لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
الف – بیان مساله و ضرورت اجرای طرح
بیماری Ms یکی از شایعترین بیماریهای مزمن نورلوژیک است که معمولاً در بالغین جوان ظهور مییابد.
مشخصه پاتولوژیک بیماری ms وجود پلاکهای کوچک یا بزرگ و منفرد یا متعددی است که در ماده سفید مغز و نخاع و در عصب اپتیک به صورت التهاب، تخریب میلین و متعاقب آن گلیوز واکنشی بروز میکند.
از ویژگیهای Ms این است که پلاکها در زمانهای مختلف بخشهای متفاوتی از دستگاه اعصاب مرکزی را گرفتار میکنند.
مثلاً زمانی بیمار با علائم مخچهای و چندین ماه بعد با نشانههای نخاعی مراجعه مینماید.
روند بیماری در برخی بیماران خوش خیم، در گروهی بصورت مکرر عود کننده و در بعضی به شکل مزمن و پیشرونده است.
برخی از بیماران پس از چندین سال زمین گیر شده، بدلیل عفونتهای گوناگون فوت میکنند.
معمولاً در ابتدا حمله خفیفی از بیماری رخ میدهد که اغلب تا حد بهبودی کامل برگشت دارد.
در طول روند بیماری تدریجاً ناتوانیهای دائمی نورولوژیک ظهور مییابد.
اگر درمان مناسب در مراحل اولیه صورت پذیرد ممکن است روند بالینی بیماری تا حد مطلوبی تغییر یابد.
بررسی علل ظهور بیماری تا حدی گیج کننده است اما مکانیسمهای ایمنی با تحریک عوامل محیطی درزمینه استعداد ژنتیکی فردی به نظر مهم میرسد. شایعترین دروة پیدایش بیماری بین 20 تا 35 سالگی میباشد، ولی موارد نادری نیز در کودکان و افراد مسن گزارش شده است. شیوع Ms در زنان تقریباً دو برابر مردان میباشد.
شواهدی دال بر تاثیر استعداد ژنتیکی و ارثی وجود دارد . زیرا احتمال ابتلا در بستگان درجه اول بیماران 5 تا 15 بار بیش از سایرین است.
همچنین اگر یکی از دو قلوهای یک تخمی دچار Ms شود، شانس ابتلای دیگری حدود %30 میباشد.
خطر پیدایش بیماری در افرادی که تا 15 سالگی در مناطق بیماری خیز زندگی میکنند زیاد است ولی احتمال ابتلای کسانی که پس از 15 سالگی در این مناطق ساکن میشوند از بومیان منطقه کمتر میباشد.
به بیان دیگر شیوع بیماری در کودکانی که از نواحی پرخطر به مناطق کم خطر مهاجرت میکنند کمتر از والدینشان است.
همانطور که اشاره شد عواملی مانند نارسایی ایمنی، استعداد ژنتیکی فرد، زمینه فامیلی، منطقه جغرافیایی، عفونتهای ویروسی و فشارهای روحی( استرس) را در پیدایش آن موثر میدانند.
افراد دارای HLA از گونههای و یا بیشتر در معرض ابتلا به Ms هستند که این مساله نشانة اهمیت مکانیسم خود ایمنی در بروز بیماری است.
ملکولهای HLA در شروع و پیشرفت پاسخهای ایمنی بسیار اهمیت دارند. سیتوکینها مانند اینترفرونها که بدنبال عفونتها به مقدار زیاد ترشح میگردند، بر میزان تولید و بروز مولکولهای HLA موثرند.
گاما اینترفرون سبب افزایش قابل توجه بروز مولکولهای HLA-II بر سطح یاختههای دستگاه اعصاب مرکزی CNS می شود و از این رو تجویز آن به تشدید بیماری Ms می انجامد.
بتا اینترفرون، بر خلاف گاما اینترفرون، با کاهش بروز ملکولهای HLA-II بر سطح سلولهای CNS، در درمان Ms موثر بوده است.
شیوع بیشتر بیماری Ms در زنان نیز احتمالاً به دلیل اثر استروژن بر تولید سیتوکینها میباشد.
نمودهای بیماری به صورت سندرمهای چشمی، نخاعی، حسی، ساقة مغزی مخچهای و روانی میباشد.
پیدایش پلاک در عصب بینایی سبب تاری دید تاکوری کامل موقتی میشود ولی یادگار آن به صورت کاهش توان بینایی باقی میماند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ضرورت صرفه جوئی در مصرف انرژی
آیا می دانید که سالانه چه مقدار انرژی در بخش های مختلف صنعتی، خانگی و تجاری تلف می شود؟ طبق آخرین برآوردها هزینه های ناشی از مصرف بی رویه و نادرست انرژی در کشور، سالانه 45 میلیارد دلار است که با جلوگیری از این اتلاف می توانیم به گسترش ظرفیت واحدهای تولیدی کشور کمک نمائیم. استفاده نادرست از وسایل، دلیل اصلی اتلاف انرژی است.
تأثیر صرفه جوئی مصرف انرژی بر محیط زیست
مصرف درست و منطقی علاوه بر اینکه از هدر رفتن ذخائر با ارزش انرژی پیشگیری می کند آلودگی را کمتر و محیط زیست را سالم تر می کند. باید توجه داشت که در میان آلاینده ها، آنچه حاصل مصرف انرژی فسیلی است، بیش از همه موجب آلودگی محیط زیست می شود. جدول زیر میزان انتشار آلودگی هوا را درسال 1370 در ایران نشان میدهد.
نرخ رشد
هزارتن
آلودگی
8/10%
78500
دی اکسیدکربن
9/6%
758
اکسید ها ی ازت
9/7%
1084
مونواکسیدکربن
4/8%
505
گوگرد
6/9%
806
ترکیبات هیدروکربن
پتانسیل های موجود برای صرفه جویی انرژی
همانطور که قبلاً گفته شد در ایران پتانسیل های صرفه جویی زیادی وجود دارد. پتانسیل صرفه جویی انرژی در بخش صنعت به تنهایی حدود 20 تا 25 درصد است. در کشور ما تقریباً معادل یک پنجم برق تولیدی، به مصرف روشنایی می رسد که از این مقدار 69 درصد در خانه ها مصرف می شود، ولی اگر هر خانواده فقط یک لامپ 100 وات اضافی را از مصرف روشنایی خود بکاهد، هر سال یک میلیارد کیلووات ساعت، یعنی معادل 7/2 میلیون بشکه نفت به مبلغ 87/12 میلیارد تومان، صرفه جویی خواهد شد.
در بخش های دیگر از جمله حمل و نقل نیز می توان با اقداماتی ساده مثل تنظیم موتور و چرخ ها ، رانندگی آرام همراه با رعایت قوانین، به میزان زیادی در سوخت صرفه جویی کرد.
بهینه سازی مصرف انرژی در بخش های صنعتی
برای بهینه سازی مصرف انرژی در بخش صنعت، لازم است بخش ها و واحدهایی که تلفات انرژی بیشتری دارند مورد مطالعه قرار گیرند تا زمینه های صرفه جویی فراهم گردد. طبق بررسی های به عمل آمده در بخش های مختلف صنعتی، مدیریت بار یعنی پیدا کردن بهترین زمان و روش استفاده از وسایل برقی به صورتی که فشاری به شبکه برق وارد نیاید، در این زمینه نقش مهمی را ایفا می کند. مثلاً ، تنظیم شیفت های کاری در صورت امکان و انتقال آنها به ساعت های غیر پیک. یکی از مواردی که می توان به صورت مؤثر در این راه اقدام کرد، استفاده درست از موتورهای الکتریکی است که 65 درصد انرژی برقی در صنایع را را مصرف می کنند. در این مورد انتخاب موتورهایی با قدرت مناسب و عدم راه اندازی همزمان دستگاهها ضروری است. از این گذشته تنظیم برنامه ای برای استفاده متوالی از دستگاهها و بررسی امکان اجرای سیستم بازیافت حرارت گازهای خروجی از دودکشها، جلوگیری از اتلاف انرژی از طریق استفاده مناسب، تعمیر و نگهداری درست از کوره ها، دیگ های بخار و سایر تأسیسات انرژی بر در صنایع، بسیار مهم می باشد.
Top صرفه جویی اجرای طرح بهینه سازی مصرف انرژی 694 هزار بشکه نفت در سال است
محمد رضا نوراللهی، دبیر تبصرة 12 آئین نامه اجرایی بند “الف” قانون بودجه سال 1380 کل کشور، در گفتوگو با خبرنگار انرژی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با بیان این مطلب گفت:« با اجرای طرح بهینه سازی مصرف انرژی در سال 1380 حدود 242 طرح از سوی فعالان بخش صنعت کشور به دبیرخانه طرح ارائه شد که پس از کارشناسی 140 طرح، حدود 52 طرح جهت دریافت تسهیلات تصویب و مشخص شدند که اجرای آنها نیازمند 42 میلیارد و 500 میلیون ریال اعتبار است.» وی ادامه داد:« تولید کنندگان و فعالان صنعت کشور با گرفتن وام از بانکها میتوانند آنرا در جهت بهینه سازی مصرف انرژی استفاده کرده و در عوض از تسهیلات دبیرخانة طرح که شامل پرداخت سود وام است استفاده کنند.
»نوراللهی با بیان اینکه صنایع انرژیبر از جمله سیمان، مواد غذایی، الکتروموتور،خودرو، کاشی، سرامیک و شیشه از طرح بهینه سازی مصرف انرژی استقبال کردهاند، گفت:« درحال حاضر این طرح با بیش از نه میلیارد ریال کسری بودجه مواجه است و به منظور پاسخ دهی به تقاضاهای رسیده، این بودجه باید نسبت به سالهای گذشته و امسال سه برابر افزایش داشه باشد.»وی با بیان اینکه تاکنون حدود 12 طرح موفق به دریافت تسهیلات درخصوص بهینه سازی مصرف انرژی شدهاند و مدارک 14 متقاضی در دست بررسی است اظهار داشت:« میزان سودی که از محل تبصره 12 به دریافت کنندگان وام اختصاص مییابد به پتانسیل صرفه جویی انرژی، اهمیت طرح و مدت بازگشت سرمایه بستگی دارد.»
نور اللهی کاهش قیمت تمام شدة تولیدات و متعادل بودن قیمت کالاها را از جمله دستاوردهای اجرای طرح بهینه سازی انرژی عنوان کرد و گفت:« با اجرای این طرح بین 10 تا 15 درصد طی دو تا سه سال آینده در مصرف انرژی صرفه جویی خواهد شد. »
وی بودجهای که امسال به اجرای طرح بهینهسازی مصرف انرژی از محل تبصره 12 اختصاص گرفته است را 14 میلیارد ریال عنوان کرد و گفت:« میزان بودجه درسال گذشته نیز همین مقدار بوده و با توجه به افزایش تقاضا و بیش از 9 میلیارد ریال کسری بودجه افزایش بودجه از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی ضروری است.»
صرفه جویی در مصرف انرژی در ساختمان
شاید سنگ بنای تحول در صنعت ساختمان سازی از نظر رعایت ضوابط فنی برای جلوگیری از به هدر رفتن انرژی سرمایی و گرمایی، تدوین مقررات و ضوابط فنی برای صرفه جویی در مصرف انرژی در ساختمانها باشد. این اقدام مهم در سال۱۳۷۰ برای نخستین بار در کشور با تدوین ضوابط فنی برای پوسته ساختمان به نام مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان آغاز شد
با وجود اینکه انرژی در کشور ما نه به قیمت واقعی، بلکه ارزانتر از آن عرضه می شود، اما به هر حال مشکل محدودیت منابع انرژی در دسترس، کم و بیش برای کلیه کشورها، اعم از صنعتی وتوسعه یافته و یا در حال توسعه، مشترک است. گفته می شود که در کشورهای مختلف، بسته به میزان فعالیتهای صنعتی، بین۳۰ تا ۳۵ درصد از کل انرژی مصرفی در ارتباط با مصارف ساختمانی است که به نظر می رسد ارزش آن به قیمت جهانی سالیانه بالغ بر ۶ میلیارد دلار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی
تربیت دارای ماهیتی هنجارین است و با متصف شدن آن با وصف اسلامی به دلیل گوناگونی معنایی اسلام، قرائتها و تفاسیر متعددی میپذیرد و انضمام راهبردها و توصیههای متفکران مسلمان بر دیگر حوزههای زندگی بشر، چالشهای جدی، در پی خواهد داشت.
ورود تعلیم و تربیت جدید به ایران و ظهور پیشدرآمدهای اجتماعی و اقتصادی مقتضی آموزش و پرورش نوین که مشتمل بر نقد و خردهگیری بر تربیت سنتی و از جمله تربیت اسلامی بود، تردیدهایی را در باب ضرورت، امکان و کارآمدی تربیت اسلامی برانگیخت. این امر بررسی تربیت اسلامی به عنوان یک موضوع سیاسی ـ فرهنگی مستقل را در محافل دینی موجب گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی این مبحث به صورت جدیتری در محافل علمی مطرح شد و چالشها و تردیدهایی در مورد کارآمدی آن بروز یافت. مهمترین ریشههای این تردید را میتوان در غفلت از تعارض مبانی تربیت اسلامی با تربیت فنآورانه، فقر بنیادین در حوزهی تئوریپردازی در باب تربیت اسلامی، کمتوجهی به تحقیقات فلسفی ـ نظری، و اقدامات عجولانه و بیبنیاد، جستوجو کرد. با این همه، میتوان ادعا کرد که مهمترین مسأله ـ که بنیاد دیگر مباحث است ـ "تبیین مفهومی تربیت اسلامی" است که تاکنون توجه چندانی به آن نشده است؛ ضرورت طرح این مسأله آنگاه بیشتر هویدا میشود که بدانیم تربیت دارای ماهیتی هنجارین است و با متصف شدن آن با وصف اسلامی به دلیل گوناگونی معنایی اسلام، قرائتها و تفاسیر متعددی میپذیرد و انضمام راهبردها و توصیههای متفکران مسلمان بر دیگر حوزههای زندگی بشر، چالشهای جدی، در پی خواهد داشت.
● ظهور تربیت جدید و زمینه پیدایش تردید در تربیت اسلامی (سنتی)
موضوع تربیت اسلامی، پس از گسترش جریان علمطلبی و سرایت موج مطالبهی تربیت جدید به ایران، از حدود دهه ۱۲۶۰ ـ ۱۲۵۰، در کشور ما آغاز شده است؛ البته تاریخچهی تربیت اسلامی، از یک لحاظ، به تاریخ ظهور اسلام باز میگردد، ولی مسئلهی تربیت اسلامی، به عنوان یک موضوع سیاسی ـ فرهنگیِ مستقل، از زمان ورود تعلیم و تربیت جدید به ایران وشاید کمی قبلتر، از تاریخ ظهور پیش درآمدهای اجتماعی و اقتصادیِ مقتضی آموزش و پرورش نوین، مطرح بوده است.
حوادث اجتماعی مختلف، از جمله: مسافرت کارگزاران حکومتی قاجار به اروپا، اعزام محصل به خارج، گسترش احساس عقبماندگی از کاروان تمدن در میان مردم، تأسیس مؤسسات تمدنی جدید و مراکز تجاری ـ اقتصادی تازه، تلاش جهت افزایش توان نظامی ـ صنعتی کشور به دنبال شکستهای پیدرپی از روس و انگلیس و وقایعی از این دست، موجبات تردید در کارآمدی تربیت رایج در ایران ـ که آب و رنگ مذهبی داشت ـ و همچنین احساس نیاز به تحول بنیادین در نظام تربیتی را فراهم آورد (مجموعه مقالات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۶ و مددپور، ۱۳۷۹).
از سوی دیگر، ظهور استعمار نو و تغییر راهبردهای سیاسی ـ نظامی به راهبردهای فرهنگی برای جلب منافع اقتصادی از جهان سوم، به پافشاری کشورهای توسعهیافته برای گسترش نهادهای مدنی مدرن نظیر مطبوعات و آموزش و پرورش به کشورهای مستعمره منتهی شد (کارنوی، ۱۳۶۷).
بدینترتیب، توصیه برای تأسیس و توسعهی تربیت جدید، با نقد و خردهگیری از تربیت بومی یا اصطلاحا تربیت سنتی ـ مذهبی همراه گشت. تلاشهای مبلغین مسیحی امریکایی و فرانسوی (کمتر انگلیسی) در جهت تأسیس مدارس جدید ـ که از ۱۸۳۴ میلادی با افتتاح اولین دبستان امریکایی در قریه "سیر" در ارومیه آغاز شده بود و با تأسیس مدارس خارجی در اصفهان، تهران، همدان، رشت و... ادامه داشت ـ با اقدامات تبلیغی برخی تجددطلبان و روشنفکران اولیه، نظیر آخوندزاده، طالبوف، ملکمخان، آقاخان کرمانی، مستشارالدوله، امینالدوله، و دیگران همنوا گشت (مددپور، ۱۳۷۳).
عموم این اقدامات تبلیغی در جهت تأکید بر ضرورت جایگزینی نظام تربیتی جدید غرب، با انتقاد از زبان عربی، خط فارسی و جلوههای مذهبی رایج در تربیت ایران همراه بود (خاتمی، ۱۳۷۶).
تأسیس دارالفنون در ۱۲۶۷ به پیروی از الگوی مدارس پلیتکنیک اروپا، نیز چالش تربیت جدید را با تربیت سنتی تشدید کرد. "تأسیس دارالفنون تأثیرات فراوانی در ایران داشت که بهطور کلی عبارت است از: اشاعهی نامنسجم علوم جدید، دگرگونی در ساخت و نگرشهای فرهنگی و طرح بحث سنت و تجدد، به وجود آمدن قشر تحصیلکرده، ایجاد دوگانگی در کادر مدیریت و دیوانسالاری کشور و تضاد گرایشهای سنتی و نو و..." (محسنی، ۱۳۷۸، ص۳۵۹). مدرسهی دارالفنون به عنوان اولین مرکز آموزش عالی جدید، سبب پیدایش نهضت ترجمه شد (اکبری، ۱۳۷۱) و نهضت ترجمه به رغم فقدان طرحی منطقی، آگاهانه و دلسوزانه جهت انتقال محصولات فرهنگی خارجی با وارد کردن آثار تفکری و هنری غرب موجبات تغییر ذائقهی مردم برای دستیابی به لایههای هر چند سطحیِ تمدن غرب را فراهم آورد. از سوی دیگر، دارالفنون موجب ظهورِ نسل تازهای از روشنفکران تجددطلب گشت که شامل فارغ التحصیلان، استادان، مدیرانِ دارالفنون، مترجمان، مؤلفان کتابهای درسی و برخی بازگشتگان از فرنگ بود. نسل تازهی روشنفکری نیز توانست به رغم فقدان آگاهی از زیرسازهای اصلی تمدن غربی یا وابستگیهای گوناگون نهادهای تمدنی آن، موقعیت ویژهای را در عرصهی سیاسی ـ فرهنگی کشور تحصیل کند و برای گشودن دروازههای تمدن جدید به روی جامعهی عقبماندهی ایران شتاب گیرد.
با توسعهی نهضت ترجمه و در پی اقدامات روشنفکری تجددطلب، همراه با دخالت برخی عوامل دیگر، (مددپور، ۱۳۷۹، کتاب اول و دوم) به تدریج، جریان خردهگیری از تربیت سنتی به جریان دینزدایی فرهنگی یا سکولاریسم تربیتی تبدیل گشت. این جریان در فضای فکریِ بعد از مشروطه توسعه یافت و ذیل سکولاریسم سیاسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
ضرورت کار برای کودکان
امسال نیز در حالی به استقبال روز کودک میرویم که همچنان میلیونها کودک در سراسر جهان در شرایط سخت و غیرانسانی به سر میبرند. گزارشها حاکی از استمرار وضعیت نگران کنندهی صدها میلیون کودکی است که در چرخهی رنجآور فقر، محرومیت و بهرهکشی گرفتار آمدهاند. در این میان تلاشهای صورت گرفته از سوی سازمانها، نهادها و فعالان حوزهی مسایل کودکان در مقایسه با ابعاد فاجعه بسیار ناچیز مینماید.بر اساس آخرین گزارشهای بینالمللی، در حال حاضر حدود 220 میلیون کودک در جهان به کار مشغولند که از این میان بیش از نیمی از آنان به مشاغل بسیار سخت و زیانآور گمارده شدهاند و در معرض انواع آسیبهای جسمی، روانی و عاطفی قرار دارند. با وجود شکل گیری و تدوین قوانینی که کار کودک را ممنوع اعلام کردهاند و علی رغم تصویب مقاولهنامههای بینالمللی 138 و 182 سازمان جهانی کار و پیوستن تقریباً تمامی کشورها به پیماننامهی جهانی حقوق کودک، این پدیدهی شوم همچنان در حصاری از سکوت و بیتفاوتی، به حیات خود ادامه میدهد.با این همه بر این باوریم که شکلگیری جریانها و جنبشهای جهانی مبارزه علیه کار کودک طی 150 سال گذشته، همچنین تدوین و تصویب پیماننامههای متعدد در این حوزه، همگی نوید بخش فردایی روشنتر برای کودکان جهان است. بویژه آنکه این جنبشها به همراه خود اخلاق جهانی نوینی به نفع مبارزه برای از میان بردن این پدیدهی شوم پایهریزی و ترویج نمودهاند و علیرغم سکوت و بیتفاوتی بسیاری نسبت به این مسأله، امروزه شاهد اجماعی عمومی در میان گروهها و جوامع مختلف بر سر اصولی همچون مذموم بودن کار کودک و ضرورت آموزش همگانی رایگان هستیم.براساس گزارش سازمان جهانی کار، بدنبال تلاشهای صورت گرفته، تعداد کودکان کار جهان طی سالهای 2004 -2000 میلادی به میزان 11 درصد کاهش یافته است. این امر بویژه در میان کودکان شاغل در کارهای سخت و زیانآور با کاهشی برابر 26 درصد بسیار چشمگیر بوده است. حال پرسش اساسی این است که این دستاورد چگونه حاصل شده است؟بدون شک این فرآیند خودبخودی نبوده است. تغییر در رویکرد جهانی نسبت به کار کودک که تا اواخر دههی 1980 میلادی با "بیتفاوتی" و "انکار" همراه بود، به نگرشی که منجر به تصویب و پذیرش گستردهی پیماننامهی جهانی حقوق کودک در سال 1989 و در پی آن شکلگیری برنامهی جهانی برای حذف کار کودک در سال 1992 و تصویب مقاولهنامهی 182 سازمان جهانی کار در سال 1999 شد، نتیجهی تلاشها و ابتکارات ارزشمند فعالان حقوق کودک و بسیج ارادهی سیاسی و عمل اجتماعی در تمامی سطوح بوده است. از این روست که باور داریم امروزه دیگر آرمان "محو کار کودک" و "تحقق حقوق انسانی" آنان رویایی دست نیافتنی محسوب نمیشود. ● ما معتقدیم از میان بردن پدیدهی چند وجهی کار کودک مستلزم برنامهریزی و اقدام برای ریشهکنی فقر، فراهم آوردن آموزش همگانی و تقویت نظامهای حمایتی و تأمین اجتماعی است. همان گونه که مسألهی کار کودک به گونهای جدایی ناپذیر با معضل فقر در جوامع در هم تنیده شده است، مبارزهی موثر برای شکستن این دور و محو کار کودک جز با تحقق آموزش همگانی و رایگان به عنوان ابزاری استراتژیک در کاهش آسیبهای ناشی از فقر و محرومیت ممکن نخواهد بود.● ما خواهان آنیم که تلاش برای پایان دادن به کار کودکان و تحقق حقوق انسانی آنان در مرکز تمامی برنامهریزیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار گیرد و باور داریم که تحقق این مهم در جامعه تنها با نظارت و مداخلهی موثر نهادی قدرتمند که منحصراً پاسداری از حقوق کودکان را در دستور کار خود داشته باشد، ممکن خواهد بود. چنانکه تجربهی دیگر کشورها نیز، تأثیر و اهمیت این گونه نهادها در حمایت موثر از کودکان و بهبود شرایط آنان را تأیید میکند.
● باور داریم شکلگیری چنین نهادی مسوول و پاسخگو که بر حسن اجرای مفاد پیماننامههای بینالمللی و قوانین داخلی در حمایت از حقوق کودکان و نیز بر پایبندی سازمانها و نهادهای مختلف به رعایت حقوق و منافع عالی کودکان نظارت داشته باشد، موثرترین راه در پیگیری و حصول نتیجه به نفع کودکان است.در پایان انجمن حمایت از کودکان کاربار دیگر همبستگی خود را با تمامی کودکان جهان بویژه آنانی که روزهای کودکیشان زیر تازیانهی فقر، جنگ، کار سخت، آوارگی و بهرهکشی به تاراج رفته است، اعلام میکند وتلاش تمامی انسانهای آزادهای که در راه تحقق حقوق پایمال شدهی این کودکان و پیریزی دنیایی بهتر برای همهی انسانها پایداری نمودهاند را ارج مینهد.
بیانیه کودکان کار به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودک23 خرداد 1387همیشه کسی که کار شایستهای انجام میدهد مورد تحسین قرار میگیرد ولی ما با این که کار خوب انجام میدهیم مورد تحسین قرار نمیگیریم. ما هم کودک هستیم و دنیای آزاد خودمان را میخواهیم ما فقط نمیخواهیم در خیابانها باشیم، ما میخواهیم در کنار خانواده باشیم، بازی کنیم، درس بخوانیم و از امکانات دیگری هم بهرهمند باشیم. • تقاضای ما از مدیران و معاونان دولتی داشتن رفاه و آموزش بهتر است. • از شما خواهشمند هستیم که به خانوادههایی که فقیر هستند و رفاه ندارند کمکی شود تا در این جهت ما تحت فشار بیپولی خانواده قرار نگیریم. • ما کودکان میخواهیم از احترام، آسایش، پوشاک و تغذیه سالم برخودار باشیم.• کودکان کار دوست دارند از علم و آگاهی و آموزش بهتری برخوردار باشند.• ما کودکان آزادی میخواهیم، منظور ما از آزادی این است که در کار کردن در کارهایی چون دستفروشی، گل فروشی و غیره، نیروی انتظامی با ما با خشونت و بیاعتنایی رفتار نکند.• ما از جامعه خواهش داریم که در کوچه و خیابان با ما با خشونت رفتار نکنند و ما را همچون کودکان خود دوست بدارند.• ما دوست نداریم مورد سوءاستفاده قرار گیریم، منظور ما سوءاستفادهی شخصی مثلاً برای تأمین مواد مخدر و غیره است.• کودکان کار دوست ندارند آنها را مانند معتادان از خیابانها جمع کنند.• ما کودکان دوست نداریم با الفاظ بد از ما یاد کنند.• خواهش ما این است که نباید وقتی در خیابان کار میکنیم بهزیستی ما را بگیرد.آزیتا رحیمی (13 ساله)، شیلا شمسی (13 ساله)، شکیلا احمدی (12ساله)، نجیلا اسماعیلی (14 ساله)، ریحانه حمیدی (13 ساله)
بیانیه شبکه یاری کودکان کار و خیابان به مناسبت روز جهانی مبارزه علیه کار کودک
هدف از انتخاب و برگزاری روزهای خاص، به ویژه برای کودکان، ایجاد آگاهی و حساسیت در مردم و جلب توجه و مشارکتهای مردمی در ارتباط با موضوع مورد نظر است.روز 23 خرداد ماه، روز مبارزه علیه کار کودکان، یکی از این روزهای جهانی است. دوران کودکی در رشد و تکامل انسانها و شکلگیری شخصیت آنان، نقش اساسی دارد. از این رو توجه به آموزش، سلامت، بهداشت، تغذیه و سایر حقوق اساسی کودکان در این سالهای حساس و مهم ضرورت دارد تا در کودکی از سلامت جسمی و روانی برخوردار شوند و در بزرگسالی شهروندان شایسته و کارآمد برای اداره جامعه باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
1- پیشگفتار
مسئله وجود روح از مسائل بسیار اساسی در میان باورهای دینی و همچنین از کهن ترین باورهای انسانی است که در میان بسیاری از ملل رایج بوده و هنوز هم رایج است. بسیاری از دین خویان اعتقاد دارند حیات آنها تنها محدود به جسم آنها نمیشود و هر انسانی علاوه بر وجود مادی خود وجودی فرا مادی نیز دارد که به آن روح گفته میشود. بر اساس باورهای اسلامی این روح در هنگامی که انسان خلق میشود به بدن او وارد میشود و بعد از مرگ او از بدن خارج میشود. این در حالی است که انقلاب علمی که در تاریخ بشر شکل گرفت تمام مفاهیم ماوراء طبیعی را از دنیای علم بیرون انداخت و به همین دلیل چیزی به نام روح در هیچ یک از رشته های علمی امروز به رسمیت شناخته نمیشود. از آنجا که زیر سوال رفتن روح باعث به زیر سوال رفتن بسیاری از باورهای دینی میشود و از آنجا که وجود روح باعث میشود افراد زیادی به وجود "دنیایی فراتر" (1) از دنیای حقیقی که روبروی ما است میشود و از آنجا که مسئله وجود روح همواره از خداناباوران و خردگرایان پرسش میشود، شایسته است که پیرامون آن توضیحاتی داده شود.
وجود روح توسط بسیاری از خداناباوران و خردگرایان انکار میشود. اثبات عدم وجود پدیده ای مثل روح بسیار دشوار است. تصور کنید عده ای به موجودی نامرئی و غیر مادی به نام "گوراگورا" اعتقاد داشته باشند و ادعا کنند گوراگورا موجودی است که در هنگام عطسه کردن نزد انسانها می آید و انسانها را میبوسد. و بوسه او سبب عطسه انسانها میشود. هیچ کس نمیتواند گوراگورا را ببیند و یا او را لمس کند. حال آیا کسی میتواند اثبات کند که گوراگورا وجود ندارد؟ این باورمندان به گوراگورا ممکن است به شما بگویند هر گاه او شما را ببوسد شما عطسه کرده اید و هر گاه شما را نبوسد عطسه نخواهید کرد، و اگر شما این باور آنها را انکار کنید، آنها از شما خواهند پرسید، پس انسان برای چه عطسه میکند؟ اگر دلیلی علمی برای عطسه پیدا کنید و به آنها بگویید که عطسه کردن به این دلیل و به آن دلیل علمی است که اتفاق می افتد، ممکن است معتقدان به گوراگورا به شما بگویند "خوب ما نیز منکر این دلایل علمی نیستیم، اما گوراگورا هم همزمان با آن دلایل علمی شما را میبوسد، و اگر گوراگورا وجود نداشته باشد و شما را نبوسد شما هرگز عطسه نخواهید کرد."
قضیه روح هم بسیار شباهت به مسئله گوراگورا دارد. روح از نظر گروهی از کسانیکه به وجود آن اعتقاد دارند دلیل اصلی و جوهر حیات است یعنی حیات وقتی آغاز میشود که روح به بدن وارد میشود و وقتی پایان میگیرد که روح از بدن خارج میشود، و از آنجا که روح پدیده ای طبیعی (Natural) نیست در حوزه بررسی علمی قرار نمیگیرد، و از نظر کسانیکه به ماوراء طبیعت (Supernatural) (فراطبیعت گرایی، سوپر ناچورالیسم چیست؟) اعتقاد ندارند چون مدارک و دلایلی برای اعتقاد به چنین موضوعی وجود ندارد، همین ماوراء طبیعی بودن روح دلیل خوبی است برای انکار وجود آن. اما اگر وجود ماوراء طبیعت را ممکن فرض کنیم، نمیتوان اثبات کرد که روح وجود ندارد، مگر اینکه در وجود و تعریف روح تناقضی با خود آن و یا با سایر اصول استوار یافت شود و از اصل محال بودن اجماع نقیضین (تناقض چیست؟) اثبات کرد که وجود روح محال است. اما این نوشتار به یافتن و بحث کردن پیرامون چنین تناقضاتی نخواهد پرداخت، این نوشتار بیشتر تحلیلی علمی، تاریخی و فلسفی است از پدیده روح و همچنین تلاشی است برای پاسخ دادن به پرسشهای رایج در این زمینه و رد دلایل رایج غلطی که معمولاً برای اثبات وجود روح از آنها استفاده میشود.
زیرا همانگونه که در مورد گوراگورا یک انسان خردگرا (خردگرایی چیست؟) میتواند به دلیل اینکه مدارک علمی معتبر یا دلایل صحیح فلسفی برای اثبات وجود آن وجود نداشته باشد و در نتیجه به دلیل اینکه ایده وجود گوراگورا از فیلتر خرد عبور نمیکند منکر وجود گوراگورا شود، در مورد روح نیز دقیقاً مسئله به همین صورت است. در این نوشتار این واقعیت را که آنچه باورمندان به وجود روح معمولاً به عنوان دلایل خود برای اعتقاد به وجود روح بیان میکنند دلایل درستی نیستند نشان خواهیم داد، و نتیجه آن خواهد بود که در خواهیم یافت دلایل معتبری برای اعتقاد به روح وجود ندارد. بنابر این وجود روح را میتوان تنها به دلیل اینکه دلایل معتبری برای اعتقاد به آن وجود ندارد انکار کرد و نشان داد که این اعتقاد برخواسته از نادانی قدما بویژه افلاطون است که وارد باورهای دینی شده است. لذا خردمندانه ترین جایگاه نسبت به قضیه روح، جایگاه انکار است، مگر اینکه دلایل معتبری برای نفی وجود آن انکار شود.
2- ایده روح از کجا آمده است؟
نخستین چیزی که باعث شد انسانها به روح روی بیاورند مسئله حیات بود. انسانها همواره بدنبال این بوده اند که ببینند حیات چیست و از کجا آمده است و پاسخ این پرسش خود را در یافتن فرق انسان زنده و انسان مرده جستجو میکردند تا اینکه بتوانند حیات را توضیح دهند و درک کنند. باورهای دینی اکثراً برخواسته از تلاش انسانهای بدوی و اولیه هستند، برای توضیح دادن چیزهایی که امروز علم به توضیح آنها میپردازد. بشر اولیه همواره در تلاش برای توضیح این مسئله و پاسخ به سایر پرسشهای اساسی اش دست به خلقت موجوداتی تخیلی و غیر طبیعی زده است که ارواح یکی از آن چیزها هستند.
در نظر انسانهای اولیه ابتدائی ترین و آشکار ترین تفاوتی که بین موجودی زنده و موجودی غیر زنده دیده میشود این است که انسان زنده نفس میکشد و انسان مرده نفس نمیکشد. لذا این تنفس در نظر بسیاری از انسانهای اولیه بعنوان جوهر اصلی حیات مطرح شد، یعنی هرآنچه نفس بکشد از نظر ایشان زنده مینمود و هر آنچه زنده نبود نفس نمیکشید. برای همین است که روح همواره بطور مستقیم یا بطور غیر مستقیم در کتابهای دینی با تنفس در ارتباط است. در تورات روح با کلمه نشاما (נפשׁ) توصیف شده است، این کلمه دقیقاً همان کلمه ای است که برای نفس نیز استفاده میشود. در انجیل نیز که اصل آن به زبان یونانی نوشته شده است برای روح از کلمه سوکی (ψυχή) استفاده شده است و این کلمه دقیقاً به معنی نفس و نفس کشیدن است. این کلمات هم در تورات و هم در انجیل بارها با معانی و مفاهیم دیگر همچون تنفس و حیات نیز استفاده شده اند. کلمه (Spirit) در زبان انگلیسی نیز خویشاوند با تنفس در زبان لاتین است. مصریان باستان نیز کلمه "کا" را برای توصیف ارواح استفاده میکردند که این کلمه نیز به معنی "تنفس" است، حتی در آیین هندو و همچنین در آیین بودایی نیز روح را (Ātman) میخوانند که برابر با تنفس است. روح حتی در قرآن نیز با نفس کشیدن درآمیخته است. الله بر اساس قرآن روح خود را درون کالبد انسان می دمد، یا بعبارت دیگر "فوت" میکند.
سوره سجده آیه 9
ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ.
آنگاه بالای او راست ، کرد و از روح خود در آن بدمید و برایتان گوش و چشمها و دلها آفرید چه اندک شکر می گویید.
به این عمل معروف فوت کردن روح (نفخ روح) در چهار جای دیگر قرآن از جمله در (سوره حجر آیه 29، سوره انبیا آیه 91، سوره ص آیه 72 و سوره تحریم آیه 12) نیز اشاره شده است. نفخ روح در قرآن هم در مورد اولین انسان (آدم) آمده است هم در مورد تولد مسیح از مریم باکره و هم در مورد تمامی انسانها. البته این باور تنها باوری اسلامی نیست، دورگا یکی از خدایان هندو نیز مجسمه خود را ساخته است و بعد با دهان الهی خود روح دمیده است. بسیاری از انسانهای اولیه توضیحی بهتر از این به ذهنشان خطور نمیکرد که خدا ابتدا انسان را از مجسمه درست کرده است و بعد به وجود او حیات دمیده است و در نتیجه انسان که تنها یک کالبد سفالین و گلی مجسمه گونه بوده است دارای جان شده است، شاید به همین دلیل باشد که مجسمه سازی در برخی از ادیان همچون اسلام تقبیح شده است و حتی در برخی از دوره های تاریخ اولیه اسلام به شدت تحریم و تکفیر شده است و گروه های بنیاد گرا هنوز هم با مجسمه سازی مشکل دارند، زیرا به نظر میرسیده است که انسانهای مجسمه ساز در حال تکرار کاری الهی هستند و این کار بسیار کفر آمیز