمده است که تعداد آنها در ایالات متحده، بیش از انگلستان می‌باشد.2رهبران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که هیچ کتاب مقدسی، در جهان، ابدی نیست، و انسان این شایستگی را دارد که دین جدیدی را خلق نماید. از نگاه آنها، روش‌های عقلی، مانع کشف و حصول حقایق دینی می‌باشد و رستگاری بشر، با کنارگذاردن روش‌های عقلی و پیروی مطلق از پایه‌گذاران این فرقه‌ها حاصل خواهد گردید. این فرقه‌های مذهبی بر محور شخصیت رهبران و مؤسسان خود استوارند و از این رو بیشتر آنها با مرگ بنیانگذارانشان، محو و نابود می‌گردند.3اکثر بنیانگذاران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که انسان با پیروی مطلق از آنان، می‌تواند «خدا» شود. بیشتر بنیانگذاران این گروه‌ها از ایجاد تحولات نهایی در هزارة سوم سخن می‌گویند و اینچنین تبلیغ می‌کنند که دنیا به پایان خود رسیده است و آنان منجی جامعة بشری در آخرالزمان هستند و انسانیت با پیروی از آنها به رستگاری خواهد رسید.4

علل پیدایش این گروه‌ها

امروزه، در غرب، نسبت به گذشته، رویکرد به دین، رشد قابل توجهی یافته است و این اتفاق عمدتاً برخاسته از درهم شکستن و فرو ریختن بسیاری از ایدئولوژی‌های ذهنی جهان غرب است که متأثر از تفکرات قرون 18 و 19 در اروپا، سربرداشته و جایگاه دین را در تمدن مدرن غرب، گرفته بود. آن ایدئولوژی‌ها به تدریج، رنگ باخت و خطر و قدرت تخریبیشان، به طرز بی‌سابقه‌ای هویدا گشت.امروزه در جهان غرب، با برچیده شدن بساط مکاتب فلسفی مدرن (Philosophical Modern Schools) که تحت شالوده‌شکنی و پست مدرنیسم (Post-Modernism Deconstructionalism) و منهدم ساختن همة ساختارهای معنایی موجود از پیش، مکتب‌های فلسفی جدید غرب را به پایان خود رسانده است. بیشتر فلاسفة معاصر غربی، معتقدند که دوران مشغلة فلسفی، به آن معنایی که تاکنون در غرب، فهمیده می‌شد، پایان یافته و دیگر مکاتب فلسفة جدید نمی‌توانند گرهی از کار غرب و انسان‌های تشنه و نیازمند هدایت معنوی در آن سامان بگشایند.تمدن غرب، برای مردم جهان، تناقضات بی‌شماری را پدید آورده است که ایجاد انواع بی‌عدالتی‌ها در جوامع و تخریب محیط‌زیست از آن جمله است. زندگی، برای جوانان، در غرب، معنای خود را از دست داده است و آنان را به بیراهة لذت‌های آنی جسمانی از طریق روابط غیرانسانی و یا استفادة مدام از مواد مخدر و یا خشونت و جنایت کشانده است.از این‌رو، پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه، در ربع قرن گذشته، جنبشی آمریکایی و اروپایی، با هدف کسب تجارت روحانی و معرفت دینی به وجود آمده است. قدرت‌های سکولار در جهان غرب که تاکنون، با عنوان «تجدد» و رنسانس، با دین مبارزه می‌کردند و در همین راستا به ایجاد اومانیسم، لیبرالیسم و فردگرایی دست زدند، احساس خطر کردند که ساکنان غرب برای رهایی خود به دین مبین اسلام گرایش پیدا می‌کنند، چرا که درون مسیحیت معنویتی وجود ندارد و مسیحیت در مقابل هجوم گرایش‌های دنیاگرایانة سکولار عقب‌نشینی کرد. و حتی آموزه‌های مسیحیت که اساس تلقی دینی آن را تشکیل می‌دهد، براثر اصلاحات و نوسازی به وجود آمده در آن، به تدریج به آموزه‌هایی غیردینی تبدیل شده است. برای جلوگیری از گرایش مردم تشنة حقیقت و معنویت در غرب، به دین اسلام، پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه غیراصیل با عنوان گروه‌های مذهبی در آمریکا و اروپا به وجود آمده است.5 بیشتر این گروه‌ها تحت عنوان معنویت و رستگاری، پیروان خود را به انجام کارهای مبتذل و غیراخلاقی، وادار ساخته‌اند و در حقیقت، در مسیر حفظ و امتداد اباحه‌گری و سکولاریسم، گام برداشته‌اند.در همین راستا، در ربع قرن گذشته، افرادی از هند، به نام «گورو» (Guru) تبلیغاتی گسترده را در آمریکا و اروپا انجام داده‌اند و تحت عنوان ترویج عرفان «هندویسم» پیروانی را به سوی خود جذب کرده‌اند. همچنین تعدادی از مرشدهای «صوفیه» نیز از کشورهای اسلامی، به ترویج تعالیم افراطی صوفیانه در غرب پرداخته‌اند، که آنان نیز از سوی دولت‌ها و رسانه‌های گروهی آن مورد حمایت قرار گرفته‌اند. قدرت‌های استعماری و استعمارگران جدید برای جلوگیری از نفوذ اسلام در جهان غرب، از این گروه‌ها بهره گرفته‌اند، زیرا اسلام، امروز، سریع‌ترین رشد را در میان سایر ادیان در جهان غرب، آفریقا و دیگر نقاط شناخته شدة جهان دارد.همان‌طور که بیان شد، گروه‌های مذهبی مذکور بنیان‌های اعتقادی و رفتاری خود را، به اشکال گوناگون از ادیان بزرگ اقتباس کرده‌اند و آنرا به شکل تحریف شده‌ای، عرضه می‌دارند. به این گروه‌ها در انگلیس «میکس پیک» (Mixpick) یا مختلط گفته می‌شود، که ویژگی‌های نسبی‌گرایی، هیچ انگاری، شالوده‌شکنی، فردگرایی، سکولاریسم و اباحی‌گری را، که حاکم بر جوامع مدرن غرب می‌باشد، با پوششی از مسائل معنوی و عرفانی معرفی کرده و آنرا به عنوان معنویت فردگرا و یک مذهب خصوصی، عرضه می‌کنند.6طالع‌بینی، جادوگری، غیب‌گویی، ورزش‌هایی معنوی ارتباط با ارواح و موجودات سایر سیارات، روش‌های درمانی و معالجة بیماری‌ها با داروهای طبیعی یا اعمال با مواد بلورین، کارکردهای این گروه‌های غیرمتداول مذهبی را شکل می‌دهد.7این گروه‌ها شماری از مؤسسات فرهنگی و تجاری را در جهان غرب تأسیس کرده، کتب و مجلات متعددی را منتشر می‌کنند. بیشتر این گروه‌ها با مرگ بنیانگذاران آنها منقرض می‌گردند و با گذشت زمان تضعیف و محو می‌شوند. تمامی افعال و مناسک ظاهراً مذهبی آنها در جهان غرب توسط روان‌شناسان و جامعه‌شناسان برجسته و علمای مسیحیت شدیداً تکذیب و ابطال گردیده است.بیشتر رهبران این گروه‌ها وابسته به تشکیلات فراماسون‌ها «لژهای فراماسونری»8 (Fereemasons) هستند. برطبق آمار، در جهان 33700 فراماسون وجود دارد. پیش از دهة 1980 فراماسون‌ها این ایده را ترویج می‌کردند که: «خدا مرده است.» اما در ربع قرن گذشته و با آغاز جنبش احیای دینی در سراسر جهان، فراماسون‌ها، که با صهیونیست‌ها و به خصوص با گروهی مرموز از آنها با نام «قباله» (Kabbaleh) (یا کابالا) رابطه‌ای نزدیک دارند، در راستای اهداف گروه‌های مذهبی مذکور، این ایده را تبلیغ می‌کنند که: پیروان این گروه‌ها با اطاعت از رهبرانشان می‌توانند خدا شوند.9 عقاید این گروه‌ها، درون خود، دارای رموز و اسراری است، و آنان



خرید و دانلود تحقیق درباره گروه های مذهبی نوظهور در غرب


تحقیق درباره گروه بندی عایقها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

گروه بندی عایقها

عایقهای الکتریکی به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: عایقهای معدنی، عایقهای ترکیبات کربنی.

عایقها در سه شکل ظاهر می شوند، جامد، مایع و گاز

1- عایقهای معدنی

عایقهای معدنی خود به دو دسته تقسیم شده اند:

عایقهای معدنی که به شکل طبیعی خود به کار گرفته می شوند، مانند سنگ مرمر و سنگ شیفر- میکا- پنبه نسوز- هوا و ازت.

عایقهای معدنی که برای استفاده و به کار گرفتن باید قبلاً آماده شوند. مانند عایقهایی که از خاک چینی و یا گل رس تهیه می شوند و همچنین شیشه و کوارتس.

2- عایقهای ترکیبات کربنی

این عایقها نیز خود به دو دسته زیر تقسیم شده اند:

عایقهای ترکیبات کربنی که به شکل طبیعی خود به کار گرفته می شوند، مانند چوب، کائوچوک طبیعی و گوتا پرشا.

عایقهای ترکیبات کربنی که پس از آماده شدن و تغییراتی در آنها بکار گرفته می شود، مانند: پنبه، ابریشم، کاغذ، سللوز ابریشم مصنوعی، سللولز استر.

عایقهای مصنوعی ترکیبات کربنی نیز متعلق به این گروه و بر حسب فرآیند شیمیایی که در ساخت آنها بکار گرفته می شود، به سه دسته زیر تقسیم می شوند:

عایقهای گروه پلی مریزاسیون

عایقهای گروه پلی کندانساسیون

عایقهای گروه پلی آدیسیون

همچنین عایقهایی که از مواد مختلف ساخته می شوند:

صفحات عایقی پرس شده

نخها و رشته های شیشه ای

صمغها و لاکها

3- عایقهای مایع: روغن های عایق، کلوفن

4- گازهای عایق: هوا و گازهای الکترونگاتیف

عایقهای معدنی طبیعی

سنگهای مرمر و سنگهای شیفر، که در گذشته به منظور ساختن تابلوهای الکتریکی کاربردی داشته است، امروزه در الکتروتکنیک به ندرت مورد استفاده می یابند.

میکا- این عایق در ماشینهای الکتریکی، خازنها و بسیاری دستگاههای الکتریکی مورد استفاده قرار می گیرد. از خواص ویژه آن قابلیت تورق آن است که امکان می دهد لایه هایی به ضخامت یک هزارم میلیمتر از آن ساخته شود. به علاوه، قابلیت کشش و خمش این عایق نیز بسیار خوب است.

دو نوع از این عایق کاربرد بیشتری یافته است.

موسکویت ( پتاسیم میکا ) با رابطه شیمیایی:

(si3ALO10(OH)2AL2)K

که رنگ آن متمایل به قرمز، زرد و یا قهوه ای و سبز می باشد؛

ملوگوپیت ( ماگنزیم میکا ) با رابطه شیمیایی :

(Si3ALO10(OH)2MG3)K

با رنگ زرد، قهوه ای.

عدد عایقی میکا 8-5/6= است. جذب رطوبت و آب آن در حداقل و تقریباً صفر است. استقامت آن در برابر حرارت بسیار خوب و در حرارتی برابر 600 تا 700 درجه تغییر رنگ داده و شکننده می شود. قطعات کوچک میکا را با لاک آمیخته و به نام میکانیت در بازار عرضه می گردد. معمولاً قطعات کوچک را با لاک آمیخته و بر روی کاغذ یا پارچه می چسبانند، بنابراین، میکا در شکل اخیر قابل انعطاف بوده و آن را میکافولیوم می نامند، اخیراً از میکای طبیعی به کمک مواد چسبنده لایه هایی با ضخامت 1/0 - 04/0 میلیمتر به شکل نوار تهیه می شود که بر حسب کاربرد دارای ابعاد مختلفی است و به نام سامیکافولیوم معروف می باشد.

آسبست ( سیلیکات ماگنزیم )

آسبست عایقی است که از الیاف کریستالی تشکیل شده است. این الیاف قابلیت خمش قابل ملاحظه ای دارند. آسبست های معادن مختلف دنیا دارای خواص عایقی و

فیزیکی مختلفی هستند.

مهمترین آسبست های موجود عبارتند از :

آسبست موسوم به سرپن تین با رابطه شیمیایی:

3MgO.2SiO2.2H2O

این نوع از آسبست دارای مقاومت حرارتی تا C600 درجه سانتیگراد می باشد. در بالای این درجه از حرارت، آب متبلور شده این آسبست از پیوند خود جدا می گردد. این نوع آسبست در کاندا و افریقای جنوبی یافت می شود.

آسبست موسوم به هورن بلند

این نوع از آسبست از نوع بالا سخت تر است و در کشور روسیه استخراج می گردد. کاربرد این نوع آسبست در صنایع ایجاد حرارت از راه عبور جریان است که در سالهای اخیر به میزان نسبتاً زیادی جای خود را به الیاف شیشه داده است.

عایقهای معدنی که برای استفاده درالکتروتکنیک باید قبلاً آماده شوند.

عایقهای از خاک چینی و گل رس - سرامیک

کائولن یا خاک چینی- قسمت اصلی این عایق معدنی از کائولینیت با فرمول شیمیای



خرید و دانلود تحقیق درباره گروه بندی عایقها


تحقیق درباره گروه های مذهبی نوظهور در غرب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

گروه های مذهبی نوظهور در غرب (1)

نویسنده : حیدر رضا ضابط

اشاره :

جهان غرب از قرن 17میلادی و حتی پیش از آن، از دورة «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمرة آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام « اومانیسم » و « فردگرایی » (Individualism) به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهة 1960 به این سو، گروه‌های مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آنها سکولاریزه کردن دین می‌باشد؛ هرچند پایه‌گذاران این جنبش‌ها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کرده‌اند. در این مقاله، نویسندة محترم به بررسی علل پیدایش، اعتقادات، و دیگر ویژگی‌های برجستة گروه‌های فوق پرداخته است که آنها را با هم می‌خوانیم.این گروه‌ها را گاه، کشیش‌هایی که از یک کلیسای سنتی، گسسته و به دنبال ایجاد و راه‌اندازی «ادیان» خاصی برای خودشان بوده‌اند، تأسیس نموده‌اند. بروز این پدیده در غرب، تا حد زیادی، برخاسته از ترویج مرموزات و کارهایی غریبه، همچون سحر و جادو بوده که از سوی کلیساهای قدیمی نیز تحریم شده است و طی دهه‌های اخیر مجدداً رشد یافته است. طرفداران سحر و جادو در آمریکا و اروپا، ادیان پیش از مسیحیت اروپا، همچون «سلت‌ها» (Celts) و «درویدها» (Druids) را ترویج می‌کنند. مروجان این آیین‌ها، که به عنوان «جنبش‌های جدید دینی» (New Religious Movements) به خصوص در آمریکا، کانادا و اروپای شمالی معروف شده‌اند، با تضعیف ادیان سنتی در این کشورها نفوذ می‌کنند.1 در آمریکا و اروپا از این آیین‌های جدید با عنوان گروه‌های مذهبی بیگانه و غیررایج یاد می‌کنند. تنها در انگلستان، بعداز جنگ جهانی دوم تا سال 1987 بیش از 400 گروه از این نوع گروه‌ها به‌وجود آمده است که تعداد آنها در ایالات متحده، بیش از انگلستان می‌باشد.2رهبران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که هیچ کتاب مقدسی، در جهان، ابدی نیست، و انسان این شایستگی را دارد که دین جدیدی را خلق نماید. از نگاه آنها، روش‌های عقلی، مانع کشف و حصول حقایق دینی می‌باشد و رستگاری بشر، با کنارگذاردن روش‌های عقلی و پیروی مطلق از پایه‌گذاران این فرقه‌ها حاصل خواهد گردید. این فرقه‌های مذهبی بر محور شخصیت رهبران و مؤسسان خود استوارند و از این رو بیشتر آنها با مرگ بنیانگذارانشان، محو و نابود می‌گردند.3اکثر بنیانگذاران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که انسان با پیروی مطلق از آنان، می‌تواند «خدا» شود. بیشتر بنیانگذاران این گروه‌ها از ایجاد تحولات نهایی در هزارة سوم سخن می‌گویند و اینچنین تبلیغ می‌کنند که دنیا به پایان خود رسیده است و آنان منجی جامعة بشری در آخرالزمان هستند و انسانیت با پیروی از آنها به رستگاری خواهد رسید.4

علل پیدایش این گروه‌ها

امروزه، در غرب، نسبت به گذشته، رویکرد به دین، رشد قابل توجهی یافته است و این اتفاق عمدتاً برخاسته از درهم شکستن و فرو ریختن بسیاری از ایدئولوژی‌های ذهنی جهان غرب است که متأثر از تفکرات قرون 18 و 19 در اروپا، سربرداشته و جایگاه دین را در تمدن مدرن غرب، گرفته بود. آن ایدئولوژی‌ها به تدریج، رنگ باخت و خطر و قدرت تخریبیشان، به طرز بی‌سابقه‌ای هویدا گشت.امروزه در جهان غرب، با برچیده شدن بساط مکاتب فلسفی مدرن (Philosophical Modern Schools) که تحت شالوده‌شکنی و پست مدرنیسم (Post-Modernism Deconstructionalism) و منهدم ساختن همة ساختارهای معنایی موجود از پیش، مکتب‌های فلسفی جدید غرب را به پایان خود رسانده است. بیشتر فلاسفة معاصر غربی، معتقدند که دوران مشغلة فلسفی، به آن معنایی که تاکنون در غرب، فهمیده می‌شد، پایان یافته و دیگر مکاتب فلسفة جدید نمی‌توانند گرهی از کار غرب و انسان‌های تشنه و نیازمند هدایت معنوی در آن سامان بگشایند.تمدن غرب، برای مردم جهان، تناقضات بی‌شماری را پدید آورده است که ایجاد انواع بی‌عدالتی‌ها در جوامع و تخریب محیط‌زیست از آن جمله است. زندگی، برای جوانان، در غرب، معنای خود را از دست داده است و آنان را به بیراهة لذت‌های آنی جسمانی از طریق روابط غیرانسانی و یا استفادة مدام از مواد مخدر و یا خشونت و جنایت کشانده است.از این‌رو، پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه، در ربع قرن گذشته، جنبشی آمریکایی و اروپایی، با هدف کسب تجارت روحانی و معرفت دینی به وجود آمده است. قدرت‌های سکولار در جهان غرب که تاکنون، با عنوان «تجدد» و رنسانس، با دین مبارزه می‌کردند و در همین راستا به ایجاد اومانیسم، لیبرالیسم و فردگرایی دست زدند، احساس خطر کردند که ساکنان غرب برای رهایی خود به دین مبین اسلام گرایش پیدا می‌کنند، چرا که درون مسیحیت معنویتی وجود ندارد و مسیحیت در مقابل هجوم گرایش‌های دنیاگرایانة سکولار عقب‌نشینی کرد. و حتی آموزه‌های مسیحیت که اساس تلقی دینی آن را تشکیل می‌دهد، براثر اصلاحات و نوسازی به وجود آمده در آن، به تدریج به آموزه‌هایی غیردینی تبدیل شده است. برای جلوگیری از گرایش مردم تشنة حقیقت و معنویت در غرب، به دین اسلام، پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه غیراصیل با عنوان گروه‌های مذهبی در آمریکا و اروپا به وجود آمده است.5 بیشتر این گروه‌ها تحت عنوان معنویت و رستگاری، پیروان خود را به انجام کارهای مبتذل و غیراخلاقی، وادار ساخته‌اند و در حقیقت، در مسیر حفظ و امتداد اباحه‌گری و سکولاریسم، گام برداشته‌اند.در همین راستا، در ربع قرن گذشته، افرادی از هند، به نام «گورو» (Guru) تبلیغاتی گسترده را در آمریکا و اروپا انجام داده‌اند و تحت عنوان ترویج عرفان «هندویسم» پیروانی را به سوی خود جذب کرده‌اند. همچنین تعدادی از مرشدهای «صوفیه» نیز از کشورهای اسلامی، به ترویج تعالیم افراطی صوفیانه در غرب پرداخته‌اند، که آنان نیز از سوی دولت‌ها و رسانه‌های گروهی آن مورد حمایت قرار گرفته‌اند. قدرت‌های استعماری و استعمارگران جدید برای جلوگیری از نفوذ اسلام در جهان غرب، از این گروه‌ها بهره گرفته‌اند، زیرا اسلام، امروز، سریع‌ترین رشد را در میان سایر ادیان در جهان غرب، آفریقا و دیگر نقاط شناخته شدة جهان دارد.همان‌طور که بیان شد، گروه‌های مذهبی مذکور بنیان‌های اعتقادی و رفتاری خود را، به اشکال گوناگون از ادیان بزرگ اقتباس کرده‌اند و آنرا به شکل تحریف شده‌ای، عرضه می‌دارند. به این گروه‌ها در انگلیس «میکس پیک» (Mixpick) یا مختلط گفته می‌شود، که ویژگی‌های نسبی‌گرایی، هیچ انگاری، شالوده‌شکنی، فردگرایی، سکولاریسم و اباحی‌گری را، که حاکم بر جوامع مدرن غرب می‌باشد، با پوششی از مسائل معنوی و عرفانی معرفی کرده و آنرا به عنوان معنویت فردگرا و یک مذهب خصوصی، عرضه می‌کنند.6طالع‌بینی، جادوگری، غیب‌گویی، ورزش‌هایی معنوی ارتباط با ارواح و موجودات سایر سیارات، روش‌های درمانی و معالجة بیماری‌ها با داروهای طبیعی یا اعمال با مواد بلورین، کارکردهای این گروه‌های غیرمتداول مذهبی را شکل می‌دهد.7این گروه‌ها شماری از مؤسسات فرهنگی و تجاری را در جهان غرب تأسیس کرده، کتب و مجلات متعددی را منتشر می‌کنند. بیشتر این گروه‌ها با مرگ بنیانگذاران آنها منقرض می‌گردند و با گذشت زمان تضعیف و محو می‌شوند. تمامی افعال و مناسک ظاهراً مذهبی آنها در جهان غرب توسط روان‌شناسان و جامعه‌شناسان برجسته و علمای مسیحیت شدیداً تکذیب و ابطال گردیده است.بیشتر رهبران این گروه‌ها وابسته به تشکیلات فراماسون‌ها «لژهای فراماسونری»8 (Fereemasons) هستند. برطبق آمار، در جهان 33700 فراماسون وجود دارد. پیش از دهة 1980 فراماسون‌ها این ایده را ترویج می‌کردند که: «خدا مرده است.» اما در ربع قرن گذشته و با آغاز جنبش احیای دینی در سراسر جهان، فراماسون‌ها، که با صهیونیست‌ها و به خصوص با گروهی مرموز از آنها با نام «قباله» (Kabbaleh) (یا کابالا) رابطه‌ای نزدیک دارند، در راستای اهداف گروه‌های مذهبی مذکور، این ایده را تبلیغ می‌کنند که: پیروان این گروه‌ها با اطاعت از رهبرانشان می‌توانند خدا شوند.9 عقاید این گروه‌ها، درون خود، دارای رموز و اسراری است، و آنان



خرید و دانلود تحقیق درباره گروه های مذهبی نوظهور در غرب


تحقیق درباره گروه های مذهبی نوظهور در غرب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

گروه های مذهبی نوظهور در غرب (1)

نویسنده : حیدر رضا ضابط

اشاره :

جهان غرب از قرن 17میلادی و حتی پیش از آن، از دورة «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمرة آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام « اومانیسم » و « فردگرایی » (Individualism) به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهة 1960 به این سو، گروه‌های مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آنها سکولاریزه کردن دین می‌باشد؛ هرچند پایه‌گذاران این جنبش‌ها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کرده‌اند. در این مقاله، نویسندة محترم به بررسی علل پیدایش، اعتقادات، و دیگر ویژگی‌های برجستة گروه‌های فوق پرداخته است که آنها را با هم می‌خوانیم.این گروه‌ها را گاه، کشیش‌هایی که از یک کلیسای سنتی، گسسته و به دنبال ایجاد و راه‌اندازی «ادیان» خاصی برای خودشان بوده‌اند، تأسیس نموده‌اند. بروز این پدیده در غرب، تا حد زیادی، برخاسته از ترویج مرموزات و کارهایی غریبه، همچون سحر و جادو بوده که از سوی کلیساهای قدیمی نیز تحریم شده است و طی دهه‌های اخیر مجدداً رشد یافته است. طرفداران سحر و جادو در آمریکا و اروپا، ادیان پیش از مسیحیت اروپا، همچون «سلت‌ها» (Celts) و «درویدها» (Druids) را ترویج می‌کنند. مروجان این آیین‌ها، که به عنوان «جنبش‌های جدید دینی» (New Religious Movements) به خصوص در آمریکا، کانادا و اروپای شمالی معروف شده‌اند، با تضعیف ادیان سنتی در این کشورها نفوذ می‌کنند.1 در آمریکا و اروپا از این آیین‌های جدید با عنوان گروه‌های مذهبی بیگانه و غیررایج یاد می‌کنند. تنها در انگلستان، بعداز جنگ جهانی دوم تا سال 1987 بیش از 400 گروه از این نوع گروه‌ها به‌وجود آمده است که تعداد آنها در ایالات متحده، بیش از انگلستان می‌باشد.2رهبران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که هیچ کتاب مقدسی، در جهان، ابدی نیست، و انسان این شایستگی را دارد که دین جدیدی را خلق نماید. از نگاه آنها، روش‌های عقلی، مانع کشف و حصول حقایق دینی می‌باشد و رستگاری بشر، با کنارگذاردن روش‌های عقلی و پیروی مطلق از پایه‌گذاران این فرقه‌ها حاصل خواهد گردید. این فرقه‌های مذهبی بر محور شخصیت رهبران و مؤسسان خود استوارند و از این رو بیشتر آنها با مرگ بنیانگذارانشان، محو و نابود می‌گردند.3اکثر بنیانگذاران این گروه‌ها ترویج می‌کنند که انسان با پیروی مطلق از آنان، می‌تواند «خدا» شود. بیشتر بنیانگذاران این گروه‌ها از ایجاد تحولات نهایی در هزارة سوم سخن می‌گویند و اینچنین تبلیغ می‌کنند که دنیا به پایان خود رسیده است و آنان منجی جامعة بشری در آخرالزمان هستند و انسانیت با پیروی از آنها به رستگاری خواهد رسید.4

علل پیدایش این گروه‌ها

امروزه، در غرب، نسبت به گذشته، رویکرد به دین، رشد قابل توجهی یافته است و این اتفاق عمدتاً برخاسته از درهم شکستن و فرو ریختن بسیاری از ایدئولوژی‌های ذهنی جهان غرب است که متأثر از تفکرات قرون 18 و 19 در اروپا، سربرداشته و جایگاه دین را در تمدن مدرن غرب، گرفته بود. آن ایدئولوژی‌ها به تدریج، رنگ باخت و خطر و قدرت تخریبیشان، به طرز بی‌سابقه‌ای هویدا گشت.امروزه در جهان غرب، با برچیده شدن بساط مکاتب فلسفی مدرن (Philosophical Modern Schools) که تحت شالوده‌شکنی و پست مدرنیسم (Post-Modernism Deconstructionalism) و منهدم ساختن همة ساختارهای معنایی موجود از پیش، مکتب‌های فلسفی جدید غرب را به پایان خود رسانده است. بیشتر فلاسفة معاصر غربی، معتقدند که دوران مشغلة فلسفی، به آن معنایی که تاکنون در غرب، فهمیده می‌شد، پایان یافته و دیگر مکاتب فلسفة جدید نمی‌توانند گرهی از کار غرب و انسان‌های تشنه و نیازمند هدایت معنوی در آن سامان بگشایند.تمدن غرب، برای مردم جهان، تناقضات بی‌شماری را پدید آورده است که ایجاد انواع بی‌عدالتی‌ها در جوامع و تخریب محیط‌زیست از آن جمله است. زندگی، برای جوانان، در غرب، معنای خود را از دست داده است و آنان را به بیراهة لذت‌های آنی جسمانی از طریق روابط غیرانسانی و یا استفادة مدام از مواد مخدر و یا خشونت و جنایت کشانده است.از این‌رو، پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه، در ربع قرن گذشته، جنبشی آمریکایی و اروپایی، با هدف کسب تجارت روحانی و معرفت دینی به وجود آمده است. قدرت‌های سکولار در جهان غرب که تاکنون، با عنوان «تجدد» و رنسانس، با دین مبارزه می‌کردند و در همین راستا به ایجاد اومانیسم، لیبرالیسم و فردگرایی دست زدند، احساس خطر کردند که ساکنان غرب برای رهایی خود به دین مبین اسلام گرایش پیدا می‌کنند، چرا که درون مسیحیت معنویتی وجود ندارد و مسیحیت در مقابل هجوم گرایش‌های دنیاگرایانة سکولار عقب‌نشینی کرد. و حتی آموزه‌های مسیحیت که اساس تلقی دینی آن را تشکیل می‌دهد، براثر اصلاحات و نوسازی به وجود آمده در آن، به تدریج به آموزه‌هایی غیردینی تبدیل شده است. برای جلوگیری از گرایش مردم تشنة حقیقت و معنویت در غرب، به دین اسلام، پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه غیراصیل با عنوان گروه‌های مذهبی در آمریکا و اروپا به وجود آمده است.5 بیشتر این گروه‌ها تحت عنوان معنویت و رستگاری، پیروان خود را به انجام کارهای مبتذل و غیراخلاقی، وادار ساخته‌اند و در حقیقت، در مسیر حفظ و امتداد اباحه‌گری و سکولاریسم، گام برداشته‌اند.در همین راستا، در ربع قرن گذشته، افرادی از هند، به نام «گورو» (Guru) تبلیغاتی گسترده را در آمریکا و اروپا انجام داده‌اند و تحت عنوان ترویج عرفان «هندویسم» پیروانی را به سوی خود جذب کرده‌اند. همچنین تعدادی از مرشدهای «صوفیه» نیز از کشورهای اسلامی، به ترویج تعالیم افراطی صوفیانه در غرب پرداخته‌اند، که آنان نیز از سوی دولت‌ها و رسانه‌های گروهی آن مورد حمایت قرار گرفته‌اند. قدرت‌های استعماری و استعمارگران جدید برای جلوگیری از نفوذ اسلام در جهان غرب، از این گروه‌ها بهره گرفته‌اند، زیرا اسلام، امروز، سریع‌ترین رشد را در میان سایر ادیان در جهان غرب، آفریقا و دیگر نقاط شناخته شدة جهان دارد.همان‌طور که بیان شد، گروه‌های مذهبی مذکور بنیان‌های اعتقادی و رفتاری خود را، به اشکال گوناگون از ادیان بزرگ اقتباس کرده‌اند و آنرا به شکل تحریف شده‌ای، عرضه می‌دارند. به این گروه‌ها در انگلیس «میکس پیک» (Mixpick) یا مختلط گفته می‌شود، که ویژگی‌های نسبی‌گرایی، هیچ انگاری، شالوده‌شکنی، فردگرایی، سکولاریسم و اباحی‌گری را، که حاکم بر جوامع مدرن غرب می‌باشد، با پوششی از مسائل معنوی و عرفانی معرفی کرده و آنرا به عنوان معنویت فردگرا و یک مذهب خصوصی، عرضه می‌کنند.6طالع‌بینی، جادوگری، غیب‌گویی، ورزش‌هایی معنوی ارتباط با ارواح و موجودات سایر سیارات، روش‌های درمانی و معالجة بیماری‌ها با داروهای طبیعی یا اعمال با مواد بلورین، کارکردهای این گروه‌های غیرمتداول مذهبی را شکل می‌دهد.7این گروه‌ها شماری از مؤسسات فرهنگی و تجاری را در جهان غرب تأسیس کرده، کتب و مجلات متعددی را منتشر می‌کنند. بیشتر این گروه‌ها با مرگ بنیانگذاران آنها منقرض می‌گردند و با گذشت زمان تضعیف و محو می‌شوند. تمامی افعال و مناسک ظاهراً مذهبی آنها در جهان غرب توسط روان‌شناسان و جامعه‌شناسان برجسته و علمای مسیحیت شدیداً تکذیب و ابطال گردیده است.بیشتر رهبران این گروه‌ها وابسته به تشکیلات فراماسون‌ها «لژهای فراماسونری»8 (Fereemasons) هستند. برطبق آمار، در جهان 33700 فراماسون وجود دارد. پیش از دهة 1980 فراماسون‌ها این ایده را ترویج می‌کردند که: «خدا مرده است.» اما در ربع قرن گذشته و با آغاز جنبش احیای دینی در سراسر جهان، فراماسون‌ها، که با صهیونیست‌ها و به خصوص با گروهی مرموز از آنها با نام «قباله» (Kabbaleh) (یا کابالا) رابطه‌ای نزدیک دارند، در راستای اهداف گروه‌های مذهبی مذکور، این ایده را تبلیغ می‌کنند که: پیروان این گروه‌ها با اطاعت از رهبرانشان می‌توانند خدا شوند.9 عقاید این گروه‌ها، درون خود، دارای رموز و اسراری است، و آنان



خرید و دانلود تحقیق درباره گروه های مذهبی نوظهور در غرب