لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
««شک به علم »
درهمـه ی قرون واعصاربودند کسانی که با هر افکارنووجدیدی به مقابله برخیزند ومخالفت کنندواز دیدگاه خوددلایلی برردافکار جدید ارائه دهند وعلم نیز ازاین مخالفت و انکار بری ومستثنی نبود از جمله منکرین به وجودعلم سوفسطائیان وشکاکان در یونان بودند.آن هابه همه چیز حتی خودشان وشکشان نیز شک می کردندوگروهی دیگر هم از آن ها پیروی می نمودندووجودعلم راخارج ازوجودخودنفی می کردند.دلائلی هم ارائه می دادند.دراین جا به دودلیل مهم آنهااشاره می شود:
«نظرات سوف.سطائیان در عصر یونانی ها»
قوی ترین وروشن ترین علوم وادراکا ت که «عبارت است ازدرک حاصل ا ز حوا س ظا هری ما» سرشار است از خطا وغلط،شعله ی آتش گردان را به صورت دایره می بینیم حال آن طور نیست .دست خود رااز آب پنجاه درجه حرارت درآورده ودر آب پانزد ه درجه حرارت فرو می کنیم به نظر سرد می آید ودسـت دیگرمان راازآب یخ درآورده درهمان آب فرومی کنیم داغ به نظر می آید بااین حال دیگر چطور ممکن است نسبت به موجوداتی که خارج ازوجود ما قراردارند علم پیدا کنیم وبه آن علم اعتماد هم بکنیم.
دیگر این که دست یابی به هر چیز که خارج از وجودمامی باشد، که چیست و چگونه است ؟به وسیله علم امکان پذیر است پس درحقیقت ما به علم خود دست یافته ایم نه به آن چیز.اگر بادقت وبادید فلسفی به دلایل آن هانظر بیفکنیم خیلی سریع وساده به ضدنقیض وباطل بودن نظرات آن هاپی می بریم چه در جواب دلیل آن ها باید گفت«این دلیل خود،خود راباطل می کند،زیرا وقتی بنا باشد به هیچ قضیه ی تصدیقی اعتماد نکنیم به قضایایی هم که دلیل شما از آن تشکیل شده نباید اعتماد کرد000مضاف بر اینکه به ایشان می گوییم:مگر غیرسوفسطاییان که به علم اعتمادمی کنند،کسانی دیگرادعاکرده اند
که تمامی تصدیق هایشان صحیح وبدون خطاست؟کسی چنین ادعایی نکرده بلکه درمقابل شما که به طورکلی می گویید هیچ علمی قابل اعتماد نیست ادعا می کنندبعضی ازعلوم قابل اعتمادهست،«واین
موجبه ی جزییه برای ابطال سلب کلی شما کافی است»واما دلیل دیگر :نزاع بین ماوشما علم بود که مامی گفتیم هست می توان به آن اعتماد کردوشما می گفتید که اصلا علم نیست آنگاه دردلیل دوم خود ا عتر ا ف می کنید به هرچیزی علم پید ا می کنیدچیزی که هست می گویید علم ماغیر آن موجودخارجی است0000وما نخواستیم بگوییم و احدی هم نگفته که واقعیت هر چیزیه همان طور است که مادرک کرده ایم.
«فصل دوم»
شامل: صفحه
سخنی چند000 19
علم واقسام آن 21
علم حضوری وعلم حصولی وتفاوت آن ها 23
علم حضوری نافع تر ازعلم حصولی 25
انسان درلحظه ی تولد علم حصولی ندارد 29
علم خلقت 31
علم غیب 33
علم التزام 37
علم و عمل 39
علم ویقین . 41
علوم عجیب 43
علوم عملی 53
علم خداوند 59
علم هرچیز نزد خداوند است 63
محدودیت علم انسان وموجودات 63
« علوم اجتماعی چه وظیفه ا ی دارند»
در فصل گذشته دانستیم که علم در مرتبه بالایی نسبت به ظن وگمان وشک قرار داردونیز غیر عادی وثابت بودن علم از دید مفسران قرآن که دیدی جز دیدحقیقی واستنادی جز استناد به کلام ا000
ندارند مورد بررســی قرار گرفت اکنون ببینـیم وظیفه ی علوم اجتماعی از دیدگاه قرآن چیست؟
وچه نظراتی دارند.
«علم واقسامآن»
علمی که درقرآن مکرر ازآن یادشده ودربسیاری از سوره هاوآیه ها وبطورمختلف گاه تعریف از گذشتگان وگاه گفتگو از افکارآن هاگاهی به صورت پندواندرز وگاه به صورت دستورالعمل وغیره
همه وهمه علم به مفهوم خاص است و از نظرمنطق گونه های مختــلـف دارد.از آن جمله است علم حصولی وآن علمی است که ازآن صورتی ازمعلوم نزد عالم حاصل می شود.مثلا وقتی به درخت سروی بنگریم یا آن را درنظر آوریم صورتی ازآن درما بر انگیخته می شود000درعلم حصولی،علم مابه اشیای خارجی به میانجیگری صورت ذهنی است.
واماعلم حضوری آنست که معلوم خوددرنزدعالم حاضرباشدنه صورتش.