لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
5- به روش فرزکاری و براده برداری
فرزکاری به روش هاب
یکی از این گونه ها ابزارهای تراش هاب است، ابزاری با پیکربندی شبیه رزوة پیچ با شیارهای فرزکاری شدة عمود بر رزوه یا روزه ها برای ایجاد لبه های برنده بر روی آن. عملکرد برش آن همچون فرزکاری پیوسته است: قطعة خام دوران می کند و هاب، که آن هم دوران می کند، پهنای چرخدنده را در می نوردد، یا در تراشکاری چرخ حلزون در جهت شعاعی یا مماسی نسبت به آن حرکت می کند. از این رو هاب تک رزوه برای تراشکاری چرخدندة دندانه ای باید پنجاه بار سریعتر از چرخدنده دوران کند.
نمونه ای از هاب برای تراشکاری چرخدنده های ساده یا مارپیچ و نیز نمونة دیگری برای تراشکاری چرخ حلزون در شکلهای 4-1 و 4-2 نشان داده شده است.فرزکاری به روش ابزار شکلتراشی فلّوز
ابزار شکلتراشی فلّوز نوع دیگری از ابزارهای تراش چرنده هاست. پیکربندی آن همانند چرخدنده است، معمولاً با قطر 100 تا 150 میلیمتر و قطر بیرونی و دندانه های شیبدار تا برای لبه های برندة آن مجال فراهم آید (شکل 4-3). شکل دندانه های آن منحنی اینولوت متناظر با تعداد دندانه و زاویة فشار ابزار است. عملکرد برش آن همانند ابزار صفحه تراش است زیرابر روی پهنای چرخدنده رفت و برگشت می کند و همزمان، هم چرخدنده ای که در حال تراشیده شدن است و هم خود ابزار با نسبت سرعت برابر با تعداد دندانةچرخدنده تقسیم بر تعداد دندانة ابزار دوران می کنند.
شکل 4-1 هاب برای تراشکاری چرخدندة ساده ( یا مارپیچ)
شکل 4-2 هاب برای تراشکاری چرخ حلزون . این هاب شیبدار و هفت رزوه است.
شکل 4-3 ابزار شکلتراش (چرخاندة چرخدنده تراش).
چرخدنده های ساده، مارپیچ و دو مارپیچ را می توان با ابزار شکلتراشی تراشید، ابزارهای شکلتراشی چرخدنده های مارپیچ باید در هر مورد دارای زاویة مارپیچ یکسان با چرخدندة مارپیچی باشند که در دست تراشکاری است. برای چرخدنده های مارپیچ بیرونی، ابزار شکلتراشی باید دارای جهت گردش دندانة مخالف با چرخدندة در حال تراش و برای چرخدنده های مارپیچ درونی دارای جهت گردش دندانة یکسان با آن باشد. برای چرخدنده های درونی، تعداد دندانة ابزار تراش نباید از آن تعداد که موجب کندن بخشی از منحنی اینولوت می شود تجاوز کند (این وضع وقتی بحرانی می شود که تعداد دندانة چرخدندة درونی نسبتاً اندک باشد) . برای تراشکاری چرخدنده های مارپیچ، ابزار شکلتراش باید با راهنماهایی که در حین حرکت رفت و برگشتی ابزار به آن حرکت دورانی می دهند جفتع شود. چرخدنده های درونی، و نیز چرخدنده هایی که با شانة قطعه یا چرخدندة دیگری همجوارند، باید شکلتراشی شوند. چرخدندة اخیر، چرخدندة همجوار با چرخدندة دیگر بر روی یک محور، چرخدندة خوشه ای نامیده می شود. در این گونه موارد باید بر روی قطعة خام چرخدنده در محل مرز مشترک برای تأمین مجال ابزار و براده شیار خلاصی ایجاد شود.
بعضی از ماشینهای چرخدنده تراشی ضمن به کار بردن ابزار با پیکربندی چرخدندة شانه ای مبنا دندانه ها را با عملکرد صفحه تراش هم می تراشند.
فرایند پرداختکاری مشترک این دو روش صورت تراشی است که پس از هابکاری یا شکلتراشی برای دستیابی به دقت بیشتر و پرداخت بهتر انجام می شود. چرخدنده ای که باید صورت تراشی شود ابتدا باید با هاب یا ابزار شکلتراش پیش صورت تراشی براده برداری شود تا گوشت قطعه در ناحیة زیر رخسارة فعال دندانه برداشته و برای نوک دندانه های ابزار صورت تراش مجال فراهم شود.
شکل 4-4 ابزار صورت تراش.
ابزارهای صورت تراشی اساساً به شکل چرخدنده های مارپیچ با دندانه های دندان اره ای هستند. شکل دندان اره ای دندانه ها لبة برندة ابزار را فراهم می سازد. این ابزارها چرخدندة در دست تراشکاری را ضمن دوران و حرکت رفت و برگشتی محوری به حرکت در می آورند و دندانه های آن را پرداخت می کنند. شکل 4-4 یک ابزار صورت تراشی را نشان می دهد.
سنگ زدن رخسارة دندانه های فرایند پرداختکاری دیگری است که برای رفع تابیدگی ناشی از عملیات حرارتی چرخدنده های سخت شده به کار می رود. سنگ زنی برای چرخدنده هایی که کیفیت AGMA Q10 یا برتر برای آنها مشخص شده باشد ضروری است. برای پرداختکاری دندانه های چرخدندة سخت شده و رفع خطاهای ریز رخساره های آنها می توان از صیقل زنی یا تیزکاری استفاده کرد. ماشین صیقل زنی مانند ماشین صورت تراشی کار می کند و ابزار صیقل زنی آن چرخدندة غیر فلزی باردار شده با ذرات ساینده است.
روش تیزکاری دندانه های چرخدندة ساده از راه چرخاندن دو چرخدنده با هم و به کار بردن مخلوط سایندة تیزکاری ‹‹آخرین راه حل›› برای رفع تابیدگی ناشی از سخت کردن است و جز برای چرخدنده های بزرگ، آن هم به دست متخصص خبره، به کار نمی رود. تیزکاری بیش از اندازة چرخدنده های ساده موجب آسیب دیدن رخسارة اینولوت می شود، زیرا وقتی دندانه های دو چرخدندة ساده با هم درگیر می شوند غلتش فقط در نقطة گام روی می دهد و در زیر و بالای نقطة گام لغزش صورت می گیرد و بنابراین براده برداری بیشتر در زیر و بالای نقطة گام انجام می شود.
شکل 4-5 ابزارهای تراش رفت و برگشتی برای تراشکاری چرخدنده های شیبدار راست دندانة کونیفلکس
در ماشین تراش چرخدندة شیبدار راست دندانه دو ابزار شکلتراشی منفرد یا، در ماشینهای سریعتر دو ابزار دورانی همبند شو با لبه های برندة مقید شده به حرکت در مسیری که دندانه های یک جفت چرخدنده طی می کنند به کار می رود. چنین ابزارهایی در شکلهای 4-5، 4-6، 4-7 نشان داده شده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
دانشگاه جامع علمی کاربردی
خانه کارگر مشهد
موضوع :
استاد راهنما :
سرکار خانم تجدّدی
تهیه وتنظیم :
سید رضا سعادتمند هاشمی
بهار86
Milling
Milling is basic machining process in which the surface is generated by the progressive formation and removal of chips of material from the workpiece as it is fed to a rotating cutter in a direction perpendicular to the axis of the cutter. In some cases the workpiece is stationary and the cutter is fed to the work. In most instances a multiple- tooth cutter is used to that the metal removal rate is high, and frequently the desired surface is obtained in a single pass of the work.
The tool used in milling is known as a milling cutter. It usually consists of a cylindrical body which rotates on its axis and contains equally spaced peripheral teeth that intermittently engage and cut the workpiece (see Figure 22-4). In some cases the teeth extent part way across one or both ends of the cylinder.
Because the milling principle provides rapid metal removal and can produce good surface finish, it is particularly well- suited foe mass- production work, and excellent milling machines have been developed for this purpose. However, very accurate and versatile milling machines of a general- purpose nature also have been developed that are widely used in job- shop and tool and die work. A shop that is equipped with a milling machine and an engine lathe machine almost any type of product of suitable size.
Types of milling operation. Milling operations can be classified into two broad categories, each of which has several variations:
In peripheral milling a surface is generated by teeth located in the periphery of the cutter body; the surface is parallel with the axis of rotation of the cutter. Both flat and formed surface can be produced by this method. The cross section of the resulting surface corresponds to the axial contour of the cutter. This procedure often is called slab milling.
In face milling the generated flat surface is at right angles to the cutter axis and is the combined result of the actions of the portions of the teeth located on both the periphery and the face of the cutter. The major portion of the cutting is done by the peripheral portions of the teeth with the face portions providing a finishing action.
The basic concepts of peripheral and face milling are illustrated in Figure 22-1. Peripheral milling operations usually are performed on machines having horizontal spindles, whereas face milling is done on both horizontal-and vertical- spindle machines
Surface generation in milling. Surfaces can be generated in milling by the two distinctly different methods depicted in Figure 22-2. Note that in up milling the cutter rotates against the direction of feed of the workpiece, whereas in down milling the rotation is in the same direction as the feed. As shown in Figures 22-2 and 22-3, the method of chip formation is quite different in the two cases. In up milling the chip is very thin at the beginning, where the tooth first contacts the work, and increases in thickness, becoming a maximum where the tooth leaves the work. The cutter tends to push the work along and lift it upward from the table. This action tends to eliminate any effect of looseness in the feed screw and nut of the milling machine table and results in a smooth cut. However, the action also tends to loosen the work from the clamping device so that greater clamping forces must be employed. In addition, the smoothness of the generated surface depends greatly on the sharpness of the cutting edges.
In down milling, maximum chip thickness occurs close to the point at which the tooth contacts the work. Because the relative motion tends to pull the workpiece into the cutter, all possibility of looseness in the table feed screw must be eliminated if down milling is to be used. It should never be attempted on machines that are not designed for this type of milling. Inasmuch as the material yields in approximately a tangential direction at the end of the tooth engagement, there is much