لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
شیوه های معیشت و تولید و فعالیت های انسانی منبعث از آن در فضا نمی باشد ساخت شهر بازتاب اوضاع و احوال اجتماعی - فرهنگی و سیاسی اقتصادی حاکم فضاست که در یک مقطع زمانی – مکانی خاص رخ داده و در بستر زمان تحول یافته است . مکان به عنوان عنصر ثابت و تابع متغیرهای زمان جامعه اقتصاد فرهنگ و سیاست را در خود متبلور کرده است.
پژوهشها نشان می دهند که حاصل و برآیند این عوامل است که در مکانی مشخص به فضا معنا بخشیده و آن را به نماد و بیان نمادین تبدیل کرده اند برآیند این عوامل شکل را ساخته و شکلهای متفاوت – بنا به محتوای خویش – بافت کالبدی و شالوده فضایی شهر یا کانون زیستی را پی افکنده اند.
این عوامل که به گونه ای زنجیره ای به یکدیگر وابسته اند و از زمانی که بشر یکجا نشین شد دولت را سامان داد و شهر را بنا کرد تا به امروز نقشی تعیین کننده در تعریف آن داشته اند این عوامل را میتوان به گونه ای کلی و عمده در سه گروه زیر مطرح کرد:
اول: مسائل جهان بینی یا چگونگی نحوه نگرش به جهان این عامل، دین ،مذهب ، مسلک، فرق متفاوت اجتماعی و مذهبی مراد از این عامل هر آن چیزی است که معنای فرهنگی و یا اجتما عی و روابط ناشی از آن را سبب می شود مطالعاتی متعدد در مقیاس جهانی نشان از تاثیر قطعی این عامل در تکوین شهر و کانون زیستی دارد.
دوم : عامل اقتصادی یا چگونگی تعریف مادی جهان بر چگونگی تولید و توزیع ثروت ،حرکت (گردش کالا) ،نحوه تولید ،توزیع و مصرف محصولات و رابطه آن با ساخت کالبدی نظر دارد مقصود از این عامل آنی است که معنای روابط و ارتباطات اقتصادی را دارد.
در گذشته اهمییت دارد «غارت – دفاع » در مقیاس جهانی به طور عام و در مقیاس کشور به گونه ای خاص نقش بازی کرده و تاثیری سرنوشت ساز بر اوج و حضیض شهر داشته است . می توان پدیده غارت- دفاع را پدیده ای دانست که تاریخ شهر را تبیین کرده است.
سوم: عامل محیط یا اقلیم ، یا چگونگی تعریف زیست – محیطی جهان این عامل ،آب و هوا همواری و ناهمواری و به طور کلی عناصر محیط زیست طبیعی را شامل می شود.
تاثیر آن بر شکل گیری کالبدی و تظاهرات فضایی کانون زیستی وشهر است .
فصل یکم
شهر نشینی، شهر گرایی و «شهر سازی»،
قبل از اسلام
مدخل
افول تمدن بین النهرین که در پی ستیز شهر – دولتهای مستقر در آن خطه رخ میدهد از سویی و رشد شتابان یکجا نشینی آریاییهایی که در دشتهای وسیع و مرتفع سلسله جبال زاگرس سکنی گرفته بودند از سوی دیگر سبب گردید تا مراودات و ارتباطات بسیاری با شهر – دولتهای بین النهرین بر قرار گردد ، ارتباط همه جانبه ، همه سویه و جامع بین جوامعی هنوز مدنی نشده به جوامعی که سالها از مدنیت آنها می گذرد . در این آمد و شد اطلاعاتی است که جوامع مستقر در ارتفاعات مظاهر تمدن دشت نشینان را دریافته و تمدن خویش را با مایه گرفتن از آن پایه می نهند ، به آن قوت می بخشند و سپس تمدن پیشین را مغلوب و مقهور خویش می سازند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 83 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل اول:
گذری به استان کرمان
بخش اول (1ـ1) کلیات
1ـ1ـ1ـ موقعیت استان کرمان:
کشور ما ایران در ناحیهای کویری و کم باران قرار گرفته است که تابش آفتاب در آن فراوان است و بارش باران کم، اما در این سرزمین کم باران چشماندازهای کمنظیر و شگفتیهای خاص مناطق گرمسیر به شکل زیبایی پرورده شده است.
کرمان یکی از همین مناطق کویری، اما پربرکت کشور ماست.
«استان کرمان بعد از خراسان دومین استان پهناور کشور است و حدود 11 درصد از خاک ایران را دربر گرفته است. مساحت آن حدود 1750.69 کیلومتر مربع است. موقعیت نسبی این استان به گونهای است که از شمال با استانهای خراسان و یزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سیستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس هممرز بوده است.» (تصویر شماره 1ـ1) نشانگر موقعیت جغرافیایی استان کرمان در نقشه ایران است. شهرستان کرمان از جنوب به شهرستان جیرفت، از جنوب شرقی به شهرستان بم از جنوب غربی به شهرستان بردسیر از غرب به رفسنجان، از شمال غربی زرند و از شمال به شهرستان راور محدود میشود. (تصور شماره 1ـ2) نشانگر موقعیت جغرافیایی شهر کرمان در استان کرمان است.
آب و هوای کرمان به علت وجود ارتفاعات متغیر است و باران سالانه آن بسیار کم است.
این استان یکی از مرتفعترین استانهای کشور است. کرمان از اولین شهرهای ایران است که به علت مهارت بالا بافندگان آن در ریسندگی و بافندگی مورد توجه شرکتهای خارجی قرار گرفته است.
تصویر (1ـ1)
موقعیت استان کرمان در نقشه ایران
(تصویر 1ـ2) نقشه استان کرمان
1ـ1ـ2ـ جغرافیای طبیعی و اقلیم استان کرمان:
استان کرمان در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است و ارتفاعات آن دنبالة رشته کوههای مرکزی ایران است که از چینخوردگیهای آتشفشانی آذربایجان شروع میشود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنبالة آن چند بار در فلات مرکزی به وسیله حوزههای پست داخلی و کویر قطع میشود.
وجود ارتفاعات و پستی و بلندیهایی در منطقه و شرایط خاص اقلیمی، آب و هوای متفاوتی در نواحی مختلف استان به وجود آورده است. نواحی شما و شمالغربی و مرکزی دارای آب و هوای گرم و نسبتاً مرطوب دارد.
«استان کرمان تحت تأثیر بادهای مختلف برون منطقهای و محلی است.
وزش این بادها، آب و هوای آن را دستخوش تحولات و تغییرات قابل توجهی میکند. این بادها به طور عمده از نوع بادهای موسمی خشک است و در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت میوزد و جهت وزش آنها از جنوبغربی به طرف شمالشرقی و مشرق است. این بادها انبوهی از خاک و شن با خود به طرف شهر کرمان میآورد و سبب تقلیل رطوبت نسبی هوا میشود. همچنین بادهای غربی و شمالغربی باعث ریزش باران در زمستان و بهار میشود.»
مهمترین رشتهکوههای آن لالهزار، هزار بحر آسمان، جبال بارز و شهسواران است.
1ـ1ـ3ـ جغرافیای تاریخی استان کرمان:
«سابقة سکونت و استقرار انسان در دیار کرمان به هزارة چهارم ق.م میرسد. این منطقه یکی از قدیمیترین نواحی ایران بهشمار میرود و در گذر زمان، گنجینههای فرهنگی تاریخی گرانبهایی در آن پدید آمده است که نمایانگر روند تاریخی و حیات اقتصادی ـ اجتماعی آن است. وجود هر فضای تاریخی در کرمان بیانگر بخشی از زوایا و ابعاد زندگی مردم و حکومتهای این مرزوبوم است.»
به استناد تاریخ عرب و یهود، کرمان منسوب به «کرمانبن هیتالبن ارفحشدبن سام بن نوح» است و نام آن در کتیبه بیستون به صورت «یوتیه» ذکر شده است.
کرمان را محل زندگی کریمان ـ پدر نریمان. جد رستم میدانند. لذا منسوب به وی این منطقه را کرمان نام نهادند. کرمان از دو کلمة (کار+مان) به معنی «محل جنگ و نبرد» یا «جایگاه رزمندگان و رزمآوران» تشکیل میشود.
«کوره اردشیر» یا گواشیر نام دیگر شهر کرمان است که معنی شهراردشیر را میدهد.
در روایت دیگری میگویند به مناسبت اینکه «آغاز محمدخان» دو هزار نفر را کور کرد این شهر را «شهر کوران» نام نهادهاند. اما از لحاظ بررسی تاریخی نام کرمان را در سنگ نوشتههای داریوش میتوان دید. در آن جا کرمان نام ناحیهای است که از آن چوب (یاک) برای کاخهای هخامنشی حمل میشود. نوشتههای یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیرهای از پارسیان گفتهاند.
«در دورة ساسانیان فرمانروای کرمان، عنوان شاه داشت، چنانکه بهرام چهارم (388ـ389 م.) به مناسبت اینکه پدرش والی کرمان بود به کرمانشاه (شاه کرمان) معروف بود. در این دوره سیرجان مهمترین ناحیه کرمان محسوب میشد. بعدها کرمان به تصرف سامانیان درآمد و بعد از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
(پیشگفتار
انسان همیشه طالب سعادت و نیکبختی است که جهت رسیدن و نیل به آن نیازمند یک الگوی ایده آل در زندگی خویش است.
با توجه به فرصت های کم موجود در زندگی بشر امروزی جهت مطالعه و تحقیق و نیاز مبرم به الگوی متعالی برآن شدیم تا نحوة زندگی وسخنان گهربار ائمه اطهار علیهم السلام را بطور خلاصه و چکیده با استفاده از کتب معتبر و متعدد گردآوری نموده و به نگارش درآوریم ،امید است مورد قبول درگه حق واقع گردد و مثمر ثمر افتد.
روش و اخلاق و خصوصیات پیامبر اکرم (ص)
با تأنّی و وقار راه می رفت و لیکن قدمها را به روش متکبران برنمی داشت ، چشمان حقیقت بین او همیشه به زیر ، و نظرش بسوی زمین بود.
هر که را می دید در سلام کردن پیشی می گرفت ، حزن و اندوهی عمیق از قیافه اش ظاهر و همیشه متفکر بود و اندیشه می کرد. کمتر سخن می گفت ، گفتارش با لفظ اندک ولی دارای معنی بسیار بود.
خوش خوی و کریم النفس بود همچنانکه قرآن درباره اش می گوید : بدرستیکه تو دارای خلقی بزرگ هستی .
کسی را حقیر و کوچک نمی شمرد و اندک نعمت را بزرگ و گرامی می داشت ، از خوردنی و آشامیدنی تعریف نمی کرد و از برای امور دنیوی خشم نمی گرفت، جز در کار حق. هر گاه خلافی راجع به احکام خدا می دید بی نهایت خشمگین می شد.
اشاراتش با دست بود نه به ایماء و چشم و ابرو. هنگام شادمانی دیدگانش را بر هم می گذاشت و شادی و سرورش زیاد نبود. خندیدنش تبسم بود و صدایش را به قهقهه بلند نمی کرد. با هر کس به اندازة درک و فهم و عقلش سخن می گفت. به اهل فضیلت و دین و تقوی احترام می گذاشت . در مجلس جای مخصوص نمی نشست و چون وارد جمعیتی می شد هر جا که خالی بود جلوس می کرد با هر کس که می نشست تا او ارادة برخاستن نمی کرد برنمی خاست. حاجت هر کس را بقدری که مقدورش بود روا می کرد. پیوسته گشاده روی و نرم خوی بود. غریبان را رعایت می کرد عیوب و نقصهای مردم را تجسس نمی کرد، بزرگترین جهاد را جهاد با نفس می دانست ، بر روی زمین می نشست و طعام می خورد بر زمین می خوابید . نعلین و جامه اش را پینه و وصله می کرد. درِخانه را به روی واردین می گشود و گوسفندان را می دوشید ، چون خادم خانه از گردانیدن آسیا خسته می شد به او کمک می کرد. به جایی تکیه نمی کرد، هر کس خواه آزاد یا بنده او را دعوت می کرد اجابت می فرمود. هدیه را قبول می کرد حتی اگر یک جرعة شیر بود و دیگران را به هدیه دادن ترغیب می کرد، تصدق نمی خورد و بر روی مردم خیره نگاه نمی کرد، هر چه بر سر سفره حاضر بود تناول می کرد با یاران مضافحه می کرد و دلجویی می نمود.
لباس حضرت محمد (ص)
گاهی جبة پشمی و برد یمنی می پوشید . جامه هایش از پنبه و کتان بود و رنگ سفید را دوست می داشت . جامة نو که می پوشید کهنه را به فقیر می بخشید. هر جا که نزول می کرد عبایش را در زیرش می افکند. از تجمل و زینت آلات روی گردان بود.
خوراک پیامبر ( ص)
شیر و عسل و خیار و رطب میل می کرد ، خربزه و انگور را دوست می داشت ، بیشتر اوقات خوراکش شیر و خرما یا آب و خرما بود ، گوشت کتف و دست گوسفند میل می کرد ، شوربای کدو و سرکه میل می نمود.
از سبزی ها کاسنی و ریحان کوهی مصرف می کرد ، از خوردن چیزهای بدبو وتند و تیز دوری می فرمود، با سدر سر و روی می شست و عطر زیاد مصرف می کرد و همیشه همه را به نظافت و پاکی سفارش می فرمود.
جدیت و رفتار و حرکات حضرت محمد (ص)
پیامبر از همان کودکی حرکاتش و رفتارش بچه گانه نبود ، در هر کاری جدی بود و هیچ وقت دروغ نمی گفت و با دیگر بچه ها بازیهای ابلهانه نمی کرد ، از جنگ و جدال و کارهای مسخره آمیز دوری می فرمود. همیشه از بت پرستی روی گردان بود از خوردن غذایی که نذر بتان می شد خودداری می کرد ، هر جا برکة آبی می دید به شنا می پرداخت ، دوران جوانیش به پاکدامنی و عفت ذاتی گذشت و کسی بر او خرده نگرفت ، جوانان هم سن و سالش به مستی و عیاشی و بی بندوباری و شهوترانی روزگار را می گذراندند ، اما پیامبر به عبادت و ریاضت و صداقت و امانت و درستی و راستی عمر را سپری می کرد، در آن محیط فساد و تباهی ، رفتار و حرکات او از شگفتیهای جهان بود. در سن 20 سالگی به انجمنی بنام ( رادمردان ) پیوست که آنها برای دفع تعدی و ستم ظلم اتحادیه تشکیل داده بودند و او از همان سالهای اولیة زندگی بفکر زیردستان و مظلومان و ناتوانان بود.
معاشران او همیشه به نیکی و بزرگواری یادش می کردند.
خلاصه ای از زندگی نامه و بیانات علی (ع )
حضرت روز جمعه سیزده رجب سال سی ام عام الفیل مطابق با 599 میلادی در کعبه متولد شد مادرش نامش را حیدر گذاشت و بعد علی ( ع ) نامیده شد.
پدرش عمران بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف و مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف است. حضرت علی (ع) پس از رحلت پیامبر مدت 29 سال و 8 ماه درحیات بود و امانت شیعیان و رهبری مؤمنان را بعهده داشت.
قسمتی از خطبه های آن حضرت
خدای را ستایش می کنم که جمال بی مثالش را در آینة آفرینش جلوه داد و از همة جهان در دل شکسته خانه کرد و مستمندان را به همسایگی پذیرفت. و خطاب به مردم می فرماید :
آشنا می نمائید ولی بیگانه اید و همچون بیماران سخن می گویید و ادعا می کنید اما حیف که در خوابی سنگین دمبدم فرو می روید ـ چگونه است که چشمان نگران شما نمی بیند و گوشهای تیزتان نمی شنود. دلی سرد و تاریک و خونی بی رنگ و بی حرارت در سینه های شما جای گرفته است.
ای پارسایان ناپرهیزگار و ای بازرگانان زیاندیده و سود نبرده ، آخر تا کی خواب و تا چند غفلت . بدین رویه که اکنون آغاز کرده اید روزگاری سیاه در پیش خواهید داشت که صورت خیالی آن کافی است که موی بر اندامتان راست کند و یکباره ارتعاش وحشت ، رشتة عمرتان را از هم بگسلد و پاره کند.
می فرماید : بخدا قسم بعد از مرگ از گردنه ها و راهگاه های سختی عبور خواهید کرد که اگر مراد و توشة کافی نداشته باشید به دره های عمیق جهنم سقوط خواهید کرد.
اما ناگفته نماند که پرهیزگاران از این بلوا محفوظ خواهند ماند. پس بیدار شوید. دور باد آن دوره که فحشاء و فجور افتخار گردد و عفاف و پاکدامنی شگفت انگیز و انگشت نما ، پس اندیشه کنید و از انجام کار سخت برحذر و هراسناک باشید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
گذری بر تاریخ دانشگاه
روزی روزگاری فی ما بین دهه ی 80- 79 مکانی دانشگاه نام در مکانی چاله سرخه نام بنا گردید که در سنه های اول حاکمی عادل و دانا بر این بنا حکومتک می راند مظاهری نام .
سربازان این بنا را اهالی شهر ، دانشجو خواندنی و کمی با ایشان حضرت را ندندی که طی گذشت سنه های بعدی این خصومت رخت بر کندی و جای خود را به محبت و دوستی فی ما بین اهالی و دانشجو دادندی .
پس از سپری شدن سنه های اول ، حکومت بدون هیچ جنگ و جدالی تغییر یافت و مردی شجاع و دلیر و دانشجو دوست که کوله بار علم طبابت را بر دوش خود حمل می کرد به مسند حکومت نشست و با سعی و تلاش بی وقفه ی خود آن بنا را آباد نمودندی البته بدون دار و درخت و به روش نوین مدیریت .
حضور این حاکم جدید عادل باعث شدندی که با جنگهای نسبتا بلند رشته های فراوانی را به تسخیر این دانشگاه در آورندی و بالتبع کیسه های زر فراوانی نیز وارد خزانه ی دانشگاه شدندی که حاکم را وادار کردندی که به مکانی دیگر فکر کردندی . آری بعد از کش و قوس های زیاد در مکانی پشت رشته کوهی که اهالی آن را بوجه نامیدندی در نصفم آذر 84 تأسیس گردندی این دانشگاه شرقا به بیابان ، غربا به بیابان ، شمالا به بیابان و جنوبا نیز به بیابان های قاره ی کمره ( خمین ) منتهی می شود .
البته این مکان در رویای ماکتی طبقه ی بالاتر از سوم بسیار زیبا بودندی یا حداقل می شود گفتندی که از مکتب خانه ی قبلی که به تسخیر قوم سماء به پادشاهی مهندس بن قیصر در آمد ، زیباتر بودندی و به قول یکی از بچه های راستگوی ! رشته ی عمران صد دیناری بیشتر هزینه برای ساخت این دانشگاه نشده استندی ؟ !
و اما چند وزیر شمس بزرگ یا معاونه کردندی که مجبوریم وزیر اول را وزیر آموزش معرفی کردندی چون با حاکم رابطه ای ریاضی داشتندی او را خسروی نام خواندندی که فردیست مدبر و به دور از حاشیه .
وزیر دوم را بهتر است داروغه ی مالی بنامیم که به گفته مورخین دستور داده برای دانشجو جماعت جیب ندوزندی می گویید چرا ؟ چون خیر و صلاح دانشجو را خواستندی تا دانشجو دل به جیب خود نبندندی که او را هاشمی نام گویندی .
یکی دیگر از وزرا که بیشتر دست در کار پژوهش بردندی خلیلی استندی که فردی است که مورد علاقه ی بیشتر دانشجویان حسابداری بودندی که می گویند وی فردیست دلسوز و . . .
و اما بشنوید از وزیر فرهنگی که علاقه ی زیادی به تقسیم کار داشتندی و معمولا هم دور و بر او شلوغ بودندی و عده ی کثیری او را حل المشاکل خواندندی .
وزیر دیگری نیز هستندی که به ما توصیه شدندی خیلی به ورود ممنوع وارد نشویم فقط به این بسنده کردندی که محمدی نامی سکان آن را به عهده دارد و فردی مثل شیر او را معاونت کردندی .
حال نیم نگاهی داشته باشیم به سیر تاریخی آموزش .
آموزش را فردی ادارت هستندی حمزه لویی نام ، صاحب ارج و مقام خوش رو و خوش تیپ نزد همگان و برنز دار آزمون مقررات آموزشی فی ما بین 30 واندی واحد دانشگاهی که هم دستان وی دالایی مردی زحمت کش که یکی از دوستداران مدیر و سردبیر نشریه استندی و خانم هایی که ما را از نام آنها بر حذر باد ولی به آنها دست مریضاد گفته آرزوی پیروزی و کامروایی در امر آموزش را برای آنان داشتندی .
نوبتی هم که باشد نوبت خزانه دار دانشگاه است . خزانه داری را آقای اکبری نام حکومتک راندندی که از این خزانه خیلی خفن محافظت نمودندی و چه شب هایی که در خواب ، سکه های طلا را بر روی هم می چیدندی به خیال باطل که آنها بهر اوست و با صدای ( دیدید ساعت ) و سپس پرسش ارتفاع از خواب ، به خیال باطل خود پی برده ، ولی همچنان حافظ مال و منال دانشگاه در گرفتن هو وی جدید تار سبیل که کاغذ نیست . تاریخ خورده و مبلغ درج شده به نام چک ، بسیار بسیار سخت گیر و بدهی سردبیر به وی همیشه برقرار از خروس خوان صبح تا . . .
حال به سراغ خوشمزه ترین فرد در دانشگاه رفتندی که مسئولیت شکم دانشجویان را بر عهده گرفته و جواب سلام سردبیر را نیز به سختی دادندی او را نامیست زیبا و در خور ( شعیب نام ) که به گفته ی همکاران قبلی با ترم بالایی ها با حال و با سفر کیلومترها و به قول انسانهای آینده ( آک بندها یا . . . ) سر سنگین .
می خواهیم از جایی بگوییم که زندگاهی همه ی ما همچنان که بگویی نگویی به آن وابسته بودندی آری ( نعم ) منظورمان همان سلف استندی که از آن به جز مناظری از ظروف انباشته شده بر روی میزها و البسته ی پاکیزه ی کارکنان آن چیزی به خاطر نمی آید و در آخر جا دارد که از رئیس راهنمایی و رانندگی دانشگاه یعنی آقای شریفی و دوستان تشکر کنیم .
پس سخن کوتاه باید والسلام
مشکل ارائه واحد
خدا را شکر مشکل ارائه ی واحد هم حل شد خداییش یه معظل خیلی بزرگی شده بود که با اراده ی جوانان و دانشمندان جوان دانشگاه حل شد . البته این دانشمندان با دانشمندان هسته ای یه فرق اساسی دارن . دانشمندان هسته ای به تمام ملت خدمت می کنند ولی این دانشمندان دانشگاه آزاد به دانشجو فقط خدمت می کنن . خدا خیرشون بده به قول خودشون میگن که ما حاضریم جونمونو برای دانشجو جماعت بدیم . این کارشون واقعا در خور پاداش . مشکل ارائه ی واحدهای درسی رو می گفتم . تا ترم های قبل گزینش واحدهای ارائه شده برای مدیر گروه ها خیلی دردسر داشت چون می بایستی چه شب هایی رو تا صبح بیدار می موندند و مثل شمع در راه علم می سوختند و اونم چی صبح کی می شد واحدهای ارائه شده با هم تداخل داشت . شنیدید میگن نابرده رنج گنج میسر نمی شود این قضیه ی همین مدیر گروه هاست . وقتی که دیدند ارائه واحد هم همزمان با علم باید پیشرفت کند . جلسه ای اضطرای در پشت درهای بسته برگزار گردند در این جلسه که از حضور خبرنگاران جلوگیری شد تقریبا 5 ساعت آزگار طول کشید . سرانجام پس از 5 ساعت مدیر گروه ها از اتاق اجلاس بیرون آمدند و خبرنگاران در جلو در منتظر نتیجه ی کار مانده بودند . در این هنگام سخنگوی اجلاس سران مدیر گروه ها به سمت خبرنگاران آمد و خبر از موفقیت در کشف روشی مدرن در گزینش واحدهای درسی داد . وی در ادامه تصریح کرد که این موفقیت بزرگ به دست توانمند مدیر گروه های دانشگاه خودمون بدست اومده . البته در این راه از مدیر گروه های تمامی دانشگاه های آزاد ایران نیز کمک گرفته شده است . وی در ادامه گفت که روش کشف شده به زودی اجرا خواهد شد .
ایشان همچنین در پاسخ یکی از خبرنگاران که روش جدید چیست ؟ فرمودند که این روشی فعلا سری است و تمامی حقوق آن متعلق به دانشگاه آزاد خمین است .
البته خبرنگاران به همین سادگی بی خیال نشدند و طی تلاش های زیادی که کردند توانستند با زیرکی عکس از این رویداد بزرگ در حالی که مدیر گروه ها در کنار هم در حال انجام آن هستند بگیرند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
گذری بر تاریخچه خط در ایران زمین
بیش از 4000 سال خط مکتوب در ایران زمین
تاریخ خط و زبان ایران به دو دوره متمایز پیش از اسلام و بعد از اسلام تقسیم می شود.ملاک این تقسیم ، تنها تسلط اعراب و انقراض سلسله ساسانی نیست زیرا اتفاقات و حوادث سیاسی تنها عامل تمایز خط و زبان نمی تواند باشد بلکه علت این تقسیم ، آن است این دو دوره از هر جهت با هم تفاوت دارند و با آنکه ایرانیان بسیاری از سنن و خصوصیات کهن ملی خود را بعد از تسلط اعراب تازی حفظ کردند ولی به علت تغییر مذهب و تحول اوضاع سیاسی و اجتماعی ادبیات خط و تا حدودی زبان بعد از اسلام با پیش از آن تفاوت کلی را حاصل نمود .
در این مقاله به زبان و خط بعد از اسلام پرداخته نخواهد شد و هدف اصلی شناساندن زبان ، خط و ادبیات از شاهنشاهی هخامنشی تا پایان شاهنشاهی ساسانی است . با توجه به تارخچه خط در ایران باستان که طبق کتیبه ای که در جنوب ایران کشف شده است مبدا آن به حدود پنج تا هفت هزار سال پیش می رسد . برای نمونه میتوان از کتیبه های موجود در معبد سه هزار و پانصد ساله زیگورات نام برد ولی از آنجا که مدارک در این باره کامل نیست از نوشتن خط قبل از هخامنشیان خودداری نمودیم .
دوره هخامنشی
تاریخ ایران از زمان مادها روشن و مدون است خلاصه اینکه شخصی به نام دیاکو مؤسس سلسله ماد بود او هگمتان یا اکباتان (همدان)را پایتخت خود قرار داد یکی از فرمانروایان بزرگ ماد بنام هُوَخشَتَرَ حکومت آشور را منقرض ساخت و دولت متد را اقتدار و اهمیت بخشید . جانشین او که آستیاگ نام داشت مغلوب کوروش کبیر گردید و سلسله ماد منقرض شد .
از زبان مادی سند و آثار کتبی باقی نمانده است ولی شکی نیست که زبان مادی با پارسی باستان خویشاوندی نزدیک داشته است ؛ به طوری که پارسیها و مادی ها زبان یکدیگر را به خوبی می فهمیدند .
کوروش موسس سلسله هخامنشیان ، مرکز حکومت خویش را در پاسارگاد قرار داد و کشور لیدی و بابل را مسخر نمود و مهمترین دولت و سلطنت دنیای قدیم را تشکیل داد .
داریوش بزرگ بزرگترین شاهنشاه هخامنشی ، نخست یاغیان کشور را سرکوب کرد و در داخل کشور ایران را از سر حد چین تا ریگزارهای سوزان افریقا بسط داد و دولت هخامنشی را از مقتدرترین دولت های روی زمین کرد .
فرهنگ و تمدن درخشان ایران از روزگار هخامنشی آغاز می شود که سند های موجود و آثار باقیمانده ، قدرت و عظمت هخامنشیان و نیاکان ما را مسلم می دارد .
پارسی باستان
زبان ایرانیان در زمان هخامنشیان پارسی باستان یا فرس قدیم نامیده می شود که ریشه زبان فارسی کنونی است .
کتیبه های شاهان هخامنشی و لوح های زرین و سیمین که از آن روزگار باقیمانده به این زبان نوشته شده است . مجموع واژه های اصلی کتبیبه ها از چهارصد کلمه تجاوز نمی کند و مطالب آن عبارت است از نام و شرح خاندان شاهان –تفصیل فتوحات – ستایش یزدان – نکوهش دروغ و ناپاکی – سفارش به راستی و نیکو کاری.
این کتیبه ها غالبا به چند زبان است و غیر از پارسی باستان ، به زبان های آسوری ،ایلامی ، آرامی که بین ملل دست نشانده هخامنشیان معمول بوده ، نگاشته شده است .
مجموع کتیبه های هخامنشی بالغ بر چهل کتیبه است و مهمترین آنها در تخت جمشید ، همدان ، شوش ،نقش رستم ، بیستون ،الوند ، وان است که کتیبه بیستون از همه مفصل تر و مشتمل بر 420 سطر و هیجده هزار و نهصد کلمه می باشد که داریوش در این کتیبه چگونگی فرونشاندن شورش های داخلی و غلبه و تسلط به کشورهای خارجی و حدود متصرفات خود را شرح می دهد و در پایان مجد و بزرگواری کشور ایران را آرزو می کند .
خط میخی
کتیبه های هخامنشی به خط میخی است . ایرانیان این خط را از قوم کلده و آشور گرفتند و در آن تغییراتی دادند و آن را به صورت الفبایی در آوردند .
تین خط از چپ به راست نوشته می شد و دارای 36 حرف بود و در کنده کاری و نوشتن روی سنگ و اجسام سخت به کار می رفت .
اولین خط میخی که به دست آمده از زمان آریار منه و آخرین آن از روزگار پادشاهی اردشیر سوم است و به سبب دشواری نگارش ، خط میخی از دوران اشکانیان رو به زوال نهاد و به تدریج منسوخ گردید .
در خط میخی و کتیبه های پنج کلمه به صورت پندار نگاری باقی مانده است پندار نگاری : بعد از مرحله تصویر نگاری در تاریخچه خط را گویند که تصویر کم کم ساده شد و به صورت علامت و نشانه در آمد و برای اسامی معنی نیز علائمی ایجاد گردید.علائم ریاضی که به صورت خط بین المللی در آمده از نمونه های پندارنگاری است .
اورامزدا - اهورامزدا
خشایثیه - شاهنشاه
دهیو - کشور
بغا - خدا
بومی - بوم – سرزمین
گذشته از سنگ نبشته ها ، سکه های هخامنشی و خطوط روی بعضی ظروف و سنگ ترازو ها و نگین های باقی مانده از آن عهد ، همه به خط میخی و زبان پارسی باستان می باشد .
برای شناختن زبان پارسی باستان چند جمله از بند اول کتیبه نقش رستم با زبان پارسی باستان نوشته می شود .
بغ وزر که اورامزداهی ایمم بومیم اداهی اومام آسمانم اداهی مرتیم اداهی شیاتیم ادامرتیهی .
ترجمه : خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که شادی را برای مردم آفرید .
زبان اوستایی
قدیمی ترین اثر از آثار آریایی اوستاست . زبان اوستایی با سانسکریت ،زبان ادبی و کهن هندیان شباهت تام دارد و معلوم می شود که ایرانیان و هندیان در روزگاری با هم زندگانی کرده و زبان مشترکی داشته اند که ریشه زبان اوستایی و سانسکریت بوده است .
زردشت پیامبر ایران باستان که قرن ها پیش از مسیح زندگی می کرده است از شمال یا شمال غرب ایران برخاسته است و متوجه مشرق ایران شده است و پیروانش گشتاسب و گرشاسب در مشرق ایران بوده اند پس زبان اوستایی در قسمت های شرقی هم مفهوم بوده است .
اوستا دارای دو لهجه است قسمتی از خود زردشت که خیلی قدیمی است و بقیه جدیدتر می باشند. گاتها یا سرودهای مذهبی از خود زردشت مقدس است .