دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد عادت کرده

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عادت کرده‏ایم در شب امتحان درس بخوانیم. در بعد از انقلاب همه طرح ها ضربتی بود و ضربتی هم خراب شد و این وضع تا همین اواخر کم و بیش ادامه داشت. حتی کارهای مطالعاتی ما هم همینطور بوده است. هر مسئله ‏ای یکباره مطرح و بلافاصله به عمل می‏ رسید. حتی مسائلی که کارشناسان در مدت دو سال مطالعه هم ممکن است به تصمیم‏ گیری نرسند، ظرف یک روز تصمیم می‏ گیریم. به همین دلیل هرگز نتوانستیم کارهای جدی و کارشناسی را به حساب آوریم...ما الی ماشاءالله طرح‏ های نیمه تمام داریم که قسمتی از آن بر اثر رؤیاها، بلندپروازی ‏ها و بی حساب و کتاب بودن امور بوده است. هر کسی هر کجا که رفته قول داده که فلان کار را انجام دهد و به همین دلیل طرح‏ هایی با 5 تا 45 درصد پیشرفت کار و نیمه کاره داریم که د برای آنها فکر کرد.

(از سخنان دکتر حسن حبیبی،‌ معاون اوّل پیشین رئیس‌جمهوری، در همایش پنجاه سال برنامه ‏ریزی توسعه در ایران، 18 اسفند 1377)

 

بنیان های اجتماعی وضع کنونی

از منظر تحلیل تاریخی- جامعه‌شناختی، تحولات کنونی ایران، که از دوّم خرداد 1376 به‌شکلی بارز تجلی خود را آغاز کرد، پدیده‌ای خلق‌الساعه یا مولود تأثیر شخصیت فرهمند این یا آن فرد یا زیرکی و هشیاری و برنامه‌ریزی این یا آن گروه و جناح سیاسی نیست. این تحول دارای بنیان‌های ژرف اجتماعی و بطور عمده پیامد محتوم تحولات ساختاری است که در طول دو دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تکوین یافت. منظور از تحولات ساختاری چنان دگرگونی‌های عمیق و گسترده در آن گروه از شاخص‌های اساسی حیات اجتماعی است که جامعه کنونی ما را به جامعه‌ای متمایز با اواخر دوران پهلوی و اوایل پیروزی انقلاب بدل ساخته است. عمده‌ترین این تحولات به شرح زیر است:‌

 

تحول در ترکیب جمعیتی

طی بیست سال پس از انقلاب در ترکیب جمعیتی کشور دگرگونی عمیقی پدید آمد و آن را به جامعه ‏ای کاملاً جوان بدل کرد.

هم‌اکنون ایران سومین کشور دارای جمعیت جوان در جهان است و پنجاه درصد از جمعیت کنونی کشور زیر 19 سال دارند. بیش از هفتاد درصد ایرانیان امروزی در فضای پس از انقلاب اسلامی پرورش یافته ‏اند، هیچ تصویری از حکومت پهلوی و انقلاب اسلامی بطور مستقیم در ضمیر خود نداند و حدود هفت میلیون تن از ایشان بین 15 تا 19 سال دارند. این گروه اخیر یک جمعیت انبوه نوجوان است با سلایق و علایق خاص دوران نوجوانی که هم تماماً متولد پس از انقلاب هستند و هم پرورش‏ یافته فضای فرهنگی و سیاسی پس از انقلاب. این فرآیند تداوم خواهد یافت. به‌گته دکتر مصطفی معین، وزیر فرهنگ و آموزش عالی، افزایش جمعیت کشور در چهار دهه اخیر به میزان 3/2 برابر بوده و پیش‌بینی می‌کنیم که جمعیت ایران در سال 1385 به بیش از 70 میلیون و 300 هزار نفر برسد که 63 /27 درصد آن‌ را افراد زیر 15 سال تشکیل خواهند داد.

در هر جای جهان که چنین تحول سریع جمعیتی رخ داده، در کوتاه‌مدت عوارض بسیار عمیق و گاه مخاطره ‏آمیز داشته است. مورخین یکی از علل انقلاب‌های متعدد و خونین اروپا در سده نوزدهم میلادی را تحول سریع جمعیتی قاره فوق در طول این سده می‌دانند. این تحول، که گاه از آنبا عناوینی چون ”انفجار جمعیتی" یا "بمب جمعیتی" یاد می‌شود، طبعاً پیامدهای جدّی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دارد زیرا ناگهان و در فاصله ‏ای کوتاه یک جامعه را به جامعه دیگر بدل می‏ کند.

در سده بیستم میلادی، و به‌ویژه در نیمه دوّم این سده، کانون این "انفجار جمعیتی" به دنیای پیرامونی منتقل شد. برای نمونه، طی سال‌های 1950- 1975، جمعیت مکزیک از 27 میلیون نفر به 60 میلیون، جمعیت ایران از 14 میلیون نفر به 33 میلیون و جمعیت برزیل از 35 میلیون به 108 میلیون نفر و جمعیت چین از 554 میلیون به 933 .میلیون نفر افزایش یافت

 

رشد شهرگرایی

یکی از پیامدهای انقلاب اسلامی ایران، ایجاد تحول اساسی در رابطه میان شهر و روستا بود. این امر مولود تصویری است که نسل انقلاب از جامعه مطلوب در ذهن داشت و در آرمان‌هایی چون "فقرزدایی از روستاها" و تأمین "امکانات رفاهی برای توده‌های مردم" تجلی می‌یافت. برخی از این سیاست‌ها امروزه قابل نقادی جدّی است زیرا فاقد آن بنیان‌های دوراندیشانه‌ای بود که تعادل طبیعی و معقول میان شهر و روستا و میان شهرهای کوچک و بزرگ را حفظ کند و در نتیجه به ایجاد شهرهای انبوه و متراکم و آشفته و تخلیه بسیاری از مناطق روستایی و عشایری انجامید با همه تبعات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن.

در سال 1355 جمعیت شهری کشور حدود 16 میلیون نفر بود که در سال 1375 به 8 /36 میلیون نفر رسید. به‌علاوه، به‌دلیل اقدامات پس از انقلاب (گسترش وسیع جاده‌ها، توسعه شبکه برق و ارتباطات و سایر خدمات رفاهی در مناطق غیر شهری) بخش مهمی از جمعیت 3/ 23 میلیونی روستایی و عشایری کشور در سال 1375 نیز از نظر فرهنگی تقریباً شهری شده بود و خواست‌ها و توقعاتی مشابه طبقه متوسط شهری داشت. برای نمونه، در سال 1375 از جمع 3/ 12 میلیون خانوار کشور تنها اندکی بیش از یک میلیون خانوار فاقد تلویزیون بودند. بدینسان، در فاصله دو دهه ایران از یک جامعه نیمه شهری به جامعه‌ای بطور عمده شهری بدل شد.

اولا،‌ این تحول بسیار سریع رخ داد و، به‌دلیل ایجاد تلاطم‌ها و جابجایی‌ها و مهاجرت‌های مدام و وسیع، ثبات و تعادل ساختاری را از جامعه سلب نمود.

ثانیاً، این تحول با رشد کیفی فرهنگ کشور همخوان نبود و لذا عوارض سیاسی و ارزشی مشخصی نیز به بار آورد. این دگرگونی عظیم نیز، مانند تحول جمعیتی، فی‌نفسه بحران‌ساز است و جوامعی را که سیر مشابهی طی کرده‌اند با تبعات بسیار حاد سیاسی و فرهنگی مواجه ساخته است.

 

تحول در فرهنگ عمومی

در سال 1356 حدود 8/ 12 میلیون نفر از جمعیت ایران باسواد بودند. این رقم در سال 1375 به 43 میلیون نفر رسید. در سال 1356 نسبت باسوادان در جمعیت هفت سال به بالای کشور 5/ 47 در صد بود. این نسبت در سال 1375 به 5/ 79 درصد رسید.

در سال 1375 نسبت باسوادی در مناطق شهری 86 درصد بود. اگر جمعیت پیر و از کارافتاده بی‌سواد از این آمار خارج شوند، اکثریت چشمگیر جمعیت فعال کنونی کشور را باسواد خواهیم یافت. امروزه 93 درصد گروه سنی 11 تا 29 سال جامعه ایرانی باسوادند و این نسبت در بسیاری از مناطق شهری صد در صد گروه سنی فوق را شامل می‌شود.

در دوران فوق نسبت زنان باسواد از 36 درصد به بیش از 74 درصد رسید که این نسبت در مناطق شهری حدود 82 درصد است.

در این دوران، تعداد دانش‌آموزان از 5/ 7 میلیون نفر به حدود 19 میلیون نفر و تعداد دانشجویان از 154 هزار نفر به 25/ 1 میلیون نفر و کمی بعد به 1/4 میلیون نفر رسید. در سال 1376 بیش از 5/ 1 میلیون نفر دارای مدارک دانشگاهی بودند و بدینسان شمار روشنفکران در حال و دارای تحصیلات دانشگاهی به بیش از سه میلیون نفر می‌رسید.

امروزه، به‌گفته وزیر فرهنگ و آموزش عالی، 54 درصد جوانان کشور از تحصیلات عالی برخوردارند و تعداد دانشجویان در هر 100 هزار نفر جمعیت به 2100 نفر رسیده است.

این تحول در عرصه شاخص‌های کمی تولیدات فرهنگی نیز مشاهده می‌شود. برای نمونه، در سال 1355 کل کتب منتشره در کشور 1689 عنوان بود. در سال 1375 این رقم 12897 عنوان گزارش شده است در تیراژ قریب به 7/4 میلیون نسخه.

پخش برنامه‌های صدا و سیما نیز از 18800 ساعت در سال 1356 به بیش از 166 هزار ساعت در سال 1375 رسید.

به این ترتیب، در فاصله دو دهه پس از انقلاب، جامعه ما از جامعه‌ای نیمه بی‌سواد به جامعه‌ای باسواد نیز تطور یافت.

افزایش سریع تحصیل‌کردگان و روشنفکران جوان با تولید فکری و تعمیق فرهنگ متناسب و همخوان نبود و در نتیجه این تحول نیز بحران‌ساز شد.

معضل دیگر،‌ فقدان یا ضعف تمهیدات و برنامه‌ریزی برای اشتغال و بهره‌گیری از نیروی تخصصی این گروه بود که امروزه عملا به بیکاری و وضع وخیم مالی بسیاری از آنان انجامیده و در نتیجه زمینه‌های روانی لازم را برای عدم رضایت ایشان از وضع موجود فراهم ساخته است. این عامل بستری برای رشد نارضایتی سیاسی است و از آنجا که روشنفکران از متنفذترین گروه‌های اجتماعی مرجع در هر جامعه به‌شمار می‌روند، می‌توانند این نارضایتی را به خانواده‌های خود و به بخش کثیری از جامعه تسری دهند.

حضور نیروی عظیم و دگرگون‌ساز نسل جدید در صحنه کشور بسیار دیر شناخته شد یا بسیار دیر جدّی گرفته شد. حتی امروزه نیز به‌نظر می‌رسد به ابعاد گسترده و عمیق حضور این نیرو توجه کافی وجود ندارد و سیاست‌گذاری شایسته برای تأمین خواست‌ها و نیازهای آن در کار نیست. مدیران نظام گمان می‌برند که خواست این نسل تنها در برخی از مسائل خاص جوانان، مانند ازدواج و مسکن و اشتغال، خلاصه می‌شود حال آنکه این نسل خواست‌های بلندپروازانه نیز دارد و، درست مانند ” نسل انقلاب“ ، می‌خواهد پرچمدار تحول سیاسی و اجتماعی در جامعه خود شود. این عامل هم می‌تواند منفی و مخرب باشد و هم سازنده و مثبت. منفی و مخرب در صورتی که تمایلات طبیعی این نسل شناخته نشود و به تعارض میان خواست‌های آن با تمایلات و خواست نسل حاکم دامن زده شود. سازنده و مثبت در صورتی که برنامه‌ریزی و هدایت صحیح و دوراندیشانه در کار باشد. در صورت تحقق شقّ دوّم، به این نسل می‌توان به‌عنوان نیروی محرکه بسیار قدرتمندی در عرصه اندیشه و پژوهش و تولید و نیز در عرصه سیاست نگریست.

 

رشد مصرف گرایی و گسترش طبقه متوسط غیرمولد

جامعه ایرانی در بیست ساله پس از انقلاب اسلامی صحنه جابجایی عمیق و گسترده در ترکیب طبقات اجتماعی نیز بود که دست به دست تحولات پیشین چهره آن را متلاطم‌تر کرد و عناصر ثبات و تعادل نسبی ساختاری را، حداقل در کوتاه‌مدت، سلب ‌نمود.

سیاست های اقتصادی- اجتماعی بیست سال گذشته به بهبود مالی وضع طبقات تهیدست روستایی و شهری و افزایش عظیم حجم طبقه متوسط و هجوم بخش کثیری از جامعه به بازار مصرف انجامید. معهذا، از آنجا که این سیاست‏ ها با حجمی بسیار بزرگتر از شعارها همراه بود، نتوانست در میاناین گروه ‏ها روانشناسی تأمین و رضایت اجتماعی و سیاسی را فراهم آورد و به عکس احساس "عدم امنیت" و تنش روانی و تکاپوی تب‏ آلود برای ارتقاء در هرم طبقاتی را در میان این گروه‏ های اجتماعی نوخاسته سبب شد. تعارض این احساس که می ‏توان به وضع بهتر دست یافت و سه وضع خود با وضع مطلوب‏ تری که همگنان به آن دست می ‏یافتند، نوعی احساس پس‏ افتادگی و غبن می ‏آفرید. این وضع نیز بحران‌ساز اس

دانیل لرنر، جامعه‌شناس آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد، افزایش شکاف میان "توقعات" و "واقعیت ها" را یکی از عوامل بحران‌ها و انقلاب‌های اجتماعی می‌داند. طبق نظریه او، که به "فرمول لرنر" معروف است، محرومیت مولود نسبتی است که انسان میان خواست‌ها (توقعات) و یافت‌های خویش احساس می‌کند.

بنابراین، سیاست‌گذاری نسنجیده می‌تواند سطح ثروت طبقات فقیر جامعه را افزایش دهد در حالی‌که هیچگاه آنان به "احساس رفاه" دست نیابند و به‌عکس خود را "محروم"تر از گذشته بپندارند و هماره از وضع موجود ناراضی باشند.

پیدایش این طبقه متوسط نوخاسته، از آنجا که بر بنیاد آینده‌شناسی و مهندسی اجتماعی صورت نگرفت، معطوف به ایجاد یک طبقه متوسط مولد نبود؛ یعنی آن گروه ‏های اجتماعی را که دارای جایگاه باثبات و مفیدی در ساختار اجتماعی و اقتصادی باشند پدید نیاورد. به ‏عکس، این موخودبه ‏خودی سبب انباشت مقادیر عظیمی سرمایه‏ های کوچک در دست گروه‏ های کثیری از اعضای جامعه شد

صاحبان این سرمایه ها در پی تحقق دو هدف بودند: تأمین نیازهای مصرفی و افزایش سرمایه. هجوم این نقدینگی کلان به سوی مصرف رونقی بی‌سابقه در بازار کالاهای مصرفی ایجاد کرد و ایران را به بازار پرسودی برای کمپانی‌های غربی بدل نمود. تکاپو برای افزایش نقدینگی این گروه ‏های نوکیسه را به سوی شاخه‏ های هرچه کم‏ زحمت ‏تر و پرسودتر اقتصاد سوق داد که در عین حال نیازمند دانش و تجربه نیز نبود. چنین بود که افزایش طبقه متوسط در ایران عملاً به افزایش بازار مصرف کالاهای کمپانی‌های جهانی از یکسو و افزایش گروه‌های دلال و واسطه گیر در مشاغل مرتبط با مبادله کالاهای مصرفی و خدمات مرتبط با این عرصه انجامید. به این ترتیب، ظهور این طبقه متوسط انبوه و پرشمار به ‏جای آن‌که به نیروی محرکه اقتصاد تولیدی در ایران بدل شود، به عاملی نیرومند در جهت نابسامان و فاسد کردن ساختار اقتصادی جامعه بل شد.

اشاعه و رشد فرهنگ دلالی و مصرفی و تب افزایش ثروت، در فرهنگ جامعه نیز بازتاب مستقیم و چشمگیر یافت. نتیجه این دگرگونی ژرف، ساخت ‏زدایی یا بی ‏اندام شدن جامعه بود.

مهاجرت مهارنشدنی به شهرهای بزرگ، به ‏ویژه تهران، افزایش اشباع ‏نشدنی تقاضا برای کالاهای مصرفی و خدماتی، از جمله مسکن و اتومبیل و مواد غذایی و سوختی، همه و همه از پیامدهای این تحول است. امروزه مصرف سوخت فرآورده‌های نفتی در ایران با کشور 3 /1 میلیارد نفری ن برابر است و یارانه مواد سوختی و انرژی‌زا در ده ساله اخیر حدود یکصد میلیارد دلار ارزیابی می‌شود .

افرایش طبقه متوسط فوق، طبقات تهیدست شهری و روستایی را از میان نبرد، بلکه ترکیب و کیفیت آن را دگرگون ساخت. یعنی گروه‏ های جدید به صفوف طبقات تهیدست رانده شدند که بعضاً در گذشته در صفوف طبقه متوسط جای داشتند و دورانی از ثبات اجتماعی را تجربه کرده بودند. از هم‏ ترین این اقشار تهیدست جدید باید به کارمندان و به‌ویژه گروه‏ های شاغل در حرفه‏ های فکری (مانند معلمان) اشاره کرد. انبساط و تورم شدید حجم دستگاه دیوان‌سالاری کشور تعداد حقوق‏ بگیران مستقیم و غیرمستقیم نظام را افزایشی چشمگیر داد و این گروه در دوران هشله "سازندگی" سخت‏ ترین فشارهای مالی را متحمل شد. این گروه به‏ همراه اعضای خانواده ‏های‌شان بخش مهمی از اعضای جامعه ایران را در برمی‏ گیرن طبقه جدید و دیوانسالاری دولتی در مقابل این تحول طبقاتی در بدنه جامعه، که از یکسو به اشاعه فرهنگ مصرف و دلالی انجامید و از سوی دیگر به رانده شدن بخش‏ های کثیری از جامعه به صفوف طبقات تهیدست، نوع جدیدی از تراکم ثروت در بخش ‏هایی از جامعه شکل گرفت و ظهور طبقات جدیدی از کلان ثروتمندان رابب شد. مهم‏ ترین و مؤثرترین بخش این گروه در پیوند با دستگاه ‏های متنوع حکومتی و از طریق فساد مالی و سوءاستفاده از اهرم‌های حکومتی پدید شد. به‏ عبارت دیگر، منشاء ثروت این "طبقه جدید" نیز ارتزاق از درآمد نفت و رانت‌های حکومتی بود نه تولید و افزایش ثروت اجعی.

این طبقه جدید کلان ثروتمند، مانند طبقه متوسط جدید فوق‏الذکر، دو رویکرد اصلی داشت: اوّل، ارضاء نیازهای مصرفی، دوّم افزایش نقدینگی. عملکرد این گروه نیز به گسترش فرهنگ مصرف انجامید و بخش‌های کثیری از آنان به واسطه ‏ها و دلالان و توزیع ‏کنندگان کالاهای کمپاهای غربی بدل شدند. این طبقه، به ‏دلیل بهره ‏مندی از امکانات دولتی، با برخی کانون‌های غربی پیوند برقرار کرد و آسان ‏ترین و غیرتخصصی ‏ترین راه افزایش و تکاثر ثروت خود را در واسطه ‏گری کالاهای کمپانی‌های غربی یافت. این گروه‏ های واسطه و دلال در سیاست‌گای اقتصادی کشور نیز دست داشت و به تب مصرف گستره‏ای بی‌سابقه بخشید.

پیامدهای دگرگونی طبقاتی فوق و تأثیر آن بر سیاست‌گذاری دولتی را در گشایش بی‌سابقه بازار ایران به روی صنایع جهانی اتومبیل‌سازی و رشد فوق‌العادة تجارت این کالا در ایران از اوایل دهه 1370 شمسی به‌عیان می‌توان مشاهده کرد. بنابراین، باید با نظر این محقق ایرانی موافق بود که تجربه صنعت خودروسازی و تجارب مشابه در سایر بخش‌های اقتصاد دولتی ایران در سال‌های اخیر را بیانگر «فعالیت خطرناکی» می‌داند که «طبقه‌ای جدید و انگل‌صفت» پیش می‌برد: طبقه‌ای «فرصت‌طلب و سودجو» و «مسلط بر بخش دولتی اقتصاد ایران» که بسیار مایل است خود را تکنوکرات و ابزاری لازم برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور معرفی کند.

روشن نبودن استراتژی توسعه در بخش صنعت و بی‌توجهی به صنایع پربازده و دارای مزیت نسبی بالا، از جمله صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ادوات کشاورزی، و سوق دادن برنامه‌ها و در نتیجه انباشت سرمایه در بخش تولیدات (یا به‌عبارت صحیح‌تر مونتاژ) خودرو، موجب تبدیل وزارت صنایع به یک نمایشگاه بزرگ فروش اتومبیل شده که نهایتاً رونق بازار فروشندگان و طرف‌های خارجی قراردادهای مونتاژ و ساخت خودرو را فراهم و تهران و سایر شهرها را به پارکینگ انواع اتومبیل تبدیل نموده است.

یک محقق دیگر ایرانی از حجم عظیم واردات کالاهای تجملی در دهه 1370 سخن می‌گوید:

بازرگانی ایران در اغلب سال‌های پس از مشروطیت دچار کسری تراز بوده، ولی دولت‌ها این کسری را باور داشته و دولت‌های صالح کوشیده‌اند که با تمهیداتی از تراز منفی بکاهند. اما افزایش بی‌رویه واردات به‌ویژه در چهار ساله نخست زمامداری دولت گذشته، حکایت از بزرگ شدن این تراز منفی است به‌طوری‌که تراز بازرگانی کشور که در سال 1368 رقمی معادل 367 میلیون دلار بوده در سال 1372 به 1207 میلیون دلار رسیده است که بیش از سه برابر افزایش در تراز منفی تجاری را نشان می‌دهد که بخشی از آن واردات کالاهای غیرضروری و تجملاتی بوده است.

متأسفانه تجمل‌گرایی، توجه به زیبایی ظاهری، گل چیدن و اتومبیل‌های آنچنانی زیر پا داشتن از خصوصیات دولت گذشته بوده است. آمار گمرک ایران نشان می‌دهد که واردات اقلام زیر: مروارید اصل، سنگ‌های گرانبها، سنگ‌های نیمه گرانبها، فلزات گرانبها، فلزات دارای روکش یا رویه از فلزات گرانبها و اشیاء ساخته شده از این مواد، زیورآلات فانتزی و سکه که در سال 1369 [حدود] 25 تن بوده، در سال 1372 به 1323 تن رسیده که حیرت‌آور می‌نماید

مجموعه این تحولات طبعاً گسترش فساد مالی و انحطاط فرهنگی و دگرگونی ارزشی را در بر داشت و به نارضایتی شدید طبقات کمتر بهره ‏مند و تهیدست ‌انجامید.

 

ظهور نخبگان جدید

پدیده مهم دیگری که در دومین دهه پس از انقلاب اسلامی ایران به‌تدریج رخ نمود، ظهور نسل جدیدی از نخبگان فکری است. این نسلی است که کم و بیش در رده ‏های پایین و میانی مدیریت و کارشناسی کشور حضور داشته، به‌دلیل پیوند با مشاغل تخصصی خود را صاحب ‌نظر می‌داند و عمماً از نگرش انتقادی نسبت به عملکرد مدیران رده‌ بالا برخوردار است.

دو دهه تداوم حضور مدیران برکشیده انقلاب در مناصب عالی و بروز چشمگیر برخی گرایش‌ها به سمت ایجاد یک الیگارشی حکومتگر، که بعضاً با امتیازات مادی و رانت‌های حکومتی توأم بوده، در بخش مهمی از نسل فوق روحیه اعتراض و پرخاش آفریده است. این نسل احساس می‌کند که جامعه به رکود و انجماد و عدم پویایی در ساختار قدرت سیاسی مبتلا شده که راه را بر چرخش و سیالیت گردش نخبگان بسته است.

درواقع، در بسیاری از ابعاد حیات اجتماعی، این رکود و فقدان مکانیسم های مناسب برای تحرک و پویایی نخبگان و انتقال متناوب و نهادینه اهرم ‏های مدیریت اجتماعی به نخبگان جدید را می‏ توان مشاهده کرد؛ مانند استیلای شبکه ‏هایی از محافل و لابی ‏های قدرت و ثروت برعه و گرایش به سمت استقرار یک ساختار الیگارشیک، که اهرم ‏های دیوان‌سالاری کشور را سخت در چنگ خود گرفته و در پدیده ‏های منفی و مذمومی چون انحصار مشاغل متعدد در دست یک نفر، انتصاب خویشاوندان در مشاغل مهم حکومتی و بهره ‏گیری آشکار از اهرم‏ های قدرت سیاسی بانتقال ثروت به خویشان و بستگان و غیره و غیره تجلی یافته است. از اینرو، نسل مدعی فوق، که بخش مهمی از بدنه کارشناسی کشور را تشکیل می‌دهد، هر روز بیشتر به سمت نارضایتی سیاسی سوق می‌یابد، در موضع انتقادی شدیدتری جای می‌گیرد و نسبت به هرگونه تجدید انتصاب "خواص" واکنش منفی بیشتری بروز می‌دهد.

بروز خواست تحول و دگرگونی سیاسی در مقاطع تقریباً بیست ساله حیات اجتماعی امری طبیعی است. معمولا مقاطع بیست ساله را باید یک دوره تاریخی به‏ شمار آورد. برای مثال، تمامی دوران حضور رضاخان در صحنه سیاست ایران، با همه تأثیرات و پیامدهای جدّی و البته بسیار منفی مخرب آن، کمتر از بیست سال بود. او با کودتای سوم اسفند 1299 در صحنه سیاست ایران ظاهر شد، به‌تدریج قدرت یافت و وزیر و رئیس‏ الوزرا و سرانجام شاه شد و در شهریور 1320 سقوط کرد. تمام دوران سلطنت او فقط 16 سال بود ولی اقتدار واقعی یا آن چیزی که به "دیکتاتوری راخان" معروف است از حوالی سال‌های 1310-1311 شروع شد. تمامی دوران قدرت و امپراتوری ناپلئون اوّل، با همه تأثیرات عظیم و منحصربه‌فرد آن در دنیای جدید، فقط 15 سال بود. دو سه سال اول به جنگ قدرت گذشت و وی در سال 1804 امپراتور شد یعنی کمتر از 12 سال سلطنت کرد. تمام دوران حکومت لوئی فیلیپ .در فرانسه نیز فقط 18 سال است و دوران حکومت لوئی بناپارت (ناپلئون سوم) 22 سال

این دورانی است که نسل جدیدی از نخبگان فکری و سیاسی به عرصه بلوغ می رسد و طبعاً خواستار یافتن جایگاه و ایفای نقش خود در مدیریت جامعه می‏ گردد.

اگر ساختار سیاسی جامعه از چنان پویایی و انعطاف برخوردار باشد که گردش سیال نخبگان را امکان پذیر کند، این تحول می‏ تواند به شکلی متناوب به تجدید حیات و نوزایی جامعه انجامد و جوانی مدیران و نخبگان حاکم و شادابی و شکوفایی جامعه را سبب ‏شود. در جوامعی که نخبگ حاکم ساختاری



خرید و دانلود تحقیق در مورد عادت کرده


دانلود تحقیق در مورد قاعدگی (پریود) ، عادت ماهیانه 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

قاعدگی (پریود) ، عادت ماهیانه (Menstruation )،(رگل ) شدن در دختران چیست و چگونه است ( مرجع کامل اطلاعات )

قاعدگی در دختران

قاعدگی (پریود) یکی از مراحل بلوغ در دختران است. قاعدگی مانند بسیاری از علایم دیگر بلوغ ممکن است برای دختران گیج کننده باشد. بعضی از دختران ممکن است به نوعی از آن ترس داشته باشند یا نگران آن باشند. بسیاری از دختران و پسران درک کاملی از دستگاه تناسلی زنان و چگونگی کارکرد آن در طی یک دورة قاعدگی ندارند و همین موضوع قاعدگی را برای آنان اسرارآمیز جلوه می‌دهد.یک دورة‌ قاعدگی مدت زمان اولین روز خونریزی در یک ماه تا اولین روز خونریزی در ماه بعد است. مثلاً اگر اولین خونریزی دختری در ۸ اردیبهشت باشد و روز اول خونریزی بعدی وی در ۲ خرداد باشد دورة قاعدگی او ۲۴ روز طول کشیده است (از ۸ اردیبهشت تا ۱ خرداد).

بلوغ و قاعدگی

زمانیکه دختری به بلوغ می رسد (معمولاً در سنین۸ تا ۱۳ سالگی)، بدن و ذهن در بسیاری جهات شروع به تغییر و تحول می‌کند. هورمونها در بدن رشد فیزیکی جدیدی را آغاز می‌کنند، مثلاً پستانها شروع به رشد می‌کنند. حدود۲ الی ۵/۲ سال بعد از شروع رشد پستانها، اولین خونریزی قاعدگی در یک دختر اتفاق می افتد. حدود ۶ماه قبل از آغاز اولین دورة قاعدگی، دختر ممکن است متوجه افزایش ترشح از دستگاه تناسلی خود شود که مسأله‌ای شایع در میان دختران است و نباید از آن نگران باشد مگر آنکه این ترشحات بسیار بد بو باشد یا باعث خارش گردد. اولین قاعدگی زمانی اتفاق می‌افتد که همة اجزاء دستگاه تناسلی دختر بالغ شده باشند و بتوانند با یکدیگر کار کنند.

دختر بچه‌ها در بدو تولد با تخمدان‌ها، رحم و لوله‌‌های تخمدانی یا لوله های فالوپ (لوله‌هایی که در ادامة رحم در دو سمت تا تخمدانها کشیده می شوند) به دنیا می آیند. تخمدانها تخم مرغی شکل هستند و در دو طرف رحم در پایین شکم که لگن نامیده می‌شود، قرار می‌گیرند و حاوی هزاران تخمک هستند. دو لولة تخمدانی (فالوپ)، لوله هایی نازک و دراز هستند درست مثل یک رشته ماکارونی (البته کمی ضخیم‌تر) که داخل آن سوراخ باشد. هر لولة‌ فالوپ از رحم به سمت یک تخمدان کشیده می‌شود. رحم به شکل یک گلابی وارونه است که در وسط لگن قرار دارد. دیوارة رحم از عضلات قوی تشکیل شده است و وظیفة آن نگهداری از جنین در حال رشد است. پس از کامل شدن جنین، رحم با عضلات قوی خود، جنین را به بیرون می‌فرستد و بدین ترتیب جنین با عبور از داخل واژن (عضوی که از دهانة‌ رحم تا بیرون بدن امتداد می‌یابد) از بدن بیرون می‌آید و بدین وسیله نوزاد متولد می‌شود.

با بلوغ دختر، هورمونهایی از هیپوفیز (یکی از غدد موجود در مغز) ترشح می‌شود که این هورمونها تخمدانها را وادار به ساخت هورمونهای زنانه می‌کنند. این هورمونهای زنانه استروژن و پروژسترون نامیده می‌شوند که اثرات زیادی در بدن دختر دارند و به رشد جسمی و بالغ شدن او کمک می کنند.

پس شروع دوره های قاعدگی یک دختر، در هر ماه یک تخمک کوچک –بسیار کوچک که با چشم دیده نمی‌شود- از درون تخمدان آزاد می‌شود که به این عمل تخک گذاری می‌گویند. تخمک وارد لوله‌های فالوپ می‌شود و از طریق آن به سمت رحم حرکت می‌کند. اگر در طی این مسیر تخمک توسط یک اسپرم مرد بارور شود تخم ایجاد می‌شود و تخم به سمت رحم رفته و در آنجا لانه گزینی می‌کند و با چسبیدن به دیوارة رحم شروع به بزرگ شدن و رشد می‌نماید تا در پایان ۹ماه به یک نوزاد کامل تبدیل شود. در صورتیکه تخمک با اسپرم برخورد نداشته باشد – مسأله‌ای که در اکثر دروه‌های قاعدگی اتفاق می‌افتد- تخمک بارور نمی‌شود و از بدن دفع می‌شود. در این صورت رحم که خود را آماده پذیرایی از تخم بارور کرده بود و با اضافه کردن مخاطات خود را برای لانه گزینی تخم آماده نموده بود، با تشکیل نشدن تخم (بارور نشدن تخمک) به حالت اول خود برمی‌گردد و برای این کار مخاطات و بافت اضافی رحم شروع به ریزش می‌کند. ریزش بافت و مخاطات که خونی است همان خونریزی قاعدگی است. باید توجه کرد که همانطوریکه توضیح داده شد، خونریزی قاعدگی فقط شامل خون نیست بلکه بافت اضافی و مخاطات خونی است که از رحم به بیرون ریخته می‌شود.این وقایع هر ماه یکبار اتفاق می‌افتد. رحم خود را برای پذیرش تخم در طی یک ماه به تدریج آماده می‌کند و در نتیجه مخاطات و بافت اضافی در داخل آن بوجود می‌آید. در حدود اواسط یک دوره قاعدگی تخمک گذاری انجام می‌شود که در صورت عدم باروری تخمک با اسپرم مرد، در انتهای ماه همة بافت‌ها و مخاطات اضافی رحم به همراه تخمک به صورت خونریزی قاعدگی از بدن خارج می‌شود و این وقایع ماهانه ادامه می‌یابد تا اینکه زن در حدود سن ۵۰سالگی به یائسگی برسد. یائسگی به این معنی است که زن همة تخمک‌های موجود در تخمدانها را آزاد کرده است و دیگر تخمک ندارد. بنابراین دوره‌های قاعدگی نیز تمام می‌شود و دیگر امکان بچه‌دار شدن برای او نیست.

عادت ماهیانه یا قاعدگی چیست ؟

  عادت ماهیانه خونریزی ماهانه از رحم  بانوان می باشد. به نامهای دیگری مانند قاعدگی ،  منس و پریود هم خوانده می شود.خون قاعدگی ترکیبی از خون کامل و بافتهای ریزش کرده رحم می باشد.اکثر دوره های قاعدگی بین 3 تا 5 روز طول می کشد.

سیکل قاعدگی چیست ؟



خرید و دانلود دانلود تحقیق در مورد قاعدگی (پریود) ، عادت ماهیانه  16 ص