لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
فرویدی که نمی شناسیم
کشور ما اغلب هر وقت اسم «سیگموند فروید»، «عقاید فرویدی» و یا « مکتب فرویدریسم» میآید اولین چیزی که به ذهن شنونده میرسد نظرات و عقاید فروید در رابطه با میل جنسی و آزاد گذاشتن روابط جنسی میان افراد جامعه است. شاید به همین علت باشد که در برخی جوامع به خصوص در کشورهای مسلماننشین خیلی درباره طرز فکر و نقطه نظرات این روانکاو بزرگ صحبت نمیشود و تمام عقاید او را محدود به این نوع رابطهها میدانند. در هر صورت شاید مروری گذرا به زندگی او باعث ایجاد انگیزه برای تحقیق درباره عقاید او و احتمالا آموختن نکاتی مفید از میان آنها باشد.
شاید به همین علت باشد که در برخی جوامع به خصوص در کشورهای مسلماننشین خیلی درباره طرز فکر و نقطه نظرات این روانکاو بزرگ صحبت نمیشود و تمام عقاید او را محدود به این نوع رابطهها میدانند. در هر صورت شاید مروری گذرا به زندگی او باعث ایجاد انگیزه برای تحقیق درباره عقاید او و احتمالا آموختن نکاتی مفید از میان آنها باشد.
نام کامل:سیگموند شلومو فروید( معروف به سیگموند فروید)
تاریخ تولد: ششم می 1856
تاریخ درگذشت: بیست و سوم سپتامبر1939
محل تولد: فرایبرگ(اتریش- مجارستان)
محل زندگی: اتریش و انگلستان
ملیت: اتریشی
زمینه فعالیت: عصبشناسی- روانپزشکی- روانشناسی- روان درمانی- روانکاوی
معروف به: روانکاو
جوایز قابل توجه: جایزه گوته
سیگموند فروید روانپزشک و عصب شناس اتریشی بود که با همکاری چند نفر دیگر یک مدرسه روانکاوی را تاسیس کرد. فروید بیش از همه به خاطر تئوری ذهن ناخودآگاه، تعبیر دوباره از میل جنسی و روشهای روان درمانیاش مشهور است.
در حال حاضر از او به عنوان « پدر علم روانکاوی» یاد میشود، ولی با این حال هنوز بحثهای زیادی پیرامون عقاید او وجود دارد.
زندگی فروید
سیگموند فروید از پدر و مادری یهودی در شهر پریبورگ متولد شد( پریبورگ سابقا از شهرهای اتریش به حساب میآمد و آن زمان فرایبورگ نام داشت، ولی اکنون پریبورگ متعلق به جمهوری چک است) به علت قوه ذهنی متمایزی که سیگموند نسبت به برداران و خواهرانش داشت و پدر و مادرش همیشه او را نسبت به بقیه فرزندانشان برتری میدادند و حتی با وجود شرایط ضعیف مالی امکان تحصیل مناسب را برای او فراهم میکردند. به همین خاطر فروید در طول 8 سال تحصیل خود همیشه جزو بهترینهای کلاس خود بود و در سن 17 سالگی برای ادامه تحصیل در دانشگاه وین به این شهر نقل مکان کرد.
فروید در سال 1886 و پس از افتتاح یک کلینیک خوصصی که مخصوص آسیبهای عصبی و مغزی بود ازدواج کرد. او در این کلینیک ابتدا روش هیپتونیزم را برای درمان بیمارانش انتخاب کرد، ولی چندی بعد متوجه شد صحبت کردن مستقیم درباره مشکلات بیماران با خود آنها بسیار موثرتر است.
اغلب درباره فروید این شایعه مطرح بود که او با «مینابرنیز» که خواهر همسرش بود رابطه داشت. صاحب هتلی در وین ادعا میکند فروید و خواهر همسرش برخی شبها اتاقی را از او اجاره میکردند که این اتفاق برای اولین بار در سیزدهم آگوست 1898 روی داد و پس از آن این دو به مشتریان ثابت هتل تبدیل شدند!
خود فروید بین 40 تا 50 سالگی از موارد مختلفی از بیماریهای روانی رنج میبرد و با ترسهای مختلفی روبهرو بود. پس از انتشار کتابهای فروید در سالهای 1900 و 1901 علاقمندی به تئوریهای او از سوی مردم بیشتر شد و فروید بدین وسیله برای خود طرفداران زیادی جمع کرد.
فروید اغلب به انتقادات افرادی که مخالف عقاید او بودند بیتوجهی نشان میداد و دوست نداشت برای اثبات افکارش با آنها به بحث و مجادله بپردازد. همین خصیصه او باعث شده بود که دشمنان زیادی نداشته باشد. با این وجود چند نفر بودند که همیشه با نقطه نظرات فروید به صراحت مخالفت میکردند، از آن میان میتوان به «کارلیونگ» درمانگر روحی- روانی سوئیسی اشاره کرد.
سیگموند فروید در سال 1930 به خاطر تلاشهایش در زمینه روانشناسی و کمک به غنیسازی فرهنگ ادبی آلمان موفق به دریافت« جایزه گوته» گردید.
سه سال پس از کسب این جایزه ارتش نازی قدرت را در آلمان در دست گرفت و کتابهای فروید همراه با برخی چیزهایی که ارتش نازی آنها را به آتش کشید سوخت.
در مارچ 1983 نازیها اتریش را تصرف کردند و این هجوم آنها به کشور همسایه باعث ایجاد آشوبها و ناآرامیهای فراوان در وین شد. فروید که دوست نداشت در چنین شرایطی زندگی کند خودش را به انگلستان تبعید کرد و به همین خاطر در ژوئن همان سال همراه با خانوادهاش وین را به مقصد لندن ترک کرد تا در آن جا زندگی کند.
فروید که هیچ وقت از پاکت سیگار برگش دور نمیشد سرانجام به خاطر اعتیاد به سیگار برگ سرطان دهان گرفت. به همین علت او بیش از 30 عمل جراحی برای درمان سرطانش انجام داد. در سپتامبر 1939 فروید آن قدر به دوست صمیمیاش «دکتر ماکسشور» اصرار کرد تا بالاخره دکتر شور پذیرفت که به او در خودکشی کمک کند. فروید در آخرین دست نوشتهایکه در زندگیاش از خود برجای گذاشت خطاب به دکتر شور نوشت:« شور عزیزم! مطمئنم که اولین گفتگویمان را خوب به خاطر میآوری. آن موقع تو به من قول دادی که وقتی زمان مرگم فرا رسید تلاش کنی که مرا