لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
دپارتمان روانشناسی
بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).
(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)
پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی
ب : تحقیقات انجام شده
1ـ بررسی تحقیقات انجام شده در داخل ایران:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
اگر در خانواده دچار مشکل هستید، اگر در محیط کار آنچنان که باید و شاید موفق نیستید اگر برای جامعه خود یک شهروند مثبت و مفید نیستید. اگر در انتشار افکارتان، یا استفاده از حمایت های دیگران(همکاران، همکلاسی ها، خویشاوندان، همسایگان، دوستان و نزدیکان) خود کامیاب و برخوردار نیستید همه و همه ناشی از ضعف اعتماد به نفس است و بس! اعتماد به نفس یعنی اضافه شده، یعنی آرام شدن، یعنی پشتیبانی دیدن یعنی ترمیم و تکمیل گردیدن. فکرهای غلط، ترس و پرهیز از ارتباطات مثبت، اجتناب از گفت و گوهای منطقی، عاقلانه و در عین حال دوستانه و تنهایی، عامل استثنایی برای عدم موفقیت و شکست خوردن است. اعتماد به نفس کلید طلایی برای برخورداری از روابط سالم و لذتبخش خانوادگی و اجتماعی، اسباب رسیدن به موقعیت مناسب و درآمد و پس انداز مکفی و اساس دوست داشتن و برقراری ارتباطات سودمند و موثر است.
شما نیز می توانید برای رسیدن به خواسته ها و شرایط مطلوب دست به تغییر باور و ایجاد زمینه های روانی لازم برای تقویت اعتماد به نفس در خود بزنید. اصول اساسی اعتماد به نفس به شما می آموزد که چگونه نشاط را، اشتغال را، امنیت روانی و اجتماعی راه رهایی از مشکلات و خلاصی از ناملایمات را از خویش و نه از دیگران و نه از جامعه انتظار داشته باشید.
با عمل کردن به این اصول و اعتماد به نفس در شما تقویت شده و شهامت ابراز نظر در مقابل دیگران و جرات رد کردن اشتباه های منفی در وجودتان شکل می گیرد. با تقویت اعتماد به نفس تقویت مبانی جامعه پذیری و آداب شهروندی، قبول مسوولیت های پدر و مادر بودن، فرزند بودن، دانشجو بودن، شهروند بودن، همسایه بودن و … امکان پدیر خواهد بود.
از طرفی رهایی از محدودیت ها و ناتوانی های تحمیلی به انسان زمانی میسر خواهد شد که انسان خود بدین باور برسد که دارای توانمندی های درونی بسیار است. در حقیقت باید ارزش خویش را بشناسید و با اعتماد به نفس کامل برای رفع نواقص و حل مشکلات گام بردارید. همیشه به یاد داشته باشید«شما همانی هستید که تصمیم گرفتید بشوید»
تعریف اعتماد به نفس
«اعتماد به نفس عبارت است از احساس اطمینان نسبتی به خود، به عبارت دیگر اعتماد به نفس یک فرد به نحوه ی احساس او درباره ی«من» خویش بستگی دارد»
«شما در مورد خودتان چگونه فکر می کنید؟ آیا نظر مساعدی نسبت به خودتان دارید و به خودتان احترام می گذارید؟ اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت باشد در این صورت می توان گفت که شما از یک من قوی و ایده آن برخودار هستید اما اگر شما نظر مساعدی نسبت به خودتان ندارید و برای خودتان احترام قائل نمی شوید، می توان گفت که شما دارای من ضعیفی هستید. مع الوصف، باید گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعیتهای مختلف زندگی یکسان نیست و ممکن است که او در یک موقعیت خودش را خوب و قوی بیندازد ولی دیگری خودپنداری ضعیفی داشته باشد.
اما چیزی که ناصف آور است این است که اغلب ما معمولا بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه مان را بر روی نکته های ضعف هایمان متمرکز می کنیم و نه بر روی امتیازاتمان پس چاره کار چیست؟
نخستین قدم شما برای تقویت و بالا بودن اعتماد به نفس خود درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید. در مرحله ی بعدی باید از خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستید؟ یک دلیل آن شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد.
به این ترتیب اگر در این مقایسه شما خودتان را کمتر از دیگران بدانید مسلما خودپنداریتان رو به نقصان خواهد بود به طور کلی هنگامی که شما خودتان را با فرد دیگری مقایسه می کنید این فرد چه یم هنرمند باشد و چه یک ورزشکار و چه یک وکیل، یک پزشک، یک تاجر و یک دانشجو اگر آن فرد را در بعضی خصوصیتها بهتر از خودتان بدانید خودپنداری شما تضعیف خواهد شد اما جهت مقابله با این وضعیت و جهت مقابله با این که خودپنداری صحیح و مناسبی از خود داشته باشیم بهترین شیوه نگریستن به سایر افراد داشتن یک نگرش کلی است که در آن همه ی انسان ها با هم برابر در نظر گرفته شوند به عبارت بهتر به هنگام مقایسه خود با دیگران باید به این نکته توجه داشته باشید که هر انسانی درباره ی منابع مختلفی است هیچ کس یک مرد یا یک زن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
بیان مسئله:
فرایندهای شناختی ، احساسات ، انگیزه ها،برقراری روابط فنی مابین، شیوه زندگی، تصمیم گیریها و انتخابهای ما قویا" متأثر از چگونگی احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس است. عزت نفس بعنوان یکی از ویژگی های مهم شخصیت در موضوع اساسی یعنی ایجاد و حفظ روابط گروهی و حفظ ارزش شخصی تبلور می یابد، که موفقیت فرد در این زمینه ها بیانگرعزت نفس بالای وی می باشد. برخورداری از احساس ارزشمندی به منزله یک سرمایه و ارزش حیاتی و عاملی عمده در شکوفایی استعدادها و خلاقیتها و تبلور شخصیت می باشد . کمک به دانش آموزان در امر تقویت و بهبود عزت نفس نه تنها وظیفه اولیاء مدرسه و آموزشگاه می باشد، بلکه والدین و دیگر مسئولین تربیتی نیز مسئولیتی بس سنگین در این زمینه بر عهده دارند.
اندازه خانواده و ترتیب تولد وارتباط انهابا رشد فرزندان درپژوهشهای متعددی موردمطالعه قرارگرفته است ونظربسیاری ازمتفکران و اندیشمندان علم شخصیت رابه خود معطوف کرده است به موجب تحقیقات بسیاری از روانشناسان که ترتیب تولد را بررسی کرده اند نشان داده شده است که تعداد وسیعی از حالتها و تواناییهای شخصیتی به ترتیب تولدارتباط دارند واولین فردی که دراین زمینه نظریاتی را ارایه کردالفرد آدلر بود واو رابه حق میتوان پدرعلم نهضت جدید روانشناسی اجتماعی وپسیکو آنالیزدانست . آدلر انگیزه اصلی رفتار بشر را جستجوبرای قدرت می داند یکی از یافته های پراهمیت آدلر ، کیفیت قرارگاه کودک در خانواده و تاثیر آن بر روی رشد روانی و شخصیتی کودک است ودر واقع وضعی که کودک در آن رشد می کند قالبی است برای چگونگی موضع زندگی او که خیلی زود آن را در می یابد ،به بیان می آورد وکم و بیش در طول زندگی مورد تجدید نظر قرار می دهد .
در نظریه آلفرد آدلر ترتیب تولد اهمیت بسزایی دارد او شخصیت فرزندان اول و دوم وسوم یک خانواده را، نظر به کم و زیادی محبت و توجهی که به آ نها می شود ورقابت و حسادتی که به هم دارند ،متفاوت می داند. وی معتقد است به اینکه: فرزند اول بعد از به دنیا آمدن فرزند دوم خود را کمتر مورد محبت میبیند و ممکن است که احساس نا امنی کند و نسبت به اشخاص تنفرحاصل کند؛ فرزند دوم نیز صفت قابل توجهش جاه طلبی اش می باشد . او پیوسته سعی دارد که از فرزند اول پیشی بگیرد و تمایل داردبه سرکشی، و حسادت نیز در او دیده می شود. امابهتر از فرزندان اول و سوم سازگاری دارد کوچکترین فرزند معمولا بچه ای لوس و پر توقع است و بعد از فرزند دار شدن احتمال اینکه دچار روان نژندی شود بیشتر است .
ضرورت و اهمیت تحقیق :
به نظر می رسد ترتیب فرزندان نقش مهمی در عزت نفس والدین دارد و افراد با عزت نفس بالا بیشتر از افراد با عزت نفس پایین احساس اطمینان، خلاق بودن و ابراز وجود می نمایند. در اهمیت عزت نفس همین بس که رضایت ما از زندگی شدیدا" به احساسات ما در مورد میزان ارزش خویشتن بستگی دارد، به طوری که هرگاه خانواده ای احساس کنند عزت نفس شان در معرض خطر قرار گرفته است سعی میکنند تا با استفاده از انواع رفتارها احساس خودارزشمندی را حفظ کرده و از خود دفاع کنند.
روشن است که انجام هر تحقیق و در هر زمینه اهمیت و ضرورت خود را دارد ، مطالعه و تحقیق در زمینه ی عزت نفس و ترتیب تعداد ورزندان به ما می گوید و نشان می دهد که کسانی از لحاظ عزت نفس در حد بالایی هستند در آنان خلاقیت ، استقلال و احساس ارزشمندی بیشتری وجود دارد و کمتر تحت تأثیر و نفوذ عاول های محیطی قرار می گیرند و جامعه ای که افراد آن از عزت نفس بالا و احساس مسئولیت برخوردار باشند ، در مقابل فشارهای روانی ، تهدیدها و واقعیت ها ، مقاوم و پایدار خواهند بود ، به ما می گوید که عزت نفس برای فرزندان و برای همه و همهی اهمیت اساسی دارد و باید در ارتقاء آن کوشا باشیم .
اهداف تحقیق :
هدف اصلی تحقیق حاضر پی بردن به تاثیر ترتیب فرزندان بر میزان عزت نفس خانواده می باشد ما ضمن دستیابی به این هدف اساسی به اهداف فرعی دیگری نیز دست خواهیم یافت از جمله اینکه با توجه به نتایج بدست آمده بتوانیم، به خانواده ها و مربیان آموزشی خاطر نشان سازیم که احساسات بر افکار ارجحیت دارند و اینکه چگونه احساسات کودکان رفتار و افکار آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد و اینکه آنها به مسئولیت خطیرشان در برار کودکان آگاه شوند.
می خواهیم رابطه ی و تاثیر ترتیب فرزندان بر عزت نفس والدین و خانواده را بدانیم . به نظر می رسد که رابطه ی بین ترتیب فرزندان یک خانواده و عزت نفس یک رابطه ی دو طرفه باشد . یعنی از طرفی داشتن عزت نفس موجب بهبود و نظم فرزندان می گردد ، چرا که در باور داشتن خود و برداشت مثبت از خویشتن در یادگیری ، انگیزه برای بهداشت و نظم خانواده و . . . و از طرفی دیگر موفقیت های تحصیلی فرزندان در رسیدن به اوج در کار آموزش موجب افزایش عزت نفس والدین می شود . بسیاری از روانشناسان معتقدند که بین این دو متغیر ( عزت نفس و ترتیب فرزندان ) رابطه ی تنگاتنگی وجود دارد ، طوری که می توان با افزایش یا کاهش در یکی از آنها متغیر دیگر را نیز دستخوش تغییر داد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
چکیده
موضوعی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته عبارست است رابطه بین اعتماد به نفس و عملکرد دانشجویان دانشگاه آزاد ایذه می باشد ..
در این رابطه فرضیه های مورد نظر عبارتند از اینکه چه رابطه ای بین اعتماد به نفس و عملکرد دانشجویان. و فرضیه دوم عبارت است از اینکه بین دانشجویان پسر و دخترچه عملکردی در طول یک ترم گذشته داشته اند .
فرضیه سوم : این عملکرد تا چقدر در تحصیل و یا عدم تحصیل دانشجویان موثر است .
فرضیه چهارم : این رابطه اعتماد به نفس و عملکرد تا چقدر در روحیه دانشجویان پسر و چقدر در روحیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اید تاثیر گذاشته .
برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تجزیه و تحلیل واریانس دو راهه و استفاده از آزمونهای پسین با مقایسه های چند گانه استفاده شده است .
نتیجه بدست آمده از این تحقیق این است که بین اشتغال والدین در آموزش و پرورش و عملکرد تحصیلی فرزندان رابطه معنا دار وجود دارد .
لازم به ذکر است فرضیه ششم که عبارت است از بین دانش آموزان پسر دارای پدران شاغل فرهنگی و غیر فرهنگی از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد . این فرضیه تأیید نشده است
چون تحقیق انجام شده در مقطع متوسطه بوده لذا برای رسیدن به نتایج مشابه یا غیر آن پیشنهاد می شود که علاقمندان به این موضوع تحقیق را در مقاطع پایین تر مورد بررسی قرار دهند .
مقدمه
نشاط یک مفهوم جدید روان شناسی است که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است . تعریف مفهوم نشاط علی رغم آن که ساده به نظر می رسد، دشوار است . با وجود این بسیاری از روان شناسان براین عقیده اند که نشاط یک هیجان کنترل رفتارها و افکار اعتماد به نفس انتظار دانشجو از شکست یا پیروزی اعتماد به نفس نام دارد . اعتماد عقیده ای است مبنی بر اینکه فرد می تواند به طور موفقیت آمیزی یک رفتار دلخواه را در یک موقعیت خاص انجام دهد . همخوان ترین عامل مشخص که موفقیت سطح بالا را ازموفقیت سطح پایین در بازی تنیس متمایز می سازد ، اعتماد بازیکن می باشد . بازیکنان عالی رتبه به توانائی هایشان عقیده قوی دارند .
برای نمونه هنگامی که یک بازیکن افکار تدافعی یا منفی دارد معمولا موجب می شود که حرکاتش به سمت اندام قسمت پشتی (بیشتر وزن بر روی پای عقب قرار می گیرد) سوق پیدا کند و در راست ایستادن (عدم تعادل در ایستادن و به پشت خمیده شدن) دچار عدم توازن گردد. هنگام وقوع چنین اتفاقی ، بازیکن معمولا هیچ قدرتی برای ضربه زدن به توپ ندارد و بیشتر سعی می کند . از طریق زور بازوی خود هر کاری را انجام دهد .
اعتماد باعث رشد هیجانات و تفکر مثبت ، تسهیل تمرکز ، انتخاب اهداف چالش انگیز بیشتر ، پافشاری و تلاش ، تاثیر بر انتخاب زدن ضربه و نهایتا منجر به اعمال سریع روانشناختی می شود ، همچنین موجب می گردد که بازیکن واقع گراتر و خوش بین تر شود . بدیهی است که بین شایستگی فنی و اعتماد یک رابطه قوی وجود دارد . مثبت است که حاوی سه عنصر اساسی لذت ، خرسندی و رضایت از زندگی است (1). به تعبیر دقیق تر آدم با نشاط و شاد کسی است که اولاً تقریباً از تمام فعالیت های خود لذت می برد، ثانیاً در اکثر اوقات راضی و خرسند به نظر می رسد و ثالثاً از فرآیند زندگی خویش راضی است.
علاوه برآن، اخیراً نیز عنصر چهارمی به هیجان نشاط افزوده اند و آن عنصر فقدان اضطراب و افسردگی است.
بنابراین از این تعریف می توان نتیجه گرفت که آدم با نشاط معمولاً لبخند به لب دارد، دنیای درون آدم آرام است وکمتر یا به ندرت درگرداب هیجانات منفی)غم و غصه، دلهره، ناامیدی و بحران(گرفتار می شود.
آرجل و کروس لند ( 1987 ) بیان کرده اند که نشاط دارای سه شاخص عاطفه مثبت یا خوشی، احساس رضایت از زندگی و فقدان احساس منفی از نظر اضطراب و افسردگی است. به باور آرجل، فرد با نشاط نگرش مطلوب و رضایت از خود دارد، روابط اجتماعی متعادلی دارد، ازکینه و نفرت دوری می جوید و فرآیند زندگی خود را مثبت ارزیابی می کند از طرفی به اعتقاد جمعی از روان شناسان، مهم ترین ابزار انسان برای رسیدن به پیروزی و خوشبختی اعتماد به نفس است. عدم اعتماد به نفس یا احساس حقارت در تماس با دیگران خود را به صورت خجالت، شرمندگی، خودبینی اغراق آمیز و نیاز به خودنمایی وتمایل شدیدبه تمجید و تأکیددیگران بروز می دهد. با توجه به اهمیت شادی و نشاط درزندگی ما به طوری که بسیاری از روان شناسان اعتقاد دارند که با نشاط بودن یا به عبارتی سرزنده بودن بار روزانه ما را سبک می کند و از آن جا که بررسی هایی که پیرامون شادی و نشاط صورت گرفته است به مراتب کمتر از تحقیقاتی است که در زمینه اضطراب و افسردگی انجام شده است، در این پژوهش به بررسی میزان اعتماد به نفس و عملکرد آن در سال تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه و ارتباط آن با اعتماد به نفس پرداخته ایم.
علاقمندان به این موضوع تحقیق را در مقاطع پایین تر مورد بررسی قرار دهند .
بیان مسئله
در این تحقیق ، محقق در صدد است رابطه اعتماد به نفس و عملکرد تحصیلی دانشجویان شهرستان ایذه از طریق پرسش شوندگان مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار دهد و از روش اسناد ومدارک موجود مشخص نماید که بین دانشجویان دختر از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد .
از آنجایی که عوامل دخیل و موثر در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بسیار زیادند و به عوامل گوناگون در داخل نظام آموزشی و عوامل خارج از نظام آموزشی ( عوامل خانوادگی ) تقسیم می شوند که در مقدمه به بسیاری از پر اهمیت ترین آنها اشاره شده است از بین آن عوامل فراوان که بیش از همه دارای اهمیت بیشتری هستند انتخاب و مورد سوال قرار می گیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
1. Pope 2. Brook over 3. Marsh 4. Skalvik 5. Rubin 6. Hansford 7. Einar, M
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
1. Festinger 2. Frame of refrence
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و
1. Marugama 2. Pottebaum
عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).
1. Byrn 2. Shavelson
مدل علّی عمومی
(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)
پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی
ب : تحقیقات انجام شده
1ـ بررسی تحقیقات انجام شده در داخل ایران:
1ـ روحانی (1359) در پژوهش خود، رابطه خود پنداری و عوامل تشکیل دهنده آن (گرایش به مدرسه، گرایش به همسالان و خانواده) را با موفقیت تحصیلی مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق 240 دانش آموز سوم راهنمایی مرکب از 120 پسر و 120 دختر شرکت داشته اند که در یک آزمون خودپنداری شرکت نمودند و معدل کل سالانه آنها به عنوان معیاری برای میزان موفقیت تحصیلی استفاده شد. نتایج به وسیلة ضریب همبستگی پیرسون محاسبه و نشان داد که بین خودپنداری و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد و همبستگی به دست آمده برای گروه دختر و پسر متفاوت بود، و در مجموع برای گروه دختران میزان همبستگی بیشتری میان خودپنداری و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد.
2ـ نیسی (1364) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «اثرات عزت نفس بر عملکرد دانش آموزان دختر وپسر سال اول تا سوم دبیرستان» به این نتیجه دست یافت که افزایش وکاهش عزت نفس دانش آموزان دختروپسر باعث افزایش و کاهش عملکرد آن ها شده است و بین عزت نفس وعملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر همبستگی وجود دارد.
3ـ خیّر (1367) در تحقیق خود که درباره 439 نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی که به دو گروه موفق (212 نفر) و ناموفق( 227 نفر) تقسیم شده بودند، دریافت که بین خود پنداری که بین خودپنداری و گرایش شغلی دانش آموزان همبستگی معنی داری وجود دارد. بدین گونه که دانش آموزان ناموفق در تحصیل به دلیل عدم موفقیت یک خودپنداری منفی را در خود شکل می دهند واحتمالاً به همین دلیل شغلهای «پایین تر» را انتخاب می کنند.
4ـ پورشافعی (1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» 160 نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاهة عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با استفاده از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر 46/0 و برای دختران 49/0 بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال 01/0 نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.
5ـ بیابانگرد(1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال 70-69» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه 4،11و17 آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، 230 نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی 70-69 برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی و نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.
6ـ احسانی (1371) در پژوهشی که تحت عنوان «بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان» انجام داد، ملاحظه نمود که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. اما دانش آموزانی که سابقه مردودی داشتند از عزت نفس کمتری نسبت به دانش آموزانی که سابقه مردودی نداشتند، برخوردار بودند.
7ـ در تحقیقی، فلسفی نژاد (1371)، نتیجه گیری کرد که تأثیر عزت نفس در سازگاری با محیط کلاس بدون توجه به جنسیت آزمودنی ها از نظر آماری معنادار است. اما هیچ گونه اثر متقابل بین عزت نفس و جنسیت مشاهده نگردید. و درضمن تفاوت معناداری بین عزت نفس پسران و دختران مشاهده نشد.
8ـ پور الصنایع (1371)، به منظور بررسی و مقایسة رابطة عزت نفس دردانش آموزان دختر موفق و پیشرفت تحصیلی آنها در دو پایگاه اقتصادی بالا و پایین، پژوهشی را به انجام رساند و دریافت که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد.
9ـ بخشی (1372)، با تحقیقی که تحت عنوان «بررسی ارتباط بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر» به انجام رساند، نشان داد که بین نمرات عزت نفس و معدل درسی آزمودنی ها همبستگی در حد 2/0 وجود دارد.