لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
معضلات آموزشی نظام آموزشی هند
پائین بودن نرخ سواد در هندوستان که فقر اقتصادی از جمله مهم ترین عوامل آن محسوب می گردد مهم ترین معضل آموزشی کشور است. بنابر برآوردهای به عمل آمده بیش از یک سوم جمعیت هندوستان زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر چه حضور در مدارس رایگان می باشد اما هزینة تهیه کتاب، لباس مدرسه و حمل و نقل برای خانواده های فقیر هزینه ای هنگفت به شمار می رود. در خانواده های فقیر، مشارکت دختران در نگهداری از کودکان و فعالیت های روزمره خانواده، چنین معضلی را ایجاد نموده است. اگر خانواده ای به دلیل مواجه با مسائل مالی مجبور به انتخاب در مدرسه فرستادن فرزندان دختر یا پسر خود باشد قطعاً این پسر خانواده از فرصت تحصیل برخوردار می گردد. واکنش منفی والدین در امر آموزش دختران، خود به عنوان مانع بزرگ در حوزه آموزش دختران محسوب می گردد. اغلب والدین از آموزش پسران تحت عنوان سرمایه ای بزرگ یاد می کنند. چرا که در زمان پیری والدین، این فرزند پسر است که از استعلاعت مراقبت از آنان برخوردار می باشد. به عبارت دیگر، اکثر والدین هندی از دختران تحت عنوان اتلاف هزینه یاد می کنند. چرا که دختران پس از ازدواج با خانوادة شوهر زندگی کرده و والدین مستقیماً از این وضعیت سودی نمی برند. علاوه بر این دخترانی که از سطح بالای آموزشی برخوردارند نیز به واسطه ازدواج با پسران همسطح و هم پایة خود از لحاظ تأمین جهیزیه هزینة هنگفتی برای خانواده های خود به بار می آورند. از جمله مهمترین معضلات نظام آموزشی کشور هند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1 استقلال مطلق دانشگاهها :
دانشگاههای سراسرکشوردرفعالیت های مختلفی نظیر پذیرش دانشجو، گزینش استاد،تدارک برنامه های درسی ،نحوه ارزشیابی تحصیلی و...... به صورت مستقل عمل نموده و سازمان هایی نظیر کمیسیون اعتبارات دانشگاهی (یو.جی .سی ) منحصرا از نقش پیشنهاد دهنده برخوردار می باشند.
2 اختلاف سطح و امکانات گروههای آموزشی :
اغلب گروههای آموزشی از جهت کادرآموزشی ، منابع مالی ، تجهیزات ،کتابخانه تخصصی و ساختمان در وضعیت نامناسبی قرار داشته و تنها معدودی از دانشگاهها از موقعیت بهتری برخوردار می باشند.
3- عدم وجودمرکزملی تائید و اعتباربخشی آموزشی :
اگرچه کمیته بررسی کمیسیون اعتبارات دانشگاهی به تعیین معیارها و استانداردهای آموزشی مبادرت می نماید ،با این وجود ارگان ملی خاصی عهده دار نظارت بر عملکرد اجرایی دانشگاه ها نبوده و مکانیسم نظارتی خاصی نیز وجود ندارد.
4 گسترش بی رویه دوره های آموزش عالی و ظرفیت پذیرش دانشجو :
طی دهة گذشته دانشگاههای هند درایجاد و گسترش دوره های آموزشی علوم مختلف شتاب بی مورد به خرج داده و بدون فراهم آوری زیربنای لازم به تشکیل دوره های جدید ویا افزایش نرخ پذیرش دانشجو مبادرت نمودند. از این روی تضعیف دوره ها اثر چاره ناپذیری بر استانداردها و معیارهای آموزشی کشورگذارده است .چراکه از دانشجویانی که به اتمام دوره های آموزشی بدون امکانات زیربنایی نائل آمده اند، نمی توان انتظار داشت از شایستگی های برابر با آن دسته از دانشجویانی که از دانشگاههایی با امکانات بهتر فارغ التحصیل میگردند،برخوردار باشند. اگرچه مدرک هر دو مشابه است . طبعاً دانشجویانی که از آموزش بهتر برخوردار بوده اند، درگزینش شغل و در میدان عمل ،از وضعیت بهتری برخوردار می باشند. طبق اطلاعات بدست آمده، تعداد فارغ التحصیلان دانشگاههای هند در اغلب رشته های تحصیلی تا 4 برابر میزان مورد نیاز بازار کار است . در نتیجه بسیار عادی است اگر چنانچه شخصی با وجود برخورداری از مدرک کارشناسی ارشد در پستی بسیار پائین تر از سطح خود مشغول به کار شود. از سوی دیگر این مسئله سبب سوئ استفاده برخی ازکارفرمایان شده و به استخدام افرادی با مهارت و صلاحیت هایی بسیار بالاتر از درجه نیازمندی مبادرت می نمایند که این امرخود به تحقیر افراد برخوردار از تحصیلات عالیه منتهی می گردد.
5 فقدان سیاست ملی منسجم :
ازجمله مشکلات عمده نظام آموزشی هند می توان به عدم وجود نهاد یا سازمان خاص جهت برآورد میزان نیروی متخصص مورد نیاز بازار کار در سطوح مختلف و اتخاذ سیاست گذاری وبرنامه ریزی صحیح در این زمینه اشاره نمود. در نتیجه تعداد فارغ التحصیلان بسیار بیشتر از نیاز بازار کار بوده که این امر خود به عدم اشتغال و یا گرایش به اشتغال در سطوح پایین تر آموزشی منجر می گردد. این درحالیست که اتخاذ سیاست ملی منسجم در جهت تعیین لزوم یا عدم لزوم تشکیل و یا گسترش گروههای آموزشی مطابق با شناخت نیازهای متفاوت بازار کار ضروری بوده و به عدم رشد بی رویة دوره های آموزشی منتهی می گردد.
6- ناکافی بودن تسهیلات آموزشی
عم کفایت تسهیلات آموزشی در هندوستان، مانعی دیگر برای آموزش به شمار می رود. اغلب ایالات کشور از تعداد کافی مدرسه جهت سرویس دهی به کلیه کودکان واجد شرایط برخوردار نمی باشند. بعلاوه مدارس موجود نیز از امکانات اولّیه نظیر بهداشت و آب، محروم می باشند. در برخی ایالات نیز مشکل عدم وجود جای کافی با مشکل ازدیاد کودکان مدرسه ای به دلیل رشد سرسام آور جمعیت، توأم گردیده است. به عنوان مثال، طی سال 1993، ایالت آتارپرداش جهت ثبت نام از کلیه کودکان رده های سنی 6 الی 10 سال به 214000 مدرسة اضافی نیازمند بود. نیاز به مدارس اضافی به خاطر رشد جمعیت، همچنان پابرجاست. گفتنی است که در مقابل دولت هندوستان در عوض سرمایه گزاری جهت احداث مدارس بیشتر، به ارتقاء کیفت آموزشی می پردازد.
7- کمبود معلمین زن
عدم برخورداری از معلم زن به اندازة کافی، مانعی دیگر حوزه آموزش کشور محسوب می گردد. چرا که با افزایش تعداد معلمانِ زن در مدارس احتمال حضور دختران در مدارس، به مقدار متنابهی افزایش می یابد. این امر به ویژه در خصوص کشوری نظیر هندوستان که از تفاوت جنسی فاحش بروخوردار است مصداق بیشتری می یابد. در حال حاضر، معلمان زن کشور تنها 22 درصد از کل معلمان کشور را تشکیل می دهند (1992). این میزان نشان می دهد که تعداد محدودی از زنان هندی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هند اسرائیل ومناسبات استراتژیک ، معامله « فالکون »
پیشینه
مناسبات هند واسرائیل سابقه ای دیرینه دارد وبه روزهای اول استقلال این دو کشور دراواخرسال 1947 میلادی باز می گردد . جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند در سال 1950 ، اسراعیل را به رسمیت شناخت اما با عضویت این رژیم در سازمان ملل متحد مخالفت کرد ، این سیاست دوگانه هند دلایل خاص خود را در ارتباط با مسلمانان ودنیای عرب داشت وازطرف دیگر به موقعیت ممتاز اسرائیل نزد واشنگتن و لندن نظر داشت . نتیجه این سیاست دوگانه ، شکل گیری دو سیاست آشکار و پنهان در دهلی نو بود .
هند بعد از به رسمیت شناختن اسرائیل اجازه داد که این کشور کنسولگری خود را در بمبئی تأسیس کند ولی در توسعه مناسبات سیاسی از این حد جلوتر نرفت . یک علت مهم کنسولگری این سیاست ، دوستی شخصی جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند با جمال الناصر ، رئیس جمهور فقید مصر بود . اما رکود در مناسبات علنی باعث نشد که نوع دوم – توسعه پنهانی – توسعه نیابد . مناسبات پنهانی هند واسرائیل عمدتاً در سطح همکاری های نظامی وهسته ای بوده وتا سال 1992 که « ناراسیمها رائو » ، نخست وزیر اسبق هند این مناسبات را علنی کرد به صورت پنهان در حال توسعه بوده است .
به این ترتیب می توان مناسبات هند واسرائیل را از بعد تاریخی به آشکار در سطح سیاسی ودیپلماتیک وپنهان در سطح همکاری های نظامی – هسته ای تقسیم کرد . البته طرف هندی همواره تلاش کرده مناسبات با اسرائیل پنهان بماند و در صورت علنی شدن ، سعی کرده است از اهمیت آن این مناسبات تأکید داشته است . با این حال می توان سابقه نسبتاً روشنی از مناسبات هند واسرائیل درهر دو سطح آشکار و پنهان به دست آورد .
دیدگاه ها ونظریات
الف : مناسبات آشکار دیپلماتیک
چنان که اشاره شد در سال 1950 جواهر لعل نهرو اسرائیل را به رسمیت شناخت ، اما به دلیل ملاحظات هند نسبت به دنیای عرب و جهان اسلام این مناسبات تا سطح مبادله سفیر ارتقا نیافت . یک علت مهم رکود در مناسبات هند و اسرائیل ، موقعیت خاص هند به عنوان یک کشور عضو و بنیانگذار جنبش عدم تعهد بود . جنبش عدم تعهد در حقیقت تشکیلات سیاسی کشورهای در حال توسعه بود که می خواستند در مقابل قطب بندی مخرب قدرت جهانی بین دو بلوک شرق به رهبری اتحاد شوروی سابق وغرب به رهبری آمریکا ، راه سومی را در پیش بگیرند . جنبش عدم تعهد با اتخاذ چنین خطمشی ای به طور طبیعی در مقابل استعمار خارجی ونژاد پرست بود . بنابراین برای هند که خود را مؤثر ترین عضو جنبش عدم تعهد می دانست ، توسعه مناسبات در شکل آشکار آن می توانست بر اعتبار جهانی ومنطقه ای اش لطمه بزند .
دلیل اصلی این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی وبه مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی به مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در همین واقعیت ساده نهفته است ، هند از یک طرف به دلیل عضویت در جنبش عدم تعهد مجبور بوده در مناسبات فلسطینیان واسرائیل از فلسطینیان حمایت علنی بکند ، ولی از طرف دیگر منافع امنیتی ونظامی هند ، نوعی همکاری پنهانی با اسرائیل را به وجود آورده است .
در این بین نیاز هند به دریافت نفت وسوخت مطمئن از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از اهمیت بالایی در موضع گیری های دوگانه هند برخوردار بوده است . همچنین حضور حدود یک میلیون کارگر هندی در کشورهای عرب منطقه که بنا به یک برآورد سالانه حدود 6 میلیارد از دستمزد خود را به اقتصاد هند تزریق می کنند ، عامل مهم دیگری در ملاحظات هند در ارتباط با غنی نکردن مناسبات خود با اسرائیل بوده است . [ 1 ]
به ویژه آن که این برداشت وجود داشته است که در صورت علنی شدن کامل مناسبات هند و اسراییل ، این ادعای هند که طرفدار فلسطینیان است به شدت زیر سوال برود . این وضعیت تا سال 1992 ادامه یافت ولی در این سال به دلایل متفاوت تری ، هند اقدام به علنی کردن مناسبات سیاسی با اسراییل کرد . از جمله این دلایل میتوان به فروپاشی بلوک شرق و بر هم خوردن نظم بین الملل و کنفرانس صلح مادرید بین اعراب و اسراییل اشاره کرد . واقعیت آن است که هند تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی از متحدان نزدیک بلوک شرق بود . ان نزدیکی به خصوص از طرف حزب کنگره هند در دوره قدرت خانم ایندرا گاندی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود . سقوط اتحاد شوروی تاثیرات خاص خود را بر هند بر جای گذاشت . بدین معنا که از یک طرف باعث شد که حزب کنگره در مسیرنزول قدرت بیفتد و احزاب راست نظیر« بهاراتیا جاناتا» امکان رشد بیابند و از طرف دیگر هند را متوجه آسیب پذیری هایش ساخت و همین امر موجب گرایش هند به طرف اسراییل شد . یک تحلیلگر مسایل روابط هند و اسراییل همین موضوع را این چنین توضیح داده است :
« ... درسال 1992 تحولی جدید در روابط دو کشور ( هند واسرائیل ) به وجود آمد . سفارتخانه های دو طرف در تل آویو و دهلی نو آغاز به کار کرد . این دوره را باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
مقدمه: هند دارای یکی از قدیمیترین تمدنهای جهان است و تاریخ شکلگیری آن با تاریخ ایران و مهاجرت آریاها به مرکز آسیا مربوط میشود. در زمان سلطنت غزنویان در ایران، این کشور چندین بار توسط سلاطین این سلسله مورد حمله قرار گرفت و در قرون بعد یک دریانورد پرتغالی بنام واسکودوگاما پای اروپاییان را به هند باز نمود و بعدها به تدریج هلندیها، فرانسویها و انگلیسیها بر آن مسلط شدند.
هند در جنوب آسیا قرار دارد و مساحت آن 29/3 میلیون کیلومترمربع است. جمعیت آن 77/975 میلیون نفر و مردم آن از نژادهای سفید (آریایی) و سیاه (دراویدی) و زرد میباشند. در هند بنا به اقتضای اجتماعی و سیاسی به زبانهای متعددی تکلم میشود که تعداد زیادی از آنها زبان رسمی محسوب میشوند ولی مهمترین زبانهای رایج این کشور هندی، اردو و انگلیسی است.
بالغ بر 80 درصد مردم هند پیرو آیین هندو، 11 درصد مسلمان، 4/2 درصد مسیحی، حدود یک درصد سیک و 7/0 درصد بودایی و 5/4 درصد باقیمانده پیروان مذاهب دیگر میباشند.
کنیسای ماگن داوید در کلکته
نوع حکومت آن جمهوری متحده است که در سال 1947 از انگلیس استقلال یافت و در 30 اکتبر 1945 به عضویت سازمان ملل متحد درآمد و در عین حال عضویت خود را در سازمان کشورهای مشترک المنافع انگلیس نیز حفظ نمود.
دهلی نو پایتخت هند است و از شهرهای مهم آن میتوان به کلکته، بندر بمبئی و بندر مدرس اشاره نمود. هند را به نام جمهوری بهارات یا کشور هفتاد و دو ملت نیز میشناسند.
***
کنیسای شهر کُچی (Kochi) در جنوب هند از مناطق دیدنی برای گردشگران محسوب میشود. مناره آن در انتهای کوچهای به نام «یهودیان» قراردارد و سنگ فرش آن از کاشیهای رنگ آمیزی شده در چین میباشد، لوسترهای این کنیسا از شیشههای رنگارنگ اروپایی است و تومارهای تورات در جایگاه خاصی نگهداری میشود. شانزده زن و مرد سالخورده اعضای این کنیسا هستند. یکی از اعضای این کنیسا معتقد است با توجه به سیر صعودی مهاجرت جوانان، اعضای این کنیسا در ده سال آینده به صفر خواهد رسید.
تاریخ یهودیان هند قدمتی دو هزار ساله دارد. بر اساس روایات موجود، مهاجرت قوم یهود از زمان پادشاهی حضرت سلیمان آغاز شده است. اولین سند تاریخی در این ارتباط حدودا به سال یک هزار تقویم عبری(2760 ق.م) مربوط میشود. در کنار یهودیان سواحل مالابار در جنوب غربی هند، عدهای از یهودیان نیز در سواحل کنکان در جنوب بمبئی سکونت دارند که باقیمانده یهودیان پناهنده از کشور عربستان میباشند که کشتی آنها در سواحل کنکان پهلو گرفت. این گروه از یهودیان با حفظ سنتهای اصلی خود به اکثریت پیوستند و بدین ترتیب بزرگترین گروه یهودی را در هند پایه گذاری نمودند تا این حد که تعداد آنها در سال 1995 بالغ بر شش هزار تن بود. یهودیانی که آنها را به نام یهودیان بغدادی میشناسند اکثرا از قشر متوسط جامعه هستند و در جامعه بمبئی و کلکته و دیگر مستعمرات سابق انگلستان فعالیت چشمگیری دارند.
متاسفانه در سال های 1623-1543 میلادی در شهر گوآ - هند که زمانی مستعمره پرتغال بود بیش از یکصد یهودی پرتغالی پس از بازجویی سوزانده شدند.
از قرن نوزدهم به بعد گروههای مهاجر کوچکی از کشورهای عراق، ایران و سوریه اکثرا به صورت بازرگان در بمبئی و کلکته استقرار یافتند. در سال 1947، همزمان با استقلال هند در این کشور پنجاه هزار یهودی سکونت داشتند. اما در حال حاضر تعداد آنها حدود پنج هزار نفر میباشد. یکی از اعضای کنیسای شهر دهلی-هند میگوید مهاجرتها اکثرا دلایل اقتصادی و شخصی دارد. از دیدگاه او یهودیان در هند هیچگاه تحت تعقیب نبودهاند و جو ضدیت با آنها نیز حاکم نبوده است. بعضی خانوادهها هم به علت نگرانی از آینده فرزندان و احتمال عدم امکان ازدواج با همکیشان خود و به امید آیندهای بهتر از نظر شغلی مهاجرت نمودهاند.
یکی از زنان کنیسای شهر کچی که اخیرا همسرش را از دست داده و به نشان عزا لباس محلی خاص سفیدی به تن دارد میگوید: «در زمان گذشته یهودیان در این شهر زندگی آرامی داشتند و همگی در کنار یکدیگر در منطقهای یهودی نشین سکونت داشتند. ستارههای داوود روی بسیاری از پنجرهای منازل یادآور سکنه قبلی خود هستند. اما اکنون در اکثر این منازل دستفروشها به فروش اشیاء عتیقه به گردشگران مشغول هستند. اجداد من و همسرم حدود سال 1500 میلادی از اسپانیا به طرف سواحل جنوبی هند گریختند. در آن موقع در شهر کچی، یهودیانی ساکن بودند که پس از خرابی اورشلیم در قرن یکم میلادی به این شهر آمده بودند و به بازرگانی اشتغال داشتند. آنها به ما «خارجی » خطاب میکردند. پس از آن استفاده از لقب «سیاه» و «سفید» نیز رواج یافت، چرا که یهودیان تازه وارد پوست روشنتری داشتند».
تقسیم و جداسازی دو اجتماع سابق و فعلی در میان جامعه یهودیان بمبئی نیز وجود داشت. به نظر میآید یهودیان در این ناحیه از سدههای اولیه تاریخ عبری سکونت داشتهاند ولی هیچگونه ارتباطی با دنیای یهود خارج از محدوده خود نداشتند. تنها در قرن هجدهم میلادی یکی از دانشمندان یهود از وجود آنها اطلاع یافت و آنها را مجددا با سنن قدیم آشنا نمود. پس از آن یهودیان به شهر بندری بمبئی نقل مکان نموده و بسیاری از مردان یهود به ارتش هندی-انگلیسی پیوستند. در همان زمان اولین گروه از یهودیان بغدادی نیز وارد بمبئی شدند.
به نقل از یکی از ساکنین یهودی به نام «سلیمان صُوفِر» که ریاست یهودیان بغدادی را به عهده دارد، پیشینیان آنها در سال 1800 میلادی قبل از دستگیری در عراق به این ناحیه گریختهاند. به همین جهت زبان مادری این گروه از یهودیان عملا عربی است. هماهنگی میان انگلیسیها و یهودیان عراقی به سرعت آنها را جزء بازرگانان پرنفوذ نمود. در سال 1947 همزمان با خروج استعمارگران، یهودیان بغدادی هم این منطقه را ترک کردند. آنها به علت اینکه هند به سوی حکومت سوسیالیستی سوق مییافت برای خود و فرزندانشان آیندهای نمیدیدند. از دیدگاه سلیمان صوفر آنها گذشته غم انگیزی داشتهاند چرا که تعداد یهودیان بغدادی در 50 سال پیش بالغ بر 15 هزارنفر بود اما در حال حاضر تعداد آنها فقط یکصدوپنجاه نفر میباشد. در حال حاضر از مدرسهای که موقوفه یهودیان است زیاد استقبال میشود ولی اکثر دانش آموزان آن، مسلمانان نواحی مجاور هستند.
از دو هزار یهودی اروپایی که در جنگ جهانی دوم به هند گریخته بودند حتی یک نفر هم باقی نمانده است. هندیها مردمانی بسیار شکیبا و انعطاف پذیرهستند چرا که هندوها و مسلمانان این ناحیه به راحتی یهودیان را در کنار خود جای دادهاند و جو ضد یهودی در آن منطقه وجود ندارد. کودکان یهودی هیچگاه نگرانی از اعلام مذهب خود نداشتهاند. یکی از جامعه شناسان به این نکته اشاره دارد که گوناگونی فرهنگی در آداب و رسوم هندیها بسیار گسترده است. دلیل اصلی هم وجود نواحی مستقل و مختلف است. اینکه هر گروه اجتماعی با توجه به اعتقادات مذهبی خود، آداب خاصی اعم از نوع خوراک، پوشاک و غیره دارد، امکان پذیرش مهاجرین خارجی مثل یهودیان را سهلتر میکند. علاوه بر آن گروههای مختلف یهودی هم پیرو سنن خاص خود هستند. یهودیان بغدادی، مالابری و یا پارادسی از نظر رسوم با یکدیگر متفاوتند، حتی ازدواج گروههای مختلف با یکدیگر به ندرت صورت میگیرد. در حال حاضر حضور پنج هزار یهودی در بمبئی و در شهر نزدیک آن به نام «تانه» یهودیت را در هند زنده نگهداشته است. یکی از اعضای کنیسای «ماگن حسیدیم» در بمبئی میگوید با وجود اینکه هر ساله 8 تا 10 خانوار بار سفر میبندند، تعداد اعضای این انجمن ثابت میماند. در حال حاضر یهودیان زیادی که اصالتا هندی هستند در اسراییل سکونت دارند و تعداد آنها در هند حدود پنج هزار نفر است.