لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
/
/
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده سما ( واحد خواهران )
کارآفرینی
علل موفقیت ساندویچ هایدا
استاد گرامی: جناب آقای محمد خاتمی
محقق : افسانه ابراهیمی
گفت و گو با مدیر رستوران های زنجیره ای هایدا (آقای علی فرزامی)
به 10سال قبل برگردیم، به یاد میآوریم که هیچ خبری از این همه رستورانهای رنگارنگ نبود، حتی در پایتخت بزرگوگاهی دوستداشتنی چند ساندویچ فروشی خیلی معمولی با تنوع غذایی محدود به چشم میخورد. حتی در خیابانهای اصلی شهر که اینروزها به دلیل تعدد رستورانها در شبهای تعطیل به پارکینگی مبدل میشوند هم اثری از رستورانهای زرد، نارنجی و بنفش با تابلوهای نقاشی رنگارنگ نبود. قصه از اینجا شروع میشود که 10سال پیش که هنوز خبری از این تعداد رستوران جورواجور نبود، یک جوان بیست و چند ساله به تنهایی و بدون کمک خانواده همراه با یک شریک شعبه اول ساندویچ هایدا را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت چند سال تعداد شعبهها و تنوع غذاهای آن افزایش پیدا کرده است.
علی فرزامی 37 ساله و اهل اردبیل مدیرکل شعبههای هایدا است. طرحها وبرنامههای زیادی برای آینده دارد که بیشتر در راستای اشتغال آفرینی و توسعه کارش است. او به مدرنتر و بهداشتیتر شدن میاندیشد و به امید روزی است که بتواند غذایی با کیفیت و طمعی بهتر از امروز به مشتریان خود ارایه کند. علی فرزامی در راستای شغل خود مدرک کارشناسی را در رشته صنایع غذایی از دانشگاه راچویل آمریکا گرفته است. باوجود مشغله زیاد او مدت زیادی را برای گفتوگو منتظر ماندیم، بهدلیل اینکه پیشرفت و رشد کارش میتواند الگوی خوبی برای دیگران باشد.
• آخرین بار کی غذای هایدا را خوردید؟
دو روز پیش ناهار.
• چی خوردید؟
ژامبون مرغ تنوری هایدا.
• کالباس از کجا آمده؟
در ایران کالباس را به نام ارمنیها میشناسند. اما اینطور نیست. بیشتر از این نمیدانم.
• شنیدهایم هایدا کلاسهایی برای طرز برخورد با مشتری و آدابمعاشرت برگزار میکند. چه کسی معلم است؟
بله. مهندس کنترل کیفیت داریم که این کارها برعهده اوست.
• چند سال پیش کلنگ هایدا را زدید؟
10 سال.
• با چند شعبه؟
با یک شعبه در خیابان شریعتی مقابل یخچال.
• آن موقع خیابان شریعتی به اندازه الان رستوران نداشت؟
بله. 10 سال پیش خیلی تعداد رستوران کم بود، اما الان هم همان اندازه مشتری داریم.
• قبل از افتتاح هایدا مشغول به چه کاری بودید؟
شغل پدری ما ترهبار است.
• سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟
هیچ سرمایهای از پدرم نگرفتم. بارفروشی و ترهبار، را به همراه برادرانم شروع کردیم. شغل اصلی پدرم کشاورزی است از 40 سال پیش 6 ماه اول سال را در اردبیل کشاورزی میکرد و 6 ماه دوم سال را در تهران در کار ترهبار بود. هنوز هم ما آن کار را ادامه میدهیم.
• جالب است که بدانم چه شد که به فکر ارایه این نوع ساندویچ افتادید؟
وقتی سرباز بودم به خیابان لویزان که میرفتم آنجا دو ساندویچفروشی کاری شبیه هایدا ارایه میدادند. چون ژامبون خیلی دوست دارم همیشه از غذای آنجا میخورم. آنجا فکر هایدا به ذهنم رسید.
• ظاهرا ًژامبون خیلی دوست دارید؟
من عاشق ژامبون هستم. هر روز صبح، ظهر، شب.
• اضافه وزن پیدا نکردید؟
چرا، دکتر گفت یا باید ژامبون نخوری یا ورزش کنی.
• کدام را انتخاب کردید؟
ترجیح میدهم ورزش کنم.
• این علاقه شما به نفع هایدا است؟
بله، بهترین آزمایش برای کیفیت غذا، خوردن آن است، اگر احساس رضایت داشته باشم احتمالاًمشتریان هم از غذا راضی هستند.
• ولی شاید شما به نوع غذای خودتان عادت کردید؟
نه، فکر نمیکنم برای عادت باشد. سیگار که نیست.
• شما تضمین صددرصد میکنید که غذای شما بهداشتی است؟
بله، صددرصد.
• یعنی هیچ مورد تخلفی ندیدید یا کسی ناراضی نبوده است؟
تا به حال خیر، اما خب احتمال دارد. سس را بهصورت روزانه تهیه میکنیم. بنابر این هیچوقت مسموم نمیشود. کاهو هم همیشه با مواد ضدعفونی شسته میشود. به هر حال ممکن است ایرادهایی هم وجود داشته باشد. سعی میکنیم از نظر بهداشتی بهترین باشیم.
• چه اقداماتی از نظر بهداشتی انجام میدهید؟
مهندس بهداشت داریم که هفتهای سه بار شعبههای مختلف را کنترل میکند.
• از بازدهی کارتان راضی هستید؟
صددرصد. بیشتر از آن خدا را شکر میکنم که این تعداد مشتری خوب دارم. همه آنها آدمهای خوبی هستند.
• از 10 سال پیش کار هایدا شروع شد، این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟
کار رفتهرفته گسترش پیدا کرد. اما سال اول ضرر دادیم.
• خیلی زیاد ضرر دادید؟
10 سال پیش 18 میلیون تومان، پول کمی نبود.
• با چقدر سرمایه شروع کردید؟
اولین شعبه با وسایل حدود 50 میلیون شد که با یکی از دوستانم شریک شدم.
• چرا ضرر دادید؟
میخواستیم بازار را بگیریم، یعنی مشتری جمع کنیم، البته ضرر ما به این صورت بود که جنس با کیفیت را با قیمت ارزانتر میفروختیم.
• اولین ساندویچ قیمتش چقدر بود؟
160 تومان، درصورتیکه یک ساندویچ معمولی 200 تومان بود. هر ساندویچ حدوداً 180 تومان برای ما تمام میشد که آنرا ارزانتر میفروختیم.
• بعد چه شد؟
با درآمد ترهبار جبران کردیم. البته تعدادی هم شریک گرفتیم. اما چون فروش زیادی داشتیم کمکم به سوددهی رسید و سال دوم یک شعبه دیگر در ولیعصر باز کردیم و قیمت هر ساندویچ 180 تومان شد.
• گرانفروش نبودید؟
با گرانی موافق نیستم. با تعدادی مشتری، فروش زیاد و سودآوری به دست میآید.
• در حال حاضر در تهران هایدا چند شعبه دارد؟
11 شعبه ساندویچ سرد داریم و 3 شعبه گرم.
• ژامبونها را از کجا تهیه میکنید، کیفیت آنرا کنترل میکنید؟
بله، طبق دستوری که به کارخانههای تولیدکننده میدهیم، زیر نظر ما تهیه میکنند اما درآینده تصمیم داریم که یک کارخانه تولید ژامبون راهاندازی کنیم.
• چرا تعداد شعبههای گرم کمتر است؟
به دلیل اینکه فضای بیشتری میخواهد و ملک هم خیلی گران است و تا سال گذشته برای خرید شعبهها از هیچگونه تسهیلاتی استفاده نکردیم.
• امسال وام گرفتهاید؟
خیلی کم
• چه روشی داشتید که از رقیبانتان پیشی گرفتید؟ همزمان با شما چند شعبه دیگر هم بود اما هیچکدام از آنها به اندازه شما پیشرفت نکردهاند؟
این را از صمیم قلب میگویم هیچوقت به دنبال سود زیاد نبودم به صورتیکه مشتری ضرر ببیند تا ما سود کنیم. از بهترین کارخانهها اجناس را تهیه کنم. مشتریها بهتر از من میدانند که کیفیت غذا چطور است. بعضی از آنها هر روز از غذای هایدا میخورند. بعضی از آنها کوچکترین تغییر را میفهمند به ما زنگ میزنند میگویند امروز مزه سس شما تغییر کرده است.
مشتریهایی داریم که واقعاً ما را دوست دارند. آنها نعمت هستند و من هم آنها را دوست دارم. بعضی از آنها همیشه نسبت به غذاها و کار توجه دارند و کوچکترین مساله را متذکر میشوند. گاهی فکر میکنم آنها به اندازه من هایدا را دوست دارند.
• این موضوع برای شما خیلی لذت بخش است. معتقد هستید که چون مردم از کار و قیمت غذاهای شما راضی هستند، پیشرفت کردهاید؟
کاملاً، واقعاً درآمد بابرکتی داریم.
• در حال حاضر کیفیت ساندویچ شما با 10 سال پیش که شروع کارتان بود تغییر نکرده است؟
تفاوت چندانی نداشته است. وزن ژامبونها مقدار کمی افزایش پیدا کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
/
/
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده سما ( واحد خواهران )
کارآفرینی
علل موفقیت ساندویچ هایدا
استاد گرامی: جناب آقای محمد خاتمی
محقق : افسانه ابراهیمی
گفت و گو با مدیر رستوران های زنجیره ای هایدا (آقای علی فرزامی)
به 10سال قبل برگردیم، به یاد میآوریم که هیچ خبری از این همه رستورانهای رنگارنگ نبود، حتی در پایتخت بزرگوگاهی دوستداشتنی چند ساندویچ فروشی خیلی معمولی با تنوع غذایی محدود به چشم میخورد. حتی در خیابانهای اصلی شهر که اینروزها به دلیل تعدد رستورانها در شبهای تعطیل به پارکینگی مبدل میشوند هم اثری از رستورانهای زرد، نارنجی و بنفش با تابلوهای نقاشی رنگارنگ نبود. قصه از اینجا شروع میشود که 10سال پیش که هنوز خبری از این تعداد رستوران جورواجور نبود، یک جوان بیست و چند ساله به تنهایی و بدون کمک خانواده همراه با یک شریک شعبه اول ساندویچ هایدا را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت چند سال تعداد شعبهها و تنوع غذاهای آن افزایش پیدا کرده است.
علی فرزامی 37 ساله و اهل اردبیل مدیرکل شعبههای هایدا است. طرحها وبرنامههای زیادی برای آینده دارد که بیشتر در راستای اشتغال آفرینی و توسعه کارش است. او به مدرنتر و بهداشتیتر شدن میاندیشد و به امید روزی است که بتواند غذایی با کیفیت و طمعی بهتر از امروز به مشتریان خود ارایه کند. علی فرزامی در راستای شغل خود مدرک کارشناسی را در رشته صنایع غذایی از دانشگاه راچویل آمریکا گرفته است. باوجود مشغله زیاد او مدت زیادی را برای گفتوگو منتظر ماندیم، بهدلیل اینکه پیشرفت و رشد کارش میتواند الگوی خوبی برای دیگران باشد.
• آخرین بار کی غذای هایدا را خوردید؟
دو روز پیش ناهار.
• چی خوردید؟
ژامبون مرغ تنوری هایدا.
• کالباس از کجا آمده؟
در ایران کالباس را به نام ارمنیها میشناسند. اما اینطور نیست. بیشتر از این نمیدانم.
• شنیدهایم هایدا کلاسهایی برای طرز برخورد با مشتری و آدابمعاشرت برگزار میکند. چه کسی معلم است؟
بله. مهندس کنترل کیفیت داریم که این کارها برعهده اوست.
• چند سال پیش کلنگ هایدا را زدید؟
10 سال.
• با چند شعبه؟
با یک شعبه در خیابان شریعتی مقابل یخچال.
• آن موقع خیابان شریعتی به اندازه الان رستوران نداشت؟
بله. 10 سال پیش خیلی تعداد رستوران کم بود، اما الان هم همان اندازه مشتری داریم.
• قبل از افتتاح هایدا مشغول به چه کاری بودید؟
شغل پدری ما ترهبار است.
• سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟
هیچ سرمایهای از پدرم نگرفتم. بارفروشی و ترهبار، را به همراه برادرانم شروع کردیم. شغل اصلی پدرم کشاورزی است از 40 سال پیش 6 ماه اول سال را در اردبیل کشاورزی میکرد و 6 ماه دوم سال را در تهران در کار ترهبار بود. هنوز هم ما آن کار را ادامه میدهیم.
• جالب است که بدانم چه شد که به فکر ارایه این نوع ساندویچ افتادید؟
وقتی سرباز بودم به خیابان لویزان که میرفتم آنجا دو ساندویچفروشی کاری شبیه هایدا ارایه میدادند. چون ژامبون خیلی دوست دارم همیشه از غذای آنجا میخورم. آنجا فکر هایدا به ذهنم رسید.
• ظاهرا ًژامبون خیلی دوست دارید؟
من عاشق ژامبون هستم. هر روز صبح، ظهر، شب.
• اضافه وزن پیدا نکردید؟
چرا، دکتر گفت یا باید ژامبون نخوری یا ورزش کنی.
• کدام را انتخاب کردید؟
ترجیح میدهم ورزش کنم.
• این علاقه شما به نفع هایدا است؟
بله، بهترین آزمایش برای کیفیت غذا، خوردن آن است، اگر احساس رضایت داشته باشم احتمالاًمشتریان هم از غذا راضی هستند.
• ولی شاید شما به نوع غذای خودتان عادت کردید؟
نه، فکر نمیکنم برای عادت باشد. سیگار که نیست.
• شما تضمین صددرصد میکنید که غذای شما بهداشتی است؟
بله، صددرصد.
• یعنی هیچ مورد تخلفی ندیدید یا کسی ناراضی نبوده است؟
تا به حال خیر، اما خب احتمال دارد. سس را بهصورت روزانه تهیه میکنیم. بنابر این هیچوقت مسموم نمیشود. کاهو هم همیشه با مواد ضدعفونی شسته میشود. به هر حال ممکن است ایرادهایی هم وجود داشته باشد. سعی میکنیم از نظر بهداشتی بهترین باشیم.
• چه اقداماتی از نظر بهداشتی انجام میدهید؟
مهندس بهداشت داریم که هفتهای سه بار شعبههای مختلف را کنترل میکند.
• از بازدهی کارتان راضی هستید؟
صددرصد. بیشتر از آن خدا را شکر میکنم که این تعداد مشتری خوب دارم. همه آنها آدمهای خوبی هستند.
• از 10 سال پیش کار هایدا شروع شد، این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟
کار رفتهرفته گسترش پیدا کرد. اما سال اول ضرر دادیم.
• خیلی زیاد ضرر دادید؟
10 سال پیش 18 میلیون تومان، پول کمی نبود.
• با چقدر سرمایه شروع کردید؟
اولین شعبه با وسایل حدود 50 میلیون شد که با یکی از دوستانم شریک شدم.
• چرا ضرر دادید؟
میخواستیم بازار را بگیریم، یعنی مشتری جمع کنیم، البته ضرر ما به این صورت بود که جنس با کیفیت را با قیمت ارزانتر میفروختیم.
• اولین ساندویچ قیمتش چقدر بود؟
160 تومان، درصورتیکه یک ساندویچ معمولی 200 تومان بود. هر ساندویچ حدوداً 180 تومان برای ما تمام میشد که آنرا ارزانتر میفروختیم.
• بعد چه شد؟
با درآمد ترهبار جبران کردیم. البته تعدادی هم شریک گرفتیم. اما چون فروش زیادی داشتیم کمکم به سوددهی رسید و سال دوم یک شعبه دیگر در ولیعصر باز کردیم و قیمت هر ساندویچ 180 تومان شد.
• گرانفروش نبودید؟
با گرانی موافق نیستم. با تعدادی مشتری، فروش زیاد و سودآوری به دست میآید.
• در حال حاضر در تهران هایدا چند شعبه دارد؟
11 شعبه ساندویچ سرد داریم و 3 شعبه گرم.
• ژامبونها را از کجا تهیه میکنید، کیفیت آنرا کنترل میکنید؟
بله، طبق دستوری که به کارخانههای تولیدکننده میدهیم، زیر نظر ما تهیه میکنند اما درآینده تصمیم داریم که یک کارخانه تولید ژامبون راهاندازی کنیم.
• چرا تعداد شعبههای گرم کمتر است؟
به دلیل اینکه فضای بیشتری میخواهد و ملک هم خیلی گران است و تا سال گذشته برای خرید شعبهها از هیچگونه تسهیلاتی استفاده نکردیم.
• امسال وام گرفتهاید؟
خیلی کم
• چه روشی داشتید که از رقیبانتان پیشی گرفتید؟ همزمان با شما چند شعبه دیگر هم بود اما هیچکدام از آنها به اندازه شما پیشرفت نکردهاند؟
این را از صمیم قلب میگویم هیچوقت به دنبال سود زیاد نبودم به صورتیکه مشتری ضرر ببیند تا ما سود کنیم. از بهترین کارخانهها اجناس را تهیه کنم. مشتریها بهتر از من میدانند که کیفیت غذا چطور است. بعضی از آنها هر روز از غذای هایدا میخورند. بعضی از آنها کوچکترین تغییر را میفهمند به ما زنگ میزنند میگویند امروز مزه سس شما تغییر کرده است.
مشتریهایی داریم که واقعاً ما را دوست دارند. آنها نعمت هستند و من هم آنها را دوست دارم. بعضی از آنها همیشه نسبت به غذاها و کار توجه دارند و کوچکترین مساله را متذکر میشوند. گاهی فکر میکنم آنها به اندازه من هایدا را دوست دارند.
• این موضوع برای شما خیلی لذت بخش است. معتقد هستید که چون مردم از کار و قیمت غذاهای شما راضی هستند، پیشرفت کردهاید؟
کاملاً، واقعاً درآمد بابرکتی داریم.
• در حال حاضر کیفیت ساندویچ شما با 10 سال پیش که شروع کارتان بود تغییر نکرده است؟
تفاوت چندانی نداشته است. وزن ژامبونها مقدار کمی افزایش پیدا کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
/
/
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده سما ( واحد خواهران )
کارآفرینی
علل موفقیت ساندویچ هایدا
استاد گرامی: جناب آقای محمد خاتمی
محقق : افسانه ابراهیمی
گفت و گو با مدیر رستوران های زنجیره ای هایدا (آقای علی فرزامی)
به 10سال قبل برگردیم، به یاد میآوریم که هیچ خبری از این همه رستورانهای رنگارنگ نبود، حتی در پایتخت بزرگوگاهی دوستداشتنی چند ساندویچ فروشی خیلی معمولی با تنوع غذایی محدود به چشم میخورد. حتی در خیابانهای اصلی شهر که اینروزها به دلیل تعدد رستورانها در شبهای تعطیل به پارکینگی مبدل میشوند هم اثری از رستورانهای زرد، نارنجی و بنفش با تابلوهای نقاشی رنگارنگ نبود. قصه از اینجا شروع میشود که 10سال پیش که هنوز خبری از این تعداد رستوران جورواجور نبود، یک جوان بیست و چند ساله به تنهایی و بدون کمک خانواده همراه با یک شریک شعبه اول ساندویچ هایدا را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت چند سال تعداد شعبهها و تنوع غذاهای آن افزایش پیدا کرده است.
علی فرزامی 37 ساله و اهل اردبیل مدیرکل شعبههای هایدا است. طرحها وبرنامههای زیادی برای آینده دارد که بیشتر در راستای اشتغال آفرینی و توسعه کارش است. او به مدرنتر و بهداشتیتر شدن میاندیشد و به امید روزی است که بتواند غذایی با کیفیت و طمعی بهتر از امروز به مشتریان خود ارایه کند. علی فرزامی در راستای شغل خود مدرک کارشناسی را در رشته صنایع غذایی از دانشگاه راچویل آمریکا گرفته است. باوجود مشغله زیاد او مدت زیادی را برای گفتوگو منتظر ماندیم، بهدلیل اینکه پیشرفت و رشد کارش میتواند الگوی خوبی برای دیگران باشد.
• آخرین بار کی غذای هایدا را خوردید؟
دو روز پیش ناهار.
• چی خوردید؟
ژامبون مرغ تنوری هایدا.
• کالباس از کجا آمده؟
در ایران کالباس را به نام ارمنیها میشناسند. اما اینطور نیست. بیشتر از این نمیدانم.
• شنیدهایم هایدا کلاسهایی برای طرز برخورد با مشتری و آدابمعاشرت برگزار میکند. چه کسی معلم است؟
بله. مهندس کنترل کیفیت داریم که این کارها برعهده اوست.
• چند سال پیش کلنگ هایدا را زدید؟
10 سال.
• با چند شعبه؟
با یک شعبه در خیابان شریعتی مقابل یخچال.
• آن موقع خیابان شریعتی به اندازه الان رستوران نداشت؟
بله. 10 سال پیش خیلی تعداد رستوران کم بود، اما الان هم همان اندازه مشتری داریم.
• قبل از افتتاح هایدا مشغول به چه کاری بودید؟
شغل پدری ما ترهبار است.
• سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟
هیچ سرمایهای از پدرم نگرفتم. بارفروشی و ترهبار، را به همراه برادرانم شروع کردیم. شغل اصلی پدرم کشاورزی است از 40 سال پیش 6 ماه اول سال را در اردبیل کشاورزی میکرد و 6 ماه دوم سال را در تهران در کار ترهبار بود. هنوز هم ما آن کار را ادامه میدهیم.
• جالب است که بدانم چه شد که به فکر ارایه این نوع ساندویچ افتادید؟
وقتی سرباز بودم به خیابان لویزان که میرفتم آنجا دو ساندویچفروشی کاری شبیه هایدا ارایه میدادند. چون ژامبون خیلی دوست دارم همیشه از غذای آنجا میخورم. آنجا فکر هایدا به ذهنم رسید.
• ظاهرا ًژامبون خیلی دوست دارید؟
من عاشق ژامبون هستم. هر روز صبح، ظهر، شب.
• اضافه وزن پیدا نکردید؟
چرا، دکتر گفت یا باید ژامبون نخوری یا ورزش کنی.
• کدام را انتخاب کردید؟
ترجیح میدهم ورزش کنم.
• این علاقه شما به نفع هایدا است؟
بله، بهترین آزمایش برای کیفیت غذا، خوردن آن است، اگر احساس رضایت داشته باشم احتمالاًمشتریان هم از غذا راضی هستند.
• ولی شاید شما به نوع غذای خودتان عادت کردید؟
نه، فکر نمیکنم برای عادت باشد. سیگار که نیست.
• شما تضمین صددرصد میکنید که غذای شما بهداشتی است؟
بله، صددرصد.
• یعنی هیچ مورد تخلفی ندیدید یا کسی ناراضی نبوده است؟
تا به حال خیر، اما خب احتمال دارد. سس را بهصورت روزانه تهیه میکنیم. بنابر این هیچوقت مسموم نمیشود. کاهو هم همیشه با مواد ضدعفونی شسته میشود. به هر حال ممکن است ایرادهایی هم وجود داشته باشد. سعی میکنیم از نظر بهداشتی بهترین باشیم.
• چه اقداماتی از نظر بهداشتی انجام میدهید؟
مهندس بهداشت داریم که هفتهای سه بار شعبههای مختلف را کنترل میکند.
• از بازدهی کارتان راضی هستید؟
صددرصد. بیشتر از آن خدا را شکر میکنم که این تعداد مشتری خوب دارم. همه آنها آدمهای خوبی هستند.
• از 10 سال پیش کار هایدا شروع شد، این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟
کار رفتهرفته گسترش پیدا کرد. اما سال اول ضرر دادیم.
• خیلی زیاد ضرر دادید؟
10 سال پیش 18 میلیون تومان، پول کمی نبود.
• با چقدر سرمایه شروع کردید؟
اولین شعبه با وسایل حدود 50 میلیون شد که با یکی از دوستانم شریک شدم.
• چرا ضرر دادید؟
میخواستیم بازار را بگیریم، یعنی مشتری جمع کنیم، البته ضرر ما به این صورت بود که جنس با کیفیت را با قیمت ارزانتر میفروختیم.
• اولین ساندویچ قیمتش چقدر بود؟
160 تومان، درصورتیکه یک ساندویچ معمولی 200 تومان بود. هر ساندویچ حدوداً 180 تومان برای ما تمام میشد که آنرا ارزانتر میفروختیم.
• بعد چه شد؟
با درآمد ترهبار جبران کردیم. البته تعدادی هم شریک گرفتیم. اما چون فروش زیادی داشتیم کمکم به سوددهی رسید و سال دوم یک شعبه دیگر در ولیعصر باز کردیم و قیمت هر ساندویچ 180 تومان شد.
• گرانفروش نبودید؟
با گرانی موافق نیستم. با تعدادی مشتری، فروش زیاد و سودآوری به دست میآید.
• در حال حاضر در تهران هایدا چند شعبه دارد؟
11 شعبه ساندویچ سرد داریم و 3 شعبه گرم.
• ژامبونها را از کجا تهیه میکنید، کیفیت آنرا کنترل میکنید؟
بله، طبق دستوری که به کارخانههای تولیدکننده میدهیم، زیر نظر ما تهیه میکنند اما درآینده تصمیم داریم که یک کارخانه تولید ژامبون راهاندازی کنیم.
• چرا تعداد شعبههای گرم کمتر است؟
به دلیل اینکه فضای بیشتری میخواهد و ملک هم خیلی گران است و تا سال گذشته برای خرید شعبهها از هیچگونه تسهیلاتی استفاده نکردیم.
• امسال وام گرفتهاید؟
خیلی کم
• چه روشی داشتید که از رقیبانتان پیشی گرفتید؟ همزمان با شما چند شعبه دیگر هم بود اما هیچکدام از آنها به اندازه شما پیشرفت نکردهاند؟
این را از صمیم قلب میگویم هیچوقت به دنبال سود زیاد نبودم به صورتیکه مشتری ضرر ببیند تا ما سود کنیم. از بهترین کارخانهها اجناس را تهیه کنم. مشتریها بهتر از من میدانند که کیفیت غذا چطور است. بعضی از آنها هر روز از غذای هایدا میخورند. بعضی از آنها کوچکترین تغییر را میفهمند به ما زنگ میزنند میگویند امروز مزه سس شما تغییر کرده است.
مشتریهایی داریم که واقعاً ما را دوست دارند. آنها نعمت هستند و من هم آنها را دوست دارم. بعضی از آنها همیشه نسبت به غذاها و کار توجه دارند و کوچکترین مساله را متذکر میشوند. گاهی فکر میکنم آنها به اندازه من هایدا را دوست دارند.
• این موضوع برای شما خیلی لذت بخش است. معتقد هستید که چون مردم از کار و قیمت غذاهای شما راضی هستند، پیشرفت کردهاید؟
کاملاً، واقعاً درآمد بابرکتی داریم.
• در حال حاضر کیفیت ساندویچ شما با 10 سال پیش که شروع کارتان بود تغییر نکرده است؟
تفاوت چندانی نداشته است. وزن ژامبونها مقدار کمی افزایش پیدا کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
/
/
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده سما ( واحد خواهران )
کارآفرینی
علل موفقیت ساندویچ هایدا
استاد گرامی: جناب آقای محمد خاتمی
محقق : افسانه ابراهیمی
گفت و گو با مدیر رستوران های زنجیره ای هایدا (آقای علی فرزامی)
به 10سال قبل برگردیم، به یاد میآوریم که هیچ خبری از این همه رستورانهای رنگارنگ نبود، حتی در پایتخت بزرگوگاهی دوستداشتنی چند ساندویچ فروشی خیلی معمولی با تنوع غذایی محدود به چشم میخورد. حتی در خیابانهای اصلی شهر که اینروزها به دلیل تعدد رستورانها در شبهای تعطیل به پارکینگی مبدل میشوند هم اثری از رستورانهای زرد، نارنجی و بنفش با تابلوهای نقاشی رنگارنگ نبود. قصه از اینجا شروع میشود که 10سال پیش که هنوز خبری از این تعداد رستوران جورواجور نبود، یک جوان بیست و چند ساله به تنهایی و بدون کمک خانواده همراه با یک شریک شعبه اول ساندویچ هایدا را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت چند سال تعداد شعبهها و تنوع غذاهای آن افزایش پیدا کرده است.
علی فرزامی 37 ساله و اهل اردبیل مدیرکل شعبههای هایدا است. طرحها وبرنامههای زیادی برای آینده دارد که بیشتر در راستای اشتغال آفرینی و توسعه کارش است. او به مدرنتر و بهداشتیتر شدن میاندیشد و به امید روزی است که بتواند غذایی با کیفیت و طمعی بهتر از امروز به مشتریان خود ارایه کند. علی فرزامی در راستای شغل خود مدرک کارشناسی را در رشته صنایع غذایی از دانشگاه راچویل آمریکا گرفته است. باوجود مشغله زیاد او مدت زیادی را برای گفتوگو منتظر ماندیم، بهدلیل اینکه پیشرفت و رشد کارش میتواند الگوی خوبی برای دیگران باشد.
• آخرین بار کی غذای هایدا را خوردید؟
دو روز پیش ناهار.
• چی خوردید؟
ژامبون مرغ تنوری هایدا.
• کالباس از کجا آمده؟
در ایران کالباس را به نام ارمنیها میشناسند. اما اینطور نیست. بیشتر از این نمیدانم.
• شنیدهایم هایدا کلاسهایی برای طرز برخورد با مشتری و آدابمعاشرت برگزار میکند. چه کسی معلم است؟
بله. مهندس کنترل کیفیت داریم که این کارها برعهده اوست.
• چند سال پیش کلنگ هایدا را زدید؟
10 سال.
• با چند شعبه؟
با یک شعبه در خیابان شریعتی مقابل یخچال.
• آن موقع خیابان شریعتی به اندازه الان رستوران نداشت؟
بله. 10 سال پیش خیلی تعداد رستوران کم بود، اما الان هم همان اندازه مشتری داریم.
• قبل از افتتاح هایدا مشغول به چه کاری بودید؟
شغل پدری ما ترهبار است.
• سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟
هیچ سرمایهای از پدرم نگرفتم. بارفروشی و ترهبار، را به همراه برادرانم شروع کردیم. شغل اصلی پدرم کشاورزی است از 40 سال پیش 6 ماه اول سال را در اردبیل کشاورزی میکرد و 6 ماه دوم سال را در تهران در کار ترهبار بود. هنوز هم ما آن کار را ادامه میدهیم.
• جالب است که بدانم چه شد که به فکر ارایه این نوع ساندویچ افتادید؟
وقتی سرباز بودم به خیابان لویزان که میرفتم آنجا دو ساندویچفروشی کاری شبیه هایدا ارایه میدادند. چون ژامبون خیلی دوست دارم همیشه از غذای آنجا میخورم. آنجا فکر هایدا به ذهنم رسید.
• ظاهرا ًژامبون خیلی دوست دارید؟
من عاشق ژامبون هستم. هر روز صبح، ظهر، شب.
• اضافه وزن پیدا نکردید؟
چرا، دکتر گفت یا باید ژامبون نخوری یا ورزش کنی.
• کدام را انتخاب کردید؟
ترجیح میدهم ورزش کنم.
• این علاقه شما به نفع هایدا است؟
بله، بهترین آزمایش برای کیفیت غذا، خوردن آن است، اگر احساس رضایت داشته باشم احتمالاًمشتریان هم از غذا راضی هستند.
• ولی شاید شما به نوع غذای خودتان عادت کردید؟
نه، فکر نمیکنم برای عادت باشد. سیگار که نیست.
• شما تضمین صددرصد میکنید که غذای شما بهداشتی است؟
بله، صددرصد.
• یعنی هیچ مورد تخلفی ندیدید یا کسی ناراضی نبوده است؟
تا به حال خیر، اما خب احتمال دارد. سس را بهصورت روزانه تهیه میکنیم. بنابر این هیچوقت مسموم نمیشود. کاهو هم همیشه با مواد ضدعفونی شسته میشود. به هر حال ممکن است ایرادهایی هم وجود داشته باشد. سعی میکنیم از نظر بهداشتی بهترین باشیم.
• چه اقداماتی از نظر بهداشتی انجام میدهید؟
مهندس بهداشت داریم که هفتهای سه بار شعبههای مختلف را کنترل میکند.
• از بازدهی کارتان راضی هستید؟
صددرصد. بیشتر از آن خدا را شکر میکنم که این تعداد مشتری خوب دارم. همه آنها آدمهای خوبی هستند.
• از 10 سال پیش کار هایدا شروع شد، این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟
کار رفتهرفته گسترش پیدا کرد. اما سال اول ضرر دادیم.
• خیلی زیاد ضرر دادید؟
10 سال پیش 18 میلیون تومان، پول کمی نبود.
• با چقدر سرمایه شروع کردید؟
اولین شعبه با وسایل حدود 50 میلیون شد که با یکی از دوستانم شریک شدم.
• چرا ضرر دادید؟
میخواستیم بازار را بگیریم، یعنی مشتری جمع کنیم، البته ضرر ما به این صورت بود که جنس با کیفیت را با قیمت ارزانتر میفروختیم.
• اولین ساندویچ قیمتش چقدر بود؟
160 تومان، درصورتیکه یک ساندویچ معمولی 200 تومان بود. هر ساندویچ حدوداً 180 تومان برای ما تمام میشد که آنرا ارزانتر میفروختیم.
• بعد چه شد؟
با درآمد ترهبار جبران کردیم. البته تعدادی هم شریک گرفتیم. اما چون فروش زیادی داشتیم کمکم به سوددهی رسید و سال دوم یک شعبه دیگر در ولیعصر باز کردیم و قیمت هر ساندویچ 180 تومان شد.
• گرانفروش نبودید؟
با گرانی موافق نیستم. با تعدادی مشتری، فروش زیاد و سودآوری به دست میآید.
• در حال حاضر در تهران هایدا چند شعبه دارد؟
11 شعبه ساندویچ سرد داریم و 3 شعبه گرم.
• ژامبونها را از کجا تهیه میکنید، کیفیت آنرا کنترل میکنید؟
بله، طبق دستوری که به کارخانههای تولیدکننده میدهیم، زیر نظر ما تهیه میکنند اما درآینده تصمیم داریم که یک کارخانه تولید ژامبون راهاندازی کنیم.
• چرا تعداد شعبههای گرم کمتر است؟
به دلیل اینکه فضای بیشتری میخواهد و ملک هم خیلی گران است و تا سال گذشته برای خرید شعبهها از هیچگونه تسهیلاتی استفاده نکردیم.
• امسال وام گرفتهاید؟
خیلی کم
• چه روشی داشتید که از رقیبانتان پیشی گرفتید؟ همزمان با شما چند شعبه دیگر هم بود اما هیچکدام از آنها به اندازه شما پیشرفت نکردهاند؟
این را از صمیم قلب میگویم هیچوقت به دنبال سود زیاد نبودم به صورتیکه مشتری ضرر ببیند تا ما سود کنیم. از بهترین کارخانهها اجناس را تهیه کنم. مشتریها بهتر از من میدانند که کیفیت غذا چطور است. بعضی از آنها هر روز از غذای هایدا میخورند. بعضی از آنها کوچکترین تغییر را میفهمند به ما زنگ میزنند میگویند امروز مزه سس شما تغییر کرده است.
مشتریهایی داریم که واقعاً ما را دوست دارند. آنها نعمت هستند و من هم آنها را دوست دارم. بعضی از آنها همیشه نسبت به غذاها و کار توجه دارند و کوچکترین مساله را متذکر میشوند. گاهی فکر میکنم آنها به اندازه من هایدا را دوست دارند.
• این موضوع برای شما خیلی لذت بخش است. معتقد هستید که چون مردم از کار و قیمت غذاهای شما راضی هستند، پیشرفت کردهاید؟
کاملاً، واقعاً درآمد بابرکتی داریم.
• در حال حاضر کیفیت ساندویچ شما با 10 سال پیش که شروع کارتان بود تغییر نکرده است؟
تفاوت چندانی نداشته است. وزن ژامبونها مقدار کمی افزایش پیدا کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موفقیت مشاوره
مقدمه:
اگرچه حرفه مشاوره زمینه نسبتا جدیدی است که هنوز در مراحل رشد خود قرار دارد تاثیر کلی آن بر جامعه با سرعتی شگرف در حال افزایش است. تعداد روزافزونی از افراد جهت یاری جستن از مشاوران در مورد برطرف کردن مشکلات غیر قابل تحمل زندگی روزمره شامل: بیکاری ، مشکلات خانوادگی و زناشویی ، عدم اعتماد به نفس، ناتوانی در تصمیم گیریها، مشکلات آموزشی ، مشکلات مربوط به برقراری و تداوم نیروی انسانی و مشکلات متعدد دیگر به مشاوران مراجعه می کنند. بنابراین هیچگاه حرفه مشاوره در چنین سرزندگی و توسعه ای قرار نداشته است.
در عین حال جوان بودن حرفه مشاوره بدین معنی است که سازمان آن همچنان در حال تغییر است. بنابراین اهداف و نیات اساسی و نقش مشاوره را در اجتماعمان بار دیگر باید تعریف و تعیین کرد. حتی در تعریف مشاوره انسان با این حقیقت برخورد می کند که محققان نویسندگان مشاوره از زوایای گوناگونی مشاوره را می بیند. این تفاوت نه تنها دیدگاها و فلسفه های متفاوت دست اندر کاران مشاوره است، بلکه همچنین از تغییرات تاریخی یابه عبارت کلی تری از درک کلی تری از مشاوره و زمان تاثیر می پذیرد.
نظریه ها و روش های مشاوره :
1- مشاوره بر پایه روانکاوی :
زیگموند فروید که بسیاری وی را نابغه ای در روان درمانی می دانند در زمینه نظریه مشاوره بر پایه روانکاوی پنج دهه تحقیق پژوهش نمود. اصول اساسی روانکاوی او بر مطالعه بالینی تک تک بیماران مبتنی بود که آنان را درمان می کرد. نظریه روانکاوی خود از نظریه های دیگر تشکیل یافته است که عبارتند از : رشد و سازماندهی ذهن ، سائق های غریزی ، تاثیرات محیط خارح، اهمیت خانواده و نگرش جامعه.
با آنکه در نظریه روانکاوی از بعضی از بعضی جهات اصلاحاتی صورت گرفته ، مفاهیم بنیادین این نظریه همچنان به قوت خود باقی است. این .اقعیت که تقریباً همه نظریه های مشاوره بر پایه برخی از اصول عمده روانکاوی شکل گرفته اند، نشانگر اهمیت و ماندگاری نظریه روانکاوی است.
جهت آشنایی با نظریه مشاوره فروید که بر پایه روانکاوی می باشد می بایست با مفاهیمی که او درباره شخصیت ارائه می دهد آشنا شد. پس ناگزیر به مفهوم سرشت انسان از دید فروید می پردازم وسپس نظریه مشاوره را مورد بررسی قرار می دهم.
سرشت انسان :
مفهوم سرشت انسان در نظریه روانکاوی بر پایه علیت گرایی روانی و فرآیندهای ذهنی ناهشیار استوار است. علیت گرایی روانی تلویحاً به این معناست که حیات روانی تجلی پیوسته روابطی است که برا ی آنها علتی را می توان سراغ گرفت. فرآیند های ذهنی همان عوامل علی در طبیعت رفتار انسانی هستند. فعالیت روانی و حتی فعالیت جسمی را می توان زیر سطح هشیار حفظ کرد. تحلیل بر اساس علیت گرایی روانی شالوده مشاوره با استفاده از شیوه روانکاوی است. مشاوره ای که به پالایش ذهن می انجامد دست آخر از راه هایی به رویاییبا ذهن ناهشیار منتهای می شود. و در نتیجه بهبود در یادگیری و شناخت و نیز تسریع رشد ذهنی و پرورش مهارت های سازگاری حادث می شود.
فروید اساساً انسان را موجودی شریر و قربانی غرایزش می پنداشت که باید با نیروهای اجتماعی به سازگاری و تعادل می رسید. تا از این رهگذر ساختاری پدید آید که در آن رفتار انسانی به مضه ظهور برسد برای رسیدن به این تعادل انسانها نیازمند شناخت عمیق نیروهایی هستند که آنان را به عمل ترغیب می کند. به اعتقاد فروید انسان ارگانیسمی دارای انرژی است و انرژی روانی او بین نهاد، خود و فراخود تقسیم می شود. رخداد روانی جنسی که در خلال پنج سال نخست زندگی فرد صورت می گیرد در رشد شخصیت او در بزرگسالی از اهمیت زیادی برخوردارند.
شوگرمن (1997) با اعتقاد به اینکه اغلب برداشت فروید از سرشت طبیعت انسان به طرزی غلط تفسیر می شود ، دیدگاهی مقایسه ای درباره نظریه فروید مطرح کرد و بدین ترتیب تصویری انسانگرایانه تر را از افراد بشر در هشت مورد بدین شرح ارائه داد:
1- انسان سرشتی دوگانه دارد یکی زیستی است و دیگری نمادین.
2- هر انسان در آن واحد هم یک فرد است و هم با دیگران پیوند دارد.
3- انسان در زندگی خویش به دنبال هدف ها و ارزشهایی است.
4- یکی از نیازها ی اساسی انسان معنا دار بودن زندگی برای اوست.
5- جهان درون هر انسان ، ازجمله ناهشیار درون وی،از رفتار آشکارا و مهم تر است.
6-انسان موجودی اجتماعی است که نیاز او به روابط یا دیگران بالاترین نیازهاست.
7- انسان پیوسته در حال پرورش و تکامل یافتن است
8- برای انسان می توان تا حدودی استقلال قائل شد که مرزهای آن را واقعیت تعیین می کند.
به طور خلاصه بر اساس نظریه روانکاوی ، مفاهیم اصلی سرشت انسان حول اندیشه هایی همچون علت گرایی روانی و فرایندهای ذهنی ناهشیار دور می زند.