دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

مقاله درمورد زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی

میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ، اهل رشت، در سال 1259 شمسی، دیده به جهان گشود. سال های نخست عمر را در مدرسه ی حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه ی جامعه آن شهر به آموختن مقدمات علوم دینی سپری کرد.

در سال 1286 شمسی، در گیلان به صفوف آزادی خواهان پیوست و برای سرکوبی محمدعلی شاه روانه ی تهران شد.

هم زمان با اوج گیری نهضت مشروطه در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال 1289 شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و چندی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری گردید. در سال 1294 شمسی، به جای «مجلس اتّحاد» «هیأت اتّحاد اسلام» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل گردید. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه ی تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیه ی فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیته ی اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به 27 نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال 1296 شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نیز نامیده شده است.

فعالیت های نظامی نهضت جنگل

در فروردین 1297، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد 1297، نیروی «کلنل پیچرا خوف» افسر روسی که قصد بازگشت از ایران را داشت با«ژنرال دانسترویل» انگلیسی که او نیز می خواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «کمیته ی اتحاد اسلام» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوش ها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیته ی اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوش ها و هواپیماها رشت را تسخیر نمودند. در 27 مرداد 1297، میان نمایندگان کمیته ی اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیته ی اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد تندرو در کمیته ی انقلابی گیلان عضویت یافتند.

برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن 1297، به وسیله ی سید محمد تدین پیام صلحی برای کوچک خان رهبر نهضت فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد، میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در 18 اسفند 1297، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد 1298، کلنل «استاروسلسکی» فرمانده ی نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند. پیش از حمله ی «کلنل تکاچینکف» از تهران نامه ی تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیری های فراوان عده ای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطه ی خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در لاهیجان کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «نظام ملی» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد. نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطه ی نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یک گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «نظام ملی» کشته شدند و دکتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در 4 اردیبهشت 1298، محکوم به اعدام شد.



خرید و دانلود مقاله درمورد زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی


پایان نامه سیستم های حسابداری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 98

 

/

گزارش کارآموزی

کامپیوتر- نرم افزار

عنوان:

سیستم حسابداری

استاد راهنما:

جناب آقای پشامی

تهیه کننده:

شیوا نادری

تابستان 88

آنکه آموخت مرا آنچه که آموختنی ایست

تا ابد بنده خود کرد مرا بی کم و کاست

امام علی (ع)

تقدیم به استادانی که در طول تحصیل با همیاری صمیمانه شان مشوق و عامل داگرمی ما بوده اند

تقدیم به آنانکه حضورشان در قلبهایمان جاودانه است و برانگیزاننده تلاشهایمان هستند

قدردانی

به یاری خداوند متعال پایان نامه حاضر با راهنمایی های بی دریغ جناب آقای پشامی انجام یافت و جا دارد از ایشان که همواره در طول مدت تحصیل و انجام این پایان نامه یاریگر ما بوده اند, صمیمانه سپاسگذاری نمائیم.

همچنین برخود می دانیم که از جناب آقای مهندس گشت کار که از لحظات ابتدایی اخذ پایان نامه تا به انتها صمیمانه و خالصانه ما را یاری نمودند, تشکر و قدردانی نمائیم.



خرید و دانلود  پایان نامه سیستم های حسابداری


مقاله درمورد زندگی نامه مولانا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

زندگی نامه مولانا

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان  رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر  بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان  وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند  طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او   می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند –پرواز به سوی خدا .

موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا

-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ  خراسان آنزمان متولد شد.خانواده  ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را باور کرد حال آنکه وابستگی نزدیک او به مکتب نجم الدین کبری ؛موسس طریقه کبرویه به حقیقت نزدیکتر است .بعضی مدعی شده اند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بکر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده که زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است که در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حکومت خود را پایه گذاری کردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد کرد .او  با فردوس خاتون ازدواج می کند ،که برخی به علت اشکال زمانی در این ازدواج شک  نموده اند .

او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می کند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است که او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .

از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملک ومکنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن که به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذکر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش که به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال که بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .

پدر مولانا:

پدرش محمدبن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولدبلخی وملقب به سلطان‌العلماءاست که ازبزرگان صوفیه بود و به روایت افلاکی احمد دده در مناقب‌العارفین، سلسله او در تصوف به امام احمدغزالی می‌پیوست و مردم بلخ به وی اعتقادی بسیار داشتند و



خرید و دانلود مقاله درمورد زندگی نامه مولانا


تحقیق در مورد پایان نامه کاردانی در رشته مدیریت صنعتی عنوان بورس (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 57

 

وزارت علوم تحقیقات و فناوری

مؤسسه آموزش غیرانتفاعی- غیردولتی جواد

گروه مدیریت و حسابداری

پایان نامه کاردانی در رشته مدیریت صنعتی

عنوان:

بورس

استاد راهنما :

جناب آقای سید محمد طباطبایی بافقی

ج

دانشجو :

شکوفه کاظمی

بهار 87

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول 1

مقدمه 1

تاریخچه 2

هدف بورس اوراق بهادار 3

فصل دوم 6

آشنایی با سازمان بورس اوراق بهادار و مفاهیم اولیه 6

ارکان بورس اوراق بهادار 6

نحوه تصمیم گیری در بورس 8

تا لار اصلی و فرعی در بورس 9

انواع تابلوها دربورس 10

قیمت ها در تالار اصلی و فرعی 10

سقف قیمت ها و کف قیمتها 10

بسته شدن نماد شرکت ها در تابلو بورس 11

انواع ارزشها 11

انواع سهام 11

ریسک و انواع آن 12

نحوه محاسبه ریسک 13

قیمت سهام 14

صرف سهام و کسر سهام 15

روش سرمایه گذاری دربورس 15

شاخص و انواع آن 15

پزیره نویسی سهام 16

افزایش سرمایه شرکت و روش های آن 16

روش های افزایش سرمایه 17

حق تقدم 17

فصل سوم 20

فرآیند سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار 20

فرآیند دریافت و اجرای سفارش 21

سفارش های خرید و فروش 21

تعیین کد معاملاتی برای مشتریان 22

نماد شرکت ها در بورس 25

تسویه حساب با مشتریان 26

دامنه مجاز تغییر قیمت ها و نحوه محاسبه حجم مبنا و قیمت پایانی روز 27

حجم مبنا 27

فصل چهارم 29استراتژی های معاملات در بازار سرمایه 29

روش نموداری (تحلیل تفکیکی) 29

روش mpt 33

موج سواران و سفته بازان 34

محکومان به موفقیت 35

تحلیل بنیادی (روش فائد امتنال) 35

مراحل تحلیل بنیادی 35



خرید و دانلود تحقیق در مورد پایان نامه کاردانی در رشته مدیریت صنعتی  عنوان بورس (با فرمت word)


گذری برسیره وزندگی نامه ائمه اطهار (ع) 52 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

(پیشگفتار

انسان همیشه طالب سعادت و نیکبختی است که جهت رسیدن و نیل به آن نیازمند یک الگوی ایده آل در زندگی خویش است.

با توجه به فرصت های کم موجود در زندگی بشر امروزی جهت مطالعه و تحقیق و نیاز مبرم به الگوی متعالی برآن شدیم تا نحوة زندگی وسخنان گهربار ائمه اطهار علیهم السلام را بطور خلاصه و چکیده با استفاده از کتب معتبر و متعدد گردآوری نموده و به نگارش درآوریم ،امید است مورد قبول درگه حق واقع گردد و مثمر ثمر افتد.

روش و اخلاق و خصوصیات پیامبر اکرم (ص)

با تأنّی و وقار راه می رفت و لیکن قدمها را به روش متکبران برنمی داشت ، چشمان حقیقت بین او همیشه به زیر ، و نظرش بسوی زمین بود.

هر که را می دید در سلام کردن پیشی می گرفت ، حزن و اندوهی عمیق از قیافه اش ظاهر و همیشه متفکر بود و اندیشه می کرد. کمتر سخن می گفت ، گفتارش با لفظ اندک ولی دارای معنی بسیار بود.

خوش خوی و کریم النفس بود همچنانکه قرآن درباره اش می گوید : بدرستیکه تو دارای خلقی بزرگ هستی .

کسی را حقیر و کوچک نمی شمرد و اندک نعمت را بزرگ و گرامی می داشت ، از خوردنی و آشامیدنی تعریف نمی کرد و از برای امور دنیوی خشم نمی گرفت، جز در کار حق. هر گاه خلافی راجع به احکام خدا می دید بی نهایت خشمگین می شد.

اشاراتش با دست بود نه به ایماء و چشم و ابرو. هنگام شادمانی دیدگانش را بر هم می گذاشت و شادی و سرورش زیاد نبود. خندیدنش تبسم بود و صدایش را به قهقهه بلند نمی کرد. با هر کس به اندازة درک و فهم و عقلش سخن می گفت. به اهل فضیلت و دین و تقوی احترام می گذاشت . در مجلس جای مخصوص نمی نشست و چون وارد جمعیتی می شد هر جا که خالی بود جلوس می کرد با هر کس که می نشست تا او ارادة برخاستن نمی کرد برنمی خاست. حاجت هر کس را بقدری که مقدورش بود روا می کرد. پیوسته گشاده روی و نرم خوی بود. غریبان را رعایت می کرد عیوب و نقصهای مردم را تجسس نمی کرد، بزرگترین جهاد را جهاد با نفس می دانست ، بر روی زمین می نشست و طعام می خورد بر زمین می خوابید . نعلین و جامه اش را پینه و وصله می کرد. درِ‌خانه را به روی واردین می گشود و گوسفندان را می دوشید ، چون خادم خانه از گردانیدن آسیا خسته می شد به او کمک می کرد. به جایی تکیه نمی کرد، هر کس خواه آزاد یا بنده او را دعوت می کرد اجابت می فرمود. هدیه را قبول می کرد حتی اگر یک جرعة شیر بود و دیگران را به هدیه دادن ترغیب می کرد، تصدق نمی خورد و بر روی مردم خیره نگاه نمی کرد، هر چه بر سر سفره حاضر بود تناول می کرد با یاران مضافحه می کرد و دلجویی می نمود.

لباس حضرت محمد (ص)

گاهی جبة پشمی و برد یمنی می پوشید . جامه هایش از پنبه و کتان بود و رنگ سفید را دوست می داشت . جامة نو که می پوشید کهنه را به فقیر می بخشید. هر جا که نزول می کرد عبایش را در زیرش می افکند. از تجمل و زینت آلات روی گردان بود.

خوراک پیامبر ( ص)

شیر و عسل و خیار و رطب میل می کرد ، خربزه و انگور را دوست می داشت ، بیشتر اوقات خوراکش شیر و خرما یا آب و خرما بود ، گوشت کتف و دست گوسفند میل می کرد ، شوربای کدو و سرکه میل می نمود.

از سبزی ها کاسنی و ریحان کوهی مصرف می کرد ، از خوردن چیزهای بدبو وتند و تیز دوری می فرمود، با سدر سر و روی می شست و عطر زیاد مصرف می کرد و همیشه همه را به نظافت و پاکی سفارش می فرمود.

جدیت و رفتار و حرکات حضرت محمد (ص)

پیامبر از همان کودکی حرکاتش و رفتارش بچه گانه نبود ، در هر کاری جدی بود و هیچ وقت دروغ نمی گفت و با دیگر بچه ها بازیهای ابلهانه نمی کرد ، از جنگ و جدال و کارهای مسخره آمیز دوری می فرمود. همیشه از بت پرستی روی گردان بود از خوردن غذایی که نذر بتان می شد خودداری می کرد ، هر جا برکة آبی می دید به شنا می پرداخت ، دوران جوانیش به پاکدامنی و عفت ذاتی گذشت و کسی بر او خرده نگرفت ، جوانان هم سن و سالش به مستی و عیاشی و بی بندوباری و شهوترانی روزگار را می گذراندند ، اما پیامبر به عبادت و ریاضت و صداقت و امانت و درستی و راستی عمر را سپری می کرد، در آن محیط فساد و تباهی ، رفتار و حرکات او از شگفتیهای جهان بود. در سن 20 سالگی به انجمنی بنام ( رادمردان ) پیوست که آنها برای دفع تعدی و ستم ظلم اتحادیه تشکیل داده بودند و او از همان سالهای اولیة زندگی بفکر زیردستان و مظلومان و ناتوانان بود.

معاشران او همیشه به نیکی و بزرگواری یادش می کردند.

خلاصه ای از زندگی نامه و بیانات علی (ع )

حضرت روز جمعه سیزده رجب سال سی ام عام الفیل مطابق با 599 میلادی در کعبه متولد شد مادرش نامش را حیدر گذاشت و بعد علی ( ع ) نامیده شد.

پدرش عمران بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف و مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف است. حضرت علی (ع) پس از رحلت پیامبر مدت 29 سال و 8 ماه درحیات بود و امانت شیعیان و رهبری مؤمنان را بعهده داشت.

قسمتی از خطبه های آن حضرت

خدای را ستایش می کنم که جمال بی مثالش را در آینة آفرینش جلوه داد و از همة جهان در دل شکسته خانه کرد و مستمندان را به همسایگی پذیرفت. و خطاب به مردم می فرماید :

آشنا می نمائید ولی بیگانه اید و همچون بیماران سخن می گویید و ادعا می کنید اما حیف که در خوابی سنگین دمبدم فرو می روید ـ چگونه است که چشمان نگران شما نمی بیند و گوشهای تیزتان نمی شنود. دلی سرد و تاریک و خونی بی رنگ و بی حرارت در سینه های شما جای گرفته است.

ای پارسایان ناپرهیزگار و ای بازرگانان زیاندیده و سود نبرده ، آخر تا کی خواب و تا چند غفلت . بدین رویه که اکنون آغاز کرده اید روزگاری سیاه در پیش خواهید داشت که صورت خیالی آن کافی است که موی بر اندامتان راست کند و یکباره ارتعاش وحشت ، رشتة عمرتان را از هم بگسلد و پاره کند.

می فرماید : بخدا قسم بعد از مرگ از گردنه ها و راهگاه های سختی عبور خواهید کرد که اگر مراد و توشة کافی نداشته باشید به دره های عمیق جهنم سقوط خواهید کرد.

اما ناگفته نماند که پرهیزگاران از این بلوا محفوظ خواهند ماند. پس بیدار شوید. دور باد آن دوره که فحشاء و فجور افتخار گردد و عفاف و پاکدامنی شگفت انگیز و انگشت نما ، پس اندیشه کنید و از انجام کار سخت برحذر و هراسناک باشید.



خرید و دانلود  گذری برسیره وزندگی نامه ائمه اطهار (ع) 52 ص