لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 73
راز موفقیت حافظ
نام محقق: آرش رفیعی
نام استاد: خان محمدی
رشته: حسابداری
مدد از خاطر رندان طلب ای دل، ورنه
کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
حمد خدایی را که دوستی او مؤمنان را ذخیرة سعادات ابدی و نصرت او وسیلة سیادات سرمدی است. خدایی که شقة بارگاه کبریایش از هر گمان که دوایر وهم و خیال محیط آن است منزه و دامن سرادقات جلالش از دسترسی عقل و اندیشه مقدس و متعالی است. خدایی که اظهار محاسن هر جمیلی از عوارف لطف اوست و ستر معایب هر قبیحی از ذوارف کرم او.
درود خدا بر نخستین تجلی و آخرین پیامبر، که خاک نشینان بادیه امکان و گمگشتگان بیداری حرمان را به روضة امان هدایت و به دولت ایمان، سعادت بخشید.
از کجا باید آغاز کرد؟
در کنار دانستن هدف و شناختن راهی که به آن ختم می گردد، از کجا آغاز کردن قطعاً و حتماً در دست یافتن به مقصود و وصول به مطلوب بسیار مؤثر و قابل اعتنا میباشد. زیرا همانطور که اگر معمار نخستین خشت هر بنایی را کج بر زمین نهد تا ثریا دیوار کج می رود، ندانستن و نشناختن موضوع شروع تحقیق، انسان جستجوگر را به بیراهه های تاریخ می کشاند، ترکستان خیال به جای کعبةمقصد و مقصود و روی به سراب دارد. نتیجتاً نه تنها به آرزویش نمی رسد بلکه آنچه به بشر پیشکش میکند غیر واقعیت هایی می باشدکه در مسیر «گم کرد، راه مقصود» بدست آورده است.
بـخش یـکم
عـصر حـافظ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رموز موفقیت در درس و تحصیل
محورهاى پژوهش:
1 ـ معناى موفقیت چیست؟2 ـ عوامل توفیق کدام است؟3 ـ نقش دوستان, معلّمان و خانواده در موفقیت دانش آموز چیست؟4 ـ چگونه مى توان از استعدادها بهترین بهره را گرفت؟5 ـ ویژگى هاى انسان هاى موفق چیست؟6 ـ قواى جسمى و توان مندى هاى بدنى و فکرى چه تأثیرى در رشد علمى دارد؟7 ـ تأثیر حافظه و نبوغ فکرى در موفقیت دانش آموز چیست؟8 ـ وضعیّت روانى دانش آموز, چه سهمى در توفیق او دارد؟9 ـ عوامل عقب ماندگى درسى کدام است؟10 ـ چه کنیم که شکست, ما را به یأس نکشاند؟11 ـ نقش امید در موفقیت درسى.12 ـ تأثیر اخلاص و بعد معنوى در موفقیت تحصیلى.13 ـ نقش تغذیه سالم در موفقیت درسى و تحصیلى.14 ـ میزان تأثیر ورزش و تفریحات سالم در موفقیت درسى.15 ـ نمونه هایى از انسان هاى موفق در کسب علم.16 ـ نمونه هایى از شکست خوردگان در مسیر دانش آموزى.
در هر کارى براى رسیدن به (هدف) و کسب موفقیت, رمز و راز و شیوه ها و قواعدى است که رعایت آنها, راه را میان بُر مى سازد. درس خواندن و (موفقیّت تحصیلى) نیز از این قاعده مستثنا نیست. پس سزاوار و بجاست که جوانان این رموز و روش ها را بشناسند و به کار بندند تا از تلاش علمى و آموزشى خود, بیشترین بهره و سریع ترین ثمره را به دست آورند. برخى از این رموز عبارت اند از:
1 ـ سؤال
دانش آموز, با برخوردارى از روحیه تواضع و کنار گذاشتنِ غرور, آنچه را نمى داند باید بپرسد و مشکلات درسى خود را با معلّم در میان بگذارد. اگر کسى غرور و تکبر داشته باشد, راه فهم و علم را به روى خود مى بندد و (پرسیدن) ـ که اعتراف ضمنى به ندانستن است ـ براى او دشوار مى شود.پرسش, (کلید گنجینه دانش) است. این حکمت, در کلمات پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)آمده است: (العلمُ خزائن و مفتاحُها السؤال. )1گاهى هم شرم و خجالت مانع پرسیدن مى شود. امام باقر$ فرمود: (بپرس و از پرسیدن روى بر نگردان و خجالت نکش, چرا که این دانش را هر کس تکبّر یا خجالت داشته باشد, نمى آموزد. )2
2 ـ فراغت خاطر
ذهن آشفته و خاطرِ پریشان, مانع تحصیل است. پراکنده کارى و جدّى نگرفتن درس, سبب سستى چرخه آموزش مى شود. آن که هر روز موضوعى و هر فصل رشته اى بر مى گزیند و امروز و فردا مى کند و در کنار درس به کارهاى جنبى و متفرّقه مى پردازد و فرصت تحصیلى را به کارهاى غیر درسى صرف مى کند. عقب خواهد ماند.پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)از جمله وصیت هاى حضرت خضر به موساى حکیم را چنین نقل مى کند: (یا موسى! تَفَرّغْ للِعلمِ انْ کنتَ تُریدُه, فانّما العلمُ لمَنْ یَفْرَغُ له;3 اى موسى! اگر علم مى خواهى, خود را براى آن خالص و فارغ بساز, چرا که دانش از آنِ کسى است که خود را براى آن فارغ و یکدل کند.) در توصیه هاى امام سجاد$ راجع به حقوق معلّم آمده است که عقل و ذهن و دل و فهم خود را براى معلّمت خالى و فارغ بساز تا بهتر بتوانى از دانش او بهره بگیرى.4
3 ـ توجّه و گوش دادن
تمرکز فکر و جمع بودن حواس در هنگام تحصیل و فراگیرى دانش, عامل مهمّى براى یادگیرى است. در متون دینى از موضوعى به نام (حُسن الإستماع) یاد شده است; یعنى خوب گوش کردن. کسى که هنگام مطالعه و درس خواندن یا شنیدن درس استاد, حواسش جمع نباشد و خوب گوش ندهد, یادگیرى او هم دچار اختلال و آسیب خواهد شد. از سخنان امام على$ در این زمینه چنین مى خوانیم: (وقتى نزد دانشمندى نشسته اى, بیش از آن که حرف بزنى, بر شنیدن حریص و مشتاق باش و همان طور که خوب حرف زدن را یاد مى گیرى, خوب گوش دادن را هم بیاموز.5علامه طباطبائى در باره شهید مطهرى مى فرمود: (مرحوم مطهرى یک هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد. حرفى که مى گفتیم, مى گرفت و به مغزش مى رسید… هر چه مى گفتیم هدر نمى رفت ; مطمئن بودم که هدر نمى رود. )6
4 ـ یادداشت
اگر علم را ثبت و ضبط و یادداشت نکنیم, فراموش مى شود. به حافظه هم چندان نمى توان تکیه کرد. بسیارى افراد توفیق علمى خود را مدیون یادداشت هاى خویشند. حضرت رسول(صلى الله علیه و آله)فرمود: علم را به قید و بند بکشید (قیّدوا العلم). پرسیدند: به بند کشیدن علم چگونه است؟ فرمود: (کتابَتُهُ; با نوشتن آن. )7امام حسن مجتبى$ فرزندان و برادر زادگان خود را گرد آورد و به آنان فرمود: شما کوچک هاى قومى هستید و امید است که بزرگ هاى قوم دیگر شوید, پس دانش بیاموزید. هر کس از شما نتوانست علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد, آن را بنویسد و در خانه اش بگذارد.8 امام صادق$ نیز فرمود: (اکتبوا, فًإنّکم لا تحفظون حتّى تکتبوا;9 بنویسید, شما آموخته هاى خود را حفظ نمى کنید تا آن که بنویسید. )ییادداشت بردارى از درس ها, آموخته ها و شنیده ها, یکى از رموز موفقیّت در تحصیل است. بسیارى نیازمند دفترها و جزوه هاى هم کلاسى هاى خویشند, چرا که خود ننوشته اند و از (یادداشت) بهره نگرفته اند.
5 ـ پیگیرى و استمرار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
/
/
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده سما ( واحد خواهران )
کارآفرینی
علل موفقیت ساندویچ هایدا
استاد گرامی: جناب آقای محمد خاتمی
محقق : افسانه ابراهیمی
گفت و گو با مدیر رستوران های زنجیره ای هایدا (آقای علی فرزامی)
به 10سال قبل برگردیم، به یاد میآوریم که هیچ خبری از این همه رستورانهای رنگارنگ نبود، حتی در پایتخت بزرگوگاهی دوستداشتنی چند ساندویچ فروشی خیلی معمولی با تنوع غذایی محدود به چشم میخورد. حتی در خیابانهای اصلی شهر که اینروزها به دلیل تعدد رستورانها در شبهای تعطیل به پارکینگی مبدل میشوند هم اثری از رستورانهای زرد، نارنجی و بنفش با تابلوهای نقاشی رنگارنگ نبود. قصه از اینجا شروع میشود که 10سال پیش که هنوز خبری از این تعداد رستوران جورواجور نبود، یک جوان بیست و چند ساله به تنهایی و بدون کمک خانواده همراه با یک شریک شعبه اول ساندویچ هایدا را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت چند سال تعداد شعبهها و تنوع غذاهای آن افزایش پیدا کرده است.
علی فرزامی 37 ساله و اهل اردبیل مدیرکل شعبههای هایدا است. طرحها وبرنامههای زیادی برای آینده دارد که بیشتر در راستای اشتغال آفرینی و توسعه کارش است. او به مدرنتر و بهداشتیتر شدن میاندیشد و به امید روزی است که بتواند غذایی با کیفیت و طمعی بهتر از امروز به مشتریان خود ارایه کند. علی فرزامی در راستای شغل خود مدرک کارشناسی را در رشته صنایع غذایی از دانشگاه راچویل آمریکا گرفته است. باوجود مشغله زیاد او مدت زیادی را برای گفتوگو منتظر ماندیم، بهدلیل اینکه پیشرفت و رشد کارش میتواند الگوی خوبی برای دیگران باشد.
• آخرین بار کی غذای هایدا را خوردید؟
دو روز پیش ناهار.
• چی خوردید؟
ژامبون مرغ تنوری هایدا.
• کالباس از کجا آمده؟
در ایران کالباس را به نام ارمنیها میشناسند. اما اینطور نیست. بیشتر از این نمیدانم.
• شنیدهایم هایدا کلاسهایی برای طرز برخورد با مشتری و آدابمعاشرت برگزار میکند. چه کسی معلم است؟
بله. مهندس کنترل کیفیت داریم که این کارها برعهده اوست.
• چند سال پیش کلنگ هایدا را زدید؟
10 سال.
• با چند شعبه؟
با یک شعبه در خیابان شریعتی مقابل یخچال.
• آن موقع خیابان شریعتی به اندازه الان رستوران نداشت؟
بله. 10 سال پیش خیلی تعداد رستوران کم بود، اما الان هم همان اندازه مشتری داریم.
• قبل از افتتاح هایدا مشغول به چه کاری بودید؟
شغل پدری ما ترهبار است.
• سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟
هیچ سرمایهای از پدرم نگرفتم. بارفروشی و ترهبار، را به همراه برادرانم شروع کردیم. شغل اصلی پدرم کشاورزی است از 40 سال پیش 6 ماه اول سال را در اردبیل کشاورزی میکرد و 6 ماه دوم سال را در تهران در کار ترهبار بود. هنوز هم ما آن کار را ادامه میدهیم.
• جالب است که بدانم چه شد که به فکر ارایه این نوع ساندویچ افتادید؟
وقتی سرباز بودم به خیابان لویزان که میرفتم آنجا دو ساندویچفروشی کاری شبیه هایدا ارایه میدادند. چون ژامبون خیلی دوست دارم همیشه از غذای آنجا میخورم. آنجا فکر هایدا به ذهنم رسید.
• ظاهرا ًژامبون خیلی دوست دارید؟
من عاشق ژامبون هستم. هر روز صبح، ظهر، شب.
• اضافه وزن پیدا نکردید؟
چرا، دکتر گفت یا باید ژامبون نخوری یا ورزش کنی.
• کدام را انتخاب کردید؟
ترجیح میدهم ورزش کنم.
• این علاقه شما به نفع هایدا است؟
بله، بهترین آزمایش برای کیفیت غذا، خوردن آن است، اگر احساس رضایت داشته باشم احتمالاًمشتریان هم از غذا راضی هستند.
• ولی شاید شما به نوع غذای خودتان عادت کردید؟
نه، فکر نمیکنم برای عادت باشد. سیگار که نیست.
• شما تضمین صددرصد میکنید که غذای شما بهداشتی است؟
بله، صددرصد.
• یعنی هیچ مورد تخلفی ندیدید یا کسی ناراضی نبوده است؟
تا به حال خیر، اما خب احتمال دارد. سس را بهصورت روزانه تهیه میکنیم. بنابر این هیچوقت مسموم نمیشود. کاهو هم همیشه با مواد ضدعفونی شسته میشود. به هر حال ممکن است ایرادهایی هم وجود داشته باشد. سعی میکنیم از نظر بهداشتی بهترین باشیم.
• چه اقداماتی از نظر بهداشتی انجام میدهید؟
مهندس بهداشت داریم که هفتهای سه بار شعبههای مختلف را کنترل میکند.
• از بازدهی کارتان راضی هستید؟
صددرصد. بیشتر از آن خدا را شکر میکنم که این تعداد مشتری خوب دارم. همه آنها آدمهای خوبی هستند.
• از 10 سال پیش کار هایدا شروع شد، این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟
کار رفتهرفته گسترش پیدا کرد. اما سال اول ضرر دادیم.
• خیلی زیاد ضرر دادید؟
10 سال پیش 18 میلیون تومان، پول کمی نبود.
• با چقدر سرمایه شروع کردید؟
اولین شعبه با وسایل حدود 50 میلیون شد که با یکی از دوستانم شریک شدم.
• چرا ضرر دادید؟
میخواستیم بازار را بگیریم، یعنی مشتری جمع کنیم، البته ضرر ما به این صورت بود که جنس با کیفیت را با قیمت ارزانتر میفروختیم.
• اولین ساندویچ قیمتش چقدر بود؟
160 تومان، درصورتیکه یک ساندویچ معمولی 200 تومان بود. هر ساندویچ حدوداً 180 تومان برای ما تمام میشد که آنرا ارزانتر میفروختیم.
• بعد چه شد؟
با درآمد ترهبار جبران کردیم. البته تعدادی هم شریک گرفتیم. اما چون فروش زیادی داشتیم کمکم به سوددهی رسید و سال دوم یک شعبه دیگر در ولیعصر باز کردیم و قیمت هر ساندویچ 180 تومان شد.
• گرانفروش نبودید؟
با گرانی موافق نیستم. با تعدادی مشتری، فروش زیاد و سودآوری به دست میآید.
• در حال حاضر در تهران هایدا چند شعبه دارد؟
11 شعبه ساندویچ سرد داریم و 3 شعبه گرم.
• ژامبونها را از کجا تهیه میکنید، کیفیت آنرا کنترل میکنید؟
بله، طبق دستوری که به کارخانههای تولیدکننده میدهیم، زیر نظر ما تهیه میکنند اما درآینده تصمیم داریم که یک کارخانه تولید ژامبون راهاندازی کنیم.
• چرا تعداد شعبههای گرم کمتر است؟
به دلیل اینکه فضای بیشتری میخواهد و ملک هم خیلی گران است و تا سال گذشته برای خرید شعبهها از هیچگونه تسهیلاتی استفاده نکردیم.
• امسال وام گرفتهاید؟
خیلی کم
• چه روشی داشتید که از رقیبانتان پیشی گرفتید؟ همزمان با شما چند شعبه دیگر هم بود اما هیچکدام از آنها به اندازه شما پیشرفت نکردهاند؟
این را از صمیم قلب میگویم هیچوقت به دنبال سود زیاد نبودم به صورتیکه مشتری ضرر ببیند تا ما سود کنیم. از بهترین کارخانهها اجناس را تهیه کنم. مشتریها بهتر از من میدانند که کیفیت غذا چطور است. بعضی از آنها هر روز از غذای هایدا میخورند. بعضی از آنها کوچکترین تغییر را میفهمند به ما زنگ میزنند میگویند امروز مزه سس شما تغییر کرده است.
مشتریهایی داریم که واقعاً ما را دوست دارند. آنها نعمت هستند و من هم آنها را دوست دارم. بعضی از آنها همیشه نسبت به غذاها و کار توجه دارند و کوچکترین مساله را متذکر میشوند. گاهی فکر میکنم آنها به اندازه من هایدا را دوست دارند.
• این موضوع برای شما خیلی لذت بخش است. معتقد هستید که چون مردم از کار و قیمت غذاهای شما راضی هستند، پیشرفت کردهاید؟
کاملاً، واقعاً درآمد بابرکتی داریم.
• در حال حاضر کیفیت ساندویچ شما با 10 سال پیش که شروع کارتان بود تغییر نکرده است؟
تفاوت چندانی نداشته است. وزن ژامبونها مقدار کمی افزایش پیدا کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
/
/
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده سما ( واحد خواهران )
کارآفرینی
علل موفقیت ساندویچ هایدا
استاد گرامی: جناب آقای محمد خاتمی
محقق : افسانه ابراهیمی
گفت و گو با مدیر رستوران های زنجیره ای هایدا (آقای علی فرزامی)
به 10سال قبل برگردیم، به یاد میآوریم که هیچ خبری از این همه رستورانهای رنگارنگ نبود، حتی در پایتخت بزرگوگاهی دوستداشتنی چند ساندویچ فروشی خیلی معمولی با تنوع غذایی محدود به چشم میخورد. حتی در خیابانهای اصلی شهر که اینروزها به دلیل تعدد رستورانها در شبهای تعطیل به پارکینگی مبدل میشوند هم اثری از رستورانهای زرد، نارنجی و بنفش با تابلوهای نقاشی رنگارنگ نبود. قصه از اینجا شروع میشود که 10سال پیش که هنوز خبری از این تعداد رستوران جورواجور نبود، یک جوان بیست و چند ساله به تنهایی و بدون کمک خانواده همراه با یک شریک شعبه اول ساندویچ هایدا را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت چند سال تعداد شعبهها و تنوع غذاهای آن افزایش پیدا کرده است.
علی فرزامی 37 ساله و اهل اردبیل مدیرکل شعبههای هایدا است. طرحها وبرنامههای زیادی برای آینده دارد که بیشتر در راستای اشتغال آفرینی و توسعه کارش است. او به مدرنتر و بهداشتیتر شدن میاندیشد و به امید روزی است که بتواند غذایی با کیفیت و طمعی بهتر از امروز به مشتریان خود ارایه کند. علی فرزامی در راستای شغل خود مدرک کارشناسی را در رشته صنایع غذایی از دانشگاه راچویل آمریکا گرفته است. باوجود مشغله زیاد او مدت زیادی را برای گفتوگو منتظر ماندیم، بهدلیل اینکه پیشرفت و رشد کارش میتواند الگوی خوبی برای دیگران باشد.
• آخرین بار کی غذای هایدا را خوردید؟
دو روز پیش ناهار.
• چی خوردید؟
ژامبون مرغ تنوری هایدا.
• کالباس از کجا آمده؟
در ایران کالباس را به نام ارمنیها میشناسند. اما اینطور نیست. بیشتر از این نمیدانم.
• شنیدهایم هایدا کلاسهایی برای طرز برخورد با مشتری و آدابمعاشرت برگزار میکند. چه کسی معلم است؟
بله. مهندس کنترل کیفیت داریم که این کارها برعهده اوست.
• چند سال پیش کلنگ هایدا را زدید؟
10 سال.
• با چند شعبه؟
با یک شعبه در خیابان شریعتی مقابل یخچال.
• آن موقع خیابان شریعتی به اندازه الان رستوران نداشت؟
بله. 10 سال پیش خیلی تعداد رستوران کم بود، اما الان هم همان اندازه مشتری داریم.
• قبل از افتتاح هایدا مشغول به چه کاری بودید؟
شغل پدری ما ترهبار است.
• سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟
هیچ سرمایهای از پدرم نگرفتم. بارفروشی و ترهبار، را به همراه برادرانم شروع کردیم. شغل اصلی پدرم کشاورزی است از 40 سال پیش 6 ماه اول سال را در اردبیل کشاورزی میکرد و 6 ماه دوم سال را در تهران در کار ترهبار بود. هنوز هم ما آن کار را ادامه میدهیم.
• جالب است که بدانم چه شد که به فکر ارایه این نوع ساندویچ افتادید؟
وقتی سرباز بودم به خیابان لویزان که میرفتم آنجا دو ساندویچفروشی کاری شبیه هایدا ارایه میدادند. چون ژامبون خیلی دوست دارم همیشه از غذای آنجا میخورم. آنجا فکر هایدا به ذهنم رسید.
• ظاهرا ًژامبون خیلی دوست دارید؟
من عاشق ژامبون هستم. هر روز صبح، ظهر، شب.
• اضافه وزن پیدا نکردید؟
چرا، دکتر گفت یا باید ژامبون نخوری یا ورزش کنی.
• کدام را انتخاب کردید؟
ترجیح میدهم ورزش کنم.
• این علاقه شما به نفع هایدا است؟
بله، بهترین آزمایش برای کیفیت غذا، خوردن آن است، اگر احساس رضایت داشته باشم احتمالاًمشتریان هم از غذا راضی هستند.
• ولی شاید شما به نوع غذای خودتان عادت کردید؟
نه، فکر نمیکنم برای عادت باشد. سیگار که نیست.
• شما تضمین صددرصد میکنید که غذای شما بهداشتی است؟
بله، صددرصد.
• یعنی هیچ مورد تخلفی ندیدید یا کسی ناراضی نبوده است؟
تا به حال خیر، اما خب احتمال دارد. سس را بهصورت روزانه تهیه میکنیم. بنابر این هیچوقت مسموم نمیشود. کاهو هم همیشه با مواد ضدعفونی شسته میشود. به هر حال ممکن است ایرادهایی هم وجود داشته باشد. سعی میکنیم از نظر بهداشتی بهترین باشیم.
• چه اقداماتی از نظر بهداشتی انجام میدهید؟
مهندس بهداشت داریم که هفتهای سه بار شعبههای مختلف را کنترل میکند.
• از بازدهی کارتان راضی هستید؟
صددرصد. بیشتر از آن خدا را شکر میکنم که این تعداد مشتری خوب دارم. همه آنها آدمهای خوبی هستند.
• از 10 سال پیش کار هایدا شروع شد، این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟
کار رفتهرفته گسترش پیدا کرد. اما سال اول ضرر دادیم.
• خیلی زیاد ضرر دادید؟
10 سال پیش 18 میلیون تومان، پول کمی نبود.
• با چقدر سرمایه شروع کردید؟
اولین شعبه با وسایل حدود 50 میلیون شد که با یکی از دوستانم شریک شدم.
• چرا ضرر دادید؟
میخواستیم بازار را بگیریم، یعنی مشتری جمع کنیم، البته ضرر ما به این صورت بود که جنس با کیفیت را با قیمت ارزانتر میفروختیم.
• اولین ساندویچ قیمتش چقدر بود؟
160 تومان، درصورتیکه یک ساندویچ معمولی 200 تومان بود. هر ساندویچ حدوداً 180 تومان برای ما تمام میشد که آنرا ارزانتر میفروختیم.
• بعد چه شد؟
با درآمد ترهبار جبران کردیم. البته تعدادی هم شریک گرفتیم. اما چون فروش زیادی داشتیم کمکم به سوددهی رسید و سال دوم یک شعبه دیگر در ولیعصر باز کردیم و قیمت هر ساندویچ 180 تومان شد.
• گرانفروش نبودید؟
با گرانی موافق نیستم. با تعدادی مشتری، فروش زیاد و سودآوری به دست میآید.
• در حال حاضر در تهران هایدا چند شعبه دارد؟
11 شعبه ساندویچ سرد داریم و 3 شعبه گرم.
• ژامبونها را از کجا تهیه میکنید، کیفیت آنرا کنترل میکنید؟
بله، طبق دستوری که به کارخانههای تولیدکننده میدهیم، زیر نظر ما تهیه میکنند اما درآینده تصمیم داریم که یک کارخانه تولید ژامبون راهاندازی کنیم.
• چرا تعداد شعبههای گرم کمتر است؟
به دلیل اینکه فضای بیشتری میخواهد و ملک هم خیلی گران است و تا سال گذشته برای خرید شعبهها از هیچگونه تسهیلاتی استفاده نکردیم.
• امسال وام گرفتهاید؟
خیلی کم
• چه روشی داشتید که از رقیبانتان پیشی گرفتید؟ همزمان با شما چند شعبه دیگر هم بود اما هیچکدام از آنها به اندازه شما پیشرفت نکردهاند؟
این را از صمیم قلب میگویم هیچوقت به دنبال سود زیاد نبودم به صورتیکه مشتری ضرر ببیند تا ما سود کنیم. از بهترین کارخانهها اجناس را تهیه کنم. مشتریها بهتر از من میدانند که کیفیت غذا چطور است. بعضی از آنها هر روز از غذای هایدا میخورند. بعضی از آنها کوچکترین تغییر را میفهمند به ما زنگ میزنند میگویند امروز مزه سس شما تغییر کرده است.
مشتریهایی داریم که واقعاً ما را دوست دارند. آنها نعمت هستند و من هم آنها را دوست دارم. بعضی از آنها همیشه نسبت به غذاها و کار توجه دارند و کوچکترین مساله را متذکر میشوند. گاهی فکر میکنم آنها به اندازه من هایدا را دوست دارند.
• این موضوع برای شما خیلی لذت بخش است. معتقد هستید که چون مردم از کار و قیمت غذاهای شما راضی هستند، پیشرفت کردهاید؟
کاملاً، واقعاً درآمد بابرکتی داریم.
• در حال حاضر کیفیت ساندویچ شما با 10 سال پیش که شروع کارتان بود تغییر نکرده است؟
تفاوت چندانی نداشته است. وزن ژامبونها مقدار کمی افزایش پیدا کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
روشهای موفقیت
کمال طلبی
آیا شما از آندسته افرادی هستید که وقتی %99 چیزی را به دست می آورید، نگران به دست نیاوردن آن %1 باقی مانده هستید؟ اگر اینطور است باید بگویم که شما فردی کمال طلب و کمالگرا هستید. شما دنبال رسیدن به %100 همه چیز هستید، درحالیکه اطرافیانتان ممکن است با همان %90 خشنود و راضی باشند. اگر به کاری می پردازید، و می خواهید آن را به نحو احسن انجام دهید، و وقتی فقط قسمت کوچکی از آن با مشکل مواجه می شود و به اشتباه انجام می گیرد، باعث می شود احساس مسئولیت و شکست کنید، شما یک کمالطلب هستید، کسی که در جستجوی کمال در هر جنبه از زندگی است.
این مسئله می تواند چند دلیل داشته باشد، و در این مقاله قصد داریم نکته هایی برایتان مطرح کنیم که کمک میکند این صفت کمالطلبی شما به نفعتان کار کند، نه به ضررتان.
از همان کودکی، اجتماع ما را به انجام کامل و صحیح هر کار تشویق می کند. در مدرسه، از ما انتظار می رود که نمره های خوب بگیریم، و همچنین در ورزش. همین مسئله در دوران دبیرستان و دانشگاه نیز ادامه می یابد. همانطور که بزرگتر می شویم، کاملاً آگاهیم که اطرافیان ما انتظار دارند که کارها را به بهترین نحو انجام دهیم و نتایج خوبی بگیریم. همه ی ما طوری بار آمده ایم که تصور می کنیم اگر چیزی حتی کمی از کمال آن پایین تر باشد، قابل قبول نیست. و وقتی کاری خوب پیش نمی رود یا نادرست انجام می شود، ما تقصیرها را گردن خودمان می اندازیم و از کاه کوه می سازیم. گذران زندگی برطبق خواسته های خود و برآورده کردن انتظارات دیگران بسیار دشوار است و معمولاً با احساس ترس از شکست و دست نیافتن به کمال آن چیز همراه است.
حال می خواهیم بدانیم چطور می توانیم از این جنبه های منفی کمال طلبی به سود خود استفاده کنیم؟ اولین کار این است که احساساتمان را روی کار بیاوریم. کمال طلبی به هیچ اشتباهی اجازه ی دخول نمی دهد.
گرچه باید به خاطر داشته باشید که مردم اطراف شما دقیقاً مثل خودتان هستند، یعنی هیچکدام کامل نیستند. و اگر شما بتوانید خودِ واقعیتان را به آنها نشان دهید آنها نیز میتوانند با شما کنار بیایند تا اینکه بخواهید خود را پشت نقاب کمال پنهان کنید. ارتکاب یک اشتباه کوچک در چشم دیگران به معنای شکست خوردن نیست. برعکس، آنها کاملاً آگاهند که شما نیز انسانید و انسان جایزالخطاست.
چرا جستجوی کمالطلبانه ی خود را کنار نمی گذارید و آن را با چیزی که بیشتر به نفعتان است جایگزین نمی کنید؟ همیشه نمی توانید سر همه کلاه بگذارید. اشتباه همیشه اتفاق می افتد، اما شما باید به فکر تصحیح آن باشید. ولی یادتان باشد، شما می توانید با درس گرفتن از اشتباهاتتان، پیشرفت کنید. این یکی از مهمترین ارکان پیشرفت در زندگی است.
جستجوی کمالطلبانه و اینکه بخواهید همه چیز به بهترین و کاملترین نحو ممکن باشد، باعث می شود نتوانید به حد کافی از زندگی لذت ببرید. چون شما هیچگاه قادر نخواهید بود به این کمال رویایی زندگیتان برسید، از اینرو همیشه مغموم و شکست خورده خواهید بود. پس سعی کنید آن چیزی باشید که واقعاً هستید، و تا جاییکه میتوانید شاد باید و از این زندگی زیبا لذت ببرید!
ویژگیهای آرمانگرایان
در سال 1899، رئیس اداره ثبت اختراعات آمریکا نامه ای به رئیس جمهور مک کینلی نوشته از او خواهش کرد تا اداره ی او را تعطیل کند، به این دلیل که هر چه میشد اختراع شود، تا آن زمان اختراع شده بود.
کمبود قوه ی تخیل در این مرد، می توانست منجر به از بین رفتن حس نوآوری در مردم شود. برخلاف این، یک فرد ایده پرداز و آرمانگرا قادر است مسائل را طوری ببیند که دیگران، حال به هر دلیلی نمی توانند یا نمی خواهند. به علاوه، همه ی آرمانگرایان و رویاپردازان خصوصیات مشترکی دارند، و با اینکه هیچ کار آنها بدون خراب کردن ایده آلهایشان قابل تقلید نیست، وجود دارند تا با الهام بخشی، ما را در پیمودن راهی که ندای درونیمان به آن می خواند تشویق کنند.
خصوصیات آرمانگرایان و ایده پردازان
ثبات عقیده
هر کسی می تواند مخالفت و ناسازگاری کند، اما اختلاف عقیده و مخالفت واقعی نیازمند ثبات عقیده است، به خصوص زمانیکه افکار و نظرات یک نفر با موجی از صداهای مخالف روبه رو است.
در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، سویکیرو هوندا، نوعی فرهنگ تجاری تعریف نمود که اظهار میکرد "کمپانی های ژاپنی به اتفاق هم موفق می شوند." او باور داشت که کمپانی ها و شرکت های ژاپنی می توانند از پدیده ای مثل بیزینس آمریکایی که مبتنی بر سود شخصی بود استفاده کنند. او کارخانه موتورسازی هوندا را برپا کرد و تلاش کرد تا این نظریه را به پایه ی عمل برساند، گرچه ممکن بود از جانب محیط تجاری آن زمان و ماموران دولتی که قصد جلوگیری از پیشرفت هوندا را داشتند، مورد بی احترامی و استهزاء قرار گیرد.
داو کارنی مؤسس شرکت تولیدی لباس آمریکایی، باور نداشت که تولیدکنندگان لباس فقط زمانی می توانند پول دربیاورند که دوخت لباسهای خود را به کشورهای جهان سوم بسپارند. همچنین می دانست که برای موفقیت باید رویه ی کار کارگران کارخانه را تغییر دهد. او این کار را از طریق رقابتی کردن دستمزدها، مرخصی های باحقوق، بیمه ی سلامتی برای خانواده های کارگران، کلاسهای آزاد انگلیسی، واریز حقوق به طور مستقیم به حساب پس انداز کارگران و استفاده از پنج متخصص ماساژ درمانی در محیط کارخانه برای رفاه حال کارگران، به انجام رساند. نتیجه ی کار اضافه سود برابر با 250 میلیون دلار در سال 2005 بود.
آمادگی
اینکه شانس فقط یکبار در خانه ی آدم را میزند، بیشتر از آنچه فکرش را بکنید، حقیقت دارد؛ این شما هستید که باید تشخیص دهید.
فردریک اسمیت بعنوان یک خلبان خصوصی، دریافت که روز به روز محموله و بارهای بیشتری را برای کمپانی هایی که نمی خواستند یا نمی توانستند منتظر رسید هواپیماهای مسافربری شوند، حمل و نقل میکند. او که هنوز در کالج به سر می برد، مقاله ای برای درس اقتصاد خود نوشت که موضوع آن سرویس حمل و نقل اکسپرس بود. استادش زیاد تحت تاثیر آن مقاله قرار نگرفت، اما اسمیت می دانست که این موقعیتی بسیار عالی است که به او روی کرده است، و در سال 1971 بود که فدرال اکسپرس را پایه گذاری کرد.
بیل گیتس دریافت که اگر سیستم عامل و نرم افزارهای یک کامپیوتر از قسمت سخت افزاری آن جدا شود، دیگر هر کسی—نه فقط مهندسین--می تواند تکنولوژی جدید خلق کند. نوآوری به طور نامحدود و وسیعی دنبال شد و گیتس آنقدر عاقل بود که سیستم خود را در رده ی اول همه ی محصولات جای دهد.
شکاکیت
داشتن بدگمانی و شکاکیت سالم و فعال برای سیستم ها و متدهای معرف صنعت یا بیزنس و تجارت، از خوشبینی و خوشنودی مضر جلوگیری می کند.
بیلی بینز، زمانیکه مدیر عامل اوکلند آتلانتیک شد، به طریقه ی کارکرد MLB تقریباً ظنین بود. او اظهار می دارد که سرپرستان و ناظرانی که سابقه ی خوبی نداشته اند، و این سابقه باعث می شود نتوانند شغل دیگری در هر زمینه کاری پیدا کنند، مداوم توسط کلوب های دیگر استخدام می شوند. از اینرو همه ی نگهبانان و سرپرستان قدیمی را اخراج کرده و افرادی را استخدام کرد که دیدگاه هایی کاملاً جدید در زمینه بیسبال داشتند. به همین روش بود که توانست مقام اول جهانی را کسب کند.
جهان اینترنت تقریباً 5 ساله بود که پییر امیدیار، مشکوک شد که این تکنولوژی فقط در دست افراد کله گنده در بیزنس افتاده است. به نظر او این تکنولوژی باید در مسیری دیگر می افتاد: او اینترنت را بازاری جهانی برای خرید و فروش مردم جدا از تجارت های بزرگ، می دانست. با این هدف بود که eBay را ایجاد کرد. برخلاف آنچه تصور می شود، اولین شیء که در این بازار فروخته شد، دستگاه داروساز نبود، بلکه نشانه گر لیزری بود که کار نمی کرد.
دیدگاه
در ذهن فرد آرمانگرا و ایده پرداز، اکنون و امروز با هیچوقت و همیشه مترادف نیست.
در سال 1977، رئیس شرکت تجهیزات دیجیتالی گفت: "دلیلی ندارد که هر شخص، یک کامپیوتر شخصی در خانه اش داشته باشد." تاحدودی حق با او بود. در سال 1977، یک کامپیوتر خانگی برای افراد متوسط کاملاً بی مصرف بود. اما در آن زمان، استیو جابز و استیو وزنیاک مشغول ساخت کامپیوتر اَپِل II بودند، که به مردم برای داشتن یک کامپیوتر شخصی در خانه، دلیل می داد.
تغییر روند تاریخ
واژه ی آرمانگرا نیز گاهی مثل واژه ی نابغه به کرات مورد استفاده قرار می گیرد—و معمولاً به افرادی نسبت داده می شود که شایستگی آن صفات را ندارند. به این دلیل، بهترین آزمایش، آزمایش زمان است که بیرحم تر از همه ی آنهاست. اگر کسی قادر باشد که ایده ای را از گهواره تا گور، در مقابل مخالفان بیشمار با خود حمل کند، شایسته ی صفت آرمانگرا است.
طبق آمار اداره ی ثبت اختراعات آمریکا، از سال 1900 تا کنون، مخترعین بسیاری موفق به ثبت اختراع و نوآوری خود شده اند و هرساله چیزی درحدود 300،000 درخواست ثبت اختراع ارائه می شود
برخورد با شکستهای شغلی
مؤسس IBM، توماس واتسن می گوید: "اگر می خواهید میزان موفقیتتان را بالا ببرید، شکست هایتان را دو برابرکنید."
وقتی می خواهید تاثیری شگرف در محل کار خود بگذارید و مرکز توجه باشید، ممکن است با شکست های کوچک و بزرگ از هدف خود جا بمانید. اما طریقه ی برخورد شما با شکستهایتان همان چیزی است که به موفقیتتان کمک می کند. سؤال اینجاست: آیا آنقدر باهوش هستید که بتوانید از شکست هایتان درس بگیرید؟
شکست های شغلی جزئی از کارتان است، اما اگر درست با آن برخورد کنید، می تواند در طولانی مدت موفقیت های بزرگی عایدتان کند. در این مقاله قصد داریم تکنیک هایی به شما آموزش دهیم که از طریق آنها بتوانید شکست های کاریتان را رفع و رجو کنید.
از دست دادن فرجه تحویل کار
وقتی فرجه ای را از دست می دهید، احساس ناراحتی و خستگی به شما دست خواهد داد، اما سعی نکنید با این تغییر اخلاق، همه را از این شکست باخبر کنید. اگر مرتباً رئیستان به خاطر تحویل ندادن به موقع کار به شما گوشزد می کند، حتماً باید دوره های مدیریت زمان را بگذرانید. اما اگر می خواهید تا انبوهی از کار را در یک زمان بسیار کوتاه و ناکافی به اتمام برسانید، باید منتظر شکست باشید.