لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات
دانشکده مهندسی پزشکی
سمینار درس فلزات در پزشکی
موضوع:
آلیاژهای حافظه دار
استاد:
جناب آقای دکتر نعیمی
ارائه دهنده
فاطمه پورعظیم
بیومتریالها
بیومتریال یک ماده مصنوعی است که برای جایگزین سازی یا تعویض بخش از بدن انسان یا موجود زنده یا به منظور کارکردن در تماس نزدیک با بافت زنده استفاده می شود. بیومتریال باید در بدن خنثی باشد.
بیومتریال ها برای التیام اعضاء و اصلاح کاربری و عمل آنها و همچنین اصلاح ناهنجاریها یا وضعیت غیر طبیعی به کار می رود.
یک نوع تقسیم بندی مواد بر حسب جنس آنها می باشد که به گروههای فلزی، پلیمری، سرامیکی و مواد مرکب (Composites) دسته بندی می شود.
مواد فلزی از نظر اهمیتی که در صنعت دارد به دو گروه فلزات آهنی و آلیاژهای آن و فلزات غیر آهنی و آلیاژهای آن تقسیم می شود.
مواد فلزی عمدتاً هادی (رسانای) خوبی برای حرارت و الکتریسته هستند اغلب فلزات در درجه حرارت های معمولی محیط شکل پذیر بوده و درمقابل واکنشهای شیمیایی پایداری بسیار بالایی ندارد. فلزات در شرایط معمولی دارای ساختار کریستالی اند.
فلزات به صورت خالص به ندرت به کار می روند واغلب از آلیاژهای آنها در صنعت استفاده می شود.(1)
بیومتریالهای فلزی در کاربردهای ارتوپدی
Metallic Biomaterials In Orthopaedic Application
اولین فلز به کاررفته دربدن انسان فولاد و انادیم دارشرمن بود که برای ساخت صفحهها و پیچهای شکسته بندی استخوان به کار رفت. و سپس فولاد ضد زنگ L316 و آلیاژهای کبالت- کروم به کاررفتند زیرا مقاومت خوب خوردگی و عمر خستگی مناسب و همچنین سختی، سفتی و استحکام مورد قبول داشت. فلزات نباید دارای خاصیت سمی بودن و متاسیون زائی یا سرطان زایی در داخل بدن باشند.
آلیاژهای حافظه دار
Shape Memory Alloys
حافظه داری یعنی نگاه داشتن یکسری اطلاعات و بازگو کردن این اطلاعات در مواقع ضروری، که این اطلاعات همیشه محفوظ است و از بین نخواهد رفت.
منظور از حافظه داری فلز این است که فلز یک حالتی را حفظ می کند و این حالت را همیشه درخود نگهداری کرده و به همراه دارد و اگر در اثر نیرویی تغییر شکل یابد با دیدن حرارت، دوباره به حالت اولیه باز می گردد، که حرارت رکن اساسی است.
اثر حافظه داری در سال 1938 توسط آلدن گرنینجر و گ. موردیان در دانشگاه های هاروارد و MIT مشاهده شده و آنها ثابت کردند که با تغییر درجه حرارت، فاز مارتنزیتی در نمونه برنجی، شکل گرفته و یا ناپدید می شود.
فلزات آهن –پلاتین، آهن – نیکل، نیکل- آلومینیوم و فولاد ضد زنگ و نیکل – تیتانیم دارای این اثر هستند.
دانش هوانبردی، مکانیک، الکترونیک، مهندسی پزشکی و مهندسی بیولوژیکی از جمله علوم در ارتباط با این آلیاژها می باشند.
آلیاژهای حافظه دار به صورت یک طرفه Oneway و دو طرفه (Two Way) ساخته می شوند. در ارتوپدی از فلزات یک طرفه استفاده می شود زیرا برگشت پذیری احتیاج نیست. به عنوان مثال اگر آلیاژی با طول L0 موجود باشد و با کاهش درجه حرارت، طول آن به L رسانده شود. با افزایش درجه حرارت آلیاژ به شکل و اندازه اولیه خود (L0) می گردد. حال اگر با کاهش مجدد درجه حرارت، طول آن تغییر نکند، آن آلیاژ یک طرفه و اگر به مقدار L برگردد، آلیاژی دو طرفه خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد مشهد
موضوع :
استاد ارجمند:
جناب آقای وکیلیان
تهیه کننده :
عباس خزائی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
اشاره 3
تولد و دوران جوانی 3 تأثیر شاعران از رودکی
بینایی یا نابینایی 4
دوران پیری 5
بوی جوی مولیان 7
آثار رودکی 10
مضامین اشعار رودکی 13
تأثیر رودکی از قرآن و حدیث 15
گزینه ی اشعار 17
منابع 18
اشاره
ایران اسلامی از یک فرهنگ ارزشمند و اصیل برخوردار است و چهره های درخشان علمی، فرهنگی و ادبی کشور ما از دیرباز زبانزد کشورهای دیگر نیز بوده است.
در کتاب های درسی برخی از بزرگان علمی، فرهنگی و ادبی به طور مختصر برای نسل نو معرفی شده اما نیاز نیست مشاهیر ایرانی برای نوجوانان و جوانان بهتر شناسانده شود.
انتشارات تیرگان با توکل به خداوند مهربان، تلاش دارد در راستای محتوای کتاب های درسی و برای ارتقای سطح علمی نسل جوان چهره های صاحب نام ایران را با زبان ساده و قابل فهم تحت عنوان مشاهیر ایرانی برای نسل امروز معرفی نماید.
امیدواریم با معرفی زندگی و آثار مشاهیر ایرانی، گامی مثبت در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی در بین نوجوانان و جوانان برداشته باشیم.
ان شاء الله شورای بررسی
«تولد و دوران جوانی»
رودکی – پدر شعر فارسی- یکی از بزرگترین و مشهورترین شاعران ایران است که در میان شاعران و سخنوران به استاد شاعران و سلطان شاعران معروف شده است. نام او ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی است که در این روستای بنج یکی از روستاهای رودک سمرقند به دنیا آمد. در مورد علت نام رودکی نظرهای گوناگون ارایه شده است عده ای می گویند چون رودکی «رود» می نواخت به او رودکی گفته اند. اما برخی از دیگران این نظر را نپذیرفته و بر این عقیده اند که او چون در روستای رودک به دنیا آمد، نام رودکی را بر او گذاشته اند. البته عقیده ی رود می نوازد چنان که در زبان فارسی نسبت داده کسی به چیزی یا مکانی با حرف (ی) انجام می گیرد نه با حرف (ک) در مورد سال تولد رودکی و دوران زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست پژوهشگران با حدس و گمان تاریخ ولادت او را اواسط قرن سوم دانسته اند. اما آن چه مسلم است این است که رودکی در هشت سالگی حافظ کل قرآن بود و در همان روزگار کودکی و نوجوانی به سرودن شعر می پرداخت گفته می شود که رودکی از علم موسیقی اطلاع کافی داشت و به نواختن چنگ و رود می پرداخت.
«بینایی یا نابینایی»
بسیاری از تذکره نویسان بر این باورند که رودکی نابینای مادرزاد بود و از همان آغاز تولد قادر به دیدن محیط اطرافش نبود اما عده ای دیگر از تذکره نویسان به نابینا بودن رودکی اشاره نکرده اند و گمان می رود که رودکی نابینای مادرزاد نبوده بلکه در پایان عمرش نابینا شده است و چشمهایش را میل کشیده اند. در زمان گذشته اگر می خواستند کسی را مجازات کنند آهنی داغ بر چشمش می کشیدند و او را نابینا می کردند و رودکی نیز در پایان عمرش مورد غضب پادشاه زمان خود قرار گرفته بود و به دستور آن پادشاه چشمهایش میل کشیده شد. یکی از دلایلی که باعث می شود رودکی را کور مادرزاد ندانیم سروده های به جا مانده از اوست که در آن سروده ها رودکی دقیق طبیعت و محیط اطرافشانرداخته است شعر زیر از رودکی نشان دهنده ی این مطلب است.
خورشید از ابر دمد روی گاه گاه چونان حصاری که گذر دارد از رقیب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
دانشکده معماری و شهرسازی
زندگی نامه مولانا
استاد:
جناب آقای برزگر خالقی
گردآورنده:
فرزاد مسلمی
تابستان 86مولانا
دریایی موج در موج و کف آلود. افقی صحنه در صحنه گسترده سرزمینی توده در توده پهن آفتابی درخشنده و پرتو اتفشان شبی تو در تو پیپیده ستاره های چشمک زن و راهنما آفتابی جان بخش و زندگی ساز حیاتی جنبنده و فرساینده عشقی حیات بخش و مولد دیداری امید دهنده و جانفرسا مهار امید بخش تابستان کمال آفرین پاییز پروراننده زمستانی که همه برای حیاتی جدید آماده می کند. انسانی که در بی جان, جان می جوید و دل سوختن به جانداران را می داند. روحی که بهار و گل زندگی را دوست دارد. انسانی که برای انسانها می گیرد بارانی که می بارد, بادی که می وزد آفتابی که متولد می شود ماهی که می میرد. مهتاب نور آفتاب گرمایی احاصه کننده که غرور را می گذارد اشک چشم و آتش دل : مولانا.
در یکی از نوشته هایم نوشته بودم که: «مولانا پایان ناپذیر است» مولانا پایان ناپذیر است. چه حرف درستی گفته ام چه جمله موجزی بکار برده ام. حیات در تکاپوست. کهنه نو را می سازد. دنیای یک لحظه پیش, دنیایی لحظه بعد از می آفریند: مولانا.
دلم از آتش مهرت می سود. چشمم از محبتت می گرید. گریه ای که با خنده پهلو می زند. مثل زمینی که از نم نم خیس باران می شود. چون بوی خاک که پس از باز شدن هوا به مشام می رسد. در تو مرده ام و فانی شده ام با تو زندگی می کنم: مولانا.
آثار مولانا: شش دفتر مثنوی (1) 2- مجالس سبعد ((2) مکتوبات (3) دیوان کبیر (4) 5- فیه مافیه (5)
لقب سلطان العلما:
1) پدر مولانا جلال الدین محمد, محمد بن حسین بن احمد خطیبی است که به «سلطان العلما بهاء الدین ولد» شهرت دارد. خود او در «معارف» به نزدیک شدن عمر خود به پنجاه و پنج سالگی در آغاز رمضان 600 هر اشاره کردهخ است. (1) اگر بپذیریم که این سخن را در پنجاه و چهار سالگی بر زبان آورد, باید در سال 546 ه / 1152 – 1151 م تولید یافته باشد. زنگدگانی بهاء الدین که «مولانای بزرگ» نیز خوانندش – حتی در «ابتدا نامه» هم به کرامات آمیخته است. در راس کرامات منسوب بر این کرامت که قلب «سلطان العلما» را به خصومت محمد (ص) بدو بخشیده است حامی دارد.
2) بدرستی معلوم نیست که سلطان العلما در چه سالی از بلخ کوچ کرده است. سپهسالار می نویسد او از بلخ خارج شد. شهر به شهر و دریا به دریا رفت تا به بغداد رسید. چند صباحی در آن شهر اقامت کرد و راه حج در پیش گرفت و بعد به ارزنجان آمد و زمستان را در آق شهر ارزنجان گذارند. چون خواست از آن شهر سفر کند علاء الدین کیقباد قاصدی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد و سلطان العلما به قونیه آمد.
3) سلطان العلما در مدتی کوتاه در قونیه شهرت شایانی کسب کرد. چنانکه امیر بدر الدین گوهرتاش لله سلطان علاء الدین کیقباد به سلک مریدان او پیوست و مدرسه ای بنام وی بنا نهاد.
به گفته سلطان ولد، سلطان العلما قریب دو سال در قونیه زیست و بالاخره روز جمعه 18 ربیع الاخر سال 628 ه / دوازدهم ژانویه 1231 م روی در نقاب خاک کشید:
در جنازه اش چو روز رستاخیر
مرد و زن گشته اشک خونین ریز
نار در شهر قونیه افتاد
از غمش سوخت بنده و آزاد
علما سر برهنه و میران
جمله پیش جنازه با سلطان
هیچ در قونیه نماند کسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
تحقیق بر سه موضوع و عنوان:
درس شناخت مأخذ
زیر نظر استاد ارجمند:
سرکار خانم دکتر دلبری
تهیه و تنظیم:
مریم فرهنگ
دانشجوی کارشناسی ارشد
رشته تاریخ و تمدن و ملل اسلامی
نیم سال اول تحصیلی 88- 87
تحقیقی بر کتاب حبیب السیر فی اخبار افراد بشر به « زبان فارسی»
ترجمه دعای فرج:
بارالها: در این هنگام و برای ولی امرت امام زمان حجه بن الحسن را که درودهایت برا او و پدرانش باد سرپرست و نگهدار و رهبر و یاور رهنما و نهبان باش تا ؟؟ را به فرمان او درآوری و تا دیر زمان بهره مندش گردانی.
غیاث الدّین فرزند همام الدّین محمدالحسین مشهور ربه خواند میر (880-941 یا 942 یا 943 ه.ق) که بیشتر با نامهای خواندمیر، خوند میر، خوندامیر، خواند امیر و آخوند امیر شناخته شده، یکی از تاریخنگاران بزرگ و نامور زبان پارسی در پایان سده نهم و آغاز سده دهم هجری بوده که در روزگار فرمانروایی تیموریان هرات و هند می زیسته است.
پدرش همام الدّین محمّد فرزند برهان الدّین شیرازی، مدّتی در دستگاه میرزا سلطان محمود (900- 857 ه ق/ 1945 – 1453 م) فرزند میرزا ابوسعید گورگانی وزارت داشت و در هرات می زیست. وی دختر می خواندمیر به پاس احترام از استاد و پدربزرگ خود پیوسته از میرخواند به عنوان حضرت مخدومی ابوی یاد کرده است و همین عنوان موجب اشتباه برخی تاریخنگاران شده است که او را فرزند میرخواند بدانند، در حالی که وی در حبیب السّیر در ضمن شرح حال سیّد برهان الدّین خاوند شاه، درباره چگونگی قرابت خویش با مولف روضه الصّفا می نویسد:
نسب شریف آن حضرت به چهار واسطه به خاوند شاه سیّد اجل بخاری که در سلک اعاظم سادات ماوراء النّهر انتظام داشت، اتصال می یابد و سلسله آبا و اجداد سیّد اجل به زید بن امام زین العابدین- علیهما السلام- منتهی می گردد، و پدر عالی گهر امیر خاوند شاه، کمال الدّین محمود نام داشت و چون سیّد محمود به ریاض رضوان انتقال نمود، سیّد خاوند در صغر سن بود و بواسطه نوایب روزگار از وطن مألوف سفر کرده، در قبه السلام بلخ رو به تحصیل علوم و اکتساب فنون محسوس و مفهوم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات
دانشکده مهندسی پزشکی
سمینار درس فلزات در پزشکی
موضوع:
آلیاژهای حافظه دار
استاد:
جناب آقای دکتر نعیمی
ارائه دهنده
فاطمه پورعظیم
بیومتریالها
بیومتریال یک ماده مصنوعی است که برای جایگزین سازی یا تعویض بخش از بدن انسان یا موجود زنده یا به منظور کارکردن در تماس نزدیک با بافت زنده استفاده می شود. بیومتریال باید در بدن خنثی باشد.
بیومتریال ها برای التیام اعضاء و اصلاح کاربری و عمل آنها و همچنین اصلاح ناهنجاریها یا وضعیت غیر طبیعی به کار می رود.
یک نوع تقسیم بندی مواد بر حسب جنس آنها می باشد که به گروههای فلزی، پلیمری، سرامیکی و مواد مرکب (Composites) دسته بندی می شود.
مواد فلزی از نظر اهمیتی که در صنعت دارد به دو گروه فلزات آهنی و آلیاژهای آن و فلزات غیر آهنی و آلیاژهای آن تقسیم می شود.
مواد فلزی عمدتاً هادی (رسانای) خوبی برای حرارت و الکتریسته هستند اغلب فلزات در درجه حرارت های معمولی محیط شکل پذیر بوده و درمقابل واکنشهای شیمیایی پایداری بسیار بالایی ندارد. فلزات در شرایط معمولی دارای ساختار کریستالی اند.
فلزات به صورت خالص به ندرت به کار می روند واغلب از آلیاژهای آنها در صنعت استفاده می شود.(1)
بیومتریالهای فلزی در کاربردهای ارتوپدی
Metallic Biomaterials In Orthopaedic Application
اولین فلز به کاررفته دربدن انسان فولاد و انادیم دارشرمن بود که برای ساخت صفحهها و پیچهای شکسته بندی استخوان به کار رفت. و سپس فولاد ضد زنگ L316 و آلیاژهای کبالت- کروم به کاررفتند زیرا مقاومت خوب خوردگی و عمر خستگی مناسب و همچنین سختی، سفتی و استحکام مورد قبول داشت. فلزات نباید دارای خاصیت سمی بودن و متاسیون زائی یا سرطان زایی در داخل بدن باشند.
آلیاژهای حافظه دار
Shape Memory Alloys
حافظه داری یعنی نگاه داشتن یکسری اطلاعات و بازگو کردن این اطلاعات در مواقع ضروری، که این اطلاعات همیشه محفوظ است و از بین نخواهد رفت.
منظور از حافظه داری فلز این است که فلز یک حالتی را حفظ می کند و این حالت را همیشه درخود نگهداری کرده و به همراه دارد و اگر در اثر نیرویی تغییر شکل یابد با دیدن حرارت، دوباره به حالت اولیه باز می گردد، که حرارت رکن اساسی است.
اثر حافظه داری در سال 1938 توسط آلدن گرنینجر و گ. موردیان در دانشگاه های هاروارد و MIT مشاهده شده و آنها ثابت کردند که با تغییر درجه حرارت، فاز مارتنزیتی در نمونه برنجی، شکل گرفته و یا ناپدید می شود.
فلزات آهن –پلاتین، آهن – نیکل، نیکل- آلومینیوم و فولاد ضد زنگ و نیکل – تیتانیم دارای این اثر هستند.
دانش هوانبردی، مکانیک، الکترونیک، مهندسی پزشکی و مهندسی بیولوژیکی از جمله علوم در ارتباط با این آلیاژها می باشند.
آلیاژهای حافظه دار به صورت یک طرفه Oneway و دو طرفه (Two Way) ساخته می شوند. در ارتوپدی از فلزات یک طرفه استفاده می شود زیرا برگشت پذیری احتیاج نیست. به عنوان مثال اگر آلیاژی با طول L0 موجود باشد و با کاهش درجه حرارت، طول آن به L رسانده شود. با افزایش درجه حرارت آلیاژ به شکل و اندازه اولیه خود (L0) می گردد. حال اگر با کاهش مجدد درجه حرارت، طول آن تغییر نکند، آن آلیاژ یک طرفه و اگر به مقدار L برگردد، آلیاژی دو طرفه خواهد بود.