لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 89
مقدمه:
تا کنون با هر نوازندهی ساز کوبهای که برخورد داشتهام، نواختن را با زدن و کوفتن بر روی هر چیز در دسترس، آغاز کردهاید. پنداشت ما بر این است که اگر این کتاب را برداشتید، شما نیز از این قانون مستثنی نباشید. در نتیجه، اگر پیش از این هم، ساز کوبهای خاصی ننواخته یا هیچ دورهی آموزشی رسمی ندیده باشید، به هر حال نوازندهاید .
با نواختن ساز کوبهای، باستانیترین و دوستداشتنیترین ساز را گزینش کردهاید. در این کرهی خاکی، هیچ جایی پیدا نمی شود که شیوهی سنتی نواختن ساز کوبهای، در آن وجود نداشته باشد. در واقع همچنان که در صفحههای بعد، متوجه خواهید شد، نواختن ساز کوبهای، تفریحی جهانی است که هر کس بدون توجه به ذائقهاش در موسیقی، میتواند از آن لذت ببرد .
تا جایی که ممکن است، هدف در این کتاب، آشنا ساختن خواننده با گونههای سازهای کوبهای و نواختن سبکهای گوناگون است .
اگر شما هم مانند من بیندیشید، میتوانید درهمهی این روشها، لذت ویژهی آن را بیابید و با دانستن شیوههای گوناگون، از خود نوازندهای بسیار خوب و پویا بسازید .
فصل اول :
ورود به دنیای ریتم
بحثی که از مدتها پیش وجود دارد این است که آیا نت خوانی موسیقی، لازمهی کار نوازندهی سازهای کوبهای هست یا نه ؟ راستش را بخواهید ،نیازی به نت نیست. میتوانید نوازندهی توانایی باشید و هرگز به قطعهی موسیقی نگاه نکنید، ولی با این وجود، توانایی خواندن آن چه که بر روی کاغذ نوشته شده است میتواند درهای فراوانی را به روی نوازنده بگشاید. میتوانید با نوازندگانی بنشینید که هرگز آنها را ندیدهاید و آهنگی را بنوازید که هرگز پیش از این نشنیدهاید و آن را به بهترین شیوه، اجرا کنید یا اگر تنها با شنیدن، نتوانید قطعهای را اجرا کنید، میتوانید به فروشگاه محصولات محصولات موسیقی بروید و نسخهای از تک نوازی دلخواه خود را فراهم کرده و آن را بیاموزید. حتی میتوانید در اینترنت، ریتمها را با دیگر نوازندگان، رد و بدل کنید و ... این بخش را بخوانید، بیگمان متوجه خواهید شد که خواندن نت، آن اندازه هم دشوار نیست و هر زمانی را که برای یادگیری نت (تئوری موسیقی ) سپری کنید، ارزشمند و سودمند خواهد بود .
همان گونه که خودتان متوجه خواهید شد، افراد راههای گوناگونی را برای نواختن ریتمها به کار میبرند. در این کتاب، نت نویسی و روشهای حرفهای و رایج موسیقی بکار برده شده است. انجام این دستور، دو فایده ی مهم در بر دارد : نخست این که حتی اگر بخواهید نت سازهای دیگر را اجرا کنید ،پیش از این اصول پایههای نت خوانی را میدانید، دوم، این راه از راههای دیگر، به مراتب سادهتر و آشکارتر است .
اشاره
برای ادامه این کتاب ،اجباری به دانستن نت خوانی نیست. بیشتر ریتمهای نوشته شده در این کتاب، بر رویCD موجود هستند. تنها کاری که باید انجام دهید، گوش دادن به بخشهایی از CD است که در کنار هر ریتم، شمارهَی مربوط به آن نوشته شده است و به این گونه میتوانید شیوهی صدا دهی آن ریتم را بشنوید. در نتیجه میتوانید با ریتم موجود در CD بنوازید .
حتی میتوانید مهارتهای نتخوانی خود را از راه گوش دادن به CD، پشتیبانی کنید. تنها همزمان با شنیدن CD، به ریتم مربوط به آن نگاه کنید. هیچ گاه خواندن نت، بدون اشکال نیست .
آشنایی با الفبای موسیقی
فکر کنید که خواندن خط موسیقی، مانند خواندن این کتاب است. حروف، واژهها را به وجود میآورند و سرانجام، جمله و پس از آن پاراگراف و مانند اینها به وجود می آید. در موسیقی، با نتها و سکوتها سروکار دارید ( پس از این، در این بخش میتوانید ههی نتها و سکوتهای موجود در موسیقی را ببینید )، که در واقع نوع میزان را معین میکنند (میزان، همان واحد زمان در نت موسیقی است ). در پایان، میزان، بخشهای کوتاه موسیقی را به وجود می آورد که گرد آمدن آنها سبب آفرینش آهنگ یا قطعهی موسیقی میشود.
تبدیل به میکند ( نت سیاه. بنابراین برای زمان ، نت سیاه تنها یک ضرب میگیرد و در هر میزان چهار ضرب خواهید داشت .
ت) سرعت : این نشانه نشان میدهد که با توجه به ساعت یا مترونوم (وسیلهای که شمار زیادی از نوازندگان برای کمک به حفظ ریتم از آن استفاده میکنند برای آگاهی بیشتر از مترونومها، بخش هفدهم را بخوانید ) هر نت را با چه سرعتی باید نواخت. در تصویر 1-2، عدد رو به روی ن سیاه نشان می دهد که در هر دقیقه، چند ضرب نت سیاه اجرا میشود .
ث) نشانهی سبک : نشانهی سبک، بازگو کنندهی حس و یا یک سبک موسیقیای است که اجرا میشود. بسته به سازندهی ریتم، برخی از پارتیتورهای موسیقی، نشانهی سبک ندارند .
ج ) خط میزان : خط میزان، میزانها را از یکدیگر جدا می سازد هر میزان، یک گروه نتی است که کسر میزان آن را میشناساند. درتصویر 1-2، خط میزان پس از چهار ضرب میآید. داشتن میزان به سازندهی ریتم این اجازه را میدهد که قطعه را به بخشهای کوچک تقیسم کند و خواندن آن را آسانتر سازد .
نشانهی تغییر دهنده : نشانهی تغییر دهنده نشان میدهد که تا چه اندازه باید قوی یا ضعیف نواخت. در تصویر 1-2، نشانهی mf یا متسوفورته یعنی به گونهی « معتدل قوی » است. دیگر نشانههای تغییر دهنده، نشان دهندهی صداهای قوی و ضعیف و دیگر هستند. تصویر 2-2، شماری از نشانههای تغییر دهندهی رایج در موسیقی را نشان میدهد .
ح ) تکرار : این نشانه به معنای تکرار میزانهای اجرا شده است که در میان دو خط میزان، قرار میگیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کاربرد موسیقی در علوم - ریاضیات
علاوه بر علم پزشکی، موسیقی :
« علم الحان و آن یک قسمت از اقسام چهارگانه علوم ریاضی قدماست و ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی بر شمرده و فلاسفه اسلامی نیز رأی او را پذیرفته اند: ولی از جهت مسلم و تغییر ناپذیر نبودن همه ی قواعد و اصول آن مانند علوم ریاضی ، آن را هنر نیز محسوب داشته اند. » (روایت دوم ، لغت نامه ی دهخدا ، کلمه موسیقی )
کاربرد موسیقی در علم ریاضیات
ریاضیات و موسیقی هر یک بنوبه خود از ابتدای خلقت در مسیر تکامل تمدن بشری نقش موثری داشته اند. ریاضیات بطور مستقیم با پیشرفت گونه های مختلف علوم تجربی، نظری، مهندسی و ... در ارتباط بوده و موسیقی علاوه بر تاثیر مستقیم بر سایر هنرها، همه روزه درحال تعامل با انسان در تمام نقاط جهان است بگونه ای که امروزه از آن حتی بعنوان یک ابزار برای جهت دادن به پدیده های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی استفاده می شود.
برای بسیاری از مردم که با ریاضیات سر و کاری ندارند، فرمول ها و قوانین ریاضی بسیار خشک و پیچیده بنظر می رسد و گاهی هم بعنوان رمز یا رازی که میان یک سری اعداد، نشانه ها و علائم عجیب و غریب است، مطرح می شود. بسیاری از مردم - حتی آنها که با ریاضی در ارتباط هستند - معتقدند که ریاضیات یک علم عقلی است و حداکثر توانایی آن مدل سازی پدیده های فیزیکی است، حال آنکه اگر به مسائل و رخدادهای اجتماعی نگاهی بیندازیم بسادگی خواهیم دید که مثلا" توزیع پدیدهای - متغییرهای - تصادفی اجتماعی غالبا" از رفتار توزیع نرمال "گوس" پیروی میکنند، بنابر این نمی توان به این صراحت از ریاضیات بعنوان یک علم نظری محض نام برد. ریاضیات عقلی در مقابل موسیقی احساسیاما اگر ریاضیات با عقل انسان در ارتباط است، موسیقی را می توان از مهمترین هنرهایی دانست که بسادگی روح آدمی را تحت تاثیر خود قرار میدهد که خوشبختانه امروزه در جوامع مختلف بصورت بسیار زیادی با زندگی عجین شده است. همه ما حداقل یک قطعه موسیقی را از حفظ بلد هستیم و به هنگام خلوت، هنگام کار یا رانندگی و ... آنرا زمزمه می کنیم. حتی درصد بالایی از مردم توانایی نوازندگی و خوانندگی بصورت آماتور و یا حرفه ای را دارا میباشند. موسیقی در یک نگاه ساده هنری است که تمام مردم می توانند بسادگی با آن تعامل داشته باشند. اما چگونه ممکن است ریاضیات که علمی کاملا" عقلی است با موسیقی که هنری کاملا" احساسی است، مشابهت هایی با یکدیگر داشته باشند و یا حتی در برخی زمینه ها همگرایی هایی؟ مشخصترین ترین ارتباط میان موسیقی و ریاضیاولین دخالتی که ریاضیات می تواند در موسیقی انجام دهد از آنجا ناشی می شود که موسیقی ناشی از تکرار برخی اصوات - یا نت های موسیقی - در بازه زمان است. طول مدت نتها را می توان اندازه گرفت و به روابطی میان آنها در بازه زمان دست پیدا کرد. همانند آنچه در تحلیل ریتم های مختلف انجام می شود . مسئله دیگر بررسی ارتباط فرکانسی میان نت های مختلف موسیقی و ارتباطات میان نت های موسیقی و زیبایی شناسی است که اغلب در مباحث مربوط به فیزیک صوت بررسی می گردد. این ارتباط همچنین می تواند به تحلیل ریاضی گونه از انواع سبک های هارمونی و یا انواع روشهای ساخت ملودی از روی موتیف مشخص و ... باشد. اما آیا ارتباط موسیقی و ریاضیات در همین حد یعنی مدل کردن رفتار موسیقی با کمک روابط ریاضی است؟ نتایج برخی تحقیقات جدیدبدون شک سخن نا آشنایی نخواهد بود اگر بگوییم که تحقیقات دانشمندان (New Scientist شمار 153) نشان داده است، کودکانی که پیانو می نوازند و آموزش موسیقی می بینند معمولا" : -توانایی بیشتری در درست کردن پازل های پیچیده دارند، - خیلی بهتر از سایر کودکان شطرنج بازی می کنند،- و دارای قدرت استنتاج بیشتری هستند (The American Mathematical Monthly شماره 103) همچنین در بررسی دیگری مشاهده شده است که بیش از 68 درصد دانشجویان رشته ریاضی از کلاسهای موسیقی بعنوان دروس اختیاری برای فارغ التحصیل شدن اختیار می کنند. نتیحه این بررسی رابطه نا شناخته میان موسیقی و ریاضی را تا حد زیادی آشکار میکند.
در یونان باستان موسیقی و ریاضیات (حساب و هندسه) در کنار نجوم تشکیل علوم چهارگانه را می دادند، درواقع یونانیان قدیم به این چهار شاخه از علوم به دیده ریاضیات نگاه می کردند. در آن دوران از تمدن بشری موسیقی بعنوان علمی مطرح بود که توسط آن روابط و نسبت های ریاضی به عمل تجربه می شد و به موسیقی در مدارس به اندازه حساب، هندسه و نجوم بها داده شده، دانش آموزان مجبور بودند در موسیقی نیز به انداز سه علم دیگر کسب معلومات کنند
. تقسیم بندی علوم در یونان قدیم
یونانیان قدیم از ریاضات بعنوان علم مطالعه تغییر ناپذیرها یاد می کردند. آنها این مقوله علمی را به دو دسته بزرگتر یعنی علوم مربوط به مقادیر مجزا (discreet) و مقادیر پیوسته (continued) تقسیم بندی کرده بودند. مقادیر مجزا شامل دو علم از علوم چهارگانه یعنی حساب و موسیقی بود. آنها مقوله های مربوط به حساب را معادل بررسی مقادیر قابل شمارش و مجزای مستقل می دانستند و موسیقی را بررسی مقادیر مجزایی که با یکدیگر در تناسب و ارتباط هستند می دانستند. در مقابل علوم مقادیر مجزا، علوم مقادیر پیوسته وجود داشت که شامل هندسه و نجوم بود. هندسه به بررسی سکون و نجوم به بررسی هرآنچه به حرکت مربوط میشد می پرداخت. بنابراین هماگونه که از این تقسیم بندی (به شکل توجه کنید) بر می آید جایگاه موسیقی هم ردیف سایر شاخه های علم ریاضی بوده است. اما در یک کلام شاید بتوان علم موسیقی ای را که یونانیان باستان آنرا تعریف کرده اند علمی دانست که به بررسی روابط میان صداهای خوشایند و ناخوشایند (در اینجا منظور consonance و dissonance) است، نامید. اکتشافات فیثاغورث و پیروان او در باره نت های موسیقی اولین کشف دانشمندان یونان آن بود که اصوات موسیقی ای که فرکانس آنها مضاربی از یکدیگر هستند همواره بصورت خوشایند شنیده می شوند. بسیاری از دانشمندان و حتی مردم عادی متوجه بودند که هنگامی که دو صدای موسیقی با یکدیگر اجرا می شوند لزوما" احساس خوبی را در انسان ایجاد نمی کنند.
آنها همچنین متوجه شده بودند که یکی از مهمترین نسبت های فرکانسی نسبت 1:2 یا همان اکتاو است که طی آن نسبتهایی مانند 2:3 (پنجم) یا 3:4 (چهارم) یا 4:5 (سوم بزرگ) و 5:6 (سوم کوچک) تکرار می شود. یونانیان بخوبی به زیبایی صداهایی که با این نسبت ها بطور همزمان پخش می شدند آگاه بودند و فیثاغورث از جمله کسانی بود که رابطه ریاضی و خوشصدایی موسیقی را در میان تارهای صوتی مورد بررسی قرار داد. در واقع آنها دریافته بودند که نسبتهای x:x+1 برای x های کوچکتر از 10 و بزرگتر از صفر نسبتهایی است که نتیجه آن فاصله هایی خوش صدا هستند. تمام این موارد که به نوعی از آنها می توان به عنوان پایه های دانش هارمونی یاد کرد، از دغدغه های علم موسیقی از زمان فیثاغورثیان تا اوایل قرون وسطی بوده است. شاید بزرگترین سئوال آنها این بود که چرا نمی توانند با استفاده از کنار هم قرار دادن نسبت هایی که از آنها نام بردیم به اولین نسبت خوش صدا کشف شده یعنی 1:2 یا اکتاو برسند. (در واقع این نشان می دهد که متاسفانه نسبت x به x+1 هرگز نمی تواند یک نسبت صحیح باشد.) اما ناگفته نماند که فیثاغورثیان کشف کرده بودند که اگر شش فاصله 9:8 (که همان یک پرده است) را کنار هم قرار دهید به نتی می رسید که تقریبا" با نت اول نسبت 1:2 دارد. (در واقع باید نسبت 9:8 را به توان شش برسانید که نتیجه چیزی حدود 2.0273 می شود.) در هر صورت هر آنچه بود سالها گذشت تا باخ تصمیم گرفت که این نسبت ها را معتدل کند و مشکلاتی را که از روز اول فیثاغورثیان - به درست - پایه گذار آنها بودند را رفع کند. در گام معتدل باخ هر اکتاو به 12 نیم پرده تقسیم می شود که نیم پرده های متوالی با یکدیگر نسبت ریشه دوازدهم عدد 2 را دارا هستند! تحت این شرایط فاصله پنجم گام معتدل باخ معادل هفت فاصله نیم پرده بوده که کمی کمتر از فاصله فیثاغورثی است(یعنی ریشه دوازدهم عدد 2 به توان 7
http://www.harmonytalk.com/archives/000592.html
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
موسیقی
موسیقی هند بیان احساسات بوسیله صداهاست.
مهمترین عوامل تشکیلدهندة موسیقی صدا و وزن هستند.
صدا نتیجة « حرکت ارتعاشی»است که بوسیلة گوش احساس میشود.
صداهایی که دارای ارتعاشات نامنظم باشد صداهای غیرموسیقی و آنهایی که پریودیک هستند و ارتعاشات منظم دارند صداهای موسیقی نامیده میشوند.
تئوری موسیقی:
علمی که از قواعد و اصطاحات موسیقی گفتگو میکند تئوری موسیقی نامیده میشود.
نت:
صداهای موسیقی بوسیلة نت نوشته و اجرا میشوند.
آهنگ و تأکید موسیقی:
موسیقی در صورتی قابل درک است که به هر حال دارای تأکید باشد ممکن نیست که آهنگی دارای تأکید نباشد ولی به صورت « آهنگ» درک میشود.
صوتهای یک آهنگ ساده معمولاً به صوتهای تاکید دار و بیتأکید تقسیم میشوند و غالباً دارای دورههای منظم هستند برای درک مطلب باید از یکی دو مثال کمک گرفت: « تیکتاگ» ساعت هرگاه با اندکی دقت به آن گوش فرادهیم یک دورة دو ضربهای را مرتباً تکرار میکند: 1- تیک 2- تاک؛ 1- تیک2- تاک و … همانطوریکه یک معمار یا بنا برای ساختمن خانه از آجر ، سنگ، آهن، چوب، و غیره استفاده میکند همچنان که یک شاعر در ساختن شعر خویش واژهها را بکار میگیرد همانگونه که یکمجسمهساز از گچ،برنز.گل چوب، جز اینها استفاده میکند؛ آهنگساز نیز در ساختن موسیقی صداه و عوامل صوتی را بکار میبندد. صدا( صوت) پدیدهای که انسان آن را به یاری دستگاه شنوایی خویش درک میک درنتیجه ارتعاش یک جسم تولید میشود و در محیط مادی مانند هوا یا آب به صورت موج انتشار مییابد و به گوش ما میرسد و ما در دستگاه شنواییمان آنرا با فعل و انفعالاتی فیزیولوژیک درک میکنیم حرکت موجی انتشار صدا دارای 4 مشخصه است:
1- بسامد 2- طول موج 3- دامنه 4- شیوش
صدای غیرموسیقانی( سروصدا) : صداهای لحظهای حاصل از شکستن شیشه و انفجار و نظایر آن، و صدای ممتد یا ادامهدار مانند ریزش باران، حرکت قطار، و هلهلههای آدمیان و غیره صداهای غیرموسیقانی هستند.
مدهای کلیسا و موسیقی در یونان باستان:
کلیسای مسیحی در قرنهای اول و دوم میلادی دارای هیچگونه فرهنگ موسیقی ویژهی خود نبودند و از آنجا که نیاز داشت به یاری هنرهای زیبا رنگ و بویی به تبلیغ مذهبی خوییش ببخشد ناگزیر از فرهنگهایی یاری گرفت که پیش از آن، آنها را« هنر و فرهنگ کافران » مینامیدند هنر و فرهنگ قوم یهود و هنر و فرهنگ یونان باستان زمینة اساسی فرهنگ کلیسا را فراهم ساختند موسیقی یهود کمو بیش سراسر آهنگهای مذهبی و رسمی کلیسا را تشکیل میداد و موسیقی یونان باستان که داری بنیادهای پیچیدة ریاضیوار و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
مقدمه :
پاسادبل Pasodoble یعنی رقص دو نفر .
یک رقص ملی اسپانیائی با وزن 4/2 هست به کاراکتر ( شخصیت مارش گونه) دارد ونسبتا تند می باشد .
پاسادوبل به فرم روندو بسیاری از موومان های کلاسیک فرم روند دارند و ویژگی بارز روندوتناوب یک تم اصلیA) ( با چند تم دیگر است الگوهای معمول در فرم روندو عبارتند از : فرم های ABACA وبا ABACABAتم اصلی روندو به طور معمول تمی سرزنده و دلپذیر و بهیادماندنی است و شنونده به آسانی میتواند نمودهای دوباره آن را تشخیص دهد از آنجا که تم اصلی کم و بیش همواره درتنالیته تونیک عرضه می شود بازگشت های آن بسیار خوشایند هستند.
روندو می تواند به صورت قطعه ای مستقل یا موومانی از یک سنفونی سونات یا کوارتت زهی به کار رود روندو در آثار چند موومانی اغلب در موومانی پایانی ( فینال ) دیده می شود . زیرا سر زندگی ، انتظام وشادابی آن به اثر پایانی شاد می بخشد فرم روندواغلب با عناصری از فرم سونات در آمیخته وفرمی به نام سونات روندو پدید می آورد .
محبوبیت فرم روندو محدود به دوره کلاسیک نیست این فرم توسط آهنگسازانی از سده بیستم مانند ایگوراستراوینگی و آرنولد شوبنرگ نیز به کار گرفته شده است .
تجزیه وتحلیل پاساد و بل سبلان
پاسادوبل سبلان با هشت میزان مقدمه شروع شده با FF که درتنالتیه سل مینور است وبیشتر از درجات V, I سل مینور استفاده شده است . این قطعه تم آذری دارد که ملودی در دست چوبی ها وکرنت 2 و 1 می باشد و همراهی را بقیه سازها مینوازند .
Aقسمت A از میزان 9 در سل مینور با FF ادامه پیدا می کند که 16 میزان است در قسمت A فلوت ، کلارینت می بمل و ابوا حذف می شوند و فقط در آخر نیم جملهها وارد می شوند یعنی در میزانهای 12و 11و 16و 15 وهشت میزان آخر را فلوت کلارینت می بمل وابوا وارد می شوند .
B: قسمت B از میزان 25 شروع شده ودر تنالیته سی بمل ماژور کام نسبی سل مینور است در اینجا ملودی از چوبی ها گرفته شده و به باس ها وآکمپیمان داده شده و چوبی ها و برنجی ها آنها را همراهی می کنند در میزان 33 قسمت B با مدلاسیون کوچک از سی بمل ماژور به سل مینور باز می گردد که تا میزان 40 ادامه دارد وقسمت آخر B با یک برگشت به میزان 9 اول قسمت Aبر می گردد A-B تکرار میشود .
C : قسمت C از میزان 56 مدولاسیون کرده و از میزان 57 قسمت C شروع میشود . و این قسمت که درسی بمل ماژور است سازها ملودی فلوت – کلارینت میبمل– ایوا حذف می شوند واز قسمت همراهی ، ترمبون 2و1 – ترمبون باس حذف میشود این قسمت که mf است ملایمتر اجرا میگردد ، که 16 میزان است در میزان 71 با مدلا سیون به سل مینور رفته واز میزان 73 قسمت A برای سومین بار تکرار می شود بعداز قسمت A قسمت پایانی که کدا نام دارد هشت میزان با برگشت قطعه را به پایان می رساند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاثیرات شوم موسیقی بر انسان از تحقیقات دانشمندان
1.اختلال در نظام اعصاب بدن و تولید ضعف اعصاب
بر طبق تحقیقات دانشمندان سیستم عصبی بدن انسان به دو بخش اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم می گردد.که اعصاب سمپاتیک از ابتدای ستون فقرات شروع و دنباله آن در سایر اعضاء پخش می گردد و وظیفه آن تنگ نمودن رگها و انبساط عضلات و گشاد کردن مردمک چشم بالابردن فشار خون تند کردن ضربان قلب و..میباشد و این اعصاب باعث می شود که انسان در زندگی بیدار و هوشیار و در کارها فعال باشد.
اما شاخه ای دیگر از اعصاب اعصاب پاراسمپاتیک هستند. که این اعصاب همراه اعصاب سمپاتیک و دوش به دوش همدیگر در اعضای بدن وارد می شوند و وظیفه این گروه از اعصاب درست بر عکس اعصاب سمپاتیک است یعنی گشاد نمودن رگها انقباض عضلات تنگ کردن مردمک چشم کاهش فشار خون و...میباشد.و ارمغان این اعصاب برای انسان تنبلی فراموشی و خواب و غفلت می باشد.
اما بر طبق نظر پزشکان متخصص در این زمینه یکی از بدترین عواملی که باعث اختلال میان اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می شود نوای موسیقی است.به دلیل اینکه اصوات موسیقی دارای زیر و بم های عجیب و غریب و ارتعاشات متنوع و گوناگون است و همین ارتعاشات و زیر و بم ها باعث می شود که اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در اجرای وظایقشان دچار اشتباه شوند . و این اختلالات به تدریج در تمامی اعضای بدن از قبیل چشم گوش زبان قلب معده طحال روده مثانه رگهای تناسلی و... تاثیرات سوء و مضری ایجاد می کند و رفته رفته این عدم تعادل میان اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک منجر به پدید آمدن بیماری ضعف اعصاب در انسان می شود که نتیجه این بیماری آن است که اصول زندگی انسانی یعنی هضم جذب دفع و ترشح مواد و..... از هم گسیخته می شود و انسان در پرتگاه نیستی و مرگ قرار می گیرد لذا این بیماری در میان موسیقی دانان بازار گرمی دارد و چنان در وجود این افراد ریشه دوانده است که افرادی مانند "بتهون" و "ریشارد واگنر" که دو موسیقی دان معروف و مشهور هستند به خاطر این بیماری از خدا طلب مرگ کردند.و طبق آمار دانشمندان بیش از 80٪ موسیقی دانان مبتلا به این مرض می باشند.
2.آسیب رساندن به قلب و ایجاد سکته
قلب ماهیچه ای عضله ای و میان تهی است که رشته حیات آدمی را به دست گرفته است.قلب یک انسان به طور معمول در هر 24 ساعت متجاوز از صد هزار مرتبه ضربان دارد و در هر دقیقه متوسط 70الی 75 بار می زند.و این تعداد ضربان بنابر موقعیت و نیاز بدن گاه تند می گردد گاه کند.که کار این تند نمودن و کند کردن ضربان قلب همانطور که در بحث پیش گفتیم بر عهده اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می باشد.بنابراین مادامی که این دو عصب به وسیله های محرک های خارجی تحریک نشوند تعادل بین ضربان های قلب برقرار است. وهمان گونه که گفتیم اصوات موسیقی به خاطر زیر و بم هایی که دارند یکی از شدیدترین محرکهای اختلال در نظام اعصاب انسان می باشد . در نتیجه به خاطر تاثیر صدای موسیقی بر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در کار این دو عصب اختلال وارد می شود و بر اثر همین تاثیرات ضربان قلب از حالت عادی و طبیعی اش خارج می شود و چه بسا ادامه این حالت قلب به مرور زمان منجر به سکته یا بیماریهای خطرناک دیگر در افرادی می شود که با موسیقی سروکار دارند.برای نمونه "شوبرت و مندلسن"دو موسیقی دان معروف هستند که بخاطر سکته فوت نمودند
3.سلب اراده و دیوانگی از مضرات موسیقی و مطربی
همانطور که می دانیم مغز انسان مرکز فرماندهی سلسله اعصاب انسانی است و تمام افعال و اعمال اعضای بدن انسان مطیع و فرمانبر دار دستورهای مغز می باشد و همانطور که اشاره کردیم یکی از ضررهای موسیقی صدمه به سیستم اعصاب بدن است و این صدمه به اعضاء ذره ذره به مغز منتهی می شود و اصوات موسیقی با مسلط شدن بر اعصاب آدمی حمله به مرکز بدن یعنی مغز را شروع می کنند و در نتیجه بعد از مدتی فرمانروائی بدن را به عهده می گیرد. و آن وقت است که خدا باید به فریاد انسان برسد چون موسیقی اراده انسانی را سلب می کند و نتیجه این سلب اختیار این می شود که انسان در موقع گوش دادن به نوای موسیقی و مطربی بی اختیار می رقصد یا شانه تکان می دهد و می خندد و می گرید و تمام این حرکات غیر طبیعی است. و بدون آنکه از مرجع آن یعنی مغز صادر شده باشد انجام می گیرد.رفته رفته این آشفتگیهای روحی و اختلالات در سیستم عصبی پس از مدتی باعث می شود که نیروی خرد و اندیشه انسان به کلی فلج و آثار جنون و دیوانگی یا اغتشاشات روحی مبتلا می شوند. برای نمونه موسیقی دانانی مثل (بتهون_شوبرت_شومان_نیچه_)از جمله افرادی هستند که جنون و دیوانگی گریبانگیر آنها گشت و موسیقی دانانی همچون (شوبرت - مندلس-باخ-......)افرادی هستند که بر اثر اغتشاشات روانی تا سر حد جنون پیش رفتند.
لذا جوانان عزیز و جویندگان سعادت و کسانی که خدای نکرده می خواهند وارد رشته موسیقی بشوند بدانند و آگاه باشند این است قیافه اصلی و نازیبای موسیقی که با نغمه های عوام