لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سیر فلسفه در قرون وسطی
مقدمه
از عصر باستان یونانیان به فلسفه پردازی در جهان مشهور بودند. زیرا در تمام سالها و قرون آن دوره فیلسوفان زیادی از میانشان سر بر آورده بوند و پایه و اساس فلسفه را ریخته بودند. این عامل باعث شده بود تا آکادمی های زیادی از جمله آکادمی معروف افلاطون در آنجا تاسیس شود. و در آنها به آموزش علوم آن دوران پرداخته شود. همین طور می توان به جرات گفت که آکادمی های یونان سر منشاء فلسفه در خاورمیانه و اروپا شدند. درآن دوران به علت عدم وجود امکانات و تکنولوژی برای پژوهش علمی ، روش علمی روش قیاس عقلی و منطق بود. چون تنها راه معرفت به اشیا از این طریق امکان بود. در همین دوران این روش که به عنوان فلسفه شناخته می شد به عنوان علم العلوم مشهور شد. اما پس از تصرف یونان توسط امپراطوری روم و سپس حمله ی اقوام وحشی " گال " به روم غربی امپراطوری بزرگ از هم پاشید و حکومتهای محلی تشکیل شد. و این در حالی بود که مسیحیت و کلیساها گسترش بسیاری یافتند. اما در اثر جهالت عده ای از مبلغان مسیحیت و پیروی مردم از آنها به آرامی پرداختن به علم و فلسفه در اروپا به شدت محدود شد و تنها نظام فلسفی پایدار در آن دوران اروپا اندیشه هایی بود که در کلیسا تدریس می شد. به همین دلیل به مرور زمان در جوامع اروپایی خرافات و عقب ماندگی چیره شد و عصر تاریکی را شکل داد. نفوذ کلیسا در سرزمینهای اروپایی به قدری افزایش یافت که تمامی قوانین جامعه بوسیله ی آن تعیین می شد. آنها فکر می کردند کلام مسیحیت باید اساس شناخت جامعه باشد و برای آن کافیست. آنها نمی توانستند با برهان عقلی صحت افکار و عقاید خود را توجیه کنند به همین دلیل به مرور زمان به فلسفه روی آوردند و برای اولین بار در قرون وسطی نظامی نسبتا منسجم شکل دادند. اولین فردی که برای این کار تلاش کرد " فلوطین " بود. او تلاش کرد که فلسفه ی نوافلاطونی را با کلام مسیحیت یکپارچه سازد و آن را با برهان منطقی توجیه کند. بعدها کلیسا با اتکا بر همین روش اساس نگرش فلسفی مسیحیت را شکل داد که در تاریخ فلسفه به نگرش " اسکولاستیسیسم " ( فلسفه ی مدرسی) مشهور است.
عل این نامگذاری این است که این فلسفه تنها فلسفه ای بود که در تمام طول قرون وسطی در سرتاسر اروپا در کلیساها تدریس می شد و به همین دلیل آن را درسی می دانستند و در میان سایر مکاتب از تقدس ویژه ای برخوردار بود. امروزه پس از ظهور عصر " رمانتیک " و انتقادات فلاسفه به خصوص فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت این اندیشه دیگر رواج ندارد. در عصر رمانتیک مبانی تفکرات ایده آلیستی تغییر بسیار کرد و در ابتدای آن شاخه ی ایدئالیسم استعلایی ( محدودیت گرا) پایه گذاری شد که خود در این مقوله جای نمی گیرد و جای بحثی دیگر دارد. بحث درباره ی تاریخ و تکامل فلسفه ی اسکولاستیسیسم جای تاملات فراوان و نوشتن کتابها دارد. هدف من در این مختصر فقط ذکر مقدمه و کلیتی از جریانهای فلسفی این عصر است.
فلسفه قرون وسطی
قرون وسطی ، نام دورهای است که برای تقسیم بندی تاریخ و تاریخ فلسفه استفاده میشود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه و پایان امپراتوری روم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر میگیرند.
در دوران قرون وسطی در جامعه فئودالی، اروپا صحنه نبرد فکریِ اندیشههای فلسفی، نومینالیسم و رئالیسم است که در واقع اشکالی از ماتریالیسم و ایده آلیسم هستند. قرون وسطی عصری است که طی آن هویت غرب به معنی آنچه امروز میشناسیم شکل گرفت.
اصطلاح قرون وسطی در زبان فارسی ترجمه اصطلاحهای اروپایی آن است. مورخان این دوره تاریخی را به عنوان عصری که بین دوره یونانی - رومی، که دوره قدیم خوانده شدهاست، و دوره جدید و معاصر قرار دارد، معرفی میکنند.
بدین جهت این دوره قرون وسطی نامیده میشود. معمولاً شروع آن را قرن پنجم میلادی با سقوط امپراتوری روم غربی به دست ژرمنها میدانند و پایان آن را ظهور رنسانس و دورهٔ جدید در قرن شانزدهم میلادی در نظر میگیرند. عدهای از مورخان تاریخهای دقیقتری را به عنوان سالهای شروع و پایان این عصر ذکر میکنند. برای مثال میتوان سال ۱۴۵۳ میلادی را که تاریخ تسخیر قسطنطنیه (که پس از آن استانبول نامیده شد) به دست عثمانیان است یا کشف امریکا در سال ۱۴۹۲ را به عنوان وقایع تاریخی مهم برای اتمام این دوره دانست.
برای حدود تاریخی این دوره از لحاظ فلسفی عدهای از مورخان فلسفه تقسیم بندی تاریخی مورخان را رعایت میکنند، ولی کسانی هم هستند که ابتدای فلسفه قرون وسطی را تا قرون اول یا دوم میلادی به عقب میبرند. اینان سبب این امر را هماهنگی نوع فلسفهای در نظر میگیرند که با مسیحیت از این قرون شروع میشود و تا رنسانس ادامه مییابد. در مقابل اینان مورخانی هم معتقدند که دورهٔ آباء کلیسا عصر خاصی است با خصوصیات فرهنگی متفاوت با قرون وسطی. این گروه فلسفه قرون وسطی را از اوگوستینوس یا حتی بوئتیوس یعنی از قرن پنجم میلادی مورد بحث قرار میدهند. برای عدهای دیگر نیز بسته شدن مدارس فلسفی آتن بدست یوستینیانوس، امپراتور مسیحی روم شرقی در ۵۲۹ میلادی، انتهای فلسفه یونان و ابتدای فلسفه قرون وسطی است و برخی دیگر حتی تا قرن هشتم میلادی پیش میآیند و اصلاحات شارلمانی، اولین امپراتور بزرگ مسیحی غرب پس از سقوط روم غربی، را ابتدای این دوره میشمارند. برای پایان قرون وسطای فلسفی مورخان فلسفه نیز مانند مورخان دیگر ظهور عصر رنسانس را مدنظر قرار میدهند.
مقدمه ای بر اسکولاستیسیسم ، فلسفه ی قرون وسطی
در این مقاله در مورد ریشه ها و بنیاد فلسفه ی اسکولاستیسیسم (نظام فکری حاکم بر اروپا در قرون وسطی) بحث شده است.
برهان افلاطون:
در یونان باستان اعتقاد به خدایان چندگانه یا " رب النوع " وجود داشت. آنها برای هر چیزی خدایانی تصور می کردند که ویژگی اصلی آن خدا این بود که در زمینه ی مورد نظر در بالاترین حد کمال بود. مانند خدای جنگ ، خدای سرعت ، خدای قدرت و ... . باید بدانیم که علت این طرز تفکر در یونانیان را باید در نگرش افلاطون جستجو کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
سیر فلسفه در قرون وسطی
مقدمه
از عصر باستان یونانیان به فلسفه پردازی در جهان مشهور بودند. زیرا در تمام سالها و قرون آن دوره فیلسوفان زیادی از میانشان سر بر آورده بوند و پایه و اساس فلسفه را ریخته بودند. این عامل باعث شده بود تا آکادمی های زیادی از جمله آکادمی معروف افلاطون در آنجا تاسیس شود. و در آنها به آموزش علوم آن دوران پرداخته شود. همین طور می توان به جرات گفت که آکادمی های یونان سر منشاء فلسفه در خاورمیانه و اروپا شدند. درآن دوران به علت عدم وجود امکانات و تکنولوژی برای پژوهش علمی ، روش علمی روش قیاس عقلی و منطق بود. چون تنها راه معرفت به اشیا از این طریق امکان بود. در همین دوران این روش که به عنوان فلسفه شناخته می شد به عنوان علم العلوم مشهور شد. اما پس از تصرف یونان توسط امپراطوری روم و سپس حمله ی اقوام وحشی " گال " به روم غربی امپراطوری بزرگ از هم پاشید و حکومتهای محلی تشکیل شد. و این در حالی بود که مسیحیت و کلیساها گسترش بسیاری یافتند. اما در اثر جهالت عده ای از مبلغان مسیحیت و پیروی مردم از آنها به آرامی پرداختن به علم و فلسفه در اروپا به شدت محدود شد و تنها نظام فلسفی پایدار در آن دوران اروپا اندیشه هایی بود که در کلیسا تدریس می شد. به همین دلیل به مرور زمان در جوامع اروپایی خرافات و عقب ماندگی چیره شد و عصر تاریکی را شکل داد. نفوذ کلیسا در سرزمینهای اروپایی به قدری افزایش یافت که تمامی قوانین جامعه بوسیله ی آن تعیین می شد. آنها فکر می کردند کلام مسیحیت باید اساس شناخت جامعه باشد و برای آن کافیست. آنها نمی توانستند با برهان عقلی صحت افکار و عقاید خود را توجیه کنند به همین دلیل به مرور زمان به فلسفه روی آوردند و برای اولین بار در قرون وسطی نظامی نسبتا منسجم شکل دادند. اولین فردی که برای این کار تلاش کرد " فلوطین " بود. او تلاش کرد که فلسفه ی نوافلاطونی را با کلام مسیحیت یکپارچه سازد و آن را با برهان منطقی توجیه کند. بعدها کلیسا با اتکا بر همین روش اساس نگرش فلسفی مسیحیت را شکل داد که در تاریخ فلسفه به نگرش " اسکولاستیسیسم " ( فلسفه ی مدرسی) مشهور است.
عل این نامگذاری این است که این فلسفه تنها فلسفه ای بود که در تمام طول قرون وسطی در سرتاسر اروپا در کلیساها تدریس می شد و به همین دلیل آن را درسی می دانستند و در میان سایر مکاتب از تقدس ویژه ای برخوردار بود. امروزه پس از ظهور عصر " رمانتیک " و انتقادات فلاسفه به خصوص فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت این اندیشه دیگر رواج ندارد. در عصر رمانتیک مبانی تفکرات ایده آلیستی تغییر بسیار کرد و در ابتدای آن شاخه ی ایدئالیسم استعلایی ( محدودیت گرا) پایه گذاری شد که خود در این مقوله جای نمی گیرد و جای بحثی دیگر دارد. بحث درباره ی تاریخ و تکامل فلسفه ی اسکولاستیسیسم جای تاملات فراوان و نوشتن کتابها دارد. هدف من در این مختصر فقط ذکر مقدمه و کلیتی از جریانهای فلسفی این عصر است.
فلسفه قرون وسطی
قرون وسطی ، نام دورهای است که برای تقسیم بندی تاریخ و تاریخ فلسفه استفاده میشود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه و پایان امپراتوری روم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر میگیرند.
در دوران قرون وسطی در جامعه فئودالی، اروپا صحنه نبرد فکریِ اندیشههای فلسفی، نومینالیسم و رئالیسم است که در واقع اشکالی از ماتریالیسم و ایده آلیسم هستند. قرون وسطی عصری است که طی آن هویت غرب به معنی آنچه امروز میشناسیم شکل گرفت.
اصطلاح قرون وسطی در زبان فارسی ترجمه اصطلاحهای اروپایی آن است. مورخان این دوره تاریخی را به عنوان عصری که بین دوره یونانی - رومی، که دوره قدیم خوانده شدهاست، و دوره جدید و معاصر قرار دارد، معرفی میکنند.
بدین جهت این دوره قرون وسطی نامیده میشود. معمولاً شروع آن را قرن پنجم میلادی با سقوط امپراتوری روم غربی به دست ژرمنها میدانند و پایان آن را ظهور رنسانس و دورهٔ جدید در قرن شانزدهم میلادی در نظر میگیرند. عدهای از مورخان تاریخهای دقیقتری را به عنوان سالهای شروع و پایان این عصر ذکر میکنند. برای مثال میتوان سال ۱۴۵۳ میلادی را که تاریخ تسخیر قسطنطنیه (که پس از آن استانبول نامیده شد) به دست عثمانیان است یا کشف امریکا در سال ۱۴۹۲ را به عنوان وقایع تاریخی مهم برای اتمام این دوره دانست.
برای حدود تاریخی این دوره از لحاظ فلسفی عدهای از مورخان فلسفه تقسیم بندی تاریخی مورخان را رعایت میکنند، ولی کسانی هم هستند که ابتدای فلسفه قرون وسطی را تا قرون اول یا دوم میلادی به عقب میبرند. اینان سبب این امر را هماهنگی نوع فلسفهای در نظر میگیرند که با مسیحیت از این قرون شروع میشود و تا رنسانس ادامه مییابد. در مقابل اینان مورخانی هم معتقدند که دورهٔ آباء کلیسا عصر خاصی است با خصوصیات فرهنگی متفاوت با قرون وسطی. این گروه فلسفه قرون وسطی را از اوگوستینوس یا حتی بوئتیوس یعنی از قرن پنجم میلادی مورد بحث قرار میدهند. برای عدهای دیگر نیز بسته شدن مدارس فلسفی آتن بدست یوستینیانوس، امپراتور مسیحی روم شرقی در ۵۲۹ میلادی، انتهای فلسفه یونان و ابتدای فلسفه قرون وسطی است و برخی دیگر حتی تا قرن هشتم میلادی پیش میآیند و اصلاحات شارلمانی، اولین امپراتور بزرگ مسیحی غرب پس از سقوط روم غربی، را ابتدای این دوره میشمارند. برای پایان قرون وسطای فلسفی مورخان فلسفه نیز مانند مورخان دیگر ظهور عصر رنسانس را مدنظر قرار میدهند.
مقدمه ای بر اسکولاستیسیسم ، فلسفه ی قرون وسطی
در این مقاله در مورد ریشه ها و بنیاد فلسفه ی اسکولاستیسیسم (نظام فکری حاکم بر اروپا در قرون وسطی) بحث شده است.
برهان افلاطون:
در یونان باستان اعتقاد به خدایان چندگانه یا " رب النوع " وجود داشت. آنها برای هر چیزی خدایانی تصور می کردند که ویژگی اصلی آن خدا این بود که در زمینه ی مورد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اروپای قرون وسطی
تا قرن 13 میلادی، قلعههای متعلق به شوالیه ها بیش ازهر چیز دیگری در پهنه اروپا خود نمایی میکرد. شوالیه ها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار میکردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطراف قلعه ها بوجود آمدند و توسعه یافتند. تجار برای تجارت از راههای صعب العبور سفر میکردند. زائران سفرهای طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام میدادند. زندگی سخت بود، جنگ، قحطی و طاعون همراه جان مردم را تهدید میکرد.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی، آخرین بخش از قلمرو مسلمانان اسپانیایی گرانادا یا همان شهر قرناطه در اندلس، به حکمرانان مسیحی آن دیار، فردیناند فرمانروای آراگون و ایزابلا فرمانروای کاستیل، تسلیم میگردد. در همان سال، با حمایت مالی فردیناند و ایزابلا، کریستف کلمب از اقیانوس اطلس میگذرد و به جزایر هند غربی (در نزدیکی سواحل آمریکا) میرسد. در اروپای قرون وسطی، کاری که مردم انجام میدادند، غذایی که میخوردند، لباسی که میپوشیدند و محلی که در آن زندگی میکردند، همگی بستگی به جایگاه اجتماعی آنها داشت.
حدودا از تاریخ 800 تا 1050 میلادی به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتی های دراز و براق خود، اروپا را به وحشت میانداختند. آنها از اسکاندیناوی برای جستجوی نقره، بردگان و زمین به دریا رفتند. بعضی ها به بریتانیا و فرانسه حمله میکردند، در حالی که دیگران روسیه و رودخانههای دوردست آسیا را مورد تاخت و تاز قرار میدادند. واکینگها کاشفان دلیر و شجاعی بودند. آنها با شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
بیشتر بناهای بزرگ برای دنیای امروزی یک معما میباشند. دانشمندان و باستان شناسان در سراسر اعصار سعی در یافتن اسرار ساخت این بناها کرده اند. برای آنها یک کار بسیار مشکل بود که بتوانند این سنگهای بزرگ را طوری در کنار هم قرار دهند که دارای یک شکوه عظیم شود. این بناها میتوانستند به عنوان محل سکونت، معابد، مقابر و یا حتی تقویم های بزرگ در فضای باز مورد استفاده قرار گیرند. مردم میتوانستند با دنبال کردن حرکت اجرام آسمانی، درباره فصلهای سال چیزهایی یاد بگیرند. مردم دانشمند اولیه به مقدار زیادی برای درو کردن محصولات و غذای خود به فصول سال متکی بودند. آنها فصلها را بهوسیله مراسم و تشریفات مذهبی جشن میگرفتند. احتمال اینکه این مناطق و نواحی حکم مقدس برای مردم داشته است، بسیار زیاد میباشد.
حدودا در حد فاصل سالهای 2200 تا 1450 قبل از میلاد، تمدن مینو آن در جزیره کرت، واقع در دریای مدیترانه، شکوفا گردید. در دوران این تمدن که نام را از مینوس، پادشاه افسانهای گرفته است، ساختن قصرها با شیوه معماری پیچیده، مورد توجه قرار گرفت. گفته میشود که بزرگترین این قصرها، که در ناسیس واقع است، جایگاه مینوتور بوده است. بازرگانان مینو آن دریای مدیترانه گذشته و به خرید و فروش مصنوعات فلزی، سفالی و فانوس میپرداختند.
تا سال 450 میلادی رومیان باستان، انگلستان را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم شمال اروپا در آنجا اقامت داشتند. اقوامی که در آنجا سکونت داشتند متعلق به چهار قبیله، «آنگل» ها، «ژوت» ها، «فریزی» ها و «ساکسون» ها بودند . این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقه ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان می کند. قرنها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفرد کبیر با مهاجمان وایکینگ جنگیدند.
از حدود سال 800 تا 1300 میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه مالک همه زمین بود که به مناطقی به نام ملک اربابی تقسیم می شد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب می شد. او سوگند وفاداری یاد می کرد و متعهد می شد که برای حفاظت از اموال پادشاه، سربازانی (مردان جنگی) استخدام نماید. رعیت ها در روستاها زندگی می کردند. آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) می دادند.
از حدود سال 800 تا 1300 میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه مالک همه زمین بود که به مناطقی به نام ملک اربابی تقسیم می شد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب می شد. او سوگند وفاداری یاد می کرد و متعهد می شد که برای حفاظت از اموال پادشاه، سربازانی (مردان جنگی) استخدام نماید. رعیت ها در روستاها زندگی می کردند. آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) می دادند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
سیر فلسفه در قرون وسطی
مقدمه
از عصر باستان یونانیان به فلسفه پردازی در جهان مشهور بودند. زیرا در تمام سالها و قرون آن دوره فیلسوفان زیادی از میانشان سر بر آورده بوند و پایه و اساس فلسفه را ریخته بودند. این عامل باعث شده بود تا آکادمی های زیادی از جمله آکادمی معروف افلاطون در آنجا تاسیس شود. و در آنها به آموزش علوم آن دوران پرداخته شود. همین طور می توان به جرات گفت که آکادمی های یونان سر منشاء فلسفه در خاورمیانه و اروپا شدند. درآن دوران به علت عدم وجود امکانات و تکنولوژی برای پژوهش علمی ، روش علمی روش قیاس عقلی و منطق بود. چون تنها راه معرفت به اشیا از این طریق امکان بود. در همین دوران این روش که به عنوان فلسفه شناخته می شد به عنوان علم العلوم مشهور شد. اما پس از تصرف یونان توسط امپراطوری روم و سپس حمله ی اقوام وحشی " گال " به روم غربی امپراطوری بزرگ از هم پاشید و حکومتهای محلی تشکیل شد. و این در حالی بود که مسیحیت و کلیساها گسترش بسیاری یافتند. اما در اثر جهالت عده ای از مبلغان مسیحیت و پیروی مردم از آنها به آرامی پرداختن به علم و فلسفه در اروپا به شدت محدود شد و تنها نظام فلسفی پایدار در آن دوران اروپا اندیشه هایی بود که در کلیسا تدریس می شد. به همین دلیل به مرور زمان در جوامع اروپایی خرافات و عقب ماندگی چیره شد و عصر تاریکی را شکل داد. نفوذ کلیسا در سرزمینهای اروپایی به قدری افزایش یافت که تمامی قوانین جامعه بوسیله ی آن تعیین می شد. آنها فکر می کردند کلام مسیحیت باید اساس شناخت جامعه باشد و برای آن کافیست. آنها نمی توانستند با برهان عقلی صحت افکار و عقاید خود را توجیه کنند به همین دلیل به مرور زمان به فلسفه روی آوردند و برای اولین بار در قرون وسطی نظامی نسبتا منسجم شکل دادند. اولین فردی که برای این کار تلاش کرد " فلوطین " بود. او تلاش کرد که فلسفه ی نوافلاطونی را با کلام مسیحیت یکپارچه سازد و آن را با برهان منطقی توجیه کند. بعدها کلیسا با اتکا بر همین روش اساس نگرش فلسفی مسیحیت را شکل داد که در تاریخ فلسفه به نگرش " اسکولاستیسیسم " ( فلسفه ی مدرسی) مشهور است.
عل این نامگذاری این است که این فلسفه تنها فلسفه ای بود که در تمام طول قرون وسطی در سرتاسر اروپا در کلیساها تدریس می شد و به همین دلیل آن را درسی می دانستند و در میان سایر مکاتب از تقدس ویژه ای برخوردار بود. امروزه پس از ظهور عصر " رمانتیک " و انتقادات فلاسفه به خصوص فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت این اندیشه دیگر رواج ندارد. در عصر رمانتیک مبانی تفکرات ایده آلیستی تغییر بسیار کرد و در ابتدای آن شاخه ی ایدئالیسم استعلایی ( محدودیت گرا) پایه گذاری شد که خود در این مقوله جای نمی گیرد و جای بحثی دیگر دارد. بحث درباره ی تاریخ و تکامل فلسفه ی اسکولاستیسیسم جای تاملات فراوان و نوشتن کتابها دارد. هدف من در این مختصر فقط ذکر مقدمه و کلیتی از جریانهای فلسفی این عصر است.
فلسفه قرون وسطی
قرون وسطی ، نام دورهای است که برای تقسیم بندی تاریخ و تاریخ فلسفه استفاده میشود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه و پایان امپراتوری روم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر میگیرند.
در دوران قرون وسطی در جامعه فئودالی، اروپا صحنه نبرد فکریِ اندیشههای فلسفی، نومینالیسم و رئالیسم است که در واقع اشکالی از ماتریالیسم و ایده آلیسم هستند. قرون وسطی عصری است که طی آن هویت غرب به معنی آنچه امروز میشناسیم شکل گرفت.
اصطلاح قرون وسطی در زبان فارسی ترجمه اصطلاحهای اروپایی آن است. مورخان این دوره تاریخی را به عنوان عصری که بین دوره یونانی - رومی، که دوره قدیم خوانده شدهاست، و دوره جدید و معاصر قرار دارد، معرفی میکنند.
بدین جهت این دوره قرون وسطی نامیده میشود. معمولاً شروع آن را قرن پنجم میلادی با سقوط امپراتوری روم غربی به دست ژرمنها میدانند و پایان آن را ظهور رنسانس و دورهٔ جدید در قرن شانزدهم میلادی در نظر میگیرند. عدهای از مورخان تاریخهای دقیقتری را به عنوان سالهای شروع و پایان این عصر ذکر میکنند. برای مثال میتوان سال ۱۴۵۳ میلادی را که تاریخ تسخیر قسطنطنیه (که پس از آن استانبول نامیده شد) به دست عثمانیان است یا کشف امریکا در سال ۱۴۹۲ را به عنوان وقایع تاریخی مهم برای اتمام این دوره دانست.
برای حدود تاریخی این دوره از لحاظ فلسفی عدهای از مورخان فلسفه تقسیم بندی تاریخی مورخان را رعایت میکنند، ولی کسانی هم هستند که ابتدای فلسفه قرون وسطی را تا قرون اول یا دوم میلادی به عقب میبرند. اینان سبب این امر را هماهنگی نوع فلسفهای در نظر میگیرند که با مسیحیت از این قرون شروع میشود و تا رنسانس ادامه مییابد. در مقابل اینان مورخانی هم معتقدند که دورهٔ آباء کلیسا عصر خاصی است با خصوصیات فرهنگی متفاوت با قرون وسطی. این گروه فلسفه قرون وسطی را از اوگوستینوس یا حتی بوئتیوس یعنی از قرن پنجم میلادی مورد بحث قرار میدهند. برای عدهای دیگر نیز بسته شدن مدارس فلسفی آتن بدست یوستینیانوس، امپراتور مسیحی روم شرقی در ۵۲۹ میلادی، انتهای فلسفه یونان و ابتدای فلسفه قرون وسطی است و برخی دیگر حتی تا قرن هشتم میلادی پیش میآیند و اصلاحات شارلمانی، اولین امپراتور بزرگ مسیحی غرب پس از سقوط روم غربی، را ابتدای این دوره میشمارند. برای پایان قرون وسطای فلسفی مورخان فلسفه نیز مانند مورخان دیگر ظهور عصر رنسانس را مدنظر قرار میدهند.
مقدمه ای بر اسکولاستیسیسم ، فلسفه ی قرون وسطی
در این مقاله در مورد ریشه ها و بنیاد فلسفه ی اسکولاستیسیسم (نظام فکری حاکم بر اروپا در قرون وسطی) بحث شده است.
برهان افلاطون:
در یونان باستان اعتقاد به خدایان چندگانه یا " رب النوع " وجود داشت. آنها برای هر چیزی خدایانی تصور می کردند که ویژگی اصلی آن خدا این بود که در زمینه ی مورد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
قرون وسطی
قرون وسطی یا سدههای میانه، نام یکی از چهار دورهای است که برای تقسیم بندی تاریخ اروپا استفاده میشود. این چهار دوره عبارت بودند از دوران کلاسیک باستان، قرون وسطی، عصر نوزائی (رنسانس) و دوران جدید یا مدرن که از ۱۶۰۰ میلادی شروع میشود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری رم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه توسط دولت عثمانی و پایان امپراتوری رم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر میگیرند.
قرون وسطی در تاریخ اروپای غربی یکی از مهمترین مراحل تاریخی است که از 400 میلادی تا 1400 میلادی را در بر میگیرد. در بعضی از موارد از قرون تیره یا Dark age یاد میشود که از ویژگیهای آن تاریک اندیشی، اختناق و حاکمیت اولیاء و اصحاب دین در مناسب مختلف است. در این دوران دین به عنوان یک مکتب کلی بر تمام جامعه سیطره انداخته و هیچ حرکتی خارج از این مساله قابل تبیین نیست. دین نوعی اقتدار همه گیر دارد و حوزه سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ و افراد را تحت نظارت و کنترل دقیق خود دارد.
بهطور معمول در تاریخ مغرب زمین قرون وسطی را به سه دوره اساسی تقسیم میکنند. 1. قرون وسطی اولیه یا ماتقدم ( سه قرن اول از 350 م تا قرن ششم یعنی 550 میلادی) 2. قرون وسطی ثانویه یا میانه ( از قرن 6-7 م تا 12 و 13 میلادی) 3. قرون وسطی متاخر یا عالی ( از قرن 14 تا 16) در قرون وسطی اولیه که بعد از فروپاشی امپراطوری روم و یونان و یا تغییر کیش این نظامها به مسیحیت آرام آرام شاهد تحول در ساختار اجتماعی و اقتصادی هستیم. عمدهترین تحول در زیر بنای اقتصادی این جوامع صورت میگیرد؛ یعنی نظام تولیدی مبتنی بر بردهداری جای خود را به نظام تولید مبتنی بر ارباب و رعیتی یا فئودالیته میسپارد. در نظام فئودالیته همانند نظام بردهداری دو طبقه اجتماعی اصلی در ارتباط با مناسبات تولید نقش تعیین کننده دارند. 1. طبقه فئودال یا زمینداران، صاحبان املاک و اراضی، کشتزارها، مزارع، چمنزارها، مرغزارها، شکارگاه ها و حتی بیابانها و کوهها که در قالب قلعهها، دهها و قصبههای اربابی به عنوان اراضی تحت مالکیت این اشخاص محسوب میشوند. 2. طبقه عظیم و گسترده دهقانان و کشاورزان و همراه با طبقات میانی و واسط دیگر. در این دوران یک نوع تمایز بین نظام فئودالیته به عنوان نظام سیاسی با نظام کلیسا به عنوان نظام فکری- فرهنگی به چشم میخورد. کلیسا و دولت در موازات هم حرکت میکنند. گهگاه تضادها و همکاریهایی بین آنها دیده میشود. نظام فئودالیته برای تداوم خود نیازمند نوعی عقاید رسمی است تا بتواند به کمک آن ایدئولوژی به توجیه اعمال و رفتار خود پرداخته و اقدامات خود را مشروع سازد. بنابراین در این دوران ارباب دولت، مقامات و اولیاء سیاست متوجه کمک گرفتن از اصحاب کلیسا و روحانیون میشوند. یعنی نیاز دارند که پایههای فقهی و شرعی این ساختمان فراهم شود. کلیسا نظام سیاسی فئودالیته را تقدیس کرده، پس تودهها سر تعظیم فرود میآورند. در قرون وسطی ثانویه این مرزبندی ( تفکیک دین و سیاست) از میان برداشته میشود. تا پیش از این، این دو طبقه جداگانه بودند و با هم کاری نداشتند. اما با ورود به قرون وسطی میانه کلیسا داعیه سیطره یافتن بر عالم سیاسی را در سر میپروراند. به عبارتی دیگر بین دین و سیاست نوعی وحدت ایجاد میشود. پاپها هستند که پادشاهان را تعیین میکنند و بر آنها نظارت کامل دارند. مراحل پایانی قرون وسطی متأخر همراه با ظهور و برآمدن جنبشهای اجتماعی و سیاسی مختلف همراه است. زمینهها برای پیدایش نهضتهای فکری و علمی و در نهایت سر بر آوردن دو سده 14 و 15 میلادی که از آن تحت عنوان دوران نوزایی یاد میشود. در این دوران دستگاه و نظام فلسفی کلیسا که از قرن 11 شروع شده بود و همچنان تا قرن 17 هم ادامه پیدا کرد یعنی نظام موسوم به اسکولاستیسم که به آیین مدرسی موسوم است مبنای اصلی توجیه و دفاع از حاکمیت و دستگاه دین و دولت محسوب می شد. این آیین مبتنی بر آموزههای مسیحیت، همراه با گرایشهای فلسفی افلاطونی، فیثاغوث، آراء رواقیون و نقطه نظرات فلوطین یا نحله نو افلاطونی و دیدگاههای سن آگوستین است.
اروپای قرون وسطی
جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ
(cached)
اروپای قرن وسطی
فرمان کبیر (مگنا کارتا)
زندگی دهقانان
اربابان و بانوان
غذاهای قرون وسطی
تعلیمات شوالیه گری
زندگی یک دختر
رقابتهای رزمی
نشان خانوادگی
شکارو قوش بازی
تجار قرون وسطی
اتحادیه نسیاتیک
مرگ سیاه
شهرها و بازازهای مکاره
حقایق ثبت شده
اروپای قرن وسطی
تا قرن 13 میلادی، قلعه های متعلق به شوالیه ها بیش ازهر چیز دیگری در پهنه اروپا خود نمایی می کرد. شوالیه ها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار می کردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطراف قلعه ها بوجود آمدند و توسعه یافتند. تجار برای تجارت از راههای صعب العبور سفر می کردند. زائران سفرهای طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام می دادند. زندگی سخت بود، جنگ، قحطی و طاعون همراه جان مردم را تهدید می کرد.
خانه مستحکمقلعه های متعلق به شوالیه ها از سنگ ساخته می شدو دارای استحکامات نیرومندی بودند.
1095 م پاپ آورین دوم، نخستین جنگ صلیبی را پایه ریزی می کند. او از مسیحیان خواست تا مانع از قدرت یافتن ترکان مسلمان در سرزمین فلسطین شوند. 1119 در شهر بولونا در شمال ایتالیا، یک دانشگاه تاسیس می گردد. در طول 50 سال بعد، دانشگاههای دیگری در سراسر اروپا، از جمله دانشگاه آکسفورد در انگلستان و دانشگاه پاریس در فرانسه، دایر می شوند. 1170 توماس بکت ، سر اسقف کلیسای کانتر بری، بدست شوالیه های تحت فرمان هنری دوم، پادشاه انگستان، کشته می شود. او بعد از مرگ، مقام مقدس پیدا می کند. زائران، مقبره او را در کانتربری که در جنوب انگلستان قرار دارد، زیارت می کنند. 1194 کار ساخت کلیسای جامع شارتره، کلیسای با شکوه با سنگ معماری گوتیک واقع در شمال فرانسه، آغاز می شود. ساخت این بنا 30 سال طول می کشد. 1215 اشراف انگلستان پرنس جان را مجبور می کنند تا مگناکارتا (فرمان کبیر) را امضاء کند. پادشاه ناگزیر می شود به قوانین مربوط به زمین احترام بگذارد. 1236 فردیناند سوم، فرمانروای مسیحی کاستیل واقع در شمال اسپانیا، شهر کوردوبا یا همان قرطبه اسلامی در جنوب اسپانیا را از جنگمسلمانان اسپانیا بیرون می آورد. 1241 بازرگانان لوبک و هامبورگ، دو بندر در شمال آلمان، برای تشکیل اتحادیه هانسیاتیک یک قرارداد تجاری امضاء می کنند. در طول 100 سال، بازرگانان 70 شهر به عضویت «اتحادیه هانیساتیک» در می آیند. این بازرگانان به تجارب خز، شاه ماهی، الوار و غلات می پردازند. پول مسکوگ اتحادیه هانسیاتیگ در محدوده ای وسیع، از شهر کلن واقع در غرب آلمان گرفته تا شهر ریگا در روسیه، معتبر شناخته می شود. 1265 یک لرد انگلیسی به نام سیمون دومونت فوت، نمایندگان شهرها و همچنین لردها ، روحانیون و شوالیه ها را به حضور یافتن در پارامان، مجلس قانون گذاری، فرا می خواند. 1275 مارکوپولو و عموهایش، بازرگانی اهل شهر ونیز واقع در شمال ایتالیا، به دربار قوبیلای قاآن در چین می رسند. آنها به مدت 17 سال در چین می مانند. 1291 تهاجم مسلمانان به شهر عکا، آخرین پایگاه مسیحیان در سرزمین فلسطین، آغاز می شود. شهر عکا آخرین سرزمین تحت کنترل مسیحیان بود. این واقعه نقطه پایان جنگهای صلیبی بود. __1309'' پاپ مقر خود را از شهر رم در ایتالیا، به شهر آوینیون در فرانسه، منتقل می کند. پاپ ها وجهه خود را از دست می دهند، چرا که مردم به انها به چشم عروسک های خیمه شب بازی پادشاهان کشورهای رقیب نگاه می کنند. 51 ـ 1347 طاعون، مرگ سیاه، اروپا را به ورطه نابود می کشاند. یکی از دلایل شیوع سریع این بیماری، گسترش بازرگانی در دوران قرون وسطی بود. 1358