لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
شرایط تدبر در قرآن
برای آنکه تدبر در قرآن ثمربخش و سالم و روزافزون و زنده باشد ما موارد زیر را پیشنهاد و تجویز میکنیم:
ـ مشاهدهی دقیق و علمی
ـ تأمل و شکیبایی
ـ عدم شتابزدگی در پذیرفتن افکار
ـ شاگردی و تلمذ در محضر قرآن
ـ رجوع به مصادر
ـ اعتماد به نفس
مشاهدهی دقیق و علمی: پیشرفتهای علمی در قرن حاضر، بیشتر مرهون بازگشت «روح مباحثه و مشاهده» است. انسان در رزوگار پیشین، بدون عنایت و توجه کافی از برابر پدیده های عالم طبیعت می گذشت ولی، آنچنان که باید درصدد کشف قوانین طبیعی نبود. پس از دوران عصر جدید کم کم روح پژوهش و مشاهدهی دقیق پدیده های عالم طبیعت در میان دانشمندان نضج گرفت و این پیگیری روزافزون بشر را به اکتشافات شگفتانگیزی موفق داشت.
می توان مشاهده ی دقیق و باریکبینی علمی را در مورد قرآن نیز به کار بست و هر بار از خود پرسید چرا فلان کلمه، با شکل و صیغه ی معین به کار رفته ولی در جای دیگر به گونه ای دیگری استعمال شده است.
طبعاً این نوع بررسی دقیق مطالعه قرآنی را ثمربخش و سازنده خواهد کرد و تازه اگر این روش دقیق را در بررسی جهات و جوانب قرآنی به کار بندیم شرط اول قدم در فهم درست قرآن خواهد بود ولی شرط دیگری باید با مشاهده علمی مقرون گردد و آن تأمل و شکیبایی است.
تأمل و شکیبایی: پس از آنکه خود را ملزم به پیروی از مشاهدهی علمی دانستیم لازم است به پرس و جو در پیرامون هر یک از آیات قرآنی بپردازیم: مثلاً جای آن دارد که از خود بپرسیم چرا خداوند فرزندان اسرائیل را به سزای کردارشان چهل سال در بیابان سرگردان نگاه داشت و اجازه ی ورود به «ارض موعود» را به ایشان نداد؟ یا اینکه چرا زر و سیم اندوزان پشت و پهلو و پیشانیشان با آتش داغ می شود، نه عضو دیگر آنها؟
اندیشه ی آدمی تا حدودی به شعاع خورشید شباهت دارد. بر همه جا می تابد، ولی قادر نیست که صفحهی نازکی را هم بسوزاند. ولی همین که شعاع مزبور از خلال عدسی یا ذره بین مقعری شروع به تابیدن کرد و اشعه ی آن به سوی یک نقطه متمرکز شد نه تنها کاغذ بلکه بسیاری چیزهای دیگر را نیز می سوزاند، آری، اندیشه نیز همین گونه است و آنچه اهمیت دارد چندی یا کمیت آن نیست ولی چونی یا کیفیت ممتاز آن است.
راه درست اندیشی از مجرای تأمل و شکیبایی ممتاز آن است.
راه درست اندیشی از مجرای تأمل و شکیبایی میگذرد.
ولی در اینجا ناگزیریم که نکتهیی را خاطرنشان کنیم:
گاه پژوهشگر آیات قرآنی سئوالاتی را مطرح میکند و در پیرامون ظواهر قرآن در اندیشه فرو می رود ولی فوراً به پاسخ دلخواه نمیرسد. در این هنگام او نباید دستخوش نومیدی شود بلکه باید دل قوی دارد ویقین کند که صبر تلخ است، ولی میوة آن شیرین است.
عدم شتابزدگی در پذیرفتن افکار:
اندیشه در آغاز امر صفت جرقهای را دارد که میفریبد و مقاومت در برابر آن دشوار است ولی پژوهشگر این راه نباید به جلوهیی خود را گم کند و از راه به در رود و فوراً یک فکر را، بدون تعمق در صحت و سقم آن، پذیرا گردد.
چه بسیار روندگان این طریق که سراب را به جای آب گرفتند و کج راهه رفتند و هنگامی به خود آمدند که نقد عمر تلف کرده و دست اسف بر سر زده بودند. ولی پس از ویرانی بصره دیگر اشک و حسرت سودی ندارد و مرکوب، تندسیر چون به درهی ژرف فرو افتاد دیگر روی رهایی نیست…
جای یادآوری است که در خلال تدبر در قرآن از دو نوع فکر باید خود را برحذر داشت:
1ـ افکار قالبی: یعنی آن دسته اندیشه های به ظاهر مقبول و پذیرفته شده عرف و عادت آنها را در نظر ما مسلم جلوه داده ولی چه بسا که از نظر محتوا میان تهی یا نامعقول است و با بررسی عمیق باید ارزیابی شود.
2ـ افکار شخصی: آدمی به صرف خودفریفتگی و نرگس صفتی یا حب ذات افراطی و عجب نفس ساخته ها و پرداختههای شخصی خود را بیش از اندازه ارج مینهد و بیآنکه تمام جوانب امر را بسنجد در قبول آراء شخصی خود شتابزدگی به خرج میدهد. پس بر انسان است که هر چه بر خاطر او گذشت فوراً نپذیرد و آنچه را در نظر او جالب یا صواب مینماید، با تأنی دقت هر چه تمام با محک خود و آزمایش بسنجد، حق را پذیرا و باطل را به دور اندازد.
شاگردی و تلمذ در محضر قرآن:
بر مرد مؤمن و پژوهشگر راستین فرض است که در برابر قرآن، خاضعانه زانو زند و خود را با آن منطبق سازد نه اینکه قرآن را مطابق با آراء خود نماید.
رجوع به مصادر:
مراد از مراجع و منابع کتب لغت و تفاسیر و روایات امامان پاک است وگرنه چه بسا امکان دارد که انسان به جای آنکه اندیشهیی ریشه دار و نو و بنیادین به هم رساند، از یک آیه استنباط نادرست داشته باشد که هم خودش را به بیراهه کشاند و هم دیگران را گمراه سازد.
اعتماد به نفس:
و نیز بر انسان است که خودباختگی را به دور اندازد و خودساختگی و شور را پیشه کند:
خود را حقیر نپندارد و شخصیت خویش را در افکار و آراء دیگران محو و نابود یا منحل نگرداند. شک نیست که آراء مفسران گذشته چراغی فرا راه ماست ولی نباید حرفهای آنها را دربست بپذیریم و خود را زندانی افکار آنها سازیم و خلاصه به جای تفکر در چالهی جمود و تحجر نیفتیم.
بیهوده نیست که میبینیم دانشمند غربی بیست سال یا بیشتر از عمر خود را صرف اموری، که در نظر ما ناچیز و بیاهمیت جلوه مینماید، میکند ولی از تلاشهای خود نتایج گرانبهایی عاید بشریت میگرداند.
و نیز فراموش نکنیم که نسل معاصر ما از لغت عربی اصیل بیگانه شده و بیهوده نیست که از درک برخی از واژههای قرآن و مدلول حقیقی آنها ناتوانی نشان میدهد.
همة این عوامل مایة جدایی امت مسلمان از قرآن و مفاهیم والای آن است؛ ولی آن گونه که من میپندارم