لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 1
مقدمه 2
ترس کودک 5
پیشگیری و درمان ترس 6
کمروئی 11
عصبانیت 12
دروغگویی 15
برداشتن بدون اجازه چیزی 16
نظریه اسلام 16
منبع 17
چکیده
شناخت کودک یکی از مقدمات بسیار مهم تعلیم وتربیت است. شناخت کودک باعث می شود تا شما رفتار طبیعی کودکان را بشناسید . بعضی از والدین به علت ناآگاهی از کودکان ، بعضی از خصوصیات و رفتارهای طبیعی کودکان را غیر طبیعی می دانند و فکر می کنند که کودک آنها دارای مشکلی می باشد . آنها به شکلهای مختلف می خواهند جلوی رفتارهای آنها را بگیرند و همین کار باعث مشکلاتی در تربیت کودک می شود. شناخت کودک باعث می شود تا از رفتارهای طبیعی کودک احساس نگرانی نکنید .
شناخت کودک باعث می شود تا نوع و شکل برخورد با کودک را به درستی مشخص کنید و از او انتظار بیش از حد نداشته باشید . سعدی می گوید:
چونکه با کودک سر و کارت افتاد پس زبان کودکی باید گشاد
برای عمل به این حرف که اشاره به حدیثی از پیامبر دارد باید زبان کودکی و دوران کودکی را شناخت . همانطور که کودکان از نظر جسمی با هم تفاوت دارند و رشد جسمی آنها با هم فرق می کند از نظر خصوصیات روانی ور شد روانی نیز با هم متفاوت می باشند . کودک شما از نظر جسمی و روانی شخصی منحصر به فرد است .
ترس به هر شکل خوب نیست . انسان باید از موقعیتهای خطرناک پرهیز کند واگر بدون اختیار با چنین موقعیتی روبرو شده به خاطر ترس کنترل خود را از دست ندهد . درمواقعی که خطر نسبی است یعنی موقعیتی است که از یک طرف سود دارد و از طرف دیگر زیان،به خاطر ترس تصمیم نگیرد بلکه عاقلانه عمل نماید .
کمرویی یعنی اینکه فرد نمی تواند و جرأت حرف زدن را ندارد و کمروئی او به وسیله اطرافیان ایجاد می شود و برای درمان کمروئی باید کودک را در مجلس حاضر کرد ، او را مسخره نکرد، به اصلاح رفتار او پرداخت ، محبت را به او آموزش داد و ورزش و بهداشت را رعایت کرد .
عصبانیت نیروی نهفته است که بر اثر عاملی بالعکس بروز می کند ، بعضی افراد آن را بروز می دهند و بعضی بروز نمی دهند . در موقع بروز ندادن باعث بیماریهای داخلی می شود، عصبانیت را باید به طریق مثبت بروز داد و برای جلوگیری از عصبانیت نیازهای کودک را برآورده کنید ، تقویت خشن در کودک نکنید ؛ کودک را تنبیه نکنید ؛ ناراحتی را کنترل کنید ، برای او راههای مقابله با عصبانیت را بیان کنید . از نشان دادن صحنه های منفی و دارای خشونت پرهیز کنید .
دروغگویی را کودک از اطراف یاد می گیرد ، او را نباید تشویق کرد به دروغ گفتن ، با کودک بازپرسانه رفتار نکنید که چرا دروغ گفته است ، به او لقب ندهیم .
کودک در برخی موارد بدون اجازه چیزی را بر می دارد که باید او را آگاه ساخت که آن چیز مال او نیست، ناراحتی از خود بروز ندهید ، او را لقب دزد ندهیم ، در صورت لزوم از مشاور استفاده کنیم .
مقدمه :
پرورش کودک جنبه های مختلفی دارد . قسمتی از پرورش مربوط به جسم کودک می باشد . علاوه بر جسم ، استعدادها ،علم ، عاطفه ، ایمان ،اخلاق و.. نیز باید پرورش پیدا کنند . والدین اولین پرورش دهندگان کودک می باشند . آنها می باید به همه جنبه هایی که باید پرورش یابد توجه نمایند .
والدین هستند که می توانند جهت پرورش بعضی از استعدادهای کودک، او را به دست مربیان بسپارند. از این نظر والدین علاوه بر اینکه خودشان پرورش دهندگان کودکند، با انتخاب سایر مربیان نقش دیگر نیز در پرورش کودک بازی می کنند .
آشنایی والدین با قوانین تعلیم وتربیت بسیار مهم است . این آشنایی باعث می شود تا آنها بتوانند روابط بهتری با فرزندان خود برقرار کنند و موجبات پرورش صحیح آنها را فراهم نمایند .
بسیاری از عادتها در سنین کودکی شکل می گیرند . تغییر این عادتها هر چند که غیر ممکن نیست ، ولی بسیار سخت می باشد . پدر و مادر می توانند عادتهای خوب را در کودکان بوجود آورند و از ایجاد عادتهای نامطلوب جلوگیری کنند . آنها با این کار خود کمک بزرگی به آینده کودک خود می نمایند .
والدین کودکان خود را دوست دارند و به آنها محبت می ورزند ولی گاهی کودکان این مساله را درک نمی کنند . بعضی از کودکان والدینشان را دشمنان خود می دانند و با آنان به خوبی رفتار نمی کنند . والدینی که با قوانین تعلیم و تربیت آشنایی داشته باشند ، محیطی را ایجاد می کنند که با کودکان خود ، دوست باشند و کودکان نیز آنها را دوست دارند . در این خانواده همه به یکدیگر احترام می گذارند و حرف هم را می فهمند .
گاهی کودکان مشکلاتی بوجود می آورند .آنها ممکن است دروغ بگویند ، شیطنت کنند ، حرفهای زشت بزنند،درس نخوانند، به حرف شما گوش ندهند ، لج بازی کنند،از چیزهای ساده بترسند ،زود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
تربیت دینی کودکان
اُنس دینی:نخستین مرحلهی تربیت دینی، اُنس دینی است. کودکی که در سالهای نخست زندگی با قرآن و نماز خواندن پدر و مادر آشنا میشود و در سه یا چهار سالگی در کنار آنان جانمازی پهن میکند و به تقلید از آنان، قیام، رکوع و سجده برپا میکند، کمکم زمینهای به نام اُنس و الفت دینی در او ایجاد میشود. وقتی فرزند شما در کنارتان سجده و رکوع کرد و سلام نماز را داد و شما دستش را به گرمی فشردید، پیشانیاش را بوسیدید و لبخند رضایتبخشی در صورت او شکوفا شد، به یادش میماند که هر موقع این حرکات را انجام داده، از شما یک پاداش درونی و رضایتبخش دریافت کرده است. هر زمان با شما به مسجد آمد و شما مراعات کردید که به او سخت نگذرد و راحت و خوشحال باشد و ماندن خارج از حوصلهی او نباشد، این مراعاتها و ظرافتها او را کم کم به نوعی وابستگی دینی گرایش خواهد داد که پایهی آن اُنس والفت با دین است. ما در روانشناسی به این پدیده «conditioning» یا شرطی کردن میگوییم؛ به این صورت که اگر دو امر در مجاورت یکدیگر قرار بگیرد و با حضور یکی، دیگری هم حضور پیدا کند، کودک کم کم بین اینها پیوندی برقرار میکند که به آن «پیوند شرطی» گفته میشود. کودک در سالهای بعد که زندگی مستقلی را دنبال میکند، هر وقت به یاد میآورد که وقتی نماز میخواند سیمای شما شاد میشد و او را تشویق میکردید، در او شوق و علاقه به دین ایجاد میشود.2- عادت دینی:وقتی کاری را بارها و بارها تکرار کردیم، این عمل در شخصیت ما نفوذ میکند و استوار و پایدار میشود، مثل عادت به نظم، سحرخیزی، مسؤولیت پذیری یا هر عادت دیگر. از خصوصیات مهم دورهی کودکی و دبستان، عادتپذیری است. اگر شما در این سالها همّت کنید و عادت ارزشمندی را در فرزند یا شاگردتان پدید بیاورید، در سالهای بعد نیاری به صرف آن همه نیرو و هزینه نخواهد بود. در سنّ دبستانی عادت دینی بهتر جایگزین میشود. مثلاً با همت و مساعدت شما به کودکان اجازهی نماز خواندن در مسجد میدهند؛ در حالی که هنوز نماز بر آنان واجب نیست، به آنجا میآیند و نماز میخوانند و به این ترتیب نوعی عادت و استمرار بر عمل در آنان پدید میآید.ما باید بچهها را به خواندن نماز اول وقت عادت دهیم و به آنان بیاموزیم که صبحها قدری زودتر بیدار و آمادهی نماز شوند. همچنین باید تلاش کنیم قرآن را در حدّ ظرفیت خود و بر اساس جاذبههایی که ما برایشان ایجاد میکنیم حفظ کنند. حفظ آیات قرآن و سورههای کوتاه آن در سالهای بعد در زندگی او تأثیر مثبتی دارد.وقتی فرزندانمان به سن تکلیف رسیدند، باید مسائل شرعی و تکلیفی را برایشان بیان کنیم.3- معرفت دینی:مرحلهی سوم، معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سالهای پیشدبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا میکند و عادت دینی در او پدید میآید. باید در سالهای راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دورهی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر میتواند به درجهای برسد که انسان در غیاب اشیا هم دربارهی آنها فکر کند، در حالیکه در سالهای قبل از دورهی راهنمایی، رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما میتوانیم در دورهی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشهی دینی صحبت کنیم و به پرسشهایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنان را در این مرحله بالا ببریم.از مسؤولیتهایی که باید در سالهای قبل از دورهی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنان بیاموزیم. در سالهای راهنمایی به بعد، بچهها کم کم از چرایی مسائل سؤال میکنند و میخواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا بهحال نماز خوانده است و اکنون هم میخواند، اما حالا میخواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او میخواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشهی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونهها و شواهدی مستدل و روشن در بحثتان بهره بگیرید. اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّیمان مانند: سخنان پیامبر «صلی الله علیه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستانهایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، میتوانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایتها، ضربالمثلها، داستانها ، خاطرات و موضوعهای تاریخی یاد میکنید، بحثتان شیرینتر میشود و جذابیت و گیرایی آن بالا میرود.4- عمل به آموختههای دینی:مرحلهی چهارم، عمل به آموزههای دینی است. اگر در گام سوم معرفت دینی ایجاد شد، گام چهارم، اجرایی است؛ یعنی تمام تار و پود وجود او، نگاه او،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست :
مقدمه
تعریف تیز هوش
طبقه بندی تیزهوشها
سرچشمه های تیز هوشی
شناسایی کودکان تیز هوش
ویژگیهای تیز هوشان
خصایص جسمانی کودکان تیز هوش
آموزش کودکان تیز هوش
اگر تیز هوشی یا استعداد را شناسایی نکنیم چه خواهد شد؟
انتظارات بزرگ ، خواسته های ناعادلانه
آزمونهای هوش
خلاصه
منابع
مقدمه :
منابع انسانی میهن ما به هیچ وجه محدودتر از منابع غنی طبیعی آن نیست.
ما درکشوری زندگی می کنیم که برای رسیدن به استقلال و پیشرفت همه جانبه در زمینه های فردی و اجتماعی ، علمی و فرهنگی به شخصیتهای رشد یافته و به دلهای بیدار و مغزهای اندیشمند و دستهای ماهر و توانا نیازمند است.
چنین شخصیتها و مغزها و دلها و دستهایی باید تربیت شوند ، برای چنین منظوری ضروری است که متخصصان تعلیم و تربیت و روان شناسی و سایر دست اندر کاران آموزش و پرورش آنچه در توان دارند به کار گیرند و لزوم تعلیم و تربیت منابع انسانی کشورمان و بویژه کودکان تیزهوش و با استعداد را تبیین کنند و اشاعه دهند.
به نام خدا
تعریف تیزهوش
کودکان تیز هوش چه کسانی هستند ؟ آیا آن دسته از افرادی هستند که خلاقیت دارند و رهبران نسل آینده خواهند بود ؟
از نظر تعریف به کودکی تیز هوش گفته می شود که با کمک فکر و استدلا و استفاده از فرآیندهای ذهنی عالی بتواند قضاوت صحیح بکند و دارای استعداد خاص در کارهای خلاقه باشد. کودکان تیزهوش و با استعداد کسانی هستند که برطبق تشخیص افراد صلاحیتدار و اهل فن به دلیل استعدادهای برجسته خود قادر به عملکردهای عالی هستند.
اسمیت و ریس تیزهوشی را اینگونه تعریف کردهاند « فردی با قوای ذهنی عالی ، نیروی خلاقیت و دارای انگیزه های خاص و با ارزش که کودک را کاملاً از همسالان متمایز می کند و او توانایی این را دارد که سهم وارزش قابل قبولی در اجتماع خود داشته باشد. »
در تقسیم بندی وکسلر به کودکانی که هوشبهر از 130 به بالا داشتند کودکان تیزهوش یا طبقه بندی تیز هوشها پر استعداد می گفتند که 2.2% افراد را تشکیل می دهند.
افراد تیز هوش را به چهار دسته تقسیم می کنند :
تیز هوشهای خلاق :
علاوه بر هوش سرشار ، برتری این افرا د برای خلق و ایجاد مسائل هنری وابداع از همان ابتدا مشخص است . عقیده بر این است که برای توفیق در ایجاد آثار هنری باید مراحل مختلفی طی شود و عبور از این مراحل لازمه دست یافتن و خلق هنر است . مراحل به شرح زیر است :
الف – مرحله تهیه و آمادگی
ب- مرحله پنهانی یا نهفتگی
ج- جرقه فکری
د- مرور تکرار
تیز هوشهای درس خوان
این کودکان به مفاهیم مجرد توجه بیشتری دارند و بهتر ، سریعتر و بیشتر از دیگران مطالب کتاب را یاد می گیرند و تعداد کتابهایی که خوانده اند به مراتب زیاد است .
از لحاظ نگارش نیز این افراد برتری دارند و تعداد نوشته ها و رونویسیها زیاد است.
مسلماً اعضای خانواده و تهیه وسایل تحصیل در پیشرفت این کودکان نقش مهمی دارد زیرا از یک طرف باعث به کار انداختن قدرت و استعدادهای کودک می شود واز طرف دیگر برنامه ها طوری تنظیم می شود که کودک احساس خستگی نکند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه :
مدت یک قرن است که غرب تحقیقات دامنه دار و عمیقى پیرامون روان شناسى کودک به انجام رسانده است که به واقع, نتایج چشمگیرى از آن پژوهش ها به دست آمده است; هرچند به بسیارى از پژوهش هاى آنان نمى توان به دیده اطمینان کامل نگریست. تا این زمان همچنان پیروان ژان پیاژه (زیست شناس, فیلسوف و روان شناس سوئیسى, متوفاى 1980 م.), اسکینر, باندورا, کلارک هال, اریکسون و هاینزوانر, با یکدیگر نسبت به عقاید استادان خود اختلاف عقیده دارند. جمعى کودک را بزرگسالى کوچک (به تعبیر آنان: مینیاتور بزرگسال) و بعضى او را کاملا متمایز با بزرگسال تعریف مى کنند. عده اى او را متمایل به بدى, و برخى او را پاک سرشت مى دانند.(1)
درباره تربیت, تغذیه, رشد, عادت ها و رفتارهاى کودک نیز نظریات متفاوت و متناقض بسیارى میان پژوهشگران وجود دارد که به واقع آدمى گاه در انتخاب نظریه درست میان آنان سرگردان مى شود. انبوه نتایج علمى که امروزیان بدان دست یافته اند در سایه آزمایش هاى سالیان متمادى, استفاده از فن آورى و استمداد از تجربیات گذشتگان است; با این حال پیوسته طرح ها و نظریات جدیدى به دست مىآید که گاه به طور کامل, ناقض نظریات گذشته است. اما در صدها سال پیش که هیچ یک از این زمینه ها و امکانات پژوهشى وجود نداشته است, از سوى حضرت محمد امین(ص) نسبت به کودکان, گفتارها و رفتارهایى مشاهده شده است که امروزیان در ژرفاى آن درمانده شده اند و فهم عمیقى از آن به دست نیاورده اند. معجزه حضرت محمد امین(ص) تنها آیات قرآن نبود. گفتار و رفتارش, همه معجزه بود. چه آن که معجزه پدیده اى است که بشر از ارائه نمونه آن ناتوان باشد.
در عقاید امروزیان متمدن و متفکر[؟] چنین آمده است که: اگر کودکان, وحشى و پرخاشگرند باید آنان را رام و مطیع گردانید. زیرا آنان ماهیت حیوانى دارند و غرایز نقش اساسى در انگیزش رفتارشان دارد.(2)
این در حالى است که ما بارها این جمله را از سخنان رسول اکرم(ص) شنیده یا خوانده ایم که: پنج چیز است که تا آستان مرگ آن ها را ترک نمى کنم; یکى از آنها سلام کردن به کودکان است.(3)
به راستى, ژرفاى مفهوم این جمله را کدام متفکر روان شناس درک مى کند؟ در افکار خردسالان چه مى گذرد که حضرت امام صادق(ع) در پى نقل آنچه از رسول خدا(ص) فرا گرفته, مى فرماید: احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتموهم ففولهم فانهم لایرون الا انکم ترزقونهم; به کودکان محبت بورزید و مورد شفقت شان قرار دهید و هرگاه به آنان وعده اى دادید, وفا کنید. زیرا آن ها شما را روزى دهنده خود مى دانند.(4) در این رفتار رسول خدا(ص) چه حکمتى نهفته بوده است که همه روزه که صبحگاه از خواب بر مى خاست, دست محبت به سر فرزندان خود مى کشید!(5)
در این نوشتار به طور گزیده به تشریح پاره اى از گفتارها و رفتارهاى حضرت محمد(ص) درباره کودکان مى پردازیم.
نامطمئن بودن نظریات رایج کنونى و سرمشق بودن رفتار پیامبر(ص) براى ماـ به تصریح آیه قرآن ـ(6) ما را بر آن مى دارد که به فرموده ها و کردار حضرت رسول اکرم(ص) عمیق تر بنگریم و به واقع اعتقاد داشته باشیم که آنچه او به جاى آورده ـ به فرض درستى روایت ـ فراتر از اکتشافات علمى امروزیان است. کوچک ترین عمل او در پى ارائه معیارى است که براى معاصران وى ناشناخته ماند و برخى تا این زمان نیز ناشناخته باقى مانده است. از آن نمونه, در جمله اى ساده از آن بزرگوار مى خوانیم:
((اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم;(7) فرزندانتان را گرامى بدارید و با آداب و روش پسندیده با آنان رفتار کنید.))
در نظر سطحى, این فرموده تنها سفارش به احترام کودکان و رفتار صحیح با آنان است. اما این که چه رفتارى در شإن کودک نیست تا از آن پرهیز شود, و چه روشى نادرست است تا نسبت به وى انجام نگیرد جاى گفتگو است. آیا والدین و مربیان براى یافتن پاسخ صحیح این دو پرسش, خود نباید پیش تر پیرامون تربیت کودک آگاهى هایى به دست آورند؟ پدر و مادرى که با آداب و روش صحیح زندگى ناآشنایند چگونه مى توانند فرزندشان را با آداب درست تربیت کنند؟! آیا بوسیدن کودکان ـ دختر یا پسرـ تا چه سنى روا است؟ آیا بلند شدن در برابر بچه هاى کم سن بجا است یا نابجا؟ آیا تنبیه و کتک آنان تا چه میزان سفارش مى شود؟ تفاوت گذارى میان آنان تا چه اندازه صحیح یا ناصحیح است؟ بازى کودک و ((بازى با کودک)) چه لزوم و فایده اى دارد؟
بنابراین, سفارش به گرامیداشت کودک, تإکید بر تإسیس بنیادى است که به خانواده ها آموزش دهد چگونه با فرزندانشان رفتار کنند. خانواده و مجالس خانوادگى, آموزش و پرورش, صدا و سیما و مراکز فرهنگى, هر یک بنیادى است که باید بدین مهم توجه کند.
از طرف دیگر باید مشخص شود که بى احترامى به کودک و ترک آموزش وى چه پیامدهایى دارد! اگر اطرافیانش با آداب و روش درست با او برخورد نکنند چه پیش خواهد آمد؟ کودک در هر حال بزرگ خواهد شد. اگر او در بزرگسالى دریابد که بسیارى از رفتارهاى بزرگسالان با وى در کودکى, ناصحیح بوده است, نسبت به آنان چگونه خواهد اندیشید؟ آیا والدین چنین کودکى اکنون در بزرگسالى این کودک مى توانند امیدوار باشند که وى آراى امروز آنان را بپذیرد و بدان عمل کند؟ چگونه بسیارى از والدین بدین امر توجه ندارند که یکى از علت هاى تمرد نوجوانان و جوانان, پى بردن آنان به اشتباه روش پدر و مادر در کودکى ایشان است!
به هر تحلیل, توجه رسول خدا(ص) به دنیاى کودکان را در چندین جنبه مى توان جستجو کرد:
1. کوشش براى تولد فرزندان سالم
برخلاف عقیده بسیارى از نظریه پردازان که تربیت کودک را از شش ماهگى یا دو سالگى به بعد نتیجه بخش مى دانند, تعالیم رسول خدا(ص) زمانى پیشتر از این را در تربیت کودک موثر یاد مى کند. نوزاد بیشتر صفات خوب و بد را از طریق ژن از پدر و مادر به ارث مى برد. بنابراین, تربیت او نه از دوران حمل که پیش از ازدواج آغاز مى شود. دختر و پسرى که پیش از ازدواج
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ناخن جویدن کودکان
مقدمه
از بیشترین واکنش های عصبی که در عین حال اختلالی در رفتار نیز به حساب می آید واکنش ناخن جویدن یا اونیکوپاژی است. این امر که در بین همه تیپ از افراد تقریبا" در همه مراحل عمر و زندگی به چشم می خورد، در نزد کودکان به ویژه آنها که در سنین نوجوانی و بلوغ هستند بیشتر دیده می شود. این امر که در افراد نشانه ای از اضطراب و گاهی عادت است مخصوصا" به هنگامی پدید می آید که برای فرد مشکلی پدید آید و کار بر او سخت شود و یا به نیازهای مهم او رسیدگی نشده و آدمی را در شرایطی قرار دهد که به اندیشه برای حل و رفع مسائل فرو رود.
ناخن جویدن عادتی است که به نظر عده ای ناپسند می آید و هم از این بابت نگران کننده است که برخی تصور دارند این امر سبب ورود میکرب به دهان و بدن شده و امکان دارد گاهی تغییراتی برای زیبائی دندان پدید آورد. یا جویدن و کندن ناخن باعث زخمی شدن انگشت گردد و زمینه را برای دشواری ها بیشتر فراهم آورد.
کیفیت عملی
فرم ساده این عمل که کودک دائما" و به ویژه به هنگام سختی زندگی انگشت به دهان برده و شروع به جویدن ناخن می کند. این امر را ادامه می دهد تا به جائی که انگشت خود را زخمین می کند و زخم های کوچک و بزرگ پوستی در انگشتان او پدید می آید. ممکن است او یک ناخن را بجود و زخمین کند و شروع به ناخن بعدی کند. زمانی هم او به این امر پرداخته و آنگاه به زگیل پوستی انتهای انگشتان می پردازد و این امر همچنان ادامه می یابد تا جائیکه انگشت یا انگشتان او همه گاه مجروح است.
در حالات سخت و شدید آن دیده می شود که این امر به صورت ناخن کندن در می آید و صدمه های سخت و دردهای شدید و گاهی ابتلاآتی ایجاد می کند. بر اساس یک تحقیق از یکصد کودک مورد آزمایش که در سنین 16 ــ 11 بوده اند حدود 34 نفرشان ناخن را به حدی می جویدند که به گوشت می رسید و در تحقیق دیگری رقم این عده به 50% می رسید. کلا" کسانی که در این راه شیوه متعادلانه دارند حدود ربع عده است.
نشانه چیست
ناخن جویدن در کودک از چه امری حکایت می کند؟ پاسخ این است که آن نشانه ای از اضطراب است و از بیماری خاص نمی توان حرف زد. می توان با دیدی وسیعتر به مسئله مزبور نگریست و متذکر شد که ناخن جویدن:
ــ در مرحله اول نشانه نوعی عدم تعادل احساسات در کودک است.
ــ در مراحل شدیدتر حاکی از وجود نوعی تضاد درونی و یا فشارهای سخت و عصبی.
ــ حکایت از احساس تنهائی درباره خود و رنج خود دارد و آن را برای خویش ناخوشایند می شناسد.
ــ نشانه ای برای ابراز احساس رنج درباره مسئله ای خاص.
ــ نشانه ای از هیجان عصبی بسیار شدید است.
ــ گاهی ممکن است نشانه ای باشد از وجود ترسی مزمن که منشأ آن مهم یا جرئی است.
ــ نشانه وجود چیزی در ذهن است که برای کودک قابل حل و رفع به نظر نمی رسد.
ــ در مواردی این حالت حاکی از کمروئی است که طفل در حین برخورد با یک بیگانه، یا در حین پرسش معلم از او، از خود بروز می دهد.
ــ در کل اگر ناخن جویدن به علت یادگیری و عادت نباشد حاکی از نوعی نگرانی و ناراحتی است. او وضعی را احساس می کند که برای غلبه بر آن چاره ای نمی بیند جزء اینکه به خود بپیچد، با لباس خود بازی کند، انگشت به دهان فرو برد، مویش را بکند، اشیاء دور و بر را به دهانش برد و بمکد و ناخن بجود و ...
ماهیت آن
ماهیت آن را نوعی ناراحتی عصبی می دانند که در کودکان مضطرب و خجالتی بسیار است اگر چه در کودکان سالم و طبیعی نیز بیش یا کم وجود دارد و به صورت یادگیری در بین آنان شایع است.
برخی ناخن جویدن را معادل عملی پرخاشگرانه می دانند که در آن پرخاش و مبارزه علیه خود است و ناشی از اضطرابی غیر قابل تحمل می دانند که در آن به خود صدمه ای وارد می آورد. بعضی دیگر ماهیت آن را مکانیسمی برای کاهش فشار حاصل از نابسامانی و نیازمندی های شدید می دانند.
مضیقه های محیط آدمی را به تلاش و فعالیت و مبارزه برای حذف و رفع آن وامیدارد و در آنگاه که احساس کند عرضه و توان این کار را ندارد علیه خود می ایستد و ضد خود تلاش و کوشش می کند. او خود را تحت فشار و مخمصه قرار می دهد تا راهی باشد برای تسکین و آرامش خود.
در کل ناخن جویدن نوعی واکنش است، مستقیم و طبیعی، آمیخته با هیجان، ترس و فشار، نشانه ای از نیاز به انگشت مکیدن، به خود پیچیدن، شب ادراری، کندن مو و نشانه ای است از تحمل فشارهای روحی و مضیقه های محیطی و احساس صدمه بر شخصیت خود.
بهره کودک از آن
اما اینکه کودک از آن چه بهره ای می برد باید گفت که آن وسیله ای است برای پائین آوردن فشار درونی و از این بابت وسیله ای است برای کودک خوب و راحت کننده. کودک به هنگام احساس ناراحتی تنشی را در خود احساس می کند که پس از جویدن و گاهی کندن ناخن احساس آرامش می کند. جویدن ناخن به کودک مضطرب آسودگی خاطر و راحتی می دهد، با سرگرمی خاصی که برای او پدید می آورد لحظاتی از غم و درد راحت می کند و کودکان برای تخلیه فشار روانی و به صورتی ناخودآگاه از آن استفاده می کنند. البته این احساس آرامش چندان طولانی نیست او ناگزیر پس از ساعاتی به حالت اول خود بر می گردد.