لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
گاندی
مهاتما گاندی، سیاستمدار و فیلسوف و نجات بخش کشور بزرگ هند از چنگال استعمار و استثمار انگلستان، در پوربند هند بدنیا آمد، پدرش نایب الحکومه راجه یک بخش از کنی یاوار بود. دوره دبستان را دین شهر گذانید و در شرح حال خود نوشته است: هوش و حافظهام ضعیف بود و نمیتوانستم بدرستی و سهولت درسها را فراگیرم، بعلاوه تنبل هم بودم. در 13 سالگی درحال تحصیل بود که با دختری ازدواج کرد و هنوز نوزده سالش نشده بود که چهار فرزند داشت. پس از تحصیلات متوسطه در 1888 به انگلستان رفت و در شهر لندن در رشته حقوق، علوم اجتماعی و سیاسی تحصیل و در 1891 به میهن مراجعت و وکالت کرد. و در 1892 به آفریقای جنوبی رفت و بکار وکالت پرداخت و بانتشار مجلهای اقدام و حمایت از هندیان تحت ستم آن سامان نمود. تا این که به هند بازگشت و در 1921 اختیارات کامل کنگره ملی هند را در دست گرفت و از راه مبارزه منفی و تحریم کالاهای انگلیسی و ایجاد اعتصاب غول استعمار را بلرزه در آورد و در همین زمان بود ( مارس 1922 ) که حکومت به توقیف او عزم کرد. هیچ مقاومتی نکرد و به انتخاب وکیل تمایلی نشان نداد و هیچ در مقام دفاع برنیامد. هنگامی کهدادستان او را متهم کرد و گفت به جهت پیامهای خود مسئول شورش سال 1921 است، گاندی با عبارتی پاسخ گفت که ناگهان به ذورة افتخار و شرافت رسید:
من میل دارم همة آن نکوهشهای دادستان فاضل را که به جهت وقایع بمبئی و مدرس و چوری چاری برگردة من بار کرده است بپذیرم. برای من که بارها در این کار ژرف نظر کردهام و شبان پیاپی در این اندیشه به خواب رفتهام، غیر ممکن است که خود را از این جرائم شیطانی برکنار بدانم … مدعی العموم فاضل کاملاً حق دارد که میگوید مردی همچو من که مسئوولیت میشناسد مردی که از تعلیم و تربیت بهرة فراوان برده… باید از عواقب همة این اعمال باخبر میبود من میدانستم که با آتش بازی میکنم و تن به مهلکه دادم، و اگر آزادم گذارند باز به چنین کار بر میخیزم. بامداد امروز چنین احساس کردم که اگر این سخنان را که اکنون در محضر دادگاه گفتم نگویم در انجام وظیفه کوتاهی کردهام.
من میل داشتم از عنف بپرهیزم. اکنون هم میخواهم از عنف خودداری شود. عدم شدت و عنف نخستین اصل مذهب من است آخرین اصل مذهب من نیز چنین است. اما من باید راهی برمیگزیدم. یا بایست به نظامی تن میدادم که به کشور من لطمههای جبران ناپذیر زده، یا تسلیم خطر خشم دیوانهوار مردم میشدم که چون از لبان من برحقیقت آگاهی مییافتند ناچار خیزش میکردند. من میدانم که ملت من گاه سر به دیوانگی نهاد. از این رهگذر سخت متاسفم و لذا من اکنون اینجا هستم و آمادة لبیک و در کمال مسرت حاضر به تسلیم در برابر شدیدترین مجازاتهای آن عمل که به اعتبار قانون جنایت عمدی است و به عقیده من بالاترین وظیفة تمام اهالی کشور است.
قاضی در کمال تاسف گفت که باید او را به زندان افکند. آنهم مردی را که میلیونها هموطن یک وطنپرست بزرگ و رهبر عظیمالشان میدانند قاضی تصدیق کرد که حتی مخالفان هم گاندی را مردی صاحت آرمانهای بزرگ و زندگی شرافتمندانه و پاک میشناسند قاضی او را به شش سال حبس محکوم کرد گاندی را به زندان مجرد افکندند ولی هیچ شکایتی نکرد مینویسد من دیگر زندانیان را نمیبینم گرچه بواقع نمیدانم معاشرت من چه زیانی به آنها میرساند اما خوشحالم طبع من به تنهائی میل دارد من آرامش و سکوت را دوست دارم اکنون فرصت پرداختن به آن مطالعات را دارم که در جهان خارج از آنها غفلت کردم با پشتکار تمام به خواندن آثار بیکن ـ کارلایل ـ راسکین ـ امرسون ـ تورو و تولستوی پرداخت و ساعتهای متوالی در آثاربن جونسون و والتر سکات آرامش دل مییافت. بهاگاواد ـ گیتارا بارها خواند. زبانهای سانسکریت و تامیل و اردو را خوب فرا گرفت تا نه تنها به محققان نامه بنویسد بلکه به ـ تواند با تودة مردم سخن بگوید. برای شش سال مدت زندان خود یک برنامة مفصل مطالعه و تحقیق تدارک کرد، و در کمال وفاداری آنرا باجراگذارد تا حادثهای پا درمیان نهاد. معمولاً مینشینیم و با سر ـ زندگی یک مرد جوان بیست و چهار ساله کتاب میخوانم و پنجاه و چهار سال سن و مزاج علیل خود را فراموش میکنم.
در 1924 بیماری آپاندیس موجب رهائی اوشد، ویک داروی باختری ، که گاندی اینهمه آنرا نکوهش میکرد، از بیماری نجاتش داد 000 نقل از کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت- هند و همسایگانش- ترجمه مهرداد مهرین.
در 1925 بعلت عدم اطاعت برخی از پیروانش مدت 7 روز روزه میگیرد ودر 1927 با مالیات نمک مبارزه منفی میکند. در 1928 باعث صدور قطعنامهای در کنگره هند میشود که در عرض یکسال باید به هند استقلال داده شود. در عیر اینصورت سراسر هند بمبارزه با انگلستان برخواهد خاست. در 1930 عملاً همراه 70 نفر با برداشتن نمک از دریا بمبارزه میپردازد و بزندان میافتد و در ژانویه 1931 آزاد میشود و دراوت همانسال برای شرکت کنفرانسی به لندن میرود در راه رومن رولان نویسنده مشهور و موسولینی سیاستمدار ایتالیائی را ملاقات میکند. در 1933 بخاطر آزادی نجسها 21 روز روزه میگیرد.در 1935 گاندی سخت ضعیف میشود. در 1937 برای مبارزه منفی با انگلستان روزه میگیرد در 1940 انگلستان در هند به سربازگیری میپردازد. گاندی با آن مخالفت میکند. در 1942 با انگلستان راجع به استقلال هند مذاکره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مهانداس کارامچاند گاندی(1869-1948)
یک رهبر بزرگ روحانی وسیاسی جنبش استقلال هند بود. وی مبتکر Wikisource]] [۱] "]]ساتیاگراها[[" طرح مقاومت توده ها بود که شیوه عدم تبعیت از قانون را معرفی نمود و آهیمسا (]]پرهیز از خشونت[[) را بعنوان مبنای کارمبارزه خویش قرار داد؛ این شیوه مبارزه به یکی از محکم ترین فلسفه های مبارزه برای آزادی در سراسر جهان تبدیل شد. اورا با نام "ماهاتما گاندی" (هندی: महात्मा، / الگو:IPA/ ؛ در]]سانسکریت، "ماهاتما[[" به معنای "روح بزرگ" است) می شناسند ودر همه جای دنیا با این نام و نام "باپو" (در بسیاری از زبان ها به معنی" پدر") از وی یاد می شود. گاندی نخستین بار ایده عدم تبعیت از قانون را در تلاش برای احقاق حقوق مدنی در کشور آفریقای جنوبی بکار گرفت. در بازگشت به هند رهبری کشاورزان و کارگران فقیر را به عهده گرفت و آنها را به اعتراض علیه مالیات ظالمانه و تبعیض فراگیر رهنمون گردید. او در سمت ریاست کنگره ملی هند برای فقرزدایی، آزادی زنان، برادری در میان اقشار مختلف و پایان بخشیدن به ایده نجاست و رفع تبعیض و نیل به خودکفایی اقتصادی کشور تلاش نمود. اما مبارزه او معطوف هدف استقلال هند سواراج بود. در هند شهرت زیادی کسب کرده بود و درسال 1930 با سفری 400 کیلومتری مردم منطقه را به نپرداختن مالیاتت نمک ترغیب نمود دندی مارچ و در سال 1942 علنا خواستار"]]خروج بریتانیا از هند[[" شد. گاندی حتی از سخت ترین شرایط به دلیل دو اصل عدم خشونت و حقیقت پای بند ماند. وی دانشجوی فلسفه هندو بود و زندگی ساده ای داشت.اونظام زندگی آشرام را برای خویش سازماندهی کرده بود یعنی تامین نیازهای شخصی به دست خود. او لباسهایش را خود تهیه میکرد وبا خوراک ساده و گیاهخواری یا خام خواری زندگی می نمود. برای پاک کردن درون خویش روزه های سخت می گرفت وحتی از امساک از غذا بعنوان اعتراض استفاده می کرد. تعالیم گاندی الهام بخش رهبران حقوق مدنی مردم بوده است، رهبرانی مثل دکتر مارتین لوترکینگ ، استیو بیکو، نلسون ماندلا و اونگ سان سوکی .گاندی با لقب پدر ملت در کشور هند از احترام زیادی برخوردار است و روز ولادت او 2 اکتبر همه ساله گرامی داشته می شود؛ این روز را "گاندی جایانتی" می نامند و روز تعطیل ملی می باشد.
طفولیت تا جوانی
"مهانداس کارامچاند گاندی" در سال 1869 در یک خانواده هندو ]]مد[[ ]]وانیک[[ در گجرات هند دیده به جهان گشود. او فرزند کارامچاند گاندی صاحب سمت " دیوان " (نخست وزیری) پوربندر واز چهارمین همسر وی که یک هندو از خاندان پرامایی وایشناوا بوده محسوب می شد. دو همسر اول کارامچاند که هر یک صاحب دختری شده بودند به دلایل نامعلومی درگذشتند ( شایع شده که هر دوآنها هنگام تولد فرزندشان جان سپردند.) همسر سوم وی نیز نازا بود و به کارامچاند اجازه داد مجددا ازدواج نماید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد می کرد و از تاثیرات جائین گجرات، رنگ و شکل می گرفت او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خوگرفت و به گیاهخواری، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش وزندگی توام با گذشت اعضای فرق ومذاهب مختلف اهتمام ورزید. خانواده اواز طبقه "]]وایشا[[" یا تجار هندی بودند.
گاندی وهمسرش کاستوربا گاندی | کاستوربا (1902 )
در ماه می 1883 در حالیکه 13سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج نمود؛ والدینش هر دو آنها را اداره می کردند( همسرش کاستوربا یا کاستوربای نام داشت که وی را " با " صدا می زدند ). حاصل این ازدواج چهار پسر بود: ]]هاریلال گاندی [[ متولد 1888؛ مانیلال گاندی متولد 1892؛ رامداس گاندی متولد 1897 و دوداس گاندی متولد 1900. او در سنین جوانی دانشجوی رشته پزشکی بود که ابتدات در پور بندر وبعد در راجکوت تحصیل نمود. سپس در آزمون ورودی کالج سامالداس در باواناگار گجرات پذیرفته شد. درآنجا هم روزگار شادانی را تجربه نکرد زیرا خانواده اش او را تحت فشار گذاشته بودند تا یک ]]وکیل دعاوی شود. دراین اثنا فرصتی دست داد تا در انگلستان به تحصیل بپردازد، جایی که گاندی آن را "سرزمین فلاسفه[[ و شعرا و مرکز اصلی تمدن" می دانست. در سن 18 سالگی ودر 4 سپتامبر سال 1888 راهی دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته ]]حقوق پرداخت. در آن زمان در لندن[[ پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را می گذراند، چرا که برای مادرش قسم یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز نماید. اگر چه سعی میکرد آداب وسنن "انگلیسی" را بیاموزد - و مثلا به کلاس آموزش رقص برود - ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد اما سیر کردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود. زن صاحب خانه او را به یک رستوران خام خواری راهنمایی کرد. او علاوه بر قولی که به مادرش داده بود، اطلاعاتی هم در مورد مزایای خام خواری کسب نمود. به انجمن خام خواران پیوست و حتی به عنوان عضو کمیته اجرایی آن در آمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر نمود. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی موسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار وخام خوار او عضو ]]انجمن فلاسفه الهیات[[ بودند که در سال 1875 تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می کرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی می پرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعه " باگاواد جیتا " بپردازد. او که پیشتر علاقه ای خاص به دین نشان نمی داد به مطالعه و قرائت مطالبی پیرامون هندوگرایی ، مسیحیت ، بوداگرایی ، اسلام وسایر ادیان پرداخت. پس از پیوستن به ]]انجمن وکلای انگلستان و ولز به هند بازگشت، ولی در امر وکالت در بومبای[[ موفقیت چندانی نداشت ولذا به شغل پاره وقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت وبه عریضه نویسی برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مهانداس کارامچاند گاندی(1869-1948)
یک رهبر بزرگ روحانی وسیاسی جنبش استقلال هند بود. وی مبتکر Wikisource]] [۱] "]]ساتیاگراها[[" طرح مقاومت توده ها بود که شیوه عدم تبعیت از قانون را معرفی نمود و آهیمسا (]]پرهیز از خشونت[[) را بعنوان مبنای کارمبارزه خویش قرار داد؛ این شیوه مبارزه به یکی از محکم ترین فلسفه های مبارزه برای آزادی در سراسر جهان تبدیل شد. اورا با نام "ماهاتما گاندی" (هندی: महात्मा، / الگو:IPA/ ؛ در]]سانسکریت، "ماهاتما[[" به معنای "روح بزرگ" است) می شناسند ودر همه جای دنیا با این نام و نام "باپو" (در بسیاری از زبان ها به معنی" پدر") از وی یاد می شود. گاندی نخستین بار ایده عدم تبعیت از قانون را در تلاش برای احقاق حقوق مدنی در کشور آفریقای جنوبی بکار گرفت. در بازگشت به هند رهبری کشاورزان و کارگران فقیر را به عهده گرفت و آنها را به اعتراض علیه مالیات ظالمانه و تبعیض فراگیر رهنمون گردید. او در سمت ریاست کنگره ملی هند برای فقرزدایی، آزادی زنان، برادری در میان اقشار مختلف و پایان بخشیدن به ایده نجاست و رفع تبعیض و نیل به خودکفایی اقتصادی کشور تلاش نمود. اما مبارزه او معطوف هدف استقلال هند سواراج بود. در هند شهرت زیادی کسب کرده بود و درسال 1930 با سفری 400 کیلومتری مردم منطقه را به نپرداختن مالیاتت نمک ترغیب نمود دندی مارچ و در سال 1942 علنا خواستار"]]خروج بریتانیا از هند[[" شد. گاندی حتی از سخت ترین شرایط به دلیل دو اصل عدم خشونت و حقیقت پای بند ماند. وی دانشجوی فلسفه هندو بود و زندگی ساده ای داشت.اونظام زندگی آشرام را برای خویش سازماندهی کرده بود یعنی تامین نیازهای شخصی به دست خود. او لباسهایش را خود تهیه میکرد وبا خوراک ساده و گیاهخواری یا خام خواری زندگی می نمود. برای پاک کردن درون خویش روزه های سخت می گرفت وحتی از امساک از غذا بعنوان اعتراض استفاده می کرد. تعالیم گاندی الهام بخش رهبران حقوق مدنی مردم بوده است، رهبرانی مثل دکتر مارتین لوترکینگ ، استیو بیکو، نلسون ماندلا و اونگ سان سوکی .گاندی با لقب پدر ملت در کشور هند از احترام زیادی برخوردار است و روز ولادت او 2 اکتبر همه ساله گرامی داشته می شود؛ این روز را "گاندی جایانتی" می نامند و روز تعطیل ملی می باشد.
طفولیت تا جوانی
"مهانداس کارامچاند گاندی" در سال 1869 در یک خانواده هندو ]]مد[[ ]]وانیک[[ در گجرات هند دیده به جهان گشود. او فرزند کارامچاند گاندی صاحب سمت " دیوان " (نخست وزیری) پوربندر واز چهارمین همسر وی که یک هندو از خاندان پرامایی وایشناوا بوده محسوب می شد. دو همسر اول کارامچاند که هر یک صاحب دختری شده بودند به دلایل نامعلومی درگذشتند ( شایع شده که هر دوآنها هنگام تولد فرزندشان جان سپردند.) همسر سوم وی نیز نازا بود و به کارامچاند اجازه داد مجددا ازدواج نماید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد می کرد و از تاثیرات جائین گجرات، رنگ و شکل می گرفت او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خوگرفت و به گیاهخواری، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش وزندگی توام با گذشت اعضای فرق ومذاهب مختلف اهتمام ورزید. خانواده اواز طبقه "]]وایشا[[" یا تجار هندی بودند.
گاندی وهمسرش کاستوربا گاندی | کاستوربا (1902 )
در ماه می 1883 در حالیکه 13سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج نمود؛ والدینش هر دو آنها را اداره می کردند( همسرش کاستوربا یا کاستوربای نام داشت که وی را " با " صدا می زدند ). حاصل این ازدواج چهار پسر بود: ]]هاریلال گاندی [[ متولد 1888؛ مانیلال گاندی متولد 1892؛ رامداس گاندی متولد 1897 و دوداس گاندی متولد 1900. او در سنین جوانی دانشجوی رشته پزشکی بود که ابتدات در پور بندر وبعد در راجکوت تحصیل نمود. سپس در آزمون ورودی کالج سامالداس در باواناگار گجرات پذیرفته شد. درآنجا هم روزگار شادانی را تجربه نکرد زیرا خانواده اش او را تحت فشار گذاشته بودند تا یک ]]وکیل دعاوی شود. دراین اثنا فرصتی دست داد تا در انگلستان به تحصیل بپردازد، جایی که گاندی آن را "سرزمین فلاسفه[[ و شعرا و مرکز اصلی تمدن" می دانست. در سن 18 سالگی ودر 4 سپتامبر سال 1888 راهی دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته ]]حقوق پرداخت. در آن زمان در لندن[[ پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را می گذراند، چرا که برای مادرش قسم یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز نماید. اگر چه سعی میکرد آداب وسنن "انگلیسی" را بیاموزد - و مثلا به کلاس آموزش رقص برود - ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد اما سیر کردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود. زن صاحب خانه او را به یک رستوران خام خواری راهنمایی کرد. او علاوه بر قولی که به مادرش داده بود، اطلاعاتی هم در مورد مزایای خام خواری کسب نمود. به انجمن خام خواران پیوست و حتی به عنوان عضو کمیته اجرایی آن در آمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر نمود. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی موسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار وخام خوار او عضو ]]انجمن فلاسفه الهیات[[ بودند که در سال 1875 تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می کرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی می پرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعه " باگاواد جیتا " بپردازد. او که پیشتر علاقه ای خاص به دین نشان نمی داد به مطالعه و قرائت مطالبی پیرامون هندوگرایی ، مسیحیت ، بوداگرایی ، اسلام وسایر ادیان پرداخت. پس از پیوستن به ]]انجمن وکلای انگلستان و ولز به هند بازگشت، ولی در امر وکالت در بومبای[[ موفقیت چندانی نداشت ولذا به شغل پاره وقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت وبه عریضه نویسی برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مهانداس کارامچاند گاندی(1869-1948)
یک رهبر بزرگ روحانی وسیاسی جنبش استقلال هند بود. وی مبتکر Wikisource]] [۱] "]]ساتیاگراها[[" طرح مقاومت توده ها بود که شیوه عدم تبعیت از قانون را معرفی نمود و آهیمسا (]]پرهیز از خشونت[[) را بعنوان مبنای کارمبارزه خویش قرار داد؛ این شیوه مبارزه به یکی از محکم ترین فلسفه های مبارزه برای آزادی در سراسر جهان تبدیل شد. اورا با نام "ماهاتما گاندی" (هندی: महात्मा، / الگو:IPA/ ؛ در]]سانسکریت، "ماهاتما[[" به معنای "روح بزرگ" است) می شناسند ودر همه جای دنیا با این نام و نام "باپو" (در بسیاری از زبان ها به معنی" پدر") از وی یاد می شود. گاندی نخستین بار ایده عدم تبعیت از قانون را در تلاش برای احقاق حقوق مدنی در کشور آفریقای جنوبی بکار گرفت. در بازگشت به هند رهبری کشاورزان و کارگران فقیر را به عهده گرفت و آنها را به اعتراض علیه مالیات ظالمانه و تبعیض فراگیر رهنمون گردید. او در سمت ریاست کنگره ملی هند برای فقرزدایی، آزادی زنان، برادری در میان اقشار مختلف و پایان بخشیدن به ایده نجاست و رفع تبعیض و نیل به خودکفایی اقتصادی کشور تلاش نمود. اما مبارزه او معطوف هدف استقلال هند سواراج بود. در هند شهرت زیادی کسب کرده بود و درسال 1930 با سفری 400 کیلومتری مردم منطقه را به نپرداختن مالیاتت نمک ترغیب نمود دندی مارچ و در سال 1942 علنا خواستار"]]خروج بریتانیا از هند[[" شد. گاندی حتی از سخت ترین شرایط به دلیل دو اصل عدم خشونت و حقیقت پای بند ماند. وی دانشجوی فلسفه هندو بود و زندگی ساده ای داشت.اونظام زندگی آشرام را برای خویش سازماندهی کرده بود یعنی تامین نیازهای شخصی به دست خود. او لباسهایش را خود تهیه میکرد وبا خوراک ساده و گیاهخواری یا خام خواری زندگی می نمود. برای پاک کردن درون خویش روزه های سخت می گرفت وحتی از امساک از غذا بعنوان اعتراض استفاده می کرد. تعالیم گاندی الهام بخش رهبران حقوق مدنی مردم بوده است، رهبرانی مثل دکتر مارتین لوترکینگ ، استیو بیکو، نلسون ماندلا و اونگ سان سوکی .گاندی با لقب پدر ملت در کشور هند از احترام زیادی برخوردار است و روز ولادت او 2 اکتبر همه ساله گرامی داشته می شود؛ این روز را "گاندی جایانتی" می نامند و روز تعطیل ملی می باشد.
طفولیت تا جوانی
"مهانداس کارامچاند گاندی" در سال 1869 در یک خانواده هندو ]]مد[[ ]]وانیک[[ در گجرات هند دیده به جهان گشود. او فرزند کارامچاند گاندی صاحب سمت " دیوان " (نخست وزیری) پوربندر واز چهارمین همسر وی که یک هندو از خاندان پرامایی وایشناوا بوده محسوب می شد. دو همسر اول کارامچاند که هر یک صاحب دختری شده بودند به دلایل نامعلومی درگذشتند ( شایع شده که هر دوآنها هنگام تولد فرزندشان جان سپردند.) همسر سوم وی نیز نازا بود و به کارامچاند اجازه داد مجددا ازدواج نماید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد می کرد و از تاثیرات جائین گجرات، رنگ و شکل می گرفت او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خوگرفت و به گیاهخواری، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش وزندگی توام با گذشت اعضای فرق ومذاهب مختلف اهتمام ورزید. خانواده اواز طبقه "]]وایشا[[" یا تجار هندی بودند.
گاندی وهمسرش کاستوربا گاندی | کاستوربا (1902 )
در ماه می 1883 در حالیکه 13سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج نمود؛ والدینش هر دو آنها را اداره می کردند( همسرش کاستوربا یا کاستوربای نام داشت که وی را " با " صدا می زدند ). حاصل این ازدواج چهار پسر بود: ]]هاریلال گاندی [[ متولد 1888؛ مانیلال گاندی متولد 1892؛ رامداس گاندی متولد 1897 و دوداس گاندی متولد 1900. او در سنین جوانی دانشجوی رشته پزشکی بود که ابتدات در پور بندر وبعد در راجکوت تحصیل نمود. سپس در آزمون ورودی کالج سامالداس در باواناگار گجرات پذیرفته شد. درآنجا هم روزگار شادانی را تجربه نکرد زیرا خانواده اش او را تحت فشار گذاشته بودند تا یک ]]وکیل دعاوی شود. دراین اثنا فرصتی دست داد تا در انگلستان به تحصیل بپردازد، جایی که گاندی آن را "سرزمین فلاسفه[[ و شعرا و مرکز اصلی تمدن" می دانست. در سن 18 سالگی ودر 4 سپتامبر سال 1888 راهی دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته ]]حقوق پرداخت. در آن زمان در لندن[[ پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را می گذراند، چرا که برای مادرش قسم یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز نماید. اگر چه سعی میکرد آداب وسنن "انگلیسی" را بیاموزد - و مثلا به کلاس آموزش رقص برود - ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد اما سیر کردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود. زن صاحب خانه او را به یک رستوران خام خواری راهنمایی کرد. او علاوه بر قولی که به مادرش داده بود، اطلاعاتی هم در مورد مزایای خام خواری کسب نمود. به انجمن خام خواران پیوست و حتی به عنوان عضو کمیته اجرایی آن در آمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر نمود. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی موسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار وخام خوار او عضو ]]انجمن فلاسفه الهیات[[ بودند که در سال 1875 تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می کرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی می پرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعه " باگاواد جیتا " بپردازد. او که پیشتر علاقه ای خاص به دین نشان نمی داد به مطالعه و قرائت مطالبی پیرامون هندوگرایی ، مسیحیت ، بوداگرایی ، اسلام وسایر ادیان پرداخت. پس از پیوستن به ]]انجمن وکلای انگلستان و ولز به هند بازگشت، ولی در امر وکالت در بومبای[[ موفقیت چندانی نداشت ولذا به شغل پاره وقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت وبه عریضه نویسی برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مهانداس کارامچاند گاندی(1869-1948)
یک رهبر بزرگ روحانی وسیاسی جنبش استقلال هند بود. وی مبتکر Wikisource]] [۱] "]]ساتیاگراها[[" طرح مقاومت توده ها بود که شیوه عدم تبعیت از قانون را معرفی نمود و آهیمسا (]]پرهیز از خشونت[[) را بعنوان مبنای کارمبارزه خویش قرار داد؛ این شیوه مبارزه به یکی از محکم ترین فلسفه های مبارزه برای آزادی در سراسر جهان تبدیل شد. اورا با نام "ماهاتما گاندی" (هندی: महात्मा، / الگو:IPA/ ؛ در]]سانسکریت، "ماهاتما[[" به معنای "روح بزرگ" است) می شناسند ودر همه جای دنیا با این نام و نام "باپو" (در بسیاری از زبان ها به معنی" پدر") از وی یاد می شود. گاندی نخستین بار ایده عدم تبعیت از قانون را در تلاش برای احقاق حقوق مدنی در کشور آفریقای جنوبی بکار گرفت. در بازگشت به هند رهبری کشاورزان و کارگران فقیر را به عهده گرفت و آنها را به اعتراض علیه مالیات ظالمانه و تبعیض فراگیر رهنمون گردید. او در سمت ریاست کنگره ملی هند برای فقرزدایی، آزادی زنان، برادری در میان اقشار مختلف و پایان بخشیدن به ایده نجاست و رفع تبعیض و نیل به خودکفایی اقتصادی کشور تلاش نمود. اما مبارزه او معطوف هدف استقلال هند سواراج بود. در هند شهرت زیادی کسب کرده بود و درسال 1930 با سفری 400 کیلومتری مردم منطقه را به نپرداختن مالیاتت نمک ترغیب نمود دندی مارچ و در سال 1942 علنا خواستار"]]خروج بریتانیا از هند[[" شد. گاندی حتی از سخت ترین شرایط به دلیل دو اصل عدم خشونت و حقیقت پای بند ماند. وی دانشجوی فلسفه هندو بود و زندگی ساده ای داشت.اونظام زندگی آشرام را برای خویش سازماندهی کرده بود یعنی تامین نیازهای شخصی به دست خود. او لباسهایش را خود تهیه میکرد وبا خوراک ساده و گیاهخواری یا خام خواری زندگی می نمود. برای پاک کردن درون خویش روزه های سخت می گرفت وحتی از امساک از غذا بعنوان اعتراض استفاده می کرد. تعالیم گاندی الهام بخش رهبران حقوق مدنی مردم بوده است، رهبرانی مثل دکتر مارتین لوترکینگ ، استیو بیکو، نلسون ماندلا و اونگ سان سوکی .گاندی با لقب پدر ملت در کشور هند از احترام زیادی برخوردار است و روز ولادت او 2 اکتبر همه ساله گرامی داشته می شود؛ این روز را "گاندی جایانتی" می نامند و روز تعطیل ملی می باشد.
طفولیت تا جوانی
"مهانداس کارامچاند گاندی" در سال 1869 در یک خانواده هندو ]]مد[[ ]]وانیک[[ در گجرات هند دیده به جهان گشود. او فرزند کارامچاند گاندی صاحب سمت " دیوان " (نخست وزیری) پوربندر واز چهارمین همسر وی که یک هندو از خاندان پرامایی وایشناوا بوده محسوب می شد. دو همسر اول کارامچاند که هر یک صاحب دختری شده بودند به دلایل نامعلومی درگذشتند ( شایع شده که هر دوآنها هنگام تولد فرزندشان جان سپردند.) همسر سوم وی نیز نازا بود و به کارامچاند اجازه داد مجددا ازدواج نماید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد می کرد و از تاثیرات جائین گجرات، رنگ و شکل می گرفت او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خوگرفت و به گیاهخواری، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش وزندگی توام با گذشت اعضای فرق ومذاهب مختلف اهتمام ورزید. خانواده اواز طبقه "]]وایشا[[" یا تجار هندی بودند.
گاندی وهمسرش کاستوربا گاندی | کاستوربا (1902 )
در ماه می 1883 در حالیکه 13سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج نمود؛ والدینش هر دو آنها را اداره می کردند( همسرش کاستوربا یا کاستوربای نام داشت که وی را " با " صدا می زدند ). حاصل این ازدواج چهار پسر بود: ]]هاریلال گاندی [[ متولد 1888؛ مانیلال گاندی متولد 1892؛ رامداس گاندی متولد 1897 و دوداس گاندی متولد 1900. او در سنین جوانی دانشجوی رشته پزشکی بود که ابتدات در پور بندر وبعد در راجکوت تحصیل نمود. سپس در آزمون ورودی کالج سامالداس در باواناگار گجرات پذیرفته شد. درآنجا هم روزگار شادانی را تجربه نکرد زیرا خانواده اش او را تحت فشار گذاشته بودند تا یک ]]وکیل دعاوی شود. دراین اثنا فرصتی دست داد تا در انگلستان به تحصیل بپردازد، جایی که گاندی آن را "سرزمین فلاسفه[[ و شعرا و مرکز اصلی تمدن" می دانست. در سن 18 سالگی ودر 4 سپتامبر سال 1888 راهی دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته ]]حقوق پرداخت. در آن زمان در لندن[[ پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را می گذراند، چرا که برای مادرش قسم یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز نماید. اگر چه سعی میکرد آداب وسنن "انگلیسی" را بیاموزد - و مثلا به کلاس آموزش رقص برود - ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد اما سیر کردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود. زن صاحب خانه او را به یک رستوران خام خواری راهنمایی کرد. او علاوه بر قولی که به مادرش داده بود، اطلاعاتی هم در مورد مزایای خام خواری کسب نمود. به انجمن خام خواران پیوست و حتی به عنوان عضو کمیته اجرایی آن در آمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر نمود. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی موسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار وخام خوار او عضو ]]انجمن فلاسفه الهیات[[ بودند که در سال 1875 تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می کرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی می پرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعه " باگاواد جیتا " بپردازد. او که پیشتر علاقه ای خاص به دین نشان نمی داد به مطالعه و قرائت مطالبی پیرامون هندوگرایی ، مسیحیت ، بوداگرایی ، اسلام وسایر ادیان پرداخت. پس از پیوستن به ]]انجمن وکلای انگلستان و ولز به هند بازگشت، ولی در امر وکالت در بومبای[[ موفقیت چندانی نداشت ولذا به شغل پاره وقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت وبه عریضه نویسی برای