لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
به نام خدا
مو ضوع:
هویت دینی وملی ونقش آن در توسعه محبت ومهرورزی
با نگاهی به گذشته و ادیان مختلف ومذاهب گوناگون به گوشه کوچکی از محبت ومهرورزی به گونه های
مختلف می توان اشاره کرد:
ادیان ایران قدیم
پرستش قوای طبیعی
آنچه از متون تاریخی و نظرات محققان استفاده می شود این است که آریایی ها قوای طبیعی و اجرام سماوی را پرستش می نموده اند آنان دارای خدایان گوناگون بودندوهرتیره وقبیله ای به خدای خاصی گرایشی داشت.
ایرانشناس معروف کریستنسن می نویسد: "دین آریاها به پرستش قوای طبیعت وعناصرواجرام سماوی استوار بود .معذلک از زمان بسیار قدیم خدایان عمده طبیعت دارای خصوصیات اخلاقی و اجتماعی می شوند.
زرتشت وعقاید او :
زرتشت پیام آور و مصلح ایران از خانواده ســپتمان نام پدرش پورشسپ و نام مادرش دغـدو می باشد سپتمان به معنی برگزیده و بسیار پاک و داناست که بااسفـتمان یکی است. پیروان این مصلح پاک نژاد مزدیســنا نامــیده می شــوند که به معـتنی خداپرستی است . زیرا مـزذا ، دانـــای بی همتای بزرگ ، یســنان هم به معنی پرسـتان می باشند. وبه زبانی دیگر یک روحانی یا به طور دقیق تر سرود مذهبی است.
پایه های بنیادین زرتشت،هومت،هوخت وهورشت(اندیشه نیک ،گفتار نیک،کردار نیک)است که هر زرتشتـی ازآن برخوردار بوده واین سه پایه رادر سر سرشت خود می پروراند. مردمانی که اندیشه وگفتار وکردارشان درست
ونیکو (اشو)باشد اشوان بی کمان از بدی هادور خواهند بود. این اشوان نیکی را در دیگران نیز بر می انگیزند.
زرتشت پیامبری موحدوبشارت دهنده به قیام صاحب الزمان(عج)ومعتقدبه رستاخیزهمگانی (قیامت کبری)وقیام قیام علیه دیوپسنان برای برقراری روشنایی عدل ورهایی مظلومان از غارت مادی وفکری بود.
در تعریف دیگر می توان گفت:
زرتشت پیامبر یکتاپرست آریـــایی است که خط بطلان بر همه خدایان بی شمار ودایی بکـشید وآنــان را از مـقام الوهیت به درجه دیوی و ظلمت تنزیل داد:زرتشت به خدای یکتایی قایل شد که او را اهورامزدا یعنی دانای توانا
می خواند. در پیش او همـه خدایان آریایی وموجودات شریر و تاریکی وجانوران درنده وآزاردهنده وبیماری ها ورنج ها ومرگ در شمار دیوان محسوب می شدند.
اهورامزدا نام خــداوند یکتا در آیین زرتشــتی است نام اهورامزدا به معنی پــروردگار جان وخرد درکتیــبه های شاهان هخامنش زیاد بکار رفته است.
اهــورا مزدا در توصیف زرتشتیان این چنـین است. او آغاز وپـایـانی ندارد.نه زاییده شده ونه می مــیرد وهیچ مردی شبیه او نیــست. ماوراء اوجدا از او وبـدون او چیزی نیست او تنها خــالق همه چیز است او درخــشان ترین و نورانی ترین نورهاست . بالاتـرین ووالاترین هم بلندیهاست او قدیمی ترین قدمـا وبهـترین بهترینهاست بی مانند،پیوسته بدون تغییر ویکسان است . او بوده وهستوخواهد بود به طور خلاصـه اهورامزدا به وصف در نیایدوزبان و اندیشه از وصفش درماند.
کسی که از اندیشه بد پیروی بکند،گفتـار وکردارش به بدی آلــوده می شودگزینــش این نیرو در اندیشه وگفتار وکردار،ایستایی،ویرانی و بی نظمی میآوردکه ناراحتی وجدان پاداشی است که در پی این پدیدار می شـود واز
گریزی نیست دوگانگی واقعیت زندگی وهستی در جهان مادی است.روشنایی وتاریـکی ،سردی وگرمی ،ومثبت ومنفی،درک مااز هستی وتظاهر،نمودآن است.
راههای گسترش مهرورزی :
عیدهای مذهبی
یکی از راه های گسترش مهر ورزی درجامعه انجام مراسم های مذهبی است ازجملـه این اعـیاد قربــان،فــطر، غدیر خم...می باشنددر این روزها مسلمانان با سرزدن به یکدیگر با بخشیدن کینه ها و کدورت ها وکمک های مالی به افرادبی بضاعت و کم درآمد وحل گوشه ای ازمشکلات مادی هم وطنان وبرادران دیـنی خود زمینه بهتر زیستن وباهم زیستن را فراهم می کنندواین مهر ورزی درسطح وسیع دربین مسلمانان معتقد صورت می گیرد.
عید قربان
یکی از پیامبرهای الهی خداوند ابراهیم می باشد .به خاطــر مـهرش به خداوند هر خواسته وامر خداوند را اجرا می فرمودند و همه سختی ها ومشــکلات را پذیرا بودند مهــاجرت های زیــادی را به خاطر خــداوند انجام دادند وسختی های زیادی راتحمل کردند و آخرین امتحان خداوند قربانی تنها فرزندش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
به نام خدا
مو ضوع:
هویت دینی وملی ونقش آن در توسعه محبت ومهرورزی
با نگاهی به گذشته و ادیان مختلف ومذاهب گوناگون به گوشه کوچکی از محبت ومهرورزی به گونه های
مختلف می توان اشاره کرد:
ادیان ایران قدیم
پرستش قوای طبیعی
آنچه از متون تاریخی و نظرات محققان استفاده می شود این است که آریایی ها قوای طبیعی و اجرام سماوی را پرستش می نموده اند آنان دارای خدایان گوناگون بودندوهرتیره وقبیله ای به خدای خاصی گرایشی داشت.
ایرانشناس معروف کریستنسن می نویسد: "دین آریاها به پرستش قوای طبیعت وعناصرواجرام سماوی استوار بود .معذلک از زمان بسیار قدیم خدایان عمده طبیعت دارای خصوصیات اخلاقی و اجتماعی می شوند.
زرتشت وعقاید او :
زرتشت پیام آور و مصلح ایران از خانواده ســپتمان نام پدرش پورشسپ و نام مادرش دغـدو می باشد سپتمان به معنی برگزیده و بسیار پاک و داناست که بااسفـتمان یکی است. پیروان این مصلح پاک نژاد مزدیســنا نامــیده می شــوند که به معـتنی خداپرستی است . زیرا مـزذا ، دانـــای بی همتای بزرگ ، یســنان هم به معنی پرسـتان می باشند. وبه زبانی دیگر یک روحانی یا به طور دقیق تر سرود مذهبی است.
پایه های بنیادین زرتشت،هومت،هوخت وهورشت(اندیشه نیک ،گفتار نیک،کردار نیک)است که هر زرتشتـی ازآن برخوردار بوده واین سه پایه رادر سر سرشت خود می پروراند. مردمانی که اندیشه وگفتار وکردارشان درست
ونیکو (اشو)باشد اشوان بی کمان از بدی هادور خواهند بود. این اشوان نیکی را در دیگران نیز بر می انگیزند.
زرتشت پیامبری موحدوبشارت دهنده به قیام صاحب الزمان(عج)ومعتقدبه رستاخیزهمگانی (قیامت کبری)وقیام قیام علیه دیوپسنان برای برقراری روشنایی عدل ورهایی مظلومان از غارت مادی وفکری بود.
در تعریف دیگر می توان گفت:
زرتشت پیامبر یکتاپرست آریـــایی است که خط بطلان بر همه خدایان بی شمار ودایی بکـشید وآنــان را از مـقام الوهیت به درجه دیوی و ظلمت تنزیل داد:زرتشت به خدای یکتایی قایل شد که او را اهورامزدا یعنی دانای توانا
می خواند. در پیش او همـه خدایان آریایی وموجودات شریر و تاریکی وجانوران درنده وآزاردهنده وبیماری ها ورنج ها ومرگ در شمار دیوان محسوب می شدند.
اهورامزدا نام خــداوند یکتا در آیین زرتشــتی است نام اهورامزدا به معنی پــروردگار جان وخرد درکتیــبه های شاهان هخامنش زیاد بکار رفته است.
اهــورا مزدا در توصیف زرتشتیان این چنـین است. او آغاز وپـایـانی ندارد.نه زاییده شده ونه می مــیرد وهیچ مردی شبیه او نیــست. ماوراء اوجدا از او وبـدون او چیزی نیست او تنها خــالق همه چیز است او درخــشان ترین و نورانی ترین نورهاست . بالاتـرین ووالاترین هم بلندیهاست او قدیمی ترین قدمـا وبهـترین بهترینهاست بی مانند،پیوسته بدون تغییر ویکسان است . او بوده وهستوخواهد بود به طور خلاصـه اهورامزدا به وصف در نیایدوزبان و اندیشه از وصفش درماند.
کسی که از اندیشه بد پیروی بکند،گفتـار وکردارش به بدی آلــوده می شودگزینــش این نیرو در اندیشه وگفتار وکردار،ایستایی،ویرانی و بی نظمی میآوردکه ناراحتی وجدان پاداشی است که در پی این پدیدار می شـود واز
گریزی نیست دوگانگی واقعیت زندگی وهستی در جهان مادی است.روشنایی وتاریـکی ،سردی وگرمی ،ومثبت ومنفی،درک مااز هستی وتظاهر،نمودآن است.
راههای گسترش مهرورزی :
عیدهای مذهبی
یکی از راه های گسترش مهر ورزی درجامعه انجام مراسم های مذهبی است ازجملـه این اعـیاد قربــان،فــطر، غدیر خم...می باشنددر این روزها مسلمانان با سرزدن به یکدیگر با بخشیدن کینه ها و کدورت ها وکمک های مالی به افرادبی بضاعت و کم درآمد وحل گوشه ای ازمشکلات مادی هم وطنان وبرادران دیـنی خود زمینه بهتر زیستن وباهم زیستن را فراهم می کنندواین مهر ورزی درسطح وسیع دربین مسلمانان معتقد صورت می گیرد.
عید قربان
یکی از پیامبرهای الهی خداوند ابراهیم می باشد .به خاطــر مـهرش به خداوند هر خواسته وامر خداوند را اجرا می فرمودند و همه سختی ها ومشــکلات را پذیرا بودند مهــاجرت های زیــادی را به خاطر خــداوند انجام دادند وسختی های زیادی راتحمل کردند و آخرین امتحان خداوند قربانی تنها فرزندش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
فرم ها ونقش های نمادین درمساجد ایران
مساجد اسلامی درسرزمین ایران،مثل همۀ ممالک اسلامی،جلوه ای اززیباییهای بصری ونمونۀ بارزی ازتلفیق وارتباط فرم های نمادین با باور-های عمیق اعتقادی است. اشکال الگویی وارتباطات سمبولیک درتمامی جوانب ونماهایشان به وضوح دیده می شود.« اساساً هنرهای دینی،به خصوص مساجد اسلامی دریک امر مشترکند وآن جنبۀ سمبولیک آنهاست،زیرا درهمۀ این هنرها،جهان سایه ای ازحقیقت ومرتبتی متعالی-ازآن است. ازاینجا درهنرهاهرگزقید به طبیعت که درمرتبۀ سایه است وجود ندارد. به همین جهت هرسمبولی،حقیقتی ماوراء این جهان پیدا می کند.سمبول ها اینجادرمقام دیداری است که از مرتبۀ خویش نزول کرده است تا بیان معانی متعالی کند. این معانی جزبا این سمبول ها وتشبیهات به بیان نمی آیند،هم چنان که قرآن ودیگرکتب دینی برای بیان حقایق معنوی،به زبان رمزواشاره سخن می گویند.»درمعماری مساجد نیز،نقوش گچبری ها،آجرکاری ها وکاشیکاری ها برمبنای معنای سمبولیک – هریک ازآنها وحس پویای زیبا پسندی مذهبی مردمان انتخاب می شوند. ختایی ها،اسلیمی ها ودیگرنقوش کاشیکاری که با رنگ های ملایم وتضادهای دلنشین کنارهم ودرلابلای هم می خزند،چشم را با منحنی های بیکران به هم بافته شان به مسیرهای بی انتهای ماًمنی نامعلوم وبهشتی گم شده سوق می دهند.بیشترین قسمت سطوح کاشیکاری به رنگ های سردی چون زنگاری ها،فیروزه ای ها ولاجوردی ها تعلق دارد. لاجوردی ها ورنگ های آبی خام ، عمق دارند که آدمی رابه بی نهایت وبه جهانی خیالی ودست نیافتنی می برند.آبی گستردگی ووسعت آسمان صاف رابه یاد می آورد. نشانۀ صلح است وبهجت وفرحناکی ورنگ بی گناهی ؛ نورآبی، کسانی راکه بی قرارند،آرام می کند. آبی همواره متوجه درون است وجنبه های -گوناگون روح آدمی را نشان می دهد، درفکروروح او وارد می شود وبا روان او پیوند می خورد، آبی معنی ایمان می دهد واشاره ای است به
فضایی لایتناهی وروح . برای مردم مشرق زمین، آبی سمبل جاودانگی است. وقتی به تاریکی تیرگی می گراید، معنی وهم،بیم، وغم واندوه، یا مرگ وفنا به خود می گیرد. مردمان آیین پردازباستان ، به قداست فیروزه ای معتقد بودند. به زعم آنها، فیروزه سوی چشم را زیاد می کرد.رنگ رویش وتعالی بود، نازایی وبی باری را ازبین می برد، عزّت وسلامت نفس می آورد،ونقشی داشت درچیرگی نوربر ظلمت .لاجورد رنگ عالم مثال است، حکمت عالیۀ عالم علوی است. تماشای این رنگ، تماشای وسعت درون است، رسیدن به شعوررازناک وشهود متعالی است. آبی لاجورد، هستۀ تمثیل مراقبه ومشاهده است. بیانگر بیکرانگی آسمان آرام وتفکربرانگیز سحرگاهان صاف وصمیمی است. درزمینۀ کاشیکاری، این رنگ به نهایت گویایی می رسد وهمچون سینۀ فراخ لاجوردین سپهر،تمامیت فضای میان نقش هارا می آکند ونقوش زیرزرد ونارنجی درمیانۀ آن، بسان ستارگانی درآسمان بیکرانۀ شب هنگام،می درخشد وبه هم پیوستن این ستارگان روشن به طریق مسیرها وخطوط باریک با رنگ های شاد وروشن، جریان وتموج بی دریغ چشمۀ نوری است که درچرخش ها ودوران های بی پایان،همچون آوندهای جاری درخت زندگی، به برگ های منتزع وختایی های رنگین می رسند که گونه های متنوع هرکدام، به منزلۀ ورق های سبزدفترهستی است که چشمه-های سرزمین نگاه را به ضیافت سفرۀ قداست می خواند.این نقش ها- که اغلب ازنقوش گیاهی،برگ ها ودرختان پیچان نشاًت گرفته اند- درخت تعالی گرا وروبندۀ زندگی را درباغ های آرمانی انسان، تداعی می کنند. جریان ورویش این درخت،درخرامش خطوط سیال ونقش های گوناگون، زایندۀ دنیایی ازرموزواسرارعمیق سر به مهری استکه درشاخه های بی شمار وسیالت امواج روان،گسترش یافته وگوشه های فراموش شدۀ خاطرآدمی را با خامۀ خیال محشون ازتصاویرپاک ورنگ های زیبا می سازد.
گل ها،برگ ها وریاحین تجرید شده،هرکدام رایحه ای پنهانی درخود دارند.رایحۀ آن بهشت ازلی، آن آرمانشهرزیبا وباغ های موعود فرحبخش خیال آدمی. عطربهشت عدن وباغ رضوان وعطرسایه سارگل ها ودرختان خم شده ونقش بسته برچشمۀ کوثر. این گل ها،برگ ها ودرختان که درفرش ها ونگارگری ایران نیز به چشم می خورد، بیانگر دنیای مثالی، وتمثیلی ازفردوس برین وماًمنی برای تجدید اشتیاق وتعلق خاطرآدمی وتداعی ذهنی لذتبخش وی به نیستان ازلی گم کردۀ اوست.
دراغلب این نقوش،نوشته نقش کارسازومهمی ایفا می کند. خطوط نسخ وکوفی، به سیالیت آب زلال وبه نرمی نسیم سحرگاهی، درلابلای نقوش،یاروی آنها می لغزند وآیات نورواشارات قداست رابرآنها می نگارند. دراکثراین گونه موارد، خط نسخ سفید رنگ ،روی نقش ها ونقش ها ونوشته های دیگرودرپردۀ نزدیک ،به چشم می خورد. بعد ازآن خط کوفی بنایی که اغلب به رنگ طلایی است، سپس نقوش درشت وروشن که با زمینۀ تضاد چشمگیزی برقرارمی سازد وآخرسرنقوش کوچک که با تضاد کم وبه حالت محو ونا مشخص، سطوح کوچک زمینه را می پوشانند وگهگاه حتی به چشم نمی آیند.وبدین ترتیب دراین نوع کاشیکاری،کلام ونقوش پرده پرده به عرصۀ عیان ومنظرچشم می رسند وبه تعبیرامروز،درچندین پلان درورای هم قرارمی گیرند واین عمل باعث توجه بیشترنگاه وتفکر بیشترتماشاگردراعجاب کارهنرمندانی می شود که نفس نفس زندگی شان شیفتۀ کلام الهی واثرشان نمونۀ مجسم خلاقیت وآفرینش به عاریت گرفته شده ازمنبع فیاض خالق مطلق است. درچنین عرصه ای، هرعاملی که به کارگرفته می شود وهر فنی که مایۀ زایش وآفرینش اثری است، نشان ازجهان علوی دارد وهرنقش ورنگ، درمقام نماد وسمبل، بیانگرچیزی از همان عالم است وهنرمند دراین فرایند،درمقام انسانی است که به صورت، دیداروحقیقت اشیاء درورای عوارض وظواهرمی پردازد.او-
صنعتگری است که هم عابد است وهم زائر؛و وجودی که با اثر این هنرمند ابداع می شود،نه آن وجود طاغوتی هنراساطیری وخدایان میتولوژی است ونه حتی خدای قهروسخط یهودیان،یعنی« یهوه»، بلکه وجود مطلق ومتعالی حق عزوشاًنه واسماء..... الحسنی است که با این هنر،به ظهورمی رسد. وبرای این است که صورت خیالی هنراسلامی متکفل محاکات وابداع نورجمال ازلی حق تعالی است؛ نوری که جهان درآن آشکارمی –شود وحسن جمال اورا چون آینه جلوه می دهد.در حقیقت بود این جهانی، رجوع به آن حسن وجمال علوی دارد وعالم فانی درحد ذات خویش،-نمودی وخیالی بیش نیست.
درواقع،هنرمند معتقد ،مجازرا واسطۀ حقیقت می بیند وفانی را مظهرباقی. به عبارتی،اوهرگزبه جهانی فانی توجهی ندارد،بلکه نقش رخ محبوب است که این جهان را برایش خوش می آراید. ونشان اوست که درقدم به قدم حرکت دستش وهرگوشه گوشۀ اثرش به عناوین وجلوه های گوناگون به ظهورمی رسد. پس اوبا رخ حق وجلوۀ رخ حق، درمجالی ومظاهراعیان ثابته- که عکس تابش حق اند ودیدار وجه الهی- سروکارپیدا می کند.
صورت خیالی دراین مرتبه برای هنرمند مشاهده ومکاشفۀ شاهد غیبی و واسطۀ حضورو تقرب به اسم اعظم الهی وانس به حق تعالی است وبدین اعتباراو،«لسان الغیب»وترجمان اسرار» الهی می شود وقطع تعلق ازماسوی ا... پیدامی کند ومقام ومنزل حقیقی یعنی توحید که مقام ومنزل – محمود انسانی است سیر می کند. هنرمند دراین مسیر،در ختایی ها، اسلیمی ها وخطوط دواروحت درنقوش منتظم که نماد تحکم وریتم مستقرند ودرسطوح رنگارنگ کاشی ،-تذهیب وحتی نقاشی – که به نحوی مانع حضور وقرب به جهت جاذبۀ خاص است- نمایش عالم ملکوت ومثال را، که عاری ازخصوصیات زمان ومکان وفضای طبیعی است، می بیند. دراین نمایش کوششی برای تجسم بعد سوم وخطاهای دید انسانی نیست .تکرارمضامین و صورت ها،همان رفتن به اصل است. هنرمند در این مضامین ازالگویی ازلی، نه ازصورمحسوس بهره می جوید، به نحوی که گویا صورخیالی او به صورخیالی اوبه صورمثالی عالم ملکوت می پیوندد.هنرمند مسلمان ازکثرت می گذرد تا به وحدت نایل آید. انتخاب نقوش هندسی واسلیمی وختایی وکم ترین استفاده ازنقوش انسانی و وحدت این نقوش دریک نقطه، تاًکیدی براین اساس است. طرح های هندسی که به نحو بارزی وحدت درکرت وکثرت دروحدت نمایش می دهد ،همراه - بانقوش اسلیمی که نقش ظاهری گیاهی دارند،آن قدرازطبیعت دور می شوند که ثبات را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
موضوع :
بررسی ونقش شورای اسلامی در بشرواهداف
استاد راهنما :
سرکار خانم محمدی
تهیه کننده :
تیرداد سلطانی
پودمان ششم
بهار 88
فهرست
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت وضرورت
اهداف تحقیق
تعاریف عملیاتی
شورا مظهر جامعه چند صدایی دیالوگ
بررسی ویژگیها در دوره اول شورا
فراوان شغل اعضاء شورای اسلامی
قوانین مربوط به شورای اسلامی شهر وروستا
امور داخلی وتشکیلات شورای اسلامی
امور مالی
تقدیم به :
او که علیم است وحکیم ، سمیع وبصیر رحیم است وکریم
نور است ونور ما وآنچه هست از اوست
به پیشگاه حضرت بقیه الله روحی وارواح العالمین اتراب مقدمه الغداء
که جهان در انتظار عدالت اوست .
چکیده
شورا باید همه جا باشد . امام خمینی ( ره )
شورا یکی از ارکان تقویت مدیریت است ولازمه تحقق اهداف است . وقرآن کریم به طور صریح مدیران را مکلف می کند که در اموری که نیاز مبرم به تحقیق دارد از افکار واندیشه های تابناک انسانها بهره مند شوند تا ضریب اطمینان جهت دستیابی به اهداف تسسهیل گردد .
وشورا اسلامی موجب تحکیم وتعمیق ارزشها می شود . وزمینه ساز برای آموزش وارتقای سطح فرهنگی است . وتوسعه وتقویت فعالیت گروهها وسازمانها در گرو شورا ومشارکت است .
وشورا موجب بسط مسئولیت پذیری وتقویت تصمیم سازی وتصمیم گیری جهت دست یابی به اهداف عالیه مدیریت به شمار می رود .
ودر نهایت رسالت شورائیان با همیاری مدیران ایجاد محیط فرهنگی وانسانهای یا فرهنگ است . بهبود کیفیت ، بهره وری روحیه وانگیزش در مدیریت مشارکتی است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
برنامهریزی و نقش آن در تأمین و توسعه منابع انسانی
پایداری زندگی به حسن برنامهریزی است؛ و ماندگاری آن به حسن مدیریت میباشد.
امام علی (علیه السلام)
مقدمه
به طور عمده دو دلیل اساسی برای رویکرد استراتژیک به برنامه ریزی آموزشی براساس نیازهای واقعی کارکنان وجود دارد: اولین دلیل آن است که تغییرات فناوری، فشار شدیدی بر سازمان و مدیریت آن وارد می کند به گونه ای که پرداختن به آنها نیاز به کارکنانی با انواع خاصی از مهارتها و توانمندیهای خاص را ایجاب می کند. به طور مثال تصور حرکت به سوی نانو فناوری و جایگزینی فناوریهای نرم افزاری به جای فناوریهای سخت افزاری، نکات قابل توجهی را برای انواع مهارتهای مورد نیاز نیروی کار فعلی و کارکنانی که طی چند سال آینده وارد سازمان میشوند را در بر دارد. دیگر آنکه قابلیت جایگزینی مهارتهای مختلف و تقاضای نسبی متغیر برای یادگیری و بازآموزی مهارتهای فعلی، جنبههای تحریک کنندهای از هر برنامه آموزشی در حال رشد است که میبایست به جای برنامههای ثابت آموزشی به عنوان نقطه آغاز برنامهریزی استراتژیک آموزش و تلفیق آموزش با استراتژی سازمانی به حساب آید. به استناد مشاهدات صورت پذیرفته، در شرایط فعلی، مدیران سازمانی دچار یک اشتباه منطقی شدهاند و نیاز به نیروی انسانی با کیفیت بالا را ضرورتاً مترادف با تقاضای موثر اقتصادی فرض کردهاند. به گونه ای که بر این باورند که تقاضا برای مهارتها را می توان به طرق مختلف و با کمترین هزینه تامین کرد به نحوی که هیچگونه فشاری بر سازمان وارد نشود، به اعتقاد آنان هنگامی که یک راه بهینه برای پاسخ به نیازهای آموزشی، تامین نیروی انسانی مورد نیاز با کمترین هزینه است، تنها یک راه منحصر به فرد آموزشی برای آن وجود ندارد. در تقابل با این اندیشه باید گفت که نوع برنامه ریزی هر چه باشد و واقعیتها را مورد نظر قرار دهد یا ندهد لازم است که استراتژی و خط مشی آموزشی مشخصی ارایه گردد. در برنامه ریزی استراتژیک آموزشی ابتدا باید اهداف مشخص شوند. این اهداف نه با فرافکنی حاصل خواهند شد و نه با پیشبینی مترادف هستند. برای دستیابی به اهداف تعیین شده لازم است که پس از تشخیص اولویتها، یک برنامه یا طرح اجرایی ارایه گردد. بنابراین، تشخیص اولویتها، بعد از تعیین اهداف دومین گام مهم و ضروری برای ارایه یک خط مشی آموزشی است. در این راه باید انتخابی صورت گیرد که خود جریانی مشکل است و برنامهریزان خصوصاً در حیطه – آموزش – اغلب به این نکته توجه نمی کنند که انتخاب یک هدف انصرافی از هدفی دیگر را بهدنبال می آورد. برای تحلیل بیشتر لازم است تا با رویکردی استراتژیک، اثرات برنامه ریزی آموزشی را که از این پس با نام برنامه ریزی استراتژیک آموزش از آن یاد می کنیم بر توسعه ابعاد مختلف سازمان مورد توجه قرار دهیم. لازم به ذکر است که در این مقاله فقط به تحلیل نکات حائز اهمیت دربرنامه ریزی استراتژیک آموزشی پرداخته خواهد شد و به تصمیماتی که باید اتخاذ گردند اشاره ای نخواهد گردید، چرا که اتخاذ تصمیمات به شرایط ویژه هر سازمان بستگی دارد.
مفهوم برنامه ریزی
هرفردی درزندگی آرزوها، خواسته هاوآرمانهایی دارد، غالباً خواسته هایی برآورده میشوند که مبتنی بر امکانات ومحدودیتهای موجود (واقعیتها) بوده وبرای تحقق یافتن آنها تدابیردرستی اتخاذگردد. لذادرابتدا میتوان برنامهریزی راطراحی ونقشه کشی برای رفع نیازها ورسیدن به آرزوها وخواستهها تعریف کرد.
برنامهریزی به عنوان وسیله، درحقیقت نوعی استراتژی است که از طریق فراهم کردن امکانات ومنابع به روش علمی ومنظم در راستای اهداف معینی تدوین میشودودراین صورت هدف عمده آن، استفاده بهتر از امکانات موجود خواهد بود.
تعریف برنامهریزی:
درصورتی که برنامهریزی به عنوان یک«فرایند»نگریسته شود، درتعریف آن مفاهیم یرمستتر خواهد بود.
1) برنامهریزی یک جریان مداوم، مستمرودائمی است که نقطه پایان ندارد. بدین معناکه در هیچ مرحله ای نمیتوان آن راخاتمه یافته تلقی کرد، زیرا در آخرین مرحله ازبرنامهریزی (ارزشیابی) ناگزیریم دوباره به مرحله اوّل برگردیم وهدفهایمان راموردبررسی و بازبینی قرار هیم، اخطاها و اشتباهاتی راکه در برنامهریزی مرتکب شده ایم، دربرنامهریزیهای بعدی تکرارنکنیم.
دراین صورت است که مفهوم برنامهریزی به عنوان یک جریان پایان ناپذیر، فایدههای عملی خواهد داشت.
2) برنامهریزی فرایندی است که مبتنی براولویتهاست، بنابراین جریانی حساب شده ومنطقی است، زیرا به دلیل محدودیت منابع وامکانات(دریک محدوده زمانی وجامعه ای معین) سعی میکندازمیان نیازهاوخواستههای گوناگون، فقط برخی ازخواسته هاونیازها را دراولویت قراردهدکه این نوع گزینش بایدمبتنی برمطالعه، بررسی وتحقیق باشد.
3) برنامهریزی فرایندی است که مستلزم آینده نگری میباشد، آگاهی نسبتاً دقیق ازوضعیت آینده به تدوین یک برنامه اصولی وواقع بینانه کمک میکندوبه بسیاری ازبرنامهریزیها حهت میدهد.
4) برنامهریزی فرایندی است که استعدادها، تواناییها، امکانات وفعالیتهای جمعی را جهت رسیدن به هدفهای تعیین شده هدایت میکند.
5) برنامهریزی فرایندی است که بین کلیّه ابزارهاووسایل وامکانات مادی وانسانی هماهنگی ایجاد میکند تا اینکه تحقق هدفهای برنامه تسهیل شود.
6) برنامهریزی فرایندی است مداوم ومستمرکه علاوه بر تعیین هدفها، روش تحقق یافتن آنها رانیز مورد توجّه قرارداده وبهترین روش را از میان راهبردهای مختلف انتخاب میکند.
مراحل برنامهریزی:
مراحل واصول برنامهریزی راعملاًنمی توان ازیکدیگرتفکیک کرد وآنها رابه صورت مجزامورد توجّه قرارداد، بدین معناکه درتمامی مراحل برنامهریزی توجّه به اصول، امری اجتناب ناپذیراست واز طرف دیگر درتمام مراحل برنامهریزی، ازتدوین هدفهاگرفته تا اجراوارزیابی، اصول برنامه هابایدمورد توجّه قرارگیرد.
مراحل برنامهریزی عبارتنداز:
1) شناخت وضع موجود؛ برنامه ریزان قبل ازهرچیزبایدامکانات، توانایی هاومحدودیتها را بشناسند و باتکیه براطّلاعات به دست آمده تصمیمات معقول ومنطقی اتّخاذ نمایند.
2) تعیین نیازهاوتدوین هدفها؛ هدفهای تعیین شده به کلّیه فعّالیّتهاوتصمیم گیریهای بعدی جهت میدهند و بین اقدامات گوناگون وحدت بوجودمی آورند. درتعیین هدفهاتوجّه به نیازجامعه، نیازهای سازمانی، اداری وفردی واستفاده ازدیدگاه هاو تجربیّات صاحبنظران ضروری است. لازم است، واین هدفها بایدبا زمینه اجتماعی وارزش جامعه سنجیده شده وازنظر علمی نیز صحّت و سقم و ضرورت آنها دریک مقطع زمانی خاص بررسی شوند. وازمیان آنها چندهدف به ترتیب اهمیت انتخاب وبراساس آنها استراتژی وخط مشیهای اجرایی لازم تدوین شود. درنتیجه ضمانت تحقّق یافتن آن اهداف افزایش خواهدیافت.
با توجّه به اینکه هدفها، نتایج ومطلوبیت نهایی هرفعّالیت میباشند، بایدحداقل دارای پنج ویژگی عمده باشند؛
اوّل: قابل اندازه گیری باشند. «قابلیت انازه گیری موجب میشودکه اهداف به راحتی به صورت کمّی درآیند».
دوم: مخصوص یک دوره زمانی معین باشند. «زیرا نیل به اهداف تسهیل میشود».
سوم: خصوصیّت، دراولویت بودن ورقیب بودن باسایراهداف راداشته باشند. «توجّه به اولویتها موجب سوددهی بیشترطرحهاخواهدبود».