لینک دانلود و خرید محصول در پایین توضیحات
نوع فایل: WORD
قابل ویرایش و آماده پرینت
تعداد صفحات : 21 صفحه
هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار چکیده این مقاله به موضوع هوش هیجانی و کاربرد آن در مدیریت سازمانها میپردازد.
هوش هیجانی تعریف شده و با هوش تحصیلی مقایسه میشود.
شرایط بروز هوش هیجانی و استعدادهای فردی برای ایجاد هوش هیجانی تشریح میشوند.
سپس کاربرد هوش هیجانی در مدیریت بازار بررسی میشود.
همچنین به موضوع هوش بین فردی، امید و خوشبینی و نقش آنها در مدیریت بازار پرداخته میشود.
منبع : روزنامه همشهری، پنجشنبه 24 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3801، صفحه 12.
کلیدواژه : هوش هیجانی؛ هوش تحصیلی؛ هوش بین فردی؛ مدیریت بازار 1- مقدمه مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینهها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است.
در واقع عامل انسانی است که تفاوتهای فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشتهاش را رقم زده است.
اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف میشود.
برای تغییر و حرکت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلیترین عامل نیروی انسانی است.
در واقع ثروت و دارایی هر جامعهای تنها و تنها نیروی انسانی است.
این دیدگاه شاید افراطی بنظر برسد ولی واقعیتهای پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت میکند.
اگر یک جامعه را با همه امکانات مادی و ثروتهای بیکران با جامعهای که از همه این امکانات بیبهره است مقایسه کنیم و مشاهده کنیم که جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی که این مسئله را ایجاد کرده باید عامل انسانی باشد در زمینه امور اقتصادی و تجاری مانند همه دیگر بخشهای اجتماعی عامل انسانی مهم و حیاتی است.
مقاله حاضر نگاهی دارد به یکی از دیدگاههای جدید در زمینه مدیریت تجاری.
نخستین توجهی که در عرصه مدیریت و تجارت به صورتی جدی به رفتار مناسب با عوامل انسانی مبذول گشت به التون مایو استاد دانشگاه هاروارد مربوط میشود.
وی در تحقیقاتی که در شرکت برق وسترن انجام داد و به تحقیقات هاتورن معروف شد به این نتیجه مهم رسید که توجه به عامل انسانی مهم ترین ابزار در رشد انگیزش و بهرهوری سازمانها و کارکنان آنها است.
در واقع بعد از آنکه تیلور اصول مدیریت علمی خود را منتشر و اجرا نمود انقلابی در بهرهوری سازمانها رخ داد، اما به همان نسبت اداره سازمانها را به سمت شیوههای مکانیکی که موجب کاهش رضایت کارکنان میشد سوق داد.
تلاشهای التون مایو که در واقع آغازگر جنبشی نوین در عرصه مدیریت بود و به مکتب رفتارگرایان معروف گشت باعث شد مدیران و نخبگان تجاری توجهی ویژه به عامل روحیه انسانی در داخل و خارج از سازمان نمایند.
شکوفایی شیوه رفتارگرایان مربوط به سالهای ۱۹۳۰ میشود با این وجود تا به حال این بینش اعتبار خود را حفظ نموده است.
طوری که حالا در تقسیمبندیهایی که برای نگرش مدیریتی مدیران به کار میرود آنها را به دو دسته کارمندگراها و کارگراها تقسیم میکنند که در واقع تمایزی است بین کسانی که اولویت و تمرکز خود را بر انجام کار بدون توجه به روحیه دیگران میدهند و کسانی که روحیه کارکنان و انگیزش آنان را در نظر میگیرند.
ناگفت
چون فقط تکه هایی از متن اصلی برای نمونه در این صفحه درج شده است ممکن است هنگام انتقال مطالب از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل با فرمت ورد word را که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند می توانید در ادامه دانلود نمائید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
اما و هاوس زیبا، با هوش و ثروتمند با خانه ای راحت و سرشتی شادمان که به نظر می رسید برخی از بهترین برکات وجودی در او جمع شده اند و با سنی حدود 21 سال و کمترین خشم و آزردگی در جهان زندگی کرده بود.
کوچکترین در میان دو دختر پدر آسانگیرش و در نتیجه پس از ازدواج خواهرش خانم خانه به حساب می آمد.
مادرش مدتها پیش فوت کرده بو خیلی پیش از آنکه بتواند خاطره دقیقی در نوازش هایش را به یاد بیاورد. جای خالی ادر را یک خانم معلمه سرخانه عالی پرکرده بود که تقریباض خیلی زود تأثیر خود را بجا گذاشت.
خانم تایلور مدت شانزده سال را در میان خانواده های وودهاوس نه بعنوان معمله سرخانه بلکه بیشتر بعنوان یک دوست برای دو دختر و بیشتر برای اما سپری کرده بود. بین این دو بیشتر صمیمت دو خواهر وجود داشت. حتی پیش از آنکه نقش خانم تایلور بعنوان معلمه کمرنگ شود طبع آرامش مانع از این بود که مجازات یا قیدو بندی برای آنها ایجاد کند استفاده از قدرت را مدتها قبل کنار گذاشته بود. انها مدت مدیدی بود مانند دوستان یکدیگر بودند و در بین دوستان وابستگی متقابل وجود دارد. اما نیز هرآنچه خانم تایلور دوست داشت انجام می داد و به شدت به قضاوتهای او اهمیت می داد و البته کار خودش را هم می کرد. ثر واقعی در وضعیت اما این بود که او بیشتر روش خودش را داشت با سرشتی که بیشتر به خودش فکر می کرد. این مشکلی بود که لذت او را کم می کرد. اما این خطر در شرایطی فعلی قابل درک نبود وبه هیچ شکلی بعنوان مفهومی از بداقبالی برایش به حساب نمی آمد.
باری یکبار ناراحتی پیش آمد غم کوچکی البته نه به شکلی که از نظر ذهنی قابل قبول باشد. خانم تایلور ازدواج کرد. در درجه اول چیزی که مایه تأسف فکر از دست دادن خانم تایلور بود اولین بار در روز عروسی دوست عزیز تر از جانش بود که اما به افکار ملول ادامه زندگی بدون او مشغول بود. مراسم عروسی به پایان رسید میهمانان رفتند و اما و پدرش برای شام با هم تنها شدند بدون هیچ چشم اندازی برای اینکه نفر سومی به جمع شان برای شادی بخشیدن به آن غروب طولانی بپیوندد. طبق معمول آقای وودهاس پس از شام رفت که بخوابد و پس ا زآن که اما تنها شد توانست بنشیند و به آنچه که از دست داده است بیندیشد.
اتفاق پیش آمه نوید شادی برای دوستش داشت. آقای وتسون مردی با ویژگی شخصیتی متعارف، سرشتی آرام سن مناسب و خلق و خوی جالب بود. بعلاوه بخش رضایت بخش قضه درنظر گرفتن این بود که او خودش آرزو و ترغیب کننده چنین وصلتی بود. اما در عین حال برای اما کار غم انگیزی بود. اما خواستن خانم تایلور را در هر ساعتی از هر روز حس می کرد. مهربانی هایش را به یاد آورد. مهربانی و رأفتی که طی شانزده سال با آموزش ها، بازیها از سن پنج سالگی اما با او داشت. لطف و رأفتی که موجب شده بود همه قدرتش را جهت سرگرمی و آموزش اما در سلامت و پرستاری و مراقبت از او در هنگام بیماری های رنگارنگ دوران کودکی اش صرف کند. اما به شدت خودش را مدیون خانم تایلور می دانست. بخصوص که رابطه نزدیک آنها در هفت سال اخیر پس از ازواج ایزابلا که آن دو با هم بودند عزیزترین و شیرین ترین خاطره های او بود. خانم تایلور دوست و همراهی بود که مانند آنها بسیار نادرند. باهوش، با معلومات، مفید، آرام، با اطلاع از تمام مسائل خانوادگی آنها علاقمند به هر آنچه که به خانواده مربوط می شد و البته بطرز عجیبی علاقمند به اما. علاقمند به هرچه او علاقه داشت با هر نقشه ای که می چید تنها کسی که اما می توانست هر فکریکه به مغزش می رسید با او در میان بگذارد و چنان تأثیری در او داشت که هیچگاه نمی توانست از او انتقاد کند.
چگونه باید این تغییر را تحمل می کرد؟ این واقعیت بود که فاصله دوستش با آن فقط نیم مایل بود اما اما بخوبی می دانست که فاصله زیادی بین خانم وتسونی که با آنان نیم مایل فاصله داشت و خانم تایلوری که در خانه آنان بود وجود داشت. با تمام منافع اصیل و خانوادگی خطر بزرگ رنج بردن از تنهائی هشیارانه برایش بود با وجودی که عاشقانه پدرش را دوست داشت اما پدرش مصاحب خوبی برایش نبود چه در مواقع جدی و چه در مواقع دیگر.
مسأله ناهمخواهنی واقعی در سنین آنها بخصوص که آقای وودهاوس دیر ازدواج کرده بود با توجه به بنیه و عاداتش هم افزایش یافته بود. مردی که در تمام عمرش خدمتکارانی داشته و مجبور نبوده که هیچ فعالیت جسمی یا ذهنی داشته باشد به همین دلیل بیشتر از سنش پیر شده بود در تمام جاهایی که مورد علاقه قلب رئوف و طبع مهرآمیزش بود استعدادهایش هیچگاه نتوانسته بودند مفید تشخص داده شوند.
خواهرش اگرچه نسبتاً بخاطر ازدواجش کمی بین شان فاصله افتاده بود و در لندن زندگی می کرد با شانزده مایل فاصله از آنان ازدسترس روزانه به دور بود به همین خاطر شبهای طوالنی اکتبر و نوامبر را در هارتفیلد سر می کردند تا اینکه بتوانند قبل از کریسمس با ملاقات بعدی ایزابلا همسرش و فرزندان کوچولویش خانه را سرشار از همنشینی لذت بخش آنان حس کند.
های بری، دهکده بزرگ و پرجمعیتی که تقریباً مانند یک شهر بود و هارتفیلد به نسبت برخلاق چمنزار و بوته زار و نامش که واقعاً متعلق به آن بود در نظرش اصلاً معادل هم نبودند. خانواده وودهاوس به لحاظ اهمیت در آنجا درجه اول بودند. همه به آنان نگاه می کردند و اما معاشران متعددی آنجا داشت چون پدرش بطور وسیعی متمدن بود اما هیچکس در میان آنان نبود که بجای خانم تایلور بتوان حتی نصف روز تحمل کرد. تغییر غم انگیزی بود و اما کاری نمی توانست بکند جز اینکه آه بکشد و آرزوی چیزهای غیرممکن بکند تا زمانی که پدرش از خواب برمی خاست و لازم بود که اما دوباره خودش را خوشحال نشان بدهد. پدرش نیاز به حمایت روحی داشت. پدرش مردی عصبی بود که به راحتی افسرده می شد. شیفته تمام کسانی بود که به آنان عادت کرده بود.و از جدائی شان بیزار و بطورکلی از هرگونه تغییری نفرت داشت ازدواج چون ریشه در تغییر داشت همیشه غیرقابل قبول بود به همین خاطر هنوز نسبت به ازدواج دختر خودش نیز ناراحت بود و حتی نمی توانست راجع به آن بدون غم صحبت کند. اگرچه این وصلت کاملاً مهرآمیز بود و اکنون که مجبور به جدائی از خانم تایلور بود و به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
اما و هاوس زیبا، با هوش و ثروتمند با خانه ای راحت و سرشتی شادمان که به نظر می رسید برخی از بهترین برکات وجودی در او جمع شده اند و با سنی حدود 21 سال و کمترین خشم و آزردگی در جهان زندگی کرده بود.
کوچکترین در میان دو دختر پدر آسانگیرش و در نتیجه پس از ازدواج خواهرش خانم خانه به حساب می آمد.
مادرش مدتها پیش فوت کرده بو خیلی پیش از آنکه بتواند خاطره دقیقی در نوازش هایش را به یاد بیاورد. جای خالی ادر را یک خانم معلمه سرخانه عالی پرکرده بود که تقریباض خیلی زود تأثیر خود را بجا گذاشت.
خانم تایلور مدت شانزده سال را در میان خانواده های وودهاوس نه بعنوان معمله سرخانه بلکه بیشتر بعنوان یک دوست برای دو دختر و بیشتر برای اما سپری کرده بود. بین این دو بیشتر صمیمت دو خواهر وجود داشت. حتی پیش از آنکه نقش خانم تایلور بعنوان معلمه کمرنگ شود طبع آرامش مانع از این بود که مجازات یا قیدو بندی برای آنها ایجاد کند استفاده از قدرت را مدتها قبل کنار گذاشته بود. انها مدت مدیدی بود مانند دوستان یکدیگر بودند و در بین دوستان وابستگی متقابل وجود دارد. اما نیز هرآنچه خانم تایلور دوست داشت انجام می داد و به شدت به قضاوتهای او اهمیت می داد و البته کار خودش را هم می کرد. ثر واقعی در وضعیت اما این بود که او بیشتر روش خودش را داشت با سرشتی که بیشتر به خودش فکر می کرد. این مشکلی بود که لذت او را کم می کرد. اما این خطر در شرایطی فعلی قابل درک نبود وبه هیچ شکلی بعنوان مفهومی از بداقبالی برایش به حساب نمی آمد.
باری یکبار ناراحتی پیش آمد غم کوچکی البته نه به شکلی که از نظر ذهنی قابل قبول باشد. خانم تایلور ازدواج کرد. در درجه اول چیزی که مایه تأسف فکر از دست دادن خانم تایلور بود اولین بار در روز عروسی دوست عزیز تر از جانش بود که اما به افکار ملول ادامه زندگی بدون او مشغول بود. مراسم عروسی به پایان رسید میهمانان رفتند و اما و پدرش برای شام با هم تنها شدند بدون هیچ چشم اندازی برای اینکه نفر سومی به جمع شان برای شادی بخشیدن به آن غروب طولانی بپیوندد. طبق معمول آقای وودهاس پس از شام رفت که بخوابد و پس ا زآن که اما تنها شد توانست بنشیند و به آنچه که از دست داده است بیندیشد.
اتفاق پیش آمه نوید شادی برای دوستش داشت. آقای وتسون مردی با ویژگی شخصیتی متعارف، سرشتی آرام سن مناسب و خلق و خوی جالب بود. بعلاوه بخش رضایت بخش قضه درنظر گرفتن این بود که او خودش آرزو و ترغیب کننده چنین وصلتی بود. اما در عین حال برای اما کار غم انگیزی بود. اما خواستن خانم تایلور را در هر ساعتی از هر روز حس می کرد. مهربانی هایش را به یاد آورد. مهربانی و رأفتی که طی شانزده سال با آموزش ها، بازیها از سن پنج سالگی اما با او داشت. لطف و رأفتی که موجب شده بود همه قدرتش را جهت سرگرمی و آموزش اما در سلامت و پرستاری و مراقبت از او در هنگام بیماری های رنگارنگ دوران کودکی اش صرف کند. اما به شدت خودش را مدیون خانم تایلور می دانست. بخصوص که رابطه نزدیک آنها در هفت سال اخیر پس از ازواج ایزابلا که آن دو با هم بودند عزیزترین و شیرین ترین خاطره های او بود. خانم تایلور دوست و همراهی بود که مانند آنها بسیار نادرند. باهوش، با معلومات، مفید، آرام، با اطلاع از تمام مسائل خانوادگی آنها علاقمند به هر آنچه که به خانواده مربوط می شد و البته بطرز عجیبی علاقمند به اما. علاقمند به هرچه او علاقه داشت با هر نقشه ای که می چید تنها کسی که اما می توانست هر فکریکه به مغزش می رسید با او در میان بگذارد و چنان تأثیری در او داشت که هیچگاه نمی توانست از او انتقاد کند.
چگونه باید این تغییر را تحمل می کرد؟ این واقعیت بود که فاصله دوستش با آن فقط نیم مایل بود اما اما بخوبی می دانست که فاصله زیادی بین خانم وتسونی که با آنان نیم مایل فاصله داشت و خانم تایلوری که در خانه آنان بود وجود داشت. با تمام منافع اصیل و خانوادگی خطر بزرگ رنج بردن از تنهائی هشیارانه برایش بود با وجودی که عاشقانه پدرش را دوست داشت اما پدرش مصاحب خوبی برایش نبود چه در مواقع جدی و چه در مواقع دیگر.
مسأله ناهمخواهنی واقعی در سنین آنها بخصوص که آقای وودهاوس دیر ازدواج کرده بود با توجه به بنیه و عاداتش هم افزایش یافته بود. مردی که در تمام عمرش خدمتکارانی داشته و مجبور نبوده که هیچ فعالیت جسمی یا ذهنی داشته باشد به همین دلیل بیشتر از سنش پیر شده بود در تمام جاهایی که مورد علاقه قلب رئوف و طبع مهرآمیزش بود استعدادهایش هیچگاه نتوانسته بودند مفید تشخص داده شوند.
خواهرش اگرچه نسبتاً بخاطر ازدواجش کمی بین شان فاصله افتاده بود و در لندن زندگی می کرد با شانزده مایل فاصله از آنان ازدسترس روزانه به دور بود به همین خاطر شبهای طوالنی اکتبر و نوامبر را در هارتفیلد سر می کردند تا اینکه بتوانند قبل از کریسمس با ملاقات بعدی ایزابلا همسرش و فرزندان کوچولویش خانه را سرشار از همنشینی لذت بخش آنان حس کند.
های بری، دهکده بزرگ و پرجمعیتی که تقریباً مانند یک شهر بود و هارتفیلد به نسبت برخلاق چمنزار و بوته زار و نامش که واقعاً متعلق به آن بود در نظرش اصلاً معادل هم نبودند. خانواده وودهاوس به لحاظ اهمیت در آنجا درجه اول بودند. همه به آنان نگاه می کردند و اما معاشران متعددی آنجا داشت چون پدرش بطور وسیعی متمدن بود اما هیچکس در میان آنان نبود که بجای خانم تایلور بتوان حتی نصف روز تحمل کرد. تغییر غم انگیزی بود و اما کاری نمی توانست بکند جز اینکه آه بکشد و آرزوی چیزهای غیرممکن بکند تا زمانی که پدرش از خواب برمی خاست و لازم بود که اما دوباره خودش را خوشحال نشان بدهد. پدرش نیاز به حمایت روحی داشت. پدرش مردی عصبی بود که به راحتی افسرده می شد. شیفته تمام کسانی بود که به آنان عادت کرده بود.و از جدائی شان بیزار و بطورکلی از هرگونه تغییری نفرت داشت ازدواج چون ریشه در تغییر داشت همیشه غیرقابل قبول بود به همین خاطر هنوز نسبت به ازدواج دختر خودش نیز ناراحت بود و حتی نمی توانست راجع به آن بدون غم صحبت کند. اگرچه این وصلت کاملاً مهرآمیز بود و اکنون که مجبور به جدائی از خانم تایلور بود و به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تست هوشی گودنیاف (آدمک)
دکتر نادری 28/8/66 اختلالات یادگیری
آزمون فلورانس گودنیاف در سال 1926 ابداع کرده است و در سال 1926 هم ارائه شد.
این آزمون از 3 ساله تا 18 سالگی معتبر است بنا به گفته خود خانم گودنیاف
به هر یک از قسمتهای کشیده شده که زیر توضیح آن می آید بر طبق دستور عمل یکنفره تعلق می گیرد و مجموعه نمره از 50 بیشتر نمی شود.
مواردی که در آزمون آدمک نمره می گیرد؟ تست هوش کودکان
سر داشته باشد (وجود سر مشخص)
پا ( یک یا دو پا داشته باشد)
دست کشیده شده باشد (یک یا هر دو دست)
تنه کشیده شده باشد.
طول تنه طویلتر از عرض آن باشد (میتواند یک خط ساده باشد)
نشلانه ها نمایش داده شود.
دستها و پاها به تنه چسبیده باشد (بی تناسب) 1
اتصال دستها و پاها به تنه در محل متناسب (با تناسب) 2
گردن کشیده باشد.
گردن به سر و تنه در طول یک خط مستقیم وصل شده باشد.
چشمها باشد (حتی یک خط نانقص)
بینی باشد (حتی یک خط به عنوان بینی)
دهان کشیده شده باشد
بینی و دهان در دو بعد و وسعت باشد
سوراخهای بینی نمایش شده باشد (اگر نقطه بگذارد نمره اضافی می گیرد)
موهای سر باشد(جزئی ترین موهای)
موها کامل کشیده شده باشد (موها بلند باشد یا بر محیط دایر بر روی سر قرار داشته باشد، و خط و خطی و نامشخص نباشد)
علامت از لباس کشیده شده باشد. (دکمه ها به شمارش باشد.
دو قطعه لباس کشیده شده باشد.( اعضای بدن از خلال آن معلوم نباشد)
تمام بدن پوشیده از لباس باشد ( غیر شفاف)
چهار قطعه لباس مشخص باشد (کلاه، جوراب، کفش، پیراهن، دستکش و غیره)
لباس رسمی باشد (لباس کامل بدون کم و کسر مثلا کت و شلوار نه پیژامه)
انگشتان کشیده باشد (همانقدر که اثری از انگشت باشد)
تعداد انگشتان درست باشد (اگر دو دست نشان داده شود تعداد انگشتان در هر دست مشخص باشد)
شکل و قواره انگشتان درست باشد.(مجموعه زوایای بین انگشتان از 180 درجه بیشترنباشد)
شصت انگشت متمایز باشد (انگشت پهلو کوتاه، زاویه متناسب باشد و به مچ نزدیکتر باشد)
کف دست متمایز از انگشتان باشد
مفصلهای بازوها کشیده شده باشد.
مفصلهای پا کشیده شده باشد (زانو، پا، هر دو)
تناسب سر به بدن مراعات شده باشد (سر نصف تا عشرتنه باشد)
تناسب بازوها و دستها نسبت به بدن حفظ شده باشد (بازوها به اندازه یا کمی بلندتر از تنه، پهنای بازو کمتر از تنه)
پاها متناسب کشیده شده باشد (طول پاها از طول تنه کمتر نباشد و از دو برابر آن بیشتر نباشد)
کف پا متناسب باشد (پا، ران در دو بعد باشد و طول کف پا از عرض آن بیشتر باشد
بازوها و رانها دو بعدی کشیده شود
پاشنه پا یا پاشنه کفش کشیده باشد.
هماهنگی خطوط کلی حفظ شده باشد.(خطوط مربوط به اتصالات تحت اختیار باشد بدون قسمت اضافی و خالی)
هماهنگی خطوط کلی و جزئی حفظ در سر (نقاشی دقیق باشد. این قسمت و سخت تر از مورد شماره 36 است و به شرط داشتن این نمره سئوال لایه داده میشود)
هماهنگی خطوط سر حفظ شده باشد.(سر تنها با یک دایره و بیضی کودکانه نشان داده نشود)
هماهنگی خطوط تنه حفظ شده باشد. (تنه تنها با یک دایره و بیضی نشان داده شده باشد)
هماهنگی خطوط بازوها و رانها حفظ شده باشد (در محل اتصال تنه باریک نشده باشد هر دو دوبعدی باشد)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هـوش
در ابتدا آشنایی با انواع هوش و تعریفی از هوش:
تعریف هوش به سه دسته تقسیم می شوند :
1) تربیتـی : کیفیتی است که سبب موفقیت تحصیلی می شود از این رو آن را یک نوع استعداد تحصیلی تلقی میکنند و مربیان تربیتی مدعی اند که کودکان باهوش نمرات بهتری در دروس خود کسب می کنند و پیشرفت تحصیلی آنان نسبت به کودکان کم هوش چشمگیرتر است.
2) تحلیلـی : هوش به بخشهای تشکیل دهنده اش تقسیم می شود (تحلیل می شود).
3) کـاربردی : هوش پدیده ای است که از طریق آزمونهای هوش سنجیده می شود.
از دیدگاه دیگر هوش تقسیم می شود به :
1- آمـوزشی : (دیدگاه وکسلر، ترمن، بینه و سیمون، پیاژه و فراگرد هوش)
2- فیـزیولوژیکی ( هب، کتل، دو سطحی جنس )
1- دیدگاه آموزشی ( الف ) – وکسلر : از دید وکسلر هوش نتیجه ی تأثیر دایمی و متقابل فرد با محیط است و هوش توانایی کلی و جامع فرد برای این که به طور هدفمند رفتار کند و به طور منطقی بیاندیشد و به طور مؤثر با محیط خود به مبادله بپردازد.
( ب ) – تـرمن : ظرفیت فرد در تفکر انـتزاعی است.
( ج ) – بیـنه و سیـمون : قابلیت عمومی درک و استدلال است . درست قضاوت کردن، درست درک کردن و درست استدلال کردن فعالیتهای بنیادی هوش هستند و هوش از 4 استعداد، ترکیب یافته است :1 - فهم- 2- ابتکار - 3- انتزاع 4- توجیه فکر.
( د ) : پیـاژه : استعداد انطباق با محیط است.
( ه ) : نظریه ی فراگرد هوش : پیچیدگی خیلی زیاد در یک وضعیت به عدم اطمینان و ناراحتی
می انجامد. افراد تیزهوش قادرند اطلاعات خود را به روشهایی سازمان دهند که عدم اطمینان را کاهش می دهد. (کاهش پیچیدگی) پس هوش شامل کاهش پیچیدگی از طریق انتخاب، دسته بندی و ساخت دهی و اطلاعات می شود و افراد تیزهوش کسانی هستند که زودتر و کارآمدتر از دیگران این کار را انجام می دهند.
2- دیدگاه فیزیولوژیستی : ( الف ) : هوش BوA ( هِب ) :
کودک هنگام تولد توانایی بالقوه ای برای رشد ذهنی را دارا است چنانچه محیط برای به فعل درآمدن این توانایی فراهم نباشد در روند رشد ذهنی وقفه ایجاد خواهد شد. چنانچه توانایی بالقوه ذهنی در سطح پایینی باشد، محیط نمی تواند ضریب هوشی بالایی را برای فرد تدارک ببیند از این رو توارث دامنه رشد هوشی را مشخص می کند.
با توجه به این تعاریف هوش A :
توانایی ذاتی فرد برای رشد استعداد ذهنی است و هوش B سطحی است که رشد ذهنی به آن خواهد رسید؛ هوش A قابل اندازه گیری نیست، چون کنش ذهنی نوزاد قابل اندازه گیری و مشاهده نمی باشد از این رو ضریب هوشی، فقط هوش B را اندازه می گیرد هوش AوB به طور کامل و مستقل از یکدیگر نیستند و هوش A به رشد هوش B کمک می کند و یکی از عوامل لازم در تشکیل آن تلقی می شود.
ب). هوش سیال و متبلور ( کتل ) : کتل وجود دو جزء عمده در فعالیت هوشی را تحت عنوان هوشی سیال و هوش متبلور فرض کرده است.
هوش سیال : ظرفیت کلی ادراک است که معرف هوش بالقوه فرد است، مستقل از اجتماعی شدن و آموزش و پرورش فرد است. که شامل پادگیری های تصادفی و تجارب بدون برنامه است. در محیط و در همه فرهنگ ها تقریباً مشترکند. (توانای بنیادی)
هوش متبلور : بازتاب تجارب و تماس های فرهنگی فرد نظیر تجارب رسمی آموزشی است که مهمترین آنها دانش و مهارتهایی است است که در مدرسه تدریس می شود مانند مهارتهای عددی ...
# - هوش متبلور سالها بعد از پایان یافتن دوران آموزشی به رشد خود ادامه می دهد. در حالی که هوش سیال در حدود 14 سالگی به اوج خود می رسد پس به فلات در می آید و در بعد از 20 سالگی سیر نزولی طی میکند.
ب). نظریه دو سطحی جنس : جنس برای هوش دارای دو سطح Ι و Π قایل می شود:
توانایی که در سطح Ι قرار دارند، شکل پاسخ ضرورتاً مشابه و همنواخت با شکل محرک است برای نمونه فرد یاد میگیرد که حاصل ضرب 2×2 می شود 4 و یا از ترکیب حرف گ_ر_ب_ه کلمه ی گـربـه حاصل میشود. که این نوع یادگیری تا حدی به منـزله ی کسب پیوند میان محرک و پاسخ با یادگیری S-R است.اما در مورد توانایی های مربوط به سطح Π اعمال پیچیده تری مورد نیاز است به این معنی که محرک ارایه شده به ارگانیسم مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرد و در نتیجه تغییر شکل پیدا میکند و جامعیت بیشتری می یابد. انواع تواناییهایی که برای دست یافتن به حل مسایل، تعریف کلمات انتزاعی و برای درک ضرب المثل ها لازمند، نمونه ای از تواناییهای سطح Π هستند.
تعریف خلاقیت
تعریف خلاقیت بر مسائل مختلف متمرکز شده است. برخی از تعاریف، ویژگی های شخصیتی افراد را محور قرار داده و برخی دیگر بر اساس فرایند خلاق و تعاریف دیگر بر حسب محصول خلاق، به خلاقیت نگریسته اند.
- گیلفورد معتقد است که خلاقیت مجموعه ای از توانایی ها و خصیصه هایی است که موجب تفکر خلاق میشود. (برحسب شخصیت)
- تعریف دیگر خلاقیت که بر فرایند خلاقیت مبتنی است؛ مدنیک می گوید که خلاقیت عبارت است از شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیب های تازه که با