لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بنام خدا
هزینه ها در اصطلاح توسط گروهی از چیزهای ساخته شده، به کار گرفته شده یا پردازش شده در یک زمان مشخص بوجود می ایند؛ هزینه ها در برخی اوقات مربوط به فراهم سازی سطوح کاری اند؛ یک مثال خوب از هزینه های مربوط به فراهم سازی سطوح کاری، سرمایه است که صرف راه اندازی یا تعمیر یک اتومبیل میشود؛ گهگاه راهاندازی یک اتومببیل ممکن است با توجه به قطعات مختلف به کار رفته در آن به حدود 900 دلار برسد؛ اگر هر بخشی در طی یک روز راه اندازی شود و هزینه ای معادل "900 دلار" مفروض داشته باشد، بنابراین در دو روز به حد 1800 دلار خواهد رسید. نخستین مرحله کاری بالغ بر 3000 قطعه نوع A به وجود میاورد؛ مرحله دوم هم بالغ بر 600 قطعه نوع B تولید خواهد کرد؛ این کمییت ها به طور خاص احتیاج به تولید کالا با خدمات دارند زیرا یک شرکت با کمپانی دارای یک سیستم تولید لحظه ای است و در ازای ایجاد کالای بیشتر روند رو به رشد تولید را نشان میدهد. اگر از پایه و مبتا هزینه های اجرایی را محاسبه کنیم، برای 36000 قطعه تقسیم شده حدودا 1800 دلار سرمایه لازم داریم ؛ به اصطلاح برای هر قطعه تقریبا 0.3 دلار هزینه مصرف میشود؛ بر اساس این روش، اصل هزینه براورده شده برای قطعات نوع A حدود 1300 =0.3 × 3000 تعیین میگردد؛ بنابراین، سرمایه براورده شده برای 3000 قطعه نوعA با فرض اینکه هزینه اختصاصی برای هر کدام 0.3 باشد، به حدود 900 دلار میرسد و اگر 600 قطعه نوع B را داشته باشیم، برای هر قطعه اگر 1.5 دلار برآورده شود، چیزی در حدود 900 دلار میشود؛ برای اینکه هزینه های برآورده شده کاملا اقتصادی و منطقی باشند، بایستی رابطه اصولی میان راه اندازی ( نصب ) و کارکرد (اجرای ) دستگاه ها برقرار نمود؛ هزینه هایی که در اثر توسعه،تولید و آموزش برنامه های مختلف ایجاد میشود را در اصطلاح هزینه های تولید- پردازش میگویند؛ برای اینکه مفهوم سطح هزینه ها به طور واضح روشن شوند، به نظر میرسد که میبایست مثالی از سازمان مهندسی شرکت های باربری آورد؛ در عین حال روزانه حدودا 3 دستور العمل تغییر مهندسی در طول ماه کی (MAG ) صادر شدند که در اصطلاح ECOS نام داشتند؛ در میان این دستور العمل های ECOS 4موردR را ایجاد میکردند و تنها یک مورد S را تولید مینمود و هیچکدام نیز نقش تولید T را نداشتند؛ هزینه های مربوط به ECO را نزدیک به 7500 دلار تعیین کرده ایم ؛ ضمن اینکه در طول ماه می، شرکت حدودا 1000 واحد از کالای نوع R را تولید نموده و 1500 واحد کالای نوع s و در نهایت نیز 5000 واحد کالای نوع T را تولید میکند؛ اگر هزینه های مربوط به ECO برای هر واحد سطح به طور مجزا محاسبه نمائیم، کل هزینه ECO را نزدیک به 37500 دلار تخمین زدیم. البته با این فرض که نزدیک به 7500 عدد کالا با قیمت فرضی 5 دلار تولید شوند؛ با این تفاسیر هزینه ECO را نزدیک به 2500 دلار برای تولید کالای نوعT برآورد نمودیم که هیچ گونه دستورالعمل تغییر مهندسی را برای آن اعمال نکردیم ؛ هزینه های براورد شده برای سطوح تولید ∕ پردازش ECO را به ترتیب حدودا 30000 دلار برای کالای R و 7500 برای کالای نوع S میباشد؛ مقادیر به دست آمده تنها شامل کالاهای تولیدی S و R بودند و فرآیند تولید ماه جاری را تا زمان اتمام آن به شمار نمی آورتد؛ هزینه های ECO را برای تمام واحدهای S و R که در اینده تولید میشوند، دقیقا تخمین زده و در عین حال تاثیرات جانبیECOS ها را نیز مد نظر قرار دادیم؛ زیرا گهگداری طرحهای متفاوت ارائه شده ، ارزش و سود آوری بیشتری نسبت به هزینه هایECOS دارا بودند؛ لذا با انجام این سری عکس العمل های اختصاصی بیشتر به مفهوم (نظریه) چرخه حیات دست پیدا میکنیم؛ هزینه های ویژه در سطوح سازمانی برای اهداف به خصوصی غیر قابل درمان ( بهسازی ) در نظر گرفته میشوند که تداوم این هزینه ها توسط قابلیت های ابزاری تعیین میشوند؛ این گونه هزینه های مربوط به سطوح سازمانی، برای فعالیت ها و تولیدات و سرویس های مختلفی عمومیت پیدا میکند و معمولا هم جنبه اختیاری دارند؛ با این وجود هزینه های مربوط به سطوح سازمانی از لحاظ نظری به هیچ وجه برای تولیدات ( کالاهای ) صرف در نظر گرفته نمی شوند. در واقع شرکت ها آنها را برای کالاهای تولیدی و خدمات تبدیلی شان لحاظ میکنند که معمولا هزینه های مذکور دارای شاخه های فرعی میباشند. طبق نظر حسابداران مجرب و با سابقه اگر هزینه ها و قیمت ها با هیچگونه از تغییرات اعمال شده در سطوح تولید، فرقی نکنند، میتوان گفت که هزینه ها با قیمت های مذکور به حالت تثبیت شده در آمدند؛ در واقع فراهم سازی، تولید و پردازش در کنار هزینه های مربوط به سطوح سازمانی باعث ایجاد تغییر میشوند، در حالیکه هر کدام بنا بر دلایل و شرایط مختلفی باعث ایجاد تغییر در حجم تولید میشوند. بنابراین برای تغییر یک ارزیابی غلط از هزینه های تولید یا خدمات، بایستی هزینه ها را در سطحی بالاتر از حالت مرسوم جمع آوری نمود؛ زیرا هزینه های مربوط به سطوح فراهم سازی، تولید و پردازش دقیقا با واحد های تولید شده ارتباط دارند (مگر اینکه در سطوح مختلفی قرار داشته باشیم)؛ این هزنه ها را میتوان در سطح تولید با هم دیگر جمع نمود تا اینکه با تولیدات قبلی توسط فروشندگان کالا هماهنگ شوند؛ قیمت های سطوح سازمان بندی شده به یکدیگر ارتباط و وابستگی تولیدی ندارند، لذا آنها را فقط میبایست فقط از مجموع درآمد خالص قبلی تفریق نمود؛ تصویر شماره 3-4 چگونگی جمع شدن قیمت ها یا هزینه ها را در سطوح پردازش تولید و فراهم سازی (راه اندازی ) را نشان میدهد که هزینه های مذکور در محاسبه هزینه های تولیدی مجموع نقش مهمی دارند؛ هر هزینه تولیدی را میبایست در تعداد واحدهای فروخته شده ضرب نمود و سپس مقدار هزینه کالاهای فروخته شده را از درامدهای تولید کل تفریق نمود؛ به این وسیله سود یا منفعت خط تولید را براورده کرده و سپس کمبودها یا کاستی های موجود را بدست می آوریم؛ تمامی این محاسبات را برای هر خط تولید مجزا بایستی انجام داد و سپس آنها را با یکدیگر جمع کرد تا از این طریق درآمد یا ضرر تولید خالص را بدست آورد؛ اگر در آمد یا ضرر تولید خالص را از هزینه های پنهان سطوح سازمان بندی کسر کنیم به سود یا زیان شرکت برای ارزیابی مدیریت داخلی دست پیدا میکنیم؛ در این روش تفاوت های قدیمی ( مطابق آنچه در بخش سوم آورده شده است) میان هزینه های تولید و دوره کاری را بایستی نا دیده گرفت؛ این تجزیه و تحلیل ها آنالیزهای موشکافانه مدیریت داخلی شرکت برای سود و زیان تولید اهمیت زیادی دارند؛ در واقع انعکاس دقیقی از سرمایه گزاری های خارجی انجام شده ارائه میکند؛ زیرا تفاوت هزینه تولیدی پردازش برای الگوهای محاسباتی پذیرفته شده، مشخص نشده است؛ مدل نشان داده شده در شکل 3-4 هنوز بزای گزارشهای مالی خارجی مورد پذیرش نمی باشد ؛اطلاعات به دست آمده از شرکت های کارخانه ای باشد خط تولید را در شکل 6-4 ملاحظه میکند؛ تفاوت اطلاعات نتیجه شده مربوط به ضرب کردن هزینه ی سطوح تولید مختلف میباشد؛ قبل از اینکه برخی از هزینه هایی را که در سطوح سازمان، تولید، پردازش و راه اندازی ایجاد میشوند را تشخیص بدهیم، شرکت هزینه های اصلی کارخانه را 3 خط تولیدش بر حسب یک ساعت ماشینی (MH ) برآورد میکند؛ اصولا هر کالای تولیدی با خط تولیدی احتیاج به یک ساعت ماشینی دارد ولی مسئول ویژه نوع D حجم کمی داشته و در عین حال به خط فرمان مخصوصی احتیاج دارد؛ همانطوری که در بخش اول شکل 6-4 ملاحظه میکنید، اطلاعات مربوط به هزینه ها نشان میدهند که کالای نوع D یک تولید سودمند (مفید ) میباشد؛ سپس از آن آنالیز و بررسی این فعالیت ها، شرکت شروع به تبدیل و بهسازی هزینه ها در سطوح مختلف میکند؛ سپس هزینه های راه اندازی را بر پایه کالا های تولید شده برآورده میکند؛ جزئیات به خصوصی در بخش دوم شکل 6-4 نمایش داده شده اند که به طور دقیق ارقام سود و زیان محصول را ارائه میکند؛ با انجام آنالیزهای موشکافانه میتوان پی برد که برای تولید کالای نوع D، هزینه های اختصاصی داده شده بر نمی گردند یا در اصطلاح اقتصادی یا سودمند نیست؛ هزینه های قابل مشاهده یا ملموس نمی باشند، زیرا شرکت ها در انواع مختلفی از فعالیت ها حضور دارند و بالتبع این فعالیتها منابع سرمایه ای شرکت را مصرف می کنند؛ حسابداران از قدیم الایام روش های ویژه ای را برای محاسبه هزینه های معمله با تجارت به کار میبرند، به جای اینکه روی منبع هزینه تمرکز شود، دقیقا به هزینه های انجام شده توجه میکردند؛ با این وجود مدیران فعلی معتقدند که سیستم اجرائی معاملات سنتی دارای هزینه های جانبی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
سیستم ترخیص و هزینه یابی بیمار
در این سیستم سعی شده است تا وضعیت موجود سیستمهای ترخیص و هزینه یابی در بیمارستانهای سازمان تامین اجتماعی بررسی شود. و با قرار گرفتن در متن کار این واحد، امکان سنجی لازم بعمل آید تا سیستمی بهینه با کارآئی و توانایی های بالا ارائه گردد. در سیستم موجود بیمارستانهای تامین اجتماعی واحدی به نام حسابداری وجود دارد که در آن عملیات حسابداری یبمارستان، حسابداری بیماران، حسابداری پزشکان و عملیات ترخیص انجام می گیرد. به دلیل تفکیک کردن سیستمها در طرح جامع بیمارستانی در این مقوله فقط وضعیت موجود واحد ترخیص و هزینه یابی بیماران بررسی شده است.
اهداف سازمان و سیستم
هدف از ایجاد سیستم ترخیص و هزینه یابی بیماران کاهش عملیات دستی و نیز سرعت بخشیدن در کار است. آخرین مرحله از سرویس دهی به بیمار در بخش ترخیص صورت می گیرد. واحد حسابداری واحدی است که علمیاتی چون، حسابداری بیمارستان، حسابداری پزشکان، حسابداری بیماران و ترخیص و هزینه یابی در آن صورت میگیرد. به طور خلاصه در این سیستم برای بیماران برگه ای که حاوی اطلاعات هویتی آنهاست صادر می شود و ضمیمه پرونده می گردد. هدف کلی و نهایی این سیستم صدور برگه صورت حساب خدمات درمانی بیمار است. این واحد از تمام واحدهای دیگر بیمارستان اطلاعات می گیرد. صحت اطلاعات را مسئول ترخیص تایید می نماید. سپس با اعمال قانونها و تعرفه های درمانی و نیز محاسبات کامپیوتری هزینه نهایی درمان و سهم سازمان و سهم بیمار محاسبه می شود. استفاده از این سیستم همچنین در ارائه اطلاعات مدیریتی، مثل تعداد افراد ترخیص شده در بازه های زمانی مختلف بسیار مفید است.
وظایف اصلی سیستم
از وظایف کلی که در چهار چوب کار این واحد مشخص شده،ت رخیص و هزینه یابی بیمار است. در واقع ترخیص بیماران یک نوع چک کردن پرونده بیمار است، برای اطمینان از برداشتن برگه ترخیص از طرف پزشک و یا داشتن شرح عمل و غیره. در این واحد برگه ای کامپیوتری تحت عنوان بگره ترخیص صادر می شود که حاوی اطلاعاتی است که بیمار در بدو ورود به بیمارستان ارائه داده و نیز اطلاعاتی از بخشهای بستری بیمار و در انتها اطلاعاتی مربوط به وضعیت نهایی و تشخیص نهایی پزشک می باشد که تحت فرمی به نامه برگه ترخیص ایجاد می شود.این برگه در پرونده بیمار قرا رمیگیرد. سپس برگه صورت حساب برای بیمار صادر می شود تا هزینه های او به تفکیک و به صورت جزئی مشخص شود و در نهایت جمع کل هزینه ها، سهم سازمان و سهم بیمار مشخص میگردد. از وظایف دیگر این واحد گرفتن آمار از بیماران مرخص شده و نیز پرنمودن فرم بایگانی اطلاعات بیمار است.
صدور صورتحساب بیمار در اسرع وقت از طریق دریافت شماره پرونده
گزارش دقیق از وضعیت هزینه بیمار در هر لحظه
آمار حسابهای رادیولوژی، آزمایشگاه، داروخانه، وسایل مصرفی، فیزیوتراپی، کبالت تراپی و … در یک محدود زمانی
آمار بیماران ترخیص شده بیمه ای یا قراردادی به تفکیک نوع بیمه و قرارداد مربوطه
ایجاد قراردادهای جدید و تعریف هزینه های آنها
صدور صورتحساب بیماران قراردادی و بیمه ای براساس قرارداد آنها
آمار کلی بیماران
آمار پیش پرداخت های بیماران در یک محدوده زمانی
نگهداری تخفیفات اعطائی مدیریت بیمارستان و یا هریک از پزشکان به صورت حساب بیماران
سیستم حسابداری پزشک
حساب کامل هریک از پزشکان و تهیه فیش بانکی مربوطه در محدوده زمانی مورد نظر
سوبسید بیمارستان از حساب پزشکان یا یک پزشک خاص
مشخص نمودن تخفیفات اعطا شده توسط هریک از پزشکان
مشخص نمودن هزینه های تقبل شده توسط یک پزشک در قسمتهای رادیولوژی، آزمایشگاه و … و یا صدور صورتحساب برای بیمارانی که توسط پزشک از پرداخت معاف (NO CHARGE) شده اند
گزارشات درآمد یک پزشک در یک محدوده زمانی به تفکیک انواع بیماران (جراحی شده و یا ویزیت شده)
سیستم انبار
با استفاده از کامپیوتر مستقر در داروخانه عملیات ذیل انجام می شود:
ثبت و نگهداری اطلاعات کالاها
کد گذاری کالاها به صورت اتوماتیک براساس طبقه بندی کامل مورد نیاز بیمارستان
ثبت و نگهداری حواله ها، درخواست های خرید و رسیدهای انبار
گزارش تحویل کالاها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بنام خدا
هزینه ها در اصطلاح توسط گروهی از چیزهای ساخته شده، به کار گرفته شده یا پردازش شده در یک زمان مشخص بوجود می ایند؛ هزینه ها در برخی اوقات مربوط به فراهم سازی سطوح کاری اند؛ یک مثال خوب از هزینه های مربوط به فراهم سازی سطوح کاری، سرمایه است که صرف راه اندازی یا تعمیر یک اتومبیل میشود؛ گهگاه راهاندازی یک اتومببیل ممکن است با توجه به قطعات مختلف به کار رفته در آن به حدود 900 دلار برسد؛ اگر هر بخشی در طی یک روز راه اندازی شود و هزینه ای معادل "900 دلار" مفروض داشته باشد، بنابراین در دو روز به حد 1800 دلار خواهد رسید. نخستین مرحله کاری بالغ بر 3000 قطعه نوع A به وجود میاورد؛ مرحله دوم هم بالغ بر 600 قطعه نوع B تولید خواهد کرد؛ این کمییت ها به طور خاص احتیاج به تولید کالا با خدمات دارند زیرا یک شرکت با کمپانی دارای یک سیستم تولید لحظه ای است و در ازای ایجاد کالای بیشتر روند رو به رشد تولید را نشان میدهد. اگر از پایه و مبتا هزینه های اجرایی را محاسبه کنیم، برای 36000 قطعه تقسیم شده حدودا 1800 دلار سرمایه لازم داریم ؛ به اصطلاح برای هر قطعه تقریبا 0.3 دلار هزینه مصرف میشود؛ بر اساس این روش، اصل هزینه براورده شده برای قطعات نوع A حدود 1300 =0.3 × 3000 تعیین میگردد؛ بنابراین، سرمایه براورده شده برای 3000 قطعه نوعA با فرض اینکه هزینه اختصاصی برای هر کدام 0.3 باشد، به حدود 900 دلار میرسد و اگر 600 قطعه نوع B را داشته باشیم، برای هر قطعه اگر 1.5 دلار برآورده شود، چیزی در حدود 900 دلار میشود؛ برای اینکه هزینه های برآورده شده کاملا اقتصادی و منطقی باشند، بایستی رابطه اصولی میان راه اندازی ( نصب ) و کارکرد (اجرای ) دستگاه ها برقرار نمود؛ هزینه هایی که در اثر توسعه،تولید و آموزش برنامه های مختلف ایجاد میشود را در اصطلاح هزینه های تولید- پردازش میگویند؛ برای اینکه مفهوم سطح هزینه ها به طور واضح روشن شوند، به نظر میرسد که میبایست مثالی از سازمان مهندسی شرکت های باربری آورد؛ در عین حال روزانه حدودا 3 دستور العمل تغییر مهندسی در طول ماه کی (MAG ) صادر شدند که در اصطلاح ECOS نام داشتند؛ در میان این دستور العمل های ECOS 4موردR را ایجاد میکردند و تنها یک مورد S را تولید مینمود و هیچکدام نیز نقش تولید T را نداشتند؛ هزینه های مربوط به ECO را نزدیک به 7500 دلار تعیین کرده ایم ؛ ضمن اینکه در طول ماه می، شرکت حدودا 1000 واحد از کالای نوع R را تولید نموده و 1500 واحد کالای نوع s و در نهایت نیز 5000 واحد کالای نوع T را تولید میکند؛ اگر هزینه های مربوط به ECO برای هر واحد سطح به طور مجزا محاسبه نمائیم، کل هزینه ECO را نزدیک به 37500 دلار تخمین زدیم. البته با این فرض که نزدیک به 7500 عدد کالا با قیمت فرضی 5 دلار تولید شوند؛ با این تفاسیر هزینه ECO را نزدیک به 2500 دلار برای تولید کالای نوعT برآورد نمودیم که هیچ گونه دستورالعمل تغییر مهندسی را برای آن اعمال نکردیم ؛ هزینه های براورد شده برای سطوح تولید ∕ پردازش ECO را به ترتیب حدودا 30000 دلار برای کالای R و 7500 برای کالای نوع S میباشد؛ مقادیر به دست آمده تنها شامل کالاهای تولیدی S و R بودند و فرآیند تولید ماه جاری را تا زمان اتمام آن به شمار نمی آورتد؛ هزینه های ECO را برای تمام واحدهای S و R که در اینده تولید میشوند، دقیقا تخمین زده و در عین حال تاثیرات جانبیECOS ها را نیز مد نظر قرار دادیم؛ زیرا گهگداری طرحهای متفاوت ارائه شده ، ارزش و سود آوری بیشتری نسبت به هزینه هایECOS دارا بودند؛ لذا با انجام این سری عکس العمل های اختصاصی بیشتر به مفهوم (نظریه) چرخه حیات دست پیدا میکنیم؛ هزینه های ویژه در سطوح سازمانی برای اهداف به خصوصی غیر قابل درمان ( بهسازی ) در نظر گرفته میشوند که تداوم این هزینه ها توسط قابلیت های ابزاری تعیین میشوند؛ این گونه هزینه های مربوط به سطوح سازمانی، برای فعالیت ها و تولیدات و سرویس های مختلفی عمومیت پیدا میکند و معمولا هم جنبه اختیاری دارند؛ با این وجود هزینه های مربوط به سطوح سازمانی از لحاظ نظری به هیچ وجه برای تولیدات ( کالاهای ) صرف در نظر گرفته نمی شوند. در واقع شرکت ها آنها را برای کالاهای تولیدی و خدمات تبدیلی شان لحاظ میکنند که معمولا هزینه های مذکور دارای شاخه های فرعی میباشند. طبق نظر حسابداران مجرب و با سابقه اگر هزینه ها و قیمت ها با هیچگونه از تغییرات اعمال شده در سطوح تولید، فرقی نکنند، میتوان گفت که هزینه ها با قیمت های مذکور به حالت تثبیت شده در آمدند؛ در واقع فراهم سازی، تولید و پردازش در کنار هزینه های مربوط به سطوح سازمانی باعث ایجاد تغییر میشوند، در حالیکه هر کدام بنا بر دلایل و شرایط مختلفی باعث ایجاد تغییر در حجم تولید میشوند. بنابراین برای تغییر یک ارزیابی غلط از هزینه های تولید یا خدمات، بایستی هزینه ها را در سطحی بالاتر از حالت مرسوم جمع آوری نمود؛ زیرا هزینه های مربوط به سطوح فراهم سازی، تولید و پردازش دقیقا با واحد های تولید شده ارتباط دارند (مگر اینکه در سطوح مختلفی قرار داشته باشیم)؛ این هزنه ها را میتوان در سطح تولید با هم دیگر جمع نمود تا اینکه با تولیدات قبلی توسط فروشندگان کالا هماهنگ شوند؛ قیمت های سطوح سازمان بندی شده به یکدیگر ارتباط و وابستگی تولیدی ندارند، لذا آنها را فقط میبایست فقط از مجموع درآمد خالص قبلی تفریق نمود؛ تصویر شماره 3-4 چگونگی جمع شدن قیمت ها یا هزینه ها را در سطوح پردازش تولید و فراهم سازی (راه اندازی ) را نشان میدهد که هزینه های مذکور در محاسبه هزینه های تولیدی مجموع نقش مهمی دارند؛ هر هزینه تولیدی را میبایست در تعداد واحدهای فروخته شده ضرب نمود و سپس مقدار هزینه کالاهای فروخته شده را از درامدهای تولید کل تفریق نمود؛ به این وسیله سود یا منفعت خط تولید را براورده کرده و سپس کمبودها یا کاستی های موجود را بدست می آوریم؛ تمامی این محاسبات را برای هر خط تولید مجزا بایستی انجام داد و سپس آنها را با یکدیگر جمع کرد تا از این طریق درآمد یا ضرر تولید خالص را بدست آورد؛ اگر در آمد یا ضرر تولید خالص را از هزینه های پنهان سطوح سازمان بندی کسر کنیم به سود یا زیان شرکت برای ارزیابی مدیریت داخلی دست پیدا میکنیم؛ در این روش تفاوت های قدیمی ( مطابق آنچه در بخش سوم آورده شده است) میان هزینه های تولید و دوره کاری را بایستی نا دیده گرفت؛ این تجزیه و تحلیل ها آنالیزهای موشکافانه مدیریت داخلی شرکت برای سود و زیان تولید اهمیت زیادی دارند؛ در واقع انعکاس دقیقی از سرمایه گزاری های خارجی انجام شده ارائه میکند؛ زیرا تفاوت هزینه تولیدی پردازش برای الگوهای محاسباتی پذیرفته شده، مشخص نشده است؛ مدل نشان داده شده در شکل 3-4 هنوز بزای گزارشهای مالی خارجی مورد پذیرش نمی باشد ؛اطلاعات به دست آمده از شرکت های کارخانه ای باشد خط تولید را در شکل 6-4 ملاحظه میکند؛ تفاوت اطلاعات نتیجه شده مربوط به ضرب کردن هزینه ی سطوح تولید مختلف میباشد؛ قبل از اینکه برخی از هزینه هایی را که در سطوح سازمان، تولید، پردازش و راه اندازی ایجاد میشوند را تشخیص بدهیم، شرکت هزینه های اصلی کارخانه را 3 خط تولیدش بر حسب یک ساعت ماشینی (MH ) برآورد میکند؛ اصولا هر کالای تولیدی با خط تولیدی احتیاج به یک ساعت ماشینی دارد ولی مسئول ویژه نوع D حجم کمی داشته و در عین حال به خط فرمان مخصوصی احتیاج دارد؛ همانطوری که در بخش اول شکل 6-4 ملاحظه میکنید، اطلاعات مربوط به هزینه ها نشان میدهند که کالای نوع D یک تولید سودمند (مفید ) میباشد؛ سپس از آن آنالیز و بررسی این فعالیت ها، شرکت شروع به تبدیل و بهسازی هزینه ها در سطوح مختلف میکند؛ سپس هزینه های راه اندازی را بر پایه کالا های تولید شده برآورده میکند؛ جزئیات به خصوصی در بخش دوم شکل 6-4 نمایش داده شده اند که به طور دقیق ارقام سود و زیان محصول را ارائه میکند؛ با انجام آنالیزهای موشکافانه میتوان پی برد که برای تولید کالای نوع D، هزینه های اختصاصی داده شده بر نمی گردند یا در اصطلاح اقتصادی یا سودمند نیست؛ هزینه های قابل مشاهده یا ملموس نمی باشند، زیرا شرکت ها در انواع مختلفی از فعالیت ها حضور دارند و بالتبع این فعالیتها منابع سرمایه ای شرکت را مصرف می کنند؛ حسابداران از قدیم الایام روش های ویژه ای را برای محاسبه هزینه های معمله با تجارت به کار میبرند، به جای اینکه روی منبع هزینه تمرکز شود، دقیقا به هزینه های انجام شده توجه میکردند؛ با این وجود مدیران فعلی معتقدند که سیستم اجرائی معاملات سنتی دارای هزینه های جانبی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بنام خدا
هزینه ها در اصطلاح توسط گروهی از چیزهای ساخته شده، به کار گرفته شده یا پردازش شده در یک زمان مشخص بوجود می ایند؛ هزینه ها در برخی اوقات مربوط به فراهم سازی سطوح کاری اند؛ یک مثال خوب از هزینه های مربوط به فراهم سازی سطوح کاری، سرمایه است که صرف راه اندازی یا تعمیر یک اتومبیل میشود؛ گهگاه راهاندازی یک اتومببیل ممکن است با توجه به قطعات مختلف به کار رفته در آن به حدود 900 دلار برسد؛ اگر هر بخشی در طی یک روز راه اندازی شود و هزینه ای معادل "900 دلار" مفروض داشته باشد، بنابراین در دو روز به حد 1800 دلار خواهد رسید. نخستین مرحله کاری بالغ بر 3000 قطعه نوع A به وجود میاورد؛ مرحله دوم هم بالغ بر 600 قطعه نوع B تولید خواهد کرد؛ این کمییت ها به طور خاص احتیاج به تولید کالا با خدمات دارند زیرا یک شرکت با کمپانی دارای یک سیستم تولید لحظه ای است و در ازای ایجاد کالای بیشتر روند رو به رشد تولید را نشان میدهد. اگر از پایه و مبتا هزینه های اجرایی را محاسبه کنیم، برای 36000 قطعه تقسیم شده حدودا 1800 دلار سرمایه لازم داریم ؛ به اصطلاح برای هر قطعه تقریبا 0.3 دلار هزینه مصرف میشود؛ بر اساس این روش، اصل هزینه براورده شده برای قطعات نوع A حدود 1300 =0.3 × 3000 تعیین میگردد؛ بنابراین، سرمایه براورده شده برای 3000 قطعه نوعA با فرض اینکه هزینه اختصاصی برای هر کدام 0.3 باشد، به حدود 900 دلار میرسد و اگر 600 قطعه نوع B را داشته باشیم، برای هر قطعه اگر 1.5 دلار برآورده شود، چیزی در حدود 900 دلار میشود؛ برای اینکه هزینه های برآورده شده کاملا اقتصادی و منطقی باشند، بایستی رابطه اصولی میان راه اندازی ( نصب ) و کارکرد (اجرای ) دستگاه ها برقرار نمود؛ هزینه هایی که در اثر توسعه،تولید و آموزش برنامه های مختلف ایجاد میشود را در اصطلاح هزینه های تولید- پردازش میگویند؛ برای اینکه مفهوم سطح هزینه ها به طور واضح روشن شوند، به نظر میرسد که میبایست مثالی از سازمان مهندسی شرکت های باربری آورد؛ در عین حال روزانه حدودا 3 دستور العمل تغییر مهندسی در طول ماه کی (MAG ) صادر شدند که در اصطلاح ECOS نام داشتند؛ در میان این دستور العمل های ECOS 4موردR را ایجاد میکردند و تنها یک مورد S را تولید مینمود و هیچکدام نیز نقش تولید T را نداشتند؛ هزینه های مربوط به ECO را نزدیک به 7500 دلار تعیین کرده ایم ؛ ضمن اینکه در طول ماه می، شرکت حدودا 1000 واحد از کالای نوع R را تولید نموده و 1500 واحد کالای نوع s و در نهایت نیز 5000 واحد کالای نوع T را تولید میکند؛ اگر هزینه های مربوط به ECO برای هر واحد سطح به طور مجزا محاسبه نمائیم، کل هزینه ECO را نزدیک به 37500 دلار تخمین زدیم. البته با این فرض که نزدیک به 7500 عدد کالا با قیمت فرضی 5 دلار تولید شوند؛ با این تفاسیر هزینه ECO را نزدیک به 2500 دلار برای تولید کالای نوعT برآورد نمودیم که هیچ گونه دستورالعمل تغییر مهندسی را برای آن اعمال نکردیم ؛ هزینه های براورد شده برای سطوح تولید ∕ پردازش ECO را به ترتیب حدودا 30000 دلار برای کالای R و 7500 برای کالای نوع S میباشد؛ مقادیر به دست آمده تنها شامل کالاهای تولیدی S و R بودند و فرآیند تولید ماه جاری را تا زمان اتمام آن به شمار نمی آورتد؛ هزینه های ECO را برای تمام واحدهای S و R که در اینده تولید میشوند، دقیقا تخمین زده و در عین حال تاثیرات جانبیECOS ها را نیز مد نظر قرار دادیم؛ زیرا گهگداری طرحهای متفاوت ارائه شده ، ارزش و سود آوری بیشتری نسبت به هزینه هایECOS دارا بودند؛ لذا با انجام این سری عکس العمل های اختصاصی بیشتر به مفهوم (نظریه) چرخه حیات دست پیدا میکنیم؛ هزینه های ویژه در سطوح سازمانی برای اهداف به خصوصی غیر قابل درمان ( بهسازی ) در نظر گرفته میشوند که تداوم این هزینه ها توسط قابلیت های ابزاری تعیین میشوند؛ این گونه هزینه های مربوط به سطوح سازمانی، برای فعالیت ها و تولیدات و سرویس های مختلفی عمومیت پیدا میکند و معمولا هم جنبه اختیاری دارند؛ با این وجود هزینه های مربوط به سطوح سازمانی از لحاظ نظری به هیچ وجه برای تولیدات ( کالاهای ) صرف در نظر گرفته نمی شوند. در واقع شرکت ها آنها را برای کالاهای تولیدی و خدمات تبدیلی شان لحاظ میکنند که معمولا هزینه های مذکور دارای شاخه های فرعی میباشند. طبق نظر حسابداران مجرب و با سابقه اگر هزینه ها و قیمت ها با هیچگونه از تغییرات اعمال شده در سطوح تولید، فرقی نکنند، میتوان گفت که هزینه ها با قیمت های مذکور به حالت تثبیت شده در آمدند؛ در واقع فراهم سازی، تولید و پردازش در کنار هزینه های مربوط به سطوح سازمانی باعث ایجاد تغییر میشوند، در حالیکه هر کدام بنا بر دلایل و شرایط مختلفی باعث ایجاد تغییر در حجم تولید میشوند. بنابراین برای تغییر یک ارزیابی غلط از هزینه های تولید یا خدمات، بایستی هزینه ها را در سطحی بالاتر از حالت مرسوم جمع آوری نمود؛ زیرا هزینه های مربوط به سطوح فراهم سازی، تولید و پردازش دقیقا با واحد های تولید شده ارتباط دارند (مگر اینکه در سطوح مختلفی قرار داشته باشیم)؛ این هزنه ها را میتوان در سطح تولید با هم دیگر جمع نمود تا اینکه با تولیدات قبلی توسط فروشندگان کالا هماهنگ شوند؛ قیمت های سطوح سازمان بندی شده به یکدیگر ارتباط و وابستگی تولیدی ندارند، لذا آنها را فقط میبایست فقط از مجموع درآمد خالص قبلی تفریق نمود؛ تصویر شماره 3-4 چگونگی جمع شدن قیمت ها یا هزینه ها را در سطوح پردازش تولید و فراهم سازی (راه اندازی ) را نشان میدهد که هزینه های مذکور در محاسبه هزینه های تولیدی مجموع نقش مهمی دارند؛ هر هزینه تولیدی را میبایست در تعداد واحدهای فروخته شده ضرب نمود و سپس مقدار هزینه کالاهای فروخته شده را از درامدهای تولید کل تفریق نمود؛ به این وسیله سود یا منفعت خط تولید را براورده کرده و سپس کمبودها یا کاستی های موجود را بدست می آوریم؛ تمامی این محاسبات را برای هر خط تولید مجزا بایستی انجام داد و سپس آنها را با یکدیگر جمع کرد تا از این طریق درآمد یا ضرر تولید خالص را بدست آورد؛ اگر در آمد یا ضرر تولید خالص را از هزینه های پنهان سطوح سازمان بندی کسر کنیم به سود یا زیان شرکت برای ارزیابی مدیریت داخلی دست پیدا میکنیم؛ در این روش تفاوت های قدیمی ( مطابق آنچه در بخش سوم آورده شده است) میان هزینه های تولید و دوره کاری را بایستی نا دیده گرفت؛ این تجزیه و تحلیل ها آنالیزهای موشکافانه مدیریت داخلی شرکت برای سود و زیان تولید اهمیت زیادی دارند؛ در واقع انعکاس دقیقی از سرمایه گزاری های خارجی انجام شده ارائه میکند؛ زیرا تفاوت هزینه تولیدی پردازش برای الگوهای محاسباتی پذیرفته شده، مشخص نشده است؛ مدل نشان داده شده در شکل 3-4 هنوز بزای گزارشهای مالی خارجی مورد پذیرش نمی باشد ؛اطلاعات به دست آمده از شرکت های کارخانه ای باشد خط تولید را در شکل 6-4 ملاحظه میکند؛ تفاوت اطلاعات نتیجه شده مربوط به ضرب کردن هزینه ی سطوح تولید مختلف میباشد؛ قبل از اینکه برخی از هزینه هایی را که در سطوح سازمان، تولید، پردازش و راه اندازی ایجاد میشوند را تشخیص بدهیم، شرکت هزینه های اصلی کارخانه را 3 خط تولیدش بر حسب یک ساعت ماشینی (MH ) برآورد میکند؛ اصولا هر کالای تولیدی با خط تولیدی احتیاج به یک ساعت ماشینی دارد ولی مسئول ویژه نوع D حجم کمی داشته و در عین حال به خط فرمان مخصوصی احتیاج دارد؛ همانطوری که در بخش اول شکل 6-4 ملاحظه میکنید، اطلاعات مربوط به هزینه ها نشان میدهند که کالای نوع D یک تولید سودمند (مفید ) میباشد؛ سپس از آن آنالیز و بررسی این فعالیت ها، شرکت شروع به تبدیل و بهسازی هزینه ها در سطوح مختلف میکند؛ سپس هزینه های راه اندازی را بر پایه کالا های تولید شده برآورده میکند؛ جزئیات به خصوصی در بخش دوم شکل 6-4 نمایش داده شده اند که به طور دقیق ارقام سود و زیان محصول را ارائه میکند؛ با انجام آنالیزهای موشکافانه میتوان پی برد که برای تولید کالای نوع D، هزینه های اختصاصی داده شده بر نمی گردند یا در اصطلاح اقتصادی یا سودمند نیست؛ هزینه های قابل مشاهده یا ملموس نمی باشند، زیرا شرکت ها در انواع مختلفی از فعالیت ها حضور دارند و بالتبع این فعالیتها منابع سرمایه ای شرکت را مصرف می کنند؛ حسابداران از قدیم الایام روش های ویژه ای را برای محاسبه هزینه های معمله با تجارت به کار میبرند، به جای اینکه روی منبع هزینه تمرکز شود، دقیقا به هزینه های انجام شده توجه میکردند؛ با این وجود مدیران فعلی معتقدند که سیستم اجرائی معاملات سنتی دارای هزینه های جانبی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هزینه یابی بر مبنای فعالیت :
(ABC ) یک روش تخصیص هزینه ها به تولیدات و خدمات می باشد . آن معمولا بکار برده می شود بصورت یک ابزاری از برنامه ها و کنترل می شود . این ابزار ضروری است در طی بررسی هایی که بصورت ارزشی در یک بخش انجام می شود . این مفاهیم از ABC توسعه می یابد در یک بخش از یک کارخانه ای که در طی سالهای 1970 و 1980 در US انجام گرفت .
در طی این مدت موافقت می کنند وبا یک میزان کارخانه های ملی که بصورت ساده اکنون در CAMI شناخته شده اند . فراهم می کند فعالیت نقشی از مطالعات و اطلاعات شخصی را وقتی که می تواند بصورت یک فرمهای شناخته شده فعالیت کند در نرخ ارزشمند شرکت و بیرو روبرت کاپلان پیشنهاد کردند یک میزان از مدلهایی که توجه مفاهیم کنند به تعدادی از مفاهیمی که بصورت هنری منتشر کنند در مجله ها روارد باسینس که بر می گردد به سال 1988 .
کوپروکاپلاک توصیف کرده است روش ABC که حل می کرد مسائل را از طریق یک سیستم مدیریتی که به آن بها می داد از طریق سیستم مدیریت که بعلاوه این سیستم ارزشی که هستند اغلب قادرند تعیین کنند بدرستی قیمت واقعی را در تولیدات که ارزش پیدا می کند با ارزش خدمات در نتیجه مدیران می توانند تصمیم بگیرند که متکی شوند بطور ناصحیح یا نادرست باشد با جزئیات مخصوصی که ترکیب می شوند با نتیجه ای که می گیرند ماندن در یک حیطه دلخواه درصدی از ارزش را به بهایی تخصیص می دهد در ABC هویت آن را جستجو می کند که باعث می شود در نتیجه ارتباط پیدا می کند با موضوعات واقعی که برای بهای آن پیشنهاد می دهند یکبار از فعالیتهایی که بصورت ارزشی پیشنهاد داده می شود می تواند بهای آن را مشخص کند که این فعالیتها توزیع می کند بصورت وسیعی از محصولات که می تواند تولیدات بیشتری را بوجود آورد . توجه می کند به حوضجه هایی دیگری که با روشهای مختلف می توانند منجر شوند به قیمت آن یا شارژ کنند بهای بیشتری را برای محصولات بیشتر .
توصیف کردن جزئیات :
فعالیت قیمت گذاری ابتدا بطور دقیق توصیف شده در سال 1987 بصورت روبرت اسکاتلند و دبلیوبرانز در یک بخشی از کتاب حسابداری و مدیریت .
یک شاخه از مطالعات نتیجه می دهد از مشغلات آلورد در مدرسه هاروات که مشغول تدریس بود در سال 1987 آی اس بی ای 41-186 – 87584-0.
آنها نخستین پیشنهادات اصلی بودند در صنعت کارخانه هایی که افزایش پیدا می کردند بوسیله تکنولوژی و مهمترین محصولاتی که ارتباط داشت آماده می کند در دفتر قیمت گذاری برای مثال افزایش می دهند بصورت اهرماتیک که منجر می شود به کتابخانه که ارزش قیمت را که می تواند افزایش بدهد یا تنزل پیدا می کند ارزش آن در این دایره بعلاوه بها یا قیمت محاسبه می شود بطور دلخواه در یک توقبعی از درصدی که اجازه می دهند که ارزش آن کنترل شود هرگاه این درصد از بها افزایش پیدا می کند با تکنیکهای جدید می تواند بطور اشتباه آن را افزایش دهند زیرا قیمت دلخواه برابر نیست با تمام محصولاتی که فراهم می شود برای مثال یک محصولات ممکن است هزینه بیشتری برای ماشین داشته باشد ما محصول ×××× ما احساس می شود که میان این حوزه از قیمت گذاری و موادی که ممکن است در آن بکار رفته باشد یکسان باشد و ابزاری که برای تولید آن بکار برده می شود ناشناخته باقی بماند وقت یکسان در یک میدان از فعالیت درصد آن را برای تمام محصولات در نظر می گیرند در نتیجه می توان سهم محصولات یک مشترک بهای یکسانی داشته باشد که آسیب پذیرترین قیمت برای محصولات دیگر نیز می باشد .
مانند کارخانه های صنعتی که امور مالی این موسسات با محصولات گوناگونی می تواند در عرض کنار یک محصولات واقع شود چنین اشخاص با هزینه هایی که محاسبه می شود بزرگترین نشانه هایی که می پذیرد هزینه های جالبی را برای امور مالی موسسات که باید توضیع شوند براستی بین مشتریان و تولیداتی را که به آنها می دهند . فعالیتهای قیمت گذاری توسعه پیدا می کند بین برای کارخانه ها می تواند قبل از کاربرد ابزار آن انجام دهند آن را این توسعه پیدا می کند کاربردی از ABC در موسسه مالی که در حال حاضر ( حجم 3 در شماره 2 ) به وسیله دیچارد مساب دیوید کراورت و استوندر پیحشک نگاشته شده است آنها بودند همچنین کالاهای بعدی در سال 1991 که در ×××× -یکسان (دلیوم 4 شماره 1) آمده است . در حوزه آزمایشگاهی و مواد به آسانی ارتباط پیدا می کند با کالاهای واسطه ای که می توانند بدرستی مشکلاتی را در ارزش محصولات و قیمت آنها با کالاهای بدون واسطه ای پیش بیابد این محصولات با مشابه کالاهای دیگر که مشابه هستند نوعی از وزن را که نیاز به تخصیص دادن قیمتها بر این فرایندها است بکار برود این اندازه گیری از کاربرد سهم دادن فعالیتها به محصولات با کالاهای واسطه ای شناخته شده می باشد برای مثال قیمت این فعالیتها در بانگها تحویل می شود می تواند توصیف کند دیگر خدمات را برای اندازه گرفتن مدرکی منتقل می شوند و رد و بدل می شوند و اندازه گیری می شود در تعدادی از نوع پول که انتقال داده می شود .