دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق هستی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

موضوع تحقیق:

هستی

مقدمه:

طبیعت وسرشت هستی که در آن ویا با تعبیری دقیقتر در جزئی از آن زندگی می کنیم وخود جزئی از آن هستیم،چنین است که خداوند آنرا بصورتی آفریده است که از لحاظ نوع وصورت ورنگ مختلف می باشد،بگذارید فرموده خدا در این باره بخوانیم: {أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ * وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ} [فاطر: 27- 28]

« مگر نمی بینید که خداوند از آسمان آب سود مند ی را می باراند وبا آن محصولات گوناگون ومیوه های رنگارنگ را به وجود می آورد؟ کوهها خطوط وجاده هائی است که برخی سفید برخی سیاه وپررنگ است وهریک از آنها به رنگهای مختلف وطرحهای متفاوتی است. انسانها وجنبندگان وچهارپایان نیز کاملاً دارای رنگهای مختلفی هستند ومتفاوتند،تنها بندگان دانا ودانشمندان،از خدا،ترس (آمیخته با تعظیم) دارند». اما این اختلافیکهخداوند بر آن توجه داده است اختلافی نیست که باعث درهم کوبیدن یکدیگر وتناقض وعداوت وخصومت باشد ،بلکه چنانکه بارها تکرار وتأکید کرده ایم اختلاف تنوع وتخصص ورنگارنگ بودن است به همین خاطر کلمه ( مختلف ألوانه) در پیش از یک سوره ویک مناسبت ودر قرآن تکرار شده است وحتی خداوند با صراحت تعارض وتضاد را در هستی نفی می نماید: {مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ..} [الملک : 3]

«یعنی در آفرینش وآفریده های خداوند مهربان،خلل وتضاد وعدم تناسبی نمی بینی». طبیعت حیات وزندگی هم بر حسب عوامل مؤثر ومتعدد از جمله زمان ومکان،مختلف ومتغیر است.

 

هستی، جهان و ابعاد

معمولاً هستی و زندگی را مرادف هم بکار میبرند. اگر گفته شود من هستم و یا آن موجود و یا جسم هست، مفهومی را که هستی در این جملات ارائه میدهد عین زندگیست. در حالیکه هدف گوینده در یک مورد "زندگی" و در مورد دیگر "موجودیت " است. این تداخل مفهوم تاحدیست که در اکثر زبانهای رسمی ملل متحد چون انگلیسی و فرانسوی که بدون شک زبانهای تکنولوژیک و فلسفی عصر نیز به شمار میروند، در هردو مورد کلمهء وی در فرانسوی و لایف در انگلیسی کاربرد دارند. کلمهء اکزیستانس که در هردو زبان، با تلفظ متفاوت ازهم بکار برده میشود، به مفهوم وجود است و وجود نمیتواند به تنهائی مفهوم زندگی را ارائه نماید.

زمانیکه میگیوئیم تابلو وجود دارد، این جمله مفهوم وجود مادی ـ فیزیکی تابلو را بیان میکند، نه مفهوم زنده بودن تابلو را. به همین دلیل، در زبان فارسی، مفهوم وجود تابلو به دوگونه بیان میشود. یا میگوئیم تابلو وجود دارد یا اینکه تابلو است اگر این است را هست بنویسیم اشتباه است.

در نتیجه میتوان گفت که در این مورد خاص، زبان فارسی غنی تر است تا زبانهای فرانسوی و انگلیسی.

یادآوری این مطلب، جستجوی برتری زبانی بر زبان دیگر نیست؛ زیرا کلمات بسیاری در زبانهای انگلیسی و فرانسوی با ارائهء مفاهیم خاصی، بخصوص در ساحهء تخنیک و تکنولوژی، وجود دارند که مرادف آنها را نمیتوان در زبان فارسی سراغ کرد. هدف از بیان این مطلب بکارگیری عام کلمهء هستی است که بدون تفکیک با وجود فیزیکی و زندگی داشتن مورد استعمال دارد.

برای توضیح مطلب مثالی را در مورد هستی خداوند در نظر میگیریم:

اگر گفته شود خداوند هست، این هست مبین حیات و وجود حداوند متعال است. اما اگر گفته شود خداوند زنده است، اشتباهء محض است و در هیچ زبانی خداوند زنده است گفته نمیشود. نتیجتاً صحت کلمهء هستی به جای زنده بودن درمورد خداوند مبین تفاوت مفاهیم هستی و زندگیست که ما حتی در زبان فارسی، باوجود این تفکیک، در موارد غیر از وجود خداوند کمتر به آن توجه نموده ایم.

موجودات فیزیکی زنده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

موجودات دارای اراده

موجودات فاقد اراده

تمام حیوانات فقاری و حشرات را میتوان در زمرهء موجودات زنده ای دارای اراده برشمرد. دلیل اینکه حیوانات دیگر غیر از انسان را در ردیف حیوانات فاقد اراده قرار میدهند آنست که این دسته از حیوانات، اعم از فقاری و حشرات، تابع احکام طبیعت اند و ارادهء آنها در چوکات آنچه طبیعت برای آنها مقرر داشته است محدود است.

برای روشن شدن موضوع باید دانست که اراده تابع تواناېی ها و استعدادهاست. استعداد امر ذاتیست و انکشاف استعداد و تواناېی ها امر اکتسابی.

ارادهء حیواناتی دارای ارادهء محدود، ذاتی ولی تابع احساس است؛ در حالیکه ارادهء انسانها تابع احساس و تفکر میباشد. این قدرت تفکر است که انسانها را به ارتکاب اعمال خلاف احکام طبیعی وامیدارد. قدرتیکه نمیتوان آنرا نزد سایر حیوانات جستجو نمود. به همینگونه نمیتوان ارادهء محدود آنها را انکار نمود.

در نظر بگیریم سگی را که برای شناخت و دستگیری مجرمین از آن کار میگیرند. این سگ، بنا به طبیعت ذاتی اش، با شخص و یا موادیکه شخص باخویش حمل میکند هیچگونه دلگرمی ای ندارد؛ مگر انسان او را طوری پروریده و خصوصیتی را به او بخشیده است که این سگ در برابر شخص و یا موادیکه شخص با خویش انتقال میدهد از خود عکس العمل نشان داده، پروسهء تعقیب و گرفتاری را سهولت میبخشد. یعنی پرورشی که سگ حاصل نموده است او را وادار میسازد تا در برابر شخص یا شئ مطلوب عکس العمل نشان دهد. این وادار شدن نتیجهء حکم اراده ایست که طبیعت به او نبخشیده است. اراده ایکه ناشی از احساس است نه از تفکر

اراده وتعقل نزد حیوانات ناشی از احساس و حواس آنهاست؛ در حالیکه اکثراً اراده و تعقل انسانی از داده های فکری استمداد میجوید.

عکس العمل فیل های سواحل اندړنیزیا و تایلند جند ساعت قبل از وقوع زلزله و حادثهء سونامی که صدها هزار قربانی گرفت، حیرت دانشمندان را برانگیخت و یاهم آنچه که در این اواخر دانشمندان چینائی در مورد عکس العمل مارها چند روز قبل از وقوع زلزله میگویند. اینها همه و همه دلایل وجود اراده در تبعیت از احساس نزد حیوانات اند. مهمتر از همه اینکه ارادهء آنها ناشی از تفکریکه به ارادهء انسانی خصوصیت و هویت میبخشد، نیست.

توانائی سگها را نمیتوان در تشخیص بو خلاصه کرد؛ بلکه باید حس دیگری غیر از حواس پنجگانه را در آنها جستجو کرد.

بو در حقیقت گازیست که هر موجود بنا به خواص فیزیکی و شیمیائی از خویش تولید مینماید. چند بوی مخصوص را اگر باهم مخلوط نمائیم، هر بوی خاص هویت خود را در هویت بوی مخلوط از دست داده و در نتیجه ما بوی دیگری را که از اختلاط گازات ناشی میشود، میشنویم و یا هم بوی شدیدتر سایر بوها را تحت تاثیر قرار میدهد. در اینجا لازم است پرسیده شود که سگها چگونه بوی خاصی را که در ترکیب سایر بو ها هویت خویش را از دست داده است تشخیص میدهند؟ مثلاً شخصی عطریات یا بوی تندی را استفاده مینماید که بوی وجودش را تحت تاٍیر قرار میدهد. پس سگها چگونه میتوانند بوی وجود انسانها و یا اشیای مطلوب را از لابلای بوهای فوق العاده تند تشخیص دهند؟

در پاسخ به این سؤال به یک ممکن میتوان اشاره کرد و آن صدور شعاع خاص از موجود و یا شئ خاص در تبعیت از بُعد ناشناخته ایست که مشام سگها در تشخیص آن نقش فوق العاده دارد و مشام انسانها فاقد آن توانائیست.

به هر حال این احساس است که منشای ارادهء حیوانات غیر از انسانهاست. احساسی که طبیعت برای آنها اعطا نموده است. در حالیکه نزد اسانها، برعلاوهء احساس، تفکر در ایجاد اراده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و اراده ای ناشی از تفکر مطلقاً انسانیست. یعنی، زمانیکه تنها انسانها را در ردیف حیوانات دارای اراده قرار میدهند و سایر حیوانلت را در ردیف حیوانات غیر ارادی، به ارادهء انسانی توجه شده است. ارده ایکه ناشی از تفکر است نه احساس و الی حیوانات در مجموع اعم از فقاری و حشرات تابع اراده های مختص به خویش اند.

موضوع دیگری را که در رابطه به موجودات زنده باید به آن توجه داشت، گذشت زمان بر آنهاست.



خرید و دانلود تحقیق هستی


تحقیق درباره: هستی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

موضوع تحقیق:

هستی

مقدمه:

طبیعت وسرشت هستی که در آن ویا با تعبیری دقیقتر در جزئی از آن زندگی می کنیم وخود جزئی از آن هستیم،چنین است که خداوند آنرا بصورتی آفریده است که از لحاظ نوع وصورت ورنگ مختلف می باشد،بگذارید فرموده خدا در این باره بخوانیم: {أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ * وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ} [فاطر: 27- 28]

« مگر نمی بینید که خداوند از آسمان آب سود مند ی را می باراند وبا آن محصولات گوناگون ومیوه های رنگارنگ را به وجود می آورد؟ کوهها خطوط وجاده هائی است که برخی سفید برخی سیاه وپررنگ است وهریک از آنها به رنگهای مختلف وطرحهای متفاوتی است. انسانها وجنبندگان وچهارپایان نیز کاملاً دارای رنگهای مختلفی هستند ومتفاوتند،تنها بندگان دانا ودانشمندان،از خدا،ترس (آمیخته با تعظیم) دارند». اما این اختلافیکهخداوند بر آن توجه داده است اختلافی نیست که باعث درهم کوبیدن یکدیگر وتناقض وعداوت وخصومت باشد ،بلکه چنانکه بارها تکرار وتأکید کرده ایم اختلاف تنوع وتخصص ورنگارنگ بودن است به همین خاطر کلمه ( مختلف ألوانه) در پیش از یک سوره ویک مناسبت ودر قرآن تکرار شده است وحتی خداوند با صراحت تعارض وتضاد را در هستی نفی می نماید: {مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ..} [الملک : 3]

«یعنی در آفرینش وآفریده های خداوند مهربان،خلل وتضاد وعدم تناسبی نمی بینی». طبیعت حیات وزندگی هم بر حسب عوامل مؤثر ومتعدد از جمله زمان ومکان،مختلف ومتغیر است.

 

هستی، جهان و ابعاد

معمولاً هستی و زندگی را مرادف هم بکار میبرند. اگر گفته شود من هستم و یا آن موجود و یا جسم هست، مفهومی را که هستی در این جملات ارائه میدهد عین زندگیست. در حالیکه هدف گوینده در یک مورد "زندگی" و در مورد دیگر "موجودیت " است. این تداخل مفهوم تاحدیست که در اکثر زبانهای رسمی ملل متحد چون انگلیسی و فرانسوی که بدون شک زبانهای تکنولوژیک و فلسفی عصر نیز به شمار میروند، در هردو مورد کلمهء وی در فرانسوی و لایف در انگلیسی کاربرد دارند. کلمهء اکزیستانس که در هردو زبان، با تلفظ متفاوت ازهم بکار برده میشود، به مفهوم وجود است و وجود نمیتواند به تنهائی مفهوم زندگی را ارائه نماید.

زمانیکه میگیوئیم تابلو وجود دارد، این جمله مفهوم وجود مادی ـ فیزیکی تابلو را بیان میکند، نه مفهوم زنده بودن تابلو را. به همین دلیل، در زبان فارسی، مفهوم وجود تابلو به دوگونه بیان میشود. یا میگوئیم تابلو وجود دارد یا اینکه تابلو است اگر این است را هست بنویسیم اشتباه است.

در نتیجه میتوان گفت که در این مورد خاص، زبان فارسی غنی تر است تا زبانهای فرانسوی و انگلیسی.

یادآوری این مطلب، جستجوی برتری زبانی بر زبان دیگر نیست؛ زیرا کلمات بسیاری در زبانهای انگلیسی و فرانسوی با ارائهء مفاهیم خاصی، بخصوص در ساحهء تخنیک و تکنولوژی، وجود دارند که مرادف آنها را نمیتوان در زبان فارسی سراغ کرد. هدف از بیان این مطلب بکارگیری عام کلمهء هستی است که بدون تفکیک با وجود فیزیکی و زندگی داشتن مورد استعمال دارد.

برای توضیح مطلب مثالی را در مورد هستی خداوند در نظر میگیریم:

اگر گفته شود خداوند هست، این هست مبین حیات و وجود حداوند متعال است. اما اگر گفته شود خداوند زنده است، اشتباهء محض است و در هیچ زبانی خداوند زنده است گفته نمیشود. نتیجتاً صحت کلمهء هستی به جای زنده بودن درمورد خداوند مبین تفاوت مفاهیم هستی و زندگیست که ما حتی در زبان فارسی، باوجود این تفکیک، در موارد غیر از وجود خداوند کمتر به آن توجه نموده ایم.

موجودات فیزیکی زنده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

موجودات دارای اراده

موجودات فاقد اراده

تمام حیوانات فقاری و حشرات را میتوان در زمرهء موجودات زنده ای دارای اراده برشمرد. دلیل اینکه حیوانات دیگر غیر از انسان را در ردیف حیوانات فاقد اراده قرار میدهند آنست که این دسته از حیوانات، اعم از فقاری و حشرات، تابع احکام طبیعت اند و ارادهء آنها در چوکات آنچه طبیعت برای آنها مقرر داشته است محدود است.

برای روشن شدن موضوع باید دانست که اراده تابع تواناېی ها و استعدادهاست. استعداد امر ذاتیست و انکشاف استعداد و تواناېی ها امر اکتسابی.

ارادهء حیواناتی دارای ارادهء محدود، ذاتی ولی تابع احساس است؛ در حالیکه ارادهء انسانها تابع احساس و تفکر میباشد. این قدرت تفکر است که انسانها را به ارتکاب اعمال خلاف احکام طبیعی وامیدارد. قدرتیکه نمیتوان آنرا نزد سایر حیوانات جستجو نمود. به همینگونه نمیتوان ارادهء محدود آنها را انکار نمود.

در نظر بگیریم سگی را که برای شناخت و دستگیری مجرمین از آن کار میگیرند. این سگ، بنا به طبیعت ذاتی اش، با شخص و یا موادیکه شخص باخویش حمل میکند هیچگونه دلگرمی ای ندارد؛ مگر انسان او را طوری پروریده و خصوصیتی را به او بخشیده است که این سگ در برابر شخص و یا موادیکه شخص با خویش انتقال میدهد از خود عکس العمل نشان داده، پروسهء تعقیب و گرفتاری را سهولت میبخشد. یعنی پرورشی که سگ حاصل نموده است او را وادار میسازد تا در برابر شخص یا شئ مطلوب عکس العمل نشان دهد. این وادار شدن نتیجهء حکم اراده ایست که طبیعت به او نبخشیده است. اراده ایکه ناشی از احساس است نه از تفکر

اراده وتعقل نزد حیوانات ناشی از احساس و حواس آنهاست؛ در حالیکه اکثراً اراده و تعقل انسانی از داده های فکری استمداد میجوید.

عکس العمل فیل های سواحل اندړنیزیا و تایلند جند ساعت قبل از وقوع زلزله و حادثهء سونامی که صدها هزار قربانی گرفت، حیرت دانشمندان را برانگیخت و یاهم آنچه که در این اواخر دانشمندان چینائی در مورد عکس العمل مارها چند روز قبل از وقوع زلزله میگویند. اینها همه و همه دلایل وجود اراده در تبعیت از احساس نزد حیوانات اند. مهمتر از همه اینکه ارادهء آنها ناشی از تفکریکه به ارادهء انسانی خصوصیت و هویت میبخشد، نیست.

توانائی سگها را نمیتوان در تشخیص بو خلاصه کرد؛ بلکه باید حس دیگری غیر از حواس پنجگانه را در آنها جستجو کرد.

بو در حقیقت گازیست که هر موجود بنا به خواص فیزیکی و شیمیائی از خویش تولید مینماید. چند بوی مخصوص را اگر باهم مخلوط نمائیم، هر بوی خاص هویت خود را در هویت بوی مخلوط از دست داده و در نتیجه ما بوی دیگری را که از اختلاط گازات ناشی میشود، میشنویم و یا هم بوی شدیدتر سایر بوها را تحت تاثیر قرار میدهد. در اینجا لازم است پرسیده شود که سگها چگونه بوی خاصی را که در ترکیب سایر بو ها هویت خویش را از دست داده است تشخیص میدهند؟ مثلاً شخصی عطریات یا بوی تندی را استفاده مینماید که بوی وجودش را تحت تاٍیر قرار میدهد. پس سگها چگونه میتوانند بوی وجود انسانها و یا اشیای مطلوب را از لابلای بوهای فوق العاده تند تشخیص دهند؟

در پاسخ به این سؤال به یک ممکن میتوان اشاره کرد و آن صدور شعاع خاص از موجود و یا شئ خاص در تبعیت از بُعد ناشناخته ایست که مشام سگها در تشخیص آن نقش فوق العاده دارد و مشام انسانها فاقد آن توانائیست.

به هر حال این احساس است که منشای ارادهء حیوانات غیر از انسانهاست. احساسی که طبیعت برای آنها اعطا نموده است. در حالیکه نزد اسانها، برعلاوهء احساس، تفکر در ایجاد اراده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و اراده ای ناشی از تفکر مطلقاً انسانیست. یعنی، زمانیکه تنها انسانها را در ردیف حیوانات دارای اراده قرار میدهند و سایر حیوانلت را در ردیف حیوانات غیر ارادی، به ارادهء انسانی توجه شده است. ارده ایکه ناشی از تفکر است نه احساس و الی حیوانات در مجموع اعم از فقاری و حشرات تابع اراده های مختص به خویش اند.

موضوع دیگری را که در رابطه به موجودات زنده باید به آن توجه داشت، گذشت زمان بر آنهاست.



خرید و دانلود تحقیق درباره: هستی


تحقیق/ هستی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

موضوع تحقیق:

هستی

مقدمه:

طبیعت وسرشت هستی که در آن ویا با تعبیری دقیقتر در جزئی از آن زندگی می کنیم وخود جزئی از آن هستیم،چنین است که خداوند آنرا بصورتی آفریده است که از لحاظ نوع وصورت ورنگ مختلف می باشد،بگذارید فرموده خدا در این باره بخوانیم: {أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ * وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ} [فاطر: 27- 28]

« مگر نمی بینید که خداوند از آسمان آب سود مند ی را می باراند وبا آن محصولات گوناگون ومیوه های رنگارنگ را به وجود می آورد؟ کوهها خطوط وجاده هائی است که برخی سفید برخی سیاه وپررنگ است وهریک از آنها به رنگهای مختلف وطرحهای متفاوتی است. انسانها وجنبندگان وچهارپایان نیز کاملاً دارای رنگهای مختلفی هستند ومتفاوتند،تنها بندگان دانا ودانشمندان،از خدا،ترس (آمیخته با تعظیم) دارند». اما این اختلافیکهخداوند بر آن توجه داده است اختلافی نیست که باعث درهم کوبیدن یکدیگر وتناقض وعداوت وخصومت باشد ،بلکه چنانکه بارها تکرار وتأکید کرده ایم اختلاف تنوع وتخصص ورنگارنگ بودن است به همین خاطر کلمه ( مختلف ألوانه) در پیش از یک سوره ویک مناسبت ودر قرآن تکرار شده است وحتی خداوند با صراحت تعارض وتضاد را در هستی نفی می نماید: {مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ..} [الملک : 3]

«یعنی در آفرینش وآفریده های خداوند مهربان،خلل وتضاد وعدم تناسبی نمی بینی». طبیعت حیات وزندگی هم بر حسب عوامل مؤثر ومتعدد از جمله زمان ومکان،مختلف ومتغیر است.

 

هستی، جهان و ابعاد

معمولاً هستی و زندگی را مرادف هم بکار میبرند. اگر گفته شود من هستم و یا آن موجود و یا جسم هست، مفهومی را که هستی در این جملات ارائه میدهد عین زندگیست. در حالیکه هدف گوینده در یک مورد "زندگی" و در مورد دیگر "موجودیت " است. این تداخل مفهوم تاحدیست که در اکثر زبانهای رسمی ملل متحد چون انگلیسی و فرانسوی که بدون شک زبانهای تکنولوژیک و فلسفی عصر نیز به شمار میروند، در هردو مورد کلمهء وی در فرانسوی و لایف در انگلیسی کاربرد دارند. کلمهء اکزیستانس که در هردو زبان، با تلفظ متفاوت ازهم بکار برده میشود، به مفهوم وجود است و وجود نمیتواند به تنهائی مفهوم زندگی را ارائه نماید.

زمانیکه میگیوئیم تابلو وجود دارد، این جمله مفهوم وجود مادی ـ فیزیکی تابلو را بیان میکند، نه مفهوم زنده بودن تابلو را. به همین دلیل، در زبان فارسی، مفهوم وجود تابلو به دوگونه بیان میشود. یا میگوئیم تابلو وجود دارد یا اینکه تابلو است اگر این است را هست بنویسیم اشتباه است.

در نتیجه میتوان گفت که در این مورد خاص، زبان فارسی غنی تر است تا زبانهای فرانسوی و انگلیسی.

یادآوری این مطلب، جستجوی برتری زبانی بر زبان دیگر نیست؛ زیرا کلمات بسیاری در زبانهای انگلیسی و فرانسوی با ارائهء مفاهیم خاصی، بخصوص در ساحهء تخنیک و تکنولوژی، وجود دارند که مرادف آنها را نمیتوان در زبان فارسی سراغ کرد. هدف از بیان این مطلب بکارگیری عام کلمهء هستی است که بدون تفکیک با وجود فیزیکی و زندگی داشتن مورد استعمال دارد.

برای توضیح مطلب مثالی را در مورد هستی خداوند در نظر میگیریم:

اگر گفته شود خداوند هست، این هست مبین حیات و وجود حداوند متعال است. اما اگر گفته شود خداوند زنده است، اشتباهء محض است و در هیچ زبانی خداوند زنده است گفته نمیشود. نتیجتاً صحت کلمهء هستی به جای زنده بودن درمورد خداوند مبین تفاوت مفاهیم هستی و زندگیست که ما حتی در زبان فارسی، باوجود این تفکیک، در موارد غیر از وجود خداوند کمتر به آن توجه نموده ایم.

موجودات فیزیکی زنده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

موجودات دارای اراده

موجودات فاقد اراده

تمام حیوانات فقاری و حشرات را میتوان در زمرهء موجودات زنده ای دارای اراده برشمرد. دلیل اینکه حیوانات دیگر غیر از انسان را در ردیف حیوانات فاقد اراده قرار میدهند آنست که این دسته از حیوانات، اعم از فقاری و حشرات، تابع احکام طبیعت اند و ارادهء آنها در چوکات آنچه طبیعت برای آنها مقرر داشته است محدود است.

برای روشن شدن موضوع باید دانست که اراده تابع تواناېی ها و استعدادهاست. استعداد امر ذاتیست و انکشاف استعداد و تواناېی ها امر اکتسابی.

ارادهء حیواناتی دارای ارادهء محدود، ذاتی ولی تابع احساس است؛ در حالیکه ارادهء انسانها تابع احساس و تفکر میباشد. این قدرت تفکر است که انسانها را به ارتکاب اعمال خلاف احکام طبیعی وامیدارد. قدرتیکه نمیتوان آنرا نزد سایر حیوانات جستجو نمود. به همینگونه نمیتوان ارادهء محدود آنها را انکار نمود.

در نظر بگیریم سگی را که برای شناخت و دستگیری مجرمین از آن کار میگیرند. این سگ، بنا به طبیعت ذاتی اش، با شخص و یا موادیکه شخص باخویش حمل میکند هیچگونه دلگرمی ای ندارد؛ مگر انسان او را طوری پروریده و خصوصیتی را به او بخشیده است که این سگ در برابر شخص و یا موادیکه شخص با خویش انتقال میدهد از خود عکس العمل نشان داده، پروسهء تعقیب و گرفتاری را سهولت میبخشد. یعنی پرورشی که سگ حاصل نموده است او را وادار میسازد تا در برابر شخص یا شئ مطلوب عکس العمل نشان دهد. این وادار شدن نتیجهء حکم اراده ایست که طبیعت به او نبخشیده است. اراده ایکه ناشی از احساس است نه از تفکر

اراده وتعقل نزد حیوانات ناشی از احساس و حواس آنهاست؛ در حالیکه اکثراً اراده و تعقل انسانی از داده های فکری استمداد میجوید.

عکس العمل فیل های سواحل اندړنیزیا و تایلند جند ساعت قبل از وقوع زلزله و حادثهء سونامی که صدها هزار قربانی گرفت، حیرت دانشمندان را برانگیخت و یاهم آنچه که در این اواخر دانشمندان چینائی در مورد عکس العمل مارها چند روز قبل از وقوع زلزله میگویند. اینها همه و همه دلایل وجود اراده در تبعیت از احساس نزد حیوانات اند. مهمتر از همه اینکه ارادهء آنها ناشی از تفکریکه به ارادهء انسانی خصوصیت و هویت میبخشد، نیست.

توانائی سگها را نمیتوان در تشخیص بو خلاصه کرد؛ بلکه باید حس دیگری غیر از حواس پنجگانه را در آنها جستجو کرد.

بو در حقیقت گازیست که هر موجود بنا به خواص فیزیکی و شیمیائی از خویش تولید مینماید. چند بوی مخصوص را اگر باهم مخلوط نمائیم، هر بوی خاص هویت خود را در هویت بوی مخلوط از دست داده و در نتیجه ما بوی دیگری را که از اختلاط گازات ناشی میشود، میشنویم و یا هم بوی شدیدتر سایر بوها را تحت تاثیر قرار میدهد. در اینجا لازم است پرسیده شود که سگها چگونه بوی خاصی را که در ترکیب سایر بو ها هویت خویش را از دست داده است تشخیص میدهند؟ مثلاً شخصی عطریات یا بوی تندی را استفاده مینماید که بوی وجودش را تحت تاٍیر قرار میدهد. پس سگها چگونه میتوانند بوی وجود انسانها و یا اشیای مطلوب را از لابلای بوهای فوق العاده تند تشخیص دهند؟

در پاسخ به این سؤال به یک ممکن میتوان اشاره کرد و آن صدور شعاع خاص از موجود و یا شئ خاص در تبعیت از بُعد ناشناخته ایست که مشام سگها در تشخیص آن نقش فوق العاده دارد و مشام انسانها فاقد آن توانائیست.

به هر حال این احساس است که منشای ارادهء حیوانات غیر از انسانهاست. احساسی که طبیعت برای آنها اعطا نموده است. در حالیکه نزد اسانها، برعلاوهء احساس، تفکر در ایجاد اراده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و اراده ای ناشی از تفکر مطلقاً انسانیست. یعنی، زمانیکه تنها انسانها را در ردیف حیوانات دارای اراده قرار میدهند و سایر حیوانلت را در ردیف حیوانات غیر ارادی، به ارادهء انسانی توجه شده است. ارده ایکه ناشی از تفکر است نه احساس و الی حیوانات در مجموع اعم از فقاری و حشرات تابع اراده های مختص به خویش اند.

موضوع دیگری را که در رابطه به موجودات زنده باید به آن توجه داشت، گذشت زمان بر آنهاست.



خرید و دانلود تحقیق/ هستی


تحقیق؛ هستی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

موضوع تحقیق:

هستی

مقدمه:

طبیعت وسرشت هستی که در آن ویا با تعبیری دقیقتر در جزئی از آن زندگی می کنیم وخود جزئی از آن هستیم،چنین است که خداوند آنرا بصورتی آفریده است که از لحاظ نوع وصورت ورنگ مختلف می باشد،بگذارید فرموده خدا در این باره بخوانیم: {أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ * وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ} [فاطر: 27- 28]

« مگر نمی بینید که خداوند از آسمان آب سود مند ی را می باراند وبا آن محصولات گوناگون ومیوه های رنگارنگ را به وجود می آورد؟ کوهها خطوط وجاده هائی است که برخی سفید برخی سیاه وپررنگ است وهریک از آنها به رنگهای مختلف وطرحهای متفاوتی است. انسانها وجنبندگان وچهارپایان نیز کاملاً دارای رنگهای مختلفی هستند ومتفاوتند،تنها بندگان دانا ودانشمندان،از خدا،ترس (آمیخته با تعظیم) دارند». اما این اختلافیکهخداوند بر آن توجه داده است اختلافی نیست که باعث درهم کوبیدن یکدیگر وتناقض وعداوت وخصومت باشد ،بلکه چنانکه بارها تکرار وتأکید کرده ایم اختلاف تنوع وتخصص ورنگارنگ بودن است به همین خاطر کلمه ( مختلف ألوانه) در پیش از یک سوره ویک مناسبت ودر قرآن تکرار شده است وحتی خداوند با صراحت تعارض وتضاد را در هستی نفی می نماید: {مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ..} [الملک : 3]

«یعنی در آفرینش وآفریده های خداوند مهربان،خلل وتضاد وعدم تناسبی نمی بینی». طبیعت حیات وزندگی هم بر حسب عوامل مؤثر ومتعدد از جمله زمان ومکان،مختلف ومتغیر است.

 

هستی، جهان و ابعاد

معمولاً هستی و زندگی را مرادف هم بکار میبرند. اگر گفته شود من هستم و یا آن موجود و یا جسم هست، مفهومی را که هستی در این جملات ارائه میدهد عین زندگیست. در حالیکه هدف گوینده در یک مورد "زندگی" و در مورد دیگر "موجودیت " است. این تداخل مفهوم تاحدیست که در اکثر زبانهای رسمی ملل متحد چون انگلیسی و فرانسوی که بدون شک زبانهای تکنولوژیک و فلسفی عصر نیز به شمار میروند، در هردو مورد کلمهء وی در فرانسوی و لایف در انگلیسی کاربرد دارند. کلمهء اکزیستانس که در هردو زبان، با تلفظ متفاوت ازهم بکار برده میشود، به مفهوم وجود است و وجود نمیتواند به تنهائی مفهوم زندگی را ارائه نماید.

زمانیکه میگیوئیم تابلو وجود دارد، این جمله مفهوم وجود مادی ـ فیزیکی تابلو را بیان میکند، نه مفهوم زنده بودن تابلو را. به همین دلیل، در زبان فارسی، مفهوم وجود تابلو به دوگونه بیان میشود. یا میگوئیم تابلو وجود دارد یا اینکه تابلو است اگر این است را هست بنویسیم اشتباه است.

در نتیجه میتوان گفت که در این مورد خاص، زبان فارسی غنی تر است تا زبانهای فرانسوی و انگلیسی.

یادآوری این مطلب، جستجوی برتری زبانی بر زبان دیگر نیست؛ زیرا کلمات بسیاری در زبانهای انگلیسی و فرانسوی با ارائهء مفاهیم خاصی، بخصوص در ساحهء تخنیک و تکنولوژی، وجود دارند که مرادف آنها را نمیتوان در زبان فارسی سراغ کرد. هدف از بیان این مطلب بکارگیری عام کلمهء هستی است که بدون تفکیک با وجود فیزیکی و زندگی داشتن مورد استعمال دارد.

برای توضیح مطلب مثالی را در مورد هستی خداوند در نظر میگیریم:

اگر گفته شود خداوند هست، این هست مبین حیات و وجود حداوند متعال است. اما اگر گفته شود خداوند زنده است، اشتباهء محض است و در هیچ زبانی خداوند زنده است گفته نمیشود. نتیجتاً صحت کلمهء هستی به جای زنده بودن درمورد خداوند مبین تفاوت مفاهیم هستی و زندگیست که ما حتی در زبان فارسی، باوجود این تفکیک، در موارد غیر از وجود خداوند کمتر به آن توجه نموده ایم.

موجودات فیزیکی زنده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

موجودات دارای اراده

موجودات فاقد اراده

تمام حیوانات فقاری و حشرات را میتوان در زمرهء موجودات زنده ای دارای اراده برشمرد. دلیل اینکه حیوانات دیگر غیر از انسان را در ردیف حیوانات فاقد اراده قرار میدهند آنست که این دسته از حیوانات، اعم از فقاری و حشرات، تابع احکام طبیعت اند و ارادهء آنها در چوکات آنچه طبیعت برای آنها مقرر داشته است محدود است.

برای روشن شدن موضوع باید دانست که اراده تابع تواناېی ها و استعدادهاست. استعداد امر ذاتیست و انکشاف استعداد و تواناېی ها امر اکتسابی.

ارادهء حیواناتی دارای ارادهء محدود، ذاتی ولی تابع احساس است؛ در حالیکه ارادهء انسانها تابع احساس و تفکر میباشد. این قدرت تفکر است که انسانها را به ارتکاب اعمال خلاف احکام طبیعی وامیدارد. قدرتیکه نمیتوان آنرا نزد سایر حیوانات جستجو نمود. به همینگونه نمیتوان ارادهء محدود آنها را انکار نمود.

در نظر بگیریم سگی را که برای شناخت و دستگیری مجرمین از آن کار میگیرند. این سگ، بنا به طبیعت ذاتی اش، با شخص و یا موادیکه شخص باخویش حمل میکند هیچگونه دلگرمی ای ندارد؛ مگر انسان او را طوری پروریده و خصوصیتی را به او بخشیده است که این سگ در برابر شخص و یا موادیکه شخص با خویش انتقال میدهد از خود عکس العمل نشان داده، پروسهء تعقیب و گرفتاری را سهولت میبخشد. یعنی پرورشی که سگ حاصل نموده است او را وادار میسازد تا در برابر شخص یا شئ مطلوب عکس العمل نشان دهد. این وادار شدن نتیجهء حکم اراده ایست که طبیعت به او نبخشیده است. اراده ایکه ناشی از احساس است نه از تفکر

اراده وتعقل نزد حیوانات ناشی از احساس و حواس آنهاست؛ در حالیکه اکثراً اراده و تعقل انسانی از داده های فکری استمداد میجوید.

عکس العمل فیل های سواحل اندړنیزیا و تایلند جند ساعت قبل از وقوع زلزله و حادثهء سونامی که صدها هزار قربانی گرفت، حیرت دانشمندان را برانگیخت و یاهم آنچه که در این اواخر دانشمندان چینائی در مورد عکس العمل مارها چند روز قبل از وقوع زلزله میگویند. اینها همه و همه دلایل وجود اراده در تبعیت از احساس نزد حیوانات اند. مهمتر از همه اینکه ارادهء آنها ناشی از تفکریکه به ارادهء انسانی خصوصیت و هویت میبخشد، نیست.

توانائی سگها را نمیتوان در تشخیص بو خلاصه کرد؛ بلکه باید حس دیگری غیر از حواس پنجگانه را در آنها جستجو کرد.

بو در حقیقت گازیست که هر موجود بنا به خواص فیزیکی و شیمیائی از خویش تولید مینماید. چند بوی مخصوص را اگر باهم مخلوط نمائیم، هر بوی خاص هویت خود را در هویت بوی مخلوط از دست داده و در نتیجه ما بوی دیگری را که از اختلاط گازات ناشی میشود، میشنویم و یا هم بوی شدیدتر سایر بوها را تحت تاثیر قرار میدهد. در اینجا لازم است پرسیده شود که سگها چگونه بوی خاصی را که در ترکیب سایر بو ها هویت خویش را از دست داده است تشخیص میدهند؟ مثلاً شخصی عطریات یا بوی تندی را استفاده مینماید که بوی وجودش را تحت تاٍیر قرار میدهد. پس سگها چگونه میتوانند بوی وجود انسانها و یا اشیای مطلوب را از لابلای بوهای فوق العاده تند تشخیص دهند؟

در پاسخ به این سؤال به یک ممکن میتوان اشاره کرد و آن صدور شعاع خاص از موجود و یا شئ خاص در تبعیت از بُعد ناشناخته ایست که مشام سگها در تشخیص آن نقش فوق العاده دارد و مشام انسانها فاقد آن توانائیست.

به هر حال این احساس است که منشای ارادهء حیوانات غیر از انسانهاست. احساسی که طبیعت برای آنها اعطا نموده است. در حالیکه نزد اسانها، برعلاوهء احساس، تفکر در ایجاد اراده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و اراده ای ناشی از تفکر مطلقاً انسانیست. یعنی، زمانیکه تنها انسانها را در ردیف حیوانات دارای اراده قرار میدهند و سایر حیوانلت را در ردیف حیوانات غیر ارادی، به ارادهء انسانی توجه شده است. ارده ایکه ناشی از تفکر است نه احساس و الی حیوانات در مجموع اعم از فقاری و حشرات تابع اراده های مختص به خویش اند.

موضوع دیگری را که در رابطه به موجودات زنده باید به آن توجه داشت، گذشت زمان بر آنهاست.



خرید و دانلود تحقیق؛ هستی


تحقیق درمورد هستی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

موضوع تحقیق:

هستی

مقدمه:

طبیعت وسرشت هستی که در آن ویا با تعبیری دقیقتر در جزئی از آن زندگی می کنیم وخود جزئی از آن هستیم،چنین است که خداوند آنرا بصورتی آفریده است که از لحاظ نوع وصورت ورنگ مختلف می باشد،بگذارید فرموده خدا در این باره بخوانیم: {أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ * وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ} [فاطر: 27- 28]

« مگر نمی بینید که خداوند از آسمان آب سود مند ی را می باراند وبا آن محصولات گوناگون ومیوه های رنگارنگ را به وجود می آورد؟ کوهها خطوط وجاده هائی است که برخی سفید برخی سیاه وپررنگ است وهریک از آنها به رنگهای مختلف وطرحهای متفاوتی است. انسانها وجنبندگان وچهارپایان نیز کاملاً دارای رنگهای مختلفی هستند ومتفاوتند،تنها بندگان دانا ودانشمندان،از خدا،ترس (آمیخته با تعظیم) دارند». اما این اختلافیکهخداوند بر آن توجه داده است اختلافی نیست که باعث درهم کوبیدن یکدیگر وتناقض وعداوت وخصومت باشد ،بلکه چنانکه بارها تکرار وتأکید کرده ایم اختلاف تنوع وتخصص ورنگارنگ بودن است به همین خاطر کلمه ( مختلف ألوانه) در پیش از یک سوره ویک مناسبت ودر قرآن تکرار شده است وحتی خداوند با صراحت تعارض وتضاد را در هستی نفی می نماید: {مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ..} [الملک : 3]

«یعنی در آفرینش وآفریده های خداوند مهربان،خلل وتضاد وعدم تناسبی نمی بینی». طبیعت حیات وزندگی هم بر حسب عوامل مؤثر ومتعدد از جمله زمان ومکان،مختلف ومتغیر است.

 

هستی، جهان و ابعاد

معمولاً هستی و زندگی را مرادف هم بکار میبرند. اگر گفته شود من هستم و یا آن موجود و یا جسم هست، مفهومی را که هستی در این جملات ارائه میدهد عین زندگیست. در حالیکه هدف گوینده در یک مورد "زندگی" و در مورد دیگر "موجودیت " است. این تداخل مفهوم تاحدیست که در اکثر زبانهای رسمی ملل متحد چون انگلیسی و فرانسوی که بدون شک زبانهای تکنولوژیک و فلسفی عصر نیز به شمار میروند، در هردو مورد کلمهء وی در فرانسوی و لایف در انگلیسی کاربرد دارند. کلمهء اکزیستانس که در هردو زبان، با تلفظ متفاوت ازهم بکار برده میشود، به مفهوم وجود است و وجود نمیتواند به تنهائی مفهوم زندگی را ارائه نماید.

زمانیکه میگیوئیم تابلو وجود دارد، این جمله مفهوم وجود مادی ـ فیزیکی تابلو را بیان میکند، نه مفهوم زنده بودن تابلو را. به همین دلیل، در زبان فارسی، مفهوم وجود تابلو به دوگونه بیان میشود. یا میگوئیم تابلو وجود دارد یا اینکه تابلو است اگر این است را هست بنویسیم اشتباه است.

در نتیجه میتوان گفت که در این مورد خاص، زبان فارسی غنی تر است تا زبانهای فرانسوی و انگلیسی.

یادآوری این مطلب، جستجوی برتری زبانی بر زبان دیگر نیست؛ زیرا کلمات بسیاری در زبانهای انگلیسی و فرانسوی با ارائهء مفاهیم خاصی، بخصوص در ساحهء تخنیک و تکنولوژی، وجود دارند که مرادف آنها را نمیتوان در زبان فارسی سراغ کرد. هدف از بیان این مطلب بکارگیری عام کلمهء هستی است که بدون تفکیک با وجود فیزیکی و زندگی داشتن مورد استعمال دارد.

برای توضیح مطلب مثالی را در مورد هستی خداوند در نظر میگیریم:

اگر گفته شود خداوند هست، این هست مبین حیات و وجود حداوند متعال است. اما اگر گفته شود خداوند زنده است، اشتباهء محض است و در هیچ زبانی خداوند زنده است گفته نمیشود. نتیجتاً صحت کلمهء هستی به جای زنده بودن درمورد خداوند مبین تفاوت مفاهیم هستی و زندگیست که ما حتی در زبان فارسی، باوجود این تفکیک، در موارد غیر از وجود خداوند کمتر به آن توجه نموده ایم.

موجودات فیزیکی زنده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

موجودات دارای اراده

موجودات فاقد اراده

تمام حیوانات فقاری و حشرات را میتوان در زمرهء موجودات زنده ای دارای اراده برشمرد. دلیل اینکه حیوانات دیگر غیر از انسان را در ردیف حیوانات فاقد اراده قرار میدهند آنست که این دسته از حیوانات، اعم از فقاری و حشرات، تابع احکام طبیعت اند و ارادهء آنها در چوکات آنچه طبیعت برای آنها مقرر داشته است محدود است.

برای روشن شدن موضوع باید دانست که اراده تابع تواناېی ها و استعدادهاست. استعداد امر ذاتیست و انکشاف استعداد و تواناېی ها امر اکتسابی.

ارادهء حیواناتی دارای ارادهء محدود، ذاتی ولی تابع احساس است؛ در حالیکه ارادهء انسانها تابع احساس و تفکر میباشد. این قدرت تفکر است که انسانها را به ارتکاب اعمال خلاف احکام طبیعی وامیدارد. قدرتیکه نمیتوان آنرا نزد سایر حیوانات جستجو نمود. به همینگونه نمیتوان ارادهء محدود آنها را انکار نمود.

در نظر بگیریم سگی را که برای شناخت و دستگیری مجرمین از آن کار میگیرند. این سگ، بنا به طبیعت ذاتی اش، با شخص و یا موادیکه شخص باخویش حمل میکند هیچگونه دلگرمی ای ندارد؛ مگر انسان او را طوری پروریده و خصوصیتی را به او بخشیده است که این سگ در برابر شخص و یا موادیکه شخص با خویش انتقال میدهد از خود عکس العمل نشان داده، پروسهء تعقیب و گرفتاری را سهولت میبخشد. یعنی پرورشی که سگ حاصل نموده است او را وادار میسازد تا در برابر شخص یا شئ مطلوب عکس العمل نشان دهد. این وادار شدن نتیجهء حکم اراده ایست که طبیعت به او نبخشیده است. اراده ایکه ناشی از احساس است نه از تفکر

اراده وتعقل نزد حیوانات ناشی از احساس و حواس آنهاست؛ در حالیکه اکثراً اراده و تعقل انسانی از داده های فکری استمداد میجوید.

عکس العمل فیل های سواحل اندړنیزیا و تایلند جند ساعت قبل از وقوع زلزله و حادثهء سونامی که صدها هزار قربانی گرفت، حیرت دانشمندان را برانگیخت و یاهم آنچه که در این اواخر دانشمندان چینائی در مورد عکس العمل مارها چند روز قبل از وقوع زلزله میگویند. اینها همه و همه دلایل وجود اراده در تبعیت از احساس نزد حیوانات اند. مهمتر از همه اینکه ارادهء آنها ناشی از تفکریکه به ارادهء انسانی خصوصیت و هویت میبخشد، نیست.

توانائی سگها را نمیتوان در تشخیص بو خلاصه کرد؛ بلکه باید حس دیگری غیر از حواس پنجگانه را در آنها جستجو کرد.

بو در حقیقت گازیست که هر موجود بنا به خواص فیزیکی و شیمیائی از خویش تولید مینماید. چند بوی مخصوص را اگر باهم مخلوط نمائیم، هر بوی خاص هویت خود را در هویت بوی مخلوط از دست داده و در نتیجه ما بوی دیگری را که از اختلاط گازات ناشی میشود، میشنویم و یا هم بوی شدیدتر سایر بوها را تحت تاثیر قرار میدهد. در اینجا لازم است پرسیده شود که سگها چگونه بوی خاصی را که در ترکیب سایر بو ها هویت خویش را از دست داده است تشخیص میدهند؟ مثلاً شخصی عطریات یا بوی تندی را استفاده مینماید که بوی وجودش را تحت تاٍیر قرار میدهد. پس سگها چگونه میتوانند بوی وجود انسانها و یا اشیای مطلوب را از لابلای بوهای فوق العاده تند تشخیص دهند؟

در پاسخ به این سؤال به یک ممکن میتوان اشاره کرد و آن صدور شعاع خاص از موجود و یا شئ خاص در تبعیت از بُعد ناشناخته ایست که مشام سگها در تشخیص آن نقش فوق العاده دارد و مشام انسانها فاقد آن توانائیست.

به هر حال این احساس است که منشای ارادهء حیوانات غیر از انسانهاست. احساسی که طبیعت برای آنها اعطا نموده است. در حالیکه نزد اسانها، برعلاوهء احساس، تفکر در ایجاد اراده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و اراده ای ناشی از تفکر مطلقاً انسانیست. یعنی، زمانیکه تنها انسانها را در ردیف حیوانات دارای اراده قرار میدهند و سایر حیوانلت را در ردیف حیوانات غیر ارادی، به ارادهء انسانی توجه شده است. ارده ایکه ناشی از تفکر است نه احساس و الی حیوانات در مجموع اعم از فقاری و حشرات تابع اراده های مختص به خویش اند.

موضوع دیگری را که در رابطه به موجودات زنده باید به آن توجه داشت، گذشت زمان بر آنهاست.



خرید و دانلود تحقیق درمورد هستی