لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پرچین راز
رازهای شکفته در پرچین حرفهایم
قاصدک در شب چه زیبا می پری
مثل رویاهای من تا اوج دریا میروی
قاصدک در صد خیال و یک ترانه جا شدی
از حباب روزهای عاشقانه رد شدی
قاصدک ای قاصد هر روزه ی دنیای من
ای که می تازی درون قلب بی پروای من
قاصدک ای شور هرچه شادی رسوا شده
درمیان کوچه های خاطره پیدا شده
قاصدک رقصنده ی دنیای شور
پر شده در قلب تو دریای نور
قاصدک در قلب قصه جا شدی
قاصدی از جانب مجنون بی لیلا شدی
قاصدک در هر بیابان ردی از پاهای توست
چشم های عاشقی دنبال آواهای توست
قاصدک خواننده ی اواز عشق
قصه گوی قصه های پاک عشق
قاصدک بر رسم دنیا خط زدی
روزهای تیره ی شب را چه خوب آتش زدی
قاصدک دنیا بدون تو گلی بی رنگ و بوست
عاشقان را دیدن پرواز عشقت آرزوست
سوگند ..
یه کوچولو :
ماهی تنها شده میان تنگ بلور تو
حس می کنم که می تپد قلبی برای قلب ماهی تو
اینجا قفس برای حیات است... زندگی
در خواب غنچه های ناز است بی حضور تو
آسمان قصه ی تنهایی ماه
ابرها در گذر از کوچه ی ما
"" لمس تنهایی ماه ""
خاطراتی در راه
قصه ی غربت شبهای سیاه
گذر چشم تو از کوچه ی ما
دربدر در پی رسوایی ماه
قصه ی نقش نگاه تو به روی تن ماه
ابرها ... ، در گذر از کوچه ی تنهایی ما
...
شب .. نگاه تو که پیوست به ماه
ماند جا پای قدم های تو در کوچه ی ما
نقش بست طرح خیال تو و ماه
در دل کوچه ی دلتنگی ما ...
سوگند ..
یه کوچولو :
طلوع سپیده ی صبح تمام دریا ها
به پای قلب عاشقانه ی پرنده ای تنها
زمان ایستاده من سکوت کرده ام آری میان ثانیه ها گیر کرده ام یک لحظه ایستاده ام خیره ام به در کی می شود بیایی زودتر ؟
آفتاب که از عطر اقاقی گذشته بود ...حوض لعابی خانه ستاره باران بود . چقدر دیر می گذرند لحظه ها چقدر خسته ام از این دقیقه ها ...شب شده و باغچه خوابیدست و چشم های من خیره ماندست به در هنوز دلواپس دقیقه های بی تو ام چقدر سخت می گذرد بی تو زندگی ام .
وقتی که نیستی زمان تهی می شود تمام خاطرات پیش چشم من شروع می شود دلم برای نگاه تو تنگ می شود آری برای چشم های تو تنگ می شود .
انگار ماه فهمیده دلواپسم ... آمده پایین که از تو بگذرم ...
تمام دنیا قفس نگاه تو آزادی... برای بال و پر خسته ام... تو دریایی . قلم که می چرخد از این واژه های تو خالی به حجم عشق می رسد به اوج دانایی ..
سکوت .. شب ... نگاه بی قرار من و بسته شد دری که می رساند پیامی به گوش من ..
تمام ثانیه ها دست من گره خورده .. بیا ببین که سالهاست قلب من ترک خورده .
...
پایان قصه را که خوب میدانی ... با غزل های حافظ از بهار می آیی ...
شکوه انتظار من همین چند خط است .. بیا و تازه کن قرار عشق را که وقت من تنگ است.
سوگند ..
یه کوچولو :
می ترسم از این روزهای پوشالی
از این دقیقه ها که می روند و تو باز هم نمی ایی
وقتی کشید به روز کاغذی سپید
قلبی به رنگ شقایق پر از امید
انگار شکست تمام قصه های شب
در یک هجوم ، پر از روشنایی سحر
لیلای عاشق و مجنون قصه دیگر کیست ؟
این سیبِ سرخ قصه ی حوا و آدم نیست
قلبی به رنگ شقایق به رسم وفا
قلبی که هدیه می شود به کسی جز خدا
می چرخد و هی دست به دست می شود
پل های پشت سرش هم خراب می شود