لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
فهرست
مقدمه
تعریف غیبت ومفهوم آن
تعریف عیب جویی
توضیحاتی درموردغیبت وعیب جویی ازنظرقرآن .
غیبت وعیب جویی ازنظرپیامبراکرم وامامان ..
غیبت وعیب جویی ازنظرنهج البلاغه
مقدمه
هرکاری که با نام خداشروع نشوددارای پایان خوشی نمی باشدبه عبارت دیگرابتراست .باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت داوران گرامی وعرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین ودرودفراوان خدمت آن هفتادودوتن شهیدوتمام شهیدان هشت سال دفاع مقدس می خواهم درموردخطبه ای ازنهج البلاغه حضرت علی که ازنظرشیعیان دومین کتاب زندگی بشراست ودربرخی مکانها به آن اخ القرآن (برادرقرآن)نیزمی گویندبرای شما مقاله ای بنویسم .این کتاب دارای چنان عظمت است که دست عقل های بشری به این زودی به آن نمی رسدهمانطورکه حقیقت حضرت علی ناشناخته است حقیقت نهج البلاغه نیزناشناخته است .
نهج البلاغه توسط سیدرضی گردآوری شده است ودارای سه بخش خطبه ها (241خطبه )،نامه ها ی آن حضرت به تعداد79نامه وسخنان حکیمانه وکوتاه حضرت به تعداد410سخن است که موضوع مادرموردخطبه ای است که به عیب جویی وغیبت ازهمه ی زوایا می پردازد.
تعریف غیبت ومفهوم آن :
غیبت چنانچه که ازاسمش پیداست این است که درغیاب کسی سخن گویند،سخنی که عیب ازعیب های کسی رافاش کندخواه این عیب جسمانی باشدخواه اخلاقی یادرمورداعمال اوباشدویادرموردسخنش ویا اموری که به اومربوط می شودمثل خانواده ،لباس ،همسر،خانه ،فرزندان و.......
مفهوم عیب جویی :
عیب جویی یعنی دنبال عیب کسی بودن به جای برطرف کردن عیب های خودبرای مسخره کردن او،ضایع کردن اودرجمعی و......
آیاتی درموردغیبت وعیب جویی ازنظرقرآن :
ویک دیگرراموردغیبت وعیب جویی قرارندهید
2-کسی که ازکسی دیگرغیبت می کندمثل این است که گوشت برادرمرده اش رامی خورد
3-ای مردم با ایمان مبادگروهی دیگررامسخره کنیدچه بسا آنها بهترباشندوچه بسا برخی زنان ،زنان دیگررامسخره کنندچه بسا آن زن بهترباشد،ازیک دیگرعیب جویی نکنیدواسم برروی یک دیگرنگذاریدویکدیگررادشنام ندهید.اسم برروی کسی گذاشتن برای مسخره کردن اوازبزرگترین گناهان است .
4-غیبت وعیب جویی درنزدخداازبزرگترین گناهان است .
توضیحاتی درموردغیبت وعیب جویی ازنظرقرآن :
یکی ازفلسفه های تحریم غیبت این است که این سرمایه ی بزرگ بربادنرودوحرمت اشخاص وحیثیت آنها رالکه دارنسازدواین مطلبی است که اسلام آن رابا اهمیت بسیارتلقی می کند.نکته ی دیگراینکه غیبت «برییبی »به وجودمی آوردپیوندهای اجتماعی راسست می کند،سرمایه ی اعتمادراازبین می بردوپای تعاون رامتزلزل می سازد.می دانیم اسلام برای وحدت ویک پارچگی جامعه ی اسلامی وانسجام واستحکام آن اهمیت فوق العاده قائل شده است هرچیزی که این وحدت راتحکیم می کندموردعلاقه ی اسلام است وهرچیزی که آن راتضعیف کندمنفوراست وغیبت یکی ازعوامل مهم تضعیف های جامعه ی اسلامی است .ازاینها گذشته غیبت بذرکینه وعداوت رادردلهای می پاشدوگاه سرچشمه ی نزاع های خونین وقتل وکشتاراست .خلاصه اینکه دراسلام غیبت به عنوان یکی ازگناهان کبیره به شمارمی آیدزیراآثارسوءفردی واجتماعی به جامی گذارد.
درروایات اسلامی تعبیرات بسیارتکان دهنده این درزمینه دیده می شودکه نمونه ای ازآنها راذکرمی کنیم پیامبراکرم می فرماید:
ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عندالله فی الخطیئه من ست وثلاثین ذنیه ،بزنبها الرجل !
واربی الربا عرض الرجل المسلم :
«درهمی که ازبا بدست می آوردگناهش نزدخداازسی وشش زنابزرگتراست وازهرربا بالاترآبروی مسلمانان است .»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
غیبت صغری
غیبت صغری، از امامت حجت بن حسن، از زمان کشته شدن پدرش امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ ه.ق. آغاز شده و تا سال ۳۲۹ ه.ق. به طول انجامیدهاست. در این مدت چهار نفر نائب خاص امام زمان بودهاند و شیعیان از طریق آنها با امام در ارتباط بوده و مسائل خود را طرح میکردهاند. این چهار نفر عبارتاند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری. وکالت این افراد عام و مطلق بودهاست. البته در این دوران در موارد خاص و در شهرهای مختلف افراد دیگری نیز بودهاند که وکالت امام را بر عهده داشتهاند که برخی معتقدند این وکالت بدون واسطهٔ نواب خاص بودهاست.[۱] از جملهٔ این افراد احمد بن حمزة بن الیسع[۲]، محمد بن ابراهیم بن مهزیار[۳]، محمد بن صالح[۴] و ابو محمد وجنائی[۵] را میتوان نام برد.
دوران غیبت صغری با پایان عمر علی بن محمد سمری به اتمام رسید و پس از آن دوران غیبت کبری آغاز شد که تاکنون ادامه دارد.
غیبت صغری امام زمان (عج) از دو نظر محدود بود:
از نظر زمانی که کمتر از هفتاد سال به طول انجامید.
از نظر شعاعی نیز، این غیبت، همه جانبه نبود. به این معنی که در این مدّت، اگر چه امام از نظرها پنهان بود، اما کسانی هم بودند که به صورت پنهانی با امام در تماس بودند. این افراد همان نائبان خاصّ امام بودند که بین مردم و امام ارتباط برقرار میکردند و نامهها و سؤالات مردم را به نزد امام میبردند یا میفرستادند و پاسخ او را به مردم میرساندند.
نواب اربعه (سفرای چهار گانه)
بسم الله الرحمن الرحیم
در مدت غیبت صغری، چهار سفیر یا نایب خاصّ، نامهها و توقیعات حضرت مهدیعلیه السلام را به مردم میرساندند و خود به زیارت ایشان نایل میشدند. این سفیران یا نواب چهارگانه، به ترتیب عبارتاند از:
1. ابو عمر عثمان بن سعید عمری اسدی عسکری؛ او از اصحاب امام هادی و امام عسکریعلیه السلام بود و مراسم غُسل، کفن و دفن امام یازدهم را بنا به وصیت آن حضرت انجام داد. او به حکم امام عسکریعلیه السلام... پیشکاری حضرت مهدیعلیه السلام را بر عهده گرفت و تا زنده بود، این خدمت را ادامه داد.
2. ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید؛ وی بعد از مرگ پدر عهده دار سفارت امامعلیه السلام گردید. در زمان حضرت عسکریعلیه السلام نیز دستیار پدر بود. او کتابهایی در فقه تألیف نموده که مطالب آن را از امام یازدهم و امام دوازدهم شنیده و پاکنویس کرده بود. ابوجعفر روز
آخر جمادی الاولی 304 ه یا 305 ه در بغداد در گذشت و همان جا مدفون شد. او مدتی حدود پنجاه سال پیشکار و سفیر امام زمانعلیه السلام بود.
3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی؛ ابوجعفر محمدبن عثمان دو سال پیش از مرگ، مشایخ و اعیان شیعه را جمع کرد و حسین بن روح را - که سالها دستیار مورد اعتمادش بود - به جانشینی خود معرفی نمود. وی از عقلای زمان خود بود، وفاتش در شعبان 326 ه در بغداد اتفاق افتاد و در گورستان نوبختیه مدفون گردید.
4. ابوالحسن علی بن محمد سمری؛ وی بنا به وصیت حسین بن روح و به امر امام زمانعلیه السلام به سفارت و نیابت خاصه امام برگزیده شد و مدّتی نزدیک به دو سال یا سه سال رابط بین امام غایب و شیعیان بود - وفاتش در نیمه شعبان 328 ه یا 329 ه در بغداد اتفاق افتاد و در آنجا به خاک سپرده شد. بعد از وفات او، مدت غیبت صغری و عصر سفارت و نیابت خاصه پایان پذیرفت.
عثمان بن سعید بن عمری
حضرت مهدی (عج) دوازدهمین و آخرین امام از سلسله پاک امامت و ولایت الهی است. ولادت با سعادت آن حضرت مقارن با طلوع فجر جمعه نیمه شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا به وقوع پیوست. پدر بزرگوارش امام حسن عسگری (ع) و مادر عزیزش نرجس است. آن حضرت در نام و کنیه با نیای خویش رسول الله (ص) موافقت دارد و لقبهای شریفش مهدی، حجت، قائم، منتظر، صاحب الزمان و خلف صالح است.
از آنجا که حاکمان ستمکار عباسی بر پایه نویدها و بشارتهای رسیده از رسول الله (ص) می دانستند که فرزندی به نام مهدی از امام حسن عسگری (ع) زاده خواهد شد، خروج خواهد کرد و بساط ظلم و جور را از صحن گیتی بر خواهد چید، درصدد بودند که اگر چنین نوزادی بدنیا آمد او را از بین ببرند. از این رو تولد و مراحل رشد و نمو ظاهری آن حضرت در پنهانی صورت گرفت و جز خاندان و شیعیان خاص از وجود آن حضرت آگاهی نداشتند. با وجود این امام حسن عسگری (ع) در فرصتهای مناسب در جمع اصحاب خود حضور می یافت تا شیعیان در آینده در مسئله امامت به ضلالت و گمراهی نیفتند و در دینشان ثابت و استوار باقی بمانند. سالهای اول زندگی حضرت مهدی (عج) به همین منوال گذشت تا اینکه به سال 260 هجری در سن پنج سالگی پدر عزیزش را از دست داد.
در پی این حادثه غم انگیز، امامت و رهبری شیعیان به آن حضرت انتقال یافت. حضرت در آن زمان از کمالات و دانشهای الهی همان را داشت که دیگر امامان داشتند و این مقام و منزلتی بود که خدای تعالی به حضرت عنایت فرمود. حضرت مهدی (ع) به دور از دیده مردم می زیست و با افراد اندکی معاشرت داشت.
خبر وجود فرزندی از امام حسن عسگری (ع) انتشار یافت و مأموران حکومتی به تفتیش و جستجوی خود شدت بخشیدند. در این راه آزار و اذیتهای فراوان برای خانواده حضرت عسگری (ع) فراهم آوردند. ولی تلاشهای آنان حاصلی در بر نداشت. در هر حال سلسه امامان دوازده گانه از هم نگسست و امامت الهی ادامه یافت. ولی پیگیری و تعقیب دشمن خطری بس جدی بود که جان امام دوازدهم را تهدید می کرد. همین امر و پاره ای از عوامل دیگر ایجاب می کرد که آن حضرت در غیبت به سر برند و به دور از دیده مردم زندگی کنند.
غیبت امام دوازدهم دو مرحله دارد. یکی غیبت صغری (کوتاه مدت) و دیگری غیبت کبری (دراز مدت). غیبت صغری بنا به قول مشهور از سال 260 هجری، ابتدای امامت حضرت مهدی (عج) آغاز شد و حدود 69 سال به طول انجامید. برخی عالمان چون شیخ مفید و سید محسن امین عاملی آغاز غیبت صغری را از هنگام ولادت آن حضرت به شمار آورده اند، زیرا در آن سالها نیز حضرت به دور از نظرها می زیسته است. با این حساب دوره غیبت صغری 74 سال می شود.
حضرت مهدی (عج) در دوره غیبت صغری چهار تن از اصحاب با سابقه ی امامان پیشین و شیعیان صالح خود را به عنوان سفیر معرفی کردند که هر یک پس از وفات دیگری به انجام این وظیفه بزرگ می پرداختند. این چهار تن سؤالات و مشکلات مردم را به آن حضرت عرضه می کردند و پاسخهای ایشان را به مردم می رساندند و به نواب اربعه (نواب خاص) نامیده شده اند. اینان به ترتیب زمانی عبارت بودند از:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
غیبت
غیبت در لغت به معنی حضور نداشت یک فرد در یک مکان خاص است.[۱] به عنوان مثال، دانشآموزان باید مطابق برنامهٔ درسیشان در کلاسهای مدرسه حاضر باشند، و عدم حضور آنها در کلاس غیبت نام میگیرد.
همچنین غیبت کردن به معنی نقل بدیهای یک فرد در جمعی که او در آن حضور ندارد به کار میرود. اصطلاح دیگری که معادل این معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن است. [۲] زمانی آن چه که پشت سر کسی گفته میشود غیبت نام میگیرد که اولاً آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد. اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، بهتان یا تهمت نام میگیرد.[۳]
از دید اسلام، غیبت کردن به معنای اخیر آن، گناه شمرده میشود
غیبت و راههای درمان آن
نوزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص غیبت، راههای ترک این گناه و گناه شنیدن غیبت است.
این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اکله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود:
نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی که از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند."
مرض اکله، دردی است که وقتی در عضوی از اعضای بدن پیدا می شود، آن عضو را می خورد و نابود می کند. منظور حدیث این است که همان طور که وقتی مرض اکله در بدن پیدا شود، عضو مبتلا را می خورد و نابود می سازد، غیبت کردن هم همین تاثیر را نسبت به دین شخص دارد.
معنای غیبت
فقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. شیخ شهید در کتاب کشف الریبه ملاک غیبت را اینگونه معنا کرده است که:
" هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است."
همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم که غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینکه نسبت به برادرت چیزی بگویی که او از آن خوشش نمی آید.ابوذر پرسید: حتی اگر این صفت و ویژگی در او باشد؟- باز هم غیبت، به حساب می آید؟- حضرت فرمود:" اگر- آن صفت- در او باشد، غیبت است؛ والا تهمت به حساب می آید."
روشن است که منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلکه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اکراه نیز چیزی است که عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.
اشکال مختلف غیبت
نکته قابل توجه اینکه غیبت کردن تنها با لفظ شکل نمی گیرد، بلکه در بسیاری از موارد غیبت کردن با حرکات اعضا هم مصداق می یابد، چنان که عایشه می گوید:" زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی."
از روایات درک می شود که افشای آنچه از عیب های مومن پوشیده شده است حرام می باشد؛ چه شخص راضی باشد و چه راضی نباشد، چه قصد برملا کردن نقص در میان باشد و چه نباشد، اما از ملاحظه مجموع روایات برمی آید که قصد، برملا کردن نقص است که این افشاگری را حرام می کند مگر این که اصل مورد از مواردی باشد که اظهار آن حرمت شرعی داشته باشد مثل معصیت که خود معصیت کننده هم نمی تواند اظهار کند.
حتی اگر مومن نسبت به برملا کردن مسائل پنهان خود راضی باشد و قصد برملا کردن نقص و عیب هم در میان نباشد، غیبت به حساب می آید.
حرمت غیبت اجماعی است
حرمت غیبت اجماعی و بلکه از ضروریات فقه است. مهم ، توجه به پیامدهای آن است که امید است با اندیشیدن در این پیامدها به آن مبتلا نشویم و اگر مبتلا هستیم، به زودی برگردیم که اگر با این صفت از دنیا برویم، رسوایی در قیامت را به دنبال دارد و صورت ملکوتی آن همان است که در سوره مبارکه حجرات آیه 12 آمده است:" ... آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر خود را بخورد، در حالی که مردار است...؟!"
از آن جا که غیبت کننده در دنیا آبروی مردم را دریده است- مانند حیوانی که بدن مردم را پاره می کند- در قیامت صورت ملکوتی این عمل- خوردن مردار- به او برمی گردد.
در روایت آمده است که رسول خدا(ص) مردی را به خاطر ارتکاب زنا سنگسار نمود. یکی از حاضران به رفیقش گفت:" این مرد در جایگاه خود مثل سگ کشته شد." سپس رسول خدا(ص) با آن دو نفر از مرداری عبور کردند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: " با دندان های خود از این مردار بکنید." آنها گفتند: یا رسول الله؛ آیا از گوشت مردار بخوریم؟
پیامبر(ص) فرمود: آنچه از برادر خود به شما رسید تعفن آن بیش از این است.
عذاب برای غیبت کننده
در برخی روایات هم آمده است که در روز قیامت غیبت کننده گوشت خود را می خورد.
مرحوم شیخ صدوق به سند خود از امام علی(ع) نقل می کند که در ضمن موعظه های خود به نوف البکالی فرمود:"...از غیبت دوری کن، زیرا غیبت نان و خورش سگهای آتش است. ای نوف! دروغگوست کسی که فکر می کند حلال زاده است در حالی که گوشت های مردم را با غیبت کردن می خورد." در روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) آمده است که :" کسی که فرد مسلمانی را غیبت کند، روزه اش باطل گردد و وضویش شکسته شود و در قیامت در حالی محشور می شود که از دهانش بویی بدتر از مردار به مشام می رسد، به طوری که اهل قیامت از بوی او در عذاب خواهند بود."
همچنین انس بن مالک به نقل از رسول خدا(ص) می گوید:" در شب معراج بر قومی گذر کردم که روی خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟
گفت: اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند و آبروی مردم را می بردند."
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
غیبت و حضور
ضرورت پیروی از علمای متعهد
از آنجا که در شرایط سخت دوره غیبت امام (ع) تشخیص وظایف و تکالیف دینی بر افراد به راحتی امکان پذیر نیست ، مسئولیت تبیین احکام دینی و هدایت مردم و حفظ ارزشهای اسلامی و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده است. این مرزبانان واقعی مکتب به عنوان نایبان امام (ع) با به کار بستن توانمندیهای لازم عملی که در بخشهای مختلف علوم اسلامی به دست آورده اند از منابع اصلی دین یعنی قرآن و سنت به نیازهای دینی مردم پاسخ می گویند و در راستای حاکمیت پیدا کردن تمام احکام و ارزشهای الهی تلاش می نمایند. اگر این عالمان مسئولیت شناس، دلسوز نباشند توده های مردم به راحتی از مسیر صحیح اسلامی منحرف شده و دچار انحطاط فکری و اعتقادی می شوند.امام هادی (ع) در روایتی نقش مهم عالمان آگاه و فقهای مسئولیت شناس و با تقوا را این گونه توصیف می کنند: اگر بعد از غیبت قائم آل محمد (ص) نبودند عالمانی که مردم را به سوی او فرا می خوانند و به سوی او راهنمایی می کنند و با برهانهای استوار از دین پاسداری می کنند و بندگان بیچاره و ناآگاه را از دامهای ابلیس و پیروان او و همچنین از دامهای دشمنان اهل بیت رهایی می بخشند، هیچ کس بر دین خدا باقی نمی ماند. اما علمای دین دلهای متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ می کنند، همچنان که کشتیبان سکان کشتی را . این دسته از علما در نزد خداوند دارای فضیلت و مقام بسیار والایی هستند. [1] و عمده راه حفظ سلامت فکری و عقیدتی مردم در دوره غیبت، تبعیت از همین قشر از علمای متعهد است و به این امر در بسیاری از روایات اهل بیت (ع) نیز تاکید شده است از جمله امام صادق (ع) فرموده اند:از فقهای جامع الشرایط تبیعیت کنید من آنان را برای شما حاکم قرارداده ام و آنها منصوب ما هستند ( به راهنمایی و ارشاد مردم) شما موظفید در شرایطی که به ما دسترسی ندارید به آنان رجوع کنید و به گفته های آنها عمل نمایید و حق رد قول آنها را ندارید چرا که رد آنها رد ماست و در ما رد خداست . [2] در این باره وقتی از امام عصر (ع) سوال شد که در زمان غیبت شما به چه کسانی مراجعه کنیم و در حوادثی که پیش می آید از چه کسانی کسب تکلیف کنیم و رهنمودهای چه قشری را وسیله هدایت خود قراردهیم آن حضرت فرمودند:در حوادثی که برای شما رخ می دهد به راویان احادیث ما ( فقهای جامع الشرایط) مراجعه کنید چرا که آنها حجت ما بر شمایند و من حجت خدایم ... [3] به این ترتیب جهت درامان ماندن عقاید و ایمان مردم تک تک آنان موظف شدند که در دوره غیبت به عالمان با تقوا و فقیهان واجد شرایط استنباط احکام الهی از منابع اصلی دین مراجعه کنند و معالم دین خود را از آنان بیاموزند و تمام رویدادهای زندگی خویش را هماهنگ با دستورالعملهایی که از متن تعالیم دینی به دست آمده است هماهنگ سازند.
راز نهان زیستی امام مهدی (ع)
موضوع نهان زیستی از جمله مسائلی است که در زندگی بسیاری از پیامبران و اولیای الهی به چشم می خورد. برطبق شواهد تاریخی حضرت الیاس (ع) 7 سال و حضرت موسی (ع) 28 سال و حضرت دانیال حدود 90 سال .. در پس پرده غیبت به سربردند ؛حتی به اعتقاد صاحب نظران آشنا به سیره و تاریخ ادیان آسمانی، موضوع نهان زیستی یکی از سنتهای الهی است که در زندگی اغلب رهبران الهی به چشم می خورد و از جمله شباهتهای امام مهدی (ع) با پیامبران موضوع نهان زیستی یکی از سنتهای الهی است که در زندگی اغلب رهبران الهی به چشم می خورد و از جمله شباهتهای امام مهدی (ع) با پیامبران موضوع نهان زیستی او در دوره ای از زندگیشان است. از امام سجاد (ع) روایت شده است: در قائم ما چند سنت از سنن پیغمبران است ... اما سنتی که از حضرت ابراهیم خلیل(ع) دارد موضوع پنهان بودن ولادت و دوری گزیدن وی از مردم است و سنتی که از حضرت موسی (ع) دارد مسئله ترس از جان و غیبت از مردم است . امام باقر (ع) هم در توصیف شباهتهای امام مهدی (ع) به برخی از انبیاء می فرمایند: شباهتی که او به حضرت یونس دارد غیبت اوست که بعد از پیری به صورت جوانی به سوی قوم خود بازگشت.شباهت او به یوسف (ع) غیبت او از خواص خود و عموم مردم و برادرانش است... شباهتی که به موسی (ع) دارد ترس و خوف ممتد او از مردم و غیبت طولانی و مخفی بودن ماجرای ولادتش و پنهان گشتن از پیروان اش است. پرسشی که پس از این مقدمه مطرح می شود این است که با توجه به جایگاه امامت و مسئولیت امام در جهان بینی اسلامی راز زندگانی نهانی امام مهدی (ع) چیست؟ حقیقت این است که به این موضوع در مجموعه رهنمودهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) به شیوه های مختلفی جواب داده شده است که به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می شود:
1– غیبت راز مکتوم الهی
در بعضی از روایات از غیبت به عنوان یکی از اسرار الهی یاد شده است که کسی جز خاندان وحی از حقیقت آن آگاه نیست؛ در این باره عبدالله بن فضل هاشمی می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که آن حضرت می فرمود: قائم ما از غیبتی خواهد بود که در آن دوره افرادی که از ایمان قوی برخوردار نباشند به حیرت و شک و تردید دچار خواهند شد. عرض کردم : غیبت قائم (ع) از چه روی واقع خواهد شد؟ امام صادق (ع) فرمود:اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. راوی در ادامه می پرسد: اگر علت واقعی این امر را نمی گویید حداقل حکمت این غیبت را برای ما بیان کنید. امام (ع) می فرمایند: حکمت غیبت قائم (ع) همان است که در غیبت حجت های الهی گذشته وجود داشت اما علت واقعی این غیبت هرگز قبل از ظهور آن حضرت معلوم نخواهد شد همان گونه که حضرت خضر (ع) علت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار خراب شده را جز موقعی که می خواستند از هم جدا شوند بیان نکردند. سپس امام صادق (ع) افزودند: ای پسر فضل ! انتخاب زندگی نهایی یک امر الهی و سری از اسرار پنهان خداوند محسوب می شود که مصلحت ایجاب کرده است تا حقیقت آن جز به هنگام ظهور بر مردم بیان نشود. در هر حال وقتی خداوند متعال را حکیم دانستیم بالطبع می پذیریم که کارهای حکمی خالی از حکمت و مصلحت نیست.براین اساس موضوع غیبت حضرت مهدی (ع) دارای مصلحت و علتی است گر چه حقیقت آن به صورت تفصیلی برای ما مجهول باشد؛ حال یا اطلاع بر علت حقیقی آن در شرایط کنونی به صلاح مردم نیست یا این که به جهت محدودیت علم و دانش بشر اسرار هستی از استعداد فهم فلسفه واقعی غیبت برخوردار نیست.اما علی رغم وجود این قبیل روایات که معصومین (ع) تصریح کرده اند که مجاز به بیان علت اصلی غیبت نیستند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
غیبت و حضور
ضرورت پیروی از علمای متعهد
از آنجا که در شرایط سخت دوره غیبت امام (ع) تشخیص وظایف و تکالیف دینی بر افراد به راحتی امکان پذیر نیست ، مسئولیت تبیین احکام دینی و هدایت مردم و حفظ ارزشهای اسلامی و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده است. این مرزبانان واقعی مکتب به عنوان نایبان امام (ع) با به کار بستن توانمندیهای لازم عملی که در بخشهای مختلف علوم اسلامی به دست آورده اند از منابع اصلی دین یعنی قرآن و سنت به نیازهای دینی مردم پاسخ می گویند و در راستای حاکمیت پیدا کردن تمام احکام و ارزشهای الهی تلاش می نمایند. اگر این عالمان مسئولیت شناس، دلسوز نباشند توده های مردم به راحتی از مسیر صحیح اسلامی منحرف شده و دچار انحطاط فکری و اعتقادی می شوند.امام هادی (ع) در روایتی نقش مهم عالمان آگاه و فقهای مسئولیت شناس و با تقوا را این گونه توصیف می کنند: اگر بعد از غیبت قائم آل محمد (ص) نبودند عالمانی که مردم را به سوی او فرا می خوانند و به سوی او راهنمایی می کنند و با برهانهای استوار از دین پاسداری می کنند و بندگان بیچاره و ناآگاه را از دامهای ابلیس و پیروان او و همچنین از دامهای دشمنان اهل بیت رهایی می بخشند، هیچ کس بر دین خدا باقی نمی ماند. اما علمای دین دلهای متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ می کنند، همچنان که کشتیبان سکان کشتی را . این دسته از علما در نزد خداوند دارای فضیلت و مقام بسیار والایی هستند. [1] و عمده راه حفظ سلامت فکری و عقیدتی مردم در دوره غیبت، تبعیت از همین قشر از علمای متعهد است و به این امر در بسیاری از روایات اهل بیت (ع) نیز تاکید شده است از جمله امام صادق (ع) فرموده اند:از فقهای جامع الشرایط تبیعیت کنید من آنان را برای شما حاکم قرارداده ام و آنها منصوب ما هستند ( به راهنمایی و ارشاد مردم) شما موظفید در شرایطی که به ما دسترسی ندارید به آنان رجوع کنید و به گفته های آنها عمل نمایید و حق رد قول آنها را ندارید چرا که رد آنها رد ماست و در ما رد خداست . در این باره وقتی از امام عصر (ع) سوال شد که در زمان غیبت شما به چه کسانی مراجعه کنیم و در حوادثی که پیش می آید از چه کسانی کسب تکلیف کنیم و رهنمودهای چه قشری را وسیله هدایت خود قراردهیم آن حضرت فرمودند:در حوادثی که برای شما رخ می دهد به راویان احادیث ما ( فقهای جامع الشرایط) مراجعه کنید چرا که آنها حجت ما بر شمایند و من حجت خدایم ... [3] به این ترتیب جهت درامان ماندن عقاید و ایمان مردم تک تک آنان موظف شدند که در دوره غیبت به عالمان با تقوا و فقیهان واجد شرایط استنباط احکام الهی از منابع اصلی دین مراجعه کنند و معالم دین خود را از آنان بیاموزند و تمام رویدادهای زندگی خویش را هماهنگ با دستورالعملهایی که از متن تعالیم دینی به دست آمده است هماهنگ سازند.
راز نهان زیستی امام مهدی (ع)
موضوع نهان زیستی از جمله مسائلی است که در زندگی بسیاری از پیامبران و اولیای الهی به چشم می خورد. برطبق شواهد تاریخی حضرت الیاس (ع) 7 سال و حضرت موسی (ع) 28 سال و حضرت دانیال حدود 90 سال .. در پس پرده غیبت به سربردند ؛حتی به اعتقاد صاحب نظران آشنا به سیره و تاریخ ادیان آسمانی، موضوع نهان زیستی یکی از سنتهای الهی است که در زندگی اغلب رهبران الهی به چشم می خورد و از جمله شباهتهای امام مهدی (ع) با پیامبران موضوع نهان زیستی یکی از سنتهای الهی است که در زندگی اغلب رهبران الهی به چشم می خورد و از جمله شباهتهای امام مهدی (ع) با پیامبران موضوع نهان زیستی او در دوره ای از زندگیشان است. از امام سجاد (ع) روایت شده است: در قائم ما چند سنت از سنن پیغمبران است ... اما سنتی که از حضرت ابراهیم خلیل(ع) دارد موضوع پنهان بودن ولادت و دوری گزیدن وی از مردم است و سنتی که از حضرت موسی (ع) دارد مسئله ترس از جان و غیبت از مردم است . امام باقر (ع) هم در توصیف شباهتهای امام مهدی (ع) به برخی از انبیاء می فرمایند: شباهتی که او به حضرت یونس دارد غیبت اوست که بعد از پیری به صورت جوانی به سوی قوم خود بازگشت.شباهت او به یوسف (ع) غیبت او از خواص خود و عموم مردم و برادرانش است... شباهتی که به موسی (ع) دارد ترس و خوف ممتد او از مردم و غیبت طولانی و مخفی بودن ماجرای ولادتش و پنهان گشتن از پیروان اش است. پرسشی که پس از این مقدمه مطرح می شود این است که با توجه به جایگاه امامت و مسئولیت امام در جهان بینی اسلامی راز زندگانی نهانی امام مهدی (ع) چیست؟ حقیقت این است که به این موضوع در مجموعه رهنمودهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) به شیوه های مختلفی جواب داده شده است که به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می شود:
1– غیبت راز مکتوم الهی
در بعضی از روایات از غیبت به عنوان یکی از اسرار الهی یاد شده است که کسی جز خاندان وحی از حقیقت آن آگاه نیست؛ در این باره عبدالله بن فضل هاشمی می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که آن حضرت می فرمود: قائم ما از غیبتی خواهد بود که در آن دوره افرادی که از ایمان قوی برخوردار نباشند به حیرت و شک و تردید دچار خواهند شد. عرض کردم : غیبت قائم (ع) از چه روی واقع خواهد شد؟ امام صادق (ع) فرمود:اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. راوی در ادامه می پرسد: اگر علت واقعی این امر را نمی گویید حداقل حکمت این غیبت را برای ما بیان کنید. امام (ع) می فرمایند: حکمت غیبت قائم (ع) همان است که در غیبت حجت های الهی گذشته وجود داشت اما علت واقعی این غیبت هرگز قبل از ظهور آن حضرت معلوم نخواهد شد همان گونه که حضرت خضر (ع) علت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار خراب شده را جز موقعی که می خواستند از هم جدا شوند بیان نکردند. سپس امام صادق (ع) افزودند: ای پسر فضل ! انتخاب زندگی نهایی یک امر الهی و سری از اسرار پنهان خداوند محسوب می شود که مصلحت ایجاب کرده است تا حقیقت آن جز به هنگام ظهور بر مردم بیان نشود. در هر حال وقتی خداوند متعال را حکیم دانستیم بالطبع می پذیریم که کارهای حکمی خالی از حکمت و مصلحت نیست.