لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
خانه های قدیمی ایرانی
انگورستان ملک
خانه قزوینیها
خانه قدسی
خانه حقیقی
خانه حاج رسولیها
مقدمه
مسکن به عنوان محل سکونت و آسایش، یکی از نیازهای اولیه بشری و از نخستین مسائلی است که انسانها همیشه به دنبال یافتن پاسخی مناسب و منطقی برای آن بوده اند. بنابراین هنگامی که به معماری گذشته ایران می پردازیم مسکن نیز جائی در بحث هایمان خواهد داشت. اما به دلائل مختلف از جمله عدم استحکام خانه ها در قدیم و عدم توجه به حفظ و نگاهداری آن خانه ها در ادوار قبل از صفویان در اصفهان باقی نمانده اند.
در دوران صفویه معماری نیز همچون دیگر هنرها مورد توجه قرار گرفت و در کنار کاخها و پلها و بازارها و مساجد، خانه های باشکوه ساخته شد و اصفهان به شهر پنجره های رنگین در جهان مشهور شد اما با اضمحلال صفویان و انتقال پایتخت و افول شهر اصفهان شور و شوق عصر صفویه که بسیاری آن را دوران طلائی معماری و سایر هنرها نامیده اند. به شدت نقصان گرفت و مهاجرتها و عدم امنیت ناشی از انتقال قدرت بین سلسله ها باعث شدند زمینه های تخریب خانه های باشکوه و مجلل فراهم گردد. بطوری که امروز در شهر اصفهان خانه هائی که متعلق به دوران صفویه باشد بسیار کم هستند و این مطلب علاوه بر مسائلی که مورد اشاره قرار گرفتند ناشی از تحولاتی است که در قرن نوزدهم زمان حکومت قاجارها در جهان به وقوع پیوست و مواردی همچون افزایش جمعیت، گسترش تجارت خارجی، تورم قیمت ها و تماس فزاینده با کشورهای اروپایی بر ساختار قدرت داخلی، ارزش ها و اندیشه ها تاثیر نهادند و شهر اصفهان که خسارتهای بیشماری را متحمل شده بود از حکومت ظل السلطان به بعد دچار تغییراتی شد که در کالبد شهر به خوبی احساس می شود.
در بررسی هائی که متخصصین و پژوهشگران در باره واحدهای مسکونی اصفهان به عمل آورده اند این نکته مشخص می شود، که در هر دوره ای تدریجاً نوعی از معماری و نوسازی جدید انجام می گرفته که بیشتر تحت تاثیر عوامل فرهنگی و اقتصادی بوده است.
امروز شهر اصفهان در نوسازی ها و ساخت و سازهای برق آسا بسیاری از خانه ها و منازل مسکونی باشکوه خود را از دست داده، بطوری که بناهای ناهمگونی که به سرعت قد کشیده و بر افق نیلگون اصفهان اثر گذاشته اند، رنگین کمانهای شیشه ای خانه های قدیم شهر را از جلوه واقعی عاری کرده اند، خوشبختانه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سازمان های ذیربط همچون سازمان میراث فرهنگی و سازمان مسکن و شهرسازی و سایر نهادها احیاء این میراث ها را در برنامه کار خود را قرار دادند و با استفاده از استادکاران متخصص بعضی از آنها را بازسازی و مرمت کرده و با اعطاء کاربری های مناسب از زوال آنها جلوگیری کردند، بطوری که چند خانه جالب از دوران صفویه و قاجاریه احیاء شده اند.
بهرحال قبل از آن که به معرفی چند خانه بپردازیم برخی ویژگی های اختصاصی خانه های قدیمی اصفهان را ذکر کرده و تاکید می کنیم که این ویژگی ها در بیشتر شهرها یکسان بوده و تنها در برخی استانها به دلائل آب و هوا و عوامل جوی تفاوتهائی در نحوه ساخت آنها می بینیم.
ویژگی های خانههای قدیمی
از جمله خصوصیات خانه های قدیمی در اصفهان و بیشتر شهرها مساحت زیاد آن است. سبک معماری آنها نیز به این صورت است که از دو قسمت اندرونی و بیرونی بوده است. این خانه ها از قسمت های ذیل تشکیل می شده اند:
1- سردر ورودی 2- در ورودی 3- هشتی ورودی 4- راهروی ورودی 5- ایوان ها 6- حیاط و اتاقهای اطراف آن 7- حوض 8- زیرزمین 9- سرویس ها
سر در ورودی : سر در ورودی معمولاّ طوری ساخته می شد که در زمستانها مانع از ریزش برف و باران بود و در تابستانها نیز مانعی برای تابش مستقیم آفتاب به شمار می رفت. در بالای سردر آیاتی از قرآن کریم یا عبارات مذهبی نوشته می شد تا هنگام ورود و خروج از زیر آیات قرآنی یا روایات و عبارات دینی عبور کنند.
در ورودی : خانه های قدیمی اصفهان معمولاّ دارای دو لنگه در چوبی بودند و کوبه های چکشی و حلقوی برای مراجعین مرد و زن در لنگه درها تعبیه می شدند.
هشتی : پس از ورودی به فضای هشتی می رسیم. این فضا معمولاّ 8 ضلعی است و عموماّ سکوهائی برای نشستن در آن طراحی شده است. هشتی برای انشعاب قسمت های مختلف خانه و گاه برای دسترسی به چند خانه ساخته می شد.
دالان (راهرو) : دالان راهروی باریکی بود که با پیچ و خم وارد شونده را از هشتی به حیاط خانه هدایت می کرد. پیچ و خم دالان برای رعایت حریم خصوصی خانه بود تا عابر نتواند سریعاً فعالیت های جاری در حیاط را متوجه بشود.
حیاط : حیاط در خانه های قدیمی مرکز و قلب ساختمان بود. در تمام خانه های سنتی حیاط مرکزی وجود داشت. البته این امکان وجود داشت که حیاط از نظر هندسی مرکز خانه نباشد اما از نظر زندگی و انجام فعالیت ها و ایجاد ارتباط بین قسمت های مختلف خانه، تعبیه دید و سایر مسائل مرکز خانه محسوب می شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خانه های قدیمی ایرانی
انگورستان ملک
خانه قزوینیها
خانه قدسی
خانه حقیقی
خانه حاج رسولیها
مقدمه
مسکن به عنوان محل سکونت و آسایش، یکی از نیازهای اولیه بشری و از نخستین مسائلی است که انسانها همیشه به دنبال یافتن پاسخی مناسب و منطقی برای آن بوده اند. بنابراین هنگامی که به معماری گذشته ایران می پردازیم مسکن نیز جائی در بحث هایمان خواهد داشت. اما به دلائل مختلف از جمله عدم استحکام خانه ها در قدیم و عدم توجه به حفظ و نگاهداری آن خانه ها در ادوار قبل از صفویان در اصفهان باقی نمانده اند.
در دوران صفویه معماری نیز همچون دیگر هنرها مورد توجه قرار گرفت و در کنار کاخها و پلها و بازارها و مساجد، خانه های باشکوه ساخته شد و اصفهان به شهر پنجره های رنگین در جهان مشهور شد اما با اضمحلال صفویان و انتقال پایتخت و افول شهر اصفهان شور و شوق عصر صفویه که بسیاری آن را دوران طلائی معماری و سایر هنرها نامیده اند. به شدت نقصان گرفت و مهاجرتها و عدم امنیت ناشی از انتقال قدرت بین سلسله ها باعث شدند زمینه های تخریب خانه های باشکوه و مجلل فراهم گردد. بطوری که امروز در شهر اصفهان خانه هائی که متعلق به دوران صفویه باشد بسیار کم هستند و این مطلب علاوه بر مسائلی که مورد اشاره قرار گرفتند ناشی از تحولاتی است که در قرن نوزدهم زمان حکومت قاجارها در جهان به وقوع پیوست و مواردی همچون افزایش جمعیت، گسترش تجارت خارجی، تورم قیمت ها و تماس فزاینده با کشورهای اروپایی بر ساختار قدرت داخلی، ارزش ها و اندیشه ها تاثیر نهادند و شهر اصفهان که خسارتهای بیشماری را متحمل شده بود از حکومت ظل السلطان به بعد دچار تغییراتی شد که در کالبد شهر به خوبی احساس می شود.
در بررسی هائی که متخصصین و پژوهشگران در باره واحدهای مسکونی اصفهان به عمل آورده اند این نکته مشخص می شود، که در هر دوره ای تدریجاً نوعی از معماری و نوسازی جدید انجام می گرفته که بیشتر تحت تاثیر عوامل فرهنگی و اقتصادی بوده است.
امروز شهر اصفهان در نوسازی ها و ساخت و سازهای برق آسا بسیاری از خانه ها و منازل مسکونی باشکوه خود را از دست داده، بطوری که بناهای ناهمگونی که به سرعت قد کشیده و بر افق نیلگون اصفهان اثر گذاشته اند، رنگین کمانهای شیشه ای خانه های قدیم شهر را از جلوه واقعی عاری کرده اند، خوشبختانه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سازمان های ذیربط همچون سازمان میراث فرهنگی و سازمان مسکن و شهرسازی و سایر نهادها احیاء این میراث ها را در برنامه کار خود را قرار دادند و با استفاده از استادکاران متخصص بعضی از آنها را بازسازی و مرمت کرده و با اعطاء کاربری های مناسب از زوال آنها جلوگیری کردند، بطوری که چند خانه جالب از دوران صفویه و قاجاریه احیاء شده اند.
بهرحال قبل از آن که به معرفی چند خانه بپردازیم برخی ویژگی های اختصاصی خانه های قدیمی اصفهان را ذکر کرده و تاکید می کنیم که این ویژگی ها در بیشتر شهرها یکسان بوده و تنها در برخی استانها به دلائل آب و هوا و عوامل جوی تفاوتهائی در نحوه ساخت آنها می بینیم.
ویژگی های خانههای قدیمی
از جمله خصوصیات خانه های قدیمی در اصفهان و بیشتر شهرها مساحت زیاد آن است. سبک معماری آنها نیز به این صورت است که از دو قسمت اندرونی و بیرونی بوده است. این خانه ها از قسمت های ذیل تشکیل می شده اند:
1- سردر ورودی 2- در ورودی 3- هشتی ورودی 4- راهروی ورودی 5- ایوان ها 6- حیاط و اتاقهای اطراف آن 7- حوض 8- زیرزمین 9- سرویس ها
سر در ورودی : سر در ورودی معمولاّ طوری ساخته می شد که در زمستانها مانع از ریزش برف و باران بود و در تابستانها نیز مانعی برای تابش مستقیم آفتاب به شمار می رفت. در بالای سردر آیاتی از قرآن کریم یا عبارات مذهبی نوشته می شد تا هنگام ورود و خروج از زیر آیات قرآنی یا روایات و عبارات دینی عبور کنند.
در ورودی : خانه های قدیمی اصفهان معمولاّ دارای دو لنگه در چوبی بودند و کوبه های چکشی و حلقوی برای مراجعین مرد و زن در لنگه درها تعبیه می شدند.
هشتی : پس از ورودی به فضای هشتی می رسیم. این فضا معمولاّ 8 ضلعی است و عموماّ سکوهائی برای نشستن در آن طراحی شده است. هشتی برای انشعاب قسمت های مختلف خانه و گاه برای دسترسی به چند خانه ساخته می شد.
دالان (راهرو) : دالان راهروی باریکی بود که با پیچ و خم وارد شونده را از هشتی به حیاط خانه هدایت می کرد. پیچ و خم دالان برای رعایت حریم خصوصی خانه بود تا عابر نتواند سریعاً فعالیت های جاری در حیاط را متوجه بشود.
حیاط : حیاط در خانه های قدیمی مرکز و قلب ساختمان بود. در تمام خانه های سنتی حیاط مرکزی وجود داشت. البته این امکان وجود داشت که حیاط از نظر هندسی مرکز خانه نباشد اما از نظر زندگی و انجام فعالیت ها و ایجاد ارتباط بین قسمت های مختلف خانه، تعبیه دید و سایر مسائل مرکز خانه محسوب می شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بسم الله الرحمن الرحیم
مربوط به درس ادبیات فارسی
عنوان تحقیق :
مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی وشرح نکاتی چند درباره تکیه بیشتر با توجه کمتر به بعضی مسائل در منظومة فارسی، با توجه به متن پهلوی..
نام معلم مربوطه: سرکار خانم وکیل آزاد
نام و نام خانوادگی محقق: مریم جفائی
مدرسه صبا
پاییز: 1384
بررسی و معرفی چند اثر مهم
رساله های کامل آثار منظوم
در این رساله ها سیاق گفتار و نحوه پیش کشیدن مطلب تقریبا همان است که سرایندگان مسلمان در آثار ادبیات فارسی اسلامی پیش می گیرند. یعنی رساله معمولا با ستایش خدا، نعت پیغمبر، موجباتی که تنظیم رساله را باعث شده شروع می شود. بعد به خود داستان می پردازند و در آخر سراینده درباره خود سخن می گوید و احیانا تاریخ یا ماده تاریخ را ذکر می کند.
نمی توان ادعا کرد که تمام اشعال این آثار در سطح عالی قرار دارد، ولی در ضمن نمیتوان انکار کرد که میان آنها قسمتهایی را می توان یافت که در آن صحنه ها با نوعی ریزه کاری استادانه نقاشی شده و مطالب بزرگ در کوچکترین جملات بیان گردیده است. امید است که نمونه هایی که برای قسمتی از این رسالات ذکر می شود تا حدی حق مطلب را ادا کند. سعی شده که تا حد امکان این آثار از نظر تاریخی و زمان سرایندگان آن دسته بندی شود.
1ـ زردشت نامه
اولین اثری که به میان می آید بالطبع زردشت نامه است که یکی از قدیمترین آثار کامل و مستقل می باشد که در روایات نیز ذکری از آن نشده است. سالیان دراز این کتاب به عنوان اثری از زردشت بهرام پژدو معرفی شده بود و وست و رزنبرگ نیز این موضوع را تایید کرده اند.1 ولی با مقاله ای که رمپیس منتشر کرد و نتیجه مطالعه و توجه بیشتر او در مورد مطالب ابتدا و انتهای این کتاب بود نشان داد که این اثر به سالهای قبل از 347 یزدگردی و سالهای مابین 978-970 میلادی برمی گردد2 و سراینده آن شخصی به نام کی کاووس پسر کیخسرو، پسر دارا بوده و عنوان اصلی آن «مولود زردشت» نام داشته3 و زردشت بهرام فقط آن را رونویسی کرده است.
این کتاب تاریخ افسانه ای زندگی زردشت است از قبل از تولدش تا موقعی که اسرار نبوت بر او نمایان شد و شامل حوادثی است که بعدا پیش آمد و شرح مبارزات و عرضه دین به دربار گشتاسب. در آن از معجزات زردشت نیز سخن به میان آمد.
ضمن اینکه می توان چون هر منظومه دیگری اشعار کم اهمیت تری در آن یافت و به غلطهایی از نظر قافیه برخورد. ولی باید دانست که قسمتهایی از آن با استادی تمام به نظم کشیده شده است.
این کتاب را اول بار رزنبرگ در سال 1904 با ترجمه فرانسه و شرح احوال زردشت بهرام پژدو به عنوان سراینده آن منتشر کرد4 و نسخه چاپی دبیر سیاقی نیز بر این اساس است 5. نمونه ای از آن نقل می شود :
آمدن بهمن امشاسپند به نزد زردشت 6
بیـامد به زرتشـت پاکیـزه رای
درخشنـده از دور مـاننـد هـور
به زرتشت گفتا که بر گوی نام
بدو گفت زرتشت کای نیک رای
مرادم همه سوی فرمان اوست
همـان روز بـهمن به امـر خــدای
بپوشـیده یـک دسـت جامـه ز نور
چو جویی ز دنیا، چه داری تو کام
نجـویـم هـمـی جـز رضای خدای
ازیرا که هر دو جـهان زان اوسـت
2ـ آثار زردشت بهرام پژدو
زردشت پسر بهرام پسر پژدو هیربدی بود که در قرن 7 هجری در دوره مغول می زیست، پدرش بهرام پژدو خود مردی دانشمند و تعلیم یافته و ستاره شناس بود که در عین هال از صنعت شعر نیز اطلاع داشت7 داستانی به نام داستان "بهاریات" را که در سال 626 هجری نوشته شده است به او نسبت داده اند8 .
زرتشت بهرام زردشتی با ایمان بود و بعد از تحقیقات دقیقی که در فقه و علوم ادبی و ستاره شناسی کرد تمام هم و وقت خود را مصروف جان بخشیدن و زنده کردن سنتها و داستهای مذهبی قدیم نمود. شعرهایش شامل مباحث مذهبی است و شاید به همین دلیل نام او در غالب تذکره ها نیامده است.
مهمترین آثارش عبارتند از :
الف : ارداویراف نامه.
منظومه ای به شعر در بحر هزج است که موضوع آن را همان معراج ارداویراف نقل شده در داستانهای پهلوی تشکیل می دهد. داستان به طرز جالب و با استادی روایت شده است و شرح مسافرت به بهشت و دوزخ هر دو بیان گردیده.
این کتاب اول بار توسط «اَسا» در 1902 همراه با متن پهلوی منتشر شد9 . و اخیرا نیز در ایران توسط دکتر عفیفی منتشر شده است10.
این داستان به علت اهمیت آن در مذهب و سنت زردشتی، بعد از زرتشت بهرام نیز مورد طبع آزمایی شعرای دیگر این اقلیت قرار گرفته است. چنانکه بعدا اشاره خواهد شد بجز اردایراف نامه زردشت بهرام ما دو ارداویراف نامه دیگر به نظم و یک ارداویراف نامه دیگر به نثر داریم.
نمونه هایی از آن نقل می شود : 11
چنین گـفت آنـگهی اردای ویـراف
شدم در خواب و از من هوش شه دور
سلامـم کـرد و می پرسـید بسـیـار
که چون خوردم سه جام باده صاف
سـروش آمـد بـه سـان عالـمی نـور
تـو گفـتـی مهـربـانـم بود و غمخوار
. . .
در عذاب دروغگویان و غمازان 12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بسم الله الرحمن الرحیم
مربوط به درس ادبیات فارسی
عنوان تحقیق :
مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی وشرح نکاتی چند درباره تکیه بیشتر با توجه کمتر به بعضی مسائل در منظومة فارسی، با توجه به متن پهلوی..
نام معلم مربوطه: سرکار خانم وکیل آزاد
نام و نام خانوادگی محقق: مریم جفائی
مدرسه صبا
پاییز: 1384
بررسی و معرفی چند اثر مهم
رساله های کامل آثار منظوم
در این رساله ها سیاق گفتار و نحوه پیش کشیدن مطلب تقریبا همان است که سرایندگان مسلمان در آثار ادبیات فارسی اسلامی پیش می گیرند. یعنی رساله معمولا با ستایش خدا، نعت پیغمبر، موجباتی که تنظیم رساله را باعث شده شروع می شود. بعد به خود داستان می پردازند و در آخر سراینده درباره خود سخن می گوید و احیانا تاریخ یا ماده تاریخ را ذکر می کند.
نمی توان ادعا کرد که تمام اشعال این آثار در سطح عالی قرار دارد، ولی در ضمن نمیتوان انکار کرد که میان آنها قسمتهایی را می توان یافت که در آن صحنه ها با نوعی ریزه کاری استادانه نقاشی شده و مطالب بزرگ در کوچکترین جملات بیان گردیده است. امید است که نمونه هایی که برای قسمتی از این رسالات ذکر می شود تا حدی حق مطلب را ادا کند. سعی شده که تا حد امکان این آثار از نظر تاریخی و زمان سرایندگان آن دسته بندی شود.
1ـ زردشت نامه
اولین اثری که به میان می آید بالطبع زردشت نامه است که یکی از قدیمترین آثار کامل و مستقل می باشد که در روایات نیز ذکری از آن نشده است. سالیان دراز این کتاب به عنوان اثری از زردشت بهرام پژدو معرفی شده بود و وست و رزنبرگ نیز این موضوع را تایید کرده اند.1 ولی با مقاله ای که رمپیس منتشر کرد و نتیجه مطالعه و توجه بیشتر او در مورد مطالب ابتدا و انتهای این کتاب بود نشان داد که این اثر به سالهای قبل از 347 یزدگردی و سالهای مابین 978-970 میلادی برمی گردد2 و سراینده آن شخصی به نام کی کاووس پسر کیخسرو، پسر دارا بوده و عنوان اصلی آن «مولود زردشت» نام داشته3 و زردشت بهرام فقط آن را رونویسی کرده است.
این کتاب تاریخ افسانه ای زندگی زردشت است از قبل از تولدش تا موقعی که اسرار نبوت بر او نمایان شد و شامل حوادثی است که بعدا پیش آمد و شرح مبارزات و عرضه دین به دربار گشتاسب. در آن از معجزات زردشت نیز سخن به میان آمد.
ضمن اینکه می توان چون هر منظومه دیگری اشعار کم اهمیت تری در آن یافت و به غلطهایی از نظر قافیه برخورد. ولی باید دانست که قسمتهایی از آن با استادی تمام به نظم کشیده شده است.
این کتاب را اول بار رزنبرگ در سال 1904 با ترجمه فرانسه و شرح احوال زردشت بهرام پژدو به عنوان سراینده آن منتشر کرد4 و نسخه چاپی دبیر سیاقی نیز بر این اساس است 5. نمونه ای از آن نقل می شود :
آمدن بهمن امشاسپند به نزد زردشت 6
بیـامد به زرتشـت پاکیـزه رای
درخشنـده از دور مـاننـد هـور
به زرتشت گفتا که بر گوی نام
بدو گفت زرتشت کای نیک رای
مرادم همه سوی فرمان اوست
همـان روز بـهمن به امـر خــدای
بپوشـیده یـک دسـت جامـه ز نور
چو جویی ز دنیا، چه داری تو کام
نجـویـم هـمـی جـز رضای خدای
ازیرا که هر دو جـهان زان اوسـت
2ـ آثار زردشت بهرام پژدو
زردشت پسر بهرام پسر پژدو هیربدی بود که در قرن 7 هجری در دوره مغول می زیست، پدرش بهرام پژدو خود مردی دانشمند و تعلیم یافته و ستاره شناس بود که در عین هال از صنعت شعر نیز اطلاع داشت7 داستانی به نام داستان "بهاریات" را که در سال 626 هجری نوشته شده است به او نسبت داده اند8 .
زرتشت بهرام زردشتی با ایمان بود و بعد از تحقیقات دقیقی که در فقه و علوم ادبی و ستاره شناسی کرد تمام هم و وقت خود را مصروف جان بخشیدن و زنده کردن سنتها و داستهای مذهبی قدیم نمود. شعرهایش شامل مباحث مذهبی است و شاید به همین دلیل نام او در غالب تذکره ها نیامده است.
مهمترین آثارش عبارتند از :
الف : ارداویراف نامه.
منظومه ای به شعر در بحر هزج است که موضوع آن را همان معراج ارداویراف نقل شده در داستانهای پهلوی تشکیل می دهد. داستان به طرز جالب و با استادی روایت شده است و شرح مسافرت به بهشت و دوزخ هر دو بیان گردیده.
این کتاب اول بار توسط «اَسا» در 1902 همراه با متن پهلوی منتشر شد9 . و اخیرا نیز در ایران توسط دکتر عفیفی منتشر شده است10.
این داستان به علت اهمیت آن در مذهب و سنت زردشتی، بعد از زرتشت بهرام نیز مورد طبع آزمایی شعرای دیگر این اقلیت قرار گرفته است. چنانکه بعدا اشاره خواهد شد بجز اردایراف نامه زردشت بهرام ما دو ارداویراف نامه دیگر به نظم و یک ارداویراف نامه دیگر به نثر داریم.
نمونه هایی از آن نقل می شود : 11
چنین گـفت آنـگهی اردای ویـراف
شدم در خواب و از من هوش شه دور
سلامـم کـرد و می پرسـید بسـیـار
که چون خوردم سه جام باده صاف
سـروش آمـد بـه سـان عالـمی نـور
تـو گفـتـی مهـربـانـم بود و غمخوار
. . .
در عذاب دروغگویان و غمازان 12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
قدیمی ترین شاعر زن ایرانی
استاد راهنما :
جناب آقای نیک روش
گردآورنده :
سید هاشم موسوی
IT6
پاییز 87
رابعه بنت کعب قدیمی ترین شاعر زن
حضور زنان در تاریخ ادبیات هم همچون دیگر علوم کمرنگ و نامحسوس بوده و به ندرت در تاریخ و گذشته آن نامی از زنان به عنوان بنیانگذار یک سبک یا مکتبی خاص برده شده است که دلیل آن به علت جامعه مردسالارانه و تعصبات مردانه چندان دور از ذهن نبوده است و حضور زنان در ادبیات و شعر هم کمرنگ بوده و به ندرت می توان در کتب قدیمی و تذکره ها نامی از زنان شاعر و ادیب را مشاهده کرد. قدیمی ترین شاعره که در کتب از او نام برده شده، رابعه بنت کعب است که متاسفانه در تمامی کتاب ها تعریف از او از چند خط نیز تجاوز نکرده است.
شاید به علت همین باورهای سخت آن زمان که بسیاری از کارها و اعمال برای زنان ناشایست می دانستند، سرودن شعر و ابراز احساسات در قالب کلمات نیز در آن زمان کاری ناشایست و ناپسند بوده یا شاید زنان حق تحصیل یا خواندن و نوشتن نداشتند یا اگر خوش بینانه به این موضوع نگاه کنیم که شاید زنانی شاعر بوده اند ولی به علت جو مردسالار آن زمان در کتاب های تذکره نامی از آنها برده نشده است.
اولین شاعره زبان دری که در تذکره ها از او نام برده شده است، رابعه بنت کعب قزداری است که هم عصر شاعر و استاد شهیر زبان فارسی رودکی بود و در نیمه اول قرن چهارم در بلخ حیات داشت. پدر او که شخص فاضل و محترمی بود، در دوره سلطنت سامانیان در سیستان، بست، قندهار و بلخ حکومت می کرد. از تاریخ تولد رابعه اطلاعی در دست نیست; ولی پاره ای از حیات او معلوم است. این دختر دانشمند در اثر توجه پدر توانست تعلیمات خوبی را کسب کند و در زبان دری معلومات وسیعی حاصل کرد و چون ذوق شاعری داشت، شروع به سرودن اشعار شیرین کرد. عشقی که رابعه نسبت به یکی از غلامان برادر خود در دل می پردازد، بر سوز و شور اشعارش افزوده و آن را به پایه تکامل رسانید. چون محبوب او غلامی بیش نبود و بنا بر آداب و رسوم آن دوران، رابعه نمی توانست امیدی به ازدواج با آن غلام داشته باشد، از زندگی و سعادت به کلی ناامید بوده، یگانه تسلی خاطر حزین او سرودن اشعار بود، که در آن احساسات سوزان و هیجان روحی خود را بیان می کرد.
حارث، برادر رابعه که بعد از مرگ پدر، حاکم بلخ شده بود، توسط یکی از غلامان خود که صندوقچه بکتاش را دزدیده، به جای جواهرات و طلا در آن اشعار مملو از عشق و سوز و گداز رابعه را یافته و از این عشق آگاهی یافته، باوجود پاکی آن بر خواهر خود آشفته، حکم به قتل او داد و رابعه درسنین جوانی، با دل پر آرمان با دنیایی که از آن جز غم و ناکامی نصیبی نداشت، وداع کرد. اگر چه جز تعداد بسیار محدود چیزی از اشعار رابعه باقی نمانده ولی آن چیزی که در دست است بر لیاقت و ذوق ظریف او دلالت می کند و ثابت می سازد که شیخ عطار و جامی در تمجیدی که از اوکرده اند، مبالغه نکرده اند.
نمونه ای از اشعاررابعه :
عشق او بازاند آوردم به بند
کوشش بسیار نامد سودمند
عشق دریایی کرانه ناپدید
کی توان کرد شنا، ای هوشمند ؟
عشق را خواهی که برپایان بری
بس که بپسندید باید ناپسند
زشت باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم، ندانستم همی
کز کشیدن تنگ تر گردد کمند
با این وجود، در دست داشتن همین تعداد کم اشعار، بازگو کننده قدرت کلام و قریحه شاعرانه رابعه است و این که با درک وضع موجود و موقعیت اجتماعی زنان در آن دوران (به گونه ای که به خاطر عشق حکم به قتل او می دهند) تمامی اشعار گواهی از دید باز و نگاه روشن وی به پیرامونش دارد.
هرچند که جای بسی تاسف است که تعداد اشعار او چندان قابل ملاحظه نیست و تعداد آنها انگشت شمار است و این که در تمام کتب تاریخی که نام او آمده چیز زیادی از زندگی او در دست نیست ولی همین کافی است که پس ازطی این همه قرن، نام او توانسته جایگاه ثابتی را در کتاب های تاریخ ادبیات به عنوان اولین زن شاعرکسب کند.