فرمت فایل : ورد Word
( قابلیت ویرایش )
قسمتی از متن ورد .....
تعداد صفحات : 13 صفحه
اصلاح برای کیفیت و بازار پسندی کیفیت غذایی نخود به تفصیل در فصل 15(توسط ویلیامز و سینگ)بحث خواهد شد.
نخود به صورت دانه کامل ، لپه و آرد (که به صورتهای مختلف تهیه می شوند)مصرف می شود.
جهت آماده سازی نخود درغذاهای خانگی ، از عملیاتی همچون خیساندن،رویاندن گیاهچه ها،خمیرکردن،جوشاندن،سرخ کردن،برشته کردن و بخاردادن استفاده می شود.
از آنجا که نخود به اشکال مختلف و با سلیقه های بومی مصرف می شود،پارامترهای کیفی استانداردی به عنوان راهنما در برنامه های اصلاحی طراحی نشده است.
در اکثر موارد پروتئین نخود بیشترین اهمیت را دارد.
هدف اغلب برنامه های اصلاحی ، نگهداری مقدار پروتئین نخود همسطح با پروتئین ارقام استاندارد قبلی است.
مقدار پروتئین نخود معمولاً در لاینهای هموزایگوس امید بخش نسل f6 یا نسلهای بعدی تعیین می شود.
آزمایش پروتئین معمولاً برای به دست آوردن معیاری به منظور رد کردن ارقام با پروتئین کمتر،نسبت به رقم شاهد ، انجام می گیرد.
به هر حال مقدار پروتئین خام دانه از 17تا24% (170 تا 240 گرم در کیلوگرم)،با محدوده أی بین 4/12 تا 5/13%،متفاوت است(ویلیامز و سینگ،1986)، وغلظت پروتئین در ارقام آزاد شده معمولاً بین 18تا 20 % می باشد.
در بین لگوم های غذایی ، نخود تقریباً کمترین مقدارپروتئین را داردولازم است که علت آن بررسی شود.
با این حال غلظت کم پروتئین آن توسط قابلیت هظم بالای آن جبران شده و بنابرــــــ برابری می کند.
لاینهای با پروتئین بالا وهمچنین عواملی که باعث اختلاف در مقدار پروتئین نخود می شود را محققین شناسایی کرده اند (سینگ وهمکاران ، 1984 b) در کشورهای گوناگون ، مردم ارجحیت خاصی برای اندازه بذر نخود قایل هستند : الف.
بذر کوچک (وزن صددانه کمتر از25گرم ):افغانستان ، بنگلادش ، برمه ، مصر ، اتیوپی ، هند ، ایران ، مالاوی ، نپال ، پاکستان ، سودان ، تانزانیا ، اوگاندا ، شوروی .
ب.
بذر متوسط(وزن صددانه بین 25 تا 40گرم):الجزایر ، بلغارستان ، یونان ، ایران ، عراق ، ایتالیا ، اردن ، مراکش ، لبنان ، پرتغال ، سوریه ، تونس ، ترکیه ، یوگسلاوی .
ج.
بذر درشت (وزن صددانه بیش از 40گرم):آرژانتین،شیلی،کلمبیا،مکزیک،پرو،اسپانیا،آمریکا.
در اکثر ارقام آزاد شده تیپ دسی ، وزن صددانه بین 11 تا 18 گرم است ، ارقام این تیپ تماماً دانه ریز هستند.
با وجود این ،لاینهایی که وزن صد دانه آنها کمتر از 16گرم است به عنوان دانه ریز ، و لاینهایی که وزن صددانه آنها بیش از 16گرم باشد،به عنوان دانه درشت تعیین شده اند.
تنها در تیپ کابلی تفاوتهای زیادی در اندازه دانه و بازار پسندی آن مشاهده شده است.
به عنوان مثال ، نخودهایی باوزن صددانه کمتر از 66گرم در اسپانیا (جی،آی.
سوبرو،مذاکرات شخصی )و با وزن صددانه کمتر از 52گرم در کانادا (اساینکارد مذاکرات شخصی ) بازار پسندی ندارند.
موضوع قابل توجه دیگر ، رنگ دانه نخود است.
مصرف کنندگان تیپ کابلی تمایل بیشتری به دانه هایی با رنگ بژی یا کرم روشن دارند.
در تیپ دسی ، رنگ دانه از یک کشور نسبت به کشور دیگر و حتی در داخل یک کشور متفاوت است.
در این تیپ مصرف کنندگان تمایل بیشتری به دانه هایی با رنگ زرد،قهوه ای،سیاه،سبز،صورتی دارند.
بنا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شرح گیاه
نخود فرنگی (Pisum satium) گیاهی است یکساله دارای ساقه نازک و رونده. برگ نخودفرنگی مرکب از سه برگچه است که برگچه انتهایی اغلب به یک پیچک منتهی میشود. علاوه بر این دمبرگ در این جنس اغلب نمو زیاد کرده و کاملا شبیه به یک برگچه میشود که دور ساقه میپیچید.
نخود فرنگی از قدیم توسط رومیان و یونانیان کشت می شده است و بعضی نویسندگان تاریخی بر این عقیده بوده اند که این گیاه متعلق به مصر است نخود سبز بنظر می رسد اولین بار در جنوب غربی آسیا کشت شده است و سپس از طریق دریای سیاه به روم منتقل شده است و از طریق تبت و هیمالیا هم به چین و هندوستان راه یافته است نخود فرنگی گیاهی است علفی، یکساله بالا رونده و به ارتفاع 30 تا 150 سانتی متر واریته های بلند قد آن با ساقه های نازک برای بالاخزیدن نیاز به قیم دارند. برگها دارای پری مرکب با یک تا سه جفت برگچه هستند. گلها معمولاً سفید صورتی و گاهی ارغوانی هستند غلافها فشرده و از نظر طول متفاوت بوده و دارای 4 تا 10 بذر هستند بذرهای آنها صاف یا چروکیده و به رنگ سبز، خاکستری یا متمایل به قهوه ای هستند. وزن یکصد دانه آنها 15 الی 25 گرم است.
ارقام نخود فرنگی
بر حسب وضعیت بذر دو تیپ نخود فرنگی تشخیص داده می شود بذر صاف و بذر چروکیده آن مهمترین واریته در تیپ بذر صاف است و اولین نخودی بود که جهت کنسرو مصرف شده است. در حال حاضر به علت کیفیت پائین واریته های دیگری جانشین آن شده اند.
کودیاک، آپستون، لینکلن، اسکات، اسپریت، مارو، باف و آنوارد از جمله ارقام خارجی آن هستند.
نیازهای اکولوژیکی
آب و هوا: نخود فرنگی نیاز به آب و هوایی سرد و نسبتاً مرطوب دارد ودر دمای 18 درجه سانتی گراد جوانه می زند و با افزایش درجه حرارت زمان مورد نیاز برای سبز شدن آن به سرعت کاهش می یابد. این گیاهان در مناطق گرمسیری بندرت در ارتفاعات کمتر از 1200 متر کاشته می شود.
خاک: نخود فرنگی در انواع زیادی از خاکها از لومی شنی سبک تا رسهای سنگین کاشته می شود. برای واریته های زودرس آن خاکهای سبک و برای عملکرد زیاد لوم رسی یا لوم سیلتی که بخوبی زهکشی شده اند ترجیح داده می شود PH مورد نیاز گیاه 5/5 الی 5/6 است.
نخود فرنگی قادر به تحمل ماندابی در خاک نیست در مناطقی که می توان آبیاری کرد بافت خاک اهمیت کمتری دارد. نخود فرنگی در آب وهوای گرم محصول خوبی نمی دهد مخصوصاً اگر این دوره گرما درطی گل دهی و تشکیل غلاف آن رخ دهد.
به همین دلیل در مناطقی که آن را در تابستان می کارند کشت هراکش آن مهم است.
کاشت
برای کاشت گیاهان زودرس شخم های پائیزه لازم است. زیرا کاشت اغلب تا آماده شدن زمین در پائیز به تعویق می افتد سطح خاک بایستی نرم و بدون کلوخه باشد تا به این ترتیب همه بذرها درعمق یکسان کاشته شوند. معمولاً نخودفرنگی را در ردیفهای با فاصله 60 الی 90 سانتی متر می کارند. عمق کاشت نیز 5/2 الی 5 سانتی متر و تقریباً حدود 120 الی 300 کیلوگرم بذر در هر هکتار مصرف می شود. محصول بیولوژیک آن 1250 تا 3750 کیلوگرم درهکتار بوده و محصول اقتصادی آن 2 تن در هکتار است در بعضی مناطق مهم پرورش نخود فرنگی به هنگام کاشت مقدار کمی کود نیزمصرف میکنند. روش استفاده از کود اهمیت زیادی دارد زیرا تماس کود با بذر باعث خسارت جدی در آنها می شود. بنابراین کود را به صورت نواری در 6 سانتی متر کنار بذرو 5/2 سانتی متر عمیق تر ازآن قرار می دهند. در صورت عدم وجود ماشین برای پخش کود به شکل گفته شده توصیه می شود که کود را قبل از کاشت با خاک مخلوط می کنند نخودفرنگی به آبیاری واکنش نشان می دهد اگر در مراحل گل دهی و متورم شدن غلافها آبیاری شود عملکرد آن افزایش می یابد. معمولاً آنرا پس از کاشت یکبار آبیاری کرده و سپس آبیاری آنرا با گردش 14 روز ادامه می دهند.
داشت
مبارزه با آفات و بیماریها و علفهای هرز:
آفات و بیماریها: از مهمترین آفات نخود فرنگی شته ها و سرخرطومی ها هستند. و بیماری های مهم آن نیز سفیدک دروغین Peronospora pisisyd و پوسیدگی قارچی Fusarium oxysporum و بیماری ویروسی مهم پیچیدگی برگ است. این بیماری درتمام مناطق حبوبات خیز کشور انتشار داشته و علاوه بر نخودفرنگی بر روی لوبیا سبز، باقلا، نخود لوبیا چشم بلبلی و عدس هم دیده می شود رشد گیاه متوقف می شود و قد گیاه کوتاه می ماند. برگهای جدید آن ممکنست پیچیده، ضخیم شده و فرم قاشقی بخود بگیرند. ویروس عامل این بیماری بوسیله شته منتقل می شود.
سوختگی قارچی، موزائیک، پژمردگی فوزایوم و آنتراکنوز از دیگر بیماریهای آن بشمار می روند.
علفهای هرز: برای مبارزه با علفهای هرز باید از روشهای کنترل شیمیایی استفاده شود. که برای کنترل علفهای پهن برگ یکساله و علفهای هرز برگ باریک یکساله از سموم شیمیایی خاص برای هرکدام باید استفاده نمود.
برداشت
در اکثر مناطق برای برداشت نخودفرنگی از دروگرهایی استفاده می شود که ضمن درو نخود را مستقیم به واگنهای حمل و نقل منتقل می کنند زمان برداشت با مشخصات ظاهری غلافها تعیین میشود. غلافها بایستی با بذرهای تازه و نرم پر شوند و رنگ غلافها از سبز تیره به سبز روشن گراییده باشد. کیفیت نخودفرنگی بوسیله عوامل مختلفی تعیین می شود اما صافی پوست و درصد قند زیاد از جمله عوامل مهم آن است.
در طی رسیدن قندکاهش می یابد و بسرعت بر مقدار نشاسته و دیگر پلی ساکاریدها، ترکیبات نامحلول ازت و پروتئین ها افزوده می شود.
با تأخیر در برداشت مقدار زیادی کلسیم به پوست بذر منتقل می شود و سختی بذر افزایش می یابد.
دامنه انتشار
دراکثر نقاط پرورش داده می شود.
گل و میوه نخود فرنگی
گل نخود فرنگی شبیه به گل لوبیا است یعنی نسبت به یک سطح متقارن است و از 5 گلبرگ که دو تای آنها بهم چسبیدهاند تشکیل شده است. دستگاه تولید مثلی گل کامل است. یعنی نخود فرنگی دارای پرچم و مادگی هر دو میباشد. میوه این گیاه از نظر شکل شبیه به میوه لوبیا میباشد با این تفاوت غلاف که همان میوه است در نخود فرنگی سفت و لیفی و بیشتر از انواع غیر قابل استفاده میباشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
کنترل گلدهی
گذار از مرحله رویشی به زایشی کاملاً مشخص است. در مرحله رویشی به طور مرتب برگ، ساقه و ریشه جدید میسازد. آغاز گلدهی مستلزم بروز یک تغییر اساسی در الگوی تمایز جوانه انتهایی ساقه است که منجر به ایجاد و توسعه اندامهای گل ـ گاسبرگ، گلبرگ، پرچم و برچهها میشود. علیرغم این پیچیدگی، گلدهی تمام گونهها در پاسخ به عوامل داخلی و خارجی صورت میگیرد که نمو زایشی گیاه را با شرایط محیطی حاکم بر آن جفت میکنند.
گلدهی ممکن است در برخی گیاهان یکساله طی چند هفته پس از جوانهزنی صورت گیرد. برعکس، برخی از گیاهان چندساله، به خصوص گیاهان جنگلی، ممکن است پیش از تولید گل به مدت 20 سال یا بیشتر رشد نمایند. بنابراین سن گلدهی گیاهان بسیار متفاوت است و این امر مبین آن است که سن (یا اندازه) گیاه، یکی از عوامل داخلی کنترل گیاه میباشد. دومین ویژگی بارز گلدهی، آن است که در بسیاری از گونهها، گلدهی تنها یکبار در سال انجام شده و بنابراین باید تحت کنترل شرایط خارجی باشد. فتوپریودیسم و بهارهسازی، دو مکانیزم عمده چنین عکسالعملهای فصلی محسوب میشوند. فتوپریودیسم، عکسالعمل به طول روز است، در حالی که بهارهسازی تاثیری است که سرما بر گلدهی میگذارد. این دو سیستم کنترلی میتواند تولید مثل گیاهان را هماهنگ کند. این هماهنگی، مزایای مشخصی از دیدگاه سازگاری دارد، چنانکه این امر امکان تلاقی و نیز انطباق گلدهی بر شرایط مطلوب محیطی، به خصوص از نظر دما و رطوبت را فراهم میسازد.
آغاز نمو زایشی قطعاً بوسیله عوامل داخلی، نظیر سن گیاه و چندین عامل محیطی کنترل میشود. مهمترین پیامهای محیطی، طول روز و درجه حرارت کم میباشند. سایر پیامها نظیر تشعشع کل و تنش آب، تنها میتوانند عکسالعمل به طول روز و دمای کم را اصلاح کنند.
گیاهان در مراحل اولیه رشد رویشی اصطلاحاً جوان نامیده میشوند. هنگامی که این گیاهان توانایی تولید گل را به دست میآورند، بالغ شدهاند. در بسیاری از گیاهان گلدهی بدون عکسالعمل به هرگونه شرایط خاص محیطی صورت میگیرد، این پدیده «القای خودمختاری» گلدهی نامیده میشود. در سایر موارد، عوامل مقتضی محیطی مورد نیاز میباشد. گیاهانی که دوران جوانی خود را سپری کرده، ولی هنوز شرایط مناسب برای گلدهی را تجزیه نکردهاند، اصطلاحاً مستعد گلدهی هستند.
گذار از مرحله جوانی به بلوغ، اغلب با تغییر ویژگیهای رویشی نظیر مورفولوژی برگ، آرایش برگ روی ساقه، خارداری، ظرفیت ریشهدهی و نگهداری برگ در گیاهان خزان کننده همراه است. چنین تغییراتی به ویژه در گونههای چوبی رخ میدهد، هرچند که در گونههای علفی نیز تفاوتهای مورفولوژیکی بین مرحله جوانی و بلوغ وجود دارد. فقدان گل به تنهایی دلیل قاطعی بر جوانی نیست، زیرا تمامی درختان اگر چه در حال رشد شدید باشند، ممکن است گل ندهند. بینظمی گلدهی، نظیر سالآوری درختان میوه نیز معمول است. به دلیل وجود این موارد، درک کامل اثر سن بر گلدهی مستلزم وضوح مبانی بیوشیمیایی آن است.
فتوپریودیسم
توانایی یک موجود برای تشخیص طول روز، این امکان را فراهم میسازد که یک رویداد، در زمان خاصی از سال (یعنی عکسالعمل فصل) به وقوع بپیوندد. افزودن بر این موجودات مکانیزمی هستند که میتوانند زمانی از روز را که در آن یک رویداد خاص رخ میدهد، تعیین نمایند. هر دو فرآیند دارای ویژگی مشترک عکسالعمل به چرخههای نوری و تاریکی میباشند. این پدیدههای فتوپریودی در گیاهان و جانوران مشترک است. در سلسله جانوران، طور روز فعالیتهای فصلی نظیر زمستانگذرانی، گسترش پوششهای زمستانه و تابستانه و فعالیتهای جنسی را کنترل میکند. در گیاهان عکسالعملهای متعددی مانند آغازش و تداوم نمو گلها، تولید مثل غیرجنسی، تشکیل اندامهای ذخیرهای و آغاز خواب از طریق طول روز کنترل میشود (وینس ـ پرو، 1975). شواهد متعدد، بیانگر آن است که تمامی عکسالعملهای فتوپریودی، مکانیزم اولیه مشابهی داشته و مسیرهای بیوشیمیایی خاص بعدی، تنظیم کننده عکسالعملهای مختلف میباشد. بدیهی است که به دلیل ضرورت پایش زمان در کلیه مکانیزمهای فتوپریودی، وجود یک مکانیزم «زمان نگهدار» برای تشخیص اوقات روز و اوقات سال، الزامی است.
به طور معمول، موجودات در معرض چرخههای روزانه روشنایی و تاریکی قرار گرفته و در این ارتباط هم گیاهان و هم جانوران، اغلب آهنگهای منظمی را از خود بروز میدهند (بردی، 1982؛ سوینی، 1987). مواردی از این قبیل آهنگها شامل حرکات برگ(موقعیتهای روزانه و شبانه)، حرکات گلبرگ و روزنه، الگوی رشد و هاگزایی قارچها (برای مثال درNeurospora, Pilobolus)، زمان خروج شفیره در طول روز (برای مثال در پروانه میوه Drosophila) و چرخههای فعالیتهای جوندگان و به همان نسبت فرآیندهای متابولیکی نظیر ظرفیت فتوسنتز و مقدار تنفس میباشد. هنگامی که موجودات از چرخههای روزانه روشنایی / تاریکی به تاریکی مداون (با روشنایی مداوم) منتقل میشوند، بسیاری از این آهنگها، حداقل برای مدتی محدود، ادامه مییابد. سپس در چنین شرایط یکنواختی، دوره تناوب آهنگ به 24 ساعت نزدیک شده و به این دلیل اصطلاح سیر کادین (از ریشهای لاتین به معنای «حدود یک روز») برای آنها بکار برده میشود. از آنجایی که این آهنگهای روزانه در شرابط ثابت نور یا تاریکی نیز ادامه مییابند، لذا نمیتوانند مستقیماً از بود یا نبود نور نشات گرفته باشند، بلکه باید متکی به یک ناظم داخلی، که قائم به خود است، باشند. این ناظم را معمولاً آونگ داخلی (یک ساعت) مینامند.
آهنگهای روزانه دارای چند ویژگی میباشند. این آهنگها از پدیدههای چرخهای مشتق شده و مرتباً تکرار میشوند. فاصله زمانی بین نقاط قابل مقایسه این چرخه تکراری «پریود» نامیده میشود. اصطلاح «فاز» برای هر نقطه از این چرخه که به وسیله نوع ارتباطش با سایر نقاط این چرخه قابل شناسایی باشد، بکار برده میشود. مشخصترین نقاط فازی حداکثر و حداقل میباشند. معمولاً فاصله بین نقاط حداکثر و حداقل را به عنوان دامنه نوسان درنظر میگیرند که اغلب این مقدار در شرایط ثابت پریود تغییر میکند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اصلاح برای کیفیت و بازار پسندی
کیفیت غذایی نخود به تفصیل در فصل 15(توسط ویلیامز و سینگ)بحث خواهد شد.نخود به صورت دانه کامل ، لپه و آرد (که به صورتهای مختلف تهیه می شوند)مصرف می شود.جهت آماده سازی نخود درغذاهای خانگی ، از عملیاتی همچون خیساندن،رویاندن گیاهچه ها،خمیرکردن،جوشاندن،سرخ کردن،برشته کردن و بخاردادن استفاده می شود.
از آنجا که نخود به اشکال مختلف و با سلیقه های بومی مصرف می شود،پارامترهای کیفی استانداردی به عنوان راهنما در برنامه های اصلاحی طراحی نشده است.در اکثر موارد پروتئین نخود بیشترین اهمیت را دارد.هدف اغلب برنامه های اصلاحی ، نگهداری مقدار پروتئین نخود همسطح با پروتئین ارقام استاندارد قبلی است.مقدار پروتئین نخود معمولاً در لاینهای هموزایگوس امید بخش نسل f6 یا نسلهای بعدی تعیین می شود.آزمایش پروتئین معمولاً برای به دست آوردن معیاری به منظور رد کردن ارقام با پروتئین کمتر،نسبت به رقم شاهد ، انجام می گیرد.به هر حال مقدار پروتئین خام دانه از 17تا24% (170 تا 240 گرم در کیلوگرم)،با محدوده أی بین 4/12 تا 5/13%،متفاوت است(ویلیامز و سینگ،1986)، وغلظت پروتئین در ارقام آزاد شده معمولاً بین 18تا 20 % می باشد.در بین لگوم های غذایی ، نخود تقریباً کمترین مقدارپروتئین را داردولازم است که علت آن بررسی شود.با این حال غلظت کم پروتئین آن توسط قابلیت هظم بالای آن جبران شده و بنابرــــــ برابری می کند.لاینهای با پروتئین بالا وهمچنین عواملی که باعث اختلاف در مقدار پروتئین نخود می شود را محققین شناسایی کرده اند (سینگ وهمکاران ، 1984 b)
در کشورهای گوناگون ، مردم ارجحیت خاصی برای اندازه بذر نخود قایل هستند :
الف. بذر کوچک (وزن صددانه کمتر از25گرم ):افغانستان ، بنگلادش ، برمه ، مصر ، اتیوپی ، هند ، ایران ، مالاوی ، نپال ، پاکستان ، سودان ، تانزانیا ، اوگاندا ، شوروی .
ب. بذر متوسط(وزن صددانه بین 25 تا 40گرم):الجزایر ، بلغارستان ، یونان ، ایران ، عراق ، ایتالیا ، اردن ، مراکش ، لبنان ، پرتغال ، سوریه ، تونس ، ترکیه ، یوگسلاوی .
ج.بذر درشت (وزن صددانه بیش از 40گرم):آرژانتین،شیلی،کلمبیا،مکزیک،پرو،اسپانیا،آمریکا.
در اکثر ارقام آزاد شده تیپ دسی ، وزن صددانه بین 11 تا 18 گرم است ، ارقام این تیپ تماماً دانه ریز هستند.با وجود این ،لاینهایی که وزن صد دانه آنها کمتر از 16گرم است به عنوان دانه ریز ، و لاینهایی که وزن صددانه آنها بیش از 16گرم باشد،به عنوان دانه درشت تعیین شده اند.تنها در تیپ کابلی تفاوتهای زیادی در اندازه دانه و بازار پسندی آن مشاهده شده است.به عنوان مثال ، نخودهایی باوزن صددانه کمتر از 66گرم در اسپانیا (جی،آی.سوبرو،مذاکرات شخصی )و با وزن صددانه کمتر از 52گرم در کانادا (اساینکارد مذاکرات شخصی ) بازار پسندی ندارند.
موضوع قابل توجه دیگر ، رنگ دانه نخود است.مصرف کنندگان تیپ کابلی تمایل بیشتری به دانه هایی با رنگ بژی یا کرم روشن دارند.در تیپ دسی ، رنگ دانه از یک کشور نسبت به کشور دیگر و حتی در داخل یک کشور متفاوت است.در این تیپ مصرف کنندگان تمایل بیشتری به دانه هایی با رنگ زرد،قهوه ای،سیاه،سبز،صورتی دارند.بنابراین محققین باید در فعالیتهای تحقیقاتی خود ، توجه زیادی به اندازه دانه ورنگ آن داشته باشند.
در ارتباط با کیفیت نخود ، موارد قابل توجه دیگری نیز وجود دارد که قبل از آزادشدن یک رقم می باید به آن توجه داشت،ولی هیچگونه برنامه اصلاحی برای بهبود آنها وجودندارد.برخی از این موارد مهم به طور مختصر عبارتند از :
الف.تولید لپه ، درکشورهای آسیایی و آفریقایی تولید لپه (یا جدا کردن کوتیلدون ها از یکدیگر)به طور گسترده أی انجام می گیرد(سیگل و فاوکت ،1976)،تولید لپه فرایند صنعتی مهمی است.لپه تنها از ارقام تیپ دسی تهیه شده و متوسط درصد پوست دانه در نخود 12 تا 15 درصد با محدوده أی بین حداقل 6-5% وحداکثر 18-16% می باشد.داشتن پوسته کمتر قابل توجه است(کورین ،1977).کورین همچنین مشاهده کرد که تولید لپه بسته به رقم ،متفاوت بوده و ارقامی با درصد پوست کمتر وحصول لپه بیشتر ، ارجحیت بالاتری دارند.
ب.آرد نخود یا بسان ، در تعداد زیادی از کشورهای آفریقایی و آسیایی آرد نخود به صورتهای مختلف در تهیه شیرینی وغذا استفاده می شود.آردی که از برخی از ارقام تهیه می شود، از آرد برخی از ارقام دیگر بهتر است.در این رابطه هیچ معیار استانداردی وجود ندارد ، ولی مردم خودشان در عمل می توانند بین آرد خوب و بد تمایز قایل شوند.
به هر حال ایجاد استانداردی برای راهنمایی محققین لازم است.
ج.کنسرو ، در آمریکای شمالی وخصوصاً آمریکا،استفاده از کنسرو نخودبه صورت سالاد در رستورانها بسیار متداول است.در این صنعت نکات قابل توجه ،اندازه دانه(که باید وزن صد دانه حدوداً 50گرم باشد)و دونیمه شدن دانه ها ،هنگام تولید کنسرو،می باشد(کارل توکر ،مذاکرات شخصی)
د.hommos – Bi – Tihineh : این غذایک نوع خوراک بسیار متداول در غرب آسیا می باشد.آزمایشات ارگانولپتیک بر اساس وضعیت ظاهری ، بو ، بافت ،رنگ و چشیدن آن می باشد(تانوس وسینگ ، 1980)،از این نظر نیز بین ارقام تفاوت وجود دارد.
و.زمان پخت ، زمان پخت نخود بسته به رقم ، از 55دقیقه تا بیش از 200 دقیقه،متفاوت است (ویلیامز وهمکاران ، 1983).با خیساندن بذور به مدت یک شب ،این مدت شدیداً کاهش می یابد.روش مذکور در پخت نخودهای کابلی انجام میگیرد.نخودهای دسی معمولاً بدون خیساندن پخته می شود.
ویلیامز و همکارانش مشاهده کرئنئ که بین اندازه بذور و زمان پخت همبستگی مثبت وجود دارد.متاسفانه مصرف کنندگان به دنبال ارقامی هستند که دانه درشت بوده و زمان پخت کمی لازم داشته باشد.
حتی با وجود اینکه تغییر عمده أی در متوسط عملکرد نخود در سه دهه گذشته مشاهده نشده است ، تلاش محققین بیشتر در ارتباط با افزایش عملکرد نخود بوده است ، تا بهبود کیفیت آن. اگرچه یافته های اخیر نشان می دهد که یک روند صعودی ممکن است وجود داشته باشد.در شرایطی که تلاشها جهت افزایش پتانسیل ژنتیکی نخود و بهبود عملکرد ادامه دارد،به نظر می آید زمان آن رسیده باشد که حداقل مطالعه پارامترهای کیفی برای موارد مختلف مانند حصول تعداد بیشتری لپه ،آرد و سایر خصوصیات ،شروع شود ، علاوه بر آن باید تلاشهایی جهت افزایش درصد پروتئین و کاهش زمان پخت انجام گیرد.درباره امکان تغییر میزان اسیدهای آمینه نخود در آینده نزدیک ، شک وتردید وجود دارد.
کاهش حساسیت به فتوپریود
ژنوتیپ هایی که حساسیت کمتری به فتوپریود دارند،سازگاری بیشتری نشان می دهند.مرکزتحقیقاتی سیمیت سعی داشت با انتخاب گیاهان کاشته شده در دو منطقه کاملاً متفاوت از نظر شرایط اقلیمی،ارتفاع و عرض جغرافیایی،عدم حساسیت به فتوپریود را در ارقام ادغام نماید.
لاینهایی که با این روش تولید شدند ، رشد خوبی در شرایط مختلف داشتند (راجام،مذاکرات شخصی).در پروژه مشترک نخود بین ایکریست و ایکاردا نیز کوششهای مشابهی انجام می شود.در ایستگاه مرکزی تل حدیه ، جایی که نخود از اوایل دسامبر تا ژوئن ،یا اوایل مارس تا اوایل جولای رشد می کند ، انتخاب برای رسیدگی ، تحمل به سرما وکمبود آهن ومقاومت به برق زدگی و مقاومت در مقابل گونه های گل جالیز انجام میگیرد و درخزانه خارج از فصل سارقیا تربول که نخود از جولای تا اکتبر رشد می کند،انتخاب عمدتاً جهت رسیدگی انجام می گیرد(لاینهای دیررس به دانه نمی روند).
ارتفاع تل حدیه از سطح دریا ، 72 متر بوده ونخود در شرایط افزایش طول روز رشد می کند.سارقایا 1400 متر از سطح دریا بالاتر بوده و زمانی که طول روز کاهش می یابد رشد میکند.در دوره رشد گیاه،درجه حرارت تل حدیه کمتر و درجه حرارت سارقایا بیشتر است.با استفاده از این سیکل چندین لاین ایجاد شده و هم اکنون جهت سازگاری ارزیابی می شوند.
نر عقیمی
عقیمی در نخود برای اولین بار در سال1933 گزارش شد(آیار،1933.رائو وسوبرامانیم،1934).سینگ و شیام (1958)پس از شناسایی و مطالعه «نرعقیمی» گزارش کردند که این صنعت توسط یک ژن مغلوب کنترل می شود.ستی (1979)در نسلF3 حاصل از تلاقی ، 2گیاه نر عقیم را مشاهده کرد.او مطالعه خود را با این امید که نرعقیمی را بتواند در بهبود گیاه به کار برد،ادامه می دهد،هرچند که هنوز نتوانسته است تیپ نر عقیمی را تشخیص دهد و یا آن را تثبیت کند.در این زمینه به فعالیتهای بیشتری نیاز است.از نر عقیمی حداقل در آینده نزدیک نمی توان برای تولید ارقام هیبرید استفاده کرد،
با وجود این ، این صفت را می توان در افزایش تعداد تلاقی ها جهت بهبود جمعیت استفاده کرد.در این زمینه محققینی مانند دویک(1966)و بریم وـــــ گیاهان خودگشن دیگر فعالیت داشته اند.
تلاقی های بین گونه أی
یکی از دلایل عمده پیشرفت کند اصلاح نخود این است که محققین درگذشته با زمینه ژنتیکی محدودی کار می کردند.از دو دهه گذشته به این سو ، این وضعیت تغییر یافته و هم اکنون محققین به تعداد زیادی نمونه های ژرم پلاسم دسترسی دارند.هنگامی که کلکسیون ژرم پلاسم گونه زراعتی بررسی شد ، محققین دریلفتند که در این ژرم پلاسم برخی صفات با ارزش مانند سه یا چهار گل در هر دمگل یا چهار تا پنج دانه در غلاف ژن ها خاصی وجود ندارد.این صفات در گونه های وحشی جنس Cicer موجود است.واندرمیزن(1972)39گونه از جنس Cicer را گزارش کردکه 31 عدد از آنها گونه های چند ساله و هشت عدد از آنها گونه های یک ساله هستند.از آن پس تاکنون چهار گونه جدید نیز شناسایی شده اند (واندرمیزن،1984).
لادیزنسکی (1976)برای اولین بار یک تلاقی موفقیت آمیز بین C.arietinum و C.reticulatum انجام داد.محققین نتوانسته اند هیچگونه هیبریدی با استفاده از تلاقی های بین گونه های زراعی و بقیه 41گونه دیگر،تولیدکنند،بنابراین برای سهولت تلاقی بین گونه های زراعی و وحشی وانتقال ژن های مفید از گونه های وحشی به گونه های زراعی ، باید تکنیک های اصلاحی جدیدی ایجاد شود.
اینتروگسیون دسی – کابلی
در اولین کارگاه آموزشی بین المللی بهبود نخود که با کمک مرکز ایکریست در سال 1979 در هند انجام گرفت،یک بخش به بهبود عملکرد از طریق تلاقی بین تیپ دسی و کابلی اختصاص
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
مقدمه
متخصصین اصلاح نباتات از اطلاعات سیتولوژیکی در مجموعه کروموزومی، کروموزمهای خاص یا قطعات کروموزومی و رفع مشکلات خاصی استفاده میکنند. اطلاعات مورد نیاز معمولاً از طریق بررسی هیبریدهای بین گونهای، سطوح مختلف پلوئیدی و تغییرات ساختمانی در کروموزومها حاصل میشود. در نتیجه برنامههای تحقیقاتی، اطلاعات سیتولوژیکی زیادی در نخود موجود است که میتواند توسط اصلاحکنندگان مورد استفاده قرار گیرد.
ژنتیک نخود
نخود مشابه با جنسهای Pisum, Lens دارای تنوع ژنتیکی فروانی در صفات کمی و کیفی میباشد. برخی از موارد تنوع ژنتیکی نخود توسط آیار و سوبرامانیام (1936) در گزارشی که درباره قابلیت توارث رنگ گل دادهاند، منعکس شده است.
از آن به بعد بررسیها بر روی تنوع در تیپ رشدی گیاه، شکل و رنگ گل، وضعیت غلافدهی، رنگ پوسته بذر، مقاومت به بیماری و بسیاری از صفات کمی دیگر متمرکز شده است. اخیراً سینگ و همکاران (1984)، لیست کارهای تحقیقاتی انجاد شده در مورد ژنتیک و اصلاح نخود را منتشر کردهاند که مرجع باارزشی در این زمینه به شمار میرود.
تنوع وسیع موجود در Cicer زمینه مناسبی برای عملیات اصلاحی بوده و اهمیت زیادی در بهبود آن دارد، با چنین تنوع گستردهای میتوان ژنوتیپهایی با عملکرد بالا و کیفیتی که قابل قبول تولیدکنندگان و مصرفکنندگان باشد، ایجاد کرد.
نخود از نظر خصوصیاتی مانند انداره، شکل و رنگ بذر به دو گروه عمده تقسیم میشوند (واندرمیزن، 1972، سوبرو، 1975؛ اوکلند و واندرمیزن، 1980) تیپهایی که بذور گرد و درشت تولید میکنند، معمولاً به رنگ سفید یا کرم کمرنگ دیده میشوند و به عنوان تیپهای کابلی معروف هستند.
در این تیپ، گلها پیگمان رنگی ندارند. تیپهایی که بذور کوچک دارند، ظاهری گوشهدار با لبههای تیز داشته و مقادیر متفاوتی پیگمان رنگی دارند و به عنوان تیپهای دسی شناخته میشوند. در این تیپ، گلها، ساقهها و برخی اوقات برگهای دارای پیگمانهایی رنگی هستند.
علیرغم این که دو گروه برای قرنها از هم متمایزند، هیچ ممانعتی در جهت تلاقی بین آنها وجود ندارد. (اوکلند و واندرمیزن، 1980). تیپ دسی عمدتاً در شبه قاره هند و غرب آفریقا کشت میشوند و تیپ کابلی بیشتر در نواحی مدیترانهای و آمریکای مرکزی و جنوبی کشت میشوند.
تلاقی بین دو گروه ممکن است باعث تنوع ژنتیکی برای بهبود نخود شده و همچنین منجر به ظهور صفات ژنتیکی گردد. ظهور این صفات میتواند در مطالعه سیستم ژن در جنس Cicer مفید واقع شود.
نخود گیاهی دیپلوئید با 2n=16 کروموزوم و خودگشن است. با این وجود که هنوز نقشه لینکاژ در نخود تهیه نشده است، لینکاژ بین بعضی ژنها گزارش شده است.
در ارتباط با ژنتیک نخود و به ویژه تشخیص مارکهای ژنتیکی جدید و مفید، تهیه کاریوتیپ استاندارد و نقشههای دقیق لینکاژ در کروموزومهای نخود لازم است که تحقیقات گستردهای انجام شود. مارکرهای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی میتوانند در تعیین مکان و ارزیابی نقشه لینکاژ نخود و تشخیص لینکاژهای جدید استفاده شود. انتظار میرود که برخی تشابهات بین جنس Cicer و دو جنس خویشاوند Pisum, Lens وجود داشته باشد که پس از تهیه نقشه و گروههای لینکار مشخص خواهد شد.
از بین بیش از 300 ژن شناخته شده در جنس Pisum، بیشتر از 200 عدد آنها در هفت گروه لینکاژ قرار گرفتهاند که ظاهراً مطابق با همان هفت جفت کروموزوم موجود در این جنس است. بر اساس قانون سریهای هومولوگ و اویلوف که اخیراً توسط گوستافسون و لوندکویست (1981) به قانون تنوع موازی تغیر داده شده است،
ژنهای زیادی با اثرات مشابه در جنسهای خویشاوند نزدیک وجود دارد، بنابراین انتظار میرود که ژنهای مشترک زیادی بین جنس Cicer و جنسهایی مانند Lens, Pisum وجود داشته باشد، همچنین وجود گروههای لینکاژ مشترک نیز امکانپذیر است.
اهداف اصلاحی نخود
مهمترین هدف در اصلاح نخود، افزایش عملکرد میباشد که میتوان با درنظر گرفتن اهداف کوتاهمدت و درازمدت زیر به تدریج به آن دست یافت:
اهداف کوتاه مدت:
تلفیقی از مقاومت به: بیماریها (برقزدگی، پژمردگی و پوسیدگی ریشه)، آفات (غلافخوار و مینوز برگ) و نماتدها (نماتد کبست، گال ریشه و زخم ریشه) به منظور ثبات تولید.
معرفی نخود به مناطق جدید با ایجاد ارقام مناسب برای کشت زمستانه در نواحی مدیترانهای (مناطق پست و متوسط) و برای کشت دوم در نواحی فاریاب شبه قاره هند
تلفیقی از تحمل به تنشهای محیطی مانند سرما، گرما، خشکی و شوری، به طوری که بتواند آن را در اراضی حاشیهای کشت کرد.
ایجاد ارقامی با بیوماس بالا، به طور مثال: ارقام پابلند، عمودی و فشرده با اشخص برداشت زیاد.
انجام تلاقیهایی بین ارقام دسی و کابلی، به منظور انتقال ژنهای مطلوب از تیپ دسی به تیپ کابلی، مانند افزایش تعداد غلاف در گیاه، تحمل به گرما، خشکی، پژمردگی و پوسیدگی ریشه و همینطور انتقال ژنهای مطلوب تیپ کابلی به تیپ دسی، مانند: دشتی دانه، پابلندی، عملکرد بیولوژیکی بالا و مقاومت به برقزدگی.
اهداف درازمدت
ایجاد ارقام مدرنی که به کود و آبیاری واکنش نشان دهند.
تشخیص فرمهای نر عقیم پایدار که بتوان آنها را در روشهای انتخاب دورهای و سایر روشهای اصلاحی استفاده کرد.
تعیین روشهای صحیح کشت بافت، کشت بساک یا روشهای دیگر بیولوژیکی برای انتقال ژنهای مفید از گونههای وحشی جنس Cicer به ارقام زراعی
تکنیکهای اصلاحی
در هر برنامه اصلاحی، عمدتاً سه مرحله وجود دارد:
ایجاد تنوع ژنتیکی، گزینش در داخل آن تنوع ژنتیکی ایجاد شده، برای انواع تیپهای گیاهی مطلوب و مقاوم به بیماریها و ارزیابی لاینهای گزینش شده برای تولید تجارتی تنوع ژنتیکی را میتوان به صورت زیر ایجاد کرد: