دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق/ پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

ریشه مرثیه‌سرایی و منقبت‌خوانی محرم را باید در فرهنگ ایرانی جست‌وجو کرد. شاهنامه‌خوانی و پرده‌خوانی که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، در دوره قاجار زمینه‌ای برای نوحه‌خوانی و ذکر مصیبت در محرم را فراهم کرد.

در فرهنگ ایرانی نخستین و روشن‌ترین سند عزاداری ثبت شده سوگ سیاوش است. بنابراین آن چه در تاریخ بخارای نرشخی آمده نقل است که: مردم بخارا را در کشتن سیاووش نوحه‌هاست چنانکه در همه ولایت‌ها معروف است و مطروبان آن‌را سرود ساخته‌اند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سالست.

و در جایی دیگر ذکر بخارا در شرح جنگ کیخسرو می‌نویسد:

اهل بخارا بر کشتن سیاوش سرودهای عجبست و مطربان آن را کین سیاووش گویند، و محمدبن‌جعفر گوید که از این تاریخ سه هزار سال است.

به غیر از نقل‌قول نرشخی در نقش‌های دیواری که در نزدیک سمرقند کشف شده سوگواری را نشان می‌دهد که ظاهراً بر سوگ سیاووش است. دراین تصویر یک عماری باز است و سیاووش و شبیه او برآن خفته و مردم بر سر روی خود می‌کوبند.

 

اولین سوگواری برای امام حسین پس از شهادت ایشان توسط اهل بیت و علویان در مدینه و به فاصله چند سال پس از شهادت ایشان برگزار شد. این عزاداری بر اساس شهادت منابع پس از سال 65 وقیام علویان به رهبری مختار (که بیشترین شمار لشکریان وی را ایرانیان تشکیل می‌دادند) در خونخواهی شهدای کربلا بوده است.

 

اما ریشه عزاداری برای امام حسین (ع) در ایران به طور مشخص در دوره پادشاهی احمد معزالدین آل بویه رواج یافت.

پیش از آل‌بویه (دیلمیان) شیعیان و علویان دور هم جمع می‌شدند و سوگواری می‌کردند، لباس سیاه می‌پوشیدند و پارچه‌های سیاه را به نشانه عزاداری بردر خانه‌ها می‌آویختند. امام صادق (ع) در عاشورا وتاسوعا در خانه می‌ماندند و نزدیکان برای عرض تسلیت نزد او می‌رفتند. اما این مراسم به علت عدم پشتوانه محکم و فشار دستگاه حاکمه در نقاط مختلف به صورت پراکنده برگزار می‌شد.

این فشار از سوی خلفای عباسی روزبه‌روز بیشتر می‌شد، به‌طوری که در زمان خلافت متوکل عباسی حرم مطهر امام حسین در کربلا بدست لشکریان ترک وی ویران شد. متوکل دستور به تخریب حرم امام حسین داد و بر روی تمام مزارات کربلا آب جاری کرد.

 

آل بویه نخستین حکومت ایرانی بود که دارای اقتدار شد.

این حکومت شیعی پس از استقرار عزاداری محرم را به صورت نهادینه در آوردند. دراین دوران هرساله محرم عزاداری‌های مفصلی برگزار می‌شد.

این مراسم در محله کرخ بغداد که مرکز شیعیان بود با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. قم، کاشان، سبزوار، اوه و ساوه نیز که مرکز شیعیان بود در هنگام عزاداری تعطیل رسمی می‌شدند و در اماکن مذهبی به عزاداری می‌پرداختند.

سنت آب و شربت دادن از آن زمان پایه‌گذاری شد. عزاداران کوچه‌ها را سیاه‌پوش می‌کردند و نوحه‌خوانی می‌کردند؛ اما رسم حمل علم کتل در عزاداری‌های این دوران دیده نمی‌شود.

این کثیر شامی در تاریخ خود می‌نویسد:

معزالدوله در بغداد در دهه اول محرم فرمان داد تمامی بازارهای بغداد بسته و سیاه عزا پوشیدند وبه تعزیه سیدالشهدا پرداختند. چون این قاعده در بغداد رسم نبود بنابراین علمای اهل سنت آنرا بدعتی بزرگ دانستند و چون بر معزالدوله دستی نداشتند چاره بر تسلیم آن نداشتند.پس از آن هر ساله تا انقراض دولت دیالمه شیعیان در ده روز اول محرم در جمیع بلاد رسم تعزیه به جای می‌اوردند و در بغداد تا اوایل دولت سلجوقی برقرار بود.

 

عزاداری سیدالشهدا با سقوط دولت آل‌بویه تعطیل و به صورت مخفی برگزار می‌شد. تا پایان دوره تیموری کمتر در منابع خبر از برگزاری عزاداری به چشم می‌خورد. در دوره تیموریان، کتاب روضه الشهدا توسط ملا محمد واعظ کاشفی نوشته شد. دراین دوره و در هرات که پایتخت این حکومت بوده دوباره از دوره سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه تیموری مراسمی برگزار شد.

تیموریان تا حدودی به شیعیان آزادی عمل دادند. روضه‌الشهدا مهمترین منبع عزاداری‌ها است، به‌طوری‌که در دوره قاجار گویندگان مراسم عزاداری به واسطه خواندن روضه الشهدا به روضه‌خوان مشهور شدند واین اصطلاح باقی ماند.

 

با به قدرت رسیدن دولت صفویه در ایران و رسمیت بخشبده شدن به مذهب شیعه به‌عنوان مذهب رسمی ایرانیان عزاداری‌های اهل بیت بخصوص امام حسین دارای اهمیت بیشتری شد. در دوران صفویه عزاداری‌ها به مناطق باز کشانده شد. در این دوره در همه ایران بخصوص مناطق شیعی چون قم و کاشان مراسم با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. اما برگزاری با شکوه عزاداری رقابت‌هایی را در محله‌ها وشهرها به دنبال داشت، هر محله‌ای می‌کوشید با شیوه خاص و باشکوه‌ترین مراسم را برگزار کند و برتری و مفاخره آمیز خود را اثبات کند.

تاکید بر همسر ایرانی امام حسین (ع) یعنی شهربانو دختر یزدگرد سوم نیز از قرن سوم هجری به بعد نیز در گرایش ایرانیان به عزاداری نقش داشته است.

 

اما با این حال بیشترین سنت‌های عزاداری در دوره قاجار شکل یا تقویت گرفت. بیشتر سنت‌های عزاداری امروزی از دوره قاجاریه باقی مانده است، برای نخستین بار پایگاه‌های عزاداری‌ها به حسینه‌ تبدیل شد. پیش از آین در این ساختمانی به نام حسینیه وجود نداشت.

ناصرالدین شاه تکیه دولت را برای برگزاری مراسم محرم و تعزیه خوانی بنا نهاد و هنر تعزیه که از دوره صفویه پا گرفته و در دوره زندیه شکل گرفته بود در این دوران قوام یافت. منقبت‌خوانی، حمل علم و کتل نیز در این دوره رسم شد.

 

این مراسم هر ساله با آیین‌های ویژه از سوی مردم و بخصوص حکومت برگزار می شد. اگرچه در این میان رسوم ناپسندی چون قمه‌زنی وآزار بدن نیز مرسوم وبه شدت انجام می‌شد.

خودآزاری و قمه‌زنی که تا دوران قاجار نمونه‌ای از آن هرگز مشاهده نشده بود، ریشه در سنت‌های "استپی" اقوامی وحشی و مهاجمی دارد که از استپ‌های آسیای صغیر به ایران امدند. پیشوایان دینی، حتی عزاداری برای نزدیکترین افراد خانواده را اگر خراشی به صورت وارد شود، را مکروه می‌دانند. به همین علت بسیاری از علمای دینی به شدت با آن مخالفت می‌کردند.

منابع:

دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس

هستی پودفروش، دبیر گروه اجتماعی اقبال



خرید و دانلود تحقیق/ پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان


تحقیق پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

ریشه مرثیه‌سرایی و منقبت‌خوانی محرم را باید در فرهنگ ایرانی جست‌وجو کرد. شاهنامه‌خوانی و پرده‌خوانی که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، در دوره قاجار زمینه‌ای برای نوحه‌خوانی و ذکر مصیبت در محرم را فراهم کرد.

در فرهنگ ایرانی نخستین و روشن‌ترین سند عزاداری ثبت شده سوگ سیاوش است. بنابراین آن چه در تاریخ بخارای نرشخی آمده نقل است که: مردم بخارا را در کشتن سیاووش نوحه‌هاست چنانکه در همه ولایت‌ها معروف است و مطروبان آن‌را سرود ساخته‌اند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سالست.

و در جایی دیگر ذکر بخارا در شرح جنگ کیخسرو می‌نویسد:

اهل بخارا بر کشتن سیاوش سرودهای عجبست و مطربان آن را کین سیاووش گویند، و محمدبن‌جعفر گوید که از این تاریخ سه هزار سال است.

به غیر از نقل‌قول نرشخی در نقش‌های دیواری که در نزدیک سمرقند کشف شده سوگواری را نشان می‌دهد که ظاهراً بر سوگ سیاووش است. دراین تصویر یک عماری باز است و سیاووش و شبیه او برآن خفته و مردم بر سر روی خود می‌کوبند.

 

اولین سوگواری برای امام حسین پس از شهادت ایشان توسط اهل بیت و علویان در مدینه و به فاصله چند سال پس از شهادت ایشان برگزار شد. این عزاداری بر اساس شهادت منابع پس از سال 65 وقیام علویان به رهبری مختار (که بیشترین شمار لشکریان وی را ایرانیان تشکیل می‌دادند) در خونخواهی شهدای کربلا بوده است.

 

اما ریشه عزاداری برای امام حسین (ع) در ایران به طور مشخص در دوره پادشاهی احمد معزالدین آل بویه رواج یافت.

پیش از آل‌بویه (دیلمیان) شیعیان و علویان دور هم جمع می‌شدند و سوگواری می‌کردند، لباس سیاه می‌پوشیدند و پارچه‌های سیاه را به نشانه عزاداری بردر خانه‌ها می‌آویختند. امام صادق (ع) در عاشورا وتاسوعا در خانه می‌ماندند و نزدیکان برای عرض تسلیت نزد او می‌رفتند. اما این مراسم به علت عدم پشتوانه محکم و فشار دستگاه حاکمه در نقاط مختلف به صورت پراکنده برگزار می‌شد.

این فشار از سوی خلفای عباسی روزبه‌روز بیشتر می‌شد، به‌طوری که در زمان خلافت متوکل عباسی حرم مطهر امام حسین در کربلا بدست لشکریان ترک وی ویران شد. متوکل دستور به تخریب حرم امام حسین داد و بر روی تمام مزارات کربلا آب جاری کرد.

 

آل بویه نخستین حکومت ایرانی بود که دارای اقتدار شد.

این حکومت شیعی پس از استقرار عزاداری محرم را به صورت نهادینه در آوردند. دراین دوران هرساله محرم عزاداری‌های مفصلی برگزار می‌شد.

این مراسم در محله کرخ بغداد که مرکز شیعیان بود با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. قم، کاشان، سبزوار، اوه و ساوه نیز که مرکز شیعیان بود در هنگام عزاداری تعطیل رسمی می‌شدند و در اماکن مذهبی به عزاداری می‌پرداختند.

سنت آب و شربت دادن از آن زمان پایه‌گذاری شد. عزاداران کوچه‌ها را سیاه‌پوش می‌کردند و نوحه‌خوانی می‌کردند؛ اما رسم حمل علم کتل در عزاداری‌های این دوران دیده نمی‌شود.

این کثیر شامی در تاریخ خود می‌نویسد:

معزالدوله در بغداد در دهه اول محرم فرمان داد تمامی بازارهای بغداد بسته و سیاه عزا پوشیدند وبه تعزیه سیدالشهدا پرداختند. چون این قاعده در بغداد رسم نبود بنابراین علمای اهل سنت آنرا بدعتی بزرگ دانستند و چون بر معزالدوله دستی نداشتند چاره بر تسلیم آن نداشتند.پس از آن هر ساله تا انقراض دولت دیالمه شیعیان در ده روز اول محرم در جمیع بلاد رسم تعزیه به جای می‌اوردند و در بغداد تا اوایل دولت سلجوقی برقرار بود.

 

عزاداری سیدالشهدا با سقوط دولت آل‌بویه تعطیل و به صورت مخفی برگزار می‌شد. تا پایان دوره تیموری کمتر در منابع خبر از برگزاری عزاداری به چشم می‌خورد. در دوره تیموریان، کتاب روضه الشهدا توسط ملا محمد واعظ کاشفی نوشته شد. دراین دوره و در هرات که پایتخت این حکومت بوده دوباره از دوره سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه تیموری مراسمی برگزار شد.

تیموریان تا حدودی به شیعیان آزادی عمل دادند. روضه‌الشهدا مهمترین منبع عزاداری‌ها است، به‌طوری‌که در دوره قاجار گویندگان مراسم عزاداری به واسطه خواندن روضه الشهدا به روضه‌خوان مشهور شدند واین اصطلاح باقی ماند.

 

با به قدرت رسیدن دولت صفویه در ایران و رسمیت بخشبده شدن به مذهب شیعه به‌عنوان مذهب رسمی ایرانیان عزاداری‌های اهل بیت بخصوص امام حسین دارای اهمیت بیشتری شد. در دوران صفویه عزاداری‌ها به مناطق باز کشانده شد. در این دوره در همه ایران بخصوص مناطق شیعی چون قم و کاشان مراسم با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. اما برگزاری با شکوه عزاداری رقابت‌هایی را در محله‌ها وشهرها به دنبال داشت، هر محله‌ای می‌کوشید با شیوه خاص و باشکوه‌ترین مراسم را برگزار کند و برتری و مفاخره آمیز خود را اثبات کند.

تاکید بر همسر ایرانی امام حسین (ع) یعنی شهربانو دختر یزدگرد سوم نیز از قرن سوم هجری به بعد نیز در گرایش ایرانیان به عزاداری نقش داشته است.

 

اما با این حال بیشترین سنت‌های عزاداری در دوره قاجار شکل یا تقویت گرفت. بیشتر سنت‌های عزاداری امروزی از دوره قاجاریه باقی مانده است، برای نخستین بار پایگاه‌های عزاداری‌ها به حسینه‌ تبدیل شد. پیش از آین در این ساختمانی به نام حسینیه وجود نداشت.

ناصرالدین شاه تکیه دولت را برای برگزاری مراسم محرم و تعزیه خوانی بنا نهاد و هنر تعزیه که از دوره صفویه پا گرفته و در دوره زندیه شکل گرفته بود در این دوران قوام یافت. منقبت‌خوانی، حمل علم و کتل نیز در این دوره رسم شد.

 

این مراسم هر ساله با آیین‌های ویژه از سوی مردم و بخصوص حکومت برگزار می شد. اگرچه در این میان رسوم ناپسندی چون قمه‌زنی وآزار بدن نیز مرسوم وبه شدت انجام می‌شد.

خودآزاری و قمه‌زنی که تا دوران قاجار نمونه‌ای از آن هرگز مشاهده نشده بود، ریشه در سنت‌های "استپی" اقوامی وحشی و مهاجمی دارد که از استپ‌های آسیای صغیر به ایران امدند. پیشوایان دینی، حتی عزاداری برای نزدیکترین افراد خانواده را اگر خراشی به صورت وارد شود، را مکروه می‌دانند. به همین علت بسیاری از علمای دینی به شدت با آن مخالفت می‌کردند.

منابع:

دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس

هستی پودفروش، دبیر گروه اجتماعی اقبال



خرید و دانلود تحقیق پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان


تحقیق؛ پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

ریشه مرثیه‌سرایی و منقبت‌خوانی محرم را باید در فرهنگ ایرانی جست‌وجو کرد. شاهنامه‌خوانی و پرده‌خوانی که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، در دوره قاجار زمینه‌ای برای نوحه‌خوانی و ذکر مصیبت در محرم را فراهم کرد.

در فرهنگ ایرانی نخستین و روشن‌ترین سند عزاداری ثبت شده سوگ سیاوش است. بنابراین آن چه در تاریخ بخارای نرشخی آمده نقل است که: مردم بخارا را در کشتن سیاووش نوحه‌هاست چنانکه در همه ولایت‌ها معروف است و مطروبان آن‌را سرود ساخته‌اند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سالست.

و در جایی دیگر ذکر بخارا در شرح جنگ کیخسرو می‌نویسد:

اهل بخارا بر کشتن سیاوش سرودهای عجبست و مطربان آن را کین سیاووش گویند، و محمدبن‌جعفر گوید که از این تاریخ سه هزار سال است.

به غیر از نقل‌قول نرشخی در نقش‌های دیواری که در نزدیک سمرقند کشف شده سوگواری را نشان می‌دهد که ظاهراً بر سوگ سیاووش است. دراین تصویر یک عماری باز است و سیاووش و شبیه او برآن خفته و مردم بر سر روی خود می‌کوبند.

 

اولین سوگواری برای امام حسین پس از شهادت ایشان توسط اهل بیت و علویان در مدینه و به فاصله چند سال پس از شهادت ایشان برگزار شد. این عزاداری بر اساس شهادت منابع پس از سال 65 وقیام علویان به رهبری مختار (که بیشترین شمار لشکریان وی را ایرانیان تشکیل می‌دادند) در خونخواهی شهدای کربلا بوده است.

 

اما ریشه عزاداری برای امام حسین (ع) در ایران به طور مشخص در دوره پادشاهی احمد معزالدین آل بویه رواج یافت.

پیش از آل‌بویه (دیلمیان) شیعیان و علویان دور هم جمع می‌شدند و سوگواری می‌کردند، لباس سیاه می‌پوشیدند و پارچه‌های سیاه را به نشانه عزاداری بردر خانه‌ها می‌آویختند. امام صادق (ع) در عاشورا وتاسوعا در خانه می‌ماندند و نزدیکان برای عرض تسلیت نزد او می‌رفتند. اما این مراسم به علت عدم پشتوانه محکم و فشار دستگاه حاکمه در نقاط مختلف به صورت پراکنده برگزار می‌شد.

این فشار از سوی خلفای عباسی روزبه‌روز بیشتر می‌شد، به‌طوری که در زمان خلافت متوکل عباسی حرم مطهر امام حسین در کربلا بدست لشکریان ترک وی ویران شد. متوکل دستور به تخریب حرم امام حسین داد و بر روی تمام مزارات کربلا آب جاری کرد.

 

آل بویه نخستین حکومت ایرانی بود که دارای اقتدار شد.

این حکومت شیعی پس از استقرار عزاداری محرم را به صورت نهادینه در آوردند. دراین دوران هرساله محرم عزاداری‌های مفصلی برگزار می‌شد.

این مراسم در محله کرخ بغداد که مرکز شیعیان بود با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. قم، کاشان، سبزوار، اوه و ساوه نیز که مرکز شیعیان بود در هنگام عزاداری تعطیل رسمی می‌شدند و در اماکن مذهبی به عزاداری می‌پرداختند.

سنت آب و شربت دادن از آن زمان پایه‌گذاری شد. عزاداران کوچه‌ها را سیاه‌پوش می‌کردند و نوحه‌خوانی می‌کردند؛ اما رسم حمل علم کتل در عزاداری‌های این دوران دیده نمی‌شود.

این کثیر شامی در تاریخ خود می‌نویسد:

معزالدوله در بغداد در دهه اول محرم فرمان داد تمامی بازارهای بغداد بسته و سیاه عزا پوشیدند وبه تعزیه سیدالشهدا پرداختند. چون این قاعده در بغداد رسم نبود بنابراین علمای اهل سنت آنرا بدعتی بزرگ دانستند و چون بر معزالدوله دستی نداشتند چاره بر تسلیم آن نداشتند.پس از آن هر ساله تا انقراض دولت دیالمه شیعیان در ده روز اول محرم در جمیع بلاد رسم تعزیه به جای می‌اوردند و در بغداد تا اوایل دولت سلجوقی برقرار بود.

 

عزاداری سیدالشهدا با سقوط دولت آل‌بویه تعطیل و به صورت مخفی برگزار می‌شد. تا پایان دوره تیموری کمتر در منابع خبر از برگزاری عزاداری به چشم می‌خورد. در دوره تیموریان، کتاب روضه الشهدا توسط ملا محمد واعظ کاشفی نوشته شد. دراین دوره و در هرات که پایتخت این حکومت بوده دوباره از دوره سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه تیموری مراسمی برگزار شد.

تیموریان تا حدودی به شیعیان آزادی عمل دادند. روضه‌الشهدا مهمترین منبع عزاداری‌ها است، به‌طوری‌که در دوره قاجار گویندگان مراسم عزاداری به واسطه خواندن روضه الشهدا به روضه‌خوان مشهور شدند واین اصطلاح باقی ماند.

 

با به قدرت رسیدن دولت صفویه در ایران و رسمیت بخشبده شدن به مذهب شیعه به‌عنوان مذهب رسمی ایرانیان عزاداری‌های اهل بیت بخصوص امام حسین دارای اهمیت بیشتری شد. در دوران صفویه عزاداری‌ها به مناطق باز کشانده شد. در این دوره در همه ایران بخصوص مناطق شیعی چون قم و کاشان مراسم با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. اما برگزاری با شکوه عزاداری رقابت‌هایی را در محله‌ها وشهرها به دنبال داشت، هر محله‌ای می‌کوشید با شیوه خاص و باشکوه‌ترین مراسم را برگزار کند و برتری و مفاخره آمیز خود را اثبات کند.

تاکید بر همسر ایرانی امام حسین (ع) یعنی شهربانو دختر یزدگرد سوم نیز از قرن سوم هجری به بعد نیز در گرایش ایرانیان به عزاداری نقش داشته است.

 

اما با این حال بیشترین سنت‌های عزاداری در دوره قاجار شکل یا تقویت گرفت. بیشتر سنت‌های عزاداری امروزی از دوره قاجاریه باقی مانده است، برای نخستین بار پایگاه‌های عزاداری‌ها به حسینه‌ تبدیل شد. پیش از آین در این ساختمانی به نام حسینیه وجود نداشت.

ناصرالدین شاه تکیه دولت را برای برگزاری مراسم محرم و تعزیه خوانی بنا نهاد و هنر تعزیه که از دوره صفویه پا گرفته و در دوره زندیه شکل گرفته بود در این دوران قوام یافت. منقبت‌خوانی، حمل علم و کتل نیز در این دوره رسم شد.

 

این مراسم هر ساله با آیین‌های ویژه از سوی مردم و بخصوص حکومت برگزار می شد. اگرچه در این میان رسوم ناپسندی چون قمه‌زنی وآزار بدن نیز مرسوم وبه شدت انجام می‌شد.

خودآزاری و قمه‌زنی که تا دوران قاجار نمونه‌ای از آن هرگز مشاهده نشده بود، ریشه در سنت‌های "استپی" اقوامی وحشی و مهاجمی دارد که از استپ‌های آسیای صغیر به ایران امدند. پیشوایان دینی، حتی عزاداری برای نزدیکترین افراد خانواده را اگر خراشی به صورت وارد شود، را مکروه می‌دانند. به همین علت بسیاری از علمای دینی به شدت با آن مخالفت می‌کردند.

منابع:

دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس

هستی پودفروش، دبیر گروه اجتماعی اقبال



خرید و دانلود تحقیق؛ پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان


تحقیق درمورد؛ پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان

ریشه مرثیه‌سرایی و منقبت‌خوانی محرم را باید در فرهنگ ایرانی جست‌وجو کرد. شاهنامه‌خوانی و پرده‌خوانی که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، در دوره قاجار زمینه‌ای برای نوحه‌خوانی و ذکر مصیبت در محرم را فراهم کرد.

در فرهنگ ایرانی نخستین و روشن‌ترین سند عزاداری ثبت شده سوگ سیاوش است. بنابراین آن چه در تاریخ بخارای نرشخی آمده نقل است که: مردم بخارا را در کشتن سیاووش نوحه‌هاست چنانکه در همه ولایت‌ها معروف است و مطروبان آن‌را سرود ساخته‌اند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سالست.

و در جایی دیگر ذکر بخارا در شرح جنگ کیخسرو می‌نویسد:

اهل بخارا بر کشتن سیاوش سرودهای عجبست و مطربان آن را کین سیاووش گویند، و محمدبن‌جعفر گوید که از این تاریخ سه هزار سال است.

به غیر از نقل‌قول نرشخی در نقش‌های دیواری که در نزدیک سمرقند کشف شده سوگواری را نشان می‌دهد که ظاهراً بر سوگ سیاووش است. دراین تصویر یک عماری باز است و سیاووش و شبیه او برآن خفته و مردم بر سر روی خود می‌کوبند.

 

اولین سوگواری برای امام حسین پس از شهادت ایشان توسط اهل بیت و علویان در مدینه و به فاصله چند سال پس از شهادت ایشان برگزار شد. این عزاداری بر اساس شهادت منابع پس از سال 65 وقیام علویان به رهبری مختار (که بیشترین شمار لشکریان وی را ایرانیان تشکیل می‌دادند) در خونخواهی شهدای کربلا بوده است.

 

اما ریشه عزاداری برای امام حسین (ع) در ایران به طور مشخص در دوره پادشاهی احمد معزالدین آل بویه رواج یافت.

پیش از آل‌بویه (دیلمیان) شیعیان و علویان دور هم جمع می‌شدند و سوگواری می‌کردند، لباس سیاه می‌پوشیدند و پارچه‌های سیاه را به نشانه عزاداری بردر خانه‌ها می‌آویختند. امام صادق (ع) در عاشورا وتاسوعا در خانه می‌ماندند و نزدیکان برای عرض تسلیت نزد او می‌رفتند. اما این مراسم به علت عدم پشتوانه محکم و فشار دستگاه حاکمه در نقاط مختلف به صورت پراکنده برگزار می‌شد.

این فشار از سوی خلفای عباسی روزبه‌روز بیشتر می‌شد، به‌طوری که در زمان خلافت متوکل عباسی حرم مطهر امام حسین در کربلا بدست لشکریان ترک وی ویران شد. متوکل دستور به تخریب حرم امام حسین داد و بر روی تمام مزارات کربلا آب جاری کرد.

 

آل بویه نخستین حکومت ایرانی بود که دارای اقتدار شد.

این حکومت شیعی پس از استقرار عزاداری محرم را به صورت نهادینه در آوردند. دراین دوران هرساله محرم عزاداری‌های مفصلی برگزار می‌شد.

این مراسم در محله کرخ بغداد که مرکز شیعیان بود با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. قم، کاشان، سبزوار، اوه و ساوه نیز که مرکز شیعیان بود در هنگام عزاداری تعطیل رسمی می‌شدند و در اماکن مذهبی به عزاداری می‌پرداختند.

سنت آب و شربت دادن از آن زمان پایه‌گذاری شد. عزاداران کوچه‌ها را سیاه‌پوش می‌کردند و نوحه‌خوانی می‌کردند؛ اما رسم حمل علم کتل در عزاداری‌های این دوران دیده نمی‌شود.

این کثیر شامی در تاریخ خود می‌نویسد:

معزالدوله در بغداد در دهه اول محرم فرمان داد تمامی بازارهای بغداد بسته و سیاه عزا پوشیدند وبه تعزیه سیدالشهدا پرداختند. چون این قاعده در بغداد رسم نبود بنابراین علمای اهل سنت آنرا بدعتی بزرگ دانستند و چون بر معزالدوله دستی نداشتند چاره بر تسلیم آن نداشتند.پس از آن هر ساله تا انقراض دولت دیالمه شیعیان در ده روز اول محرم در جمیع بلاد رسم تعزیه به جای می‌اوردند و در بغداد تا اوایل دولت سلجوقی برقرار بود.

 

عزاداری سیدالشهدا با سقوط دولت آل‌بویه تعطیل و به صورت مخفی برگزار می‌شد. تا پایان دوره تیموری کمتر در منابع خبر از برگزاری عزاداری به چشم می‌خورد. در دوره تیموریان، کتاب روضه الشهدا توسط ملا محمد واعظ کاشفی نوشته شد. دراین دوره و در هرات که پایتخت این حکومت بوده دوباره از دوره سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه تیموری مراسمی برگزار شد.

تیموریان تا حدودی به شیعیان آزادی عمل دادند. روضه‌الشهدا مهمترین منبع عزاداری‌ها است، به‌طوری‌که در دوره قاجار گویندگان مراسم عزاداری به واسطه خواندن روضه الشهدا به روضه‌خوان مشهور شدند واین اصطلاح باقی ماند.

 

با به قدرت رسیدن دولت صفویه در ایران و رسمیت بخشبده شدن به مذهب شیعه به‌عنوان مذهب رسمی ایرانیان عزاداری‌های اهل بیت بخصوص امام حسین دارای اهمیت بیشتری شد. در دوران صفویه عزاداری‌ها به مناطق باز کشانده شد. در این دوره در همه ایران بخصوص مناطق شیعی چون قم و کاشان مراسم با شکوه بیشتری برگزار می‌شد. اما برگزاری با شکوه عزاداری رقابت‌هایی را در محله‌ها وشهرها به دنبال داشت، هر محله‌ای می‌کوشید با شیوه خاص و باشکوه‌ترین مراسم را برگزار کند و برتری و مفاخره آمیز خود را اثبات کند.

تاکید بر همسر ایرانی امام حسین (ع) یعنی شهربانو دختر یزدگرد سوم نیز از قرن سوم هجری به بعد نیز در گرایش ایرانیان به عزاداری نقش داشته است.

 

اما با این حال بیشترین سنت‌های عزاداری در دوره قاجار شکل یا تقویت گرفت. بیشتر سنت‌های عزاداری امروزی از دوره قاجاریه باقی مانده است، برای نخستین بار پایگاه‌های عزاداری‌ها به حسینه‌ تبدیل شد. پیش از آین در این ساختمانی به نام حسینیه وجود نداشت.

ناصرالدین شاه تکیه دولت را برای برگزاری مراسم محرم و تعزیه خوانی بنا نهاد و هنر تعزیه که از دوره صفویه پا گرفته و در دوره زندیه شکل گرفته بود در این دوران قوام یافت. منقبت‌خوانی، حمل علم و کتل نیز در این دوره رسم شد.

 

این مراسم هر ساله با آیین‌های ویژه از سوی مردم و بخصوص حکومت برگزار می شد. اگرچه در این میان رسوم ناپسندی چون قمه‌زنی وآزار بدن نیز مرسوم وبه شدت انجام می‌شد.

خودآزاری و قمه‌زنی که تا دوران قاجار نمونه‌ای از آن هرگز مشاهده نشده بود، ریشه در سنت‌های "استپی" اقوامی وحشی و مهاجمی دارد که از استپ‌های آسیای صغیر به ایران امدند. پیشوایان دینی، حتی عزاداری برای نزدیکترین افراد خانواده را اگر خراشی به صورت وارد شود، را مکروه می‌دانند. به همین علت بسیاری از علمای دینی به شدت با آن مخالفت می‌کردند.

منابع:

دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس

هستی پودفروش، دبیر گروه اجتماعی اقبال



خرید و دانلود تحقیق درمورد؛ پایه‌گذاری سنت‌های عزاداری بدست ایرانیان


تحقیق در مورد نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام (با فرمت ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام (قبل از صفویه)

 

 

منابع مقاله:

مجله مشکوة، شماره 84 و 85، اصغر فروغی؛

صفحه: 1

 

 

اشاره

بدون تردید مراسم عزاداری و روضه‏خوانی در تبیین و تقویت مذهب شیعه و گسترش آن در اعماق جامعه و نفوذ آن در قلبها نقش بسزایی داشته است. همچنین سلاطین صفویه به عنوان زمامدار و روحانیون به عنوان متولّی مذهب، در برگزاری آن مؤثر بوده‏اند، ولی با توجه به سابقه دیرین مراسم عزاداری در ادوار پیشین و اهتمام مردم به ویژه شیعیان در اقامه آن، نمی‏توان صفویه را آغازگر این مراسم دانست و آن را وارداتی و گرته‏برداری از غرب تلقی نمود؛ چنان که برخی را عقیده بر این است(1). مقاله حاضر نگاهی دارد به تاریخچه و پیشینه عزاداری در اسلام و چگونگی رسمی شدن آن در عهد آل بویه.

نگاهی گذرا به عزاداری در اسلام

عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه‏ای دیرین دارد و از اخبار برمی‏آید که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می‏گماشت. ابن هشام می‏نویسد بعد از تمام جنگ اُحد که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به خانه خود می‏رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه می‏کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید!

سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانه‏های خود باز گشتند، به زنان قبیله‏شان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به درِ مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاسگزاری کرد و) فرمود: «به خانه‏های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید»(2).

پیامبر در شهادت جعفر طیار نیز هم خود گریست و هم برای عزاداران که در خانه او گرد آمده بودند طعام تهیه کرد(3). بنابر روایت ابن سعد، اندوه و افسردگی پیامبر برای شهدای جنگ موته چندان زیاد بود که اصحاب نیز به شدت اندوهگین و افسرده شدند(4).

هنگامی که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند»(5). و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود می‏زدند(6).

در شهادت علی علیه‏السلام فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می‏گریستند(7) و هنگامی که امام حسن علیه‏السلام به شهادت رسید، برادرش محمّد حنفیه مرثیه و نوحه‏سرایی کرد(8).

با شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش در محرم 61ق عزاداری وارد مرحله‏ای جدید شد و در گستره‏ای وسیع‏تر از جهان اسلام برگزار گردید، با این تفاوت که دیگر تنها گریه و ندبه برای از دست دادن عزیز یا عزیزان نبود، بلکه از یک سو به ابزاری قاطع برای مبارزه با ستمگران و غاصبان تبدیل شد و از سوی دیگر تبیین‏کننده، حافظ و حامل اسلام راستین گردید. از این رو ائمه طاهرین در اقامه و اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نکردند، چنان که خانواده امام حسین علیه‏السلام همچون زینب و امّ کلثوم و امام سجاد علیه‏السلام برای شهدای کربلا به نوحه‏سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین علیه‏السلام و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری می‏کردند.

سید بن طاووس در این باره می‏نویسد:

«زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره‏های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه!» بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند»(9).

بنابر روایت مقاتل، زنان و مردان قبیله بنی اسد به هنگام دفن اجساد شهدا و بعد از آن نوحه‏سرایی و عزاداری می‏کردند(10) و بنابر روایتی اهل بیت امام حسین علیه‏السلام به عزاداری اشتغال داشتند(11). مردم مدینه هم به ویژه بنی هاشم همین که از شهادت امام حسین علیه‏السلام آگاه شدند به گریه و ندبه‏ای پرداختند که تا آن هنگام کسی ندیده و نشنیده بود(12).

امام سجاد علیه‏السلام که در دوران خفقان اموی به سر می‏برد، برای حفظ واقعه خونبار کربلا و انتقال آن به نسلهای بعد از ابزار گریه بهره گرفت. از امام صادق علیه‏السلام روایت شده است:

«زین العابدین علیه‏السلام چهل سال در مصیبت پدرش گریه کرد، در حالی که روزها روزه‏دار و شبها به عبادت بیدار بود و چون وقت افطار می‏رسید، خدمتگزارش آب و غذا در برابر او می‏نهاد و می‏گفت: «آقاجان! میل فرمایید».

آن حضرت می‏گفت: «چگونه غذا بخوریم، در صورتی که فرزند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گرسنه کشته شد؟ و چگونه آب بنوشیم در صورتی که فرزند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله لب تشنه کشته شد؟» و پیوسته این سخن را می‏گفت و می‏گریست، تا آب و غذا با اشک چشمش مخلوط می‏شد. همواره بر این حال بود، تا از دنیا رفت»(13).

از عملکرد امام سجاد علیه‏السلام و سفارشهای ایشان و سایر ائمه درباره گریه برای امام حسین علیه‏السلام و یارانش(14) برمی‏آید که برگزاری مجالس عزاداری و گریه از مؤثرترین ابزاری بوده که می‏توانسته با توطئه‏های بنی امیه برای محو آثار مادی و معنوی قیام کربلا مقابله کند. ابو ریحان بیرونی می‏نویسد:

«بنی امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال کردند و مهمانیها و ولیمه‏ها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در توده مردم پایدار بود»(15).

این معنی از زیارت عاشورا نیز معلوم می‏شود: «هذا یومٌ فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات اللّه‏ علیه».

بدین‏سان شیعیان بنابر توصیه و تأکید ائمه طاهرین برای بزرگداشت عاشورا و حفظ آثار آن در کربلا از هیچ کوششی فروگذار نکردند، بدان معنی که ایام عاشورا را به سوگواری می‏پرداختند و امام حسین علیه‏السلام و یارانش را در کربلا زیارت می‏کردند. توابین که در سال 65ق قیام کردند، قبل از ورود به صحنه نبرد، به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام و یارانش رفتند و یک روز و یک شب گریه و زاری و تضرع بسیار نمودند، چنان که بنابر نقل طبری، کسی تا آن روز چنان گریه‏ای ندیده بود.

از روایت ابن قولویه برمی‏آید که در زمان امام صادق علیه‏السلام مردم اطراف کوفه و نواحی دیگر، از زن و مرد، برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام و یارانش به کربلا می‏رفتند و به قرائت قرآن، ذکر مصائب و نوحه‏گری و مرثیه‏سرایی می‏پرداختند(16).

در ایام فترت پایان امویان و آغاز عباسیان بر تعداد زائران و عزاداران امام حسین علیه‏السلام و یارانش افزوده شد، چنان که به سرعت کربلا به کانون مبارزه علیه ستمگران تبدیل شد؛ مبارزانی که شیوه جهاد را در مکتب اهل بیت آموخته و از شهدای کربلا الگوهای عملی و عینی انتخاب کرده بودند. این وضع برای متوکل خلیفه عباسی ـ که ضدّ شیعه بود ـ قابل تحمّل نبود؛ از این رو نه تنها دستور به ویرانی مشاهد و قبور شهدا داد (336ه ق)، بلکه به منظور محو آثار آن، سرزمین کربلا را به آب بست و شخم زد و زراعت نمود و مردم را از زیارت منع کرد(17)، امّا از آنجایی که نور خدا خاموش شدنی نیست، متوکل به سزای اعمال خود رسید و کربلا مجددا احیا شد و پناهگاهی برای عاشقان اهل بیت گردید که از اقصی نقاط به آنجا می‏رفتند.

از منابع برمی‏آید که گروهی از پیروان احمد بن حنبل که خود را سلفیه می‏نامیدند و رهبرشان محمّد بربهاری بود در گذرگاهها کمین می‏کردند و زائران و عزاداران شیعه را مورد آزار و اذیت قرار می‏دادند و این‏از بیانیه خلیفه الراضی باللّه‏ ـ که علیه این فرقه صادر شده ـ به خوبی پیداست. راضی در بخشی از این بیانیه خطاب به آنها می‏نویسد:

«دیگر ناسزاگویی شما به نیکان است، نسبت دادن شما شیعیان اهل بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را به کفر و گمراهی، در کمین نشیتن برای شکنجه و آزار ایشان در هر کوی و برزن، دیگر؛... بدگویی شما از زیارت کردن گور پیشوایان صلوات اللّه‏ علیهم و سرزنش کردن زائران و بدعتگذار نامیدن ایشان است»(18).

این بیانیه، حاکی از این است که گرچه در نیمه اول قرن چهارم، خلفا بر خلاف عهد متوکل، محدودیتهایی برای شیعیان در انجام مراسمشان قائل نبودند، لیکن دیگر فرق مسلمانان به ویژه حنابله به آزار و اذیت آنها می‏پرداختند و احتمالاً این وضع تا سلطه آل بویه بر بغداد (332ق) ادامه داشت و از آن پس که شیعیان به سبب حاکمیت آل بویه قوت گرفتند ـ گر چه باز هم به سبب اکثریت اهل سنت در بغداد برای برگزاری مراسم عزاداری با مشکلاتی روبه‏رو بودند ـ با حمایت حکومت، مراسم عزاداری را به صورت علنی در کوچه و بازار انجام می‏دادند.

آگاهی مردم ایران از واقعه کربلا

متأسفانه مورخان از بازتاب واقعه کربلا در شهرهای ایران اطلاعی نمی‏دهند، جز اینکه مؤلف تاریخ سیستان می‏نویسد:

«چون این خبر به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چنین کردند، پاره‏ای شورش اندر گرفتند»(19).

به احتمال زیاد طبق معمول، یزید خبر این پیروزی را به سرتاسر امپراتوری جهت آگاهی والیان ارسال کرده است و شاید واکنشهایی هم صورت گرفته که خبر آن به ما نرسیده است. طبری از شورش مردم ری به رهبری فرخان رازی به سال 64ق خبر می‏دهد(20)، ولی گمان نمی‏رود که این قیام در ارتباط با واقعه کربلا باشد، ولی عکس العمل گسترده مردم ایران را می‏توان در قیام مختار مشاهده کرد. بنابر روایت دینوری حدود بیست هزار تن از سپاهیان او موالی ایرانی بودند(21). قیامهای علویان به‏ویژه زید بن علی و فرزندش یحیی و ارتباط مردم ایران با آنها به ویژه خراسان، گرگان و ری، از دیگر مواردی است که ایرانیان را با واقعه کربلا آشنا کرد(22). نقش داعیان عباسی در آگاهی ایرانیان از جنایات بنی امیه را نمی‏توان نادیده گرفت، آنها برای برانگیختن احساسات مردم، فهرستی از مظالم بنی امیه را نسبت به خاندان پیامبر تهیه کرده که در رأس آنها واقعه کربلا بود و به آگاهی آنها می‏رساندند(23).

حضور امام رضا علیه‏السلام در خراسان (200-202ق) و اهتمام آن حضرت در برگزاری مراسم عاشورا از مهم‏ترین عوامل انتقال فرهنگ عاشورا به ایران بود و متعاقب آن، سادات که به سبب حضور امام در خراسان به این خطه مهاجرت کردند و با شهادت آن حضرت، در اقصی نقاط در ویژه صفحات شمالی ایران؛ یعنی طبرستان و مازندران پراکنده شدند(24)، مردم ایران را با واقعه کربلا و مراسم آن آشنا نمودند. با تشکیل حکومت علویان در طبرستان (250ق) رفته رفته مراسم عاشورا به صورت یک فرهنگ بومی درآمد. در این میان نباید نقش شهرهای شیعه‏نشین از جمله قم(25)، ری، سبزوار و نیشابور را در انتقال و توسعه این مراسم در ایران نادیده گرفت.

رسمی شدن مراسم عاشورا در عهد آل بویه

مورّخان محلّی طبرستان، دیلمستان و مازندران، همچون ابن اسفندیار و ظهیرالدین مرعشی به رغم سابقه دیرین مذهب شیعه در این خطه و حضور سادات و حکومت علویان، از برگزاری مراسم عاشورا در این مناطق خبری نمی‏دهند، در حالی که به نظر ما نمی‏توان جامعه شیعه را بدون اهتمام به برگزاری این مراسم تصور کرد. بنابراین قدر مسلّم، این مراسم در صفحات شمالی ایران، به رغم فراز و نشیبهایی که داشته، پیوسته برگزار می‏شده است؛ زیرا شیعیان این نواحی به همراه سادات علاقه‏ای ویژه به امام حسین علیه‏السلام و شهدای کربلا داشتند. ظهیرالدین مرعشی می‏نویسد:

«آورده‏اند که داعی کبیر حسن بن زید روزی به دیوان عطا نشسته بود و هر سو انعام خدم می‏داد. شخصی را نام برآمد. از بنی عبدالشمس پرسید: از کدام فخذ است؟ گفتند از معاویه. چون تفحص کردند، از اولاد یزید بود. سادات شمشیرها کشیدند تا آن شخص را بکشند جهت خون حسین بن علی و اولادش. او را عطا کرد و بدرقه نمود و از طبرستان بیرون کرد»(26).

این مطالب، بیانگر میزان آگاهی، علاقه و اهتمام مردم نسبت به واقعه کربلاست و گر چه ما مدرکی برای ارائه نداریم، لیکن از شواهد و قراین برمی‏آید که بزرگداشت عاشورا به صورت فرهنگ عمومی مردم این نواحی درآمده بود، چنان که فرزندان بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند و همچون سایر مردم در برگزاری آن اهتمام می‏ورزیدند و میزان باور و اعتقاد آنها به مراسم چنان بود که پس از در اختیار گرفتن حکومت ـ به رغم همه مشکلاتی که در سر راه خود داشتند ـ آن را در سراسر قلمروشان بسط دادند. ابن اثیر در حوادث سال 352ق می‏نویسد:

«در دهم ماه محرم سال جاری معزّالدوله به مردم دستور داد که دکانها و اماکن کسب را ببندند و تعطیل کنند و سوگواری نمایند و قباهای سیاه مخصوص عزا بپوشند و زنان نیز موی خود را پریشان و گونه‏ها را سیاه کنند و جامه‏ها را چاک بزنند و در شهر بگردند و بگریند و بر سر و رو و سینه بزنند و ندبه حسین بن علی رضی اللّه‏ عنهما را بخوانند. مردم همه آن کار را کردند و سنیان انکار نکردند؛ زیرا یارای منع نداشتند که عده شیعیان فزون‏تر و سلطان هم همراه آنها بود»(27).

درباره رسمی شدن مراسم عاشورا در زمان آل بویه، تذکر چند نکته ضرور به نظر می‏رسد:

اوّلاً، با توجه به اینکه آل بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند، به‏خوبی برمی‏آید که ایرانیان با حفظ ماهیت مراسم عاشورا، آن را با ظرافت خاصی با آداب و رسوم بومی خود ـ که چندان هم با سبک و روش عزاداری در عراق و حجاز تفاوت نداشت ـ برگزار می‏نمودند.

ثانیا، با توجه به اینکه از سلطه آل بویه بر بغداد به سال 334ق تا برگزاری مراسم عاشورا به سال 352ق حدود دو دهه طول کشید، می‏توان نتیجه گرفت که معزّالدوله طی این مدت به مطالعه چگونگی برگزاری این مراسم مشغول بوده، تا مخالفت اهل سنت به ویژه حنابله را ـ که موافق برگزاری چنین مراسمی نبودند ـ به حداقل برساند. بنابر روایت مورخان، این مراسم به رغم فراز و نشیبهایی که داشت، در دوره اوج قدرت آل بویه ـ یعنی تا پایان سلطنت عضدالدوله (372ق) ـ با جدیت برگزار می‏گردید و بعد از آن ـ یعنی در دوران ضعف آل بویه ـ به صورت پراکنده اجرا می‏شد(28). اهل سنت همین که دریافتند شیعیان در برگزاری مراسم عاشورا



خرید و دانلود تحقیق در مورد نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام (با فرمت ورد)