لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
نویسنده: استاد مرتضى مطهرى
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
الله نور السموات و الارض مثل نوره...
تفسیر این آیه کریمه در دو قسمتبحثشد:یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهى که فرمود «الله نور السموات و الارض» و قسمت دوم درباره تمثیلى که آیه کریمه ذکر فرموده است، در واقع خانهاى یا خانههایى را در نظر مىگیرد که با چراغى-با همان ترتیبى که جلسه پیش عرض کردم-روشن است و این را مثلى نه براى ذات خدا بلکه براى نور خدا در خلق ذکر مىکند.راجع به مفاد این مثل مطالبى عرض کردم و وعده دادم که نتیجه آن را در این جلسه بیان کنم.
هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش
همان طورى که قبلا عرض کردم، این آیه کریمه از آیاتى است که نظر بیشتر مفسرین و غیر مفسرین را جلب کرده است.
مطلبى را که شاید تا اندازهاى مفاد این آیه را روشن کند برایتان عرض مىکنم و آن اینکه در روایات ما یک مطلبى در باب «معرفة الله» یعنى در باب خداشناسى آمده است که در ابتدا به نظر بسیار سخت و دشوار مىرسد و آن این است که هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش شناخته مىشود، و بلکه در روایات ما تعبیر عجیبى آمده است، ظاهرا عبارت این است: «کل معروف بغیره مصنوع» یعنى هر چیزى که او را فقط و فقط به وسیله شىء دیگر باید شناخت او مخلوق است و خدا نیست، و این، جمله عجیبى است که «خدا به ذات خودش شناخته مىشود و غیر خدا به خدا شناخته مىشود» در صورتى که ما این طور فکر مىکنیم-و خیال مىکنیم که راه منحصر هم این است-مىگوئیم ما عالم را به خود عالم مىشناسیم یعنى مخلوق را به خود مخلوق مىشناسیم و خدا را به وسیله مخلوق مىشناسیم.حتى بعضى از نویسندگان اسلامى -که ابتدا از مصریها شروع شد و بعد هم به غیر مصریها سرایت کرد-گفتند اساسا راه شناختن خدا منحصرا مخلوقات هستند و خدا را فقط از راه مخلوق یعنى پس از شناختن مخلوق باید شناخت، و حتى این انحصار را به گردن قرآن گذاشتند.این مطلب به این صورت یعنى به صورت «فقط و انحصار» مسلم حرف غلطى است، [البته] براى مردم مبتدى این طور است، یعنى براى متذکر کردن مبتدیها به خدا، راه ابتدایى و کلاس اول همین است، که خود قرآن هم این کار را کرده است و مخلوقات را آیات و نشانههاى خدا مىداند، ولى از این راه، انسان فقط یک نشان اجمالى و مبهمى از خدا پیدا مىکند بدون آنکه به آنچه که نامش معرفتخدا و شناسایى خداست [دستیابد].
مطلب دیگر این است که در قرآن کریم به یک اصلى برخورد مىکنیم-که در جلسه قبل هم اشاره کردم-و آن اصل هدایت است، یعنى قرآن هیچ موجودى را کور و گمراه نمىداند، همه موجودات را بینا و راه یافته مىداند.بگذریم از انسان به حکم اینکه مکلف است راهى را خودش پیدا کند و یک گمراهى نسبى در سطح تکلیف پیدا مىکند، در نظام تکوین عرض مىکنم (1) .
اصل هدایت در قرآن
در آیات قرآن به مساله هدایت همه موجودات، تصریح مىکند، از زبان موسى(ع)نقل مىکند که وقتى فرعون گفتخداى تو کیست، خدایت را به ما معرفى کن، گفت:
«ربنا الذی اعطى کل شىء خلقه ثم هدى» (2) در این جمله به دو برهان اشاره شده است:یکى برهان نظم که خدا به هر مخلوقى آنچه را که برایش امکان داشت و شایستگى داشت داد، یعنى نظام موجود، «ثم هدى» مطلب دیگرى است، یعنى بعد هم هر موجودى را نسبتبه آینده خودش و هدف خودش و کمال خودش روشن کرد و راهنمایى نمود.
در سوره اعلى مىخوانیم: «الذی خلق فسوى و الذی قدر فهدى» (3) .و من در بین مفسرین تنها «فخر رازى» را دیدم که متوجه این نکته شده است-و ظاهرا این تعبیر از او باشد-که:براى اولین بار قرآن این نکته را براى مردم بیان کرد که اصل نظام مخلوقات یک مطلب است و یک شاهد بر وجود حق است و اصل هدایت موجودات مطلب دیگر و شاهد دیگرى بر وجود حق است.جهان از آن جهت که یک ماشین استیک حساب دارد، [به عبارت دیگر نظام مخلوقات یک اصل است]و اینکه یک نیروى مرموز ناشناختهاى «غریزه مانند» هر موجودى را به جلو مىکشاند اصل دیگرى است.حال هدایت موجودات و اینکه خداوند هر موجودى را به مقصدى از مقصدها هدایت کرده چگونه است؟این هم درست مثل مساله معرفت است، یعنى هر موجودى اول به سوى خدا هدایت مىشود، بعد به سوى مقصد دیگر، یعنى خداوند «غایة الغایات» است و هر مقصدى مقصد بودن خودش را از خدا دارد.
اینکه خدا نور آسمانها و زمین است و هر چیزى نورانیتخودش را از خدا دارد همان مطلب است که هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به خود، هر چیزى به خدا ظاهر است و خدا به خود ظاهر است، و هر چیزى به وسیله خدا «مهتدى الیه» است، یعنى به سوى او راه یافته مىشود و مقصد واقع مىشود، جز خدا که به ذات خودش مقصد و مقصود همه کائنات و همه موجودات است، و به همین دلیل است که قرآن همه موجودات و همه ذرات را داراى نوعى حیات و زندگى و شعور مىداند.در دو سه آیه بعد تصدیق مىکند: «الم تر ان الله یسبح له من فى السموات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه» این دیگر نتیجه منطقى همین مطلب است.نتیجه منطقى «الله نور السموات و الارض» همین است که: «ان من شىء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم» (4) .
همان طورى که موجودات درجات و مراتب دارند، به تناسب درجاتشان هدایتها هم فرق مىکند.جماد در حد خودش هدایت دارد، نبات در حد خودش، حیوان در حد خودش، و انسان از نظر فردى و اجتماعى درجات هدایتى دارد در حد خودش (5) .
در جلسه پیش عرض کردم که چه در روایات و چه در غیر روایات، یعنى کلمات مفسرین و علما، راجع به این مثل-که این مثل ناظر به چیست-بیانات مختلفى شده است.بعضى این مثل را براى کل جهان دانستهاند یعنى به اصطلاح مجموع این استعاره را یک چیز در نظر گرفتهاند که این دار وجود و دار هستى یک خانه تاریک نیست، خانهاى است که پرنورترین چراغها در آن وجود دارد(آن مثال چراغ را به عنوان مصداق پر نورترین چراغهاى عصر ذکر کرده است)پس جهان هستى تاریک و کور نیست، و بعضى این مثل را در مورد انسان پیاده کردهاند.راجع به انسان هم در جلسه پیش مطالبى عرض کردیم، حالا یک بیان مختصرى که جامع همه اینها باشد عرض مىکنیم.
انواع هدایت
مىگویند هدایت چند نوع است: «هدایت طبیعى» که در طبیعتبىجان هم وجود دارد. هدایتحسى» یعنى همین حواس ما.تمام اینها چراغهاى هدایتى است که در وجود انسان یا حیوان هست. «هدایت غریزى» که در هر حیوانى یک سلسله غرایز وجود دارد که حیوان را به سوى مقصدش رهبرى مىکند. «هدایت عقل» :
خود قوه عاقله یک نور است که به انسان داده شده است تا از این نور با تفکر و تدبر استفاده کند.دین خودش یک نوع هدایت دیگرى است که آن را «هدایت وحى» مىنامند.
این مثل را بعضى راجع به هدایت عمومى موجودات پیاده کردهاند و بعضى در مورد انسان(که البته برخى گفتهاند مقصود تمام هدایتهایى است که در انسان هست از حس و عقل و غریزه و حتى هدایت وحى، و بعضى آن را مخصوص «هدایت عقل» دانستهاند که گفتیم در بیان بو على چنین است).بعضى هم آن را در مورد «هدایت وحى» پیاده کردهاند که در روایات، این مطلب آمده است که «مشکات» قلب پیغمبر اکرم است و «مصباح» همان نور وحى است که بر ایشان نازل شده است، تا آخر، که قبلا عرض کردم.
هیچ مانعى ندارد که این آیه که در مقام بیان نور «هدایت الهى» است که جهان را پر کرده است، شامل همه اینها باشد، مخصوصا همین که عرض کردیم دو بیان در روایات آمده است که هر دو این را در مورد انسان پیاده کردهاند، یکى در مورد هر فرد انسان یعنى یک مؤمن و یکى در مورد جامعه انسانى از نظر هدایت وحى.
هر دوى اینها بیانات بسیار عمیقى استخصوصا با توجه به آیه بعد که مىفرماید: «فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» .
در یک روایت که جلسه قبل مقدارى از آن را عرض کردم، از یک تعبیرى در آیه استفاده شده است.در آیه این طور آمده است که مثل نور الهى و هدایت الهى مثل یک مشکات است-یک چراغدان-که در آن چراغى قرار بگیرد و آن چراغ در یک قندیل و شیشهاى قرار بگیرد.طبعا این سؤال به وجود مىآید که چرا اصلا قرآن این طور تعبیر کرده است، مىتوانستبگوید: «کمشکوة فیها زجاجة، فى الزجاجة مصباح(فیها مصباح)» چراغى باشد، اما مىگوید مشکاتى که در آن چراغى باشد، و بعد مىگوید و چراغ در شیشهاى.
روایات ما این آیه را این طور تفسیر کردهاند که مقصود این است که چراغ ابتدا در مشکاتى باشد و بعد این چراغ از مشکات به زجاجهاى منتقل شود، و سر اینکه آیه این طور ذکر شده این است که مقصود از «مشکوة» مشکات نبوت است و مقصود از «زجاجة» ولایت و امامت است و مقصود از آن درخت مبارک و پر برکتى که این مشکات و این زجاجه و این مصباح از او پیدا شده شجره ابراهیم است و[اینها]نتیجه دعاى ابراهیم است.این مطالبى که راجع به این آیه عرض کردم در واقع حاشیهاى بود راجع به مطالبى که در جلسه قبل عرض کرده بودم.
مقصود از «بیوت» چیست ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .docx :
تولید مثل و تمایل جنسی ...تولید مثل به جریانی گفته می شود که طی آن اسپرم باید داخل تخمک نفوذ کند و پس از طی مراحل تبدیل به جنین و در نهایت منجر به تولید نسل گردد.تمایل جنسیمحققان علت اصلی تمایل جنسی را تحریک انسان برای تولید مثل می دانند و حتی برخی معتقدند که انسان های اوّلیه به طور غریزی- نه به خاطر لذت بردن از عمل مقاربت- آمیزش می کردند تا اینکه پس از پیشرفت تمدن عمل آمیزش از حالت فطری در آمده و به صورت نیاز روانی در آمده است. در هر صورت امروزه تمایلات جنسی را مثل تمایل به غذا می دانند و معتقدند همانطوری که انسان باید به غذا اشتهای خوبی داشته باشد، تمایلات جنسی اش نیز باید خوب باشد.برخی از اوقات اتفاقی می افتد که باعث تمایلات جنسی می شود. این اتفاقات دو نوع می باشند که یکی مربوط به ذهن می شود (مثلاً پدر و مادرها بچه ها را در سنین پائین ارتباط جنسی ترسانده اند و در بزرگسالی این موضوع حالت روانی پیدا کرده است) و در بعضی اوقات مشکلات روانی دیگر، مثل افسردگی باعث پائین آمدن شدید تمایلات جنسی می شود و از همه مهمتر دوست نداشتن همسر می باشد. اگر میزان علاقه پائین باشد تأثیر مستقیمی بر روی رغبت زوج در تماس خواهد شد. هر گونه مشکلی که برای زوج مشغله ذهنی ایجاد کند (مانند مشکلات اجتماعی، اقتصادی و یا دعواهای خانوادگی) باعث بروز تمایلات جنسی خواهد شد. داشتن روابط جنسی صلح آمیز با همسر راه حل خیلی از مشکلات خواهد بود. عامل دیگری که باعث پائین آمدن شدید تمایلات جنسی می شود، مشکلات فیزیکی است مانند بیماریهای دیابت، سل و هر چیزی که جسم را مشغول کند و یا درمانهایی که بر روی سیستمهای هورمونی تأثیر گزار باشد
مقدمه
گذشته از هر نوع تولید مثلی که جانوران ممکن است داشته باشند تولید مثل گامتیک در همه آنها انجام میشود. جنسها عموما جدا از هم هستند اما هرمافرودیسم هم بخصوص میان جانوران ساکن و کم تحرک معمول است. دستگاه تولید مثل شامل بیضه یا تخمدان یا بطورکلی گناد است و مجراهایی که این اندامها را به خارج از بدن مربوط میسازند نیز معمولا وجود دارند. گامت سازی با تقسیم میوز همراه است، اسپرم و تخمک تنها نماینده مرحله هاپلوئید دور زندگی دیپلونتیک است. از تخمک لقاح یافته جنینی پدید میآید که یا مستقیما به فرد بالغ تبدیل میشود یا چنان که معمولتر است ابتدا به صورت لارو درمیآید و سپس به مرحله بلوغ میرسد.
غدد جنسی نر
غدد جنسی در جنس مذکر غدد Mixed مخلوط بوده و هم ترشحات درون ریز و هم ترشحات برون ریز دارند. ترشحات درون ریزشان هورمونهای جنسی و ترشحات برون ریز سلول جنسی یا اسپرم است. غده مسئول بیضهها هستند که در داخل کیسهای قرار گرفتهاند. رویه خارجی بیضهها را غشای سختی به نام تونیکا آلبوژینا Tonica Albogina احاطه کرده است و استحاطههایی را درون بیضهها فرستاده و آن را به محفظههایی به نام لوبول که هر لوبول هر دو نوع ترشحات را دارد تقسیم میکند. تعداد لوبولها در حدود 250-300 لوبول میباشد.در فضاهای بین لوبولی سلولهای لایدیک ، عصب و رگ خونی وجود دارد که سلولهای لایدیک 20% غده را تشکیل میدهند و وظیفه ترشح هورمون جنسی نر را بر عهده دارد در هر بیضه 900 - 700 لوله سمنیفر وجود دارد که به تولید اسپرم اشتغال دارند.لولههای سمنیفر ، لولههای نسبتا درزی به شکل u میباشند یعنی ابتدا و انتهایشان به یک جا (نسبت بیضه) ختم میشود و سپس وارد شبکه تور مانندی میشود که Rtetetestis یا شبکه تورینهای نامیده میشود شبکه تورینهای هم به اپیدیدم منتهی میشود و آن هم به نوبه خود به کانال دفران ختم میشود انتهای کانال دفران ناحیه گشاد شدهای است که آمپول نامیده میشود. از آمپول کانال دفران مجرای باریکی جدا میشود که مجرای انزالی گفته میشود. مجرای انزالی به مجرای پیشابراهی منتهی میشود در این حوالی غدد ضمیمه دستگاه تناسلی مرد قرار دارد.کیسههای منی در طرفین آمپول کانال دفران قرار داشته و ترشحات خود را به داخل آن میریزند و در اطراف مجرای انزالی غدد پروستات قرار گرفته است که ترشحات خود را به مجرای انزالی میریزند. غدد کوپر غددی هستند که ترشحات خود را به مجرای پیشابراه وارد میکنند. اسپرمهای ساخته شده در لولههای سمنیفر این مراحل را طی میکنند بافت زمینهای یا همبند هم دارای نقش حمایتی بوده و هم توسط سلولهای لایدیک به ترشح هورمون جنسینر اشتغال دارند.
سلول جنسی نر
سلول جنسی در لولههای سمنیفر تولید میشود. در جدار لولههای سمنیفر دو سری سلول وجود دارد یک سری بزرگ و کشیدهاند سرتولی هستند و نقش بسیار مهمی در اسپرم سازی دارند ولی خودشان اسپرم ساز نیستند و سلولهای کوچک دیگری به نام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 77
حتی ترکیبات طبیعی گل رس (خاک رس) مثل آنهایی که در اوکرها Ochers و یا در تمام اقسام سبزهای خاکی (زمینی) یافت می شوند برای نقاشی «فرسک» زیان آور و مضر می باشد. رنگهای رده پائین نیز به همین دلیل بدون استفاده می مانند زیرا حاوی مواد فاسد کننده ای چون «اکسید آلومینیوم»، «باریتا Baryta» نوعی گل سفید رنگ به اسم «وی تینگ» و یا سنگ گچ می باشد.
هشداری لازم در مورد «آبی خالص»: در بعضی از انواع آن پس از استفاده روی دیوار و خشک شدن رسوباتی سفید رنگ به صورت کپک باقی می ماند. بدین ترتیب در هنگام تهیه آن باید از نوعی خرید، که حاوی محلول نمک نباشد. رنگ «مشکی عاجی» یک بار توسط «دورنر» معرفی شد و در توضیح آن آمده بود که این رنگ حاوی نمک است و بنابراین باید با مشکی «منگنزدار» تعویض شود و یا برای تسهیلات بیشتر با مشکی حاوی اکسید آهن. این رنگ اخیراً کارآیی و دوام خود را برای دهه های متمادی نشان داده است سفید برای «فرسک» مناسب نیست بخاطر اینکه این رنگ، مثل «اکسید آلومینیوم» معیاری است که می توان آن را با مواد قلیایی مقایسه کرد. به طوری که از بعضی «فرسک» های قدیمی قهمیده می شود، گاز «سولفور» موجود در هوا، این رنگ را به قهوه ای و یا حتی سیاه تبدیل می کند. رنگهای سفید Zinc و سفید Titanium لزوماً مورد استفاده قرار نمی گیرند و دلیلش هم آن است که آهک کشته دقیقاً میتواند کار رنگ سفید را انجام دهد. اگر این نوع آهک با دقت تهیه شود و به حد صافی و یکدستی برسد چیزی است که همیشه در کار مورد استفاده است. ذرات زیر و خشنی که ته نشین شده مورد استفاده نیستند و تنها مایع غلیظی که در رو، می ایسند به درد کار می خورد و این در حالی است که شفافیت این مایع با مرور زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد.
حلالهای فرسک
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، نقاشی «فرسک» واقعی احتیاجی به حلال خاص ندارد و در واقع مواد رنگی با اضافه کردن آب حالتی خمیرگونه پیدا می کنند و بدین ترتیب نقش اصلی با آب است. حتی نیازی نیست که از آب بسیار تمیز و یا تقطیر شده استفاده کرد مگر اینکه آب محل، دارای مقدار زیادی آهن و یا سنگ گچ باشد. عده ای از نقاشان از آب آهک استفاده می کنند، یعنی همان مایه شفاف و تمیزی که در گودالهای آهکی و چاله ها پس از ته نشین شدن آهک باقی می ماند. این مایع که حاوی مقدار کم ولی بسیار مؤثری «هیدراکسید کلسیم» است در بهم چسبیدن ذرات رنگی نقش مهمی دارد. گاهی اوقات نقاشان «فرسک» آب و آهک مورد نیاز خود را روز قبل از انجام کار با بهم زدن مقداری آهک کشته داخل سطل آب تهیه می کنند که این مایع بعد از صاف شدن در طول شب قبل از کار، مورد استفاده قرار می گیرد. پوستة مات و نازکی که با این عمل پس از مدت کوتاهی در سطح مایع ظاهر می شود، «کربنات کلسیم» است که پس از ترکیب «هیدراکسید کلسیم» با «دی اکسید کربن» هوا، بوجود می آید. دوغاب آهک هنگامی به عنوان واسطه (حلال) مورد استفاده قرار می گیرد که نقاشی با تکنیک غیر شفاف و در واقع مات گونه انجام می شود و در چنین مواردی مایع مذکور با رقیق کردن آهک توسط آب ساخته می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ساده مثل اکستاسی ، آسان مثل مرگ
نویسنده : شمیم علی نیا
گروه اقتصاد و اجتماع - شمیم علی نیا : «اکس ترکوندن »دیگر واژه غریبی برای جوانان شهرهای بزرگ نیست .اکس پارتی ، اسید و شیشه نیز همین طور. به تازگی آمارهای جدیدی از سوی دفتر توانمند سازی ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام شد که حاکی از آن است 80 درصد پایتخت نشینان ، مهمترین معضل خود را اعتیاد عنوان کرده اند.سالانه 10 هزار میلیارد تومان از اقتصاد ملی بابت خسارات ناشی از مواد مخدر و مقابله با آن صرف می شود و پس از فقر و بیکاری ، اعتیاد سومین عامل تهدید کننده جامعه محسوب می شود.آسیب پذیری خانواده ها و جوانان در مقابل پدیده خزنده اعتیاد چنان بالاست که بنا به گفته مدیرکل امور فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر تاکنون بالغ بر 2 میلیون و 800 هزار نفر به دلیل ورود به سیستم مواد مخدر دستگیر شده اند ، ولی سیستم توزیع مواد همچنان بسیار هوشمندانه فعالیت می کند.در حالی که جامعه ایران و نهادهای مسوول برای مقابله با مواد مخدر و آسیب های ناشی از آن چندان توانمند به نظر نمی رسند.بی تردید مواد مخدر جدید وضعیت را پیچیده تر می کند.اکستاسی دیگر نه نیاز به ترانزیت خطرناک از کشورهای همسایه ، در بیابان های تفتیده مرکز ایران را دارد و نه بو، مشکل و اثرات خاصی دارد.کسی که اکستاسی مصرف می کند مانند معتادان به تریاک و هرویین ظاهر ناجوری ندارد و به علت کم مدت بودن اثر آن می تواند مصرف آن را پنهان کند.خوب است بدانید، به علت تولید و راحت و آسان این ماده در حال حاضر امکان ساخت آن در آزمایشگاه های غیر قانونی و زیر پله ای داخلی نیز وجود دارد که البته با توجه به ترکیب آن با مواد اضافی و غیر استاندارد مصرف آن در ایران دارای عوارض شدیدتری شده است.در حالی که جهت درمان معتادان به این ماده به روان درمانی و کار سخت گروه درمانی نیاز است .این موارد هشداری چندین و چند باره است نسبت به سو مصرف مواد مخدر صناعی که همین نکته موجب آن شده تا برخی متخصصان ، دلسوزین و نهادهای غیر دولتی در صدد اطلاع رسانی به خانواده ها و جوانان در رابطه با اثرات مخرب و سو مصرف مواد مخدر صنعتی برآیند.نهادهایی همچون جمعیت رهایی از آسیب های اجتماعی (رهیاب ) که علیرغم توان و ظرفیت محدود خود با تلاش و پشتکاری عظیم در اندیشه نجات جوانان از پدیده خزنده روانگردانها و مواد مخدر شیمیایی باشند.در آستانه برپایی «همایش نگاهی نو به مواد مخدر صناعی »که توسط این جمعیت در تاریخ 20 خرداد ماه جاری برگزار خواهد شد ، گفت و گویی با سید حسن احمدیان ، دبیرکل جمعیت رهایی از آسیب های اجتماعی (رهیاب ) داشتیم که شرح آن از نظر شما خوانندگان گرامی می گذرد.
در ابتدای گفت و گو در رابطه با اهداف جمعیت رهیاب توضیح دهید و بفرمایید محوریت اصلی کار جمعیت رهایی از آسیب های اجتماعی چیست ؟
محوریت اصلی کار جمعیت رهایی از آسیب های اجتماعی در خصوص همکاری با متولیان بخش دولتی آسیب های اجتماعی و سازمان های غیر دولتی است .نزدیک به 12 نهاد دولتی اعم از وزارت کشور ، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ، سازمان زندانها ، وزارت آموزش و پرورش ، سازمان تربیت بدنی ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان بهزیستی ، صدا و سیما ، سازمان تبلیغات اسلامی و ... در رابطه با آسیب های اجتماعی و مطابق قانون مامور و مجبور به فعالیت هستند و بر اساس کلیات قوانینی که توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام مصوب شده دارای سر فصل بودجه هستند تا در خصوص پیشگیری از آسیب های اجتماعی فعالیت کنند.بعد از آن ، یکسریNGO ها هستند متشکل از افراد متعهد، دلسوز و متخصصین که روی این موضوع کار می کنند.البته تعدادی از این سازمان های غیر دولتی دایره فعالیت خود را عملیاتی کرده و مستقیما با بیمار سروکار دارند.بدین ترتیب معتادان داوطلبی که خواهان رهایی هستند بر اساس برنامه ریزی این سازمان ها عمل کرده و به ر هایی می رسند. نوع برنامه ریزی ها نیز متفاوت است .یعنی برخی صرفا سهم زدایی می کنند، برخی دیگر متادون تراپی انجام می دهند و یا با گروه درمانی تلاش می کنند تا فرد معتاد را نجات دهند.جمعیت رهیاب ضمن همکاری با نهادهای عملیاتی ، عمده فعالیت خود را بر روی تحقیق و پژوهش و آسیب شناسی این مقوله متمرکز نموده است و تلاش داریم تا در حوزه فعالیت خود به نوعی برای پیشگیری اقدام کنیم.بر همین اساس شعار در نظر گرفته شده برای جمعیت خود را «انسان سالم سدی است در برابر اعتیاد»در نظر گرفته ایم و بر این اعتقاد یم آنهایی که بیمار و معتادند ، سازمانها و متولیانی برای رهایی و مراجعه خویش دارند.اما اکنون بایستی به فکر افراد سالم جامعه باشیم و در جهت پاسخ به این پرسش که چه برنامه ای برای پیشگیری بیش از 60 میلیون افراد سالم جامعه داریم ؟برآییم بنابراین رهیاب در جهت پر کردن این خلا است و می خواهیم با تدوین برنامه هایی چون اطلاع رسانی به موقع و مبتنی بر تحقیق و پژوهش علمی از طریق جراید، برگزاری میزگردها، سمینارها و حضور در مراکز آموزش عالی و مدارس از آلودگی جوانان به این آفت ها و آسیب های اجتماعی جلوگیری کنیم .
آیا پیشگیری هدف اصلی و عمده جمعیت رهیاب می باشد؟